«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 112
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان و بزرگم ،
خداوندی که رهاست و رهایی و به من آموخته و از این رها بودن دارم نهایت لذت و میبرم ، خدایاشکرت ای مهربانم .
سلام به استاد عزیز و همه ی دوستای عباس منشی
رها بودن و تسلیم بودن و از پارسال یاد گرفتم از جایی که هروز و هرشبم شده بود اصرار و خواهش و تمنا به خدای بزرگ که راه درست و به من نشون بده ، راهی که توش حالم خوب باشه راهی که آزادی فکری و آرامش داشته باشم ،
وقتی خودم و سپردم بهش یجوری حالم و تغییر داد که اصلا نفهمیدم که اااا زندگی منه ها ، چیجوری به اینجا رسیدم و نفهمیدم ،
دقیقا امروز زمستان 1401 ، من بعد از ظهر توی بارون یهویی تصمیم گرفتم برم پیاده روی قدم زنان برای خودم ، واااای از تمیز بودن و از زیبایی هوا و پاک بودن هوای شهرم ، وای که چقدر خداروشکر کردم ،
انگار روی ابرا بودم ، توی مسیر برگشت به خودم گفتم ( مثل همیشه که من باخودم صحبت میکنم ، کلا از بچگی بهار باخودش صحبت میکرد و کلی لذت میبرد )
به خودم گفتم حواست هست؟؟
تویی که یه دختر بودی بدون عزت نفس و اروم همیشه باید یکی دنبالت بود تا بیرون میرفتی چقدر با خودت داری حال میکنی ،
چقدر حالت خوبه ،
تنها با آهنگ دلخواهت ،
با حجابِ دلخواهت ،
با طرز فکر خودت ،
با مسیرهای انتخابی خودت ،
با سبک زندگی درستت ،
شیوه ی سلامتی که جدیدا خودت انتخاب کردی ،
با هنر جدیدت که موسیقیه و ساز زدن ،
داری زندگی میکنی ،
داری شعر میخونی بلند بلند میخونی و پیاده راه میری توی این هوا ،
وااااای خدایا چقدر لذت بردم چقدر خداروشکر کردم ، اصلا باورم نمیشه ، همش یاد فایل استاد میفتم که گفتن توی مسیر تکاملم سوت زنان توی جنگل سرسبز برای خودم حرکت کردم و به اینجا رسیدم …
این به نظرم تسلیم بودنه که شروع شده ، رها بودن و آغاز راه و هروزم به خودم گوش زد میکنم که ببین بهااااار ،
عجله نکن ،
آروم آروم ،
همه چیز به موقعش ،
فقط تنها کاری که میتونی بکنی اینه که روی خودت سرمایه گذاری کنی و مهارتتو افزایش بدی و بری جلو ،
فقط آرامش داشته باش و به کسی توی این مسیر توجه نکن ،
ببین چیا رو باید قربانی کنی تا برسی بهش ،
از زمانت ؟
از وقت هدر دادن ؟
از کدوم حرفا باید بگذری ؟
از کدوم آدما ؟
از کدوم برنامه ها ؟
باید از کویر بگذری تا برسی به دشت پر از گل ،
ولی این وسط کویرم میتونه لذت بخش ترین باشه واست ،
پس مسیری و برو که دلت داره میگه درسته ، چون دل جای خداست ، محل امنِ پروردگار بزرگه ،
کاری نکنم که آرامش این دل به هم بریزه ،
کاری نکنم که یکم از مسیر کج بشم ،
اگر هم کج شدم انقدر پایه و ستون بندی کرده باشم که تحمل کنم و زود برگردم به مسیر مستقیمی که داشتم توش قدم میزدم ،
من میتونم برسم به جایی که قله ی این مسیره ،
جایی که خیلیا با موندن و استقامت توی مسیر رسیدن بهش ،
جالبه که به آسانی رسیدند ، با لذت رسیدند ، و یهویی میبینی اصلا حواست نیست حتی نفس نفسم نزدی و رسیدی به قله ،
کنار اون آدم هایی هسی که اونام از مسیر لذت بردن و رسیدن ،
به نظرم هروز باید گذشت و رها کرد و تسلیم بود ،
همین که من میتونم مقاومت کنم و غیبت نکنم یعنی از اون لحظه ی حرف منفی گذشتم ،
همین که با صبر و حوصله به صحبت دوستم ، مامانم ، خواهرم و… گوش کنم یعنی یکی از خصلت های خداوند و دارم توی خودم پرورش میدم که خالصانه از صبح تا شب به ما گوش میکنه ،
مثل خداوند باشیم رها و آزاد .
در پناه خداوند بزرگ سعادتمند و خوشبخت باشید
سلام بر استاد مهربان
سلام بر دوستان خوبم در این سایت عالی
روزشمار تحول من زندگی من را با حضرت ابراهیم امروز شروع شد و واقعا نکات عالی برایم داشت
به قول استاد عزیز
حضرت ابراهیم می تواند به عنوان یک الگوی عالی برای ما باشد و این از جمله الگوهایی است که می توان بارهای بار روی زندگی ایشان مطالعه کرد
نکته ای که برای من داشت این بود که
تسلیم بودن در برابر خداوند و حرف به گوش خدای مهربان بود
به زبان نمی توان گفت که من تسلیم امر خداوند هستم بلکه باید در عمل این را نشان داد و ثابت کرد
در واقع از دست دادن لذت ها و نعمت های زیبای خدای مهربان کار آسانی نیست
نکته عالی دیگر این که
اگر فرزندان خودمان را دوست داریم آنها را حمایت نکنیم بلکه بگذاریم که آنها خودشان روی پاهای خودشان بایستند و از پس مشکلات و تضاد های خودشان بربیاییند
نکته دیگر که برای من داشت این بود که
حرکت کنم
ترس نداشته باشم
ایمان داشته باشم که خداوند به من کمک خواهد کرد
دل به خدای مهربان خودم بسپارم
توکل به او داشته باشم و ایمان داشته باشم که خدای مهربان من را حمایت خواهد کرد و تسلیم او و دتهای هدایت گر او باشم
خداوند همیشه است و او همیشه من را هدایت خواهد کرد
ناامید نشدن
خسته نشدن
بدان معنی است که خدای من همیشه پشت من است و هوای من را دارد
این رمز پیروزی هرکسی در این جهان می تواند باشد
نکته دیگر این که
اگر ابراهیم توانست محبوب خداوند بشود پس من هم می توانم محبوب خداوند بشوم و این خود یک الگوی عالی و بی نظیر است
واقعا نوع نگاه و دید استاد کاملا با افراد جامعه متفاوت است
ممنونم از استاد عزیز بخاطر این همه آگاهی
سپاس از خدای خوب خودم
سپاس از خدای هدایت گر
سپاس از خدای فراوانی ها
روز سوم از چله سفرنامه من
امروز متوجه شدم که چرا خدابهم گفت که چهل روز رو دوره کنم حتما .
من تعدادی از فایلهارو دانلود نکرده بودم در حالیکه خیلی برام عجیب بود فکر میکردم همه رو دارم من تو تلگرام یه کانال برای خودم از سفرنامه باز کردم فایلهارو دارم از روز اول میزارم که هروقت خواستم راحت و بترتیب باشه .
من درمورد حضرت ابراهیم تنها چیزی که شنیده بودم همین قربانی کردن فرزندش بود .
که این شد عید قربان و ما تعطیل بودیم . نمیگم جشن میگرفتیم چون واقعا جشنی در کار نبود بغیر از قربانی کردن گوسفند که چندبار پدرم انجام داد و گوشتهای قربانی که برامون میوردن .
ولی الان میدونم حضرت ابراهیم فرد موحد که خدا تو آیه ها در موردش جوری صحبت کرده که رفیق جون جونی خدا بوده .
واقعا چرا که نه ؟
ایمان ابراهیم و مشرک نبودنش و زمانی که حتی فرزندش تازه بدنیا اومده بود به فرمان خدا برای ماموریتی همسر و فرزندش رو تنها میزاره و میره …
و بعد از 20سال برمیگرده که به فرمان خدا فرزندشو قربانی کنه …
چقدر ایمان چقدر رها و تسلیم بودن در این شخصیت هست و من اینجا فقط حضرت ابراهیم رو تسلیم دربرابر خواست خدا نمیدونم
بلکه اسماعیل هم ایمان قوی به خدا داشته تسلیم بوده در برابر امر خدا و قبول میکنه
بدون اینکه به پدرش بی احترامی کنه ، مسخره کنه ، کینه داشته باشه که منو در نوزادی رها کردی و حالا بعد از 20 سال برگشتی و میخوای منو به قتل برسونی…
تفکر ، تفکر واقعا باید فکر کرد چقدر خوب که آموزشهاتون منو وادار میکنه که فکر کنم و بگم من در چه مرحله ای هستم ؟
من امروز یه مشکلی برام پیش اومد که داشتم عصبی میشدم ولی خیلی سریع بخودم اومدم که تو کجای این زندگی هستی پس امروز چی داشتی گوش میدادی چندبار ؟
تو داشتی حضرت ابراهیم رو تحسین میکردی حالا که وقت عمل شد فراموش کردی؟
و آروم شدم ، تسلیم و رها
نشانه تسلیم بودن یعنی آرامش و احساس خوب داشتن هست و من الان آرومم.
یکی از درسهایی که این فایل داشت و چندبار استاد گفتن .
اینکه پیامبران و امامان رو جدا از خودمون ندونیم .
اگر تونستن تسلیم باشند ، ایمان قوی داشته باشند پس ما هم میتونیم و این به من کمک میکنه که قوی بشم و بخوام که بهتر بشم و همونطور که خدا در قران گفته هیچ فرقی بین شما نیست تنها در پرهیزکاری شماست .(در باورهامون ، ایمانمون ، فرکانسهامون )
خدایا شکرت
برگی از روزشمار تحول زندگی من ، روز سوّم
بسم الله النّور
سلام استاد عباس منش و سلام مریم بانو
از اینکه به روز سوم اومدم و در حال نوشتن کامنت روز سوم سفرم هستم خیلی خوشحالم. یک قدم دیگه در انجام این تعهدم برداشتم و خدا رو هزار مرتبه شکر.
استاد جان ! من انسانی بسیار وابسته بودم ، نه فقط به انسان ها بلکه به اشیاء هم وابسته بودم و و به محیط زندگی ام وابسته بودم. یادمه یه بار یکی دو تا از مجله هام خونه مادرم بود و دیدم که خواهرم چند تا از برگه هاش رو کنده و داده به یکی از فامیلا. من اون روز از خواهرم خیلی ناراحت شدم. یادمه بعدش خودم از خودم ناراحت شدم. اما این حس وابستگی تو وجودم خیلی زیاد بود! اما اون موقع نمی فهمیدم. وقتی اولین فرزندم به دنیا اومد خیلی از وابستگی هام کاهش پیدا کرد و یادمه که دخترم یه جاشکلاتی که هم بسیار زیبا بود و هم بسیار با ارزش بود رو شکست و یادمه که من فقط نگران این بودم که دخترم چیزی اش نشده باشه. عشق به دخترم وابستگی رو کم کم تو وجودم کاهش داد. اما خودم متوجه این عیب نبودم و وقتی به گذشته ی خودم فکر می کنم میبینم که چقدر اسیر وابستگی هام بودم.دقیقاً از وقتی با شما آشنا شدم متوجه این عیب بزرگ در خودم شدم ! و یادمه همون دو سال و نیم پیش من این فایل رو شنیده بودم و خییییلی بهم کمک کرد. احساس می کنم بین ایمان به خدا و وابستگی رابطه ای معکوس هست. به این معنا که هر چه وابستگی رو کمتر کنیم ایمان و تسلیم ما بیشتر میشه. وقتی الهامات الهی رو دریافت می کنیم به نظر من همیشه پای یک نوع وابستگی در میانه که اگه بتونیم ازش بگذریم می تونیم مراتب ایمانمون رو بیشتر کنیم. به عنوان مثال کاری رو به روشی خاص انجام میدادیم ، حالا خداوند به ما روش دیگه ای رو الهام میکنه ، اگه به روش قبلی و نتیجه ای که از روش قبلی دریافت می کردیم وابسته باشیم نمی تونیم اعتماد کنیم به الهام خداوند و این وابستگی اجازه نمیده که روش کارمون رو عوض کنیم. درسته که ما هیچ وقت نمی تونیم مثل حضرت ابراهیم در اون حد رها و به دور از وابستگی باشیم که درونمون تا اون حد پر از ایمان به الله یکتا باشه، اما می تونیم ایشون رو الگو قرار بدیم و از قدم های کوچیکتر شروع کنیم. دو سال و نیم پیش وقتی من این فایل و یه سری فایل های دیگه از استاد شنیده بودم تصمیم گرفتم رو این مورد کار بکنم. از بخشیدن وسایل خودم شروع کردم ، وسایلی که خیلی دوستشون داشتم. و بعد هم از شهری که بهش عادت کرده بودم گذشتم و مهاجرت کردم. از بزرگترین وابستگی هام وابستگی به خانواده ام بود که با خودم گفتم مهاجرت تمرین خیلی خوبی برای رها شدن از این وابستگیه. و البته این وابستگی اینقدر ریشه داره که حالا حالا ها کار داره تا درست بشه . اما هر جا که از وابستگی ام گذشتم و رها شدم ایمانم بیشتر شده. حضرت ابراهیم انسانی آزاده و رها و مومن بوده. اینکه تونسته زن و فرزندش رو در بیابان رها کنه یعنی با همه علاقه و عشقی که به خانواده اش داشته هیچ وابستگی ای نداشته که تونسته به خداوند اعتماد کنه. اینقدر ایمان خداوند در وجودش ریشه کرده که بی چون چرا و بدون هیچ وابستگی ای وارد آتش میشه و داستان معروف قربانی اسماعیل که دیگه آخرت ایمان و رهاییه! و خب نتیجه ای که ابراهیم از این ایمان و از این رهایی گرفته الگوی جهانی شده.
خدایا ظرفیت وجودم هیچ گاه حتی ذره ای به ظرفیت وجودی ابراهیمت نزدیک هم نبوده ، ایمانم سر سوزنی به ایمان ابراهیم نزدیک نبوده ، اما در این لحظه با اشکم و قلبی که در سینه ام می تپد تعهد میدهم ابراهیم را الگوی خود قرار دهم و نهایت سعی ام را در این مسیر داشته باشم! یاری ام ده مهربان الله من! یاری ام ده از ایمان ابراهیم و از رهایی ابراهیم الگو بگیرم و عملاً در زندگی ام پیاده کنم و نه فقط در حدّ حرف بماند …..
ممنون استاد عزیزم برای این فایل زیبا و ممنون مریم بانو برای طرح سفرنامه .خدا حفظتون کنه.
از خودم هم ممنونم که دارم این مسیر رو طی می کنم
و باز هم از الله یکتا سپاسگزارم ، سپاسگزارم، سپاسگزارم …
پیش به سوی روز چهارم سفرنامه
اللّهم ثبّت اقدامنا
“ردپای من در تحول روز شمار من روز سوم”
به نظر من تنها راه نجات انسان در ملایماتهای زندگی،
توکل کردن به خدا و تسلیم شدن در برابر اوست.
خیلی پیش آمده که در شرایط مختلفی از زندگی به بن بست برسیم و یهو وقتی به خومان میایم میبینیم هیچ کسی نیست که کمکمون کنه ،و حتی ممکنه ناامید اندوهگین و غمگین بشیم، احساس ترس و تنهایب میکنیم که چرا کسی نیست از نزدیکانمان که کمکمون کنه یا چرا همه خواسته ما رد میزنند .
ما در واقع بارها شده که در زندگی به همه اطرافیانمان به جز خداوند، امید داشتیم و و از آنها طلب کمک کردیم در صورتی که این تنها خداست که میتونه کمکمون کنه .
همیشه یادمون میره که فقط خداونده که میتونه کمکمون کنه و ما فقط داریم دور سر خودمون میچرخیم و وقتمون رو تلف میکنیم و وقتی از همه ناامید میشیم ،به یاد خدا میفتیم .
و وقتی با ناامیدی سمت خداوند میرویم ، جواب نمیگیریم ولی اگر با حس خوب و امید به سمت خدا برویم و به خدا ایمان داشته باشیم ، وقتی باور داشته باشیم که همه امور دست اوست و هیچ برگی بی اذن خدا زمین نمیفتد ، آنموقع است که خداوند درهای رحمتش رو به سویمان باز میکند .
و این بارهای بارها در زندگی من در جنبهای مختلف زندگیم اتفاق افتاده و من هر وقت به خدا توکل کردم و تنها امیدم خدا بود و از همه اطرافیانم رویگردان شدم معجزه خدا رو در زندگیم دیدم . و من دست خدا در زندگیم رو دیدم .
خدایا شکرت
داستان ابراهیم به ما نتیجه اعتماد و توکل به خداوند را نشان میدهد
abasmanesh.com
به نام خدایی که من رو همواره هدایت میکنه به بهترین مسیر…
شکر خدا به خاطر انجام روز سوم سفر نامه و ردپا گذاشتن.
به به ببینم ابراهیم چه ایمان در عملی داشته که خداوند ان رو الگو معرفی کرده انهم در قران.
پیرو آئین ابراهیم باشید که اون موحد بود و مشرک نبود و از تمام ازمایش های ما سربلند بیرون آمد.
نمیشه هدف زندگی بچه ها باشند – بهترین حمایتی که ما میتونیم از بچه هامون بکنیم که اصلا حمایتشون نکنیم.
تنها گذاشتن فرزند در 6 ماهگی – بعد بیست سال برگشتن نه برای اینکه قربون صدقه اش بره – برای اینکه قربانی اش کنه.
تسلیم بودن در برابر خداوند
این قسمت چه اگاهی عجیبی داشت – اینکه بتونم تسلیم خدا باشم – اینکه بتونم بدون داشتن هیچ ایده ای به شهر بزرگ تر برم و ایمان داشته باشم که بار من رو زمین نمیمونه و خدا هدایت میکنه.
من ی تجربه ای دارم از این موضوع – من در یکی از شهرستان های استان فارس بودم و دقیقا پارسال همین موقع رفتم استان -شیراز- و بدون هیچ ایده ای ولی تا ی هفته بعد هدایت شدم به ی کاری و شکر خدا ده ماه تو اون کار بودم و خودم پول در می اوردم و با اعتماد به نفس خرجش میکردم.
چقدر حرکت خوبی بود – الان به خاطر دانشگاه امدم شهرستان ولی خب میخوام دوباره به یاری الله تجربه کنم مهاجرت رو …
همون ایه ی بی نظیر قران که مگر زمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید.
نشانه اینکه به خدا ایمان دارم – اینکه تسلیم خداوندیم اینکه همواره آرامش داریم – در هر شرایطی میگم من به هدایت خدا ایمان دارم – من میرم قطعا خدا بهم برکت میده.
چه فایل جالب بود – و ابراهیم چقدر قوی عملکرده – چقدر بی نظیر اجرا کرده که خداوند اینقدر تکرارش کرده
می خواستم ی تجربه ای در مورد “بهترین حمایت از فرزند حمایت نکردن اونه” بگم.
من و برادرم تو ی خانواده متوسط بزرگ شدیم و برادرم که از خودم بزرگ تر هست دسترسی بیشتری داره به اموال پدرم و الان 30 ساله اش هست و ازدواج کرده و ی پسر هم داره شکر خدا ولی پدرم دیگه میخواد بازنشسته کنه خودش رو ی جوری و الان برادرم حسابی تو دردسر افتاده که تو این سن کجا برم و فلان…
ولی منی که پول خیلی کمی گیرم میومد وارد راهای موفقیت شدم – قبل از این هم ی دوره ی جذب دیگه هم داشتم – والان که از شروع 2023 امدم تو این سایت و با بهترین حد دارم ادامه میدم و پارسال هم 10 ماهی رفتم تو قلب استان مون و کار کردم – شکر خدا تهران رفتم و …
این در حالی لست که تازه 21 سالمه
ولی خب برادرم هنوز کار خاصی نکرده …
اینکه حمایت نکن یبم فرزندان رو – و 18 سالگی ی جورایی از خونه پرتش کنیم بیرون و بگیم مسیولیت خورد و خوراک و... با خودت هست تا فرزندمون بره 22 سالگی با چندین میلیون دلار برگرده و زحمت اون 18 سالی که بزرگ کردیم رو با 18 سال واریز پولی برامون انجام بده..
واقعا به نطرم جوون های این دوره قطعا میتونن در نوجوانی پول بسازن …
چقدر خوب بود این نکنته – حمایت نکن بچه ات رو تا خودش بره مستقل بشه – خودش بره موفق بشه – ماهی به فرزندانمون ندیم – ماهی گیری یادشون بدیم.
دوست توون دارم تا خانواده های دوست داشتنی عباسمنشی…
(بنام خداوند بخشنده و مهربان که هر چه دارم از اوست)
سلام یک روز بینظیر،یک لبخندازته دل،یک خدای همیشه همراه،بادستانی پرازعشق پرازفراوانی،باهزاران آرزوی زیبا،تقدیم لحظه هاتون.
سلام به خانواده باعشق و صمیمی استاد عزیزم عباس منش
روز سوم:
خدارو شاکرم بخاطر این خانواده،بخاطر این مرد بزرگ که اینقدر با حس خوب اینقدر خالصانه باشاگردانش صحبت میکنه که چندینو چند هزار نفر باعشق بااین مرد بزرگ همراه باشند این عشقو چه کسی تو دل همه ماها گذاشته؟
استاد عزیزشماچنان عشقی به خدا دارید که چندینو چند هزار نفر عاشق شما هستن این عشقو چه کسی تو وجود ما انداخته؟
عشق خالصانه به خدا
عشق تسلیم بودن به خدا
عشق توحیدی به خدا
اینقدر عشق ورزیده اید به رب که این همه آدومو خدا عاشق شما کرده
شما اینقدر روی خودتون کار کردین این قدر شب وروز روی خودتون کار کردین که شدین بنده خوب خدا خودتونو تسلیم خدا کردین فکر میکنم واسه همه ماها روشن شده،که تا روی خودت کار نکنی تا تسلیم نباشی هیچ اتفاقی نمیفته،
شما درس بزرگی هستین واسه شاگردان و چون تمام حرفاتون روی صداقته،حرفاتون بوی خدارو میده به اندازه ای که روی خودتون کار کردین خداهم به اندازه باوراتون کاستونو بزرگ کرده است،
استاد عزیزم شما
تسلیم بودن در برابر رب رو به ما یاد دادید،
رابطه میان توحید عملی و قانون فرکانس است روبه مایاد دادید،
رابطه میان قانون احساس خوب=اتفاقات خوب رو به ما یادادید،
که ما مسعول هیچ کسی نیستیم، الا خودمان که همه چیزو باید بسپاریم به خدا اون خودش میدونه به چه نفعی کارو جلو بندازه که اصلا متوجه نشی از کجا درست شده.
همین طور که واسه حضرت ابراهیم که زن وبچشو سپرد به دستان خدا و گفت مردومو دورشون جمع کن بعد بیست سال که اومد واسه ماموریتش……..
خوب این همه اعتماد از کجا میاد؟؟؟
حضرت ابراهیم هم تسلیم بود،هم عاشق بود،هم موهد بود،هم توحیدی بود،هم مخلص بود و دوست خدا……
امیدوارم که اینقدر روی خودم کار کنم،تمرین وتمرین وتمرین کنم،که بتونم فرکانسمو ببرم بالاکه بتونم تسلیم به خدا،توحیدی ومخلص باشم.
اول برداشت کردم روی دفتر و بعد شروع کردم به چت کردن اما همه برداشت هامو سپردم به خدا نمیدونم زمانی که شروع کردم به نوشتن به برداشتم اصلا توجه نکردم پشت سرهم میومد ومن هم مینوشتم الآن که نگاه میکنم به دفترم وصفحه موبایلم زمین تا آسمان فرق میکنه.
خدایا شکرت که من فرصت نوشتن رو دادی
برای همگی دوستان آرامش،شادی،سلامتی،ثروت وسعادتمندی عاقبت به خیری در دنیا و آخرت را آرزومندم به امید حق.
ممنونم استاد عزیزم ممنونم خانم شایسته عزیز که شما دستانی از خدا هستید.
( خدایا سپاس گزارم،خدایاسپاس گزارم،خدایا سپاس گزارم)
(بنام خداوند بخشنده و مهربان که هر چه دارم از اوست)
سلام یک روز بینظیر،یک لبخندازته دل،یک خدای همیشه همراه،بادستانی پرازعشق پرازفراوانی،باهزاران آرزوی زیبا،تقدیم لحظه هاتون.
سلام به خانواده باعشق و صمیمی استاد عزیزم عباس منش
روز سوم:
خدارو شاکرم بخاطر این خانواده،بخاطر این مرد بزرگ که اینقدر با حس خوب اینقدر خالصانه باشاگردانش صحبت میکنه که چندینو چند هزار نفر باعشق بااین مرد بزرگ همراه باشند این عشقو چه کسی تو دل همه ماها گذاشته؟
استاد عزیزشماچنان عشقی به خدا دارید که چندینو چند هزار نفر عاشق شما هستن این عشقو چه کسی تو وجود ما انداخته؟
عشق خالصانه به خدا
عشق تسلیم بودن به خدا
عشق توحیدی به خدا
اینقدر عشق ورزیده اید به رب که این همه آدومو خدا عاشق شما کرده
شما اینقدر روی خودتون کار کردین این قدر شب وروز روی خودتون کار کردین که شدین بنده خوب خدا خودتونو تسلیم خدا کردین فکر میکنم واسه همه ماها روشن شده،که تا روی خودت کار نکنی تا تسلیم نباشی هیچ اتفاقی نمیفته،
شما درس بزرگی هستین واسه شاگردان و چون تمام حرفاتون روی صداقته،حرفاتون بوی خدارو میده به اندازه ای که روی خودتون کار کردین خداهم به اندازه باوراتون کاستونو بزرگ کرده است،
استاد عزیزم شما
تسلیم بودن در برابر رب رو به ما یاد دادید،
رابطه میان توحید عملی و قانون فرکانس است روبه مایاد دادید،
رابطه میان قانون احساس خوب=اتفاقات خوب رو به ما یادادید،
که ما مسعول هیچ کسی نیستیم، الا خودمان که همه چیزو باید بسپاریم به خدا اون خودش میدونه به چه نفعی کارو جلو بندازه که اصلا متوجه نشی از کجا درست شده.
همین طور که واسه حضرت ابراهیم که زن وبچشو سپرد به دستان خدا و گفت مردومو دورشون جمع کن بعد بیست سال که اومد واسه ماموریتش……..
خوب این همه اعتماد از کجا میاد؟؟؟
حضرت ابراهیم هم تسلیم بود،هم عاشق بود،هم موهد بود،هم توحیدی بود،هم مخلص بود و دوست خدا……
امیدوارم که اینقدر روی خودم کار کنم،تمرین وتمرین وتمرین کنم،که بتونم فرکانسمو ببرم بالاکه بتونم تسلیم به خدا،توحیدی ومخلص باشم.
اول برداشت کردم روی دفتر و بعد شروع کردم به چت کردن اما همه برداشت هامو سپردم به خدا نمیدونم زمانی که شروع کردم به نوشتن به برداشتم اصلا توجه نکردم پشت سرهم میومد ومن هم مینوشتم الآن که نگاه میکنم به دفترم وصفحه موبایلم زمین تا آسمان فرق میکنه.
خدایا شکرت که من فرصت نوشتن رو دادی
برای همگی دوستان آرامش،شادی،سلامتی وسعادتمندی عاقبت به خیری در دنیا و آخرت را آرزومندم به امید حق.
ممنونم استاد عزیزم ممنونم خانم شایسته عزیز که شما دستانی از خدا هستید.
( خدایا سپاس گزارم،خدایاسپاس گزارم،خدایا سپاس گزارم)
به نام خداوند هدایتگرم
روز شمار سوم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون
و سلام به دوستان هم فرکانسم
صبح وقتی از خواب بیدار شدم تو رختخوابم نجوای ذهنم شروع کرد تو چطور میتونی چکایی که به بازار دادی رو پاس کنی تو نمیتونی جنسارو برگردون
همون جا دهنشو بستم با بلند شدن از جام رفتم وضو گرفتم اومدم نشستم دفتر شکر گزاریم و قرآنمو برداشتم
جنبههای مثبت زندگیم خودمو نوشتم و چقدر خودمو تحسین کردم هنوز اذان صبح نداده بود نشستم و شکر گزاریم و انجام دادم و سه تا به خواسته ام اضافه کردم
قرآنمو خواندم بعد پسرمو بیدار کردم با هم رفتیم استخر ساعت 7 صبح
استخر گرم نشده بود مجبور شدیم برگشتیم خونه داشتم تو راه میومدم مغازم با خدای خودم شروع به حرف زدن کردم
خدایی که منو دوستم داری به من عشق می ورزی
خدایی که از رگ گردن بهم نزدیک تری با منی همراه منی در درون منی هیچ برگی بدون اذن تو از درخت جدا نمی شه
خدایی که منو قضاوت نمیکنی همینطور که هستم دوستم داری
من تسلیم درگاه تو هستم هر خبری از سمت تو به من رسد محتاجم هدایتم کردی و گفتی مغازتو راه بندازم منم همون کاری که تو گفتی انجام دادم پس هیچ نگران نیستم چون تو با من هستی
من خودمو سپردم به تو من تسلیم تو هستم
به گفته استادم زندگی بدون چالش نباید باشه ما باید خودمون به چالش بکشیم تا رشد کنیم واکه من نتونم چکامو پر کنم پس هیچ کاره بزرگترین رو نمیتونم انجام بدم این یک تضاد من باید با تضاد زندگیم برخورد کنم تا رشد کنم
با توکل به خدای مهربونم شروع کردم و مطمئنم که موفق میشم
اومدم مغازمو باز کردم آب جارو زدم نشستم روز سوممو دانلود که کرده بودم و نگاه کردم
خدایا شکرت چه فایلی اومد برام
تسلیم شدن در برابر خدای بزرگت
مقام ابراهیم در قرآن به عنوان یک اسطوره شناخته شده
پیرو آیین ابراهیم باش که او موحد بود و مشرک نبود
عشقیکه انسان نسبت به فرزند خود دارد به هیچ کسی در زندگی اش ندارد
بهترین حمایتی که ما میتوانیم از فرزند مان کنیم این است که حمایتش نکنیم
تفاوت ابراهیم با خیلی از آدمها اینکه تسلیمه و باور داره که خداوند هدایت میکنه
ماداریم در رابطه با تسلیم بودن صحبت میکنیم یک پله بالاتر از هر چیز دیگر
تفاوت انسانها تو همین ترسهاس
ایمان داشتن و تسلیم بودن در مقابل خداوند، ما باید این باور را داشته باشیم
یکی از نشانههای تسلیم بودن و ایمان داشتن به خداوند متعال در احساس خوب بودن ماست
یعنی ما به خداوند ایمان داریم
و امید وارم که خداوند ما را هدایت کند
اگر ابراهیم توانسته به این مقام برسه پس ما هم میتوانیم
عید قربان در تمام ادیان هست
ابراهیم پدر انبیاست
از خداوند بخواهیم و بریم داخل ترسامون وداخلش بشیم و توکل کنیم به خداوند که هوای مارو داره
زندگی که با توکل به خداوند پیش بره همه چیزو زندگی داری ، آرامش ،حال خوب
انشاالله که هممون با صالحان محشور بشیم
و خدا میدونه من چقدر خوشحال شدم و روز خودمو ساختم
خدایا سپاسگزارم
خدایا سپاسگزارم
خدایا سپاسگزارم
و برا تکمیل امروزم کتاب نیمه تاریک وجود خانم دبی فورد فصل 7و8 برا بار دوم دوره کردم
و چقدر آگاهیهای نابی امروز نسیبم شد
ممنونم ای خدای بزرگ
وقتی که بخوایی تو مسیر درست باشی و خودتو بسپاری هدایت شده هستی
اینو من دارم درک میکنم
وچقدر حالم خوبه
خانم شایسته از صمیم قلب سپاسگزار شما هستم بابت روز شمار زندگی من
جالبه من تمام این فایلها رو گوش کردم
ولی الان چیزایی میشنوم که خیییلللی برام تازگی داره و این برا من یه نشونی که داره آروم آروم ندارم میره بالا خدایا سپاسگزارم.
استاد فقط میتونم بگم ممنونم ازت
وقتی که حرف میزنی من باگوشت و پوست واستخونم کاملا حس میکنم و درک میکنم که از اعماق وجودتون دارید حرف میزنید با عشق .
دوستون دارم تا روز بعد
یاحق
سلام خدمت شما استاد عزیز و دوستان گرامی
روز سوم تحول زندگی من هست و می خواهم چیزهایی رو که از این فایل درک کردم و تصمیم گرفتم اونقدر بهشون عمل کنم تا به صورت اتوماتیک اونجوری فکر کنم رو برای شما بنویسم.
حضرت ابراهیم الگوی و اسوه ی اون پیامبرانی هست که ما اونها رو بهترین انسان های روی زمین میدونین مثل حضرت عیسی و حضرت محمد .
چه چیزی باعث شده تا حضرت ابراهیم به چنین جایگاهی برسه .
اون چیز فقط تسلیم بودن در برابر خداوند و تمام قدرت دنیا رو در دست او دیدن ، هست . تسلیم بودنی که باعث میشه برای انجام فرمان خدا که به ابراهیم وحی شد ، جوان رعنا و برومند خودش که مثل غنچه ی گلی تازه شکفته هست رو برای قربانی کردن برای خداوند ببره . این نشون میده که میشود انسان اونقدر رابطه اش با خداوند قوی و مستمر باشه که خلیل الله یا رفیق خدا باشه . این نشون می ده که میشه اونقدر باورهای توحیدی ت قوی باشه که بدون تامل بچه ای که خدا بعد از صد سال بهت داد رو برای بریدن سر و قربانی کردن ببریش . این چیزی که بین توحید و شرک فاصله ایجاد میکنه که اون ایمان به خدا و تسلیم بودن در برابر هدایتی است که به در مسیر زندگی میکنه . فاصله بین شرک و توحید نترسیدن و قدم گذاشتن داخل مسیر ناشناخته هاست و اعتماد کردن به اون احساس عمیق قلبی ست که دقیقاً به میگه که از چه مسیر و چگونه حرکت کن مثل جی پی اس .
اقدامات عملی من بعد از شنیدن این آگاهی ها :
از این به بعد می خوام شجاعتی رو در انجام کار هام تجربه کنم که به پشتوانه حضور و هدایت و حمایت خداوند باشه .
از این به بعد می خوام احساسم به زندگی از جنس احساس دلچسب توکل و اینکه یک انرژی مثل یک راهنما من رو هدایت ، حمایت و حفاظت میکنه .
آه خدارو شکر از این احساس توکل و تسلیم بودن ، باشه .
مرسی از شما استاد عزیز و خانم شایسته