«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 119 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام ،
روز سوم سفرنامه
درود ها بر استاد عزیزم .
واقعا مقام ابراهیم رو میشه با گوش دادن این فایل و فکر کردن بهش درک کرد .
وقتی اطرافیانم رو میبینم که تمام زندگیشون رو واسه بچه هاشون میذارن و اصلا نمیتونن رها باشن .
اون قسمتی که گفتید بهترین حمایتی که ما میتونیم بکنیم اینه که حمایتی نکنیم رو خیلی بهش فکر کردم و دیدم که چقدر دقیق فرمودید و چقدر این حرکت ایمان میخواهد و چقدر این رهایی به انسانها قدرت میدهد و وابستگی رو کاهش میده .
اونجایی که گفتید ما هم به گونه ای باشیم که خدا هم از ما مثل ابراهیم یاد کنه رو وقتی اولین بار والان گوش دادم خیلی بهم خود باوری داد قبلا پیامبر رو من یک شخص فضایی و خاص میدیدم که هرگز نمیشه شبیهش بود ولی این گفته و نگاه شما به من هم خود باوری داد چیزی که خیلی زیاد به من در زندگیم کمک کرد .
واقعا توحید همه چیزه همه چیز ….
از خدا برای اینکه هدایتم کرد سپاسگزارم
از شما برای این فایل و این همه آگاهی ناب سپاسگزارم .
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و دوستان هم فرکانسیم :)
ردپای من از روز سوم سفرنامه
آخ که چقدرررر آدم شجاعت پیدا میکنه وقتی ایمانش رو قوی میکنه.
انگار یه حس درونی همش تو گوشش نجوا میکنه : نترررررس؛ نترس، نترس، نترس.
به خدا که اگه ما بتونیم هر روز یکم ایمانمون رو قوی تر کنیم، به هرچی که میخوایم میرسیم. به هرچیزی که فکرش رو بکنیم.
من هر جا تو زندگیم نترسیدم، توکل کردم، قدم برداشتم و شجاعتم رو نشون دادم، همونجا پیروز شدم؛ نتایجی گرفتم فووووق العاده و فرای تصور؛ بعضاً هیچ تلاش فیزیکی هم براشون نکرده بودم. فقط و فقط ایمانم رو نشون دادم و رها کردم و سپردم به خداوند. و خدایی که از من بیشتر به من آگاهه، از من بیشتر میخواد که من موفق بشم، از من بیشتر میخواد که من به خواسته های کوچیک و بزرگم برسم، بهم داد؛ هرچیزی که خواستم رو بهم داد.
خدایا شکرت؛ شکرت، شکرت، شکرت
خدایا هدایتمون کن بتونیم هر روز ایمانمون رو به ایمان ابراهیم نزدیک تر کنیم؛ بتونیم آروم تر بشیم، خالص تر بشیم، پاک تر بشیم، به تو نزدیک تر بشیم. کمکمون کن انقدرررر قوی بشیم که هیچی تو این جهان نترسیم.
خدایا شکرت؛ شکرت که تو خدای منی و من بندهی تو ام. :)
سلام به استادان عزیز و دوستان نازنین
بازم مثل همیشه کانون توجه کار خودشو کرد دیشب ساعت دوازده شب تو ماشین داشتم تو مسیر به این فکر میکردم که خب حضرت ابراهیم چه فرقی با من داره اگه اون تونسته منم میتونم خدا که نگفته دیگه اخرش اونه و به اون لول برسی دیگه قطعه طبیعتا نجواهم میگف شوخیت گرفته اون پیامبره ابراهیمه ها منم شروع کردم به ناظر بودن و اونا باهم گفتوگوکردن اون میگف نه توهم میتونی مثل اون باشی مگه حضرت موسی نبود مگه خود استاد نبود اونیکی صدا میگف نه استغفرلله این حرفا چیه اما من فقط داشتم به صدای اون گوش میدادم صدایی که میگف نه میتونی توام مثل ابراهیم باشی فرق فقط در باوراتونه نه هیچچیز دیگر خیلی جالبه با همین صدا اومدم شب خونه خوابیدم کلا تو این چند وقته هی دارم میگم اگه ابراهیم تونسته منم میتونم اونم انسانه دیگه پی میشه ذهنو کنترل کرد کاری به سختو اسونیش نداشته باش مهم اینه که غیر ممکن نیست و صبح که پاشدم اومدم زدم رو نشانم دیدم این فایل شد همونجا بگم سکته نکردم دروغ نگفتم :) و گفتم بیا اینم مهر تاییدش و بعد که شما گفتین رفتم سوره ابراهیموخوندم اول تشکر کنم از شما استاد عزیز که انقد قران خوندن و درکشو یاد ما دادین که من وقتی داشتم میخوندم نمیگفتم چی میگه در حالی که قبلا اینمدلی نبود حتی یادم نمیاد یه خط رو با فارسی خونده باشم چه برسه بخوام کلشو با ترجمه بخونم و بازم مرسی از خدای مهربون که همواره داره هدایتم میکنه من پیامی که باید از این فایل میگرفتمو گرفتم واقعا از خدا میخوام که منم یکی مثل ابراهیم باشم استاد جان مرسی از این فایلای خوبی که برا میگرفتین و میگیرین دوستون دارم
سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته عزیزم و همه دوستان گلم
روز شمار فصل اول روز سوم
تسلیم خدا بودن ینی رها کردن ، سپردن به خودش ، توکل کردن ، ایمان داشتن ، احساس خوب داشتن
بقول استاد نمیتونیم به همین راحتی بگیم تسلیم هستیم
در عمل خیلی فرق داره . وقتی یه تضاد و اتفاق به ظاهر بدی میافته کنترل ذهن و نجواها فقط زمانی عملی میشه که روی باورها کار کرده باشی
الان که این فایل رو گوش دادم و اومدم تجربمو بنویسم . دیدم تجربه ای که از گذشته دارم از اینکه تسلیم خدا نبودم توکل نداشتم ایمان نداشتم و چقدر به سختی و مشکلات برخوردم .
ولی این مدت که با تعهد دارم روی دوره ها کار میکنم و احساسمو خوب نگه میدارم اون مدل اتفاقات بد دیگه هیچوقت واسم نیافتاده .
هر روزمو با سپاسگذاری و ستاره قطبی شروع میکنم
هر کاری رو که میخام همون اول صبح به خودت خدا میگم واسم خیلی خوب و راحت انجام بده . و انجام میشه .
بارها شده که دیدم کاری که صبح نوشته بودم و اصلا فراموشش کردم انجام شده و شب سپاسگذاری کردم .
فکر میکنم نیازی نیست که منتظر اتفاق بدی باشیم که ببینیم تسلیم خدا هستیم یا نه ؟
همینکه کوچکترین مسائل زندگیمون رو بهش بسپاریم یواش یواش یاد میگیریم که در مسائل بزرگتر هم نیازی نیست خودمونو اذیت کنیم .
برای اینکه تسلیم بودن رو در خودمون ایجاد کنیم از کارهای کوچک شروع کنیم . مثلا میخام برم خرید . بهش میگم خدایا من فلان چیز رو میخام خودت هدایت کن . و چقدر قشنگ و راحت انجام میشه .
حالا اگه گذشته من بود تمام شهر تمام فروشگاهها رو میرفتم تا مطمعن بشم اون چیزی که میخام رو با قیمت مناسب و خوب خریدم .
ولی الان نه . نه وقتمو میذارم نه انرژیمو . خیلی راحت میسپارم و هدایت میشم . بعضی وقتا خودم به خودم شک میکنم که چطور شده من که همه میگفتن سخت پسند . الان اینقدر راحت و سریع انتخاب میکنم اونم مثلا یه جنس خوب با قیمت خیلی مناسب .
اینا نتیجه کار کردن روی باورها ست نتیجه تلاش برای احساس خوب هست نتیجه بودن در این سایت هست خدارو هزاران بار شکر بابت این سایت .
به نام خداوند بخشنده مهربان
امروز که این فایلو گوش میدادم تو خونه تنها بودم و حس میکنم همین هم نشونه خداوند بود که تو یه محیط اروم و پر از آرامش به این فایل هدایت بشم
من فایل های یک و دو رو هم گوش دادم اما نمیدونم چیشد که با رسیدن به این فایل تصمیم گرفتم که بعد از مدتها با خدای خودم صحبت کنم و اونقدر منقلب شدم که حس کردم چطور این همه وقت از خدای خودم دور بودم ..
من در طول روز با چندین نفر مکالمه میکنم اما چرا تا الان با خدای خودم حرف نمیزدم
حس کردم خداوند منو وارد این مسیر کرده که
من مثل همیشه دوباره به خودش برگردم که من دوباره قلبم پر از حس خوب باشه
الان میشه گفت تو نقطه سربالایی زندگیم هستم اما مطمعن شدم که خداوند داره همراهم میاد بالا و قراره منو به قله های پر از درخشش برسونه ..
یادگاری اول تو روز سوم
سلام به همه دوستان و استاد عزیزم
خیلی خوشحالم که این فرصت رو دارم که تو مسیر آگاهی باشم و برای رشد فردی و زندگی ام تلاش کنم و خداروشکر میکنم به خاطر سایت و آگاهی هایی که به صورت رایگان در اختیار ما قرار میدهد
فایل امروز خیلی فایل زیبا و عمیقی بود و به مسئله ای اشاره داشت که پاشنه آشیل من بود مسئله ای که فکر میکردم مشکل زیادی در اون ندارم اما وقتی با نگاهی که استاد راجع بهش صحبت میکنن نگاه کردم متوجه شدم تسلیم بودن اونطور که باید تو زندگی من اتفاق نیافتاده
شاید خیلی وقتها از خدا خواستم که ازم محافظت کنه یا خواسته ای رو بهم میده اما ته دلم امیدد کوچیکی ام بسته بودم به ادمها به شرایط و اتفاقات ،من زمانی میتونم ادعا کنم که تسلیمم که تنها امیدم به خدا باشه که فقط از خدا بخوام و راه تعیین نکنم
سلام به خانم شایسته ی عزیز که این سفر زیبا را برایمان طراحی کردند.
سلام به استاد عزیزمون که با ایمانشان دنیا را جای بهتری برای زندگی کردن کردند.
و سلام به همه ی هم فرکانسی های محترم
خداوند بی نهایت دست دارد که ما را کمک کند. این جمله محشره. ولی من خیلی زیاد ذهنم محدوده . خیلی مونده تا بتونم مثل استاد بشم. قشنگ میشینم نقشه ی راه رسیدن به هدف رو میکشم در حالیکه بارها استاد میگن تو بخواه خداوند خودش هدایتت میکنه.چرا مریم به آگاهی عمل نمیکنی؟ واقعا چرا؟ چرا دست خدا را باز نمیگذاری؟
من کارم پیش میره ، زن و بچه هم دارم ،ولی توکل میکنم … وای خیلی مونده به این درجه برسم. نه من این ایمان را ندارم باید بسازمش.
هر اتفاقی حتی از دست دادن عزیزانمون ما رو به رشد میرسونه.اگر حضرت ابراهیم توانست این حد روی خودش کار کنه ما هم میتونیم.
به نام خداوندی که هدایت گر همه ی ماست
سلام میکنم به استاد عزیز و تمامی دوستانم
ایمان داشتن در عمل ما نشان داده میشود و الا ایمانی که فقط در حد حرف باشد که ایمان به حساب نمی آید
توکل کردن به خدا یعنی دلمون قرصه که اون همه جوره هوامونو داره در هر شرایطی از ما حمایت میکنه خیال مون راحته
تسلیم بودن یعنی هر چی خدا میگه همون میشه یعنی دیگه بحث نمیکنیم و کاری که گفته شده رو انجام میدیم
تسلیم بودن یعنی همه ی اینها را با هم داشتن
ایمان و باور وتوکل واقعی به رب
به خدایی که فقط خیر و خوبی را برای ما میخواد
به خدایی که اگه یه کار نیکی انجام بدی ده برابر پاداشت میده
ولی اگه یه خطایی مرتکب بشی به همون اندازه هم مجازات میکنه
خدایا همیشه میخوام هدایتم کنی
خدایا ممنونم که منو به این مسیر هدایت کردی
خدایا کمک کن بتوانیم ایمانی واقعی و تزلزل ناپذیر داشته باشیم
خدایا کمک کن بتوانیم در برابر هر آنچه میگویی تسلیم باشیم.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان
روز سوم روزشمار تحول زندگی من
ابراهیم اونقدر تسلیم فرمان خداوند بود که حتی حاضر شد چاقو رو زیر گلوی فرزندش اسماعیل بزاره خدایا من کجای داستانم ؟ حالا نمیگم من همین الان به اندازه حضرت ابراهیم تسلیم باشم و میدونم که حضرت ابراهیم هم تکاملش رو طی کرده تا به این حد از ایمان و تسلیم بودن رسیده.
من توی موارد خیلی کوچیک هم نمیتونم تسلیم باشم و وقتی یه تضادی بوجود میاد فوراً ذهنم بهم میگه چه جوری ؟ چطور ؟ چگونه ؟ و منو درگیر خودش میکنه و این نشون میده که باید خیلی روی خودم کار کنم و این باور ها رو در خودم ایجاد کنم:
خداوند خیر منو میخواد
خداوند همیشه هست و کنار منه و منو به مسیر های درست هدایت میکنه
من باید باور کنم که خداوند همیشه حمایتم میکنه ، همیشه کمکم میکنه و هیچ وقت تنهام نمیزاره
اگر من حرکت کنم خداوند به من برکت میده
خدایا کمکم کن تا بتونم خودمو رها کنم ، خودمو به تو بسپارم ، خدایا من به هر خیری از جانب تو سخت نیازمندم .زندگی پر از آرامش و ایمان ، پر از سلامتی ، پر از نعمت و ثروت ، پر از زیبایی رو برای خودم و همه شما عزیزان میخوام.
سلام استاد عزیز مثل همیشه عالی بود
خیلی درس داشت ، امیدوارم که بتونم روز به روز اعتماد وتوکلم رو به خدای مهربان بیشتر کنم ، توکل و اعتماد به خدا یعنی رسیدن به آرامش