«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 121

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Arezoo گفته:
    مدت عضویت: 1778 روز

    من خیلی خوش حالم خیلی حال خوبی دارم میخواهم جاری باشم و اعتماد کنم چجوری میشه اعتماد نکرد خدایی که انقدر دقیق عمل میکنه صبح و شب ماه و خورشید با این دقت طلوع و غروب میکنه مگه میشه اعتماد نکرد

    همه چیز از جاری بودن و مقاومت نداشتن شر‌وع میشه وقتی شروع میکنی دنیارو جور دیگه ببینی فلرغ از اینکه چه اتفاقی رخ میده فقط زیبایی ببینی همواره به سمت زیبایی هدایت میشی

    خدایا شکرت که هر روز احساسم از روز قبل عالی تر میشه و هدایتم میکنی به سمت زیباترین ها

    ستاره قطبی امروزم دیدن یکی از زیبا ترین های طبیعت بود که هدایت شدم به قسمت 28 سفر به دور امریکا و تیک خورد زیبایی بدون وصفی که کیف کردم زیبایی های هم جنس همین حس همواره به زندگیم راه پیدا میکنه و من سپاسگزار الله هستم که مرا آسان میکند برای آسانی ها و زیبایی ها

    از اصل و اساس حس خوب وارد زندگیم میکنه سفر نامه در کنار 12 قدم عالیه خیلی حس خوبی دارم از این رزق و روزی که خدا نصیبم کرده و در این راه بی نظیر عشق و توحید قدم برداشتم

    رزق و روزی من عالیه خوش روزی هستم همواره در حال پیشرفت و قدم به سمت زیبایی های بیشتر برمیدارم

    امسال رو سال توحید نام گذاری کردم و هر لحظه حس های خوب داره بیشتر میشه و امسال مطمئنا توحیدی ترین سال زندگیم تو این 28 سال خواهد بود و هر سال بهتر و بهتر در این مسیر قدم بر میدارم

    خدایا شکرت که هر لحظه به سمت زیبایی های بیشتر هدایتم میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    مجتبی گفته:
    مدت عضویت: 4016 روز

    به نام خداوند عزیزم

    سلام به استاد جان و خانم شایسته عزیز و بچهای گل سایت

    استاد چقدر این بحث توحید و اسم حضرت ابراهیم فرکانسش عجیبه که هر وقت ازش فایلی از شما میشنوم یا مطلبی توی قران میخونم ، نه تنها سیراب نمیشم ازش ؛ که اتفاقا هر روز تشنه تر میشم و دوس دارم بازم از توحید و ابراهیم بخونم و بشنوم ؛

    من چند ساله به عنوان تمرین فیلم ابراهیم خلیل الله رو هر چند ماه یکبار میبینم و با اینکه خیلی زیاد دیدمش ولی هر بار دوباره میبینمش واقعا منقلب میشم ، مخصوصا اون صحنه هایی که با قدرت و با توکل قوی به خدا با نمرود حرف میزنه ، یا اونجاهایی که از توحید و یگانگی خدا با پدرش آذر و اطرافیانش‌صحبت میکنه ؛ اونجایی که تو صحرای گرم عربستان زن و بچش رو رها میکنه ، اونجاهایی که شیطان بخاطر تفرقه انداختن بین هاجر و ساره نجوهای زیاد میکنه و ابراهیم تو اون لحظات سخت چجوری ایمانشو نشون میده و با خدای خودش صحبت میکنه ؛ چون فیلم به صورت تصویری هست انگار خیلی بیشتر بمن میچسبه و ملموس تره ؛

    چقدر زیاد این بحث توحید که طی این سالها از فایلهای شما و آیات قران یاد گرفتن شخصیت منو رشد داد ، از آدمی که پر از شرک و ترس بودم ، از ادمی که چقدر زیاد آدمهای دیگه رو بت میکردم و فکر میکردم اونا قدرت خاصی دارن ، چقدر منو شجاع تر کرد ، چقدر آرامش منو بیشتر کرد وقتی که فکر میکنم فقط یه قدرت تو جهان هست ، چقدر خواسته های منو در دسترس تر کرد برام که با وجود این خدا هیچ خواسته ای واقعا غیر ممکن نیست ؛ من نباید آرزوهامو دفن کنم ، باید از خودش بخوام ، اونی که تمام کهکشان و ملیاردها سیاره رو اینقدر راحت مدیریت میکنه ، براش کاری نداره زندگی منو مدیریت کنه ، براش کاری نداره منو راحت به آرزوهام برسونه ؛

    واقعا از شما بابت این فایلهای با ازرش ممنونم ، طی این سالها که با شما هستم چقدر بحث توحید بمن کمک کرد و بزرگم کرد ؛

    عاشقتم استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    معصومه گفته:
    مدت عضویت: 963 روز

    به نام خدای هدایت‌گر و مهربان

    روز سوم سفرنامه

    سلام به استاد عزیز و این خانواده دوست‌داشتنی

    دارم به این فکر می‌کنم که از وقتی شروع کردم به کار‌کردن روی خودم، چقدر قربانی کردم. احساساتم را. اطرافیانم را. حرف‌هایم را. و…

    قربانی کردم تا به تو خدای خوبم نزدیک‌تر شوم و شدم.

    چقدرررر نتیجه‌های خوب گرفتم.

    خدایا شکرت که مرا به راه راست هدایت کردی و دیگر در راه سردرگمان نیستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مهدی و زهرا سیدی گفته:
    مدت عضویت: 1700 روز

    روز سوم سفر نامه :

    منو همسرم دو سال تو شرایط مالی سختی بودیم و نمیتونستیم برای خونمون کولر تهییه کنیم از طرفی دیگه تحمل گرما رو نداشتیم که سال بعد هم تکرار بشه ، فقط از خدا میخواستم کمکمون کنه . چندین بار نجوا اومد تو ذهنم که از پدر مادرامون قرض کنیم ولی یاد ویدیو همش باهامون بود که فقط خدا و کاملا معجزه وار هزینه اش جور شد و ما کولر خریدیم و الان تو خنکی زیر کولر دراز کشیدمو دارم این کامنتو مینویسم خخخخ خدایا شکرت .

    راستی اینم بگم که من خیلی شرک داشتم و نقطه کورمم این بود که به جای خدا همیشهههه رو کمک پدر و مادرم حساب میکردم و همینم باعث شد چند سال اول زندگیم رشدی حاصل نشه ولی از جایی که توحید رو از سایت یاد گرفتم معجزه ها پشت سر هم داره رخ میده و ماجرای کولر یکی از ده ها ماجرایی بود که سر شرک بر سرمون میومد و ما اون موقع نمیفهمیدیم چرا کارامون همش میپیچه توهم ریشه اش از کجا میاد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    فاطمه اعتباری گوهرریزی گفته:
    مدت عضویت: 1184 روز

    سلام استاد عزیز ممنون برای همچیز

    من الان شرایط سختی دارم، ولی با فایل هاتون به این نتیجه رسیدم که این بهترین جایگاه منه و باعث پیشرفت منه و حالم عالی میشه با فایل هاتون

    قطعا هر اتفاقی که بیفته به نفع منه.من شهر کلن رو برای مهاجرت انتخاب کرده بودم ولی بعد بخدا گفتم هرجارو که تومیدونی باعث پیشرفت من میشه، هدایتم کن.

    .بزودی میام و مینویسم که هزینه تایید مدارکمون به آلمان رو از جایی که فکرشو نمیکردم خدا رسوند، به راحتی وعزتمندانه3 روزه نه 3 ماهه تایید مدارک رو ارسال کردند برامون، به راحتی کارفرما بهمون پیام داد و قرارداد کاری باحقوق و مزایای عالی برامون فرستاد،خودش برامون خونه در بهترین منطقه گرفت،1 هفته ایی پیش تاییدیه گرفتیم،ویزامون 1هفته ایی صادر شد و چقدر راحت و عالی به آلمان مهاجرت کردیم.

    من ازش میخوام و بهش اطمینان دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    در دستان خدا گفته:
    مدت عضویت: 928 روز

    سلام خدمت اساتید عزیزم و همه ی دوستان خوبم

    روز سوم سفر

    چقدراین فایل به دلم چسبید چقدر دلم را آرام کرد چقدر تشنه ی شنیدن این حرفها هستم. چقدر خوشحالم که دراین جمع هستم واقعا فکر میکنم ما نظر کرده ی خدا هستیم که دراینجا گرد هم اومدیم .

    اینهمه سال هیچوقت انقدر عمیق به عید قربان نگاه نکرده بودم.خداروشکر که در زندگیم با این آگاهیها دارم آشنا میشم و تا آخر عمرم دعای خیرم را نثار استاد عزیزم میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    متینا عباسی گفته:
    مدت عضویت: 788 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی ام

    این فایل بی ربط به اتفاق امروز من نیست…

    توی پارک با ابجیم نشسته بودیم و درباره ی احترام به خود و عدم وابستگی صحبت میکردیم،اینکه باید ما انسان ها برای خودمون ارزش قائل بشیم و به دیگران،همسر،فرزندان و…،وابستگی نداشته باشیم و از اهدافمون بخاطر کسی دست نکشیم.

    میگفتیم مثلا ما یک روتین زندگی رو برای خودمون داریم،مثلا ورزش، مدیتیشن و گوش کردن فایل و… و نباید این روتین رو بخاطر دیگران تغییرش بدیم و ازش بگذریم…

    مثلا خیلیا زمانی ک ازدواج میکنن کلا برنامشون تغییر میکنه و خودشون رو با برنامه ی اون شخص هماهنگ میکنن و خیلی از کارهایی ک برای بهبود شخصیتشون میکردن رو دیگه انجام نمیدن،چون فرد دیگه ای وارد زندگیشون شده.

    خلاصه میگفتیم اشتباهه و…

    درحال گفتن همینا بودیم که یک شخصی با سگ بامزش از کنارمون رد میشد.

    ابجی من از حیوانات یکم ترس داره و اون فرد وقتی ک متوجه شد ابجی میترسه برگشت گفت:

    از حیوونا نترس از ادما بترس، کافیه وابسته ی کسی بشی،میبینی خیلی راحت ترکت میکنه…

    حالا اون بنده ی خدا اون حرفو بخاطر یک تجربه ی بدی که داشته زد و حرفاش بوی حس قربانی بودن میداد اما برای من و ابجیم انگاری اون تیکه ی دوم حرفش(کافیه به کسی وابسته بشی،میبینی ترکت میکنه) انگاری مهر تاییدی از خداوند بود بر روی حرفایی ک داشتیم میزدیم…

    اون شخص بخاطر ترس از تنها شدن میگفت که نباید وابسته بشیم اما ما یاد حرفای شما افتادیم استاد که خیلی عمیق قانون رو نشون میدین.

    شما میگین، اگر وابسته ی هرکس یا هررچیزی بشیم اون به سرعت ازما فاصله میگیره و دور میشه…پس به این علت نباید وابسته بشیم.

    پشت وابستگی کلی باور اشتباه هست

    کسی وابسته میشه که،قدرت خدا و ارزشمندی خودش رو باور نداشته باشه.

    به دیگران(همسر و فرزندان و…) اهمیت میده اما به خودش نه.

    برای دیگران کاری رو انجام میده،اما برای خودش نه.

    تمام دنیای فرد خلاصه میشه توی وجود همسر و فرزنداش و دقیقا همون افراد کسایی میشن که فرد توسط اونها طرد میشه.

    طرد میشه چون به خودش احترام نزاشته

    چون برای خودش ارزش قائل نشده

    چون وابستست…

    و چون وابستست، طبق قانون اون افراد ازش دور میشن…

    یک مورد دیگه ام که از حرفای اون شخص من رو یاد صحبت های شما انداخت این بود که میگفت:

    من سگم رو از خانوادم بیشتر دوست دارم…

    وقتی ازش پرسیدم چرا؟گفت: سگم بی توقع بهم محبت میکنه اما ادما نه، توقع دارن…

    اونجاام یاد شما افتادم که میگین باید بی توقع به دیگران محبت کنیم.

    یا محبت نکنیم، یا اگر محبت کردیم منتظر جبران اون محبتمون توسط فرد نباشیم…

    اگر توقع داشته باشیم،هم ارزش کاری که کردیم میاد پایین و هم احساس خودمون بد میشه.

    اون میگفت که 2 ساله با خاطرات و عکسای اون دختری که ترکش کرده داره زندگی میکنه و دیگه قصد شروع رابطه جدید رو نداره…

    خب این یعنی وابستگی…

    حضرت ابراهیم واقعا چقددر ایمان داشته که وقتی خداوند گفت فرزندت رو رها کن،اون بدون لحظه ای درنگ این کار رو انجام داده…

    وقتی خدا بهش گفت فرزندت رو قربانی کن بازم بدون درنگ رفت که این کار رو انجام بده…

    اما ما چی؟ چیکار میکنیم؟

    اگر خدا بگه،بودن با فلانی به صلاح تو نیست رهاش کن

    بگه عکسای کسی که توی گذشته ی تو بوده و دیگه توی ایندت نقشی نداره رو پاک کن

    در 99 درصد مواقع میگردیم دنبال راه فراری که اینکارو نکنیم و با هزار دلیل و منطق میخوایم از انجامش شونه خالی کنیم…

    اینا واقعا برای کسی مثل حضرت ابراهیم خنده داره…

    حضرت ابراهیم چطور ایمانش رو به خداوند نشون داد و ما چطور ایمانمون رو نشون میدیم…

    اون شخص رو قضاوت نمیکنم و هرگز نمیگم که من اگر در شرایط اون باشم شاید بهتر عمل کنم اما از خدا براش طلب خیر و خوبی کردم.

    خداوند هممون رو به راه درست هدایت کنه، راهی که حضرت ابراهیم رفت…

    باید تسلیم امر خداوند باشیم و ایمان داشته باشیم که هرچی بشه،خیره.

    حتما به صلاح ماست.

    حتما بعد از این امتحانات،خدا چیزای خیلی بهتری برامون کنار گذاشته

    حتما پاداش بهتری میگیریم.

    ایمان واقعی داشته باشی، نمیترسی،

    _وابسته نمیشی،نه به چیزی و نه به کسی

    احساست خوبه_مشرک نیستی و…و…

    اما ب قول شما اگر یکنفر تونسته کاری رو انجام بده، حتما ماهم میتونیم.

    پس این نشون میده که ماهم میتونیم مثل حضرت ابراهیم باشیم. به امید رب جهانیان…

    برای هممون و اون شخصی که امروز به من درسهایی داد ارزوی زندگی ابراهیم گونه دارم.

    از شما استاد عزیزم سپاسگزارم برای فایل های بینظیرتون…

    واقعا امروز با صحبت با اون فرد متوجه ی تغییر شخصیت و باورهام شدم.

    متوجه شدم ازوقتی که به حرفای شما گوش میدم،باورهام تغییر کرده و چقدددر ارامشم بیشتره،چقدر راه درست رو از غلط،نسبت به گذشته بیشتر تشخیص میدم.

    سپاسگزارم استاد.بینظیر هستید…️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2495 روز

    اعتماد به رب

    بنام خدای غفور رحیم

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها بزرگ

    استاد شما همین اول فایل میگین که :

    چند درصد از ما حاضریم که ی بچه ی شیرخواره رو با ی زن تنها توی بیابون رها کنیم و بریم ؟

    الان که دارم به این جمله فکر میکنم واقعا تصور کردنش هم برام سخته تصور کردن ی همچین موقعیتی

    اصلا جدای از ایمان حضرت ابراهیم من دارم با این جمله به هاجر همسر ایشون فکر میکنم که این چه ایمانی داشته که قبول کرده همچین چیزی رو .خیلی حرفه ی زن تنها توی جزیره عربستان با اون تندخویی و درنده خویی که داشتن با اون جاهلیتی که داشتن که حتی حاضر میشدن دختر خودشون که بچشونه رو زنده بگور کنن دیگه نسیت به زن ی نفر دیگه جه واکنشی میتونستن نشون بدن

    اگر ی نگاهی به جامعه ی امروزی بندازیم که خیلی از خانم ها با چه شرایطی اولا بچه دار میشن که استراحت مطلق دارن و دست به سیاه و سفید نمیزنن و بعد از زایمان کلی بهشون میرسن که مبادا افسرده نشن و خیلی هاشون میرن خونه مامانشون که کمک حالشون باشه اونم با اینهمه امکانات و تکنولوژی که هست توی گرما و سرما

    اونوقت ی زنی مثل هاجر توی ی همچین شرایطی میمونه تا ابراهیم رسالتش رو انجام بده

    اگرچه استاد توی این فایل دارن راجع به شخصیت والای ابراهیم صحبت میکنن اما من فکر میکنم هاجر هم دست کمی از ایشون نداشته و ایمان ایشون و همراهی ایشون و صبر ایشون و استقامت ایشون تحسین برانگیزه

    فقط کافیه تصورش رو بکنیم اگر هاجر قبول نمیکرد همچین شرایطی رو

    این روزا خیلی از خانم ها به خاطر شرایط کاری هسرشون باید با بچه ها تنها خونه بمونن اونم خونه نه بیابون با همه ی امکاناتش اونم مثلا ی هفته یا دو هفته چقدر بابات همین غر میزنن که من دست تنهام و از این حرفا

    اصلا چرا دور برم خود من من هنوز جرات این رو پیدا نکردم که شب تنها بخوابم تو خونه ی خودم با وجود در و قفل و امکانات و آیفون تصویری و ….

    اما این زن چه جسارت و ایمان و توکلی داشته که 20 سال تنها مونده !!!!!!!!!!!!!!!!!!

    واقعا باید تفکر کرد

    سپاسگزارم استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3852 روز

      احسنت و درود خانم سلطانی عزیز

      چقدر باحال و از زاویه جالبی به موضوع پر و بال دادید و نگاه کردید و چقدر زیبا گفتید

      هر دوی اونها ایمان و صبرشونو نشون دادن و بقول شما حضرت هاجر هم کم کاری نکرده.

      و چقدر خوب و متفکرانه اشاره کردید

      خوب و برقرار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2495 روز

        سلام بر دوست خوبم آقا مهدی .بله وقتی خوب دقت کنیم حتما حضرت ابراهیم خیالش از بابت هاجر خانم راحت بوده که تونسته ی همچنین اقدامی رو بکنه و مطمانا اگر ایشون آرام و صبور نبودن تصمیم گیری برای ابراهیم مشکل میشد دقیقا مثل آقایونی که محل کارشوون دوره و از بابت خانمشون خیالشون راحته که میتونن اوضاع رو مدیریت کنن و بنابراین با خیال راحت میرن سر کار .سپاس از شما دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    آلما آسایش گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم وخانوم شایسته ی عزیز

    بابت این فایل بی نظیر متشکرم

    مگه میشه یه نفر اینقدر ایمان واعتماد داشته باشه.

    یعنی میشه ما هم یکمی از این اعتمادی که ابراهیم به خدا داشت رو ما داشته باشیم

    من خودم یه مادر هستم اصلا تصور اینکه اتفاقی برای بچه هام بیافته دیوونه میشم.

    از امروز میخوام بچه هامو بسپرم به خودش ودیگه نگران آینده اونا نباشم وبه خدا اعتماد کنم

    توی صحبت های استاد که میگفتن بهترین حمایت از بچه هامون حمایت نکردنه. منم میخوام از امروز این حرف استاد رو سرلوحه ی کارام بکنم وهمچنین مثل خلیل الله به خدا اعتماد کنم.

    خدایا شکرت که وارد این دوره شدم روزبه روز بیشتر رشد میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    فائزه گفته:
    مدت عضویت: 1797 روز

    به نام خدای ابراهیم

    درود به همفرکانسی های جان

    حضرت ابراهیم (ع)خلیل الله است رفیق فاب خداست.

    حضرت ابراهیم پدر انبیاست.

    خداوند به حضرت محمد(ص) فرمودن که پیرو ایین ابراهیم باش ک او موحد بود و مشرک نبود.

    چی میشه که حضرت ابراهیم به این مقام میرسه؟

    چه ایمان و توکلی داره به خدا، که وقتی خدا بهش ماموریت میده، بچه شیرخوارش و هاجر رو در بیابان بی اب و علف تنها میزاره و میره.. و بعد از20سال به فرمان خدا برمیگرده تا پسرشو قربانی کنه؟ ….الله اکبر.

    این چه حد از ایمان و توکل رو میطلبه که چشم بسته هر چی خدا گف بگی چشم..از پاره تن ات بگذری.‌

    این چه حد از توکل رو میطلبه که انقددررررر تسلیم باشی؟

    مطمئنا که حضرت ابراهیم احساسشو خوب نگه داشته حتی بااینک میرفته پسرشو قربانی کنه

    مطمئنا نه ترسی داشته و ن غمی.

    مطمئنا خیلی عالی تونسته ذهنشو کنترل کنه ک تو ازمایشات سربلند شده و ب این مقام والا رسیده و شده دوست خدا، رفیق شیش خداجونش

    چقدر ستودنیه توکل و ایمان حضرت ابراهیم!

    چقدر الگوی مناسبیه برای ما!

    برای مایی ک اکثرمون ب بچه هامون وابسته ایم

    من خودم بارها از مامانم شنیدم که میگه من فقط از خدا خوشبختی بچه هامو میخام..

    الان که میبینم هممون زندگیمون شده رفاه و خوشبختی بچه هامون. خودمون و هدفامون رو فراموش کردیم…

    سعی کنم الگو بگیرم از پیامبرم حضرت ابراهیم

    (((سعی کنم در اینده به بچه ام وابسته نشم، هدف هامو فراموش نکنم، حتی اگ مامان شدم بازم خودمو اولویت قرار بدم، یادم باشه برای چی ب این دنیا اومدم.

    سعی کنم حرکت کنم تحت هر شرایطی.

    یاد بگیرم که بهترین حمایتی ک میتونم ب بچم بکنم، حمایت نکردنشه.

    بهترین کمکی ک میتونم بکنم اینه ک بزارم خودشو تجربه کنه، خداشو پیدا کنه، زمین بخوره و بلند شه..سعی کنم رهاتر باشم..

    سعی کنم تسلیم باشم )))

    تسلیم بودن یعنی توکل کردن برخدا. یعنی من برم تو دل ترسام و ایمان داشته باشم ک خدا کمک میکنه دستاشو میرسونه، بار من رو زمین نمیمونه تو هر شرایط سختی هم ک باشم.

    تسلیم بودن یعنی ایمان داشتن ب اینک هرلحظه خدا هدایتم میکنه ب خیرو خوبی.. همه چیز ب نفع من میشه.. من فقط حرکت میکنم من فقط میرم تو دل ترسام‌.

    واقعا من تو زندگیم هروقت بخدا توکل کردم و با اینک یکم ترسیدم رفتم تو دل کار.. خدا ارومم کرده و اون کارم عالی پیش رفته‌.

    سعی کنم خودمو رشد بدم ذهنمو کنترل کنم خوب زندگی کنم و جهان رو جای بهتری کنم‌

    خدایا هدایتم کن متعهد باشم و عمل کنم ب اگاهی ها

    خدایا هدایتمون کن تا موحد و تسلیم باشیم

    امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: