«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 121 (به ترتیب امتیاز)

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    maryam 99 گفته:
    مدت عضویت: 1835 روز

    به نام خدای سمیع و بصیر

    سلام به تمامی دوستان،استاد عباس منش و

    خانم شایسته مهربان

    برگ سوم سفرنامه من

    بی شک یکی از بهترین الگوهای یک انسان که میخواهد با خداوند دوست باشد ابراهیم نبی است.چه کسی بهتر ازاو؟؟؟

    به قول استاد عباس منش مرد شماره یک قرآن که خداوند به نیکوکاری،حنیف بودن،موحد بودن،یکتاپرست بودن،بردباربودن و مهم تر از همه تسلیم بودن از او یاد میکند.

    تسلیم بودن یعنی اطاعت وفرمانبرداری بی قیدوشرط از خداوند…

    تسلیم بودن یعنی خیالت راحت باشه وقتی کارو به خدا بسپاری…

    تسلیم بودن یعنی خودتو بسپاری به خدا ونگران نباشی…

    تسلیم بودن یعنی آرام باشی و فقط به خدا تکیه کنی…

    به قول مولانا:

    تکیه بر جبار کن تا وارهی

    ورنه افتی در بلای گمرهی

    تسلیم یعنی ایمان واطمینان قلبی یعنی یقین داشتن به علیم بودن خداوند…

    تسلیم یعنی توحید در عمل…

    وحضرت ابراهیم مصداق بارز یک انسان تسلیم بود که با ایمان به خداوند یگانه حرکت کرد

    ومطیع خداوند بودو ایمانش رو با عمل نشان داد…

    باتشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمدامین بلوک گفته:
    مدت عضویت: 1916 روز

    باسلام به استاد عزیز وخانوم شایسته دوس داشتنی. سال دوم دبیرستان نمازشب میخوندم وازخوندن نمازشب انرژی فوق العاده ای میگرفتم که این انرژی تاشب بعدبامن بود وتوی اخلاقم وهمچی میشه گفت تاثیرمیذاشت بعدش دیگه نخوندم ولی الان که مینویسم احساس میکنم خدارو بیشتردرک میکنم چون 8سال گذشته کلی مطالعه وآموزش دیدم تاباآگاهی ها ومنطقی که ازمعنویت، رابطه، سلامتی، آزادی، کاروتفریح ودرلحظه زندگی کردن ساختم آرامش خاصی بگیرم ازاجرای قوانین درزندگیم مثلا عذاب وجدان وسرزنش ذهنی ندارم ومیشه گفت 98درصدمواقع احساس آرامش خاصی دارم الان توی شغل دلخواهم هستم وعلاقم رودنبال میکنم ازلحاظ سلامتی واقعاعالی هستم والبته دارم روی بیشتر غذاخوردنم کارمیکنم وبه دنبال کارکردن روی خودم هستم تابافرددلخواهم آشناشدم روابطم عالیه، ازقوانین رو توی زندگیم پایه گذاری کردم وبامرتب آموزش دیدن ازاستاد اونهارو دائم قوی ترمیکنم. درموردفایل تصویری روزسوم اینکه تودل ترس هابریم روواقعا بایدروش بیشترکارکنم سمت یکسری چیزا الکی نمیرم چون فک میکنم سخته ویاقراره سختی بکشم که باالهام گرفتن بعدازقدم اولی که برمیدارم وتکاملی دیدن موضوع واستفاده ازقانون رنج ولذت راحت میرم تودل ترس ها. شمافوق در العاده هستین وبراتون آرزوی بیشتر شدن روزبه روزسلامتی وآرامش رودارم. 🌹✌️ازبندرعباس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    سهیلا ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2112 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته ی دوست داشتنی.

    اینکه آدم باور داشته باشه که هیچ اتفاقی برحسب شانس یا اتفاقی نیست و یک رب قدرتمندی در این جهان وجود داره که حتی برگی به اذن او از زمین نمی افته خیلی دل آدم رو قرص میکنه و باعث میشه که بفهمیم که خدا که برای ما بهترین رو میخواد و برای همه در واقع، هیچ وقت اتفاقات به ظاهر بد رو به عنوان یک اتفاق واقعا بد نگاه نمی‌کنیم و درک میکنیم که پشت این اتفاق چیزی هست که باید یاد بگیریم و هر اتفاقی که بیفته به نفعمون هست چون نیرویی که جهان رو هدایت میکنه خیره و برای همه خیر میخواد ولی خب اینکه یه عده باورشون چیز دیگه ای هست این خیرو نیکی رو نمی‌بینند ولی خب این حرفهابه ظاهر آسونه ولی با یک اتفاق به ظاهر بد بخاطر ایمان ضعیفمون زود نا امید میشیم و میگیم من که اینهمه کار کردم چرا درست نشد کارم. من دیروز برام مشکلی پیش اومد که کاملا خودم درستش کردم و اصلا تقصیر هیچ کس دیگه جز خودم نبود ولی خب کنترل ذهن برام سخت بود و اعصابم خیلی خورد شد ولی آخر شب گفتم مهم نیست فردا که بیدار شدم این مشکل رو درست میکنم و سعی کردم حالمون خوب نگه دارم هر چند که اولش کار آسونی نبود ولی بعد که صبح با خیال راحت بیدار شدم که بالاخره کارم رو زمین نمیمونه و تمرکز کردمو تونستم فکر کنم انگار که کائنات هم با خواسته های من هماهنگ شد و مشکلم به ساده ترین شکل ممکن حل شد و آنقدر ساده بود که اصلا خودم درک نکردم برای چی اصلا به این میگفتم مشکل اصلا چرا اعصابمو خورد کردم و این برام مثالی بود که فهمیدم مشکلاتی که ما برای خودمون به وجود میاریم حلش هم به دست خودمونه و اینکه باید مطمئن باشیم خدا هدایتمون میکنه خب اونموقع که حالم خوب نبود یه بار دیگه هم همین کاری که مشکلمو حل کردو انجام دادم ولی دیشب درست نشد ولی صبح که حالم خوب بود با انجام دقیقا همون کار مشکلم حل شد، و خب حتی بهترم اون مسئله رو یاد گرفتم.

    فقط میخوام آرزو کنم که ایمانمون آنقدر زیاد بشه که تمامی ترس ها و دلنگرانی ها از سر راهمون کنار برن، همونطور که ایمان زیاد ابراهیم باعث تسلیم بونش و انجام کارهای سخت، به سادگی شده بود. از خدا میخوام که ایمانم رو زیاد کنه، به حدی باور داشته باشم در هر لحظه خداست که بهترین هارو برای من رقم میزنه و هر اتفاقی که بیفته به نفع منه دلیلی برای ترسو ناراحتی وجود نداره چرا که خدا حامی ماست هر جایی که باشیم حتی توی شهر غریب بازم خدا آشناس و خدا هیچوقت مارو تنها نمیذاره و حواسش به ما هست.

    سپاسگزارم که هستی خدا جونم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سارا بیات گفته:
    مدت عضویت: 1582 روز

    سلام بزرگواران.استتد از حضرت ابراهیم سخن گفتین وداستانش و تسلیم بودن دربرابر خالق زیبا.داستان ابراهیم بسی بسیار جای تأمل داره بسیار .خدای مهربان من خیلی مهربان‌تر از آن است که به ابراهیم بگوید که فرزندنش را جلو چشمش چاقو بگزارد زیر گردنش .داستان قربانی کردن فرزند خیلی عمیق است و تمثیلی درقران به آن اشاره شده قربانی کردن فرزند ابراهیم درواقع اشاره به قربانی کردن وابستگی ابراهیم به فرزند است به قول شما ما زندگی میکنیم برای فرزندانمان ولی ما حتی نباید وابستگی به فرزندان داشته باشیم چرا که لحظه ی مرگ وابسته کی ها نمی‌گذارد که رها باشیم پس بهتر است قربانی کنیم وابستگی هایمان راحتی اگر فرزندانمان باشن .به امید درک قربانی کردن وابستگی ها و تسلیم دربرابر حق بدون هیچ وابستگی (فرزند ،ثروت و…)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    بهار گفته:
    مدت عضویت: 1721 روز

    ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که تو رهنمایی

    سلام به بچه ها وشاگردان خوب این کلاس درسی

    من وقتی به حضرت ابراهیم فکر میکنم متعجب میشم که چطور اینقدر ایمان که بچه شیرخورار رو رها کنیم و بریم وفقط یه خواسته از خدا بخواهی و بگی مردم پیششون جمع کن اول: یه ادم چقدر نزدیک به خدا باشد که خداوند به فرکانسس پاسخ بدهد

    دوم: و خداوند هیچ وقت بنده اشو رها نمیکند شاید بچه ابراهیم باشد ولی خدا خودش بنده اشو رها نمیکند و صدرصد اون بچه رو نجات میداد

    سوم :باور داشتن به هر صحبتی که براورده میشه انجام میشه

    وقتی دیدم اگه پدرم منو اینجوری رها میکرد من یا اینجوری میشدم ۱_قبول میکردم میگفتم خدا منو از اونجا نجات داده پس هنوز هم نجات میده

    یا اینجوری میشدن۲_برو بابا بعداز چند سال اومدی چی چرت و پرت میگی بیایی منو بکشی 🥺

    ۳ایمان و تسلیم بودن دربرابر خداوند (من خودم اینقدر ایمان و تسلیم بودم که تونستم داخل تاریکی قدم بردارم مگرنا من از همه چیز که میترسم این بود )(من مطمئن خداوند هست و منو هدایت میکند و منو تنها نمیکذارد این بهم احسای ارامش میدهد من حرکت میکنم خداوند بهم برکت میدهد (من پدربزرگم فوت شد من اصلا ناراحت نبودم و به نکات مثبت نگاه کردم میدونید دو دلیل برای گریه کردنم وجود دلشت ۱پشیمونی که چرا اینکاراررو نکردم ۲_احساس تنهایی که الان بودنش چکار کنم یا کی دیگه بهم کمک میکنه من هیچ کدوم نداشتم دلیل اولش دلسوزی برای گذشته فرد فوت شده هست )

    داشتم فکر میکردم اگر پیغام خدا باشد مطمئن باشم وپیغام رب هست گردن بچه خواهرمم‌بزنم شاید بزنم چون من یک باور دارم که حضرت ابراهیم اینکارو کرد و خدا بچه رو نکشت 😂😂نمیدونم باز 😱

    استاد کفت بهترین کمک به بچه فرزند اینه که کمکش نکنیم ولی وقتی نکاه کردم میخواستم بگم استاد بیشتر توضیحش بده چون به مظر من کمکش اموزش بهش باشه و کمک نکردن عمل فرزند باشد (استاد توضیح بده بیشتر )

    دوست دارم جوری عمل کنم که کل زندگیم اگر قراربود تیربارون بشم بدونم یکی هست

    بچه ها ایمان راستین به خدا پاشنه شماست امیدوارم دفعه دیگه بیام و بگم من ایمان راستین دارم

    براتون ارزوی ارزوهاتون رو دارم ❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    نسرين گفته:
    مدت عضویت: 1589 روز

    نامه ای به خدا

    سلام خدای من آفریدگار همیشه همراهم سلام

    منم بنده ای که همیشه خیلی نا امید بودم منم که خیلی کم صبر بودم منم که بی طاقت بودم شکننده و مظلوم نما بودم

    الان بیشتر از همیشه به ایمان صد در صد بهت احتیاج دارم دلم میخواد بهت گرم باشه دلم میخواد بهت خوش باشه حضورتو، وجودتو بیشتر از هر وقت دیگه نیاز دارم باید خودتو بهم نشون بدی باید بهم بگی که حالا که دست از همه شستی خودم پشتتم من هر روز که چشمامو باز میکنم میگم آره امروز وقت شه امروز دیگه میشه

    میدونی یه چیزی ته دلم میگه میشه باید بشه چون هیچ راه دیگه ای نداره

    از خودت ایمان مو، باورمو، دلگرمی و پشت گرمی میخوام نه از هیچ کس دیگه تو دهنده بی نیاز بی منتی

    نمیدونم اینا به سفرنامه سومم میخوره یا نه اما چیزی که الان احتیاج داشتم بگم، دلم گفت و دستم نوشت اینها بود

    ممنون از شما استاد عزیز

    امیدوارم هر روز که از سفر م میگذره ایمان و باورم عمیق تر و خالص تر بشه الهی آمین 🤲💐❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    اوا گفته:
    مدت عضویت: 1572 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام به استاد عزیزم و همسفران نازنین

    ردپای روز سوم

    خدایا شکرت …

    بعد از اینکه این فایل گوش کردم برگشتم عقب و به گذشته فکر کردم به این نتیجه رسیدم که توی هر شرایطی که خودمو رها کردم و درواقع خودمو تسلیم خدا کردم و با تمام وجودم بهش توکل کردم ، آرامش فوق‌العاده ای سرتاسر وجودمو گرفت و به احساس خیلی خوبی رسیدم و چیزی که همیشه منو شگفت زده میکرد و هنوزم میکنه اینه که اون مسئله ها به شکل کاملا راحت و به اسونی حل شدن از جایی من حتی فکرشم نمیکردم ..

    پیامی که از این فایل گرفتم این بود که اگر ما انسان ها قلبا تسلیم خداوند باشیم به احساس خوب و ارامش میرسیم و این احساس خوب مارو به خواسته هامون نزدیک تر میکنه …

    بابت همه چیز سپاسگذارم ، خداشکر بابت همه چیز …

    با ارزوی بهترینها برای شما..

    دوستون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    منهتن گفته:
    مدت عضویت: 1556 روز

    سلام استاد عزیز

    من از خودم سوال می‌پرسیدم که خدا کیست؟ خدا جنسش از چیه؟ ساختار خدا چیه؟

    یادمه که این سوال رو توی دفترم یادداشت کردم تا به جوابش برسم…

    یادمه بارها بارها تو درون خودم میرفتم و میگفتم خدایا با من حرف بزن می‌خوام صدات رو بشنوم و صداش رو هم شنیدم!

    من از وجود خدا هستم و ما باهم یکی هستیم

    جواب اون سوالم رو موقعی نوشتم که هدایت شدم به سمت تهیه کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم…

    این کتاب جواب سوالی رو بهم داد که هیچکسی تا بحال جوابشو نمیدونست

    طوری کتاب رو میخوندم که انگار بهم وحی شده

    تو مدت زمان بسیار کوتاهی به جواب سوالی که نوشتم از طریق این کتاب رسیدم و به آرامش بیشتری دست پیدا کردم یجوری که رها شدم

    استاد عزیز از شما سپاسگزارم که دستی هستی از سوی خداوند که مسیر درست را نشان میدین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    یونس چاپاشی گفته:
    مدت عضویت: 1997 روز

    بنام نور سماوات والارض

    استاد عزیرم امروز سومین روز سفرنامم هست که نمیدونم ازکجا وچرا،ولی تازه به درک اینکه خدا چیزی رو برای ما نمیخواد بلکه هرچی روکه مابخوایم و ترمزش رو نداشته باشیمو بهمون میده ،خیلی وقت بود که با صلاح ومصلحت وحکمت درگیر بودم…تااینکه امروز تو سومین روز سفرنامم خیلی معجزه وار به این درک رسیدم که خدا اون چیزی رو سراراهمون قرار میده که تو ذهنمون خواستیمش و تجسمش کردیم و رهاش کردیم،بحث صلاح وحکمتش هم اینه که هرچی برامون پیش میاد اگه مثبت بهش نگاه کنیم به همون خواستمون میروسنتمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهربان گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    روزسوم همسفر شدنم با گروه واینکه چرا تا به حال به زندگی اینطور نگاه نکرده بودم انقدر درگیر کار و زندگی شدم که یادم رفته خدایی هست که اگر کار هایمان رو به او بسپاریم راحتتر زندگی میکنیم حداقل با ارامشتر

    نمیدانم چطور و اصلا اینکه چقدر زمان میبره که زندگی رو که دوست دارم بتونم بسازم ولی تلاشم روبا امید وتوکل به خدا میکنم وخدا یاری دهنده است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: