«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 129 (به ترتیب امتیاز)

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 874 روز

    سلام

    این فایل رو قبلا دیده بودم و امروز در پایانه های شهریور ماهه 1403 نشانه و هدایتم در سایت هست

    سوال های زیادی از خودم پرسیدم با دیدن این فایل

    چقدر اعتماد دارم، چقدر تسلیمم؟

    به چی اعتماد دارم؟

    میتونم بیشتر تسلیم باشم و انتخاب کنم به چی اعتماد دارم؟

    اعتماد رو و تسلیم بودن به چه شکل در باوره من بوده تا به حال؟

    اعتماد من به چیزی چگونه باعث این میشه که بیشتر در اون باره بهتر عمل کنم و تسلیم باشم که این حتما عالی میشه؟

    در واقع من به چیزی اعتماد دارم و در برابر چیزی تسلیمم که بهش به انگونه باور دارم

    پس اگر بخوام تسلیم خداوند باشم و بخوام که زندگیم به صورت راحت و ارامش بخش پیش بره و همه کار ها به ساده ترین شکل و بهترین شکل انجام بشه باید اول باور هام رو نسبت به خداوند و جهانی که افریده بررسی کنم نسبت به خودم برسی کنم، ببینم به خودم چگونه اعتماد و باور دارم به جهان چگونه نگاه میکنم به خداوند چگونه نگاه دارم و ببینم تا به حال چه چیز هایی رو پذیرفتم و تکرارش کردم و باورش کردم، چون همون گونه باور داشتم پس همان گونه عمل کردم و تسلیم بودم و اعتماد داشتم که با اون شیوه و اون نوع از فکر کار هام درست پیش میره، اما نکته اینجاست که ما بعضا نااگاه هستیم که به چیزه اشتباهی باور و اعتماد داریم پس اشتباه عمل میکنیم پس شرایط سخت تر و سخت تر میشه درحالی که بنظره خودمون داشتیم درست پیش میرفتیم و سختی ها باز برای نشان دادنه این نکته به ما هست که بررسی کنیم و فکر کنیم به باورمون و نوع تسلیم بودنمون و درس بگیریم…

    میزانه اعتماد و تسلیم بودن در برابر چیزی به همان نسبته که ما به اون چیز باور داریم و توصیفه نتیجه میکنیم

    میزانه باور من به چیزی و توصیفه نتیجه من از اون چیز دقیقا با همان نسبت باعث میشه من اون کارو بهتر و باتمرکز و اطمینان انجام بدم و باعث ارمش فکری من برای طی کردن اون مسیر میشه

    من به چیزی که اعتماد دارم عمل میکنم

    من میتونم اعتمادم رو انتخاب کنم

    میام تصور میکنم در زمانی زندگی میکنم که هواپیمایی هنوز اختراع نشده و هنوز پرواز برای انسان رویاست و ارزوست

    چه چیزی باعث میشه من شروع به ساخت چیزی برای پروازه انسان کنم؟

    خب من میدونم که به خوبی میتونم راه برم اما برای رفت و امد ها طولانی تر میبینم که این راه رفتن و یا چیز ها دیگه میتونه بهتر بشه به میزانی که من باور دارم میشه بهتر بشه عمل میکنم

    درواقع میزان توصیفم از نتیجه ، یعنی من میبینم که پرنده ای هست که پرواز میکنه پس پرواز نشدنی نیست و پرواز خیلی سریع تر از هر حالت انتقال دیگه ای هست…

    و بعد میزانه باوره من که مجموع این ها اعتماد رو میسازه برای حرکت در اون مسیر مهمه

    این که من اطمینان دارم که میشه با پرواز سریع تر حرکت کرد و پرواز برای انسان شدنی هست

    پس به میزانی که من منطق میارم پس عمل میکنم و به همان نسبت برای عمل کردن نمیترسم و از نتیجه اطمینان دارم پس تحقیق میکنم و بررسی میکنم چگونه میشه پرواز کرد و در اون مسیر بهبود ایجاد میکنم

    همه یه ما ایده ها و ارزو های زیادی داریم که همیشه هدایت میشیم که ایجادشون کنیم و خیلی وقتا باور نداریم به عملی شدن اون موضوعیت ها پس میترسیم و هدایت رو نمیپذیریم و اطمینانی نداریم و تسلیم نیستیم

    و بهبودی در اون مسیر خواسته ایجاد نمیکنیم

    چون به قوانین باور نداریم به خدا باوری نداریم و به خودمون باور نداریم

    فقط به ترس و نشدن اون موضوعیت باور داریم یا به این شکل توجیه میکنیم که برای من نخواهد شد حتی اگر برای دیگری شده و دیدیم که شده…

    با تمامه این میزان ها خواسته های جدید من شکل میگیره…

    از او سپاس گذارم که همیشه هدایت گر بوده و نشان دهنده راه درست برای ما بوده و هست

    از او میخوام بهمون قدرته سپاس گذاری بیتشتر بده و بتونیم ببینم هدایت ها و نشانه هارو

    انگونه که میبینیم بیشتر از انگونه خواهیم دید…

    قدر دانه استاد و این سایت و تمام دوستان هستم

    سپاس گذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    هانیه وحید گفته:
    مدت عضویت: 363 روز

    سلام استادِجان و یکتاپرست

    به نظرم شما هم ابراهیمی بودید تو زندگیتون …اینکه تونستید بامرگ فرزندتون به خوبی برخورد کنید ….و سریع آرامشتون برگرده …

    کار خیلی مقدس و بزرگی بوده ….

    فک کنم کسی تو دنیا نتونسته به این شکل تسلیم باشه ….

    واقعا شما توحیدی ترین انسانی هستید که من در طول عمرم دیدم …..همیشه کلی دعا پشت سرتون هست ….خوشا به حالتون ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    فرزانه الهی گفته:
    مدت عضویت: 2652 روز

    سلام

    خدا رو شکر می‌کنم که امروز هم توفیق داد این مسیر مقدس رو ادامه بدم

    تسلیم رب باشیم با احساس خوب

    آیا من بودم ؟

    نه نبودم ، مخلوطی از ندای قلب و ذهن بودم

    ومن اینجا هستم تا صدای قلبم را بلند کنم تا سلیم شود ودر هر اتفاقی بگم ا این همونیه که می خواستم ، من چه می‌دونم من قطره هستم اون دریاست ، قطره مگه میتونه دریا رو بفهمه پس خودم رو به اقیانوس او می سپارم و آرام می گیرم

    چه بسیار اتفاق‌ها که افتاده ولی بعداً به نفع من شده ، خدارو برای همه ی اون اتفاقات سپاسگزارم

    آرام می‌گیرم

    آرام می‌گیرم

    آرام می‌گیرم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا من یقین ابراهیم رو ندارم ولی می‌دونم که پاداش کنترل ذهن زندگی شاهانه است.

    ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سمیه خطیبی گفته:
    مدت عضویت: 2220 روز

    سلام استاد عزیز سلام خانم شایسته عزیزم

    استاد جان امروز روز سوم سفرنامه منه و من فایل قربانی کردن را دانلود کردم با اینکه قبلاً داشتم و خیلی هم گوش داده بودم چون خیلی این فایلو دوست دارم ولی امروز صبح تا حالا رو تکرار گذاشته بودم فقط این فایلو گوش می‌دادم با اینکه به نظر می‌رسه فایل کوتاهیه ولی خیلی پر محتوا اول فایل شما درباره بچه هامون می‌گید و چقدر من این موضوع برام قابل لمسه هرچند از موقعی که شما توی فایل گفتید میکائیل کلاس اول دبستان خودش می‌رفت مدرسه با اینکه مدرسه‌اش مسیرش سخت بود باید از پل هوایی رد می‌شد و یا اینکه بعداً هیچ بار شما اونو برای مدرسه رفتن بیدار نکرده بودین یا اینکه از شهر یا شهری دیگه با هواپیما یش شما میومده یا از پیش شما می‌رفته این توحیدی بودن شما را نشون می‌داد و من بعد از اون خیلی درباره مراقبت کردن از بچه‌هام و نگرانی‌ها تونستم با خودم به صلح برسم ی دقیقاً همین موضوع‌هایی که می‌گید را انجام داده بودم مدرسه دور به خاطر محیط نگرانی ها و…..یه جایی به خودم اومدم که تا کی می‌خوای مواظب باشی باهاشون درس بخونی باهاشون بیدار شی باهاشون بخوابی تا کی مگه تو همیشه هستی و از اون به بعدرفتارم وعوضخ کردم با اینکه با مخالفت اطرافیان روبرو شدم احساس می‌کنم که بچه‌هام قوی‌تر شدن موفق‌تر شدن تو جامعه خیلی راحت میرن تو مدرسه که میرند مشکلی ندارندخودشون مشکلاتشونو حل می‌کنن خیلی لذت بخش‌تره قبل شده برام کلاسشونو خودشون میرن میان من این موضوع درباره بچه‌ها مدیون شما و اون فایلی که درباره توحیدی بودن و نگران نبودن درباره فرزند شنیدم هستم

    استاد جان درباره اعتماد کردن به خدا مهاجرت کردن حرکت کردن بگم هر کجا که اعتماد کردم تو زندگیم به خدا حرکت کردم از نقطه امنم اومدم بیرون می‌بینم بهترین تصمیمو گرفتم هر کجا هر کجا ترسیدم هر کجا نگران بودم هر کجا خواستم خودم حلش کنم خراب‌ترش کردم هجرت نه به معنای اینکه از یه شهر به یه شهر دیگه‌ای رفته باشم اگه مغازه‌مو جابجا کردم موفق‌تر شدم اگه شغلمو عوض کردم موفق‌تر شدم اگه خونمو جابجا کردم موفق‌تر شدم

    من یه موقع اوایل زندگیم خونه پدری شوهرم زندگی می‌کردم و برخلاف میل همه و حتی همسرم از اونجا بلند شدم گفتم اینجا نقطه امن وبالش گرم من شده و من باید حرکت کنم رفتم مستاجری به یک سال نکشید خدا شاهده که خونه خریدم درآمده همسر من همان درآمد بود تازه منم به خاطر بچه‌دار شدنم بیکار شده بودم و کمک خرج نبودم ولی خونه خریدیم همه مخالف مستاجری رفتن من بودند وحتی یکسال به ما سر نزدند

    بعد از اینکه خونه خریدم خودشون به زبان گفتن اگه از اونجا بلند نشده بودی الان خونه نداشتی و اینا رو همه را به خاطر این می‌دونم که پارو ترسم گذاشتم اعتماد کردم به خدا وقتی می‌خواستم خونه بخرم یه مبلغ اندازه رهنه خونه داشتم که اون املاک گفت من می‌تونم با این پول فقط برات خونه رهن کنم ولی بعد جور شد پولای دیگه‌ای از وام فروش اساس و… تونستم خونه بخرم وقتی الان فکر می‌کنم می‌بینم فقط کار کار خدا بوده چون من توانایی حل این مشکلو به هیچ عنوان نداشتم اگه آدم ابراهیم وار اعتماد به ربش بکنه و پاشو عقب بکشه و بگه خدایا من تسلیم تو و من از هر خیری که از تو به من برسه فقیرم و به معنای واقعی کلمه توحید عملی داشته باشه غوغا میشه براش به شرطی که ترس نداشته باشه و به قول شما خدا را قدرت مطلق بدونه مثل ابراهیم مثل ابراهیم پارو نفسش بزاره استاد نجوا خیلی آسیب می‌زنه تا جایی که من بهش اجازه بدم

    اگه بتونیم مثل ابراهیم اعتماد کنیم به ربمون قربانی کنیم آنچه دست و پا گیر ماست آنچه باعث میشه من رشد نکنم اون موقع است که پیشرفت‌ها شروع می‌شه تغییرا شروع میشه ولی اگه گفتی نه بچه من نه من نمی‌تونم من خیلی وابستم و وابستگی را مثل زنجیر به گردنمون انداختیم یک زندگی تکراری را تجربه می‌کنیم نه به قول شما رول مدل بودن را استاد من امروز خیلی برون‌ریزی داشتم نمی‌دونم چه جوری توضیح بدم نیروهای مخالف کسی که نباید ببینی را می‌بینی حرفی که نباید بشنوی را می‌شنوی و حالم به هم ریخت به خودم گفتم امروز روز سوم سفرنامه توئه فقط برای امروز شاد باش آروم باش برنامه‌ای که براش پلن ریختی رو دنبال کن فقط امروز و تن به اون حال بد برون‌ریزی ندادم حتی اون فایل احساسی که شما درباره کنترل

    احساسات می‌گید که چطور خشممونو کنترل کنیم امروز تونستم خشممو کنترل کنم با همون نفس‌های عمیق یکم خوابیدم دوش گرفتم و معجزه کرد برام امروز عصبانیتم انگار دست خودم بود استاد خیلی خوشحالم هر روز شکرگزار خدا هستم بابت آشنایی با شما استاد ممنونم ازتون صبح ح که فایلو گوش می‌دادم از پهنای صورتم اشک می‌ریختم آرزوی بهترینا رو دارم براتون

    شاد و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    دختر خدا گفته:
    مدت عضویت: 918 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان همفرکانسی

    برای اینکه متعهد باشم و تو مسیر بمونم

    سعی میکنم هر روز یک فایل رو ببینم و کامنت بذارم

    چون میدونم این مسیر درست ترین،کاراترین و زیباترین مسیریه ک وجود داره :)

    قدمای کوچیک ،اما مستمر

    چقدر آرامش وجود داره تو این قاب

    سرسبزی و آبی آسمون

    حرفای ناب شما ک جز حقیقت نیست

    چقدر خودم آرومترم ،چقدر رها کردم

    جالبه امروز به این فایل هدایت شدم ،دیشب خواب دیدم عزیزی بهم میگفت رها کن ،یکم تسلیم تر باش

    استاد میدونم همه چیز تکامل خودشو میخواد

    پس خودمو بخاطر کامنت امروزم تحسین میکنم

    برای اینکه یک درجه با ایمان تر باشم،اروم تر باشم،تسلیم تر باشم به خودم افتخار میکنم

    و از خدا ممنونم برای وجود شما

    برای این سایت الهی

    برا حال خوبم

    خدایا شکرت

    نمیگم پرفکت شده همه چی و اشتباه ندارم و ..

    ولی میتونم بگم خودمو با اشتباهاتم دوست دارم

    و دارم میرم سمت چیزایی ک لیاقتشو دارم

    دارم تو مدار زیبایی ها و نعمت ها و ثروت ها قرار میگیرم

    حسش میکنم با کل وجودم ،خدایا ازت ممنونم

    برای احساس آزادی ک دارم ،برای احساس عشق و امنیت و آرامش

    برای همه چیز سپاسگزارم

    ابراهیم به مرور رسید به این مقام

    منم با قدمای کوچیک میخوام برم بالا

    آروم آروم ،تغییر کنم

    آروم آروم با قربانی کردن هر بی ایمانی،با بی توجهی به هر ترسی،ایمانم رو قوی تر کنم،نتایجم رو تغییر بدم و باز ایمان قوی تر و نتایج بهتر رو تجربه کنم

    خدایا تو آگاهی به قلبم ک من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم :)

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مونا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2005 روز

    سلام وعرض ادب و احترام خدمت دوستان همفرکانس و استاد عزیز و خانم شایسته محترم

    ابراهیم با باورداشتن به حمایت خداوند ، ایمان قوی ،تسلیم بودن در برابر خداوند خلیل الله شد.

    نشانه ایمان و تسلیم بودن در برابر خواست خداوند حال و احساس خوب است که موجب می شود ما شجاعانه ، قدرتمند و امیداوار در حرکت باشیم .

    می نویسم برای یادآوری به خودم چراکه این روزها کمتر دست و پا بزنم و استپ کنم و عمیقا راه حل مشکلات را به خداوندگار بسپرم .اوست که به همه چیز آگاه و تواناست .

    خدایا بی نهایت شکرت

    خدایا بابت شرک ناخواسته ام شرمنده و در پی جبران آن هستم

    خدایا دوستت دارم

    من انسان توانمند و لایقی هستم که تو برای من از همه چیز بهترین ها را می خواهی

    خدایا بی نهایت سپاسگزار و ممنونتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    نیـایـش گفته:
    مدت عضویت: 146 روز

    «به نام خداوند بخشنده ی مهربان»

    نشانه ی امروز من.

    خدایا شکرت که هر روز هر لحظه منو هدایت میکنی و باعث قوی تر شدن ایمانم نسبت به خودت میشوی. چقدر این مسیر لذت بخشه وقتی متوجه باشی که تمام اتفاقات توسط خودت رقم میخوره اونم هر طور که بخواهی.

    سلام به شما دوستان گلم و هم فرکانسی های خودم در این برهه از زندگی و عرض ادب خدمت استاد مهربونم.

    چقدر فایل لذت بخشی بود برای من و واقعا درک کردم موضوعاتی که ذکر شد راجب حضرت ابراهیم و چقدر شخصیت شاخصی هست در قرآن کریم.

    واقعا خداوند ما رو هدایت کنه و ایمانمون نسبت به خداوند قوی تر بشه تا اتفاقات فوق العاده ای برامون رقم بخوره. من شخصا اصلا راجب حضرت ابراهیم اینطور که استاد مهربان کامل گفتن نمیدونستم اما وقتی راجب اتفاقاتی که حضرت ابراهیم رقم زدن شنیدم و فکر کردم واقعا چنین ایمانی وصف نشدنیه و برای من خیلی شگفت آوره.

    انشاالله خداوند ما رو هدایت میکند و مسیر خوشبختی و سعادت رو بزودی با طی کردن و تکامل نشانمان میدهد.

    خدایا شکرت که همیشه هر لحظه‌ کنار من هستی.

    «در پناه حق موفق باشید»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مژگان محمدشیر گفته:
    مدت عضویت: 255 روز

    سلام به دوستان عباسمنشی

    رد پای من از روز سوم روز شمار تحول زندگی من

    به امید الله باشد که در این مسیر پیشرفت کنم.

    این فایل درباره‌ی مقام و شخصیت والای حضرت ابراهیم هست که نشان دهنده ی ایمان و تسلیم بودن محض ایشان در برابر رب عالمیان هست .

    حین نوشتن این فایل داشتم باخودم فکر میکردم که این جریانی که ابراهیم نوزاد و همسرش رو رها کرد و بعد از بیست سال باز گشت اون هم برای قربانی کردن فرزندش ، هنوز نمیتونم به درکش برسم

    و این رو فهمیدم که من اون مدار رو نمیتونم درک کنم . ذهن من هنوز آماده ی دریافت و درک این موضوع نیست .

    به نظرم این اتفاق بسیار نادر هست و تنها کسی چون ابراهیم ظرفیت پذیرش این فرمان رو از جانب خداوند داشته است. کسی که به درک بالایی رسیده بوده و قلبش گشوده و در خدمت پروردگارش

    بوده …

    خداروصدهزار مرتبه شکر

    سپاسگزارم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سهیلا راد گفته:
    مدت عضویت: 689 روز

    سلام خدمت همه عزیزان و استاد گرامی

    روز سوم سفرنامه

    داشتم کامنتای سفر قبلیمو میخوندم و متوجه شدم که چقدر نتایج قشنگ تری گرفتم سری پیش

    و دنبال جواب بودم که چرا

    مشکلم این دفه کجاست

    چرا حالم خوب نمیشه

    و دقیقا جوابم همین بود

    توجهم به حال بدمه

    به بدی های همسرمه و همش منتظرم با فایل گوش دادنه من اون عوض شه

    عه

    مگه میشه دختر؟

    مگه قرار نشد رهاش کنی؟

    برو برگرد به زمانی که همسرت وجود نداشت

    فکر کن نداریش اصلا

    فک کن یه ادم مجردی و ذهنتو از این همه توقعی که ازش داری پاک کن

    اروم باش

    لذت ببر از وجود خودت و تنهاییات

    به خاطر اون اشپزی نکن که بعد توقع تشکر داشته باشی

    به خاطر خودت

    همه چیو همه کاریو فقطو فقط ب خاطر دل خودت انجام بده

    چشمتو بدوز به دستای خدا

    همه چی جور میشه برات

    مگه قبل از وجود اون تو لنگ بودی؟

    مگه زندگی نمیکردی

    پس نگران چی هستی

    چرا خودتو یادت رفته

    چرا منو دوس نداری؟

    چرا توقع داری اون دوست داشته باشه؟

    خدایا ازت میخوام کمکم کنی که این دفعه عالی تر از قبل پیش برم

    میخوام حسابی حواست به من باشه

    که عملگرا باشم

    با کنترل ذهنته که شرایطت عوض میشه عزیزم نه با گوش دادن فایل

    فایل گوش کردن که همون کار فیزیکیه

    ما به کار غیر فیزیکی احتیاج داریم

    به عملگرایی نیاز داریم

    به توحید احتیاج داریم

    پس منم قربانی میکنم امروز همه بندهایی که به چیزای مادی دارم

    بندهایی که به ادما دارم

    و فقط طناب محکم خدارو سفت میگیرم و فقط از خودش میخوام هر چیزیو

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 270 روز

    خدایا، هر چی دارم از توئه، همه‌ی وجودم به بودنت گره خورده…

    سلام به استاد عزیز و بانو‌ی بزرگوار و همه‌ی دوستان نازنینم توی سایت.

    خدایا، شکرت که یه‌بار دیگه منو لایق شنیدن این فایل زیبا کردی. از اون لحظه‌ای که استاد شروع کرد به صحبت از حضرت ابراهیم (ع)، دلم لرزید. از وقتی گفتن که چطور خدا حضرت ابراهیم رو دوست داشت، چطور ایشون شد الگوی تسلیم واقعی، یه حسی ته دلم روشن شد. انگار تازه فهمیدم یعنی چی که یه بنده بدون هیچ چون‌ و چرایی، بی‌قید و شرط، خودش رو بسپره به خدا… تازه فهمیدم که حضرت ابراهیم چقدر بی‌نظیر بودن.

    تا حالا هیچ‌وقت انقدر عمیق به این موضوع فکر نکرده بودم… اینکه یه انسان بتونه تا این حد به خالقش اعتماد کنه، این حجم از تسلیم و ایمان رو تو قلبش جا بده. خدایا، منم می‌خوام یه ذره فقط، یه ذره از اون خلق و خوی زیبا رو داشته باشم. می‌خوام یاد بگیرم مثل حضرت ابراهیم، محکم وایسم، بی‌دلهره، بی‌تردید، فقط با تکیه به تو.

    چقدر قشنگ میشه اگه ما هم بتونیم بهت اون‌قدر اعتماد کنیم که دیگه از هیچ‌چیز نترسیم… اگه یه ذره از باور قوی حضرت ابراهیم تو دل ما هم جا می‌گرفت، دنیای ما پر از آرامش و نور می‌شد، دنیایی که شاید حتی تو خواب هم نمی‌دیدیمش.

    خدایا، من ازت عزت نفس می‌خوام، اراده‌ی قوی، باور محکم و ایمانی که از دل بجوشه، درست مثل حضرت ابراهیم. خدایا، شکرت برای بودنت… شکرت که همیشه هستی، همیشه به موقع می‌رسی و با نشونه‌هات دل ما رو قرص می‌کنی…

    الهی، من کجا و او کجا؟

    ولی دل می‌زند بر آسمان‌ها

    بده از صبر و تسلیمش نصیبی

    ز نور باورش، شعری غریبی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: