«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 137
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
واااای که چقدرررر شنیدن این فایل مصممترم کرد برای شروع کاری که میخوام انجام بدم، با اینکه من این فایل رو 2_1 بار دیگه هم قبلاً شنیده بودم، اما الان یه جور دیگه شنیدمش، یه جور دیگه درکش کردم، و چقدرررر به موقع بود این شنیدنِ دوباره… درست موقعی که ترس داشتم، استرس داشتم، هی میخواستم جا بزنم… خدایا شکرتتتت که به موقع بهم روحیه میدی، که بهم اُمید میدی…
آره منم توکل میکنم به خدا و کارمو شروع میکنم، تا وقتی که خدا هست از چی بترسم؟ وقتی همهچیزززز تحت سیطرهی خداست از چی بترسم آخه؟
خدایا شکرت بابت این آگاهیها
خدایا شکرت که پناهم تویی
خدایا شکرت که پشتم به تو گرمه و به تو توکل میکنم.
خدایا شکرتتتت که تو اینقدرررر خوب و مهربونی.
دیگه شک نمیکنم، دیگه دو دل نمیشم، من میرم تو دلش و به خدا توکل میکنم و خدا قدم به قدم هدایتم میکنه، کنارمه، ازم حمایت میکنه… من خدا رو دارم، پس دیگه همهچیز حله :)
قدرت مطلق جهان کنارمه و من از پسش برمیام… چی دیگه از این بالاتر؟
حتی ایدهی شروع این کار رو خود خدا بهم داد، حتی جسارت شروع این کار رو خدا بهم داد و به شکل عجیبی خودش سرمایهی اولیه رو برام جور کرد حتی بیشتر از اون مقداری که من لازم داشتم… چقدر دنیا به شکل عجیبی قشنگه، و چقدرررر خدا مهربونه، چقدر عاشقتم خدااااا
بار منم روی زمین نمیمونه، منم میرم تو دلش، منم توکل میکنم به خود خدا…
خود خدا همهچیز رو برام جور کرد، بقیهش هم خودش اوکی میکنه… کاری که از دستم بر بیاد و انجام میدم و بقیهش با خداست…
منم حرکت میکنم و خدا بهم برکت میده، خودش برام مشتری میشه، خودش کمکم میکنه؛ قدم به قدم، لحظه به لحظه…
خدایا شکرت
و بزرگترین سپاسگزاری من اینه که خدایا شکرتتتتت که تو هستی که بشی پناهم، که بشی اُمیدم، که بشی حمایتگرم… خدایا شکرت بابت بودنت….
توکل به خودت خدای عزیزم
به نام خالق زیبایی ها
“سومین روز از سفرنامه ”
الهی شکرت که روز سوم که توی این مسیرم و امروز فایلی رو دیدم که خیلی دوستش دارم و بارها گوش کردم جز اولین فایلایی بود که از استاد شنیدم بحث “تسلیم ”
حضرت ابراهیم اسوه و نمونه یک مسلمان واقعیه
کسی که تا این حد میتونه تسلیم باشه که از فرزند
خودش بگذره میتونه زن و بچه ش رو تنها توی بیابون رها کنه و تا این حد ایمان داره که خداوند
اونا رو تنها نمیزاره و حمایت میکنه
از خداوند میخوام که کمک کنه تا تسلیم خودش بشم
در مورد عید قربان گفتین واقعا چیزی که مهمه
قربانی بشه نفس ماست ما باید سر نفسمون رو ببریم و قربانی کنیم و گرنه سر بریدن حیوون زبون بسته که کاری نداره 100 تا قربانی کن ولی اون اون
اژدهایی که درونه روز به روز داره سرکش تر میشه
اگه جلوش رو نگیریم از خداوند سپاسگزارم بابت مسیر الهی که منو هدایت کرده و ازم حمایت میکنه امیدوارم روز به روز بتونم سپاسگزارتر و ایمان و توکلم قویتر بشه .
به نام خدای همیشه همراهم
سلامی دوباره به استادعزیزم و خانوم شایسته زیبا
وقت شما بخیر و شادی
حدود سه سال پیش درست زمانیکه شرایط عالی مهیا شد برای ازدواج دوم من و از طرفی دو تا پسرام که یا باید کنارشون باشم و سه تایی زندگی کنیم یا اینکه به پدرشون تحویل بدم و زندگی جدیدی را آغاز کنم
اوایلی بود که از طریق تلگرام با استاد آشنا شدم اما از سایت خبر نداشتم که داستان سایت خودش یه هدایت دیگه بود چنان شور و شوق داشتم که گوشیم پر از فایلهای کوتاه
استاد بود خیلی اتفاقی همین فایل به دستم رسید یه انرژی عجیبی درونم شکل گرف
لیلا برو دنبال خوشبختی جسارت به خرج بده پاداشت را از خدا میگیری لیلا وارد شرایط جدید شو نترس بچه هاتو بسپار به خدا
زندگی در یک روستا پر از تعصب و باورهای غلط و هزاران حرف پوچ… بچه هامو دادم دست باباشون اومدم اصفهان یک زندگی جدید ساختم دور از پسرا حدود 450 کیلومتر
در کنار فردی که هم مدار من بود ایشونم عاشق استاد
تمامی دوستان و اهالی از دور و نزدیک گفتن عجب دل سنگ بچه هاشو رها کرد رف دنبال خوشی خیلیا ترکم کردنو….
اما من ته دلم قرص بود این فایل عجیب در من رخنه کرد انگاری خدا با من حرف میزد و من باید عمل میکردم با خیالی اسوده
گاهی که دلتنگ میشدم ذهنم غر غر میکرد ترس میآورد اما من با یادآوری احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب میگفتم لیلا خودتو جمع کن همه چی درست میشه صبر کن اینهمه فایل گوش دادی اینهمه نوشتی خودتو به خدای خودت نشون بده اون قراره به تو پاداش بده… تا اینکه خبر رسید پدر بچه ها ازدواج کرده با خانومی کهاصلن بچه دار نمیشه و ایشون با آغوشی باز بچه های منو پذیرفته و کلی هاشونو داره هر کی زنگ زد تعریف این خانومو کرد و من پاداشمو گرفتم خداوند چه زیبا فردی را جایگزین من کرد با شرایط عالی
که بچه های من تا به الان هیچ گونه احساس نارضایتی نداشته باشند حتی من با اون خانوم حرف زدم تشکر کردم روابط سالم و برقرار
هیچ کس باورش نمیشد
دوستانی که منو ترک کردن خودشون برگشتند خدا شاهده عذر خواهی کردن گفتن تو بهترین کار را کردی الان هر دو طرف قضیه خوشبخت هستین ما احساساتی شدیم که اونجوری رفتار کردیم…
من فقط شکرگزار خدا بودم که چه لطف قشنگی به من کرد چقدر من لایق و با ارزش هستم نزد خدای خودم
امروز وقتی دوباره این فایل را دیدم و گوش دادم به یادآوردم و سرزنده شدم چقدر عالی هستم
استاد خداوند همیشه حامی و پشتیبان شما باشد
شما قلب زندگی من هستین
خدایا شکرت
به نام خدای وهاب و زیبایی ها
سلام به استاد جان جان جان من و مریم جان عزیزم و دوستان عالی و بینظیرم
روز سوم
الهی شکرت
من خیلی راجبه این موضوع فایل فکر کردم و به خودم گفتم چه چیزهایی رو باید قربانی کنم .
اولش من دچار کج فهمی هایی شدم و اشتباه متوجه شده بودم .اما این باور در من خیلی خوب کار میکنه که خداوند من رو هدایت میکنه و حواسش بهم هست و خداروشکر من متوجه اشتباهم شدم و باعث شد، من به خاطر نعمت هایی که دارم با تمام وجودم سپاسگزاری کنم ، خدایا شکرت .
امروز یک سری اتفاقاتی افتاد و متوجه شدم چه چیزهایی رو من باید قربانی کنم اول از همه شرک بعدش تعصباتم ، قضاوت کردن درباره ی دیگران( البته خیلی کم شده ولی باز هم وجود داره)، جهل ، کمال گرایی، توجه به نکات منفی (البته این هم خیلی کمتر شده ولی باز هم وجود داره )مهم بودن نظر دیگران دوباره ی من .
طبق قانون تکامل و احساس خوب و توکل به خدای مهربانم میتوانم شخصیتم رو به بهترین شکل تغییر بدهم .
الهی آمین
خدایا شکرت
دوستتون دارم آرامش من
سلام استاد جونم و مریم عزیزم
امیدوارم حالتون عالی باشه و هرچند انسان های هدایت یافته همیشه حالشون عالی عالیه
سپاس گزارم خدای مهربونمم ک امروز رد پای دیگه ای بر جا میزارم تا مثل کامنت فایل چهارم گفت و گوی استاد با دوستان کامنت برتر دوستم سپیده ک
کامنت های دوسال پیشش رو پیست کرده بود توی کامنت جدیدش واقعا با اینک بسیار کامنت طولانی بود لذت بردم و گفتم ب خودم ایولا منم اگ برا خودم کامنت بزارم رد پا بزارم بعدا یه سال دوسال دیگ ک حسابی مدارم بالاتر رفته میام این کامنتهام رو میخونم و این رد پاهام رو میخونم و ایمانم بیشتر میشه و اصلا برام مث یه چکاپ فرکانسیه
خلاصه ک ایمانم برای نوشتن کامنت های بیشتر و گذاشتن کامنت های بیشتر ،بیشتر شده
اول ک بگم قربانی کردن اسماعیل توسط ابراهیم رو اصلا اون اوایل افسانه میدونستم
و ب خودم اینطوری میگفتم اگ واقعی باشه ک اوکی
چون پیامبران اصلا فقط قیافه شون مث ما بوده وگرنه همه چی شون با ما فرق میکرده
اونا از توی شکم مادر خاص بودن
و ما هم هیچوقت ب گرد پاشون هم نمیرسیم
و شرک و شرک ک جز 100 درصد زندگی ام شده بود
و الانم نمیگم ک نیست ولی در تلاشم آگاهانه برای عوض کردن خودم برای اینک لیاقت بهتر از این هارو دارم و براش تلاش آگاهانه ذهنی میکنم
من ب خودم آرامش ثروت سلامتی داشتن رابطه عاشقانه زیبا رو مدیونم
و باید باید بدستمان بیارم
خدایی نمیدونم چطوری ولی استاد میگه میشه خداهم میگه میشه و فقط اینجا منم گ باید ب خودم بگم باشه
استاد من هنوز ازدواج نکردم و هنوز بچه ای هم ندارم و این عشق والدین ب فرزند رو درک نمیکنم ولی اگ مث عشق خاله ب خواهرزاده اش باشه پس بی نهایت عمیقه
آخه من هنوز عمه نشدم
و بی نهایت عاشق خواهرزاده هامم و گفتم بیام ب خودم بگم مثلا اگ خدا بهم میگفت مثلا برای یکتا ک خواهرزاده ام هست رو قربانی کنم
فکرشم دیوانه کنندست و ترجیح میدادم ک خودم رو فدا کنم
و الان ک فک میکنم حضرت ابراهیم دیگ تا ته همه چی رو رفته و واقعا باید استوره و تک باشه توی قرآن
من نمیگم خدایا منو برسون ب جایگاه حضرت ابراهیم
من میگم منو هدایت کن ک مث اون تنها تورو بپرستم و تنها از تو یاری بجوییم فقط 30 درصد رشد کنم توی این موضوع هدایت
توی بی خیالی ب کمک این آدم و اون آدم
توی خارج شدن از ترس از انجام کارها
توی دل قرص بودن
فقط میخوام 30 درصد رشد کنم امسال مث حضرت ابراهیم
خدایا لطفا منو هدایت کن حمایت کن و دستم رو بگیر ک ب تو نگاه کنم ن ب آدم ها و وعده های هفت رنگ رنگین کمانی شون
خدایا عاشقتم لطفا نگاه ابراهیمی و شجاعت ابراهیمی بهم عطا کن
به نام خداوند مهربان.
روز شمار روز سوم
بزرگترین عید ما مسلمانان عید قربان هست
ودلیل های بسیار منطقی داره.
و خداوند میگه من شمارو امتحان میکنم و شما باید قربانی کنید حالا اون حضرت ابراهیم بود پسرش . . .
وما چیز های دیگه ای رو قربانی کنیم و ایمانمان رو نشون بدیم. . .
مثلا لذت خوردن شیرینی جات و کربوهیدرات آشغال رو باید قربانی کنیم..تا به نهایت انرژی و سلامتی و زیبایی و سحر خیزی برسیم.
ما باید قربانی کنیم
بزرگترین عید ما مسلمانان عید قربان است..
هرچقدر قربانی کنیم بیشتر نتیجه میگیریم.
ما باید افکار مخرب رو قربانی کنیم تا خوشبخت بشیم .
خدا رو سپاس گذارم هنوز زن بچه ندارم انقدر باور هام و اطلاعاتم خوبه
اینکه چه همسری انتخاب کنم
و اینکه خودمو قربانی بچه ام نکنم
قربانی همسرم نکنم.
قربانی خانواده ام نکنم.
من از تمام لحظات بچه ام لذت میبرم
ولی خودمو قربانی بچه ام نمیکنم..
بهترین حمایت برای بچه ی آیندم اینه که حمایتش نکنیم. . .
من از چیزی نمیترسم.. من میرم تو دلش ..
در صورتی که به ظاهر راه بسته است . .
ولی من باید ایمانم نشون بدم..
چون اون هیچ کس رو تنها نمیزاره..
سلام به عزیزانم…
روز سوم
عاشق این جمله م، “پیرو آیین ابراهیم باش که او موحد بود…”
وقتی توحیدی عمل میکنیم اتفاقا بزرگترین خیر رو به خونواده و عزیزانمون می رسونیم. ظاهرِ امرِ این قربانی کردن، انگار خودخواهی و سنگدل بودنه. این مثال که پدرو مادرا به خاطر دلسوزیشون برای فرزندشون تمام سعیشونو میکنن شرایط ایده آل فراهم کنن براشون ظاهر فوقالعاده مقبول و زیبایی داره، اما این محدود کردن رسالت به فقط فرزندآوری و مراقبت از فرزند منطقی نیست از نگاه توحیدی. درکش خیلی خیلی سخته ولی به همون نسبت که مقاومت نسبت بهش کم میشه مسیر سعادت و هدایت برامون هموارتر میشه…
خدایا اگر ابراهیم تونست ما هم میتونبم. توکل ب خودت..
ممنونم استاد عزیزم که اینقدر زیبایی این مسیر رو شیوا و عالی بیان می کنید. طبق گفته استاد در مورد حضرت ابراهیم که خدا تو قرآن مثل رفیق جون جونیش باهاش صحبت میکنه باید تحقیق کنم، شخصیتی ک باعث شد دوست خدا بشه…
باز هم سپاسگزارم
سلام عزیزانم
واااای چقدر زمان بندی و هدایت پروردگارم دقیق و بینظیره.
زمانی ب این فایل هدایت شده ام که توی یک موقعیتی قرار گرفتم که ترس ها میخوان منو احاطه کنند. میخوام قدم هایی بردارم ولی نجواها بهم میگن نمیتونم انجامش بدم، میگن شاید نتونم بخوبی انجامش بدم میگن یه عالمه نفر قراره بهت نگاه کنن نکنه که بد انجامش بدی و از حرفا.
ولی این فایل ، داستان ابراهیم بهم یادآوری میکنه که همین الآن هم بخاطر هدایت های خداست که به اینجایی که هستی رسیدی، آدم بهتری شدی و احساس بهتری داری.
قبلن هم هیچ ایده ای نداشتی که چکار کنی، ولی گفتی خدام هدایتم میکنه و با جسارت قدم برداشتی . مطمئن باش خدا باز هم هدایتت میکنه. تا به خواسته هات برسی.
به مسئله برخوردی؟! خدا کمکت میکنه حلش کنی.
فقط نجوا ها رو بذار کنار و ببین دلت چی میگه ، چه طرز فکری بهت احساس امید وآرامش میده؟ همونو دنبال کن، همون هدایت پروردگاره.
و به امید خدا باز هم به حرف دلم گوش میدم و ایمان میارم به اینکه خداجانم منو تو مسیر هدایتم میکنه.
خدایا شکرت
شکرت که بازهم منو هدایتم کردی.
بچه ها! استاد جان! خانم شایسته! دم همتون گرم.
چقد خوبه من دوستای خوبی مثل شما دارم.
به نام خدای شادی دوست️
وسلام به همه ی شما دوستان عزیزم که واقعا احساس ویژه ای به همه ی شما دارم🫶
روزسوم روزشمار تحول زندگیم
برای من این قسمت ازسفر باحساب کتاب تقویمی نیست
با حساب کتاب تقویم خداست
مثل وقتی که خدا در قران،در ایه ٧ سوره هود فرمود:
“خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ”
قطعا منظور خدا از کلمه ی “ایام” روزهای عادی نیست،یعنی روزی که برای ما ٢۴ ساعت هست!
برای منم این قسمت از سفر یه روزتقویمی نیست،یک روز نتیجه ایه!
ینی وقتی به نتیجه برسم توفایل اون روز، برای من یک روز میگذره
این ممکنه یکماه یا بیشتر طول بکشه،امابرای من یک روزِ.
شرح نتیجه ی من از این کاوش درونی:
چقدر عالیه که اموزه های استاد من روبرای درک بهتر به سمت ایه های قران سوق میدن️
چقدرررر هدایت الهی زیباست و زیباترین حس دنیاست!
اعتماد به اینکه بدون شک انتخاب میکنی و با عشق میری جلو و اعتماد داری که خدا بهترین رو در قدم وقدم های بعدی برات رقم زده
وپاداش این عشق واعتماد ،،عشق و نعماتِ بیشتره!
مثلا :وقتی ابراهیم(ع) لحظه ایی شک نکرد در قربانی کردن فرزندِ رشیدش
فرزند جوانش
فرزندی که ساااالها پیش وسط بیابون بامادرش رهاش کرده بود
فرزندی که ندیده بودش
و با ارامش واعتماد چاقو رو روی گردن فرزندش گذاشت ((وخدا هم بهمین خاطر اون ازمایش خاص روبراش معین کرد چرا که به عشق وافرِ پدر به پسرش کاملااگاه بود)) وابراهین در عین حال به لطف ومهربانی پروردگارش ایمان قطعی داشت،
وبه جهان ثابت کرد که انقد به پروردگارش اعتماد داره که در عجیبترین موارد هم لحظه ایی درنگ نمیکنه و شجاعانه میره جلوچراکه چیزی که کاملا مورد توجه ابراهیمه قربانی کردن فرزندش نیست!!!!!!بلکه تمرکزش و اعتمادش به رحمانیت خداست
میدونه واطمطططمینان داره که خدا در قدم بعدی براش معجزه ها قرار داده
میدونه ویقین داره که خدا براساس قانون کیهانی “حال خوب=احساس خوب” محاله ک با حس خوبی که داره اتفاق بدی براش رقم بزنه
راهی که اومده رو درست شناخته
انقدر شناخته که تونسته اتفاق بعدیش رو “پیش بینی” کنه
پس میدونه که نتیجه ی ریختن خون پسرش صددددرصد یک اتفاق نابه
اون بشدددددددت عالی ، بخشایش سیستم رو درک کرده بود و با ظرافت وعشق ویژه ای به قوانینش عمل میکرد
ذهن ابراهیم با روحش یکی شده بود
روح که پسر نداره که بخوات از قربانی کردنش بترسه
روح پراززجرأته
همون چیزی که ابراهیم سرشارازاون بود
و نتیجتا
جهان (سیستم) که منظورم خداست نه تنها اسماعیل رو بهش برگردوند بلکه اسحاق ویعقوب هم به اون بخشید
واون به این بخشش اعتماد داشت!
میدونست چی قراره بشه
در اون لحظه تماما روح بود
و دیگه ذهنی نبود که نجوا بخوات روش تاثیر بذاره
واینطوری ابراهیم شد ،رفیق جون جونیه خدا
نزدیکترین به روح ک خداست!
قهرمانِ بی بدیلِ ابتلاهای پروردگار️️️
عاشقتووووونم️️️️
به نام لله هدایت گر من که چقدر زیبا منو به این آگاهی های ناب هدایت کرد
سلام استاد توحیدی من و خانوم شایسته نازنین و تماامی دوستانم
تحول زندگی من روز سوم
چقدر زیباست حتی کلمه ی هدایت که خودتو بسپاری به لله ت و مطمئن باشی بهترینا رو برات میسازه میاره
عشق بالاترینشو مثل عشق خانوم شایسته و استاد ثروت بخای مثل استاد که از بندر عباس برسه به بهترین نقطه ی جهان مثل سلامتی که من خودمو بگم از عید قرص نخوردم منی که هفته ی دو سه بار سر درد داشتم قرص نوافن یار همیشگی جیبم بود مثل استاد که میگه 15 ساله قرص نخورده و سالم سالمه به لطف هدایت لله ماها اعضای خانواده سایت خیلی خوشبختیم که این کلمات رو میشنویم میبینم که آمریکا چطورن مردمانش زیبای های ما از بچه گی از آمریکا فقط مرگ بر امریکا رو میدونستیمو بلد. بودیم که کل مردم آمریکا جهنمین که هر کی ثروتمنده جهنمیه
اما به لطف هدایت لله ماها الان میبینیم میشنویم کلی آگاهی رو کلی زیبایی رو خدایا بارها بارها گفتم میخوام ابراهیم زمانت باشم اینجام گفتم خدایا منو به بهترین مسیر ها هدایت کن خدایا منو به احساس خوب هدایت کن
خدایا بی نهایت سپاسگذارتم
استاد عزیزم سپاسگذارم
خانوم شایسته نازنین سپاسگذارم