«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و ممنون بابت این اگاهی ها و خانم شایسته عزیزم
فایل سوم از فصل یک تحول زندگی من
من همه این رده پاها رو میزارم تا یادم بمونه این قسمت که گفتید دلیل موفقیت همین هست پاگذاشتن رو ترس ها من چه جور میتونم روی ترس هام پا بزارم زمانی که به یک قدرت برتر از تمام موجودات این جهان باور داشته باشم وقتی که باور داشته باشیم حقیقتش این باور هم باید مثل تمام باور ها روش کار بشه و من مدتی هست توی این زمینه دچار ضعف شدم
باور داشتن به یک قدرت اینکه از تو محافظت میکنه توی یه شهر غریب کسی رو نمیشناسی کنارت هست
باور داشتن به یک رب باور توحیدی توحید در عمل همیشه میگید ایمانی که عمل نیاره حرف مفته منم الان دارم این حرفا رو میزنم اگه قلبا بهش باور نداشته باشم قطعا اون نتیجه ای که میخوام رو نمیگیرم باور به رب به عنوان تنها ترین قدرت مطلق این دنیا
قدرتی که حامی تو هست تا شجاع وونترس باشی قوی باشی استاد من هنوز باور های شرک الود دارم اینکه بابام مامانم خواهرم باید برام کاری کنن در صورتی خود اونا میگن تو باید از خدای خودت بخای درسته الان که به زمان هایی فکر میکنم که من اول از خداوند کمک خواست اون خواسته رو از خدا خواستم اون مسیر به نحوی باز شدهه ادمی اومده تا به من کمک کنی اصطلاح دستی از دستان خداوند
استاد عزیزم این رو هم میزارم توی لیست کار کردن روی باور هام
تنها قدرت مطلق در این دنیا خداست اون قدرت منو دوست داره و تحت هر شرایطی منو کمک میکنه
قدرتی که راه ها رو برام باز میکنه قدرتی که مسیر ها رو هموار میکنه برام قدرتی که در دل تاریکی نا شناخته ها منو همراهی میکنه قدرتی که بهم میگه شجاع باش و نترس من پشتت هستم
این قدرت توی لیست باور هام رفا تا روش کار کنم
این قدرت همیشه تو رو دوست داره و همیشه هم ازت حمایت میکنه اون تمام نعمت های این دنیا رو بهت میده
توحید فقط به لفظ نیست به عمل هست درسته تفاوت هست کسی که نتیجه میگیره باور داره که قدرتی کم کنندش هست و توحیدی عمل میکنه اما کسی به ترس هاش باج میده و اون شرک هست
مشرک نباش و توحیدی عمل کن به جای التماس کردن برای خواسته هات از دیگران از یک قدرت بزرگترین قدرت این دنیا که همه چیزو خلق کرده و قدرت همه چیز در دستان اون هست برگی بی اذن اون نمیفته روی زمین از اون بخاه و اون راه ها ادم ها همه چیز رو برات میاره
تنها کاری که باید انجام بدی توحیدی عمل کن هما
دوستتون دارم استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزترم
سلام
امروز روز پنج شنبه است و من طبق تعهدی که داده ام
اگاهانه افکارم را کنترل میکنم و به کسی و چیزی فکر نمیکنم
جملاتی که فکر میکنم خوب هست را تکرار میکنم
کارهایم را انجام میدهم و از خداوند میخواهم
و امیدوارانه و مشتاقانه بیشتر به اتفاقات نگاه میکنم
دوروز است این فایل را گوش میدهم ومیخواهم آنچه باید بیاموزم و دیدگاه ها را میخونم
این یک هفته پراز اتفاقات عالی بود
من اتفاقات خوب زیاد جذب کردم ولی این هفته چیز دیگری بود
تعهد دادم برای درآمد و اومدم روز شمار رو گوش میدهم
گفتم خدایا من توان مالی رو دارم و کارم رو انجام میدهم تو از آنجا که گمان نمیکنم پرداخت کن
اولین دریافتی من بدون اینکه بخواهم بود
سفارش خرید و گرفتن پورسانت دومین درآمدم
درآمد از خیاطی و پرداخت ۲مورد به موقع
سومین بود
انجام کاری توسط عزیزی بدون اصرار چهارمین
خبر خوب از عزیزی دیگر که شاد شدم پنج مین
و دعوت به باغ اون هم شب ماندن ششمین خبر بود که دیشب دادن من خیلی باغ و شب در طبیعت خوابیدن را دوست دارم و همسرم بدون کمترین مقاومتی خودش موافقت کرد
نمیدونی وقتی با درآمد خودم ۳تعهد مالی ام را دادم برای تعهدات بزرگتر ایمان ام قوی تر شد
وقتی کامنت تلگرام کانال عباس منش از تجربه دوستمون و جذبهای مالی گفت
وقتی از کامنت دوست (کبری)در این فایل از جذب مالیش گفت
و همگی یک دلیل داشت انجام کارها و توکل و تنها امیدو پناه دیدن خداوند تنها منبع رزق و روزی و خزانه دار بزرگ یاری گرفتن نتیجه شد این
ایمان م را چندین برابر کرد
و نتیجه گرفتم آنچه عباس منش میگوید را واقعا با گوش جان گوش دهیم
وقتی به این راحتی تونستم از افکار محدود کننده خودم که مانع جذب شده فقط خودم را مقصر دانستم و بس و تلاش کنم تا بدست بیارم و افکارم را در بهتر کنترل کنم
واقعا و فقط یک چیز افکارت رو اگاهانه کنترل کن
به دیگران و رفتارشان فکر نکن به خودت گاری میبندی
و توکل کن و باور کن
خدایا شکرت به خوبی به زیبایی به بهترین شکل در کنارم هستی
امروزمینویسم و میدانم تا پایان روز شمار اتفاقات زیباتری می افتد و من درآمد و پرداختهای عالی تری خواهم داشت
استاد از شما ممنون و سپاسگزارم
بابت تمام فایلهای رایگان و محصولات
مریم جان از شما بابت این دسته بندی و این چیدمان زیبای سایت
مطالب عالی بینهایت سپاسگزارم
از دوستان بزرگوار به خاطر کامنتهای و رد پا ها سپاسگزارم
براتون ثروت برکت شادی و عشق از خداوند منان خواستارم
شاد و موفق و ثروتمند باشید
درس هایی که از داستان حضرت ابراهیم گرفتم
درسته خدا از رگ گردن به ما نزدیک تره، ماچی آیا ماهم همین قدر به خدا نزدیکیم؟
حضرت ابراهیم نشون داد یه نفر به اندازه رگ گردن میتونه به خدا نزدیک بشه، جوری ک بشه دوست خدا، خلیل الله
ایمان و تسلیم بودن در برابر خدا
خدا بهش ماموریت داد و حضرت ابراهیمم یه زن و یه بچه شیر خوار رو توی مکه ک اون زمان صحرا بود ترک کرد و ب خدا گفت خدا مردم و دور اینا جمع کن اینا تنها نمونن، این حد از ایمان اشکم رو در آورد تا این حد همه چیو ب خدا بسپاری و رها کنی و تمرکز کنی روی هدفت، ابراهیم اون چیزی ک مانع هدفش بود رو رها کرد ک روی هدفش تمرکز داشته باشه
و خواب رو دید و برگشت تا پسرش اسماعیل رو ذبح کنه، نیومد ک صله رحم کنه و خانوادش رو ببینه برای انجام ماموریتش اومد
یاد تعهد استاد افتادم وقتی رفت تا روی قانون سلامتی کار کنه، خانم شایسه رو رها کرد اگه اشتباه نکنم رفت تمپا تا بصورت تمرکزی روی هدفش کار کنه و هیچی حواسش رو پرت نکنه و موقع رفتن هم گفت من تا لاغر نکنم بر نمیگرم، این تعهده ماشاالله
یاد ایستاد افتادم زمانی ک توی شرکت 2 سال بدون کار حقوق میگرفت ب خودش گفت من ک میرم دنبال ارزوهام اگه توی سال یا ماهی یه روزی از من بخوان بیام منم اون موقع منم ک هرجایی باشم و هر کاری میکنم مهم نیست باید باید بیام، نمیخوام تعهدی بدم ک پاش واینستم پس میرم انصراف میداد
و همه ی اون پل های پشت سرش رو خراب کرد ک تمام تمرکزش رو بذاره روی هدفی ک داره
خلاصه دید پسرش ماشالله بزرگ شده و ب پسرش گفت ک
من خواب دیدم ک تو رو ذبح کردم نظرت چیه
خیلی برام جالبه ک نیومد بگه من خواب دیدم فرمان خداست پس تو هم مجبوری بیای چقد لذت بخش گفت: نظرت چیه اسماعیل گفت اگه این فرمان خداست من تسلیمم
شاید من اگه جای اسماعیل بودم میگفتم خدا جون منو و میخواد باش من حاضرم جونم رو در راه خدا بدم بدم،
واگه جای ابراهیم باشی و عزیز ترین فرد زندگیت رو در راه خدا بدی واقعا باید تسلیم باشی
ادم از جونم خودش راحت میگذره ولی از جون عزیز ترین فرد زندگیش اسلام میخواد
رسول جان خدا ب کسایی ک ایمانشون رو نشون میدن و در برابر فرمانش تسلیمن آتش رو گلستان میکنه
من از خدا میخوام منو ب مسیر هایی هدایت کنه ک مثه عباسمنش رها بشم مثه ابراهیم رها بشم
سلام به دوستان عزیز
با یاد خدایی که هر لحظه در فکر و ذهن منه
روز سوم سفر نامه
دو روز دارم کامنت های این فایل رو میخونم و نمیدونستم که باید چی بنویسم .
گفتم شروع میکنم به نوشتن و خدا خودش میگه
چون هم ایمان دارم به خدا هم خواسته هامو به خدا سپردم هم تسلیمم اما معنای قربانی شدن رو نمیدونم که من باید الان از خواسته م دور بشم خواسته م رو قربانی کنم یا همین که خواسته دارم و خدا هم خوشحاله که من به خواستم برسم فقط کافیه که اروم باشم حسم خوب باشه و این میشه تسلیم شدن؟
نمیدونم خدایا من خواسته ای دارم و تو هم نشانه هابی بهم دادی
من قبل از شناختن تو خدا بی ایمان بودم ترس داشتم الان عوض شدم الان معنای ایمان بهتر میفهمم
خدایا هر روز آگاهم کن هدایتم کن
هدایتم کن در حالی که تسلیمم اطمینان و آرامش داشته باشم هدایتم به مسیر خواسته هام
هدایتم کن که شک و ترسی نداشته باشم
خدایا من میخوام دیگه مسیر درست برم
من میخوام هر روزم که میگذره متوجه بشم پس کمکم کن
سلام به دوستان عزیز
روز سوم روزشمار تحویل زندگی من
امروز در مورد حضرت ابراهیم و عید قربان صحبت شد، ابراهیم پدر انبیا بوده و در قرآن خداوند گفته ابراهیم دوست من هست، یعنی به مرتبه خلیل الله بودن رسیده. ای شخصیت انقدر ایمان داشته و انقدر توکل داشته که وقتی خداوند بهش الهام میکنه که باید برای رسیدن به هدفت فرزندت رو قربانی کنی و اون رو سر ببری میره و این کار رو انجام میده و این نشون میده که این انسان چقدر توکل و ایمان داشته و چقدر هم شجاع بوده که انقدر قاطعانه به الهاماتش عمل میکرده. یعنی ابراهیم کسی بوده که حرف نمیزده، ادا در نمیاورده و به معنای واقعی به الهاماتش عمل میکرده اون هم در مورد فرزندش که موقعی که شیرخواره بوده توی بیابان رهاش کرده بوده، وقتی من به این موضوع فکر میکنم میگم که این بچه و اون مادر بچه چطور میتونستن اصلا به ابراهیم این اجازه رو بدن که باهاشون حرف بزنه چه برسه به اینکه درخواست کنه میخوام سر بچه رو ببرم. شاید هر کس دیگهای بود کلا از ابراهیم فاصله میگرفت و میگفت تو من رو تو کودکی تنها گذاشتی و مادرم رو و من بدون پدر بزرگ شدم و بهم فشار وارد کردی و این جور حرفها. حالا ببینید ابراهیم تو چه مداری بوده که خودش رو سرزنش نمیکرده و خجالتم نمیکشیده و با ایمان رفته گفته میخوام سرت رو ببرم و قربانیت کنم در راه خداوند! نمیدونم من درست شرایط رو درک میکنم یا نه ولی اگر من جای اسماعیل بودم شاید رفتار بدی میکردم با ابراهیم. آرامش اسماعیل و اینکه میگه به امر پروردگارت رو اجرا کن هم برام خیلی جای فکر داره که اونم چه ایمانی داشته.
نکته دیگه این هست که بین تمام پیامبرانی که ما در طول تاریخ داشتیم ابراهیم رو خداوند به عنوان الگو نام برده و نه محمد رو نه مسیح رو نه بودا رو و نه هیچ پیامبر دیگهای، این نشون میده که ابراهیم درست ترین مسیر رو طی کرده و اون هم عمل ایمان داشتن به خداوند و عمل کردن به الهاماتش بوده و سوالاتی که از خداوند میپرسیده که تو قرآن هست و حنیف بودن ابراهیم هست که قدرتی به بتها و آدمها نمیداده و رفته اونها رو شکسته، شجاعت عظیمی که داشته که اصلا به دیگران قدرت نمیداده و کار خودش رو میکرده.
درسی که از این فایل گرفتم این بود که ما ایمان نداریم. درگیر ترسهامون هستیم و میترسیم که قدم برداریم.. میترسیم که اگر لازمه شهرمون رو عوض کنیم شهرمون رو عوض کنیم، میترسیم که وارد کاری بشیم که دوستش داریم، میترسیم که اون چیزهایی که باید یادبگیریم.. اون مهارتهایی که باید کسب کنیم رو وقت بگذاریم و عشقمون رو دنبال کنیم و بریم یاد بگیریم و ایمان داشته باشیم که خداوند کمکمون میکنه که بتونیم یادش بگیریم، ایمان داشته باشیم که حمایت خداوند پشت سر ما هست، میترسیم که حرکت کنیم و تسلیم خداوند نمیشیم که وعده موفقیت داده بلکه تسلیم نجواهای رگباری ذهن میشیم که جلوی حرکت کردن ما جلوی پیشرفت ما جلوی رسیدن به خواستههامون رو میگیره. در یک کلام جلوی حرکت کردن ما رو میگیره در برابر تغییراتی که نتیجهاش بسیار مثبت هست در زندگی ما.
امیدوارم خداوند کمک کنه به همهی ما که ایمان و شجاعت پیدا کنیم و کمکمون کنه که الهامات رو بشنویم و بهشون عمل کنیم و بهترین نتیجهها رو بگیریم. خدایا شکرت. عاشقتونم.
به نام خدایی که بهترینرفیقه
سلام به استاد عزیزم و هرکس که این کامنت رو میخونه
این فایل نشانه امروز من بود
و چقدر این نشانه ها درست کار میکنن
چقدر درستن چقدر واضح ان چقدر زیبان
مخصوصا وقتی که با تمام وجودت باور کنی و بگی قطعا خیریت عمیقی در این فایل و اگاهی برای من هست
از اونجایی که دارم رو دوره فوق العاده عزت نفس کارمیکنم
یکی از تصمیماتی که به خاطر ترس هام نمیرفتم سراغش خواستم عملی کنم
اون تصمیمم این بود که برای اولین بار ورکشاپ رقص بزارم تو تهران
که باز تردید داشتم و هی میگفتم این تمرین رو یکی دیگه از ایده هام میخوام عملی کنم اینطور اصلا فایده نداره
تا اینکه یروز از خستگی دراز کشیدم
چشمام رفت رو هم
یهو خدا شروع کرد با من صحبت کردن
گفت نگران چی هستی چرا نمیری سمتش ؟؟؟
گفتم اینکه کسی نیاد !!!!
گفت مگه من نمیتونم هوج هوج آدم بفرستم تو ورکشاپ تو
منی که از دل سنگگیاه رشد میدم
منی که کل جهان در اختیارمه
واسه توی بندم نمیتونم 15 تا آدم بفرستم ؟؟؟؟
منو باور کن نیلوفر
من با توام من تو درون توام
منهمونیم که اون همه آدم فرستادم تو سمینار های استادت
همونیم که اون همه آدم دور پیامبر جمع کرد
خدای محمد خدای توام هست
خدای استاد عباس منش خدای توام هست
اصلا اینارو ول کن مثال کوچیک تر میزنم مگه نمیبینی اینهمه آدم ورکشاپ رقص میزارن و واسشون یک عالمه هنرجو میفرستم فکر کردی چی از اونا کم داری ؟؟؟
من تو این راه اسپانسر توام
بهت پول میدم بهت ماشین میدم بهت امکانات میدم
که تو راحت پیش بری و به پیشرفت جهان من کمک کنی
منو رزاق باور کن
الانم که انقدر عاشقانه داریم باهم حرف میزنیم
اینو بدون من اگاهم تو یک شبه نمیتونی تغییر کنی هرجا منو یادت رفت هرجا مشرک شدی بدون که میبخشمت چون واقفم به ضعف هات
…………………
این عین مکالمه من و خدا بود
از خواب پاشدم صورتم خیس اشک بود
هق هق میکردم…..
خدایا چقدر مهربان بودی چقدر …..
اقا حالا دیگه مطمعن بودم خدا واسم هنرجو میفرسته
اما باز کلی ترس داشتم
اینم همون ضعف هایی بود که باید درست میشد
انگارمن فکر میکردم خب خدا آدمشو میفرسته
ولی تبلیغات و جا و روز و زمان اینکه اصلا چقدر ورودی بگیرم اینکه موضوع ورکشاپ چی باشه
من چهار روز به شدت overthinking میکردم
انقدر نا آروم بودم که یک لحظه نمیتونستم از چیزی لذت ببرم خیلییییم انرژی میذاشتم حالم خوب باشه خیلی زیاد
تا اینکه دیشب یهو زدم زیر گریه با خودمگفتم اَه اَه خسته شدمممممم بسته دیگه نمیخام این حسو خدایا کمک کن
تا اینکه شب تو شکرگزاریم نوشتم
خدایا میخوام رها کنم
تو واسم تبلیغات کن تو بگو کی بگو کجا بگو چطور
تو هدایییت کن
خودمو سپردم به تو
اقا همینو که نوشتم آروم شدم آروم آروم
انگار من تازه دیشب معنای تسلیم بودن رو فهمیدم از طریق اون تضادی که استرس وحشتناک میداد بهم
شب راحت خوابیدم
صب با یه حس خوب پاشدم
رفتمهمون پارک همیشگی که صبا میرم تمرین
دوتا پسره بغل دستم بودن
یکیشون مثل اینکه دنسر بود
یهو برگشتگفت راستی پسفردا مسابقه است
چون مسابقه های رقص ایران زیر زمینیه من هیچوقت متوجه نمیشم چون با کسیم خیلی ارتباط ندارم
همیشه تو ستاره قطبیم مینوشتم خدایا خودت هدایت کنمن عاشق اینکارم به وقتش هدایتم کن
اصلا عجیبترین بوووددد من هروز میرم اونجا چطور همونوقتی که تسلیم شدن این هدایت اتفاق افتاد همون موقع که اعتماد کرد
اقا حالا من شمارمو دادم گفتم پیام میدمکه هماهنگ کنم
بعد من پیامی دریافت نکردم از صبح
باز گفتم خب حالا باز ایمانت رو نشون بده
جای اینکه منتظر باشی و خیلی فکرکنی که چی میشه
باز بسپر اگه لازم باشه میری اگه نه نمیری
من باز سپردم به خدا
خدایا شکرت که تسلیمت شدم
شکرت که انقدرآرومم
شکرت که انقدر تو لحظه ام
شکرت کهانقدر حالم خوبه
شکرت که روز به روز اعتمادم داره بهت بیشتر میشه
شکرت به خاطر این فایل توحیدی :))))))))
خداروشکر که همین لحظه که داشتم به فرزندم که ازش دورم فکر میکردم این فایلو دیدم.
خدایا فرزندم رو به خودت میسپارم
من بخاطر درس ودانشگاه مجبورم ازش دور باشم از روز اول که قرارشد برم مطمئن بودم قراره تحول بزرگی توی زندگیم داشته باشم، فرزندم رو بخدا سپردم و ترس دوری و دلتنگی رو کنار گذاشتم.
توی همین مدت کوتاه خودم و فرزندم خیلی تغییرات خوبی داشتیم شاید اگر این دوری نبود هیچوقت تا این حد تغییرات مثبت نداشتیم.
سلام دوست عزیز
من هم پارسال دخترم به لطف خداوند دانشگاه قبول شد چون یک دختر دارم و خیلی با هم دوستیم وقتی برای بار اول باهاش رفتم نمیدونی از اون طرف برگشتم چه حالی شدم حتی پدرش چون دخترم خیلی با ادب با عشق …هست یک دفعه با تندی باهامون حرفی نزده کم کم عادت کردم خیلی برام سخت بود ولی به لطف خداوند هر دو خوبیم خوش می گذره و لذت می بریم و وابستگیمون کمتر شده و ههمیشه مثل شما میگم خدایا دخترم به خودت می سپارم مواظبش باش چون مالک ما خداست
بچه همون هم باید برن دنبال موفقیت هاشون
زندگی بکنن و لذت ببرن خدا رو شکر فرزندتون تغییر کرده دختر من هم خدا رو شکر موفقه و تغییر زیادی کرده و خوشحاله
امیدوارم بچه هامون همیشه موفق و سلامت و شاد خوشبخت باشن
در پناه خداوند باشید
بنام پروردگار رب العالمین
سلام به استاد ارزشمندم و خانم شایسته عزیز
برگ سوم از سفرنامه
پنجشنبه 1403/3/3
ساعت 18:19
واقعیت اینه ک من امروز بعد گوش دادن ب این فایل
گفتم برم سوالی ک چندین سال ذهنمو درگیر کرده
بعنوان کامنت امروزم بزارم
تا شاید استاد روزی جواب منو بدن
ب هیچکس دیگه ای هم اعتماد ندارم ب جوابی ک بخوان بدن اعتماد ندارم
سوالی ک من هربار قرآن را میخونم و ذهنمو درگیر میکنه اینه
خدا تو قرآن گفته ما به موسی علم و حکمت بخشیدیم و اورا پیامبر خود قرار دادیم
و فیلم یوسف پیامبر را دیدم ک از زمان کودکی
علم دانش پیامبری را داشت
یا حضرت مریم ک فیلمشو دیدم طریقه رفتار و برخوردش واقعا نشان دهنده پاکی و معصومیتشان بود
اما همیشه برای من سوال بود
حضرت یوسف چطور تو سن کودکی این همه علم داشت ؟
یا حضرت مریم چطور اینهمه علم و معصومیت داشت ؟
بخاطر رفتار و برخوردی ک با مردم داشتند
و از طریقه صحبت کردنشون آدم ب وجد میومد
یا چرا خداوند تو قرآن گفته ک ما ب موسی علم و حکمت عطا کردیم و پیامبر خود قرار دادیم ؟
البته من نمیخام بگم چرا پیامبر شد ؟
نمیخام اینجا کفر بگم
میگم خدایی ک این علم و آگاهی این دانش را خودش ب موسی داد
به مریم و یوسف داد
خب چرا الان بمن نمیده ؟ بمن نمیده ک منم این حد ایمانم قوی بشه ؟
مگه مریم و یوسف و موسی چ کلاسی رفتن ؟
خدایا من الان دوساله ذهنم درگیره اینه خدایا تو کی هستی ؟ چجوری هستی ؟ چرا من نمیتونم درکت کنم ؟
چطور اون آرامشی ک بقیه دارن با تو ،
چرا من ندارم ؟
خب خدایا الان من میخام بفهممت
چرا درکشو بمن نمیدی ؟
چطور به یوسف دادی ؟ اونم تو سن کودکی
چطور ب مریم دادی تو سن نوجوانی ؟
چطور ب موسی ک مثل یک آدم عادی عصبانی بود و نتونست خشم خودش را کنترل کنه و آدم کشت
پیامبر خودت کردی ؟
چطور بهش علم و حکمت دادی ؟
چرا بمن نمیدی ؟
من میخامت بخدا خدا
من میخام بفهممت
من میخام درکت کنم
من میخام درونم پر بشه از خدا
چرا نمیشه ؟
تازه امروز چون استاد فرمودن ک برین در مورد ابراهیم مطالعه کنید
رفتم از گوگل زندگینامه ابراهیم دانلود کردم
دیدم حضرت ابراهیم هم تو غار بدنیا اومده و 13 سال تو غار بوده
خب چطور حضرت ابراهیمی ک تو غار بوده ن مادر بالاسرش بوده ن پدر
اونجوری ایمان داره ؟
اون اندازه اعتماد داره ؟
اون اندازه خدا را درک میکنه ؟
اون اندازه یکتاپرسته ؟
ک روزی ک از غار میاد بیرون میره با پدرش صحبت میکنه ک ب یکتاپرستی دعوتش کنه ؟
خب خدا چطور ابراهیم 13 ساله اینهمه درک
این اندازه علم و دانش
این اندازه آگاهی
این اندازه یکتاپرست
این اندازه اعتماد
این اندازه ایمان داره ؟
خدایا منم میخام ب خودت قسم مثل مریم زندگی کنم
منم میخام مثل ابراهیم زندگی کنم
منم میخام مثل مادر موسی باشم
منم میخام مثل یوسف باشم
خب ایرادش چیه ؟
چرا علم و درک و دانش و آگاهی ک ب پیامبرانت
دادی
بما نمیدی ؟
ایمان حضرت ابراهیم را تو دادی دیگه
اون اعتماد را تو دادی
اون علم و دانش را تو ب موسی دادی
معصومیت و پاکی را تو ب مریم دادی
چجوریشو نمیدونم
اما منم دوست دارم از پاکان باشم
منم دوست دارم از با ایمانان باشم
منم دوست دارم از اعتماد کنندگان باشم
از خودت میخام در قلب و جانم جاری شوی
از خودت میخام
از همون طریقی ب موسی ب ابراهیم ب یوسف ب مریم لطف و کرامت داشتی
بمنم لطف و محبت و بزرگی عطا کنی
من را از گمراهی نجات بدی
من را از ترس و شرک نجات بدی
من را قوی و شجاع کن مثل خودت
تازه فهمیدم ک دوستانی میان میگن ما ننوشتیم .
انگار یکی میگفت و انگشتان من را هدایت میکرد ینی چی
روز شمار تحول زندگی من
روز سوم
تاریخ 1403/3/3
سلام دوست عزیز
تمام پیامبر انی که اسم بردید ومریم یک روزه به این جایگاه نرسیدن
منبع اطلاعات شما ،فیلم های این پیامبرانه
اما فیلم ها که حقیقت نیستن
باید قرانو بخونین تا بفهمید پیامبران هم طول کشیده تا به این جایگاه برسن
موسی سالها سرگردان در بیابان بود
ادم کشت
وزمانی خدا را یافت که گفت:«««من به هر خیری که از خدا بع من برسد،فقیرم »»»
مریم سال ها در محراب با خدا سخن می گفت و مراقبه می کرد
ابراهیم هم سال ها خودشناسی و در حقیقت خدا شناسی کرد.
همه ی ما به یه اندازه به منبع وصلیم
اگر دنبال حقیقت هستین
اولا درونتو ن رو از شرک و باورهای غلط پاک کنین
وبعد اطلاعات درست رو فقط از قران بفهمین
نه صرفا گوگل
چون شما به شنیده هاتون اکتفا کردین واین همون باور های مذهبی غلط و محدود کننده هستن
در دنیای مادی هیچ بشری معصوم از خطا وگناه نبوده ونیست
حتی پیامبران
اون ها هم تکامل خود رو طی کردن
تا به ایمان ویقین رسیدن
من توی کلام شما ،ابن باور مذهبی رو می بینم که :«««پیامبران معصوم از خطا واشتباه بوده اند »»
وه این باور بشدت غلطه
اونها هم کم کم خدا رو در وجود خویش پیدا کردن
و مریم هم مدت ها عبادت کرد تا به تقوا وکنترل نفس رسید
وذهن که کنترل شد ،خداوند تمام کار ها رو انجام میده و انسان به ارامش میرسد
ایمان نتیجه ی تکرار ه
یک روزه به دست نمیاد
با طی کردن تکامل به دست میاد
ود قران گفته شده :که کنترل نفس جهاد اکبره وسخته مگر برای خاشعان
بی شک از لحاظ ذهنی کنترل نفس برای ائمه و پیامبران هم سخت بوده در ابتدا ،اما انچه انها رو به این مقام رسانده ،تلاش خودشون برای کنترل نفس بوده
نه توجه ویژه ی خدا به انها ،بدون ایجاد احساس لیاقت در خودشون
ما هم می توانیم به همان جایگاهی که انها رسیدن ،برسیم
اما باید اول خدارو اجابت کنیم و از تمام شرک ها وترس ها و دیدگاه های غیر توحیدی ومذهبی پاک شویم
انوقت زندگی ما هم بهشت ودرونمان پر از نور الهی وارامش می شود
امیدوارم بتوانیم در این مسیر ثابت قدم بمانیم
سلام فاطمه عزیز
خیلی سپاسگزارم ک کامنت من را با حوصله و دقت خوندین
و با حوصله و بادقت جواب گذاشتید
چقدر خوب بود امروز ک من 5 صبح با کامنت شما روزم را شروع کردم
خدایا شکرت
نمیدونم باور میکنید یا نه دقیقا قبل اینکه گوشی را بردارم بیام سایت
ب خدا گفتم چطور ب آرامش برسم آرامشی ک دوستان میگن جنسش چیه ؟
چجوریه. خدا؟
من از جنس همون آرامش میخام
برای من نشونه بفرست
ک اومدم سایت
قبل اینکه نشانه امروز خودمو بزنم
توجهم جلب شد ب نقطه آبی
و از این همزمانی
ک خدای من چ عالی با کامنت شما با زبان شما بمن جواب داد
کامنت شما چند تا جمله ش برای من آگاهی بود
مطمئنم بارها تو سایت خوندم و از استاد شنیدم
اما هیچوقت ب اندازه امروز درکش نکردم
همه ما ب یک اندازه به خدا وصلیم حتی پیامبران
ینی خدا بین ما و پیامبران هیچ فرقی نذاشته ،
این خیلی خوبه فقط کافیه وصل بشم ب خداوند
جمله بعدی
اون ها هم تکامل خود رو طی کردن
اونها هم کم کم خدا رو در وجود خویش پیدا کردن
اونها هم کم کم خدا رو در وجود خویش پیدا کردن
با این آگاهی ها حس خوبی در من ایجاد شد
حس امیدواری
حس اینکه پس من تو مسیر درستم
باید قدم ب قدم پیش برم
ب تکامل برسم
اگه من الان نتونستم ب خدای درونم وصل بشم
نتونستم درکش کنم
این بد نیست این مسیر اشتباهم نیست
اتفاقا تو مسیر درستی هستم ک میخام درکش کنم میخام وصل بشم
اینکه فقط من نیستم ک اول درک نمیکنم همه اولش این مسیر را طی کردن
من عجولم من فکر میکنم من فکر میکنم ک من ایراد دارم ک نمیفهمم
خداروشکر میکنم ک دوستانی چون شما در سایت هستن
و دستان خدا شدن با کامنت خوبشون دری از آگاهی برای ما باز میکنن
خدایا شکرت
خدایا سپاسگزارم
سلام دوست عزیز
خوش حالم که کامنتم به شما کمک کرده
کافیه من وشما فقط تو مسیر بمونیم و درابتدا درک بعضی مسائل سخته ،اما به مرور اگاهی ها رو دریافت می کنیم
منم مثل شما عجولم
باید به اون اندازه ای که درک می کنیم و پیشرفت می کنیم ،شاد باشیم و کمال گرایی را کنار بگذاریم
چون کار کردن روی خودمون وباورهامون ،یه کاره که باید کل عمرمون ادامه پیدا کنه وبه اندازه ای که باور جدید بسازیم ،نعمت دریافت می کنیم.
ونباید قدم اول خودمونو با قدم هزارم افراد دیگه مقایسه کنیم.
به مرور جواب تمام سوالات ما داده خواهد شد
فقط توی مسیر بمانید وادامه دهید.
انشالا موفق باشین
سلام و درود به استاد عزیز و استاد شایسته
ودوستان عزیزم توی این سایت با ارزش که جایگاه ترویج یکتا پرستی هستش
خدارو شاکرم که توی این جمع هستم توی این خوانواده صمیمی و بسیار خوشحال و خرسندم از اینکه همقدم با این مطالب از قوانین خداوند هستمکنار شما دوستان عزیزم ان شاالله همگی به یاری الله بتونیم موفق و سربلند از این مرحله از زندگی زمینی مون بیرون بیایم
و اما تا اینجای این تعهدم و شروع این اقدامبرای تغییر در نگرشم و باورهایم و همراه شدن
در بخش روز شمار تحول زندگی..فایل شماره 3
برکت این شروع برای من تا اینجا مشهوده برام در روز چهارم ام از این فعالیت
که نتیجش رو امروز و الان در خوندن متن این بخش دیدم در درک بهتر نگاه استاد در مورد خداوند و قوانینش رو
و اونجایی که استادگفتن ابراهیم ع فرزندو بچش رو بدون دونستن نتیجه اون عمل رها کردن در بیابان
برای من این بود که ابراهیم ع بقول خداوند در قران که میفرماید اونها کسانی هستند که قبل پیروزی انفاق میکنن این کار حضرت ابراهیم رو من با این ایه تدبیق دادم برای خودم
استاد ازتون بی نهایت مچکرم دارم کم کم نگاه سیستمی و قوانین خداوند رو از طریق فایلای شما بهتر درکش میکنم و این باز یکی دیگه از نعمتهای این روزهای من هستش
اینکه میگین همچی باوره من درکش میکنم کلی تو نت گوشیم مینویسم در موردش کلی توی نوشتن و مثال زدن از قوانین بهتر شدم و بهتر میفهمم و برای خودم مینویسم و با گفتهای شما تجاربتون مثال میزنم تایید میکنم و بقول شما هر بار جزعیات میاد و بهتر میفهمم
و از خداوند درخاست کردم که با تمام هستی به من درس یاد بده و هدایتم و اگاهم کنه و خداوند عزیز بخوبی داره این کارو برام میکنه
استاد گفتگوهای ذهنی من نسبت به چهار روز پیش خیلی بهتر شده و میتونم بهتر ذهنم رو کنترلش کنم خودمو وارد گفتگوهای مثبت کنم و سعی میکنم وقتی یادمرفت یا اومد از تمرینات به نفع خودم استفاده کنم
امروز بنده تونستم حین کار کردن و بین جمع هم گفتگوهای ذهنی در مورد فایلهای شما داشته باشم سپاس گزارانه رفتار کنم و نعمتهارو ببینم
امروز به خدا گفتم من بستنی میخام و رهاش کردم خاستمو بعد 7 8 ساعت برادرم برای کل خوانواده بستنی گرفته بود و من بستنی به دست داشتم از خودم عکس مینداختم برای موندن رد پای تصویری از شنوا بودن رب بودن خداوند
شب و روزتون بخیر و شادی باشه دوستان و استادادن عزیز و گرامی
به نام الله هدایتگر
سلام برهدایت شدگان الهی
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم
این فایل نشونه من بودبه لطف الله مهربان
تقریبا1ماه پیش مادرم روازدست دادم وخیلی برام سنگین بودخیلی واقعازیاد
اگرقبل ازاشنایی بااستاداین اتفاق رخ میداد100٪افسردگی شدیدمیگرفتم وماه هاحالم بدبوداماباکمک ازاموزش های استادعزیزم سعی کردم زیادتوحال بدوغم وغصه نباشم وبدونم که مادرم جاش عالیه وبه بهترین جارفته والان شاده وحالش خوبه وبرگشته به خونه اصلیش
واین تضادواین سختی باعث شده من بیشتررشدکنم وتغییربنیادین دروجودمن شکل بگیره وبیشترمتعهدباشم برای تسلیم بودن برای رهابودن برای احساس خوب داشتن
وقتی مثل حضرت ابراهیم توکلت فقط به خداباشه ورهاباشی وبدونی که بارت روی زمین نمیمونه وبه خداونداعتمادکنی قطعابدون که سعادت نصیب توخواهدشدوخدابه شجاعت توپاسخ میده وتوروهدایت وحمایت میکندودستان خدادندبه کمک تومیان
چندروزه فکرم درگیریک مسئله کاری هست والان خدابهم گفت توبسپاربه من توحرکت کنم قدم برداربقیش بامن بهت میگم کجابری کجابرات خوبه کحابرات بده من بهت میگم توبرودل ترس هات
ببین اگه حضرت ابراهیم تونسته پس توهم میتونی اونم یک انسانه مثل خودت
وقتی بدونم خداکمکم میکنه رهامیکنم خودم رووایمان دارم که خداحمایتم میکنه وهدایت میکنه منو
ملاک ایمان وتسلیم بودن احساس خوب وارامش درونیه
کافیه خودمون به احساس بهتروبهتربرسونیم اونوقت هدایت های خداوندمیان وکمکت میکنن دستان خداوند
من پشتم گرمه
اگه الان پدرم رو7سال پیش ازدست دادم ومادرم رو1ماهه پیش امابازم میدونم که یک خدادارم که کارهای منوانجام میده ونگران نیستم
من پدرمادرندارم تواین سن اماخدارودارم یک خدای بینهایت وهاب ورزاق که عاشقه منه ویک لحظه منوتنهانمیزاره
مردم رودورمن جمع میکنه وهمه به کمک من میان
من فقط وابسطه به خدام نه هیچ کس دیگه ای
خدایاکمکم کن که منم ابراهیمت باشم وواردترس هام بشم وسربلندبیرون بیام وایمانی مثل ایمان ابراهیم بهم بده
خدایاشرک روازوجودمن پاک کن
خدایاکسبوکارخودم روبه تومیسپارم وتوبهم ایده بده وهدایتم کن
خدایاتوحیدرودردل من جاری کن
شادوموفق باشید