«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 42

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1875 روز

    سلام به همراهان و دوستان گلم.

    امروز و بعد دیدن این فایل یه حسی بهم میگه برم و تو قرآن داستان حضرت ابراهیم رو بخونم چند وقته از خودم میپرسم چطور میتونم تسلیم باشم چطور میتونم درست و غلط رو تشخیص بدم و راهمو با قدرت ادامه بدم که این فایل سرراهم قرارگرفت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    به نام الله

    سلام به همه هم خانواده های با انگیزه و پرنشاط و شاد و با ایمان خودم

    وسلام به روح پر فتوح سید حسین عزیزم

    اینی که ی مدت اینجا فعالیت نمیکنم و میام ی سرک میکشم و میرم و ذهنم شروع به نجوا های مختلف میکنه یعنی دوست من داری از مسیر دور میشی داری گوش به حرف شیطان میری و بعد میام نگاه میکنم دوست عزیزم عبدالله برام کامنت گذاشته و من در جواب به خودم میگم باید توحیدی باشم و الگو بگیرم از انبیایی همچون ابراهیم و بعدش میبینم که وارد این رد پای و این فایل میشم یعنی بیا مسیر درست اینه

    حرف بزن میثم

    از توحید بگو

    از الله بگو

    از مسیر ابراهیم بگو ابراهیم گونه رفتار کن و گوش بده همیشه در حال یاد گیری باش

    همیشه شاکر الله مهربان باش به خاطر همه چیز

    همیشه توجهت سمت الله باشه چون اون حواسش بهت هست

    چی میشه که من تو این مدت احساس ناراحتی میکردم و ارام نبودم

    اما وقتی میام انگار راحت شدم ارام شدم سلامت شدم انگار ی مریضی رو پشت سر گداشتم

    یعنی میثم مسیر سلامتی ایمان و ثروت و روابط خوب مسیر ساخت ایندت همینجاست

    توجه کن به اینجا به این حرفا

    میثم هدف تو این نبوده بیای قصطاتو بدی چکاتو بدی دیگه تمام

    هدف تو همیشه تلاش کردن و همیشه پیگیر بودن و همیشه ارائه ی نسخه جدید و عالیتر از خودته

    میثم دنیا بینهایته چون ربش بینهایته

    تو باید بیشتر بخواهی جاه طلب باشی بیشتر یاد بگیر بیشتر ببخش بیشتر ارام باش تا بیشتر و بیشتر به دست بیاری

    توحید همون رشته ایه که به بینهایت میرسونت میثم اما لازمش ایمان کامل به نیروی الله هستش

    نمیفههم حرفا و طرز فکر دیگران رو دست خودم نیست چون با اینجا سرکار داشتم و دارم و خواهم داشت

    نمیپذیرم محدودیت رو چون با خدایی اشنا شدم که هیچگونه محدودیتی نداره

    بی نهایت مهربانه کاری نداره کی چکارست کجاست چه دینی داره چه مذهبی داره کافیه ازش بخواد خواه یا ناخواه

    خدایا شکرت بابت این همه زیبایی و نعمت

    بابت زحمات خانم شایسته و استاد عشق سید حسین

    که زحمت میکشن و روزانه این مسیر رو راحت تر باز میکنن سنگ ریطه ها رو از کنار جاده برمیدارن درخت میکارن اطراف جاده تا ما لذت ببریم از ورود به این مسیر و اسان تر راحت تر سریعتر به خواسته و اهدافمون برسیم با ارامش و لذت هرچه بیشتر

    و من الله توفیق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1765 روز

    سومین روز سفرنامه ی من

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته ی مهربان

    این فایل اینقدر ساده و قشنگ بود اینقدر به موقعیتم نزدیک بود که زبونم بند اومده

    از اونطرف دیدگاه های دوستان که آدم میخواد بخونه و بخونه تا تموم نشه هیچ وقت

    چند ماه پیش یک نفر به من پیشنهادی داد برای انجام یک کار و اون کار رو من هی به تعویق مینداختم و اون نجوا هم تو ذهن من مدام و مدام تکرار میشد که انجامش بده بالاخره بعد از چند ماهی انجامش دادم ولی باز هم برای ادامه دادنش تنبلی کردم تا اینکه دیشب از یه مکالمه ی ناخواسته در مورد اون پیشنهاد تا این فایل روز سوم سفرنامم یه صدایی بهم گفت دیدی!انجامش بده تو با بقیش چی کار داری؟ بقیشو بسپر به من

    و من فهمیدم الان که یه چیزی هر چند کم تغییر کرده در وجودم و مسیرم درسته و رو به رشد هستم خدایا شکرت

    در این فایل از حضرت ابراهیم حرف زده شد ،از کسی که اغلب آیه های قرآن از ما میخواد که پیرو روش ابراهیم باشیم

    داخل این فایل بیشتر از همیشه فهمیدم روش ابراهیم ،روش یکتا پرستیه،روش تسلیم بودنه محضه،ایمان به اینکه تویی و خدای تو که پشتت ایستاده و دستش رو شونته ،میگه برو جلو من هستم و هواتو دارم

    البته اینطور دیدگاه هم مثل این میمونه که خدا رو با احساسات انسان گونه توصیف کردیم که در این صورت باید گفت زمانی که اعتقاد نداری به وجود ربی که میتونه بهت کمک کنه،خدایی هم تکیه گاه تو نیست،یعنی هستا ولی تو کور میشی و نشونه هاش رو نمیبینی.

    خدایا شکرت بابت این فرکانسی که داخلش هستم و با این گروه عزیز و دوستان صمیمی آشنا شدم

    خدایا شکرت بابت وجود خودت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    ella گفته:
    مدت عضویت: 1881 روز

    سلام به استاد بزرگوار وهم فرکانسهای عزیز

    حرفهایی که استاد زدند ذهنم رو درگیر کرد همیشه استاد میگن به خدا اعتماد کنید خودتون رو زندگیتون و هر کاری که میخایید انجام بدید بسپارید به خدا درست میشه هیشه فکر میکردم که این حرفها رو فهمیدم یعنی فکر میکردم درکش کرده بودم اما با دیدن این فایل تازه می فهمم که اعتماد کردن به خدا یعنی ابراهیم زن و بچه اش رو وسط بیابان تنها رها کردن ایمان به خدا و سپردن خود به خدا یعنی ابراهیم فرزندش را قربانی کردن واقعا چقدر ما راه داریم تا به این ایمان برسیم من خدارو شکر میکنم که این فایل رو دیدم چندروزه یه فکرهایی توسرم هستند که این فایل مرا روشن کرد که از هیچی نباید ترسید وقتی خدارو داری همه چیزو رو به خدا بسپار ومن میخواهم دیگر ایمانم ابراهیمی باشد خدایا سپاسگذارم ممنونم استاد عزیز ♥♥♥♥♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    آنا گفته:
    مدت عضویت: 2175 روز

    سلام بر استاد عزیز و دوستان گرامی

    اگر بتونیم در زندگیمون به خدا اعتماد کنیم می بینیم که در پس هر اعتمادی ،معجزه ای نهان است. علاوه بر معجزاتی که در زندگیمون بروز و ظهور پیدا می کنند،میشه گفت که بزرگترین و مهمترین معجزه حاصل از اعتماد به ربّ ،گسترش ظرف وجودی و ایمان قلبی انسانه برای اتصال بیشتر به خدا. انسانی که پشت گرمیش به خداست و خودش رو به خدا می سپاره در حقیقت از بسیاری از ترسها و نگرانیها و دل مشغولیها و غم و غصه ها رها میشه آروم میشه طمأنینه پیدا میکنه حکمت به قلبش نفوذ میکنه و بر زبانش جاری میشه و خودش در عالم منشأ اثر میشه. اون دیگه یه موجود منفعل نیست که هستی و زندگیش در دست شانس و اتفاقات باشه و هر دم در هراس از اتفاق و حادثه ای نو

    اون آرومه،مطمئنه ، عجله نمیکنه استرس نمی گیره اضطراب قلبش رو نمیفشره عصبانی نمیشه و واکنشی رفتار نمیکنه

    این وضعیت یک میزان حداقلی و حداکثری داره

    پس ما میتونیم از الگوهای حداکثری مثل ابراهیم استفاده کنیم و از حداقلها در عملکرد مون که توأم با اعتماد به خدا ست کم کم خودمونو رشد بدیم و به حداکثرها برسیم

    به امید رهسپاری در این راه پرشکوه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فرزانه علیان گفته:
    مدت عضویت: 1845 روز

    به نام خالق یکتا و ربّ مطلق

    ابراهیم پیرو هیچ آئینی نبود. او نه مسیحی بود نه یهودی او یکتا پرست بود و تنها خدا را میپرستید.

    استاد وقتی که شما داستان حضرت ابراهیم رو گفتید و از ایمانش مثال زدید، من هم این سوال رو از خودم پرسیدم که فرزانه؛ حاضری فرزندت یا عزیزترین شخص زندگیت رو توی بیابون رها کنی و به خدا اعتماد کنی که مراقبش باشه؟

    من ازدواج نکردم و مادر هم نیستم. اما میدونم که خییلی خییلی درصد کمی از مادران یا پدرانی هستن که حاضر به انجام چنین کاری بشن!

    بقول خودتون از نظر بیشترشون این کار احمقانه ست و اصلن منطقی نیست که بچه ی خودت رو وسط بیابون داغ و سوزان عربستان رها کنی و بگی که خدا مراقبشه!

    درحالیکه خیلی هامون در زندگی این جمله رو به کار میبریم که در پناه خدا باشی یا سپردمت به خدا..اما میدونیم که تهِ تهِ دلمون اونقدری بهش ایمان و اعتقاد نداریم که در عمل چنین چیزی رو ثابت کنیم!

    پس واقعن حضرت ابراهیم یک اسطوره بود و نمودی از شخصی که واقعن تسلیم امر خدا بوده و با هیچ منطقی هدایت الله و صدای قلبش رو نمی سنجید..

    منطقش رو کنار میزاشت و از شهود و الهامش برای حرکت در مسیرش کمک میگرفت

    اون کسی نبود که همه چیز رو در خوشبختی و موفقیت فرزندش ببینه

    کسی نبود که وقتی خداوند بهش گفت همسر و فرزندت رو در اون بیابون رها کن از فرمان خدا سرپیچی کنه بخاطر اونها..

    در عوض گفت چون این امر خداست پس حتمن برای ادامه مسیرم لازم و ضروریه و حتمن حکمتی در این کار نهفته ست؛ هرچند که من ازش بی خبرم!

    و این یعنی تسلیم امر خداوند بودن حتی در شرایطی به ظاهر سخت که حتی دلیلیش رو نمیدونی..

    هدف زندگی یک فرد نمیتونه که بچه هاش باشن یا اینکه زندگیش رو تلف کنه برای خوشبختی و موفقیت بچه هاش..

    ابراهیم وقتی از خداوند درخواست میکنه که مراقب خانوادش باشه و اونها رو تنها نزاره باور داره که خداوند کارش رو به درستی انجام میده و به او ایمان قلبی داره

    اونقدری ایمان داره به هدایت خداش و به حکمتش که وقتی بعد از ۲۰ سال بر میگرده، باز هم تسلیم امر پروردگارشه و میخواد به ندای درونش که از خداوند بهش رسیده پیروی کنه و طبق فرمان او اسماعیل رو در راه خدا قربانی کنه…!

    بعد از این همه مدت برمیگرده و با شجاعت تمام که از ایمانش و اتصالش به الله منشاء میگیره، با قاطعیت میخواد که فرزندش رو قربانی کنه! و وقتی تصمیم‌به انجام این کار میگیره تا پیروی کنه، میبینه که خداوند گوسفندی رو در دستانش قرار داده.. و اون وقته که ابراهیم بیشتر به ربوبیت پروردگارش پی میبره و بیشتر درک میکنه که خدا هیچ کاریش رو بی حساب و از روی جهل انجام نمیده…

    خدایا شکررررت

    واقعن چقدررر شجاعت و ایمان میخواد این کار

    چقدر تسلیم امر خدا بودن‌میخواد

    چقدر رها بودن میخواد

    چقدر احساس آرامش و اطمینان قلبی میخواد

    خیلی از ماها وقتی دست فرزندمون ذره ای بریده میشه انگار که غم عالَم به دلمون میاد و نگران میشیم از اینکه مبادا اتفاقی براش بیفته!

    اما ابراهیم حاضر شده بود که پسرش رو در راه خدا قربانی کنه؛ چون تسلیم خدا بود و بهش اطمینان داشت که قطعن حکمتی در کار هست…

    حاضر شد فرزندش رو توی بیابون رها کنه چون مطمئن بود و تسلیم خداوند که حتمن پروردگارش از پسرش محافظت میکنه و یک روزی مردم رو به دورش جمع! چون میدونست که حتمن حکمتی در کار هست…

    بیشتر ماها میترسیم از اینکه برای اهداف و رویاهامون قدم برداریم که این یعنی ترس.

    ترس در واقع از بی ایمانی سرچشمه میگیره و باعث دور شدن از هدف میشه

    مثلن حاضر نیستیم تنهایی به قول خودمون ریسک کنیم و بریم یه شهر دیگه که غریب میشیم اونجا!

    چرا اینطوریه؟

    چون هنوز اونقدری که باید به خدا ایمان نداریم

    بهش اعتماد نداریم

    اون رو بعنوان حافظ و نگهبان خودمون به حساب نمیاریم

    تسلیمش نیستیم

    حاضر نیستیم قبول کنیم که اگر مشکلی به ظاهر سخت پیش میاد قطعن حکمتی داشته

    با اینکه روز تا شب شعار میدیم که مسلمانیم و پیرو آئین محمد و خاندانش!

    با اینکه روز تاشب برای خدا دولا راست میشیم و میگیم خودش کمکون میکنه!

    با اینکه میگیم خدا خودش پشت و پناه ماست!

    اما هنوز ایمان قلبی نداریم بهش

    هنوز بعنوان رب قبولش نداریم

    و در عمل چنین چیزی دیده نمیشه…!

    هنوز نمیخوایم یکتا بودنش رو باور کنیم برای همین بجای اینکه از خودش کمک بخوایم و پیش خودش درد و دل کنیم پیش مخلوقش این کار رو انجام میدیم..

    و تماااام اینها از بی ایمانی سرچشمه میگیره

    از تسلیم نبودن سرچشمه میگیره

    آبشخورش از این هست که هنوز اسلام واقعی، اونی که ابراهیم بهمون شناسوندش رو نشناختیم

    و زمانی ایمانمون زیاد خواهد شد که بدونیم آرامش داریم؛ آرامشی قلبی

    زمانی که بدونیم تا وقتی خداهست هیچ شرایط سخت و مشکل بزرگی وجود نداره

    زمانی که در زندگیمون تسلیم امرش باشیم

    زمانی که بدونیم فقط و فقط توسط خودش حمایت و هدایت میشیم به بهترین مسیرها از طریق دستان زیاد و بی اندازه ای که داره

    زمانی که همیشه حالت خوب باشه

    چون نتیجه ی ایمان و تسلیم بودن احساس خوبه و آرامش قلبی

    شجاعته، امیده، ایمانه و تسلیم نشدن دربرابر مشکلات و همینطور در برابر الله یکتا

    خداوند به همه، به یک اندازه نعمت عطا کرده

    هممون به یک اندازه به نعمت هاش دسترسی داریم

    اما پذیرش اونها و دستیابی بهشون بستگی به ظرف وجودی خودمون داره

    بستگی به مهیا بودن جسم و روحمون داره

    ابراهیم اونقدر روی خودش کار کرد که تونست روحش و جسمش رو برای دریافت هدایت های پروردگارش پاک بکنه و آماده ی دریافت نعمات بیشتری بشه

    اونقدر روی خودش خوب کار کرد که خداوند لقب خلیفه الله رو بهش عطانمود

    چون شایستگیِ این رو داشت که پذیرای این لقب الهی باشه

    خدایا شکرت

    قبلن هم این فایل رو گوش داده بودم اما تا قبل از اون هیچوقت نمیدونستم که چرا چنین عیدی رو در تقویم ثبت کردن و هیچوقت هم راجع بهش فکر نکرده بودم!

    اما وقتی این فایل رو شنیدم علاوه بر اینکه متوجه ی مقام الهی و بالای حضرت ابراهیم شدم، به این درک رسیدم که چرا عید قربان رو خیلی جاها جشن میگیرن

    خدایا شکرت که هر روز دارم آگاه تر میشم و برخلاف عموم مردم در مسیری درست و توحیدی حرکت میکنم

    سیدجان از صمیم قلبم تحسینتون میکنم و بهتون تبریک میگم بابت داشتن چنین زندگی ای که سراسرش آگاهی و عشقه و استفاده از قوانین الهی

    بیشتر کسایی که عضو این خانواده بزرگ و صمیمی هستن با شنیدن این چیزها مصمم تر میشن برای اینکه بیشتر روی خودشون کار کنن تا بیشتر از قوانین استفاده کنن و نتیجه بگیرن؛ چون زندگی شما رو که در فایل های مختلف بخصوص سریال زندگی در بهشت میبینیم، میفهمیم که نمودی از استفاده از قوانین بدون تغییر خداونده و همینطور تغییر باورها

    امیدوارم که ماهم روزی مثل شما ابراهیم وار و در پناه خدای مهربونمون، مسیرمون رو کامل کنیم و ظرفمون رو گسترده تر برای دریافت نعمات بیشتر

    عاااشقتووونم♡

    در پناه قدرتمند خودش با آرزوی بهترینها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  7. -
    نفیسه باختر گفته:
    مدت عضویت: 1802 روز

    سلام خانواده عزیزم

    من قبل اینکه با این خانواده عزیز و گرامی آشنا بشم یه حسهای در من بود که مثلا یه کاری میخواستیم‌با دوستام بکنیم‌من میگفتم حسم‌میگه‌اینجوری انجامش‌بدیم‌( من اون موقع‌نمیدونستم این‌ حس همون هدایته)، اگر اونجوری که حس من میگفت انجام‌میدادیم‌همه چی خوب بود اما اگه نه خلاف اون حس کاری رو انجام میدادیم کلا همه چی بهم میریخت.

    خدا رو شکر که الان میدونم اون حس هدایته ، بدون چون و‌ چرا قبولش میکنم.

    امیدوارم همه اعضای این‌خانواده دوست داشتنی ابراهیم‌ گونه هدایتمون انجام بدیم و سعادتمند شویم. ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    حمید رضا کریمی امجد گفته:
    مدت عضویت: 1996 روز

    بنام خدایی که هیچ گاه دغدغه ی از دست دادنش را ندارم. /

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و تک تک دوستانم. من برای خودم یک روال صبحگاهی تنظیم کردم که بخشی از روال که هر روز صبح تکرار میشه اسمش هست ( نامه ای برای خدا ) و دوست دارم اینجا با شما عزیزان به اشتراک بزارم :

    (( خدایا لطف خداییت را میبینم و شکرگزارت هستم . رحمتت در سختیها که دستانم را در دست فشرده ای و قدرتم را افزون میسازی غیرقابل انکار است و برای این نیز شکرگذارت هستم .

    بارها نکاشتم و برداشتم بارها نکوشیدم و یافتم بارها تصمیم اشتباه گرفتم و نجات یافتم بارها شکستم و ایستادم بارها مردم و زنده شدم و هر بار تمام اینها در پرتو لطف تو بوده ای خدای بینهایت مهربانم . تویی که در پس هر نیکی پنهان هستی و در دل هر بشارتی زنده . اری تو ان خدایی هستی که به خوب و بد درونم اگاهی تویی که به نیتها و کردارهایم واقف هستی .

    چگونه میشود با تو بود و با تو نزیست ? چگونه میشود با تو دوست بود و دوستت نداشت ? چگونه میشود با تو حرف زد و از تو حرف نزد وقتی من تو هستم و تو من و وقتی نگاهم نگاه توست و حرفم حرف تو ?

    میدانم که میدانی که چقدر دوستت دارم . راستی چه لذتبخش است تو را در دل حس کردن بی نیاز از هر چیز و فارق از هر خواسته و دغدغه ای از تو و با تو حرف زدن.

    چه لذت جانانه ایست به تو اعتماد داشتن و از تو تکیه گاهی بس مستحکم ساختن که هیچکس و هیچ قدرتی قادر به تخریبش نیست.

    چه عشق با شکوهی …. سپاسگذارم که اجازه دارم دوستت داشته باشم سپاسگزارم که اجازه دارم در حضورت به اشتباهاتم اقرار کنم و از انها بیاموزم و تو همچنان به عهدت وفادار بمانی و دوستم داشته باشی. سپاسگزارم که تو خدای من هستی و با من هستی … تویی که چشم بر لغزشهایم میبندی و هر بار فرصتی دوباره نصیبم میکنی . سپاسگزارم که در پیچ و تاب زندگی قوتم میشوی و مرا از موانع عبورم میدهی. سپاسگزارم که وجود توانمندت دردهای قلبم را تسکین میدهد.

    خدای مهربانم قدرت را بارها دیده ام .. عدالتت را صبرت را وفایت را مهربانی و عشقت را تجربه کرده ام … اری من تو را بارها به چشم دیده ام.. دوستت دارم ای خدای مهربانم.

    گاهی با خود می اندیشم چگونه است که خدای من بینهایت رئوف و بخشنده است در حالیکه عده ای خدایی غضبناک و نامهربان را باور دارند ? با خود میگویم حتی اگر رویا باشی رویایت را دوست دارم و حتی تنها رویای قدرت حمایتگری چون تو زیباست.

    خدایا انانیکه تو را نامهربان میدانند همانانی هستند که تا روشنایی نبینند ایمان

    نمی آورند در حالیکه تو را باید در تاریکیها یقین و باور داشت تا روشنی از پس تاریکیها سر رسد .

    ای خدای بزرگ و بینهایت بخشنده به هر کجا که میروم تو انجایی .. به هر چه که می اندیشم اگاهی .. به هر چه ارزومندش هستم واقفی .. تویی که اگر اراده ی بخشیدن کنی همه چیز در چشم برهم زدنی مهیا میشود .

    خدایا با دستان خداییت خواسته های قلبیمان را اجابت کن و ما را نزد خویش عزیز و محترم دار .

    ای خدای بزرگ و بینهایت بخشنده ای خدایی که شنوا به زمزمه های دل تنگمان هستی دوستت دارم )).

    ارزوی سلامتی و عشق برای تک تک شما عزیزان دارم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    زهرا راد گفته:
    مدت عضویت: 1834 روز

    به نام مهربان ترین مهربانان

    ابراهیم را نمی شناختم ولی حال گویا از حالت یه اسم که برچسب مقدس بودن به او زده بودم در آمده و حالا معرفتی که در پس داستانش بوده برایم آشکار میشود خودم را میگویم زهرایی که میخواهد معرفت را پیدا کند و هر انچه خوبی ست را برای خودش داشته باشد نیاز است بداند انسانی چون ابراهیم بوده که ایمانش او را خلیل الله کرده .چقدر زیباست یک انسان ،مثل من!

    حالا برایم تناقض نیست حالا میدانم که وقتی از ابراهیم شنیدم برایم دست یافتنی است و ایمانش در پس معصوم بودنی که می گفتن،کم ارزش نمیشود.خدای من تو را دوست میدارم هر چه در این راه جلوتر میروم عادل بودنت و مهربانی و قدرتت بیشتر بر من اشکار میشود .

    چه انسان هایی که تو را برای خودت خواستن و شدن بهترین خلق از هر لحاظ ،کافیست بسپارم. کافیست رها شوم از قید و بندها و وابستگی ها .چقدر برایم دوست داشتنی است عزیز شدن در نزد تو و چه مقامی است مقام قرب تو .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    اسد گفته:
    مدت عضویت: 1900 روز

    سلام و درود به همه همراهان و همسفران عزیز

    واقعا عدم شناخت و تکیه ما به خدا این همه سال و باور نداشتن اینکه فقط اون قدرت مطلقه و همیشه ترس داشتن از ، ازدست دادن شغل، احترام بقیه، مال،موقعیت، عشق و هزاران هزار چیز کوچک و بزرگ که تا همین الان برای همه مون پیش اومده، تا چه اندازه ضربه زده و راهمون رو بیراه کرده؟

    ولی بقول استاد فقط همون لحظه که خودتو واقعا و خالصانه نه در حرف که تو عمل بسپاری بهش و ترساتو بذاری کنار نتیجشو که همون هدایت نابه میبینی

    خدا به همه ما صبر و شجاعت روبرو شدن با بدترین و کهنه ترین ترسهامون رو بده تا با شناساییشون زودتر به آرامش واقعی و ثروت برسیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: