«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 46 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
الهی شکرت بابت امروزم که هنوز زنده ام و میتونم تجربه های عالی رقم بزنم برای خودم
خدایاشکرت وسپاس گزارم که در مدار درک توحید هستم ، خدایاشکرت وسپاس گزارم که میتونم در سایت باشم و استفاده کنم از این آگاهی ها ،خدایا شکرت بابت بسته اینترنتی که بودن من در این سایت و امکان پذیر کرده ،شکرت بابت گوشی سالمم ،شکرت بابت هدایتت به سمت کلید واژه اجرای توحید درعمل ، خدایا بابت بند بند وجودم ازت سپاس گزارم و باتک تک سلول های بدنم ازت سپاس گزارم . و من میدونم که داری هداایتم میکنی و امروز در شرایطی بودم که باید یک تصمیم مهم میگرفتم و اون هم در شرایطی که پولی میخواست به دستم برسه که خیلی از مساعلمو حل میکرد ،اما الذین یومنون بالغیب ، اما چنان دلم پر از ایمانه و تو دلم و با ایمان محکم ساختی که در این شرایط تونستم تصمیم به این مهمی و بگیرم و دلم سرشار از ایمان باشه ،پل هارو بدون ضره ای واهمه خراب کنم .
من اون پولو رد کردم در شرایطی که اون پول خیلی برام خوب میشد ،اما تو گفتی که باید اسماعیلمو قربانی کنم و قسم به بزرگیت اگر حتی هزاران برابر شرایط الآنم به اون پول نیاز داشتم بازهم انتخابم توحید بود و تو بودی ،قسم به بزرگیت که من این ایمان درونی و آرامشم و به هیچ مبلغی گره نزدم و نخواهم زد ،قسم به بزرگیت من این اطمینان خاطرمو و این احساس خوب و که حاصل اجرای توحیده به کسی گره نزده و نخواهم زد و منو ببخش اگر ناخواسته شرک ورزیدم ، قسم به بزرگیت من صبر میکنم اما با ایمان ،با توکل،با امید بیشتر از قبل ،با احساس خوب بیشتر از قبل ،با قلبی تسلیم تر از قبل و موحدتر از قبل ،قسم به بزرگیت من هرگز از تو دست نخواهم کشید حتی اگر بهایی بالاتر از جان باشد که نیست باز خواهم پرداخت با جان و دل ، قسم به بزرگیت که من تنها تو را خواهم پرستید و تنها از تو یاری خواهم جست، من به تو و عدالت تو و دستان قدرتمند تو برای انجام دادن کارهایم بی نهایت امیدوارم ، من هرچی دارم از توا ای نهایت عزت ، من تک تک نفسهای به اذن توا ،دو چشم بینا که دارم از توست ،دو گوش شنوایی که دارم ازتوست،دوپا و دوست سالمم ازتوست ،ابن چهره ی زیبا ازتوست ،این اندام توانمند از توست ،قلبی که میتپد با اراده ی توست ، خونی که پمپاژ میشود در هر لحظه به اراده توست ، تویی که هر لحظه سلول های جدید در بدنم جایگزین میکنی ،تویی مدیر و مدبر لایق و قدرتمند کل هستی و من به نام تو سوگند که با تمام وجودم تلاش خواهم کرد که در مسیر توحید حرکت کنم و کمکم کن که غیر از تو یارو یاوری ندارم و بدون تو و ایمان به تو ،هیچ ادعایی برای اثبات خودم ندارم ،ابراهیم از پاره ی تنش گذشت ،از پسری که بعد از صد سال به او داده شد ، خداوندا تو کمکش کردی که چنین ایمانی در خودش بسازه و به چنین یقینی برسه که حتی پاره ی تنش نتونه خللی در تسلیم بودنش در برابر امرت ایجاد کنه ،پس تو راه و بلدی همانگونه که ابراهیم ازت خواست که هدایت شود ،کمکم کن من نیز همانگونه بخواهم و همانگونه حرکت کنم در عمل در رفتار و گفتارم ،کمکم کن تا همانگونه تسلیم باشم که ابراهیم بود ،که موسی بود ،که عیسی بود که محمد بود که بندگان صالحت بودن ،علی بود ،خدایا تو قرن هاست داری خدایی میکنی ،اما من اولین باره دارم بندگی میکنم ،پس لطفا منو هدایت کن به راه آنان که به آنان نعمت دادی ،نه راه کسانی که برآنان غضب نمودی و نه (گمراهان).
تنها تو را میپرستم ای آرامش و احساس قدرت بعد از هر تصمیمم و تنها از تو یاری میجویم ای بهترین راهنما و مولای من .
در پناه الله یکتا .
آقا رضا سلام
پسر تو خیلی دوسداشتنی هستی و دارای یه قلب بزرگ و پر از توحید
تک تک کلماتت لبریز بود از توحید و پر از احساس تسلیم بودن
قلبمو جلا دادی با حرفای زیبات با افکار و باورهای زیبات
این جمله زیباتو توی برگه مینویسم و میزارم جلو چشام تا همیشه با خودم تکرارش کنم که شاید این حس و حالی الهی که در موقع تایپش در این سایت الهی داشتی منم بتونم با پوست و استخونم حسش کنم
“خدایا تو قرنهاست که داری خدایی میکنی ولی من اولین بار که بندگی میکنم .منو هدایت کن به راه آنان که بهشون نعمت عطا کردی نه راه گمراهان ”
سپاسگزارم ازت دوست خوش استایل من
سلام محمد جان
من عاشقتم داداش ،سپاس گزارم بابت کامنتی که برام نوشتی و باعث شدی دوباره کامنتمو بخونم و به یاد بیارم که توحید تنها چیزیه که داریم ، عزیزه دل میخوام برات از بعد قربانی کردن اونروزم و تسلیمم بنویسم ، دقیقا دو سه ساعت بعد از نوشتن این کامنت و انتخاب توحید ، خداوند مهربانم نزاشت زیاد طول بکشه ،و فقط منتظر انتخاب من بود ،سه ساعت بعدش گوشیم زنگ خورد و از یه جایی برام معامله جورشد که دقیقا همون مبلغی که قیدشو زده بودم ،در عرض یک روز اومد به حسابم و خدا خواست بهم بگه که من ازرگ گردن بهت نزدیکترم و فقط از من بخواه ،من اجابت میکنم ، و اجابت کرد ،من تو کار ملکم و از جایی معامله برام جورشد که اصن نمیدونم چجوری و چرا در اون زمان؟؟؟فقط قبل تصمیم اونروزم ،حسم بهم میگفت که عزیزم تو فقط همین تصمیم و بگیر و به غیب ایمان داشته باش ،حسم بهم میگفت که منتظر تصمیم توام تا درهارو یکی یکی برات باز کنم ، و واقعا هم بعده اون تصمیم درها برام باز شد و بعده اون هم واریزی تپل داشتم وخداروصدهزار مرتبه شکر ،از همون روز میدونی ذکرم چیه ؟؟؟؟ فقط همش میگم خدایا من ازت راضیم ،فقط به خودم میگم لعلک ترضی ،و خداوند فقط درحال تماشای ماست تا در جهت انتخاب مان یاریمان کند و من با تمام وجودم خدایی را میپرستم که خیلی مواقع احساس میکنم که هیچ فاصله ای بین من و اون نیست .و خدارو صدهزار مرتبه شکر بابت داداشای عزیزی مثل خودت که منو بهشون وصل کرده .
لحظاتت غرق در آرامش و خداوند باشه عزیزه دل .
من راضییییییییییم .
خدایا شکرت
سلام آقا رضا عزیز و دوسداشتنی
ایشاله که همیشه وصل باشی به منبع و از درو دیوار هم برای خودت و هم خودم و تمام دوستان رزق برکت ببیاره
آقا رضا همه ما یه جورایی وقتی تسلیم بودیم مستقیم خدا اومد بغلمون و چک سفید داد دستمون و گفت برو حالشو ببر ..اینو امکان نداره از کسی توی این سایت یا مردم عادی که هیچ اطلاعی از قانون ندارن بپرسی و نگن که وقتی که انتظارشو نداشتیم و فکر میکردیم همه چی تمام خداوند از جای که گمان نمیکردیم بهمون روزی داد
یه داستان بگم از خودم و ظرف کوچیکم که هر چقدر بیشتر خدا رو باور میکنم بیشتر آگاه میشم که ایراد از ظرف خودمه نه خدای آسمان و زمین
چند وقت درگیر یه تضاد مالی بودم که خیلی خیلی کنترل ذهن میخواست ،اما یه جورایی وقتی فهنمیدم هیچ کاری از دستم بر نمیاد سپردمش به خودش و هر کاری کردم که ذهنم درگیرش نشه و به خدا گفتم این مسئله جواب درخواستهای خودمه و حتما خیری توشه که باید اینطور پیش بره
همین الان که دارم بهش فکر میکنم و کامنت مینویسم انگار خدا توی وجودم داره میگه دلیل خیرش همین بود که بفهمم باید بیشتر تسلیم باشم و تکیه نکنم به خودم و به منطق خودم (این واقعا پاشنه آشیل خیلی از ماست که فک میکنیم داریم روی خدا حساب باز میکنیم اما در واقع داریم روی مغز کوچیک خودمون حساب میکنیم) ،
خلاصه داشت موعد پاس کردن بدهی من نزدیک میشد و هیچ نشانه ای از پرداخت به موقعش نبود و اگر این اتفاق میافتاد عواقب بدی در پیش بود ،ولی من به طرز عجیبی سپردمش به خودش و اجازه ندادم ذهنم نجوا کنه ،دقیقا یک روز قبلش وکیلم تماس گرفت و گفت بیا دفتر و نامه باز کردن انسداد حساباتو بگیر
و این در صورتی بود که یک ماه بود من درگیر این مسلئه بودم و اصلا انتظار باز شدنشو نداشتم
و مبلغ انسداد حسابم دقیقا همونی بود که کارمو راه مینداخت و نگم برات که اون روز چطور کارمندای بانک ازم استقبال میکردن و چه کمکهای بهم کردن که واقعا جای تعریف داره ..
اینا رو گفتم که بیشتر یادم بیاد اینم منم که باید باورش کنم همونجور که توی قضیه روابط باورش کردم و همه چیز معجزه وار داره اتفاق میافته برام یا توی قضیه سلامتی که الان به لطف الله سه سال یه قرص نخوردم و وقتی میبنم همه درگیر سرما خوردگی و دکتر هستن من فقط تو دل خودم ذوق میکنم که از قانون خبر دارم هیچ مریضی نمیتونه منو آزار بده در حالی که گذشته من هر ماه مریض بودم
توی ارتباطاتم که غوغا کردم مخصوصا توی بیزینس خودم چنان با جنس مخالف سرو کار داشتم که حتی توی مخیلم هم نمیگنجید همچین شخصیتی از خودم بسازم ،چون باورهای خوبی ساخته بودم و ترمزهای کمتری داشتم
ولی اینجا توی بحث ثروت میدونم که خدای من همون خداست که همه چی بهم داد ،سلامتی ،روابط ،عزت نفس ،ولی اینجا توی این نقطه از زندگیم ظرفم از ثروت خیلی کوچیک و اروم آروم داره بزرگتر میشه
پس مشکل خود منم و باورهام ،باید بیشتر روش کار کنم چون میدونم مسیرم درست
ممنونم ازت دوست عزیزم و با آرزوی موفقیت در تمام ابعاد زندگی به خدا میسپارمت
بنام خداوند هدایتگر مهربان
سلام بر استاد عباسمنش عزیز و گرامی
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به من توفیق داد امروز هم روز سوم تحول زندگیام را ببینم و نکاتی را که باید از آن بیاموزم و در زندگی بکار ببندم
خودم را تحسین و تشویق میکنم که امروز نیز به تعهدم پایبند بودم و فرصت دیدن این فایل را برای خودم فراهم کردم خدایا شکرت
و درسهایی که از این قسمت آموختم:
تسلیم پروردگار بودن و باور به اینکه خداوند مرا حمایت میکند
ایمان به اینکه خداوند قدرتمند است و بینهایت دستان وطریق داره برای اینکه از ما حمایت کنه و ما را هدایت کنه و به خواستههایمان برساند
وقتی که من تسلیم باشم و ایمان داشته باشم که خداوند مرا تنها نمیگذارد و همواره در حال حمایت و هدایت و حفاظت من است، آنگاه حالم و احساسم همواره خوب است پشتم گرم است و قدم برمیدارم و ایمان دارم که خداوند در مسیر همراه من است و ناامیدی در دل من جایی ندارد
تسلیم بودن به معنای پذیرش اتفاقات این لحظه است بدون قید و شرط و باور به اینکه خداوند در پشت تمام این اتفاقات حضور داره و بهترین اتفاق برای من رقم میخوره
به یاد بیاورم جاهایی را که برروی خداوند حساب کردم و اجازه دادم به او که مرا هدایت کند و از سر راه او کنار رفتم و شاهد چه اتفاقات عالی و چه نتایج فوقالعادهای در زندگیام رقم خورد
و به یاد بیاورم زمانهایی که روی عقل خودم حساب کردم و تسلیم پروردگارم نبودم و همه کارهایم بسختی و نتایج بد همراه بود
به نام لله هدایت گر من که چقدر زیبا منو به این آگاهی های ناب هدایت کرد
سلام استاد توحیدی من و خانوم شایسته نازنین و تماامی دوستانم
تحول زندگی من روز سوم
چقدر زیباست حتی کلمه ی هدایت که خودتو بسپاری به لله ت و مطمئن باشی بهترینا رو برات میسازه میاره
عشق بالاترینشو مثل عشق خانوم شایسته و استاد ثروت بخای مثل استاد که از بندر عباس برسه به بهترین نقطه ی جهان مثل سلامتی که من خودمو بگم از عید قرص نخوردم منی که هفته ی دو سه بار سر درد داشتم قرص نوافن یار همیشگی جیبم بود مثل استاد که میگه 15 ساله قرص نخورده و سالم سالمه به لطف هدایت لله ماها اعضای خانواده سایت خیلی خوشبختیم که این کلمات رو میشنویم میبینم که آمریکا چطورن مردمانش زیبای های ما از بچه گی از آمریکا فقط مرگ بر امریکا رو میدونستیمو بلد. بودیم که کل مردم آمریکا جهنمین که هر کی ثروتمنده جهنمیه
اما به لطف هدایت لله ماها الان میبینیم میشنویم کلی آگاهی رو کلی زیبایی رو خدایا بارها بارها گفتم میخوام ابراهیم زمانت باشم اینجام گفتم خدایا منو به بهترین مسیر ها هدایت کن خدایا منو به احساس خوب هدایت کن
خدایا بی نهایت سپاسگذارتم
استاد عزیزم سپاسگذارم
خانوم شایسته نازنین سپاسگذارم
به نام الله یکتا
با سلام خدمت شما استاد عزیزم
خیلی لذت میبرم از اینکه میبینم یک نفر انقد به زیبایی از خداوند میگه
بنظر من شما بنده محبوب خداوند هستید .. ارزوی من اینه روزی من به این مرحله از یکتا پرستی برسم
دلم میخواد اعتماد کامل به رب داشته باشم و از خداوند میخوام این اراده رو بهم بده تا بتونم یکتاپرست واقعی باشم
مثل ابراهیم که حتی نگران جان فرزندش نبود چون ایمان داشت خدا مواظبشونه
استاد عباسمنش از شما ممنونم انقد اگاهی میدید به ما
دوستتون دارم
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی
من حدیث هستم امروز 1403/5/7
قسمت سوم فصل یک تحول روز شمار زندگی
خداروشاکرم بابت اینکه توفیق این همه اگاهی رو بهم داده
از وقتی که با این همه یکتا پرستی حضرت ابراهیم اشنا شدم و فهمیدم معنی تسلیم بودن رو و بهش سعی کردم عمل کنم همه چیز زیبا تر شد
خودم با چشمای خودم نتیجه تسلیم بودن و شریک قرار ندادن برای خدا رو دیدم معجزه رخ میده توی زندگی آدم
برای مثال زمانی که به هر دری میزدم که برم سرکار اصلا جور نمیشد همینکه سپردم به خدا و بیخیال شدم تا خدا کارامو انجام بده زنگ زدن گفتن بیا سرکار و شروع کن و هزاران مثال دیگه که توی کلمات نمیگنجه…
خدارو شکر میکنم بابت حضور استاد عباس منش عزیزم که دست خداست روی زمینِ
درپناه الله یکتا شاد، سالم، ثروتمند، خوشبخت و سعادتمند باشیم در دنیا و آخرت
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز و دوستان گلم
روز سوم از روزشمار تحول زندگی من
توحید و یکتاپرستی که از استاد عباس منش عزیز یادگرفتم
اینکه تو قران بارها و بارها راجب شرک گفته شده و ما فکر میکردیم داره میگه خدارو قبول داشته باشیم و ایمان داشته باشیم که خداوند وجود داره کافیه
در حالی که این قدم اوله این که به قیمت دلار و طلا و …اعتبار بدیم شرکه
اینکه به رئیس و کارفرما و رئیس جمهور…قدرت بدیم و فکر کنیم هر عامل بیرونی میتونه کوچکترین تاثیری تو زندگی ما داشته باشه شرکه
حتی این که میگن محرم و صفر و فلان تایما کار نیست شرکه مگه مکان و زمان و موقعیت ها قدرتشون از خدا بیشتره
مگه بالاتر از قدرت خداوند هست؟
مگه دستی بالاتر از دست پروردگار هم هست؟
مگه او هدایت کننده ما در هر لحظه نیست؟
با توحید و یکتاپرستی محض
با اعتبار ندادن به هیچ عامل بیرونی
با عمل به هدایت های الهی و ایده ها
ما هم مثل ابراهیم خلیل الله میشیم
ابراهیم بخاطر یکتاپرستیش خلیل الله شد
ایاک النعبد و ایاک النستعین
تنها تورامیپرستم و تنها و تنها از تو یاری میجویم رو در عمل نشون بدیم
سپاس از استاد عزیزم بابت نشر این آگاهی های ناب
سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان سایت عباسمنش
«روز سوم»
چقدر زیبا استاد در مورد حضرت ابراهیم صحبت کردن و وقتی رسیدن به اونایی که گفتن وقتی خدا کوچیک ترین فرصتی که پیدا کرده تو قرآن از ابراهیم صحبت کرده انگار که دوست جون جونیه خداست
بازم به خودم یادآوری کردم که خداوند تمام ما رو به یک اندازه دوست داره چقدر این یادآوری منو آروم میکنه به خودم یادآوری کردم که کجاها ایمانمو حفظ کردم و خدا بهم کمک کرده و حتی تقلبی رسیدنه بله تقلبی سرجلسه امتحان
سرجلسه امتحان ریاضی کاربردی پایان ترم بودم
و دقیقا همون قسمتی رو که نخونده بودم تمام سوالاتش اومده بود تو امتحان وقتی نگاه به برگه کردم همچین حالتی بهم دست داد تا پنج دقیقه اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم چی بنویسم سرجلسه امتحان چشمامو بستم شروع کردم تمرکز کنم و حال خودمو یه ذره بهتر کنم،اصلا نمیدونستم ایمان یعنی چی؟من اصلا تو این فضاها نبودم که خلاصه تمام توانمو گذاشتم که یه ذره آرام تر بشم چند دقیقه گذشت تا تونستم یه ذره آرام تر بشم و بعدش اتفاق عجیبی افتاد انگار یه نفر بهم گفت بنویس ذهنم میگفت تو که چیزی بلد نیستی چی میخوای بنویسی دوباره تو قلبم انگار صدای اومد بنویس این صدا سرشار از آرامش کرد منو با وجود اینکه تا لحظه ای که خودکار رو هم برداشتم بنویسم نمیدونستم میخوام چی بنویسم ولی شروع کردم نوشتن انگار خود خدا داشت مینوشت نوشتم نوشتم و نوشتم ب خودم اومدم تا 4سوال از5سوالو پاسخ دادم و برگه رو تحویل دادم نمراتو که ثبت کردن دیدم بله 16 گرفتم چهار تا سوالو درست نوشتم وقتی استاد عباسمنش داشت از حضرت ابراهیم صحبت میکرد یادم اومد که بله خدا اونجا هم منو رها نکرد و تا آخرین لحظه هم حواسش به من بوده و هست و خواهد بود
خدایا شکرت که هر لحظه ما رو هدایت میکنی به سمت اتفاقات عالی به سمت خیر
سلام و درود بر استادباعشق و مریم بانوی شایسته درود بر توحیدی ترین آدمای زندگیم که خداروشکر من در مدار وصل به آنها هستم و خدایم را به وسیله آنها بهتر میشناسم با خودشناسی که با آموزش های این دوعزیز رسیدم ووهرروز در حال بهتر شدنم
درود بر این دو عزیزی که مارو اینجا در توحیدی ترین سرزمین بدور هم جمع کرده تا برای تاریکی هم نور شویم و راه را برای هم هموار سازیم اینجا غار حرا ماست اینجا سرزمین صلات و مراقبه ماست ولی اینم بدانیم و آگاه باشیم آخرین راه نیست اینجا و این دوعزیز بقول خود استاد یکی از راههای است که خدا به ما لطف کرده یکی از بی نهایت دستانی از دستان پرتوان خداوند هستن برای هدایت ما به سمت ربّ توانا و دانا.
و درود صد درود به تک تک شما دوستان دوست داشتنی من در این سرزمین توحیدی.
ردّپای من از روز سوم فصل یک
اعتماد به خدا با بهترین الگو ناب ترین الگوی زمینی اش حضرت ابراهیم.
استادم چقد زیبا این شخص دوست داشتنی رو شما معرفی کردین امروز یکی از شکرگزاری ام این بود که خدایا شکرت که کتاب قرآن را بوسیله انسان به حقت خلق کردی تا به ما در این دوره برسه و یک انسان به حق دیگه ات بوسیله این کتاب به روشنایی و آگاهی های نابی برسه که از دل این کتاب بی نظیر ترین فایل های آموزشی توحیدی رو برای ما تولید کنه تا ما در مدارش قرار بگیریم و به رشد عالی هدایت شویم الهی شکرت که کتاب قرآن را برای ما نازل کردی الهی شکرت برای اصل و اساس درست زندکی کردن و درش قرار دادی تا ما بتوانیم آنرا چراغ راه زندگیمون قرار دهیم که این به حق ترین راه و چراغ است الهی شکرت.
استادم آموختم که اگه ما هم بتوانیم با فکر کردن به چیزای درست و دنبال کردن آگاهی های ناب توحیدی با تمام وجودمون به خدا اعتماد کنیم و به او توکل کنیم در هر کاری حتی نفس کشیدن حتی اب خوردن و بلعیدن که کار آسان هرروزه ماست و یا قدم زدن بگیم خدایا به تو توکل میکنم تا همه این کارام براحتی انجام شود این عادت مارو با سمت ایمانی راسخ هدایت میکند و میتوانیم یواش یواش ابراهیم دیگری شویم مثل کاری که شما استادباعشق انجام دادین در این کتاب مقدس داستان ناب توحیدی ابراهیم خلیل الله راکه در این فایل 18دقیقه ای خلاصه وار ولی بسیار تکمیلی به ما تزریق کردین و آن مقاله زیبایی که بانو شایسته ترین ارایه دادن به فهموندی به هیج عنوان نباید نگران باشیم و بترسیم وقتی چیزی رو به او می سپاریم اوایل شیطان درجا در همان موقع شروع به کار میکند و از هر طرف به ما حمله میکند که ول کن چرا این موضوع به این مهمی رو به کسی سپردی معلوم نیست باشه یا نباشه تازه اکه هم باشه از کجا برای تو کار کنه (وعده بی ارزشی و کمبود)اینا حربه های شیطان رجیم که درست سر بزنگاه خرخره مارو میجوعه تا ما توکل نکنیم تا تزلزل پیش بیاره در ایمانمون و ما هروقت کاری رو به او سپردیم باید خیلی ریز بینانه بر ذهنمون توجه کنیم که نجواها شروع میشه حواسمون باشه که طعمه شیطان نشیم یعنی هر وقت کاری رو به خدا سپردیم دلمون قرص ومحکم کنیم اگه در اوایل کار سخت و دشواره که هست میتونیم با زمزمه های ذکری که باهاش ارتباط گرفتیم با خدا حرف بزنیم تا اون خودش مارو آروم کنه نزاره شیطان در ما نفوذ کنه و حتی میشه یاد داستان زندگی ابراهیم خلیل الله بیوفتیم که چیحوری اون طفل شیرخوارشو با همسر پابه ماهشو گذاشته در کویر و رفت فقط یک دعا کرد ننشست زاری کنه زیاد بچسبه به دعا و خدا که ای خداتروخدا مواطبشون باش ای خدااااا من دارم میرم نه خیلی ریلکس و راحت گفت خدایا تو مراقبشون باش و اینجارو براشون آباد کن همین چون میدونست خداهم سمیع هم بصیر اینقد وصل بود که نیاز به تکرار ندید ما باید اینو یاد بگیریم حتی به خدا نچسبیم زاری کنیم ناله کنیم اینا خودش حال آدمو بد میکنه نظر من الان اینه که یکبار به خدا بگی و بهش سپردی دلتو قرص کن مطمعن باش اون شنیده و میدونه چیکار باید بکنه دیگه نیاز به خواهش ووتمنا کردن نیست اوایل اینکار برامون سخته چون در مذهب ما به ما گریه و زاری و ناله و فغان و یاد دادن واسه همین برامون سخته با یکبار گفتن بسنده کنیم من خیلی وقته جایی ماشینمو پارک میکنم یا بچهامو تنها جایی میفرستم فقط میگم خداجونم سپردم به تو و نمیزارم شیطون گولم بزنه اینقد آروم میشم و تا شیطان بیاد نجواشو شروع کنه میگم خا الان من اگه پیششون باشم یا ماشینم تو جای امنی هم باشه هر ضرری که بخواد به من برسه میرسه من نمیتونم جلوشو بگیریم با این حرف آروم میشم بعد میگم خوب طبق قانون حالا که حالم خوبه مطمعنم هیج ضرری به ما نمیرسه اگه هم برسه صدرصددددد الخیر فی ما وقع هست واقعا این آیه خیلی چیزا بهم یاد داد و خیلی وقته با خوندنش آروم شدم قبلانا اینجوری نبودم خیلی نگران بجهام بودم اصلا نمیشد تنها اینارو جایی بفرستم دیدم تنها کسی که اذیت میشه خودم هستم اونا میرن بیرون کیف میکنن خداهم مراقبشون عست چون خدا مراقب همه ما هست یعنی اولین روزی که همه چیو سپردم به خدا اونموقع ها اینجا نبودم واز قانون چیزی نمیدونستم فقط میدونستم من اگه نگراتشون باشم خودمو باید داغون کنم و اونا هم اذیت میشن براحتی افسار زندگیم از دستم در میره و این شد سپردم به خدا و نتیجشو هم که دیدم بیشتر دلم قرص شد تا زمانی که اومدم اینجا و اویل هم دقیقا همین فایل استاد و گوش دادم و ناک اوت شدم گفتم این چی داره میگه ابراهیم دیگه کی بود چقددددد ایمان چقددددد توکل چقدددد اعتماد و چه نتیجه زیبا و عالی داد اصلا کیف میکنم وقتی این نتیجه ابراهیم ع و میبینم و تو زندگیم پیادش میکنم درست هنوز نتونستم بهش برسم و شایدم نتونم اندازه اون آدم بزرگ بشم ولی همینقدم که در حال رشد دادن ایمانم ووتوکلم هستم دارم عشق دنیارو میکنم که آرومم اوضاع مالی ام بهم ریخته ولی آرومم آروم از جنس الهی و چقد سپردن همه چی به خدا لذت بخشه اصلا نگران نمیشم تنها جیزی که نگرانم میکنه گاهی این بی پولیه که هنوز نتونستم حلش کنم خداروشکر تا شیطان نجواهاشو شروع میکنه میام کامنتهای دوستانو میخونم چیزایی که از استادیادگرفتم و در خودم پیاده میکنم وعده خدارویاداوری میکنم فرکانسمو با شکرگزاری و توجه به خواسته هام تغییر میدم و چقد لذت بخشه اعتماد به خدا و این ابراهیم ع چیجوری تونسته به این نعمت اعلی دست پیدا کنه حتما تکاملی یواش یواش یکقدم دوقدم رفت تا به قربانی رسید و پاداشش جهانی شدن خودشو نسل های بعد خودش شد البته ابراهیم دنبال پاداش اینجوری نبود خدا جهانیش کرد ابراهیم مثل استاد دنبال عشق بازی و در مسیر لدت بردن بود که طبق قانون وقتی از مسیری که توش هستی لذت ببری از داشته هات لذت ببری لاجرم پاداشش بهشت هست وبس برای همین همه فریاد میزنن که دنبال نتیجه نباشیم استاد فریاد میزنه دنبال نتیحه نباشین سعی کنین از مسیر در هر روزی که توش عستی از حالت لذت ببر اگه شرایط و دوست نداری رویا پردازی کن تا حالت خوب بشه ولذت ببری که لذت بردن از مسیر یقیننا ترا همه را به بهشت میبره
خداروشکر که من تونستم چیزایی رو بنویسم که تا حالا و از این فایل امروزم از درس امروزم روز سوم از فصل یکم آموختم از خودم ردپا بزارم تا بعدا تکامل یافتم ببینم چقد نگاهم رشد کرده
من استادم را بانوی شایسته اش را ارج منهم که چقد کمک کردن تا ما رشد کنیم بزرگ شویم ربّ قدرتمندمان را بشناسیم ربی که بالاتر ازاون هیج قدرتی وجود نداره
چقد این ذکر زیباااااااست
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
این ذکر در ضمیر درونمون جای بگیره تمومه دیگه قدرتو به هیچکس نمیدیم نمیتونیم بدیم
خدایا دعا میکنم تا این ذکر در تمام سلولهای بدنم حک شود تا با تمام وجودم بدانیم بالاتر از تو قدرتی وجود ندارددددددددددددد
آمین ….
خدایا شکرت که یاریم کردی تا از خود بنویسم آنچه را که آموختم.
بدرود استاد سیو لی تر انگلیسی و فارسی نوشتم استاااااد باعشقم
به امید دیدار با دوستان عباس منش باعشقممم در بهترین زمان به بهترین مکان.
من از اعتماد به خالق جهانم سودهای زیادی بردم مثلا دیروز بابام سوئیچ ماشنشو قایم کرده بود همه جا رو گشتم ولی نبود کلا انگار وجود نداشته اما یه لحظه گفتم خدایا هدایتم کن پیداش کنم و یه صدای بی صدایی درون قلبم گفت که بلند شو تو کمد تو جیب دومین کتشه و رفتم واقعا بود 40 ثانیه مات مبهوت این نشونه بودم در حدی واضح بود که انگار یه آدم با صدای بلند بهم گفت و خیلی چیزهای دیگه البته خیلی تمرین کردم تا این صدا رو بلند بشنوم و هنوز خیلیییییی جا داره که بلند تر واضح تر و رسا تر بشه و خیلی به خودم تو ذهن و قلب خودم افتخار میکنم که همچین چیزی رو وارد زندگیم کردم و میتونم بشنوم و بهش اعتماد کنم
سلام. منتظر پیام عیدتون بودم.