«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 72

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Abby گفته:
    مدت عضویت: 1855 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم مهربون

    روز سوم روز شمار زندگی من.

    خدای مهربانم من سپاسگزارم برای همه نعمتهایی که بهم دادی .

    این فایل را به نیت خیر و برکت میبینم که هدایت شدم برای گوش کردی حرفهای استاد که دفعه قبل خیلی مقاومت داشتم و یکجوری قبولش نداشتم ولی امروز با احساس خیلی عالی گوش کردم و این رو یک عیدی از طرف خدای مهربانم برای خودم می دانم هر چند که امروز نه عیدی است و نه مراسمی.

    عیدی من از طرف خداوند یعنی اینکه بیشتر باروش دارم و به او نزدیکتر شدم و با یک حس بسیار عالی این فایل رو گوش کردم. حتما خداوند برایم بهتر از این و بالاتر از این در راه دارد و مهیا کرده.

    همانطوری که استاد شما گفتین باید برم راجب ابراهیم و آیه های مربوط به آن را پیدا کنم که حتما گنجهای بسیار عالی در آنها خواهم یافت.

    سپاسگزارم از خدای مهربانم برای هدایت امروزم و سپاسگزارم از استاد عزیز که اینقدر با حس خوب و متعالی راجب این موضوع صحبت کردند.

    شاد، سلامت و در پناه خدا 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    امیرعلی پژوهش گفته:
    مدت عضویت: 1874 روز

    سلام دوستان عزیزم من امیرعلی هستم

    وقتی آقا عباسمنش در باره ایمان صحبت میکرد ذهن من میگفت تو که خیلی امیرعلی ایمان داری و همیشه اتفاقی کی افتد میگوی خدا هست ولی وقتی عمیق تر به این موضوع نگاه میکنم و با خودم رو راست میشم مییینم واقعا مک ایمان ندارم توی بعضی مساعل و به قول عباسمنش ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته من واقعا بعضی جاها حرف مفت میزنم و نمیتونم اراده زندکی مو به نیروی برترم بسپارم ممنونم که متن من را خواندید عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2094 روز

    سپاسگزارم خدایی هستم که به واسطه ی این دست الهی جواب بسیاری از سوالهایی را گرفتم.

    اولین بار که صحبتهای استاد رو می شنیدم جواب بسیاری از سوالهایی دونم رو پیدا می کردم و به خودم گفتم وای چقدر آسون . خدا می گه تو از زندگی فقط لذت ببر و به خوبها و آنچه می خواهی توجه کن و همه قدرت رو به من بده و من رو باور داشته باش و به غیر من متکی نباش و قدرت نده تا من تو را به سلامتی ، ثروت ، عشق ،قدرت و هر چیزی که دوست داری برسونم.

    وقتی می شنیدم گفتم چقدر خوب و آسون که خودش هم هر لحظه هوایت می کنه با نشانه با ابهامات با شرایط و موقعیتها.

    وای ولی توی عمل وقتی حس درونم به من گفت که از کار فعلیت بیا بیرون تا وقتت باز بشه برای اینکه خودت رو بیشتر بشناسم و بری توی مسیر علایق و پیش بری با این که با احساس خوب عمل کردم، ولی بعد از اون بود که ذهن شروع کرد و آنقدر من رو می ترساند و اصلا شک می کردم به خودم که چکار بود که کردی و بدون اینکه راجع بهش فکر کنی عمل کردی. ولی باز خودم رو آروم می کردم و می گفتم خود خدا بهم گفته خودش هم درست می کنه.

    واقعا عمل کردن و استقامت کردن در برابر نجوای ذهن کار راحتی نیست .

    و از خدا می خوام که همیشه به وضوح پیامش رو بفهمم و شک نکنم که این پیام از طرف خودشه و با ایمان راسخ عمل کنم و استقامت و صبر تا به پاداش برسم.

    به امید الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    کیمیا گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    سلامی گرم به دوستان و استاد عزیزم

    بعد از گوش دادن به این فایل تصمیم گرفتم از این به بعد هر روز به خودم یادآوری کنم که خداوند در کنار من است و خیر و صلاح مرا میخواهد و مرا به مسیر های درست هدایت میکند و همیشه بهترین ها را برای من میخواهد و این باعث میشه که آرامش و اطمینان قلبی داشته باشم و امید در قلبم ریشه کند و همیشه احساس خوبی داشته باشم و همون طور که هممون میدونیم ، احساس خوب = اتفاقات خوب

    از خداوند برای شما عشق و آرامش و ایمان و ثروت و شادی خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حمیده اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2145 روز

    بنام خداوند بخشنده بخشایشگر…

    روز سوم سفرنامه….

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتنی..بابت تهیه این فایل ارزشمند خداوند رو شاکرم و از شما بسیار سپاسگزارم…

    موحد…کلمه اییه که بار انرژی مثبتی رو به همراه داره…ابراهیم کسی است که قرآن میگه او موحده و مشرک نیست….داره میگه که مشرک نیست موحده…میتونست فقط بگه موحده و دیگه از مشرک نبودنش نگه….اما دوتا مورد رو بیان میکنه…چرا؟

    چرا اینقدر خدا ما رو به تعمق کردن و تامل کردن توی این کتاب دعوت میکنه..‌؟ چرا؟

    چرا میگه آیات بطور واضح اومده….؟

    چرا هیچ جای قرآن نگفته یه نفر دیگه بیاد واستون این آیات و قرآن رو تفسیر کنه؟ چرا خودمون باید بخونیم…تحقیق کنیم…تامل کنیم…تفسیر کنیم…؟ چون ما خودمون آگاهیم…چون آگاه خلق شدیم…کاملا آگاه…

    قدرتمند…توانمند…علت اینه ما تکه ایی از خداوندیم…خود خود خداییم….انرژیم….خلق کننده ایم…خالقیم…خالق زندگیمون…خالق شرایط دلخواهمون..خالق خواسته هامون….

    هرکس باید خودش قرآن رو بخوونه…و ازش بخواد کمکش کنه…هدایتش کنه در درک مطالب کتاب…

    خیلی واضح داره میگه ابراهیم موحد بود و مشرک نبود…اینقدر صریح بیان کرده که جای هیچ شبهه و سوالی رو نزاشته برای اینکه کسی بخواد شک کنه…سوال کنه…همین قدر واضح راجع به قوانین جهان هستی گفته …همین قدر واضح که سیستمی بودن خدا رو بیان میکنه….همین قدر واضح که به قول استاد هر جای قرآن که گفته شده ما اینکارو انجام دادیم…از کلمه ” ما ” استفاده کرده داره راجع به سیستم حرف میزنه.. سیستمی که قابل تغییر نیست…قوانین سیستم ثابته….سیستمی که مثل آیینه عمل میکنه…هر جور که ما رفتار کنیم همون جور هم بهمون جواب میده….هر فرکانسی که ارسال کنیم همون رو دریافت میکنیم….

    من فقط با شنیدن این فایلهای توحیدی به این نتیجه واضح میرسم که اگر باورهای توحیدیمو درست کنم و اصلاحشون کنم تمام موارد زندگیم اصلاح خواهد شد…کافیه توحید رو در عمل اجرا کنم….همون توحید عملی….توحیدی که به عمل منجر بشه نه در حد حرف بمونه…از خداوند میخوام منو در این مسیر هدایت کنه….نه تنها منو بلکه تمام کسایی که میخوان این توحید عملی رو در زندگیشون اجرا کنن….

    عاشقتوووونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2298 روز

    به نام خدایی که مرا انسان آفرید و قدرت خلق زندگیم را در افکارم قرار داد

    ☑ رد پای من در روز سوم – اعتماد به رب ، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش ☑

    ☑ من خیلی خیلی تحسین می کنم حضرت ابراهیم رو به خاطر ایمانی که به خداوند داشته و در هر لحطه سعی میکرده فرمان بردار و تسلیم محض خداوند باشه ، خدا ان شا الله به من هم بده همچین ایمانی رو

    می خواهم امروز طبیعی باشم با خودم روراست باشم

    ☑ اول بگم من چون فرزند ندارم اصلا متاهل نیستم عشق به فرزند و حتی عشق به همسر هم درک نمی کنم چون اصلا تو موقعیتش هیچ وقت نبودم (نمی خواهم ادای قبلاهای خودمو دربیارم و بگم خب درک می کنمااا ولی خیلی درک نمی کنم!! نه من واقعا درک نمی کنم همچین عشقی رو…)

    ☑ اما این هم باید بگم با اینکه در حال حاضر همین الان که دارم این کامنت رو می نویسم ٢۶ سالمه ، رفیق متاهل زیاد داشتم و همین الان هم دارم… بنابراین دیدم آدم هایی که کل زندگیشون رو وقف همسرشون (یا در کمتر مواردی وقف مادر یا پدرشون) و مخصوصا فرزندشون کردن زندگی رو به خودشون تلخ و حروم کردن که فقط اون بچه در ناز و نعمت بزرگ بشه و اون خوشبخت بشه ، اسم این کار هم میزارن معرفت 🙄

    ✔ من فقط دارم درک خودم از فایل رو میگم ها ، اصلا به خودم اجازه قضاوت کردن هیچ کسی رو به هیچ عنوان نمیدم ✔

    ☑ من تو این مدتی که طبق آموزش های استاد [محصولات و فایل های دانلودی] پایه و اساس زندگیم رو قرار دادم و سعی کردم ظرفم رو خالی کنم و بدون هیچ تعصبی این آگاهی های خالص رو بپذیرم و به این آموزش ها عمل کنم به این نتیجه رسیدم که واقعا شالوده تمام تمام تمام آموزش های استاد موحد بودن و مشرک نبودن

    ☑ همین اصل رو اگه من بتونم همیشه و هر زمان چراغ راهنمای مسیرم قرار بدم من به همههه چیز تو زندگیم میرسم ، هنوز نتونستم دیگه ، هنوز نتونستم البته ایمان الانم نسبت به روز های اولی که با استاد آشنا شده بودم اصلاً قابل مقایسه هم نیست ولی یک عالمه نعمت و ثروت تو زندگیم اومده ولی به خاطر باورهای خودم چون هنوز تو زمینه خلق ثروت به ثبات فرکانسی نرسیدم و یه سری وقتا بدجور می خورم به مسائل مالی باز ایمانم به شدت سست میشه و ناسپاس میشم…

    ☑ این قسمت صحبت های استاد خیلیییی به دلم نشست و از اون صحبتاس که باید هزار بار گوش بدم ✔ [گفتم آره تفاوت آدم ها تو همین ترس هاست… گفتم تسلیم بودن و ایمان داشتن به این معناست که من ایمان دارم مه خداوند به من کمک می کنه ، من ایمان دارم شرایط جوری پیش میره و اتفاقات جوری پیش میاد که من تو این شهر غریبی که دارم میرم تنها نمی مونم بارم روی زمین نمی مونه ، هیچ ایده ای ندارم ها هیچ کسی هم نمی شناسم ها کارم ندارم ها درآمدم ندارم ها ولی میرم تو دلش و مطمئنم کارهام حل میشه، من توکل می کنم به خدا و ایمان دارم که کارهام انجام میشه] و این اون چیزی که من باید در خودم ایجاد کنم ، ایمان یه فکره یه باوره ، این اون ایمانی که من باید در خودم ایجاد کنم ، اگه می خواهم تو زندگیم واقعا موفق و خوشبخت باشم

    ☑ چیزی که من باید در خودم ایجاد کنم: [ایمان و تسلیم بودن در برابر خداوند و ایمان به این که من هدایت میشم به اینکه مورد حمایت قرار میگیرم و خداوند بی نهایت دست داره که باهاشون به من کمک کنه]

    ☑ نشانه ی تسلیم بودن و ایمان [احساس خوبه ، وقتی من تسلیم باشم و ایمان داشته باشم که خداوند خیره منو می خواهد و بدونم که خداوند منو به مسیر های درست هدایت می کنه و بدونم که خداوند منو تنها نمیگزاره] من حالم خوبه ، من احساس خوبی دارم ، من پشتم گرمه ، من پیش میرم ؛ من نا امید نمیشم من خسته نمیشم و ترس ها منو احاطه نمی کنه ، من شجاعت به خرج میدم و حرکت می کنم و میگم خداوند به من برکتو میده

    ☑ الان که از استادم یک شاه کلید گرفتم 🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹 باید حتما یک برنامه ای بگزارم آیاتی که خداوند راجع به شخصیت حضرت ابراهیم گفته رو مطالعه کنم چون استادم میگه که مطالعه کردن راجع به این شخصیت به من خیلی احساس آرامش میده و خیلی اطمینان من رو به نیروی همیشگی هدایت بیشتر می کنه و باعث میشه سر سپرده تر باشم

    در پناه تنها قدرت و فرمانروای جهان هستی شاد سالم ثروتمند و خوشبخت باشید

    محمد حسین

    ۱۴۰۰.۰۶.۰۴

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1534 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    با عرض سلام خدمت استاد عباس منش گرامی، خانم شایسته ی عزیز و تمامی اعضای محترم سایت

    خدایا شکرت که با این داستان فوق العاده ی حضرت ابراهیم(ع) و آموزه های این فایل ارزشمند میتونیم به این یقین برسیم که خدایی هست که قدرتش، حکمتش، رحمتش و تدبیرش با هیچ قدرت، حکمت، رحمت و تدبیری قابل قیاس نیست و من کافیه خودم، دلم و زندگیم رو بسپارم به خودش و تسلیم باشم. ای خدای من، تو چقدر خوب و بی نظیری، چقدر تو رو داشتن و دل رو به تو سپردن به آدم اطمینان خاطر میده.

    اصلا خود واژه ی «اسلام» یعنی «تسلیم شدن» و این وااااااقعا عااااااالیه. خدای من، شکرت.

    میدونم که تو هستی و با راه های عالی به من کمک میکنی. شکرت به خاطر بودنت، یاری کردنت و اینکه فقط میتونم تسلیم خودت باشم. به خاطر همه ی این ها شکر

    💖ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین💖

    بسیار سپاسگزارم از خدای خوبم و همچنین از استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته ی عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    منهتن گفته:
    مدت عضویت: 1555 روز

    سلام استاد عزیز

    من از خودم سوال می‌پرسیدم که خدا کیست؟ خدا جنسش از چیه؟ ساختار خدا چیه؟

    یادمه که این سوال رو توی دفترم یادداشت کردم تا به جوابش برسم…

    یادمه بارها بارها تو درون خودم میرفتم و میگفتم خدایا با من حرف بزن می‌خوام صدات رو بشنوم و صداش رو هم شنیدم!

    من از وجود خدا هستم و ما باهم یکی هستیم

    جواب اون سوالم رو موقعی نوشتم که هدایت شدم به سمت تهیه کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم…

    این کتاب جواب سوالی رو بهم داد که هیچکسی تا بحال جوابشو نمیدونست

    طوری کتاب رو میخوندم که انگار بهم وحی شده

    تو مدت زمان بسیار کوتاهی به جواب سوالی که نوشتم از طریق این کتاب رسیدم و به آرامش بیشتری دست پیدا کردم یجوری که رها شدم

    استاد عزیز از شما سپاسگزارم که دستی هستی از سوی خداوند که مسیر درست را نشان میدین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    آروین ادوای گفته:
    مدت عضویت: 1535 روز

    سلام به هم فرکانسی های عزیزم

    درک من از این آیه این بود که با توکل کردن و حذف ترمز ها خیلی زود به همه چیز میرسیم مثلا من امروز داشتم میومدم سر کار از در خونه که اومدم بیرون گفتم خدایا یکی رو برسون که منو برسونه سر کار چون ماشین و موتور فعلا ندارم و خدا یکی از دوستامو انداخت جلو راهم و منو رسوند سر کار اتفاق جالبی بود و با این دست از اتفاق ها ایمان من هم قوی تر میشه و بیشتر اعتماد میکنم که کار جهان باور های منه خدایا شکرت که تو مدار تغییر باور هام قرار دارم و راه عالی رو پیش روم میبینم خدایا میلیارد ها میلیارد بار شکرت به خاطر قوانینت ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    MJGoodlooking گفته:
    مدت عضویت: 2352 روز

    به نام خدا

    به لطف خدا

    و در راه خدا

    خدای خوبم رو سپاسگزارم بابت نعمت هدایتم و ازت ممنونم استاد عزیزم

    خیلی سالای زیادی رو صرف این کردم مه بفهمم که من کی هستم خدا کیه و اینکه هدف از زندگی چی بوده هر بار هر راهی رو رفتم بالاخره تهش به کلی سوال بی جواب رسیدم که هیچکس هیچ جوابی یکه روحم رو قانع کنه نداشتتا اینکه با دیدگاه شما آشنا شدم و فهمیدم که میشه جهانو خدا رو به شکل یک سیستم دید و اون رو از کارش سر در آورد و در بین تمام فایل های شما اونایی که توشون از توحید حرف میزنید به طرز عجیبی من رو میگیره یه گمشده رو که سالها دنبالش بودم بهم میده و یه آرامشی ایجاد میکنه تا بتونم ایمان بیشتری به خالق بودن خودم پیدا کنم به اینکه واقعا منم که میتونم زندگی خودم رو باب میلم بسازم و اونجوری که دلم میخواد از لحظاتم لذت ببرم.

    اما همه اینها رو احساس میکنم که بهونه هستن احساس میکنم که اینها شکلات هاییه که وسط یه سفر دلچسب و پر از لذت و تفریح و خوشی و شادی میدیم دست یه بچه تا لذت بیشتری از سفرش ببره و سر حال تر بشه اما گاهی این شکلات ها اونقدر ما رو به خودش مشغول میکنه که موضوع اصلی رو که خود سفره از یاد میبریم اونجاست که ماشینمون پنچر میشه داغ میکنه هوا گرم میشه شب تو بیابون میمونیم و کلی چیزای دیگه.

    مثال توحید هم مثال همین سفره ما بوجود اومدیم تا بوجود آوردن رو تمرین کنیم تا طعم خالق بودن رو بچشیم تا درک کنیم که میشه از زندگی لذت برد و توحید اشت تا اینکه بدونیم سر حد نهایی باورهای یه آدم کجاست تا ببینیم که میشه ابراهیم بود میشه توحید داشت میشه تسلیمش بود میشه با بند بند وجودت توحید رو فریاد بزنی.

    چقد حالم خوب میشه وقتی حرف از توحید میشه وقتی میفهمم و یادم میاد که همه همه این شکلات ها حتی وجود داشتنشون هم بواسطه گام برداشتن در جهت سفره یعنی اگه سفر نریم پس خبری از شکلات هم نیست….

    خوشا راهی که پایانش تو باشی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: