«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 80
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام عرض ادب خدمت استاد بزرگ واروبانوی محترم خانم شایسته عزیز استاد یادگرفتم قبل ازخداشناسی خودشناسی است چقدرواقعا ایمان ابراهیم قابل تحسین است این مرد واقعا استوره است که خداوند به محمد میگوید قل بل ملت ابراهیم راه وروش ابراهیم چراکه ابراهیم حنیف بود ومشرک نبود شخصیت حنیف بودن مشرک بودن فقط به ابراهیم گفته چراچون ازنظرمن شهامت میخواد چقدرروی خودت کارکنی که چقدرتعهد تواون زمانه ای که مردم درجاهلیت کامل بودن به توحید برسی به تسلیم تمام حنیف باشی وخدایاشکرت ولی من مصیب هنوزپرازترس هستم استاد هنوزدرمقابل بچهام تسلیم نیستم درکل بهش هم فکرکنی ترس الکی هست چراچون قدرت خدااست ولی بهترشدن هروقت ترس میاد یاد این آیه میفتم تاوقتی رو مرگ کسی نرسه هیچ اتفاقی نمیفته وخودم هم بااین که 1سال شاگردشماهستم هنوزترس ازمرگ دارم چرا چون پاشنه آشیل است من سالیان سال بااین ترس بزرگ شدم آلن بهترم شک استاد هروقت خودم رابه داستان هدایت وتسلیم دادم خدامی اند برایم همش نعمت بوده وبس استاد یا تجربه ای ازخودم بگم چندسال پیش همسرم میخواست سرکار ولتی بره این امروزیادم اومد که ت تسلیم باش خداکارش انجام میده من قراربودازشهرستان برم استان مدرک دانشگاه همسرم بگیرم حرکت کردم 1روزمهلت بیشترنداشت وخانم باردار باخط واحد راه افتادیم استاد خداراشاهد میگیرم شب رسیدم کرمان وخونه دادشم خوابیدم فردابریم دانشگاه مدرک بگیریم کارخاننم هم دولتی رسمی بود کارمند مرکزبهداشت قراربود بشه استاد من بدون هیچ تماسی یازندگی حرکت کرده بودم باقدرت خدااشناتوی انجمن معتادان گمنام بادوازده قدم به خودشناسی خداشناسی رسیده بودم تاحدودی استاد فرداصب رفتیم دانشگاه خانم گفتم مدرک خانمم میخوام گفت ریس دانشگاه رفته ماموریت نیست امضاکنه براتون اگه اشتباه نکنم گفتم آدرسش بده هرجای هست من نامه رامیبرم وامصامیکنم ازمااسرارازاون انکاراستاد خداراشاهد میگیرم اومد نامه رابده به من دید نامه ازجلوترامضاشده است بله تسلیم غوغا میکنه انشالله خدابه ماهم بده استاد خیلی شاید یبه خودم سخت میگیرم ولی خیلی هنوز افکارم منفی است خیلی ترس های توهمی دارم خیلی خوب شدم خداراشکر باورهایم تعغیر کرده ولی ترس های توهمی هم دارم استاد این نشانه امروزمون بود که ابراهیم چ کرد وچی شد واینکه استاد من ترس دارم ترس ازمرگ توی انجمن استاد مابه اینامیگفتیم نقص یعنی اونجا به ماگفتن آغا همینم باید خدابگیره ازت این نواقص راچون ماقدرتی نداریم که نقص ها وباورهامونم عوض کنیم استاد قدم 3 اونجا تسلیم بودن رااموخت وبااموزش های شماداره بهت میش دعای قدم 3 میگه پروردگارا هم اکنون آماده ام تمام خوب بد وجودم رابه ت بسپارم تمنا دارم یکایک نقص های درونم که صدراه خدمت به ت وهم نوعانت است برطرف سازی برای کسانی که باعشق تووراه تو یاری شان خواهم داد یعنی این تسلیم بودن توی سایت شمابرام کامل بازشد که آغا تسلیم یعنی حال خوب لاخوف علیهم لایحزنون است تسلیم باش میگه درهرجنگی تسلیم بشی یعنی شکست ولی درمقابل خداتسلیم شدن یعنی پیروزی انشالله خدابه ماین ایمن رابده استاد کوتاه نوشتم ومفید
هرلحظه ک تسلیم در کارگه تقدیر
آرامتر از آهو بی باک ترم از شیر
هرلحظه ک می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید و زنجیر پی زنجیر
سلام و درود به استاد گرامی ام و خانم شایسته عزیز!
هنوز میتانم تصور احساس لحظات ره بکنم ک کارم ره به خدا میسپارم و بعد چگونه آرام میشم صرف نظر از بزرگی مشکل، این آرامش این حس خوب و امید فقط در تسلیم بودن به رب حاصل میشود
خدایمه مارا از تسلیم شدگانت قرار ده، آمین🤩
درس بزرگ ابراهیم برای تمام انسان ها مخصوصا آنهائیکه در این مسیر هستند، درس تسلیم بودن محض به اراده خداوند بدون کمترین توجه به احساسات بشری و از دست دادن چیزی، درس اینکه نعمات خداوند از فرزند و همسر و مال و نام نیک همشان برای لذت بردن و بعد به اراده خداوند رها کردن و نچسپیدن به نعمات و داشته های گذشته است، به گفته استاد گرامی ک حتی تصور چاقو گذاشتن هم به گلون فرزند بی اندازه سخت است و این ایمان پولادین ابراهیم است و این تسلیم بودن محض به درخواست رب است و این درک کامل و عمیق قوانین بدون تغییر خداوند است که به ابراهیم شجاعت چنین کاری را بدون کمترین تردید میدهد. و این ایمان قدرتمند ابراهیم است که خداوند همواره ازو با چنین لحن صمیمانه ی یاد میکند، همه مان این ظرفیت را داریم که جا جای پای ابراهیم بمانیم و تسلیم باشیم.
امروزه چقدر از ماها درگیری و نگرانی از نداشتن چیزهای داریم ک در گذشته داشتیم و اکنون نداریم یعنی اینکه چقدر تسلیم نیستیم و چقدر ایمان مان به قدرت خدواند کم است ک میتواند بهتر از گذشته هایمان را به راحتی داشته باشیم.
پروردگارا ایمان ابراهیمی و تسلیم بودن محض در همه شرایط را خواهانم، آمین
برای همه شما خوبان آرزوی بهترین ها را دارم برای خودم تعهد و ایمان بیشتر، خدایا شکرت🤩
سلامی دوباره به خانواده صمیمی استاد عباسمنش …
روز سوم از سفر نامه و باز هم گذاشتن رد پا …
7 مهر 1400 فرزندم به دنیا اومد …
الان حتی بخاطر کلاس زبانم نمیتونم پیش کسی بزارمش برم کلاس چون فکرم پیششه …
حتی موقعی که میخوام برم دکتر یا آزمایش بدم فکرم پیششه که یوقت گریه نکنه بخاطر گشنگی …
چون وقتی بغض میکنه دلم ریش ریش میشه …
شبایی ک نمیخوابه و بهونه میگیره و گریه میکنه منم دلم میخواد گریه کنم ک اون گریه نکنه …
خیلی سخته …
شاید اگه مادر نمیشدم نمیتونستم درک کنم مادر هارو …
نمیتونستم این همه نگرانی هاشونو بفهمم …
الان ک مادر شدم واقعا سخته …
ایمان…
یکم درکش برام سخته …
با باورهایی که از خانوادم گرفتم میگم …
اینکه حضرت ابراهیم چطور دلش اومد همسرش رو وسط بیایون ول کنه بره درصورتی که خانواده های ما تا 40 روز کناز مادر و بچه میمونن که وقت جن و پری اذیتشون نکنه ، جنیان بچه رو با بچه
خودشون عوض نکنن ، و به قول خودشون چلشون بریزه …
کلی تو روز 10 و روز 40 با شعر و دعا مادر و بچه رو غسل میدن و عین خیالشون نیست که دارن شرک میگن …
کلی هم نماز اول وقتی و قران میخونن …
خندم میگیره ک این ایمان رو دارن …
خندم میگیره که جن و پری که خدا اونارو رام کرده و به دستور خدا هستن رو بزرگ میکنن و قدرت رو میدن دست اونا …
خندم میگیره ک فکر نمیکنن …
به مادرم گفتم مگ هاجر زن حضرت ابراهیم زن نبود ک پیامبر ولش کرد رفت مگ اون خدارو نداشت ؟
چرا حضرت اسمائیل جنی نشد ؟
چرا برا مادر و فرزند اتفاقی نیوفتاد ؟
میگه چون خدارو داشتن !
بعد میگم چرا بچه های آمریکایی ها جنی نشدن و خیلی هم سرحال و شادن میگه اونا کافرن و خدا اونارو رها کرده و کاری بهشون نداره !
چرااااااااااااااااااااااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا یکم فکر نمیکینیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد حرف بزنیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا هرچیزیکه خوبه رو برا خودمون میخواییم و بی ایمانی خودمون رو نمیبینیم ؟؟؟؟؟؟
حالا بریم سراغ گوگل چیست تا یکم اطلاعات بیشتر در باره ایمان پیدا کنیم تا خودمم بهتر بفهمم معنی ایمان رو …
بالاخره تحقیق باید کرد …
ایمان چیست ؟؟؟؟؟؟؟
ایمان یه باور قلبه که به زندگیمون جهت و مسیر درست رو نشون میده و حتی درست زندگی کردن که نقش مهمی داره برای ارزش گذاری برای اندیشیدن برای عملکردهامون …
ایمان قدم اول به مسیر بندگیه …
حالا نقش ایمان چیه ؟
ایمان، گرایش قلبی و وابستگی فکری و اعتقادی و روحی بهیک موجود برتر، به یک آفریدگار توانا، به یک مکتب نجات بخش، به یک زندگی دیگرپس از این دنیا (معاد)،به یک کتاب مقدّس که از سوی خدا
نازل شده است (قرآن)، به پیامبرانی که سفیرانِ الهی برای هدایت بشرند، به وحی و ما وراء الطبیعه و… است.
اینها و برخی امور دیگر، «متعلّقات ایمان»اند، یعنی اینها را باید قبول داشت و در پی این پذیرش و باور،عمل کرد.
به تعبیر قرآن، پیامبران الهی مأمور بودند تا بذر این ایمان را در دلهای مردم بکارند و زندگیها را در سایه ایمان، از صفا و معنویت و پاکی و عدالت برخوردار سازند.
مردم هم، اغلب عقلشان در چشمشان بود. چون بهدیدهها و شنیدهها و محسوسات، بیشتر مأنوس بودند، پذیرشِ «خدای نادیدنی» و «فرشتگانِ نامرئی» و «جهان آخرت» برایشان دشوار بود. از این
رو گاهی سرسختی و لجاجت نشان میدادند و «خدای یکتا» باورشان نمیشد و به «زندگی پس از مرگ»، کافر میشدند و به پیامبران، نسبتهای ناروا میدادند.
پیامبر اسلام فرموده است:
«ایمان، اعتراف زبانی، شناخت و پذیرش قلبی و عمل با اعضا و جوارح است».
این تعریف از ایمان، ریشه در قرآن کریم دارد.
در قرآن هم، درباره ایمان، روی دو جنبه «باور قلبی» و «عمل» بسیار تأکید شده است.وقتی قرآن میخوانید، بارها و بارها بهتعبیر «آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالحات» برمیخورید؛ یعنی ایمان در کنار
عملِ خوب و شایسته است. اگر ایمان را یک نهال و درخت بدانیم، «عمل» میوه و ثمره آن است. آیا شما میتوانید قبول کنید که کسی بهخدا، قیامت، بهشت وجهنم، وحی، قرآن، پیامبران و فرشتگان،
ایمان و عقیده داشته باشد، ولی رفتارش مثل آدمهای غیر معتقد به خدا و قیامت باشد؟
ایمان باید از «دل» به «اعضا» سرایت کند و از «درون» به «بیرون» جاری شود و باور درونی در عمل خارجی انسان اثر داشته باشد، وگرنه چه ایمانی؟
بعضی از ایمانها سطحی و تقلیدی و متعصّبانه است؛ برخی هم عمیق و براساس شناخت و تفکّر و بصیرت. بههمین دلیل میگوییم دو نوع ایمان داریم: یکی «ایمانِ مستقرّ» و دیگری «ایمانِ
مستودع».
«ایمان مستقرّ» مثل درختی کهنسال، ریشهدار و استوار است و به این زودیها از بین نمیرود و مؤمن، با شنیدن شبههها، بهشک نمیافتد. امّا «ایمان مستودع» حالتی شبیه خانه اجارهای و اشیای
عاریهای دارد، همیشگی واستوار نیست؛ زود زایل میشود و رنگ میبازد و چون براساس منطق و برهان نیست، با کمترین آسیب از بین میرود، یا حدّ اقل از تأثیر گذاری در زندگی شخص، باز
میماند.
به چه چیزهایی باید ایمان داشت؟
در آغاز، اشارهای به متعلّقات ایمان کردیم، ولی گذرا بود. اینک کمی با تأمّل بیشتر به این مسأله مینگریم، آن هم براساس آیات قرآن. قرآن، هم صفات مؤمنان را بیان میکند، هم تکلیف و وظیفه
صاحبان ایمان را، هم نشانههای زندگی همراه با ایمان را، هم این را که به چه چیز باید «ایمان» داشت.
همه شما میدانید که گام نخستِ مسلمان بودن، ایمان به خداوند است، به عنوان آفریدگار و مدبّر جهان و روزی دهنده موجودات و هدایتگر همه هستی و انسانها. ولی علاوه برایمان بهخدا، به امور
دیگری هم باید عقیده داشت، از قبیل:
«ایمان به آخرت» (حیات جاویدان پس از مرگ، در سایه عمل دنیوی)؛
«ایمان به ملائکه» (موجوداتی که در همه هستی پخشند و مطیع و مجری فرمان پروردگارند)؛
«ایمان به کتب آسمانی» (مجموعه پیامهای خدا برای سعادت بشر که توسّط وحی برپیامبران نازل میشود)؛
«ایمان به پیامبران» (افراد برگزیده از سوی خدا و فرستاده شده به سوی مردم)؛
«پیامبر اسلام» (بهعنوان آخرین سفیر الهی و برترین پیامبران)؛
«قرآن» (آخرین و کاملترین کتاب آسمانی)؛
«آیات خدا» (چه سخنان خدا در قرآن کریم، چه نشانههای وجود خدا در جهان).
گاهی در بیان ایمان، به مهمترین رکن مسلمانی اشاره میشود، یعنی ایمان به «مبدأ» و «معاد».
نکات یاد شده، در برخی از آیات قرآن آمده است، از جمله در این آیه: «کُل آمَنَ باللّهِ ومَلائکتِهِ وَکُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ»1. در آیه دیگری، کسانی را که به خدا، فرشتگان، کتب آسمانی، فرستادگان الهی و روز
قیامت کفر میورزند، گمراه شمرده است: «وَمَنْ یکفُرْ بِاللّهِ ومَلائکتهِ وَکُتُبهِ وَرُسُلِهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً»2.
راستی، مؤمن کیست؟
به فرموده قرآن، مؤمنان خدا را باور دارند، مطیع فرمان اویند، از قیامت بیمناکند، توکّلشان برخداست،از گناهان پرهیز میکنند، پیوسته در پیانجام اعمال صالحند، اهل تقوا و ایثارند، در راه خدا
انفاق خالصانه میکنند، نام خدا دلهایشان را آرام میکند، با نماز و عبادت به خدا نزدیک میشوند، به مژدهها و وعدههای الهی امیدوارند، در راه خدا با دشمنان میجنگند، کفّار ر به سرپرستی خود
نمیگیرند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند، جانشان را در راه دین فدا میکنند، دوستدار خدا و رسولند، اگر خطا و گناه کنند توبه و استغفار میکنند، راستگو و درست کردارند، به پدر و مادر
خویش نیکی میکنند، در قیامت شادمانند، به عهدی که با خدا بستهاند وفادارند و… خیلی صفات و ویژگیهای دیگر، که در این مختصر نمیگنجد.
ایمان، مؤمن، مؤمنون، آمَنوا، یؤمنون، از واژههایی هستند که فراوان در قرآن کریم به کار رفتهاند.
شما خودتان میتوانید به کمک کشف الآیات یا فهرستهای موضوعی قرآن، آیات مربوط به ایمان را مطالعه کنید. یک دنیا مطلب خوب و خواندنی در «کتاب خدا»ست، کتابی که بهترین کتابهاست.
پانوشتها:
1 بقره (2)، آیه 285.
2 نساء (4)، آیه 136.
قرآن را فراموش نکنیم و با آن بیشتر مأنوس باشیم.
بریم کتاب خدا رو بخونیم اگه دوست داریم زندگی بهتر داشته باشیم …
بریم مطالعه کنیم درمورد زندگی پیامبر ها و زنانشون …
امااااااااااااااا ….
با دید غیر مذهبی ….
بدون تعصب …
با فکر …
با مکث کردن و سرچ کردن لغات یا جمله ها …
در آخر هم تشکر میکنم از گوگل که هست …
برای اینکه تو وقتم ، زمان هام کمکم میکنه …
مرسی که هستی گوگل …
مرسی که هستین …
سلام استاد و مریم عزیزومهربانم وتمام عزیزان همراه در این سفرعالی
چقدر عالیه این فایل و من چقدر در گذشته وقتی داستان حضرت ابراهیم را در خصوص ذبح فرزند عزیزش و یا تنها گذاشتن فرزند نوزادش و همسرش در بیابان شنیده بودم هیچ درکی نداشتم شاید به اندازه بسیار کم فهمیدم که او اجرای دستور کرده اونم خیلی سطحی متوجه میشدم..الان میفهمم که ابراهیم چه کرد…البته بازهم بسیار کم میتونم متوجه و درک کنم..چقدر استاد قشنگ راجع به ابراهیم و توحیدش صحبت میکنن من واقعا الان احساس نزدیکی عجیبی به این شخصیت دارم فقط دلم میخواد بتونم مثل اون باشم و حتی بهتر..اگر حضرت ابراهیم تونستن پس منم میتونم و این به من قوت قلب میده..وقتی میبینم استاد عزیز و مریم نازنینم قدم در این راه گذاشتن و به این خوبی دارند حرکت میکنن انرژی و توانایی حرکتم هزاران هزار برابر میشه
خدایا شکرت که اینجام🥰❤
رد پای روز سوم من
اعتماد به رب
من توی مراحل مختلف زندگیم تو تمام این سالهایی ک پشت سر گذاشتم هر بار باورهای متفاوتی نسبت به خدا داشتم، هر بار خدا رو یجوری درک کردم و از اون آگاهی ک تو اون مرحله دریافت میکردم تا یه مدت آرامش داشتم و به اون اعتقادی ک داشتم یقین داشتم اما پس از یه مدتی دوباره میدیدم ک قلبم قانع نیست و بازم باید بیشتر جستجو کنم تا حقیقت و بفهمم، همیشه سعی کردم دنبال حقایق خدا و این جهان باشم، یه سالهای یه آدم به شدت مذهبی میشدم و خوشحال بودم ازینکه راه درست و پیدا کردم، یه سالهایی سعی میکردم دیدم و نسبت به دین بازتر کنم و ازون محدودیت های مذهب بیام بیرون ، و این روند تغییر عقایدم ادامه داشت تا اینکه این سالهای اخیر دیگه به یه حالت خنثی رسیده بودم دیگه فک میکردم هر چی تا الان فهمیدم اشتباه بوده، دیگه نمیدونستم دقیقا باید به کدوم باورم اعتماد کنم نمیدونستم خدا دقیقا چجوریه،
فقط بعضی وقتا ک دلم میخاست ( مثلا شاید ماهی یکی دو بار) میرفتم وضو میگرفتم و نماز میخوندم و بعدش از خدای ک نمیدونستم چجوریه و چه باوری باید بهش داشته باشم فقط یه چیزی میخاستم اونم اینکه هدایتم کنه حتی نمیدونستم چجوری قراره هدایت بشم چون خودم و خییلی از عقاید سالهای گذشته م دور میدیدم ، اونموقع حتی نمیتونستم با خدا صحبت کنم، حتی این هدایت خواستن فقط تو یه جمله میگفتم و دیگه هیچ گفتگویی نبود هیچ حرفی با خدا نداشتم، نمیدونستم اصلا واقعا خدا اینجوری هست ک منو هدایت کنه یا نه ، یا اینکه خودم باید دوباره عقاید گذشته مو بازبینی کنم و دوباره از همون راه برم، اما اشتیاقی برای اینکار نداشتم
تا اینکه با این سایت آشنا شدم و با اندک درکی ک از این آگاهی های جدید دارم امید و آرامش وارد قلبم شده، الان میفهمم که خدا حتی همون یه جمله کوتاه من و شنیده و هدایتم کرده، میفهمم ک من چون هنوز ته دلم دنبال هدایت و تغییر خودم بودم اون فرکانس رو به جهان هستی ارسال کردم و جهان هم منو هدایت کرد به این سایت و این آگاهی ها
اما هنوز درک درستی از خداوند ندارم، هنوز کمی گیجم بین نگاهی ک تو تموم زندگیم به خدا داشتم و این نگاه سیستمی جدید به خداوند
هنوز درست نمیدونم ایمان داشتن به خدا چجوریه ، نمیدونم توکل کردن به خدا چجوریه ، درک نمیکنم رابطه ی من با خدا باید چجوری باشه و خیلی چیزای دیگه ک تو ذهنم سواله
پروردگارا تو که غفور و رحیمی و چه زیبا منو هدایت کردی به این راهی که توش قدم گذاشتم ازت میخام هر روز بیشتر هدایتم کنی تا تو رو بهتر بشناسم تا درکم بالاتر بره تا بتونم جزو اون دسته از آدما باشم ک بگم به تو ایمان دارم و فقط به تو توکل میکنم اونا ک میگن عاشق خداییم و هر لحظه با تو صحبت میکنن و تو باهاشون صحبت میکنی…
سلام به همگی.
به خودم قول داده بودم و متعهد کرده بودم خودم رو که هر روز یه فایل از فایل های روز شماره تحول زندگی من رو ببینم اما چند روزی گذشته ولی کلا چهار تا از فایل هارو دیدم. اعتماد به نفس داغون،افکار پوچ،باور های خراب،ایمان ضعیف به خدایی که اصلا نمیشناسمش و ….. باعث شده که وقتی یک فایل از این دوره رو میبینم چندین روز فکرم رو درگیر کنه تا بفهمم مشکلم چیه،چرا و چگونه این افکار،باور ها و…..بوجود امدن و من مالک انها هستم.
فعلا اصلا دوست ندارم که روزی یک فایل ببینم چون استاد در همه ی فایلهاشون جملاتی گفتن که باید مو شکافانه انهارا بررسی کرد و مثل پازل اون حرف هارو کنار هم گذاشت و به یک نتیجه رسید و رسیدن به اون نتیجه یعنی رسیدن به نور ،یعنی رسیدن به اگاهی ناب و درست و اللهی.
در این سفری که به درون خود شروع کردم،این اگاهی ها همچون نوری است که مرا مرحله به مرحله جلو تر میبرد و مرا به جلو هدایت میکند و هر چه که من وسیعتر و عمقتر بشوم در فهم و درک این اگاهی ها قطعا نور بیشتر خواهد شد و میتوانم که اطرافم رو بهتر و بیشتر بشناسم.
به امید روزی که درونمان همچون روز روشن باشد.و سپاس از استاد و خانوم شایسته که خالصانه و دوستانه به رسالت خود جامع عمل می پوشانند.
استاد عزیز واقعا ازتون ممنونم که در این روزگار به رسالت خود عمل میکنی و اصل را اصولی اموزش میدهی هر چه گشتم ندیدم کسی مثل شما اصل را اینگونه اموزش دهد،از اول حرفتان ای بوده که،باور درست به خدای درست و سپردن همه چیز به او و حرکت.
حرف هایی که در راستای شخصیت و کارهای خودتان است نه انچیزی که مخاطب دوست دارد.
سپاس
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو جان
روز سوم سفرنامه
تسلیم امر رب بودن تو هر شرایطی…
خیلی زمان برد تا تکاملی تونستم بیشتر و بیشتر متوجه بشم و شاید یک ذره تااااااااااازه درک کردم تسلیم بودن یعنی چی
وقتی استاد میگه، وقتی تسلیمی ایمان داری حالت خوبه خوشحالی چون نگران نیستی این روزا بیشتر میتونم تجربش کنم اینکه برم تو دل ترس هام توکل کنم و ایمان داشته باشم که هدایت میشم و دست های خداوند از راه میرسند چون خداوند به بی نهایت شکل ممکن هوشمندانه در هر لحظه همه چیز رو مدیریت میکنه پس دیگه ترس استرس اظطراب واقعا بی معنی میشه.
فقط کافیه رها کنیم با ایمان و توکل به خودش بسپاریم تا به بهترین شکل ممکن هدایت بشیم.
هدایت هدایت هدایت هدایت هدایت هدایت
همه چیز هدایته همه چیز حال خوبه همه چیز ایمان و توحیدی عمل کردنه….
هر روز صبح که چشم باز میکنم بعد از تنظیم کردن فرکانسام و انجام تمرین ستاره قطبیم از خداوند میخوام که امروز هم هر لحظه هدایتگرم باشه و سراسر ارامش باشم…
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
من تا یک سال پیش دختری بودم با کلی ترس و منفی بافی و بخاطر باورهای غلط و خوراک نامناسبی که از اجتماع و رسانه و… میگرفتم و به ذهنم میدادم، هیچ امیدی به داشتن اینده ای سراسر روشنی و فراوانی نداشتم ولی به لطف هدایت الله از زمانی که تو این مسیر قرار گرفتم و با استاد عزیزم و مریم جان همراه شدم به شدت تغییر کردم و همه چیز هم تغییر کرده و هر روز در حال تغییرِ…..
مهمترین نشانه اش همین حس ارامش و احساس خوب که از ایمان و اطمینان به رب میاد.
خدایا هزاران مرتبه سپاسگزارم که هدایتم کردی و الانِ زندگیم هیچ شباهت و ربطی به گذشته ام نداره و واقعا لذت میبرم از بودن تو این جهان مادی خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
استاد مهربانم سپاسگزارم بابت تک به تک اموزه ها و اگاهی هایی که منتقل میکنین و به نوبه خودتون با این حس و حال عالی جهان رو جای بهتری برای زندگی میکنین.
💜💜💜🌸🌸🌸
خدایا سپاسگزار تو هستم هر لحظه و هر مکان که تو بزرگی و بخشنده
خدایا منو به راه راست هدایت کن خدایا من هرلحظه محتاج هدایت تو هستم
من هیچ نمیدونم و نمیخوام هیچ وقت روی خودم و عقلم حساب کنم
خدایا من تورو میخوام من میخوام فقط روی تو حساب کنم چون جز تو صاحبی نیست چون جز تو عالمی نیست جون جز تو عادلی نیست
چون جز تو قدرتی نیست
خدایا کمکم کن منم در مسیر ابراهیم قدم بردارم خدایا کمکم کن هر لحظه بیشتر از قبل تسلیم تو باشم
کمکم کن بزرگتر باورت کنم
خدایا ظرف وجودی منو بزرگ و بزرگتر کن من باور دارم که تنها معبود جهانیان رب العالمین الله است و من عاشقانه دوست دارم بندگیشو کنم
خدایا تو راهنما و حامی من باش کمکم کن ، هر زمان که اشتباه یا فراموش کردم تو منو به مسیر برگردون خدایا من عاشق خودتو قوانینتم
خدای بزرگم جز تو پناهی نیست
خدایا شکرت برای همه چیز❤️
الهی به امید تو
چقدر تصمیم قشنگی گرفتم که بمونم و ادامه بدم
بمونم و به گوش دادن صحبت های شما استاد عزیزم ادامه بدم سه روز پیش وقتی روز شمار جلسه دوم رو دیدم برام قابل درک نبود انگار فرا تر از ذهن من داشتید حرف میزدید و توی مغز من جا نمیشد ویدیو رو کامل ندیدم ولی از همون 20 دقیقه که دیدم هم خیلی متوجه شدم اخه میدونم ذهنم هنوز درک نمیکنه خیلی چیز ها رو درست مثل بچه ای که میخواد تازه به دنیای بیرون و درک خیلی مسایل دست پیدا کنه ولی گفتم نمیشه که باید ادامه بدم رفتم ویدیو دیگه ای به اسم هر روز بهتر از دیروز رو گوش کردم ایمان اوردم که جای درستی قرار گرفتم و باید ادامه بدم چون بین دو راهی که گفتید من صعود رو انتخاب کردم
خیلی قبل تر از ایمان گفتید و من امروز این حرف رو شنیدم و چه به موقع شنیدم
پری شب 13 ابان یه دل سیر اشک ریختم که سفارش کیک مشتری رو خراب کردم با خدای خودم حرف میزدم ازش کمک خواستم که درسته من اول راهم ولی این سفارش خیلی مهمه ابروم رو به دستاش سپردم نمیدونم چطوری نمیدونم چی شد ولی 14 ابان روز جمعه با دلی اروم فقط شروع به کار کردم بدون اینکه به نتیجه فک کنم فقط تو ذهنم مدام تکرار میکردم به خدای خودت ایمان داشته باش تو تموم زندگیت تو دستاشه و تا الان بد ندیدی اگر دیدی به خاطر اینه که پرده از حقایق برداشته نشده هنوز پس اروم فقط ادامه بدم
استاد عزیزم
باور میکنید؟
بهترین و خوشمزه ترین کیک تو تموم سفارش های تا به الان من شد
من که باور میکنم
چون پشت تموم اون چند ساعت تلاش من خدای من بود که چاشنی عشق و محبت رو با من بین لایه لایه های کیک جا میذاشت
الحمدالله که پروردگار منه خدایی میکنه و الحمدالله که بندشم و بندگیشو میکنم
سایت مستدام استاد عزیزم
سلام بر عزیزان
تا اونجا که به یاد دارم از کودکی به ما گفته بودن به خدا اعتماد کنید ولی من هرگز معنی این واژه را نمیفهمیدم .نه اینکه الان هم فهمیده باشم هم نهههه.ولی حداقل این واژه در ذهن من کمتر نسبت به قبل غربت زده و مظلوم است.شبیه نابینایی هستم که پس از شفا اولین بارقه های نور را میبیند .امید در دلش زنده میشود برای اولین بار دیگر روشنایی برایش یک واژه نیست .با اینکه هنوز نمیبیند .همین که نور را فهمیده برایش لذت بخش ترین حس ممکن است .همین کور سو را میگیرد جلو میرود امید در دلش زبانه میکشد که شاید یک روز من هم بینا شوم .میداند این نور نوید صبحی روشن است
من هم نسبت به اعتماد به خدا همین حس را دارم با اینکه هنوز در حد ذره ای ان را حس نکردم .اما همین. ذره اندک برای من دریای ارامش به همراه داشته .دلم میخواهد در این دریا شناور شوم خودم را به دست امواج ارامش بدهم تا مرا ببرد تا ته ارامش انجاکه منو او یکی شویم
به امید روزهای بینایی