«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 82

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرشته گیلاسی گفته:
    مدت عضویت: 1888 روز

    سلام به همه ی دوستای عزیزم

    من یه تصمیمی گرفتم و میخوام مسیر کاریم رو تغییر بدم تا بتونم به کاری که علاقه دارم برسم و رشد کنم و در ادامه برسم به همه ی اون چیزایی که تو ذهنمه و رویام هست از بچگی …

    توی این فایل استاد میگن که تسلیم بودن یعنی اعتماد به خداوند و ایمان داشتن به اینکه شرایط جوری پیش میره که کارم حل میشه . میزم تو دلش و توکل میکنم ب خدا . اگه میخوای پیشرفت کنی و موفق باشی . مورد حمایت قرار میگیری از طریق بی نهایت دست خداوند و احساس خوب داشتن …

    من ازینکه احساسم خوبه و کلی ازین تصمیم حس خوب خیلی خوب دارم و به راهی که میخوام تغییرش بدم با توکل به خدا پرقدرت ادامه میدم.

    خدایا شکرت واقعا خیلی خوشحالم که می خوام برم سراغ ورزش … میرم تو دل علاقم میرم تا زندگی کنم میرم تا هرروز خوشحال باشم و زندگی رو زندگی کنم 😍😍😍😍😍😍😍

    اینم از سومین قدمم

    ١۴٠٠/٠٩/١٨

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مهسا پناهپوری گفته:
    مدت عضویت: 1375 روز

    سلام به همه ی خانواده ی عباسمنش عزیز

    این ردپای روز سوم منه که در شب در جمع دو نفره من و خداوند و در آغوش خداوند متعال براتون مینویسم

    امروز روز سومی هست که من هدایت شدم به جمع شما دوستان عزیزم توی این کلیپ که در رابطه با قربانی اما با توکل به خدا هست براتون مینویسم

    امروز با تمام اینکه سعی میکردم حالمو خوب نگه دارم

    اما یه سری نجواها یه سری حرف های شیطانی و خاطرات گذشته منو درگیر خودش کرده بود

    تمام تلاشم میکردم بتونم ذهنم رو متمرکز کنم روی حس خوب روی زیبایی ها تا بتونم حالمو خوب نگه دارم اما یه جایی نتونستم و زدم زیر گریه البته سه تا قطره بیشتر گریه نکردم در کمتر از ۱۵ ثانیه گفتم شیطان کور خوندی اگه بتونی حال منو خراب کنی

    من حالم خوبه و خندیدم

    بعد شروع کردم به شکر گذاری از چیز هایی که دارم از خودکار و دفترم گرفته تا به چشم هام دست هام گوشی توی دستم اما بازم دیدم نجواها دارن میگن که الکی هست شکر گذاری هات کو حال خوب ت دفترمو بستم

    و نذاشتم ادامه بده نجواها گفتم خیلی صمیمی میخوام با خدا صحبت کنم تا حالم خوب بشه

    نشستم گفتم میشینم با خدا صحبت میکنم

    همونجوری که اشک میریختم اما نه اشکی که از ناراحتی باشه اشکی که آرومم کنه خالی بشم

    به خدا گفتم خدایا میدونم توی این جهان ت یه سری قانون ها هست

    میدونم روحم پاک بوده توی بچگی

    میدونم باید آرامش خودمو حفظ کنم

    اما من یادم رفته چه طوری توی بچگی از تو درخواست میکردم

    من یادم رفته چه طور از آدم‌ها کینه به دل نمی گرفتم

    من یادم رفته بخشش ادمهارو

    من یادم رفته قوانینی که بهم یاد داده بودی

    میدونم اشتباه کردم درگیر صداهای ذهنم شدم

    صدای تو رو نشنیدم منو ببخش خدای من

    میدونم تو ناراحت نیستی از من چون تو احساس ناراحتی نداری

    اما خدایا من به جز تو به کی پناه ببرم

    به هر کی جز تو رو زدم نا امیدم کردن

    من با شرمندگی اومدم سمت تو خدای من

    دستمو بگیر بهم یاد بده هر چیزی که باید بدونم و یادم رفته

    بهم یاد بده تا ازت درخواست کنم بدون ترس بدون محدودیت بدون احساس گناه

    بهم یاد بده که فقط باید از تو طلب کنم

    بهم یاد بده آدمهارو ببخشم

    بهم یاد بده روی پای خودم بایستم

    چشم امیدم به تو باشه

    بهم ایمان و‌توکل یاد بده

    بهم یاد بده وقتی چیزی ازت خواستم بهم ندادی

    نه اینکه صدای منو نشنیدی نه

    بهم بفهمون که داری بهم میگی بنده ی من

    صبر کن

    تا در زمان مناسب در مکان مناسب

    به زیباترین شکل بهت بدم

    بهم یاد بده وقتی اجابت خواسته هام زمان بر شده

    داری بهم میگی داره خوشگل ترش آماده میشه برات بنده ی صبور من

    خدایا ازت میخوام به همه ی ما صبر بدی در برابر اجابت خواسته هامون

    و بهمون یاد بدی از مسیر لذت ببریم تا سوپرایز وارانه

    خواسته مون یه هویی اجابت بشه

    خدای من لحظه ای که میخواستم شروع کنم به نوشتن اصلا چیزی توی ذهنم نمی اومد اما گفتم خدایا خودت هدایت کن تا حال من خوب بشه و من با انرژی گنج امروزم رو بنویسم

    الان میتونم بگم خدایا خیلی راضی ام ازت

    تو وقتی کوچک ترین خواسته منو اجابت میکنی

    پس حتما خواسته بزرگ منو هم اجابت میکنی

    راستی اینو بگم

    ربط این فایل با هدایت امروز من این بود

    برای رسیدن به خواسته م باید از یه سری چیزای که منو پا بندم کرده بگذرم تا خدا اون بزرگه رو بهم بده مثل قربانی کردن می مونه

    من ترس هامو قربانی میکنم

    تا خدا شجاعت بذاره تو دلم و خواسته ی بزرگم بهم بده

    دیدن و خوندن کامنت های شما عزیزان از توصیف رسیدن به خواسته هاتون و خوشبختی تون باعث شوق منه امیدوارم هر لحظه پر از شوق باشم

    💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐

    استاد عزیزم مریم جان من

    ازتون بی نهایت سپاسگزارم

    احساس میکنم خدا دوباره بهم پدر و مادری عطا کرده

    که با جون و دل منو هدایت میکنن به سمت خوشبختی روی ماه هر دوتون رو بوسه میزنم به نشانه احترام و عشق💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    صدیق گفته:
    مدت عضویت: 2457 روز

    اول از همه سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان بعد به دوستانی که اینجا کامنت میزارن و زحمت میکشن تا چراغی باشند برای هدایت بیشتر ما. استاد عزیزم واقعا تا حالا اینگونه به حضرت ابراهیم فکر نکرده بودم چون تا حالا از دید یک مادر نگاه نکردم موضوع رو و این کار حضرت ابراهیم فقط،یک ایمان و یک اتصال به منبع صددرصد رو میخواد که ما باید تا اخر عمر روی این موضوع اعتماد به خدا روی خودمون کار کنیم چون شامل تمام بخشهای زندگی همه تصمیمها هم صحبتهامون همه رفتارهامون خلاصه هم جزییات زندگی به نگرش و اعتماد ما به خدا و مشرک نبودن برمیگرده .بزارین یه خاطره از اعتمادم به خداوند بگم یک روز توی خیابون راه میرفتم یه نفر ازم تقاضای کمک کرد من فقط بیست هزارتومن روی اون کارتم پول بود هرچند روی کارتهای دیگه هم زیاد نداشتم ولی در یک لحظه به خدا گفتم خدایا بیا یه کاری کنیم من این پول رو میدم برای کمک به این بنده خدا تو هم قول دادی هر کس که در راه خدا انفاق کنه تو هزار برابر بهش میدی من همه بیست هزار روی کارتم رو بخشیدم و در کمال ناباوری دو روز بعد مبلغ هفت میلیون تومان از جایی که اصلا فکرش هم نمیکردم یعنی عقل جن هم نمیرسید پول نقد بهم داده شد و من بودم که فقط،حیران و متحیر از لطف و بخشندگی خداوند که اشک میریختم .ولی اون لحظه که با خدا حرف زدم توی خیابون قشنگ انگار داشتم با یه دوستم حرف میزدم توی دلم که گفتم این کارو برام بکن و بهش اعتماد داشتم که برام میکنه .خدایا شکرت که این موقع شب میشینم باهات حرف میزنم باهات عشق میکنم و فقط منتظرم شب بشه بچه هام بخوابن و بیام باهات حرف بزنم چقدر لذت بخشه خدای مهربونم .شکرت میکنم به خاطر گوش دادن به این فایل اینکه این مطالب رو بهم میگی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ساناز آریازاده گفته:
    مدت عضویت: 2123 روز

    سلام به همگی…

    دعای امشبم…

    خدایا کمکم کن از همه ترسام بگذرم…کمک کن به خودم ایمان و باور داشته باشم…کمکم کن بتونم بیام تو مسیر..حرفا یادم بمونه ادامه بدم…

    دیگه بشه دیگه ول نکنم دیگه ناامید نشم…

    خدایا خودت کمکم کن تسلییییم درگاهت باشم و به آرزوهام با کمک تو فقط تو برسم….الهی و ربی من لی غیرک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    الهه نوروزی پور گفته:
    مدت عضویت: 1738 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوار خانم شایسته مهربان دوستان عزیزم

    این فایل رو بارها گوش دادم و هر بار بیشتر به این نتیجه رسیدم که اعتماد کردن به خدا یعنی رسیدن به همه چیز

    خیلی از ما آدم ها به سختی حتی از بی ارزش ترین چیزها توی زندگیمون میگذریم اسوه ای مثل ابراهیم با ایمان کامل به خداوند میره برای قربانی کردن فرزندی که بیست سال پیش در بیابان اون رو رها کرده

    خدایا چطور میشه به این حد از ایمان رسید

    خدایا ایمانی از جنس ایمان ابراهیم در دلهای ما قرار بده

    خدایا هر لحظه ایمان مرا به خودت بیشتر و بیشتر کن

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    آرام گفته:
    مدت عضویت: 1366 روز

    باسلام خدمت استاد گرامی و میرم خانم شایسته و دوستان

    امروز روز 3 سفرم هست

    و چقدر خوب این مسیر هدایت چیده شده برامون

    اول عزت نفس

    دوم بحث ظلم به خود

    و حالا داستان ابراهیم موحد

    و چقدر دوست دارم این سطح از ایمان رو تجربه کنم

    هنوز در زوایای وجودم پر از شرک هستم

    هنوز مقاومت هایی دارم

    باید بیشتر کار کنم روی خودم

    متن های دوستان رو میخونم و حالم خوب میشه

    و میدونم هرچی آرامش داشته باشم و کنترل کنم ذهنم رو زودتر میتونم به خواسته های خودم برسم

    صبر دارم در این مسیر زیبا

    صبر با امید

    و تلاش می‌کنم

    سپاسگزارم استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    نگین اخباری گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    🍁 سفرنامه روز سوم 🍁

    سلام استاد عزیز و همسفران

    چقدر داستان حضرت ابراهیم رو شنیدم بارها و بارها اما هیچ وقت از این زاویه نگاه نکرده بودم

    و انگار داستان های پیامبران فانتزی شده بین مردم اما تفکر نکردیم که واقعا پشتش چه چیزی بوده

    و چیزی که الان همه جا داره ارائه میشه از فیلم ها و سریال ها وابستگی هست

    که تمام دنیات بشه یک زن، فرزندت و…

    و چی میشه تمام دنیای ما بشه خدا و خودمون رو محدود نکنیم وصل کنیم به منبع اصلی به خالق به آفریننده همین زن همین فرزند

    فقط می‌خوام خداروشکر کنم که من رو در این مسیر قراره داده در مسیر توحید در مسیر یکتاپرستی

    گاها حس ناامیدی میاد که تو نمی تونی اما استاد و دوستان و تمام افراد موفق الگویی هستن که می شه

    این نگاه استاد به زندگی پیامبران رو خیلی دوست دارم که عموما به این شکل به این داستان ها نگاه کردیم که اون فرد خاصی هست و من خودم شخصا همیشه این دیدگاه رو داشتم که اون متفاوته

    و درکی که امروز بهش رسیدم و نگاه استاد که غیرممکن نیست منم میتونم با کار روی خودم هر روز به تکامل بیشتری برسم و شخصیتی ابراهیم گونه بسازم البته با کمک و هدایت خداوند🥰

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    در پناه خداوند🙌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1591 روز

    بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت عزیزانم

    ازخدامیخوام ک همون ایمانی روبهم بده ک دردل ابراهیم گذاشت ازخدامیخوام کمکم کنه تاتسلیمش بشم اونم یه تسلیم واقعی ازخدامیخوام ک منوفقط ب خودش وصل کنه فقط به خودش وتمام وابستگی هاروازدلم ازسرم بیرون کنه ازخدامیخوام ک اونقدر منوتوحیدی کنه که ساله دیگ باافتخار بیام این فایلوببینم کامنت بذارم وبگم من تسلیم شدم وایمانم به یه ایمان محکم وبدون تزلزل ولغزش مبدل شده بگم ک خداتنها کسیه ک تویه زندگیم هست و اولویت داره برام وهدایتا هاش روبه راحتی درک میکنم الهاماتش روعمل میکنم خدایاخودت کمکم کن ک من به هرآنچه ک ازتوبمن برسه محتاجم فقیرم نیازمندم😍

    استادگلم ازتون ممنونم بخاطر بودنتون بخاطر پیروی ازالله وعمل به رسالتتوم🥰😘

    درپناه الله یکتاشااادوپیروز وموفق باشید😍🥰😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    کوثر نقیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    سلام وقت بخیر ب خانواده بزرگ عباس منش

    روز سوم؛

    خداوندا تو را سپاس گزارم ک انقدر زیبا مرا هدایت میکنی و لحظه ب لحظه ره را ب من نشان داده و خودشناسی و خداشناسی را بهم می‌آموزی

    دوستان شاید خنده دار باشه ولی من حتی برای پخت غذا و نقدار مواد اولیه اش ب قلبم رجوع میکنم و از خدای خود میپرسم ولی بی انصافی است در مورد طعم اون غذا نگم ک واقعا خوشمزه میشه

    هر چیزی ک میخدام رو با حس خوب ازش میخوام

    و خداوند گفت:یا ای الذین امنوا استعانوا ب الصبر والصلاه ان الله مع الصابرین (ای کسانی ک ایمان اوردید صبور باشید و مرا بخوانید همانا خداوند با صابرین است)

    و من هر روزه در سایت ب دنبال نشانه هایی بیشتر برای هدایت شدن و خدارو بهتر شناختن هستم خود را می آزمایم تا ببینم چقدر متعهد هستم آیا ایمانم انقدر هست ک ب عمل بیاد یا حرف مفته و بعد میخواهم ک دوره اموزشی استاد را تهیه و با تمام وجود عمل کنم مثل وحی منزل و از خدا می‌خوام ک خودش راه رو بهم نشون بده

    آمین یا رب العالمین

    درپناه خداوند یکتا همیشه حالتون خوب باشه تا اتفاقات عالی براتون رخ بده.🌹💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    ایمان گفته:
    مدت عضویت: 1339 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان سلام دارم خدمت اعضای سایت

    بنظر بنده این خیلی خوبه که نگاه ما به خدا نگاه ابراهیمی به خدا باشه نگاه توحیدی کسی که حاظره از بچش کسی که خدا مهرش را در دل او نهاده بگذره بخاطر خدا ینی اون عشقی که بخدا داشته و اون تسلیم بودنش در برابر خدا که از بجش بگذره خیلی عالیه که همه ما نگاهمون بخداوند نگاه حضرت ابراهیم باشه توحید و تسلیم خدا و همچنین الگوی مناسبی هست برای ما که بهتر توحید رو درک کنیم. من از خداوند میخواهم همه مارو هدایت کنه درقلب ما جایگاهشو ثابت قدم کنه چنان ایمانی بهش داشته باشیم ابراهیمی باشه و در آخر آرزوی موفقیت سربلندی دارم برای همه شما دوستان و تشکرویژه از یکی از دستان بزرگ خداوند که یکی از الگوهای من برای زندگی عالی و موفقیت هست استاد عباسمنش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: