«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 89

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عرفان بادپا گفته:
    مدت عضویت: 1736 روز

    به نام الله یکتا

    سومین برگ از سفرنامه خود را آغاز میکنم با ایمان و تعهدی که از استاد اموختم

    چیزهایی که از این فایل اموختم:

    در قرآن از ابراهیم به عنوان یک اسطوره و الگو یاد شده و بارها و بارها به دیگر پیامبران توصیه شده که پیرو ملت ابراهیم باشید

    ایمان و توحید او بود که باعث شد او از تمام ازمایشات سربلند بیرون اید و به همین دلیل است که عید قربان نه تنها مهمترین عید مسلمانان است بلکه در بقیه ادیان هم به داستان ابراهیم اشاره شده چرا که پیامبران از نسل او هستند

    اسماعیل یک کودک شیرخواره بود که ابراهیم او را همراه مادرش در بیابان رها کرد تا به ماموریتش برسد چون به نگهبان بودن و حمایتگر بودن خدا اعتماد کامل داشت

    او فرزندش را رها کرد و بعدها در صدد قربانی کردن او بر امد در حالی که شاید بالاترین عشقی که انسان دارد عشق به فرزندش هست..از همین داستان میشود به ایمان بالای او پی برد.

    او در زمان ترک هاجر از خدا خواست که مردم را دور ان ها جمع کند و باور داشت که این اتفاق می افتد چرا که خود و خانواده اش را در اختیار خدا قرار داده بود و تسلیم او بود

    کسی که ایمان داشته باشد و تسلیم باشد از هیچ کس نمیترسد چرا که میداند خدا یاریگر اوست

    نشانه ایمان و تسلیم بودن احساس خوب است

    اگر حتی اتفاق بدی بیفتد ناراحت نمیشود چون مطمئن هست که خدا صلاح او را میخواهد

    تنها عاملی که زندگی مارا در دو دنیا رقم میزند باورهای ماست

    در قران از هیچ شخصیتی به بزرگی ابراهیم یاد نشده

    اگر ابراهیم توانسته به این مقام برسد پس ما هم میتوانیم

    توحید و ایمان به خدا نه صرفا برای فرار از جهنم یا رسیدن به بهشت بلکه برای ساختن بهشت در این دنیا

    و در پایان امیدوارم همه ما زندگی ای ابراهیم گونه را تجربه کنیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    لیدا یکتا گفته:
    مدت عضویت: 1447 روز

    به نام الله یکتا

    سلام استاد عزیز سلام مریم خانم و دوستان عباس منشی

    امروز روز سوم از روزشمار تحول زندگی من هست

    ومن به رسم تعهد ردپایی برجای میگذارم

    درس امروزم تسلیم خدا بودن هست با این باور و اعتقاد و امید که خدا همراه من هست منو هدایت میکنه حواسش به من هست و همه چیز خیر هست و خدا خیر من را میخواد و هراتفاقی برای من خیر هست چون من خدارو دارم و این کافیه

    استاد شما چقدر قشنگ از خدا میگید

    حالم با این خدا عالیه دیگه از چیزی نمی ترسم دیگه نگران نیستم که اگر حتی بترسم و نگران بشم یاد گرفتم چطور با این باور که خدا کنارمه خدا حواسش هست حالم رو و احساسم رو خوب کنم

    اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین

    همگی شما رو به خدای خوبم رب العالمین می سپارم

    خدایا شکرت

    استاد ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سیده معصومه هاشمیان رستمی گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    سلام به الله مهربان

    سلام به استاد بزرگوار وازاده

    هرچی بیشتر تواین گلستان میگردم طعم لذتهام بهترو بعتر میشه،چه خوب گفت استاد که اینهمه فایل واینهمه کامنت دوستان که از هزاران کتاب موفقیت پرفروش باارزشتر وکاربردیترن،چون همشون از زندگی هاشون از دریافتهاشون گفتن،هرخط واقعیتی ازاین جهان هستی ودریافت نعمت از پروردگارمونه

    همون الله بی همتا که هرکس به اندازه ظرفش ازش دریافت میکنه نعمتهارو

    خوشحالم برای خ‌ودم که جدیتر ومتعهدتر پیگیرم تا به اون درجه از تغییر برسم که راضیم کنه هرچند برای بهتر شدن انتهایی نیست.

    این روزها که اومدن وفایل دیدن وکامنت خوندن شده جزوی از کارهای مهم روزانم،همیشه چشمام پراز اشک شوقه

    اشک اینکه ببین معصومه بچها تونستن برااونهاشده قطعا براتوهم میشه

    وچقدر خوشحالم که خداهدایتم کرد تا شاگرد استاد عباسمنش عزیزتراز جانم بمونم

    استاد همیشه از خدامیخوام بهتون سلامتی وطول عمر بده تاانسانهای بیشتری بتونن باخدا دوست واقعی بشن بااموزهای توحیدی شما

    💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜

    چقدر این خودواقعی بودنتون بدل میشینه

    چقدر من ارزو دارم مثل شما انسانی موفق،توحیدی ورهااز هر قیدو بندی باشم وهر حرف وسخنی که به زبان میارم فقط معیارم خدا باشه

    خداوندا تسلیم توام

    خداوندا عاشق توام

    خداوندا معشوقی دلنشینتراز تو نیست که هرلحظه هرانچه میخواهیم همون میشی برامون

    استاد باجان ودل از شماسپاسگذارم کلمات قدرت این روندارن تا انچه درقلبم مهرشماهست رو گویاباشه😘💜

    مریم شایسته،بانوی همه فن حریف وخوش صورت وخوش سیرت ما،از شماهم سپاسگذارم که تلاشتون قابل ستایشه عزیزم😘😘😘

    دوستان نازنینم ازشما وانچه تواین سایت بیادگار میزارید تا بقول استاد فکتهای واقعی بشن برای ساکت کردن ذهن منطق طلب ما هم سپاسگزارم

    مهرتون پایدار🌹🌹🌹🌹🌹

    از خدا برای هممون طلب نعمتهای بی پایان دارم🙏🏽🙏🏽

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1676 روز

    💐با سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان عزیز سایت💐

    🦋 “اعتماد به رب” پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش🦋

    عید قربان بزرگترین عید مسلمانان جهانه، و دلیل خیلی مهمی هم داره برای اینکه بزرگترین عید مسلمانان جهان باشه.💞

    مقام حضرت ابراهیم در قرآن به عنوان یک فرد خاص و اسطوره و به عنوان الگو بارها و بارها تکرار شده و به مقام خلیل اللهی رسیده، بارها و بارها به پیامبر اسلام و به حضرت مسیح، حضرت موسی، خداوند در قرآن گفته که پیرو ملت ابراهیم باشید، پیرو آیین ابراهیم باشید که او موحد بود و مشرک نبود، و از تمام آزمایشات ما سربلند بیرون اومد.👌👏👏

    حضرت ابراهیم وقتی که حضرت اسماعیل به دنیا میاد و در حالی که یک کودک شیرخواره بود، یک ماموریتی رو دریافت میکنه از طرف خداوند، و بچه رو به همراه هاجر وسط کویر وسط بیابانهای مکه، که اون زمان شهری نبوده، رها میکنه و میره🤔

    می خوام ببینم چند درصد از ما حاضریم بچه شیرخوارمون رو در وسط یک بیابان رها کنیم و بریم و اعتماد کنیم که خداوند نگهبانشه و هدایتگر شه👌💝

    با یکی از دوستان صحبت می‌کردم در مورد بچه، و حرف سر این شد که خیلی از آدم ها هدف ها و زندگی و کل ماموریت زندگیشون شده بچه هاشون، میگی بیا بریم مسافرت میگه بچه ها امتحان دارن ما باید بمونیم برای امتحان بچه‌ها🥴

    میگی چرا اومدی همچین خونه گرون قیمتی گرفتی اینجا یا اجاره کردی با این سختی، میگه که اینجا مدرسه اش خیلی بهتره، بالای شهره، بچه ها میخوان توی محیط بهتری باشن،😕

    میگی چرا فلان کارو کردی، میگه به خاطر بچه، چرا دنبال فلان حرفت نرفتی، میگه دیگه بچه دار شدیم و نشد☹

    و داشتیم سر این صحبت می‌کردیم، انگار یه جورایی همه مردم زندگیشون شده بچه هاشون و هیچ هدفی هم انگار برای خودشون ندارن، هدف زندگیشون اینکه خوشبختی بچه ها رو ببین،🌹

    به هر کسی میگی مثلاً چیکار میخوای بکنی؟؟، چی از خدا میخوای؟؟ میگه من دوست دارم بچه هام خوشبخت باشن، من بچم موفق بشه، دانشگاه قبول بشه، خونه زندگی داشته باشه🌺

    یعنی همه چی رو در موفقیت و خوشبختی و سلامتی بچه هاشون میبینن و من به دوستم گفتم که البته خیلی پر بیراه هم نیست، شاید هر کس دیگه ای هم باشه همین جوریه.🏵

    من خودم وقتی نگاه می کنم به خودم، میبینم که خیلی عاشق پسرم هستم و دیدم اگه من هم توی یک موقعیتی باشم که مثلاً فرزندم در خطر باشه و اگه قرار باشه من اونو نجاتش بدم من خودم حتماً بمیرم، لحظه‌ای درنگ نمی کنم که این کار رو انجام بدم💐

    یعنی بارها شده که من مثلاً توی موقعیت های مختلف گفتم من حاضرم که جونم رو برای چه چیزهایی از دست بدم؟؟

    یکی از مواردی که حاضرم جونم رو براش از دست بدم و انصافاً هیچ وقت شک نکردم اینه که اگه بدونم یک موقعیتی هست که من برای نجات فرزندم باید مثلا توی دهن شیری برم که اونو در بیارم از توی دهنش، ولی بدونم اگه این کار رو بکنم خودم میمیرم، آتش‌سوزی مهیبی باشه که اگه بدونم برم اونجا نجات بدم خودم میرم، ۱۰۰٪ این کار رو می کنم🥰

    و به دوستم گفتم ببین ما واقعا وقتی که بچه دار میشیم یه حسی خدا به آدم میده، یه عشقی به آدم میده در مورد بچه اش، که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. شاید اون عشقی که انسان به فرزندش داره حتی به مادرش نداشته باشه، به خواهرش، به برادرش، به همسرش، نداشته باشه. ولی به فرزندش داره،🏵

    حتی در مورد حیوانات هم همینه، حیوانات به خاطر نجات فرزند شون کشته میشن، هر کاری می کنن تا فرزندشون نجات پیدا کنه،🌺

    گفتم شاید پر بیراه هم نیست که مردم اینقدر همه هدف زندگیشون برای بچه هاشون باشه. و آدم چقدر لذت میبره که بچه اش چقدر داره بازی میکنه، وقتی نوزاده غذا میخوره، شیطونی میکنه، بزرگتر میشه، درس میخونه،آدم لذت میبره، وقتی بزرگتر میشه بدنش یه ذره عضلانی تر میشه باز آدم لذت میبره که بچم داره بزرگ میشه،🥰

    ولی به نظر من نمیتونه هدف زندگی یک فرد، بچه‌اش باشه و به نظرم بهترین حمایتی که ما از بچه هامون می‌تونیم داشته باشیم اینه که بچه هامون رو حمایت نکنیم 👏👌

    یعنی بهترین شکلی که ما بخواهیم از بچه هامون حمایت کنیم اینه که از اونها حمایت نکنیم،

    آدمها حاضرن به خاطر بچه شون جونشون رو از دست بدن، خیلی ها دیگه زندگیشون و کسب و کار شون اینه که جایی میرن که بچه ها راحت درس بخونن، مسافرت نمیرن به خاطر بچه ها، هزینه می‌کنن به خاطر بچه ها، از شکم خودشون میزنن به خاطر درس بچه ها و خیلی چیزهای دیگه💝🏵

    گفتم با این شرایط ببین ابراهیم کی بود که وقتی احساس کرد که باید بره مأموریت، اون بچه رو تنها گذاشت و فقط از خدا یه درخواست کرد، گفت که خدایا مردم رو دوره اینها جمع کن، اینها تنها نمونن و باور داشت🥰🥰👏👌

    تفاوت ابراهیم با خیلی از ماها اینه که تسلیمِ، اینه که باور داره که خداوند حمایتش می کنه، بچه رو میزاره اونجا، بعد از ۲۰ سال برمیگرده، بچه بزرگ شده، برمیگرده نه برای اینکه بچه رو قربون صدقش بره، برای اینکه یک خوابی دیده که باید بچه رو سر ببره، بر میگرده به بچش میگه که می خوام قربانیت کنم در راه خداوند🤔😕

    کی میتونه یک همچین کاری بکنه

    من به خودم میگم، اگه خود خدا ظاهر بشه جلوی من، بگه که من می خوام تو رو آزمایش کنم ببینم چقدر تسلیمی و برای این آزمایش سر بچه ات رو باید ببری، سر نه، حتی دستش رو باید ببری، یا حتی انگشتش رو قطع کنی،

    من یکی که اینقدر فکر می کنم توی این حوزه دارم روی خودم کار می کنم، ندارم ایمان رو، واقعاً ندارم این ایمان رو که این کار رو با بچه ام انجام بدم، حتی اگه خود خدا ایمان داشته باشه که این کلام الله، واقعاً فعلا ندارم این ایمان رو، باید رو خودم خیلی کار کنم🥺

    گفتم ببین ابراهیم چقدر تسلیم بود، ما داریم در مورد تسلیم بودن صحبت می‌کنیم، ما داریم یه پله بالاتر از هر چیز دیگه ای داریم صحبت می کنیم، تسلیم بودن💞

    تسلیم به این معنا که من رها می کنم خودم رو، من میسپارم خودم رو به خداوند، و من ایمان دارم که خداوند حمایت میکنه، کمکم میکنه، من تا این حد تسلیمم که اگه احساس کنم خداوند از من میخواد که فرزندم رو قربانی کنم، من این کار رو انجام میدم. و به این دلیله که اینقدر این شخصیت برجسته است توی قرآن، به این دلیله که خداوند هر کجا میخواد در مورد یک انسان کامل مثال بزنه از ابراهیم مثال میزنه، نه از مسیح و من فکر می کنم که ما راه درازی داریم برای اینکه به اینجا برسیم.💐

    و به نظرم میتونیم این کار رو انجام بدیم و خدا کمک کنه که به این مسیر حرکت کنیم

    وقتی بحث تسلیم بودن رو میگم، یاد یه داستانی میفتم که چند وقت پیش با یکی از فامیلامون که معلمه و شرایط زندگیش تغییر کرده و حقوق کمی داره، خیلی دوست داشت شرایطش رو عوض کنه به شهر بزرگ تر بره

    بهش گفتم خب بلند شو برو یه شهر بزرگتر، یه جای بهتر، یه جایی که فکر می کنی برات بهتره، گفت می‌ترسم، انتقالی نمیدن، من کار ندارم، برم اونجا چیکار کنم،🤔🥴

    گفتم آره تفاوت آدم ها توی همین ترس هاست،

    گفتم تسلیم بودن و ایمان داشتن به این معناست که من ایمان دارم که خداوند به من کمک میکنه، من ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره، دست‌های خداوند جوری پیش میره، اتفاقات به شکلی پیش میاد که من توی این شهر غریبی که دارم میرم، تنها نمیمونم، بارم روی زمین نمیمونه، کارم حل میشه،🥰

    هیچ ایده‌ای ندارم، هیچ کسی رو نمیشناسم، کار هم ندارم، درآمد هم ندارم، زن و بچه هم دارم و اینها هم خرج دارن، ولی میرم تو دلش، توکل می کنم به اون و ایمان دارم که این کار انجام میشه👌

    گفتم این اون چیزیه که تو باید در خودت ایجاد کنی، اگه میخوای توی زندگیت موفق باشی، اگه میخوای واقعا پیشرفت کنی، این چیزی که خیلی ها ندارنش

    ایمان و تسلیم بودن در مقابل خداوند و ایمان داشتن به این که هدایت میشیم، به اینکه مورد حمایت قرار می‌گیریم، که خداوند بی‌نهایت دست داره که ما رو کمک کنه🥰

    و خیلی دوست دارم که خودم اینقدر روی خودم کار کنم که توی هر شرایطی توی هر موقعیتی این تسلیم بودن رو در خودم ببینم، که من تسلیم پروردگار هستم. همیشه احساسم خوبه، چون همیشه ایمان دارم که خداوند هست، خداوند داره منو حمایت میکنه،🤗

    نشانه تسلیم بودن احساس خوبه، نشانه ایمان احساس خوبه، وقتی من تسلیم باشم، وقتی که من ایمان داشته باشم و بدونم که خداوند خیر منو‌میخواد، بدونم که خداوند منو به مسیرهای درست هدایت میکنه، بدونم که خداوند منوتنهانمیزاره، من حالم خوبه، من احساس خوبی دارم، من پشتم گرمه، پیش میرم، من ناامید نمیشم، من خسته نمیشم، ترس‌ها منو در بر نمیگیره، شجاع میشم، حرکت می کنم، میگم من حرکت می کنم خداوند به من برکت میده، من ایمان دارم که کمکم میکنه، من تسلیم امر پروردگارم، اگه یه اتفاق بدی برام بیفته، برای فرزندم بیفته، نمیرم ده سال عزاداری کنم، نمیرم خودکشی کنم، اگه عزیزم رو از دست بدم، زندگیم رو از دست نمیدم، میگم خوبه برام، حتماً خوب بوده و تسلیم خداوند هستم. و این اتفاقات جزئی از طبیعت جهان هستیه💝👌

    اینکه عزیزم رو از دست بدم و تسلیم هستم نسبت به اتفاقاتی که برام به وجود میاد و دوست دارم که در مورد این موضوع فکر کنید، واقعاً در مورد حضرت ابراهیم توی قرآن مطالعه کنید، خیلی به شما احساس آرامش میده، خیلی شخصیت برجسته ای هستش، خیلی متفاوته🥰

    اگه آدم یه لحظه به این قضیه فکر کنه مگه میشه آدم بره چاقو رو برداره بخواد سر بچه اش رو ببره، آدم نمیتونه چاقو رو برداره مرغ یا جوجه رو که تو خونه خودش بزرگش میکنه، دلش نمیاد سرش رو ببره، تازه مرغی که برای کشتن اصلاً خریدتش، اونوقت آدم با بچه اش این کار و انجام بده🥺

    امیدوارم که خدا ما رو هدایت کنه، امیدوارم که ما هر روز به این قضیه فکر کنیم که تا چه حد میتونیم ایمانمون رو ببریم بالا تر. و آدم هایی بودن که این کار رو کردن. همیشه میگم اگه یه آدمی تونسته یه کاری رو انجام بده در جهان، ما هم میتونیم اون کار رو انجام بدیم. اگه ابراهیم تونست به این مقام برسه ما هم میتونیم برسیم، اگه ابراهیم تونسته اینقدر روی خودش کار کنه، ما هم میتونیم این کار رو انجام بدیم🥰🤗🙏

    این عید ها رو توی تقویم وقتی نگاه میکنیم و عیدی رو می بینیم، باید فکر کنیم که چه واقعه ای رخ داده که این روز بعد از چند هزار سال، این روز عید قربان توی تمام ادیان هست، مال فقط مسلمونها نیست که. داستان قربانی کردن حضرت ابراهیم در تمام ادیان هست، در دین مسیحیت هست، در دین یهودیت هست، در دین اسلام هست، حضرت ابراهیم پدر انبیا بوده و همه جا نقل شده و ایمانش و یکتاپرستیش و تسلیم بودنش در مقابل امر پروردگار در تمام ادیان در موردش صحبت شده. این روز بزرگ رو همیشه به یاد بیاریم، همیشه خودمون رو سعی کنیم که نزدیک کنیم قلبمون رو، ایمانمون رو، باورمون رو به ابراهیم🙏🙏🥰

    و از خدا می خوام که کمکمون کنه مثل ابراهیم عمل کنیم، که ترس هامون رو بریزیم و بریم تو دل ترس هامون و حرکت کنیم و ایمان داشته باشیم که الله مارو حمایت میکنه.💞

    من هر کجا به خداوند توکل کردم و بهش ایمان داشتم و حرکت کردم، به خدا بارم روی زمین نمونده و کارم انجام شده با بهترین شیوه، با بهترین روش، با دست هایی که هیچ وقت فکرش رو نمیکردم و هیچ ایده‌ای براشون نداشتم به من کمک کرده و واقعا راضیم و از این نحوه تفکر هم راضیم، از این نگاهی که به جهان دارم راضیم، و در تمام ابعاد ازش نتیجه گرفتم💞

    زندگی من تماماً مثال زندگی هست که با توکل و با ایمان پیش رفته و خیلی زندگی قشنگیه، خیلی زندگی آرومیه، خیلی زندگی بی دغدغه و بی نگرانی و ترسیه. واقعاً زندگی پر از نعمت، پر از سلامتی، پر از خوشبختی، پر از زیبایی🤗🙏

    من دوست دارم همه مردم اینو تجربه کنن و میدونم که میشه، فقط ما باید روی باورهامون کار کنیم. در مورد حضرت ابراهیم بیشتر بخونید، داستان های قرآنی رو بخونید، روحیه اش رو بفهمید، درکش کنید، ذهنیتش رو، نگاهش رو به جهان، نگاه خداوند به اون رو ببینید که چه جوری در موردش صحبت میکنه.🥰

    فقط کافیه شما آیاتی که در مورد ابراهیم خداوند گفته بخونید، به خدا جنسش با بقیه آیات فرق میکنه، به خدا جنسش یه جنس عشق ناب پروردگاره، یعنی یه جوری صحبت میکنه در مورد حضرت ابراهیم که آدم احساس میکنه این رفیق جون جونی خداست. و این خیلی به شما کمک می کنه برای اینکه راهتون رو پیدا کنید، برای اینکه یه جوری عمل کنیم که خدا هم در مورد ما هم اینجوری صحبت کنه💝👌

    هر زمان که آیه ای درباره ابراهیم میخونم، به وضوح می بینم که جنسِ این آیات متفاوته. یک عشق ناب میان خالق و مخلوقه. هر زمان که واردِ قرآن میشم و با نامِ ابراهیم روبرو میشم، شخصیتِ این انسان، منو به وجد میاره🥰👌

    شیوه ی تسلیم بودنش در برابر ربّ، شیوه موحد بودنش، حنیف بودنش… همه ی رفتارهای این انسان، وجودم رو به شدّت متحول مکنه🥰.

    برای من، ابراهیم، نمادِ یکتاپرستیِ نابه. یکتاپرستی ای که اونقدر در وجودش به درستی ریشه کرده، اونقدر عمیقاً جزئی از شخصیتِ وجودیش شده، که اونو تسلیم ِ امر خدا کرده، آنچنان خدا رو بعنوانِ نیروی برتر که مدیریت همه ی جهان به دستِ اونه، که محافظِ هر جنبنده ای هست، که بدونِ اذنش برگی از درخت نمیفته، باور داره، که میتونه از هر اونچه که با “تسلیم بودنش در برابر ربّ” مغایرت داره، دست بکشه.💐

    می تونه بی هیچ تردیدی درباره درستی یا نادرستی عملش، مملو از یقین، هاجر و طفلِ شیرخواره اش رو در بیابان رها کنه و با اعتماد به خدا، فرزندش رو به قربانگاه ببره و از همه ی امتحانات، سر بلند بیرون بیاید و تا اونجا پیش میره که میتونه خلیل الله و رفیق خداوند باشه💞.

    هیچ چیز حتی جانِ فرزندش، قادر نیست ذره ای تردید در اعتمادِ او به ربّ، ایجاد کنه.👏

    به راستی ابراهیم کیست؟

    کدوم یک از ما قادره تا اون اندازه تسلیم امرِ خدا باشه، که فرزندش رو قربانی کنه؟😥🤔

    بی دلیل نیست که خداوند در قرآن از هر فرصتی که پیش میاد، به گونه ای از ابراهیم یاد می کنه، که ما در صحبت هامون از دوست داشتنی ترین آدمِ زندگی مون. در هر مناسبتی که در قرآن پیش اومده، خداوند به نوعی خاص اونو اسوه ای حسنه میخونه🤗🙏👏.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    Narges گفته:
    مدت عضویت: 1884 روز

    🌸با نام و یاد خدا سلام🌸

    روز سوم

    واقعاچیزی که وجودم، درونم ، روحم بهش نیاز داره توحیده

    چقدر این ایمان به خدا ، این رها بودن و توکل کردن به خدا روی زندگیمون تاثیر می زاره حتی توی تصمیمات سخت!

    واقعا کی می تونه فرزند خودش رو قربانی کنه؟؟؟ آخه کی؟!؟!؟!

    من حتی یه جوجه رو هم به زور می تونم فشارش بدم، می ترسم بمیره

    اون وقت حضرت ابراهیم میاد به پسرش میگه من می خوام قربانیت کنم؟

    راستش من اولین باره این داستان حضرت ابراهیم رو می شنوم ، اصلا نمی دونستم !!

    تا اینکه استاد گفت و من اولش اصلا نتونستم باور کنم!!!! بعد که داستان حضرت ابراهیم رو خوندم فهمیدم که ماجرا از چه قراره!!!

    ایمانی که حضرت ابراهیم داشت نشون داد که این توحید و ایمان به خدا حد و مرز نداره !! هر چقدر هم روش کار کنی بازم جای پیشرفت و بهتر شدن داره

    عزت نفس هم همین طوره ، بقیه باورا هم

    انتها ندارن که ! بازم جای پیشرفت و بهتر شدن دارن

    چقدر خوبه که فکر کنی که واقعا یه نفر همیشه پشتته و همراهته و فارغ از اینکه چجور ادمی هستی و چه کارهایی کردی بازم درش به روی تو بازه و آمرزنده و بخشنده ست چقدر بهت حس خوبی میده که فکر کنی کار ها رو برات انجام میده ، تو رو هدایت می کنه

    حیف که ما خودمون رو ازش دور می کنیم، خودمون رو در ترس ها و بهونه ها غرق می کنیم

    و نمی زاریم که صداش بهمون برسه،نمی زاریم هدایتمون کنه ، تسلیم نیستیم ، رها نیستیم

    خودمو میگم من توحیدم قوی نیست ، تسلیم نیستم

    ترس هایی دارم که باید باهاشون روبه‌رو شم

    دوست ندارم بزارم ترس ها بر من غلبه کنن و مانع پیشرفتم بشن

    دوست دارم برم تو دلشون و به خودم شجاعت بدم و ازشون درس یاد بگیرم.

    من قبلا از اتاق خودم هم می ترسیدم 😃

    وقتی باید می رفتم بخوابم ، اتاق تاریک می شد و من هم نه که تخیل قوی داشتم با وسایلای توی اتاقم تو تاریکی شکل های ترسناکی می ساختم. حتی وقتی نصف شب بیدار می شدم ، مامان و بابام رو بیدار می کردم بعد برم دستشویی ، البته این ترس رو دیگه ندارم وقتی که با داداشم قایم موشک بازی می کردم ، مجبور می شدم که توی اتاقای تاریک برم که پیدام نکنه ، اولش می ترسیدم ولی بعد دیگه عادی شد و ترسم از بین رفت.می دیدم که خودم بهش شکل دادم و بزرگش کردم و بهش قدرت دادم و هیچی برای ترس نبود.

    یه داستانی رو هم شنیده بودم که خیلی برام جالب بود:

    یک کوهنورد می خواست شب از یک کوه بلند بالا بره اونم به تنهایی چون می خواست افتخار فقط مال خودش شه.

    هوا سرد بود بود و مرد داشت از کوه بالا می رفت که پاش لیز خورد و وقتی داشت سقوط می کرد فکر کرد که الانه که بمیره اما طناب محکم شد و مرد رو نگه داشت.مه پایین رو پوشونده بود و زمین معلوم نبود .مرد که ترسیده بود فریاد زد کمکم کنید

    و صدایی اومد : از من چی خوای؟

    مرد گفت: خدایا کمکم کن

    صدا گفت: به من اعتماد داری؟

    مرد گفت: اره

    صدا گفت : پس طنابت رو ببر

    ولی مرد هیچی نگفت … و کاری نکرد.

    تا اینکه فردا بعدش اون مرد رو پیدا می کنن و می بینن که یخ زده

    مرد فقط یک متر با زمین فاصله داشته !!!! اگه طنابش رو می برید می تونست نجات پیدا کنه!!!

    این مرد اگه تسلیم بود و طناب رو ول می کرد می تونست نجات پیدا کنه ولی این کار رو نکرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    زهرا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1541 روز

    به نام خدای عشق، سعادت، قدرت، ثروت و سلامتی

    سلام به عشق ترین استاد و همینطور خانوم شایسته عزیز و تمام همسفران

    این روزها تماما در حال تلاش برای قوی تر کردن ایمان و اعتمادم به خدا هستم. میدونم کسی که من رو خلق کرده و بهم زندگی داده، همیشه و همه حا حواسش بهم هست، مراقبمه و ی حمایت فوق العاده رو شامل حالم کرده.

    جدا از اینکه هرجایی حتی ی ذره بهش اعتماد کردم واسم شاهکار کرده، باید بگم که حتی حس اعتماد بهش آدمو به وجد میاره.

    بنظرم فوق العاده است که خدایی با این همه قدرت، ثروت، بزرگی، بخشندگی، مهربانی و خیلییی چیزای دیگه که با کلمات قابل وصف نیست، عاشقِ منه، به من احترام میذاره و حتی با دمیدن روحش من رو تکه ای از خودش قرار داده.

    امیدوارم از آسمون و زمین واستون عشق، اعتماد، محبت، شادی، ثروت و سلامتی بباره.

    ایام به کام😍🤸🏻‍♀️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مهدیار عباسی گفته:
    مدت عضویت: 2598 روز

    سلام دوستان و استاد و مریم بانو

    خدارو سپاس گزارم که همه چیز رو خودش مدیریت می‌کند نه کسه دیگری

    من کمی بدهکار هستم و تعهدم را پرداخت نکرده ام

    کمی نگران بودم و ترس داشتم و بی میلی و بهم ریختن سیستم ایمنی بدنم آمده

    انرژی من کم شده و با گوش دادن این فایل کاملا متوجه شرک مخفی که درون من است شدم

    و از خداوند می خواهم به من کمک کند که بتوانم کمی ابراهیم گونه عمل و رفتار کنم

    چه دل بزرگی داشت

    من افسار اسبم ده دلم میخ شده

    و بخاطر کمی دیر و زود شدن پول اینقدر زود بهم می‌ریزم یا این که همسرم یا شخص دیگری روی من می‌تواند تاثیر داشته باشد و احساس من را خراب کند

    ابراهیم چه قدرتی داشت

    خدایا از این قدرتت به من بده که در هر شرایطی بتوانم خودم را کنترل کنم

    سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مهربان گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    روز سوم هست که فایل رو‌گوش میکنم مقایسه میکنم با حضرت ابراهیم خودم رو که چقدر ایمانو توکل به خداش قوی بوده یه توکل بدون خرده شیشه ما وقتی که کارامون جوره خیلی راحت میگیم کاررو من انجام دادم وقتی دودلیم یا کار بلد نیستیم میگیم توکل به خدا و دقیقا تفاوت سر همین قضیست توکل از ته دل دل

    خیلی دوست دارم من هم بتونم ایمانم رو قوی کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2921 روز

    سلام

    روزشمار تحول زندگی من

    روز 3

    فایل بسیار فوق العاده ی اعتماد به رب

    حضرت ابراهیم، الگو و اسطوره ی قرآن و رفیق صمیمی الله!

    واقعا این صفت و لقب چقدر سنگین و عظیمه که خدا به حضرت ابراهیم نسبت میده و میگه که اون خلیل الله یا رفیق صمیمی من هست

    آفرین به حضرت ابراهیم که تونست با ایمانش و با طی کردن یک تکامل و یک مسیر و پروسه به این جایگاه برسه که خدا بهش بگه خلیل الله

    نکته اینجاست که این شخص یک شبه و از همون روز اول این مقام رو نداشته

    نه پیامبر زاده بوده و نه خدا پرست!

    واقعا خیلی حرف داره این موضوع

    شخصی که فرزند یک فرد مشرک و بت پرست بود، شخصی که زمانی ماه و ستاره و خورشید رو میپرستید، به جایی برسه و مسیری رو بره که از تمااااام افراد تاریخ و تمام پیامبرها مقامش بالاتر باشه و برای تمام پیامبر های بعد خودش الگو باشه و برای حضرت محمد الگو باشه و خدا به حضرت محمد که این همه بزرگ و با عظمت هست بگه که اقا تو باید از ابراهیم الگو بگیری…

    خیلی حرف داره واقعا خیلی حرف داره..این نشون میده میشه بدون هیچ چیزی و صرفا با هدایت الله به مقام خلیل اللهی رسید

    مگه حضرت ابراهیم کسی رو دیده بود؟ مگه پیامبری قبل از اون وجود داشت که ازش درس بگیره یا الگو بگیره یا بهش یاد داده باشن؟

    مگه این مسائل اصلا موضوعیت داشت اونوقع؟

    اما میبینیم که یک خواسته و یک نیاز به نیرویی قدرتمند و در ادامه دنبال کردن این خواسته ابراهیم رو به چه جایگاهی میرسونه

    کسی که زمانی ماه و ستاره رو رب خودش عنوان کرده بود

    یعنی واقعا میشه در عمر یک انسان و حتی خیلی زودتر، از شرک مطلق و از یک خانواده و پدر مشرک و از یک جامعه ی شرک زده و بت پرست بشیم ابراهیم

    شرایطی که حضرت ابراهیم داشت

    و ایشون باید برای همه ی ما الگو باشه،

    به خودمون هزار بار بگیم، حضرت ابراهیم اول ماه و ستاره و خورشید میپرستید، اول تو راه درست نبود، اما طلب هدایت کرد و هدایت شد و گذشتش هیچ مانعی نشد از اینکه به برترین انسان تاریخ برسه…

    این نشون میده گذشته هیچ گونه تاثیری نداره تو زندگی فرد، اگر که تغییر کنه

    حضرت ابراهیم الگوی بسیار خوبیه برای ما که میگه اگه حتی پدرت مشرک باشه و جامعه ی تو هم تو همین فضا ها باشه، دلیل نمیشه تو نتونی تغییر مسیر بدی و نتونی بشی رفیق صمیمی رب!

    اگه کسی پدرانش باورهای خوبی نداشته باشن و مشرکانه باشه باوراشون، این باورها به فرزندان و نسل های بعدیشونم منتقل میشه، اما میبینیم که ابراهیم چه کنترل ذهنی انجام داد و چه جهادی به پا کرد تا تونست اون رویه رو عوض کنه و یه جریان عظیم راه بندازه که میبینیم بعدش چندین پیامبر راهش رو رفتن و اون نسل عوض شد کلا

    چه الگویی بهتر از ابراهیم؟

    این مورد رو هم باید به خودمون یاداوری کنیم که اقا حضرت ابراهیم خودش هیچ الگویی نداشتا!!!!

    یعنی در این صورت کار سخت تر میشه برای فرد، که خودش هیچ الگویی نداشت اما راه رو رفت و به نتیجه و هدف رسید و نه به نتیجه ی عادی ، بلکه به بالاترین حد که خلیل اللهی هست رسید

    باز هم به ما میگه که حتی اگه توی موضوعی کسی کاری رو نکرده و الگویی وجود نداره دلیل نمیشه تو نتونی برسی…

    مورد دیگه اینکه حضرت ابراهیم از همه چیش برای خدا میگذره و حاضره در عمل این رو نشون بده، اینکه خواب میبینه باید بچش رو قربانی کنه و تصمیم رو عملی میکنه و میاد با فرزندش در میون میزاره موضوع رو و اقدام میکنه برای اینکار که در لحظه های آخر خدا منصرفش میکنه و قربانی فرستاده میشه

    کسی که از فرزندش، که شاید عزیزترین فرد زندگیش باشه میگذره، برای اینکه توحید تو وجودش رخنه کرده

    کسی که باج نمیده به قدرت های زمانش، اینکه میبرنش تو آتیش میندازنش اما اون آرامش و اون باورها توی دل آتیش براش گلستان میشه و اصلا ابراهیم تو مداری نیست که بخواد آتیش بهش نزیک بشه حتی اگه از نظر فیزیکی توی دلش باشی، مثل آب و روغن که حتی اگه بهم چسبیده باشن، باهم قاطی نمیشن و محتواشون مخلوط نمیشه باهم…

    آره…موضوع تسلیم بودنه…تسلیم محض و با رهایی و سرپردگی کامل

    مثل اینکه خودت رو از یه بلندی پرت کنی پایین، با این باور که مطمئنم اون پایین هیچ آسیبی به من نمیرسه و یچیزی هست که روش بیفتم

    چقدر فرد باید تسلیم و سرسپرده باشه که اینکارارو کنه…

    از خدا میخوام که من رو به مسیری هدایت کنه که بشم خلیل الله و بشم رفیق صمیمی خودش و به این جایگاه و مقام برسم و حتی از حضرت ابراهیم هم بالاتر و بشه جایگاه و ایمان و توحیدم

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مهربان گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    روزسوم همسفر شدنم با گروه واینکه چرا تا به حال به زندگی اینطور نگاه نکرده بودم انقدر درگیر کار و زندگی شدم که یادم رفته خدایی هست که اگر کار هایمان رو به او بسپاریم راحتتر زندگی میکنیم حداقل با ارامشتر

    نمیدانم چطور و اصلا اینکه چقدر زمان میبره که زندگی رو که دوست دارم بتونم بسازم ولی تلاشم روبا امید وتوکل به خدا میکنم وخدا یاری دهنده است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: