«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 93
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همه
واقعا جنس این فایل و حس و حال این فایل به نظر من با بقیه فایل ها متفاوت هست و یه حس دیگه ای رو به من داد و خیلی خوشحالم
و نسبت به فایل های روز اول و دوم سفرنامه این فایل رو بیشتر از اونا گوش کردم چون بیشتر باهاش ارتباط برقرار کردم واقعا خدا رو شکر بابت این احساس خوبم
ایمان منم خیلی کار داره، هنوز خیلی باید روی ایمانم کار کنم و اعتمادم رو افزایش بدم به خداوند و اینکه اصلا ایمانم و باورم نسبت به وجود نیرویی برتر و قدرتمند که جهان( نه تنها زمین بلکه کهکشان ) رو هم بوجود آورده بیشتر شده خیلی خوبه و باید صبور باشم و روی افکارم کار کنم تا ایمانم بیشتر بشه و خودم میدونم که ایمانم کمه هنوز ولی با توکل کردن کردن تو موضوعات کوچیک به خداوند برای اول راه بنظرم خوب باشه برای تقویت ایمانم
خدایا شکرت
تمام ❤
به نام خالق زیبایی ها
رد پای سوم
امروز در واقع چهارمین روزی هستش که من شروع کردم اما
این فایل منو نگه داشت
چون میخوام واقعا تغییر کنم
درس این فایل برای من اینه
اعتماد داشته باش و حرکت کن
ایمان داشته باش و حرکت کن
در واقع اینجوری برداشت کردم نشانه ی ایمان حرکت کردن
و عمل کردن و مطمئن بود و حال خوب هستش
من تصمیم گرفتم که به خدای خودم ایمان داشته باشم
و ترس و تردید و شک که نشانه های شیطانی هستش رو دیگه بهشون بها ندم و فکر نکنم بهشون
در واقع از لحظه ای که فهمیدم که ترس و استرس ، شک ، تردید ، فکر های سمی و ناراحت کننده ، و ..هرچی که مارو ناراحت و اذیت میکنه کار شیطان هستش ، از لحظه ای که آگاه شدم ، میدونم که چجوری باید تصمیم بگیرم
.
من فکر نمیکنم که ابراهیم در لحظاتی که تصمیمهای بزرگ می گرفت
لحظه ای که تصمیم گرفت هاجر رو رها کنه
لحظه ای که تصمیم گرفت پسرش رو قربانی کنه
ترس و شک کن و… نداشت
شیطان همیشه داره نجوا میکنه
ابراهیم ایمانش بزرگ تر از ترس و شک و نجوا های شیطان بوده
ایمان به اینکه دست خداوند میرسه
ایمان به اینکه همه چیز و همه کس در سیطره ی اوست
له ما فی السماوات و ما فی الارض
من تو زندگیم بیشتر از خداوند به نجوا های شیطان بها دادم
شاید به این خاطر بوده که شیطان پیشنهاد هاشو منطقی جلوه میده
اما از این به بعد میخواهم ایمانم رو تقویت کنم
حرکت میکنم و ایمان خواهم داشت که میرسه
الان که من این متن رو نوشتم دانشجو هستم
و تقریباً آخرهای تحصیلم هست
اما هیچ وقت به رشته تحصیلیم بها ندادم
هیچ وقت روش تمرکز نکردم
اون هم به این خاطر که دائماً این فکر درون من بود که این راه به هیچ جا نمیرسه این را اشتباه است
واقع این طور فکر میکردم که هرکس این راه را رفته به جایی نرسیده
اما الان این درک رو دارم که هر کس خودش زندگی خودش رو با باور هاش خلق میکنه
زندگی بقیه به من ربطی نداره و تاثیری هم در راهی که من میرم نداره
من هم میخوام باور های درست رو درون خودم پرورش بدم
حرکت کنم
و تمرکز کنم فقط روی همین یک زمینه
و ایمان دارم که خدا هم کمک میکنه
ممنون از همه
ممنون از استاد و کسانی که برای این سایت و فضا زحمت میکشند
امیدوارم که زندگی پر از نعمت و پول و سلامتی و خوشبختی در هر لحظه رو داشته باشید .
به نام خداوند یگانه
روزشمار سومین برگ سفر
سلام به همگی.
خداروشکر روز سومم هست که دارم کامنت برای سفر میزارم و دوست دارم که همین طور ادامه بدم.
این اگاهی ها این حرف ها واقعا فوق العادن و عمل بهشان چیزیه که تفاوت ایجاد میکنه بین اکثر ادم ها و نتایج.
اعتماد و ایمان به پرودگار واقعا یه کار منطقی و درستی هستش اون کسیه که ما و هر انچه که هست را خلق کرده و یگانه قدرت اونه،همه چیز طبق قوانین او در جریانه و اوست که از رگ گردن به ما نزدیک تره و در روح ما دمیده شده و ما جزئی از او هستیم پس دیگه دلیلی نمونه برای پیروی نکردن از او و قوانینش برای نزدیک تر شدن به اصل وجودمان و اون چیزی که هستیم و وجودمان خواهانشه.پرودگار کسیه که عاشقانه دوستمان دارد و همیشه خیرمان را خواسته و میخواهد و ما با کم رنگ شدن ایمانمان به او در ذهنمان جارا برای شک و تردید و حرف هایی که بوی ترس و شک میدهند باز کردیم و این هم برمیگرده به ورودی هامون و چیزایی که خوراک ذهن و مغزمان میدهیم با گوش کردن به فایل های استاد و تمرین و تمرکز روی این جنس اگاهی، دوباره به ما کمک میکنه به راه راستی که باید برگردیم.
خدایا شکرت به خاطر این استاد فوق العاده ای که سر راهم قرار دادی و تکاملی هدایتم داری میکنی به مدار های بالاتر و ظرف بزرگ تر و بهتر و رحمت ونعمت های بیکران و بی حد و اندازه ات .خدایا شکرت .
سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی
استاد چقدر حالم و احساس درونیم زلال و شفاف شد و اشک ریختم وقتی داستان ابراهیم رو از زبان شما شنیدم.من قبلا هم داستان رو فراوان هم شنیده بودم و هم فیلمش رو دیده بودم ولی این درک و این آگاهی رو که الان دارم قبلا هیچ وقت حسش نکرده بودم
واقعا ابراهیم کی بود چطور تونست به این درجه از تسلیم بودن در برابر رب برسه سوالی که هر روز باید از خودمون بپرسیم اگه اون تونسته پس من هم میتونم خدایا کمکمون کن تا ما هم بتونیم ابراهیم گونه باشیم🙏
خود من همیشه کسی بودم که مدام نگران دو پسرم بودم مخصوصا پسر بزرگم که الان کلاس دوم هست و از اونجایی که کلاس ها آنلاین شده بودن به شدت نگرانش بودم که مبادا از درس و تحصیلش عقب بمونه و تمام وقتم رو صرف رسیدگی به درس هاش کرده بودم جوری بود که پا به پاش سر کلاس آنلاین از اول تا آخرش مینشستم و تکالیف و …..به تک تک شون رسیدگی میکردم و فکر میکردم که این وظیفه ی منه و من مسئول پیشرفتش هستم البته این و هم بگم با وجود این همه رسیدگی شرایط درسی ش چندان جالب و رضایت بخش نبود تا اینکه واقعا خسته شده بودم از بس صبح تا شب باهاش سر و کله میزدم دلم میخواست برم باشگاه، کوه، پیاده روی،ساعتی از تایم روز رو به خودم اختصاص بدم و از خدا خواستم که کمکم کنه و تا اینکه دستهای خدا از راه رسیدن…. 😍
و ی روز خود معلمشون ازم خواستن که دیگه کاری به درس هاش نداشته باشم و خیلی کنترلش نکنم
الان دیگه پسرم خودش به تنهایی میشینه پای کلاس آنلاینش و من اون ساعتی که کلاس داره اصلا خونه نیستم و امروز هم رفتم و کارنامه ش رو گرفتم تمام نمرات خیلی خوب بود و معلمش هم ازش راضی بود
و من الان ی ماهی هست دارم میرم باشگاه و هم کلی از ساعت های روز رو وقت هام آزاد و تنهام میتونم فایل گوش بدم و روی باورهای کار کنم.
اینارو گفتم که بگم فقط کافیه بسپریم به خودش
همه چیو همه چی…..و اعتماد کنیم
خودش بلد چیکار کنه به بهترین نحو ممکن
قطعا همه ی ما خیلی جاها هست که قلب مون بهمون میگه رهاش کن بسپر به خدا ولی ذهن منطقی ما نمیذاره با هزار جور بهانه نمیزاره به این قدرت مطلق تکیه بزنیم مثل من که میگفتم آخه چطور پسرم میتونه وقتی معلم بالا سرش نیست درسش بخونه اگه من کنارش نباشم بازیگوشی میکنه توجه نمیکنه گوش نمیده به درساش هزار جور بهونه
ولی من آگاهانه آرومش میکردم میگفتم خدایا این مشکل من نیست مگه بنده ی منه بنده خودته حالا هم خودت میدونی دیگه ی کاریش بکن من نمیدونم….😅
ولی ایمان دارم که تو راهش و بلدی🥰😊
در پناه خدا
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و مریم جان شایسته
با عشق ، اولین کامنتم رو در سایت استاد عزیزم ثبت میکنم به امید پیشرفت روز افزون و آگاهیهای بیشتر
استاد عزیزم
سپاسگزارم که با این نگاه توحیدی چشم ما رو نسبت به مسائل بازتر و دیدمان را وسیع تر میکنید
هرسال عید قربان میآمد و من بیتوجه به اینکه چقدر عمل یک فرد میتواند توحیدی و خالصانه باشد که سالهای سال ماندگار و روایتش معرف همه باشد.
بعد از این صحبت شما تازه متوجه شدم کاری که فقط برای خدا انجام شود چطور صدای آن همه دنیا را پر میکند و ماندگار میشود
بعد از صحبتهای شما،نام ابراهیم را در نرمافزار قرآنی قابل سرچ،جستجو کردم.خواندن فقط چند آیه،مهر تاییدی بود بر صحبت شما که شخصیت حضرت ابراهیم حقیقتا خاص و رفتار و گفتارش خداگونه بوده است.
قبلا زیاد قرآن را خوانده بودم و نام ابراهیم را زیاد دیده بودم،اما هرگز توجه نکردم که چرا این همه از ایشان نام برده شده،واقعا دلیل چیست؟
قرآن که برای ما کتابی هدایتگر است،هرکلمهاش معنایی برای آگاهی بیشتر و هدایت به ما میرساند،پس این همه تکرار نام ابراهیم هم دلیل بر راه درستیست که او انتخاب کرد و ماهم هدایت میشویم اگر اینگونه ایمان داشته باشیم.
آیهای که میفرماید ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی،او یکتاپرست و تسلیم خدا بود.
یادم میآید در فایلی از گفتگو با دوستان شما گفتید که مسلمان نیستید و یکتا پرست هستید…
چه شباهت عجیبی
چقدر خوشحالم از این شباهت و این مسیر درست
چقدر تحسین میکنم شما رو
در آیه۸۰سوره انعام حضرت ابراهیم میفرماید که خداوند مرا هدایت کرد
چقدر پیام آیات واضح و تکمیلکننده هم هستند
یعنی که هرکس تسلیم خداوند باشد،پروردگار او را هدایت میکند
یا در آیه ۸۳ همین سوره،به زیبایی به مدار و قوانین الهی اشاره شده(نرفع درجات من نشاء)
خدایا سپاسگزارم که چشمم به حقایق آیات قرآن باز شد
خدایا سپاسگزارم که لایق درک این همه آگاهی و زیبایی هستم
سپاسگزارم که آموزه های یکی از بهترین بندگانت هدایتگر زندگیام شده
خدایا سپاسگزارم
مدت زیادی بود که استاد را میشناختم اما تازه چندماهی ست که هدایت شدم به شنیدن این همه آگاهی و به طور جدی عمل به آموزهها را در پیش گرفتم
خلاصه که زیبایی هایی که خودم از این فایل درک کردم را با دوستان به اشتراک میگذارم که حتی اگر یک نفر را آگاهتر کند من به اندازه یک دنیا خوشحال میشوم
خدایا سپاسگزارم که در این مسیر زیبا هستم
سلام عرض ادب خدمت استاد عزیزم این نشانه منه درواقع بابزرگترین تضاد زندگیم خوردم چندروزه نتونستم خودم راجم کنم به احساس خوب برسم استاد گفتم خدایا این سایت همیشه نشونه هاش درست بوده مراهدایت کن من کم آوردم من چاره ای ندارم جزتسلیم شدن بچها چاره ای نیست که دیدم ماجرای ابراهیم اومد وسط استاد چندروزی هست اومدن تیراندازی کردن روی دربنگاهم منم احساسم گاه خوب وگاه بد است استاد نتونستم الخیرفی ماوقع رادرش ببینم کینه رنجش نفرت وجودم راگرفته استاد دیشب بابچهای انجمن صحبت میکردم خطرناک ترین چیز برای یک انسان رنجش است که مامیگیم سم است ازسم چی بدتر ازامروز آرم میگم خدایا بهشون برکت بده همش دعای خیرمیکنم براشون استاد ومن به خداوند اعتماد میکنم استاد توی این ماجرای خیراست برای من سخته کنترل ذهن تواین لحظه ولی من میسپارم به خداوند واین آیه سوره 25 قصص توی ذهنم هرلحظه است که خدایا من کم آوردم وتسلیم توهستم هرخیری میفرستی بفرست من سخت نیازمندم استاد ازخداوند میخواهم مراهدایت کن بهراه راست راه کسانی که ب آنها نعمت دادی نه راه کسانی که برآنها غضب کردی استاد الان وقت اینه من یه تعغیر خیلی بزرگ درکسب کارم بدهم این است تضاد ومیوه اش انشالله هدایت میشوم واین ردپاراگذاشتم روزی بیام این رابخونم وبه ذهنم بگم نشانه توکل ب رب یعنی این استاد من میخوام اونا راببخشم فقط برای خودم که ب احساس خوب برسم من خدابرایم کافی است وهراتفاقی بیفته به نفع منه اون بهترمیدونه خدایاشکرت
روز سوم
برگی از تحول روز شمار زندگی من
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز وسلام به همسفران گرامی که هم قدم و همگام هستیم و از این سفر معنوی لذت میبریم
امید آن دارم که ما هم بتوانیم ابراهیم گونه عمل کنیم
و آنقدر ایمانمان نسبت به خداوند محکم شود که هیچ تر سی و هیچ واهمه ای نتواند مارااز پای دربیاورد..یکی از نشانه های ضعف در ایمان به خداوند همین ترسهایی است که ما با آن دست و پنجه نرم میکنیم ..اگر خودمان را تسلیم خداوند کنیم اگر به او ایمان قوی و توحیدی داشته باشیم اگر بدانیم که او ما را حمایت میکند و حامی ماست خیلی راحت میتوانیم توی دل ترسها برویم و با ترسهامون بجنگیم…خیلی دوست دارم به چنین مرحله ای برسم که طعم لذت تسلیم واقعی را بچشم
تسلیم در برابر امر خداوند
ما اگر در برابر اتفاقات زندگی امان تسلیم امر پروردگار شویم خداوند اینقدر رحمن و رحیم است که خودش تمامی مسیرها رو برامون باز میکنه و مارا هدایت میکند
من خیلی دارم روی خودم کار میکنم که در وحله اول بر ترسهام غلبه کنم واز چیزهای خیلی کوچک شروع کردم مثلا به عنوان مثال من از دریا و موجهایش میترسیدم و وقتی با همسرم به شمال مسافرت میرفتیم از لذت بردن توی آب خودمو محروم میکردم
اما اینقدری از آشنایی ما با قوانین نگذشته بود که سفر دیگری داشتیم به شمال و دریا همونجور که نشسته بودم لب ساحل یک حسی قشنگ با من صحبت میکرد که برو جلو و نترس ما مواظبت هستیم باور کنید وقتی به خودم اومدم دیدم داخل آبم و بدون یکذره ترس با بچه هام داریم شنا میکنیم…
اینکه برای محکم شدن واقعا باید به قول استاد تو دل ترسها رفت ..و خودمونو بسپاریم به دست کسی که هر لحظه در کنار ماست و نگهدارنده ماست .حامی ماست و خودش مارو هدایت میکنه …انشاا که بتوانیم باورهای ابراهیمی را در درونمون تقویت کنیم
اگر حضرت ابراهیم زن و بچه شیرخواره را در بیابان خشگ و بی آب و علف رها کرد و آنقدر ایمانش محکم بود که خداوند حمایتش میکند پس ما هم میتوانیم در برابر مشگلات و اتفاقات زندگی امان تسلیم امر خداوند شویم …
حتی در بدترین شرایط و اوضاع نابسامانی که در زندگی برایمان به وجود آمده. تسلیم امر خداوند شویم واجازه دهیم که خواست و اراده خودش صورت بگیرد که مطمعنا پایان و عاقبت خوشی در انتظار ماست….
امین یا رب العالمین
شادو پیروز و سعادتمند باشید در پناه ایزد منان …
به نام رب غفور رحیمم
سلام استاد عزیزم
سلام مریم جانم
سلام همه خانواده هم فرکانسی من
برگ برگ این سفر معنوی دقیقا همون طوره که خودتون گفتید. ذره ذره پرده ها کنار میره.
اولین و باز گیراترین نکته برام اینجا این دو عبارته :
رابطه بین توحید عملی و قانون فرکانس همون رابطه بین تسلیم بودن در برابر رب و قانون احساس خوب مساوی اتفاق خوبه.
و توضیح این مفهوم با باز کردن توحید ابراهیم
انگار ذره ذره بیشتر برام جا میفته که توحید چیه؟ موحد کیه؟ ایمان اصلا یعنی چطوری باشی؟
و چقدرررررر ترتیب این آگاهی ها در این سفرنامه فوق العادست.
چه هدایتی بوده پشته آگاهی شما که این ها رو به این روال بچینید و ما توشمونو ازشون برداریم
می دونی وقتی که ابراهیم طفل شیرخوارشو با همسرش گذاشت وسط بیابون و رفت به ماموریتش برسه و یا وقتی برگشت و خواست که اسماعیل رو بنا به ماموریتش قربانی کنه
واقعا واقعا واقعا نمی تونم هیچ جوره درکش کنم
اصلا ظرفم گنجایششو نداره الان متاسفانه
همش میگم این یک تمثیله برای درک تو آفرین
که چی؟
که ببین چقدددددررررررر این دور از ذهنه برات.
اما اینکه این رو هم ابراهیم با آرامش و ایمان قلبی انجام بده و مطمئنه که رب من حتما حتما حتما خیر منو می خواد که کمکم می کنه که هدایتم می کنه این یعنی تسلیییییییم
بهت بگه بمیر میمیری
چرا؟
چون مطمئنی حتما چیز بهتری منتظرمه
وقتی به این حد از ایمان برسی میشه چیزی حالتو بد کنه؟ نه آفرین نمیشه
می دونی با خودم میگم ابراهیم موحد واقعی بود که شما رفیق جون جونی خدا
تو چند درصدشی؟ تو چند ابسیلون درصد از ایمان ابراهیمو به ربت داری؟
و اینجاست که نگاه می کنم به شرایطم
و بعد به احساسم
چه فاکتور قشنگی گفتید استاد
هیچ وقت این رو به عنوان ملاک تسلیم و ایمانم نمی دیدم
احساس خوب داشتن در لحظه
حال خوب داشتن
حتی حتی حتی وقتی که شرایط باب میلت نیست
و می دونی درک این چه کمکی بهم کرد؟
اینکه خودم رو تو همین شرایط که هستم دوست داشته باشم
و شرایطمو بپذیرم
و وقتی این طور میشه قلبت آروم میشه
و اون وقته که می تونی صبورانه با امید حرکت کنی
شرایطت باب میلت نیست. آره. اما تو پشتت به ربی گرمه که بدون اذنش برگی از درخت نمیفته. و حالت خوب میشه و میرسیم به جمله اول
ارتباط قانون فرکانس و توحید عملی
از خدا می خوام که کمکم کنه که هدایتم کنه تا حرکت کنم و برم تو دل ترس هام و ایمان داشته باشم که به بهترین شیوه به زیباترین شیوه راه ها رو یکی بعد از دیگری روبروم باز می کنه
به زیبایی باز شدن درها برای یوسف
یا رب
سومین برگ از سفرنامه من
روز سوم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان.
امروز روز سوم سفر من است.
چقدر شگفت زده میشوم وقتی که هر روز یک ورق از مسیر زندگیم را با احساسی ارزنده طی میکنم و لحظه شماری میکنم برای سفری دیگر.
تسلیم
چقدر کلمه دوست داشتنی و عزیزی
قبل از آشنایی با استاد و این فایل همیشه فکر میکردم که افراد بزدل و ترسو تسلیم میشوند.
افرادی که هیچ اراده ای از خودشان ندارند.
افرادی مثل من که همیشه فکر میکردم تمام زندگیم دست کسانی ایست که در زندگی به آنها نیازمندم. به رئیسم برای پول . به رفیقم برای خوشگذرانی . به دوستم برای رابطه ای خوب و……..
اما همیشه در بند بودم. در حاله ای از اسارت.
اسارت نفس.
استاد عزیز من در کلماتت صحبت عزت نفس را شنیدم.
و چقدر برای من لذت بخش بود
لذت بخش بود که بفهمم چقدر من عقب بودم
از خودم از زندگیم از فرزندانم و…..
دوستان عزیز اینکه من امروز فهمیدم ابراهیم گونه باشم برایم دنیایی از مهر و محبت بود.
ابراهیمی که تسلیم بود .
تسلیمی که فکر میکردم افراد بزدل این کار رو میکنن.
اما دیدم باز شد .
خداوندا من خودم را تسلیم خواست و اراده تو میکنم .
من امروز با خودم عهد می بندم که در راستای هدایت های تو قدم بردارم .
تسلیم تو باشم چون فهمیدم که تو بزرگترین منبع انرژی من هستی.من رابطه را از نو میخواهم . ثروت را سلامتی را و……
خداوندا هدایتم کن.
سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایستهی عزیز
امشب یه آگاهی بزرگی رو درک کردم و سرشار از حس عشق به پرودگار و شادی شدم دلم خواست بیام و با شما این احساسمو به اشتراک بزارم.
امروز باز یه مقدار نجواهای ذهنم داشت اذیتم میکرد
حسم بد شده بود. چند دقیقه پیش داشتم جملات تاکیدی روزانهمو تکرار میکردم یکی از جملات اینه: قدرت در دستان خداوند و من است.
حین گفتنش یهو انگاری یه سری چیزارو یادم اومد. چیزایی که شاید زبونی میدونستم و اینهارو قبول داشتم ولی قلبا و با تمام وجودم حسش نمیکردم.
اون لحظه یهو به ذهنم اومد که اره خدا تنها فرمانروا و تنها قدرت و منبع نیروی جهانه. کل دنیا رو سر انگشتش میچرخونه. اون هرکاری رو میتونه مثل آب خوردن برات انجام بده. اون خیلی خیلی قدرتمندتر از سازمان سنجش و کنکور و طراحای کنکور و یا هرچیز و هرکس دیگهایه. اگه خدا بخواد که تو رو به هدفت برسونه، تو سه سوت اینکار رو انجام میده. تنها شرطش اینه که تو همه اینارو باور داشته باشی که قدرت تو دستای اونه نه کس دیگه.
اون اگه بخواد تو رو به عرش برسونه میرسونه. فقط باورش کن.
فقط قبول کن و اجازه بده که خودش کاراتو انجام بده. بسپرش بهش و بهش اعتماد کن.
فقط باور کن که خداست که میتونه تو رو به هرانچه که میخوای برسونه جوری که دیگران باورشون نشه اصلا. فقط باید باور کنی که اونه که کارارو برات انجام میده. تو به واسطه یاری خدا به خواستههات و هرآنچه که میخوای میرسی و این وسط هیچی هیچ تاثیری نداره و هیچ کس هیچ قدرتی در برابر اون نداره.
باور کن که تو تنها به واسطهی کمک خدا به هدفت میرسی نه به واسطهی تلاشت یا هرچیز دیگهای.
مهم نیست حتی اگه کل دنیا مخالفت باشن. مطمئن باش تیم دو نفرهی تو و خدا کل جهان رو حریفه.
فقط باورش کن، بهش اعتماد کن ، بسپرش به اون و مطمئن باش که اون بهتر از بهترین ها رو برات رقم میزنه و دیگه نگران نباش.
همونطور که قبلا اینکار رو کردی و خدا هم کارشو عالی انجام داده و جواب اعتمادت رو با بهترین اتفاقات و معجزه ها داده.
وقتی اینا یهو به ذهنم اومد با خودم گفتم اگه یکی با تمام وجودش به اینا اعتقاد داشته باشه دیگه هیچ غمی تو دنیا نداره.
با اینکه اینارو اون لحظه عمیقا حس کردم ولی لحظه ای بود. بعضی وقتا برای چند لحظه یه سری آگاهی هارو قلبا باور و حس میکنم ولی بعدش حسم میپره.😅
این نشون میده که باید بهتر رو باورهام کار کنم و این کار رو میکنم.
خدایا ازت ممنونم که داری اینقدر زیبا منو هدایت میکنی و راه رو نشونم میدی و انقدر زیبا بهم الهام میکنی. ازت ممنونم که هستی. عاشقتمممم.❤