«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 94 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام خدمت همه
من سعی میکنم که روی خودم کار کنم و بهتر از روز قبلم بشم.
استاد بابت زحماتتون ممنونم
چیزی که فهمیدم من و درک کردم اینکه که ما خیلی جاها به خدا اعتماد نداریم ایمان نداریم.نمونه اش جاهای هستش با اینکه ترس داشتیم و حرکت کردیم و از آخرش خبر نداشتیم ولی حرکت کردیم نترسیدیم و به خدا توکل کردیم و گفتیم یه چیزی میشه دیگه به خدا توکل و واقعا پاداشمون رو گرفتیم .
ولی جاهایی هستش که حرکتی نکردیم ایمان نداشتیم که حرکت کنیم .حساب کتاب کردیم که اگه نشه چی. میشه و گفتیم نه نمیشه و از ترسمون و تهش که نه نمیشه و اگه نشه چی میشه حرکت نکردیم و حرکت نکردیم و چی شده درجا زدیم .در جا زدن و عقب موندن و حال خوب نداشتن جواب حرکت نکردن هستش جواب ترسیدن هستش .جواب اعتماد نداشتن به خدا هستش.
وقتی اعتقاد قلبیت این باشه که هرچقدر حرکت کنی و تلاش کنی کسی کمکت نمیکنه خدایی نیست که کمکت کنه واقعا هیچ حرکتی نمیکنی .
واقعا قدم از قدم بر نمیداری.ولی وقتی بگی من حرکت میکنم خدا کمکم میکنه خدا راه رو نشونم میده خدا خودش درست میکنه خدا خودش روزی میرسونه خدا خودش هدایت میکنه.
وقتی به زندگی ام نگاه میکنم میبینم جاهای که حرکت کردم و با وجود ترس ها به خدا توکل کردم و حرکت کردم و خودش کمک کرده بهش ایمان داشتم پاداش داده بهم پاداش چی بوده پاداش حس خوب بوده حال خوب بوده .زنده بودن و سر زنده بودن بوده
روحیه خوب بوده و تجربه بوده .خنده بوده .نعمت ها بوده.
و جواب حرکت نکردن و اعتماد نکردن بهش حس بد بوده و اتفاقات بد بوده.ترسیدن بوده .درجا زدن بوده عقب رفتن بوده .دور شدن ازش بوده .ناامیدی بوده .کارها پیش نرفتن بوده.
فراموش کردن بوده.
انشالله بتونیم همیشه به خدامون توکل کنیم و اعتماد کنیم و همه کارها رو بسپاریم به خدا نه به کس دیگه .
سلام عزیزانم
واااای چقدر زمان بندی و هدایت پروردگارم دقیق و بینظیره.
زمانی ب این فایل هدایت شده ام که توی یک موقعیتی قرار گرفتم که ترس ها میخوان منو احاطه کنند. میخوام قدم هایی بردارم ولی نجواها بهم میگن نمیتونم انجامش بدم، میگن شاید نتونم بخوبی انجامش بدم میگن یه عالمه نفر قراره بهت نگاه کنن نکنه که بد انجامش بدی و از حرفا.
ولی این فایل ، داستان ابراهیم بهم یادآوری میکنه که همین الآن هم بخاطر هدایت های خداست که به اینجایی که هستی رسیدی، آدم بهتری شدی و احساس بهتری داری.
قبلن هم هیچ ایده ای نداشتی که چکار کنی، ولی گفتی خدام هدایتم میکنه و با جسارت قدم برداشتی . مطمئن باش خدا باز هم هدایتت میکنه. تا به خواسته هات برسی.
به مسئله برخوردی؟! خدا کمکت میکنه حلش کنی.
فقط نجوا ها رو بذار کنار و ببین دلت چی میگه ، چه طرز فکری بهت احساس امید وآرامش میده؟ همونو دنبال کن، همون هدایت پروردگاره.
و به امید خدا باز هم به حرف دلم گوش میدم و ایمان میارم به اینکه خداجانم منو تو مسیر هدایتم میکنه.
خدایا شکرت
شکرت که بازهم منو هدایتم کردی.
بچه ها! استاد جان! خانم شایسته! دم همتون گرم.
چقد خوبه من دوستای خوبی مثل شما دارم.
به نام رب العالمین
سلام دوستان
فکر میکنم این دومین کامنتی باشه که توی سایت میزارم.
من سفر نامه هارو چند وقت پیش شروع کردم اما بعد از روز دوم فاصله انداختم و الان تازه دارم روز سوم رو میبینم.
خب، بگذریم.
این فایل به من یاد داد تسلیم خداوند باشم.
ایمان و یکتا پرستی داشته باشم
و سعی کنم به درجه ای از ایمان برسم که مثل حضرت ابراهیم (ع) رفیق خداوند باشم. چقدر کلمه “رفیق” خدا بودن برام جالبه!
درسته ک ما همه تا الان شنیدیم که ما بندگان خدا هستیم و خداوند عاشق ماست.
اما رفیق خدا بودن فرق داره. انگار اینجا تو هم با خدا رابطه ای ورای بنده و پروردگار با خدا داری. انگار نزدیک تری. قطعا خیلی نزدیک تر بود حضرت ابراهیم به خداوند وقتی خدا او رو رفیق خودش نامید.
خوشحالم ک هستم توی این مسیر و دوست دارم رد پاهایی از خودم بجا بگذارم تا تکامل خودم رو ببینم.
سپاس گذارم از خانم شایسته ی عزیز، که همیشه با مقدمه های عالی که برای فایل ها در نظر میگیره فهم مطلب و بهتر میکنه و همیشه پر از نکته است.
سپاس گذارم از خداوند که من رو در این مسیر هدایت کرد تا بتونم در نهایت سعاتمند،سلامت و ثروتمند باشم
سلام استاد عزیز وبانو مریم عشق
روز سوم رو گوش دادم ولی نظر ننوشته بودم
امروز یاد قولم افتادم
وای امان از وابستگی
بعدش میشه شرک
وابستگی به هر چیزی که از عشق و علاقه بوجود میاد وفکر میکنی که تو رو خدا فرستاده که سرنوشت شخص رو عوض کنی وذهنت میگه دست خدایی برای -مثلا داداش کوچیکه-دوستت-دخترت-پسرت و…..
بخودت میای میبینی کلی از عمرت رفته وتو نفهمیدی چطور گذشت واون طرف هم راه خودش رو میره
واین سفرنامه میگه اقا اعتماد کن بخدا توکل کن وهمه چی رو بسپار بخدا مثل حضرت ابراهیم
توکل توکل توکل وقانون رها را در زندگی رعایت کنیم
مرسی استاد عزیزم مرسی مریم عزیزم مرسی دوستان هم فرکانسی
سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان
و عرض ادب خدمت شما دوست هم فرکانسی عزیز
این فایل بهشتی و این کامنت دگر گون کننده واقعا انقلابی در وجود من بوجود آورد
من خیلی از عمرم رو صرف همین تغییر سرنوشت کردم
ممنونم بابت این کامنت زیبا
در پناه خدا موفق و سربلند باشید
بسم الله الرحمن الرحیم.
فصل یک | روز سه.
نهم مرداد هزار و چهارصد و سه.
سلام میکنم به همه عزیزانی که این دیدگاه رو میخونند.
یادم میاد یکبار در حوالی سال 98 ، فصل اول و دوم این سلسه از فایلهای دانلودی رو گوش داده بودم؛ ولی این بار که مجدد دارم میشنوم، به قدری آگاهی کسب میکنم که گویی اصلا نشنیده بودم !
خدایا شکرت بخاطر هدایت شدن به این مسیر.
وقتی میگم خدا در بهترین زمان انسانها رو هدایت میکنه یعنی واااااقعا میکنه.
خدای من باورم نمیشه، من باید این فایل رو درست زمانی بشنوم که در آستانه مادر شدن هستم.
شکر خدا رو بابت این نعمت به جا میارم و سعی میکنم خودم رو در آرامش نگه دارم. اما مسئلهای که از همون اول نگرانش بودم این بود که «نکنه به فرزندم وابسته بشم»، «نکنه این کوچولو باعث بشه خودم رو فراموش کنم» و نجواهایی از این دست.
فکر میکنم باید بارها و بارها این فایل رو گوش بدم و این باور رو در خودم ایجاد کنم که میشه عاشق کسی بود بدون اینکه نیاز باشه خودت رو بخاطرش حیف کنی.
درست مثل ابراهیمِ پیامبر سلام الله علیه.
باز هم خدا رو شکر میکنم بابت این آگاهی و این هدایت.
الحمدلله رب العالمین.
سلام دوست عزیز
خدا رو شکر داری مادر میشی تبربک میگم
تحسینت میکنم آرامش ات حفظ کردی
مادر شدن لذت داره من مادر سه تا بچه ام قرار نیست خودمون یادمون بره
اگه خودت سالم باشی بچه هم سالمه
اگه خودتو دوست داشته باشی می تونی بچه ات دوست داشته باشی
باید اول عاشق خودت باشی و به خودت برس
امیدوارم هم خودت هم بچه ات سلامت باشید
در پناه خداوند باشید
به نام خداوند بخشنده و مهربان
با شنیدن فایل سوم سفرنامه من واقعا به این نتیجه رسیدم که با تمام وجود روی ایمان و بندگی
خودم کار کنم داستان حضرت ابراهیم الگوی بزرگی برای همه ما انسان هاست که بتوانیم در مسیر بندگی به بهترین شکل سربلند باشیم ایمان قلبی و عمیق به خداوند حس زیبا و آرامش بخشی حس به دور از نگرانیه اینکه خدا دوستت و بهش اعتماد داری بهترین ها رو برات میخواد امیدوارم باشنیدن فایل های بعدی همین حس خوب و با ارزش بودن رو داشته باشم و هر روز بهتر از دیروز این مسیر موفقیت رو ادامه بدم
رد پای سوم
با تشکر از استاد عباسمنش و خانوم شایسته
به نام خداوند جهانیان
استاد عزیزم سلام
قرار هر روز صبح من شده گوش دادن به یکی از فایل های روزشمار . امروز رسیدم روز سوم و چقدر خوشحال که این مسیر رو آغاز کردم .
چقدر این جملات که ما به خاطر بچه هامون دنبال آرزوهامون نرفتیم یا از خودمون گذشتیم شب و روز کار کردیم تا اونها تو رفاه باشن برای ما آشناست . وقتی پدر مادرها اینها رو بیان میکنن هم میخوان خودشون رو قربانی شرایط نشان بدن هم میخوان بگن ما پدر مادر فداکاری هستیم و هر جا فرزند لحظه ای مطابق خواست اونها عمل نکنه از همین جملات برای دادن احساس گناه استفاده میکنند .
ولی ایکاش این فرهنگ این باور تغییر کنه و پدر مادرها یاد بگیرند برای خوشحالی و خوشبخت بودن فرزندشون نیاز به چشم پوشی از خواسته ها و نیازهای خودشون نیست قطعاً فرزندی که پدر و مادرش به خاطر دنبال کردن خواسته هاش و رسیدن به اهداف خودش خوشحال هست بیشتر احساس خوشبختی میکنه تا فرزندی که پدر مادر غمگین و پر از حسرت به خاطر نرسیدن به خواسته هاشون داره .
من هم مثل خیلیها تو این شرایط بودم و الان که سه سال از آسمانی شدن مادرم میگذره یکی از حسرتهام اینه که چرا اونجور که دلش میخواست زندگی نکرد و شاد نبود .
البته امیدوارم خداوند من رو هدایت کند تا به خواسته های خودم برسم و بتونم مادری شاد و قوی برای فرزندم در آینده باشم.
از خداوند برای همه سلامتی شادی و ثروت آرزومندم.
در پناه حق
سلام و درود بر دوست عزیزم
با خوندن کامنت خلاصه و مفید شما این به ذهنم رسید که خداوند در داستان اعتماد به رب برای قربانی فرزند میخواد به ما بگه ما باید تمام اون وابستگی های که به فرزند داریم و اینم خدا خودش میدونه باید وابستگی ها رو قربانی کنیم تا هم خودمون رشد کنیم هم اجازه بدیم فرزندانمون رشد کنند که اگه نتونیم این وابستگی ها رو قربانی کنیم باید خودمان و زندگیمان را قربانی فرزندان کنیم که این نه به نفع ماست نه نفع بچهامون و چقد قشنگ اینو به تصویر کشیدن و اونحا که استاد میگه بهترین حمایت ما نسبت به فرزندانمون اینه که حمایتشون نکنیم یعنی دلسوزی نکنیم نگیم ما که راحت زندکی نکردیم بزار اینا راحت بخورن راحت بپوشن و یا از سهم خودمون بزنیم و خودمون تحت فشار بزاریم تا اونا بخورن و بپوشن نتیجه خوبی نمیده هیچ فردا حتی بچها دوقورت ونیمشونم باقیه سرکش میشن به نطرم که صدرصد چون خودم پدر هستم این داستان و این حرف استادمون درسته و کامله.
ما باید وابستگی هامونو قربانی کنیم تا با خودمون و زندگیمونو حتی با وجود فرزندانمون عشق دنیارو بکنیم باهم در کنار هم نه در مقابل هم چون طبق قانون به هرچی بچسبیم از ما دور میشه.
و درآخر خدا مادرعزیزتو بیامرزه روحش شاد و غریق رحمت الهی باشه انشالله.
سلام و عرض ادب
روز سوم تحول هستم
7شهریور1403
وای اشک فقط تو چشمام بود
چقدر زیبا قدر واقعا
چقدر به موقع. وای چی بگم
خدایا شکرت دقیقا انگار خدا داشت باهام صحبت میکرد
من حدود 4ماهه مهاجرت کردم
و اومدم تهران و. واقعا هیچ کس را ندارم غیر از خدا
از صبح زود دلم گرفته بود یه غم سنگین بی کسی داشتم
صبح زود بچه ام اومد و کلی باهاش بازی کردم
رفتم وضو گرفتم و سجده کردم و تو سجده کمک خواستم
گفتم خدایا من غیر از تو کسی را ندارم
کمکم کن و بهت نیاز دارم
چون هنوز تقریبا بیکارم و درآمدی ندارم
فقط به تو توکل کردم که راه را نشانم بدی
واقعا در طول روز 100ها بار نا امید میشم
فقط همون لحظه خدا رو صدا میزنم
پیام بسیار زیبایی بود
انشالله استاد گرامی خلیل خدا بشی و همچنین کل بچه ها
من میدونم. خدا هر وقت دری راببنده
جاش دروازه باز میکنه برام
خدایا شکرت
سلام دوباره خدمت استاد و خانوم شایسته ی عزیز و تمامی دوستان هم فرکانسی
.
این روز سوم از فصل اول روزشماره تحول زندگی من هست و واقعا با تمامی وجودم حس میکنم در حال تحول زندگیم هستم چراکه تماما این سه روز و سه فایل نشونه از طرف خدا بود برای من که سوگند اعتماد کن برو تو دل ترس هات و مهاجرت کن تو اینجا باید ایمانتو نشون بدی به من توکل کنی تا من برات مسیرو به قشنگ ترین شکل ممکن بچینم
.
و من اعتماد کردم و توی این مسیر دارم قوم میزارم و چقدر قشنگ داره مسیروبرام میچینه خدایا هزاران بار شکرت بابتش که خودت داری تک تک موانع رواز سر راهم برمیداری چون من بهت اعتماد دارم که کل مسیرو سپردم به خودم من ازت تقاضا کردم و تو داری واسم میچینش
.
و حرف هاتون بازم میگم حس میکنم خود خدا نشسته جلوی من و از زبون شما با من حرف میزنه که باید بهش اعتماد کنم و نباید بزارم هدف زندگی پدر و مادرم بشن من که بچشون هستم
.
و باید سعی کنیم توی زندگیمون ابراهیمی رفتار کنیم یعنی تسلیم باشیم که یک پله بالاتر از ایمانه و اینجاست که تفاوت ادم ها در مقابله با ترس مشتص میشه
.
درسته ترس هست ولی باید ایمان داشته باشیم باید تسلیم باشیم و به خودش توکل کنیم چون خدا از بی نهایت طریق و دست خودش مارو هدایت و راهنمایی میکنه
.
خداوند خیر و صلاح مارو میخواد پس من ایمان و تسلیم بودنمو نشون میدم تا خدا بهترینارو واسم رقم بزنه
.
ما باید ایمانمونو ببریم بالا چون اگه یک فردی تونسته یک مسیری که رویایی من هست رو بره پس منم میتونم فقط باید شده 1٪ بهتر ازش عمل کنم کارهای و دستور عمل هایی که انجام میده رو و ایمانمو نشون بدم که خدا کمکم کنه اقدام کنم چون استاد همبشه میگه ایمانی که عمل نیاره حرف مفقته
.
پس میریم توی دل ترس هامون> توکل میکنیم > ایمانمونو نشون میدیم
بنام انرژی بی پایان جهان هستی بخش
سلام وادب واحترام
استادعزیزم امروزمیخوام حقیقتا ازرابطه خوب خودم باخداتعریف بکنم /خخخ/اگرکسی دوست نداره این نوشته هارونخواندامابی نهایت آموزنده هست…
استادعزیزم میدونم شمافرزندتون روازدست دادیدوهمیشه وهمه جاگفتیدبنده همیشه شماروتحسین کردم …من حقیقتا3بارپسرم عرشیاروبه دلیل باورهای اشتباه همسرسابقم والبته خودم هم کم کم باورکرده بودم چشم نظرونمیدونم ازاین خرافات روتواون سالهاپسرم بیماری سرع تشنج شدید داشت و3بارمرد،اما من سریع اول چون باورهام درست تربودازخداگرفتمش این هدیه رواماسریع دوم خودم هم مردمو زنده شدم واماسریع سوم که دیگه من قرآن روکامل خوانده بودم البته به زبان مادری وبی نهایت راحت درکش کردم خودم پسرم روخوب کردم باالهامات خداوندوالان ازاون سال تابه حال یک دانه قرص پسرم نمیخوره 5سال هست وخداروشکرسالم وسالم هم داره درس میخونه وهم ،به صورت حرفه ای بامن همکارهست وحاضرم قصم بخورم ازمن بیشترتوسیاهکل میشناسنش/خخخ/
استادخواستم بگم من یکجاهایی خودم راجای ابراهیم گذاشته ام وخوشحالم که تونستم خداروشکرموفق باشم والان به حدی قوی شده ام که اگر الان بهم بگندعزیزترین کسم ازاین دنیارفته شایدنیم ساعت توفکربرم اماخیلی راحت کنترل ذهنم روبه دست میگیرم میدونیدچراچون هممون میخوایم ازاین دنیابریم واین دیگه یک قانون هست وبی نهایت زیباهست پس چرابایدغمگین باشه آدم وقتی میدونه که غم وغصه غمهای بیشتربرات میاره وتازه این اتفاق یک اتفاق بدنیست یک چیزی هست که همه ماهادیریازودباهاش روبه رومیشیم واین هم الهه مرگ هست که حتی به خانواده ام گفته ام که بعدازاینکه من ازاین دنیافانی رفتم به دنیای ابدییت لطفا جسم منویاتودریابندازیدیابسوزونیدونمیخوام برام قبریاتابوتی بگیریدومنوبت کنیدبی نهایت مخالف هستم حتی گفتم بایدشادی بکنیدولباسهای رنگی بپوشیدچون الهه مرگ یکی ازهدفهای من هست که به خودواقعیم میرسم واون هم خداست. ..بازم میگم استادمن هیچوقت کامل نیستم وهیچکسی کامل نیست حتی خودپیامبرها،امابه خودم وخدایم متعهدشده ام تمام سعیمومیکنم تابنده واقعی وخودواقعیم باشم وسالم وسلامت وشادزندگی کنم همین والبته اینوبازمیگم ایمانی که عمل نیاردیک حرف چرت هست وهمیشه گفتم وبازهم میگم اگربه خداوندوبه استادعباس منش ایمان باعمل نداشته باشیدوقت خودتون رومیگیریدنتیجه نخواهیدگرفت حتی تمام فایلهای پولی استادروهم بخریداینومنی ازش حرف میزنم که خودم قبل ازفایل پولی که الان تازه قدم چهارم 12قدم استادروخریدم وکتابهارو…من قانون رودرک واجرامیکردم وتمرین میکنم هرروزونتایج عالی میگیرم
شماهم میتوانیدباایمان وعمل وحتی باهمان فایلهای رایگان استادنتایج متفاوتی درزندگی خودتون بگیریدبازم میگم ایمان وعمل صالح
دوستون دارم یاحق///