«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 95 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هدایتگر
خداوندِ حمایتگر
سلام خدمت استاد و همه دوستان عزیز
“اعتماد به رب”
ابراهیم همسر وفرزندش رو دربیابان های مکه رها میکنه
همین این تیکه کلی پیام برام داره
داشتم به خودم میگفتم چه قدر! راحت و اسوده خاطر فرزندم رو سپردم به دست پدرش ….
چه قدر! هدیه ای که خدا بهمون داده رو وقتی برا چند دقیقه تنهاش میزارم ته دلم نگرانش نیستم..
و همه ی این نگرانی ها و نکنه ها واییی الان چی میشه و…ها به خاطر اعتماد نداشتن به ربِ
باور نداشتن به این جمله که
《 خداوند نگهبان و حمایت گرِ همه هست 》
چه موقع باور میکنم ؟
و چه موقع ایمان دارم ؟
روزهایی را یاد آور شوم که خداوند بود با الهاماتش من را در زمان و مکان مناسب هدایت و حفظ کرد
روزهایی که من نبودم فرزندم را بزرگ کنم بلکم خودش بود با نشانه هایش با الهاماتش توانایی در من ایجاد کرد که رشد دهم هدیه اش را
زمانی که همسرم با ماشین سنگین و با بار بوده وپیچ های تایرش شل شده و اورا عبور داده ازسربالایی و سالم و سلامت تا مقصد رسانده اش
زمانی را که دوستم میگفت درمسیر بودم و وقتی میخواستم ترمز بگیرم ترمزم بریده و تنها چیزی که به ذهنم اومده ترمز دستی را بکشم و ماشین رو خاموش کنم
و تصمیم داشته روز بعدش بره بیرون از شهر حالا شما فکر کنید توی اتوبان با سرعت بالا اگه ترمز نگیره چی میشه
و اینجا خداوند نگهبان و حافظه شده!!
اما حالا با این همه نمونه های عینی با این همه منطق
دیگه جای درنگ نیست ،جای ترسیدن نیست
و باید ایمانم را نشان دهم
زمانی که عمل کنم
میترسم تنهایی تودل شب قدم بزنم حالا بگم خداوندحمایتگرمه
میترسم صبح زود که هوا گرگ و میشه برم پارک بگم خدایا من وجودمو میسپارم به خودت
پدر یا مادرم حالشون مساعد نیست نگرانشون نشم ایمان داشته باشم خدا الهاماتش برای همه هست همه رو هدایت و کمک میکنه…
و…
چه قدر آرامش بخش…
و الان چه قدر آروم ترم
اینقدر جمله رو از درون باید باور کنم
اینقدر با کلمه به کلمه این جمله باید یکی بشم
که نتیجه اش بشه تسلیم بودن دربرابر خالق جهان
استاد و دوستان بعد از این که فایل رو گوش دادم
همسرم اومد خونه و عینکم که خراب شده بود رو برای چندمین بار درست کرد
بعد بهم گفت واقعا نمیخوای چشماتو عمل کنی !!
چه قدر دیگه میخوای صبر کنی تا عرشیا بزرگ تر بشه و فلان..
و با خودم گفتم این که هدایت بشم به این فایل وهمسرم اینقدر جدی بهم یاد آوری کنه خودش نشونست !!
پس ایمانت رو نشونه بده به خداوند
وواقعا مطمئن تر شدم و اینبار دلم خیلی قرص بود
خدای اسماعیل وهاجر همون خداست
خدا دستانش رو برات میفرسته
نمیزاره بارت زمین بمونه
وبه قول استاد وقتی” توکل و ایمان’ به خداوند بشه تمام زندگیم
یعنی همه چی دارم
،ارامش،سلامتی،معنویت،موفقیت و ..
میدونی چرا
چون تسلیمم دربرابر خداوند چون اگه حرکت کنم با توکل به خودش با امید به خداوند توانا حرکت میکنم ترسی به دل ندارم
احساس خوب دارم آرامش دارم ،سبک بالم ،
و این ها نشانه های تسلیم بودنم هست
خیلی قت ها شده پسرم توی ارتفاعی ایستاده و تا میرم نزدیکش تا بغلش کنم حتی وقتی دستام رو کامل به سمتش باز نکردم خودشو میندازه تو بغلم ،باید اینجوری اینقدر مطمئن باشم به خداوند که در خودمو رها کنم ،که دیگه لحظه ای برا تصمیمی درنگ نکنم …
مطمئن باشم هوامو داره
خیلی وقت ها میشد فرزندم که مریض بود شب ها تب میکرد و من خیلی خیلی خواب سنگین بودم ولی یه نیرویی بیدارم میکرد و وقتی فرزندم کنارم بود گرمای بدنشو حس میکردم میفهمیدم که چه قدر تب داره
هر موقع سرماخوردگی داشته باشم اصلا تمام الهاماتش رو میفهمم که میگه آلان چیو بخور و چی کار کنم
خدایا سپاسگزارتم که منو تنها بر روی زمین رها نکردی
استاد جان سپاسگزارتم که بهمون داری یاد آوری میکنی چه پروردگاری داریم
چه نیروی با عظمتی داریم
پایه های اساسی یک زندگی پر از نعمت رو داریم بهمون یاد آوری میکنی …
اسناد سپاسگزارتونم به خاطر این کلام شیواتون
این احساس عمیق و زلالتون
مریم جان سپاسگزارتم که یک الگو شدی برام …
الهی شکرت…
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و سرکارخانم شایسته
روز شمار تحول من به ایستگاه سوم رسید ،ایستگاه اعتماد به رب ،هرچی این فایل رو گوش میکنم متوجه میشم ایمانم به خدا از حد زبان بالاتر نرفته و چه سعادتمند هستند افرادی که به رب اعتماد می کنند.
چند سال پیش یادمه در حالی که از قوانین هیچ چیز نمیدونستم پولی رو تو یکی از صندوق های مالی و اعتباری سپرده داشتم قرار بود سه شنبه اون پول رو بردارم و بدم به مستاجر خونه ای که تازه خریده بودم تا خونه رو تخلیه کنه ،الله اکبر هیچ وقت یادم نمیره روز یک شنبه یه حسی به من گفت علیرضا پولتو بردار بده به مستاجر، منم بی هیچ چون و چرایی انجام دادم چقدر اون بنده خدا خوشحال شد ،.قسمت مهم داستان اینجا بود که روز سه شنبه دیدم جلو صندوق ازدحام شده گفتم چه خبره ،و متوجه شدم صندوق ورشکست شده ، خدایا قربونت برم چقدر تو به موقع پیامتو میدی این ما هستیم که به تو اعتماد می کنیم یا نمی کنیم
اونی که به تو اعتماد می کنه میشه قد افلح من زکیها و اون که اعتماد نمیکنه میشه وقد خاب من دسیها.
سپاسگزارم از استاد عزیزم که با این فایل به من یادآوری کردند که علیرضا اعتماد به رب یعنی اقدام حتی زمانی که هیچ چیز روشن و واضح نیست .
امیدوارم به این حد از درک برسم که تفاوت پیام خدا یا همون الهام رو با نجوای شیطانی ذهن متوجه بشم .
خدایا هدایتم کن، خدایا حفاظتم کن، خدایا حمایتم کن ، آمین
ای که با نامت جهان آغاز شد دفتر ماهم به نامت بازشد
دفتری که ازنام تو زیور گرفت کار آن ازچرخ بالاتر گرفت.
سلام استاد ومریم جان
ردپای سومین روز من
وقتی این فایل را گوش می کنم می بینم واقعا من به چی خودم مینازم که توحیدی هستم
الله اکبر
یک دختر 13 ساله دارم که گاهی اوقات خودش میره مدرسه .ومیاد وگاهی اوقات خودم میبرم میارم
هنوزم که خودش میره هزار تا نجواهای شیاطینی میاد تو ذهنم
دختر بچه چرا ول کردی الان یه بلای سرش میاد جامعه ناامن
یکم عصبانی میشم از خودم ولی بلافاصله آروم میشم میگم مگه زمانی که تو شکمم بود من نگهبانش بودم صاحب اصلی اون کسی دیگست
وبه خدای میگم خدا جونم امانتی که سپردی به من من میسپارم به خودت خودت حافظش باش که هیچ قدرتی بالاتر از قدرت توریست
آرام میشم وتسلیم
هنوزاینکه برم سرکار بچه ها تو خونه غذا ندارن تنها هستن رو دارم نمی تونم رهاشدن کنم از طرفی نیاز مالی هم دارم
از خدا خواستم یه کاری سر راه من بزاره که تو خونه باشه نیاز به بیرون رفتن نباشه وایمان دارم که حتما ممکن میشه
من نور هستم از سرچشمه پاک خداوند .قدرتمند ثروتمند وزیبا تمام درهای رحمت وبرکت بر روی من باز هستن
همین طور که خداوند برکتی مانند استاد سر راه زندگی من قرار داد
سالها بود استاد را می شناختم ولی سمتش نمی اومدم
تا اینکه خداوند هدایتم کرد وگفت سمیرا استاد اصلی تو این هست بقیه حاشیه هستن
شاد باشید شکر گزار
سلام استاد خوبم و مریم خانم نازنینم
سومین روز سفرنامه
تسلیم یعنی احساس خوب و احساس خوب یعنی هر لحظه دوستی با خدا
همین جمله میتونه روز منو بسازه الهی شکرت بابت هدایتهای زیبا…چه قدر همه چی منظم دقیق و بابرنامه…ممنون استاد مهربانم خدا همراه همیشگتون
سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته
از این فایل عالی درس های زیادی گرفتم که میتونه در رشد تربیتی برای فرزندانم موثر باشه
در نسل امروز ما فقط یاد گرفتیم نگران وترس از اینکه بچه هامون در آینده چه میشه وهزاران نگرانی های بی مورد که بیشتر به جای اینکه کمک کنه بیشتر مشکل ایجاد میکنه
چون وقتی ترس ازاینده داشته باشی واسترس داشته باشیم بیشتر رفتار مون در مقابل بچه ها نادرست میشه ودر رفتار بچه ها عکس جواب میده
در نسل ما یاد گرفتیم که جای خدا عمل کنیم
خدا رو فراموش کنیم وفقط میگن شما یک بچه بیار واونوخوشبخت کن ونمخواد بچه دیگه بیاری
فهمیدیم که قراره ما بچه رو خودمون بد بخت یا خوشبخت کنیم
من خدا رو باور دارم ولی وقتی که باید اون توکل وایمان رو نشون بدم درست عمل نمیکنم
من تا قبل گوش دادن به این فایل اونقدر درباره ابراهیم وقرآن چی گفته دقت نکرده بودم وفقط از گذشتم یک تقلید کور کور آنه داشتم که خروجی مثبت نداشته من هیچ موقع فکر نکردم باورهایی که دارم ورودی مثبتی برام داره یا نه
تصمیم گرفتم معنی قرآن رو بهتر وعمیق تر بخون یاد بگیرم تا درسهای موثری برام باشه تا بتونم یک الگوی مناسب تر برای فرزندانم باشم
به نام رب وهاب و هدایتگرم
سلام به دوستان عزیزم
روز سوم سفرنامه
چقدر عالیه صحبت هاتون تو این فایل استاد
یک آرامش قشنگ و عجیبی داره
واقعا عالین و لذت بخشن
استاد واقعا همینطوره وقتی تسلیم می شیم اتفاقات رخ میدن
چرا که تسلیم شدن دیگه اون هراس رو از بین میبره و به جاش می گیم بزار از لحظم لذت ببرم اون درست میشه، پس کار خدا چیه
و اینکه وقتی کسی مثل ابراهیم علیه السلام تونسته رفیق خدا باشه
قطعا ما هم میتونیم
وقتی یک نفر بتونه قطعا ما هم میتونیم
خدایاشکرت برای شنیدن این حرف ها و این کلام هدایت
واقعا اونقدر استاد که تو این سه فایل اخیر گفتین برین خودتون در قرآن ببینید
دوست دارم که حتما اینکارو انجام بدم انشالله
و این نکات رو بررسی کنم
قبلا که با حرفهای استاد میرفتم و چک میکردم و قرآن رو میخوندم که به درک بیشتری برسم خیلی احساس خوبی داشتم
احساس آزاد شدن
احساس امیدوار بودن
و انشالله که مجدد برم سراغ قرآن و این نکاتی که استاد گفتن رو بررسی کنم و لذت ببرم از این روش قرآن خوندن از این روش حال خوب داشتن
خدایاشکرت برای فرصت زندگی کردن امروز ودریافت این آگاهی ها
خدایاشکرت برای این سایت عزیز
خدایاشکرت برای دوستان و خانواده عزیزم خانواده عباسمنشی
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
در پناه الله یکتا باشید
سلام بر استاد و همه دوستان
روزشمار روزسوم و مینویسم و عجله ای ندارم چون سالها مثل برق گذشت و این چندماه که میخواهم وقت بگزارم برای این سفر روزشمار در مقابل اون سالها ذره ای هستند .تا کم کم رشد کنم.وقتی ذهنیتم رو بزارم روی باور فراونی زمان دیگه عجله ای ندارم .همه چی به برنامه ریزی ذهن برمیگرده که ذهنت روبزاری چطور تصمیم بگیره . من هم سه تا فرزند دارم و توی این فایل استاد گفتند که بنظرم باید فرزندمون تو ذهنمون مهم نباشه برامون باید رها کنیم و خودمون آروم باشیم و به احساس خوب برسیم لازم نیست که دادو بیداد و نصیحت و این کارو بکن این کارو نکن که ناخواسته های بیشتری از طرف فرزندانمون و جذب میکنیم . و بنظرم درسته باید بزاریم قانون کارشو انجام بده فرکانس مثبت ما کارو انجام بده اونا خودشون درست میشن ما یکبار میگیم و بعدش رها میشیم اونا فرکانس مارو میگیرن و آروم میشن .
برداشتم از این فایل :تسلیم ورها شدن و اعتماد به رب و مکمل این دوتا ایمان که نقطه مقابل اون ترس هست. بنظرم اگه بخواهیم رها کنیم و اعتماد کنیم به رب این ایمان میخواهد و ایمانی باید بسازیم که فعال باشد ایمان و باید آرام آرام پرورش داد.نمیشه فقط با زبون و حرف ایمان ساخت و ایمان داشت . وقتی ایمان واقعی ساخته میشه یه آرامش درونی و احساس خوب دردرون بوجود میاد این نشونه ایمانیه که ساخته شده و واقعی هست. که بعد ازاین میشه رها کرد و تسلیم بود و اعتماد کرد به الهامات و اقدام کرد.
و این کم کم با تکامل درست میشه که آدم در هر روز که ایمان رو تمرین میکنه و پرورش میده کم کم خودشو تست کنه و محک بزنه در مورد چیزهای ساده و کوچیک با اینها شروع کنه .
با اون چیزی که دارم وبا شرایطی که دارم شروع میکنم و کار میکنم روی خودم و خودمو محک میزنم . همه چیز باید روان مثل آب اتفاق بیفته اگه گیر داره یا مبهمه یا متوقف شده به قول ما گیر کردم تا اینجا. حتما یکجای کاراز طرف من ایراد داره یا وقت نزاشتم یا نمیدونستم که باید اونو بدونم و بکار ببرم و اجرا کنم نه اینکه قانون خدا یا کار خدا ایراد داره.
پس باید خودمو آروم آروم پرورش بدم .درپایان خوشحالم که امروز در این روزسوم تونستم ردپایی از روند تغییرم رو برجا بگذارم که بعدها بیام و بخونم و به یاد بیارم که کجا بودم و به کجا رسیدم .
خدایا شکرت بابت این مسیر زیبا .
به نام رب فرمانروای جهان
# ردپای من در سومین روز از روزشمار تحول زندگی من #
واقعا انسان با اعتماد به خداوند میتونه دریچه ثروت سلامتی عشق محبت و سعادت رو به روی خودش باز کنه
با تسلیم بودن در برابر خداوند در برابر امر خداوند ارتباط میان ما و خدا روز به روز قوی تر پایدارتر و پر عشق تر میشه
حضرت ابراهیم با اون تسلیم بودن با اون اعتمادش که حتی زن و بچه خودش رو در بیابان با اعتماد به خداوند رها کرد یا داستان قربانی کردن فرزندش ( چقدر انسان میتونه مطیع خداوند باشه که فرزندش رو برای خداوند قربانی کنه ) میتونه برای ما یک الگو کامل باشه
و چقدر ما با ابراهیم فاصله داریم
اما شدنیه
اگر ابراهیم توانسته پس ماهم میتونیم این مقدار ایمان داشته باشیم به خداوند
این مقدار تسلیم باشیم در برابرش
و هر موقع که ایمان داریم و تسلیم باشیم در برابر خداوند احساس خوب داریم ، هدایت میشویم
خدایا سپاسگزارم بابت هدایت من
با آرزوی ثروت سلامتی عشق و آرامش و سعادت در دنیا و آخرت
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و همهی دوستانم فرکانسیم
خدارو شکر میکنم که در این مسیر روشن با هدایت خدا و راهنماییهای فرستاده اش استاد عباس منش قرار گرفتم
بازهم یک فایل بینظیر دیگه ، بازهم هدایت الله برای داشتن زندگی بهتر و کمک کردن برای تبدیل دنیا به جایی بهتر برای زندگی ، وای چقدر حس خوبیه
حتی اگر به هیچکدوم از خواسته هام هم نرسم( که طبق قانون با حال خوب و عمل به قانون لاجرم میرسم) همین حس آرامش و آگاهی که دارم و اینکه در مسیر رشد و بزرگ شدن هستم برای من بینهایت با ارزشه و اگر به من باشه دوست دارم تماااام لحظاتم را در همین محیط باشم و بس
با شنیدن این فایل برای اولین بار و این دفعه برای بار چندم بیشتر عاشق خدا شدم برای اینکه اینقدر مارو دوست داره که همیشه با فرستاده هاش و کتابهاش راهنمای ما در مسیر بهتر زیستن بوده و هم عاشق حضرت ابراهیم که فخر بشریت هست برای این حد از توحید واسلام آوردن که از جگر گوشه اش به فرمان خدا بگذره و…
و با خودم عهد کردم که با همه ی وجودم تلاش کنم تا من هم در هر لحظه از زندگیم سعی کنم که ابراهیم گونه باشم و هر روز بهتر و بهتر بشم که وقتی یک نفر تونسته به این حد از توحید برسه منم حتما میتونم
باید بگم که با لطف خدا من پدری داشتم که تا حد زیادی توحیدی بودن رو از نظر اینکه کسی رو شریک قدرت خدا ندونیم به ما آموزش داد و حداقل این ویژگی رو دارم که به هیچ دلیلی و برای هیچ چیز و به هیچوجه تملق شخصی رونمیگم که برای من کاری کنه و همیشه امیدم به خداست و البته راه که زیاده و جنبه های بینهایتی داره توحید و به خاطر همین هست که پیامبر فرمودند:« که شرک در دل مومن (نه انسان معمولی) مثل راه رفتن مورچه سیاه در دل تاریکی شب بر روی سنگ صاف و سیاه هست.» اینقدر مخفی هست و اینقدر جای کار داره و اینقدر دقت میخواد.
امیدوارم که همه ی ما بتونیم در این مسیر روز به روز موفقتر بشیم که دنیا رو جای بهتری کنیم برای زندگی
خدا رو شکر که با همه ی وجودم خدارو در قلبم احساس میکنم و روی هیچ آدمی حساب نمیکنم و از ش حساب نمیبریم و چه حس آرامش و عشق و ذوقی دارم از حس بودن خداوند در تک تک لحظه هام
خدا یا صد هزار مرتبه شکرت برای این جمع صمیمی و آگاه و دست قدرتمندت بر روی زمین که استاد عباس منش عزیز هست و نیروی اراده و شوق و باوری که برای تغییر زندگیم در وجودم گذاشتی
این چند وقته خیلی اتفاقات ریز و درشت خوبی داره تو زندگیم می افته که رد پای قانون رو در همه میبینم و انشالله به زودی میام و در کامنتی لیست موفقیتهایی که همین الانم کم نیستند رو براتون میگم
عاشق همتونم
روزشمارتحول زندگی من فصل1 روز سوم
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیز و شایسته ی عزیز و دوستان عباسمنشی
خدایا خودت هدایتم کن به نوشتن تمام احساس قلبم
استاد شما گفتین بهترین حمایتی که میتونیم از بچه هامون بکنیم حمایت نکرده من قبلا خیلی شاکی بودن که تو خانواده ای به دنیا اومدم که هیچ حمایتی نمیشم از سمتشون و وقتی دوستامو میدیدم انقدر خانوادشون هواشونو دارن من فقط حسرت میخوردم که چرا خانواده ی من اینطور نیستن؟ولی الان که شما این حرفو زدید فکردم راجبش که اگر من حمایت میشدم و هرچی میخواستم برام فراهم بود انقدر قوی بار میومدم؟خیلی با خودم به صلح رسیدم که اگر اون شرایط و اون تضادها توی زندگی من نبودن من شاید به این سایت هدات نمیشدم من فقط میدونم یروز که کامل بریده بودم از اون شرایط بد خانوادگی ازاون درک نشدن از اون همه نبود ثروت و نعمت تو زندگیم و چون خانواده من مذهبین خیلی بم فشار میوردن و همه چیز برام اجبار بود داشتم از اون بحثی که با خانوادم شده بود برا دوستم تعریف میکردم که سایت شمارو بهم دادن همه چیز از اشنایی با شما شروع شد برا من همه چیز از درک قوانین شروع شد برام و میتونم بگم من انگار تازه متولد و 152 روزمه فعلا یعنی بیشتر از یسال میگذره از اون اشنایی با شما ولی من تا کامل کردن تکاملم و عضو سایت شدن الان 152 روزمه
و میخوام بگم من اگر اون تضادهارو نداشتم تو خانوادم شاید هیچوقت این خواسته ها درونم شکل نمیگرفت و انقدر قوی هستم و از پس هرچیزی برمیام خییلیم اعتماد بنفسم بالا رفته و از نظر شخصیتی خیلی رشد کردم و من الان 18 سالمه ولی از نظر شخصیتی و رفتاری و عاشق خودم بودن خیلی نسبت به بقیه ادما جلوترم و خداجونم واقعا سپاسگذارم برای هدایت شدنم به این سایت و ازنظر من تو وقتی قوی هستی که جوری به تضادهات نگا کنی که حس بهتری داشته باشی و باعث رشدت بشن یا یادت باشه احساس خوب=اتفاقات خوب و برعکس.
عاطی جونم تاحالا فکر کردی چقد تسلیم بودی؟چقدر به خدا اعتماد داشتی که حمایتم میکنه بابا قدم وردار نترس ،اصلا فکردی چقدر رها بودی؟چقدر خودتو سپردی به خدا؟
استاد من تا همین صبح سردرگم بود که قراره چی بشه کارم چیشد پس چرا مشتری ندارم من خیلی روی خودم کار کردم که رها باشم توکل کنم ولی با گوش دادن این فایل فهمیدم اوووو کلی کار دارم بابا وقتی استاد میگه من هنوز کار دارم خیلی زیاد با جایی
که ابراهیم بهش رسیده به خودم میام عاطی جونم وقتتو که با ارزش ترینه صرف چیزای الکی نکن بیشتر بیا سایت بیشتر خودتو بشناس بیشتر وقت بذار ترمزهاتو پیدا کن که طی کردن تکاملت دست خودته.
حالا زیبای من میدونی تسلیم بودن یعنی چی؟یعنی اینکه باید رها باشم باید ایمان داشته باشم که خدا کمکم میکنه که شرایط جوری پیش میره برام و اتفاقات جوری چیده میشه بارم روی زمین نمونه کارم حل میشه مشکلم حل میشه هیچ ایده ی درست درمونم ندارما فقط قدم ورمیدارم و پا روی ترس هام میذارم و هرلحظه ایمان داشته باشم که خداکارو برام انجام بده من باید در برابر خداوند ایمان داشته باشم و تسلیم باشم که خدا حمایتم میکنه.
عاطی جونم حالا که اینارو میدونی برای ایده ای که برای کارت الهام شده قدم وردار شجاع باش بیشتر وقت بذار برای شناخت خودت و تغییر باورهات.
من باید شجاع باشم من باید حرکت کنم من قدم اولو ورمیدارم خدا هزاران قدم برای من برمیداره و خداوند به من برکت میده به من نعمت میده به من ثروت میده به من مشتری میده خییلی فراوانی هست فراوانی نعمت ثروت مشتری فقط باید تسلیم امر خداوند باشم.
و چقدر خوبه که این دیدگاه و بیشتر داشته باشم که ادمایی که توی کار من ارتیست هستن و خییلی بیشتر تحسین کنم و بگم اگر اونا تونستن منم میتونم و این تحسین کردنه نشونه تغییر شخصیت منه اگر عاطی قبل بود با دیدن این اشخاص کلی حرص میخورد کلی حسرت میخورد که ببین اینا تونستن تو هنوزته و کلی دلیل منطقی میورد که نبابا این خانواده حمایتگر داشتن اینا پولدار بودنا اگر توهم این شرایط داشتی الان اینجا بودی!بخداا که نه من اگر با اون باورها باز جای اونها بودم باز ارتیست نمیشدم چون من پررراز باورهای مخرب بودممم.
من فقط به خدا خواستمو میگم و هیچ راهی برای رسیدن به این خواسته تعییت نمیکنم و خدا به هزاران طریق میتونه من و به خواستم برسونه خب خواسته ی فعلی من چیه؟مژه ارتیست بشم و کار کنم و به درامد برسم واسه این خواستم خواستم حاضرم چه بهاییی رو بدم؟بقول یکی از دوستان تو کامنت ها ابراهیم فرزندشو رو قربانی کرد تو حاضری چکار کنی؟من از خرج های اضافیم میزنم و بجاش وسایل کارمو میگیرم و خیلی بیشتر وقت میذارم برای تغییر باورهام و روی خودم سرمایه گذاری میکنم و وقتمو الکی صرف گشتن تو مجازی نمیکنم.
یه موضوعی که خیلی اذیتم میکرد و دلیل سردگمی چند روزم بود اینه که من چرا دارم فقط روی باورهام کا میکنم و هیچ کار مفید دیگه ای ندارم من چرا درامد از خودم ندارم و تنها درامدم مال یماه پیش بود که مشتری اومد برام و حس میکردم فقط این روی باور کارکردنه کار مفیدی نیست دیگه استاد میدونم اصلا این کار کردن رو خودم سرمایه گذاری رو خودمه و کلید خوشبختی و ارامش و حال خوب و ثروت و نعمت اصلا شناختن خودم و خدای خودم همه چیزه ولی اونموقع نجواها اومده بودن همچین حسی داشتم ولی امروز توی یکی از کامنت های دوستان خوندم که(کسی که تسلیم خداس ایمان داره که بهش داده میشه و حرص چیزیو نمیزنه از لحظه به لحظه هاش لذت میبره چه در منزل و چه در مسیر اهدافش و سعی میکنه به هماهنگی برسه شاده و سپاس گذاره و وقتی بین مردمه حالش عالیه و به هماهنگی میرسه)وا وای این نشونه من بود گفتم که دیگه تمومه خدا داره بام حرف میزنه و اصلا اروم شدم اون لحظه”ازلحظه به لحظه هاش لذت میبره چه در منزل و چه در مسیر اهدافش”این قشنگ حال من و توصیف میکرد و من چون خونه بودم و تنها کاری که میکردم مدرسه رفتن بود و کار کردن رو خودم و ازاینکه هنوز از نظر شغلی به چیزی که میخوام هنوز نرسیدم بهم ریخته بودم درحالی این یسالی که گذشت از یادگرفتن این حرفه ای شغلی همش تکامل من بوده چون من پر از باورهای نادرستی بودم و این کار کردن روی خودم خیلی کمکم میکنه و از این بدم میومد که پول تو جیبیمو چند وقت بابام میداد درحالی اونم دست خداس برا من که تصمیم گرفت پول بم بده چون کارم هنوز ثابت نیست و چی از این بهتر پولم و دارم درسته اون مقداری که میخوام نیست ولی خداروشکر من همین مقدارم میتونم درامد خودم صد برابر کنم و کار کنم رو خودم و اینو یه راهی ببینم که خدابهم داده یادمه استاد شما توی یکی از فایل هاتون گفتین اگر درست یادم باشه که شما از کارتون استعفا دادین تا بتونین تمرکزی روی خودتون کا کنید و شرایط جوری شده بود که شرکت هرماه بتون حقوق میداد بدون کار کردن پس دیگه چی میخوای دختر جون کار کن رو خودت شرایطو تغییر بده تا به اون چیزی که مدنظرته برسی.
خب من خواستمو گفتم و میدونم بهش رسیدم من یه مژه ارتیستم حتی نمیخوام بگم یه روزی میرسم نه من به خواستم رسیدم و خدارو سپاسگذارم تنها کاری که باید بکنم هم مدار شدن با خواستمه و اینم یادم باشه به خواستم نچسبم وابسته خواستم نباشن قشنگ رهاش کنم و سردرگمم شدم از خدا کمک بخوام نه هیچکس دیگه ای و باید یاد بگیرم از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم نه اینکه بگم من به فلان خواستم رسیدم لذت زندگیرو میبرم نه من به فلان هدف برسم خیالم راحت میشه تازه میتونم بذت ببرم نهه دختر جون تو باید از همین لحظه لذت ببری از همین الان حال چون با حال خوبه و لذت بردن به لذت های بیشتری هدایت میشم خیلی وقتا وسط حال خوب و خوشگذرونی بودم یهو یادم میومد ای بابا چرا به اون خواستم که مژه ارتیست بودنه نرسیدم اگر میرسیدم حتما خوشحالتر بودم و قشنگ حس بد میگرفتم ولی نه الان دیگه اینطور نیست قراره از لحظه به لحظه ثانیه به ثانیه زندگیم لذت ببرم خدایاجونمم سپاسگذارم برای این اگاهی هاا.
اینکه تنها امیدم به خدا جونم باشه و تنها منبع ثروت و خوشبختی و فراوانی و خیرو خوشی و حال خوب و ارامش رو خدا بدونم و فقط از خدا کمک بخوام نه بنده ی خدا و فقط خدا توذهنم باشه یادمه چند وقت پیش شرایط جوری بود که بایه ادم محترمی جدیدن اشنا شده بودم و اون ادم یکی رو داشت که سالنداره وقتی فهمیدم تو ذهنم گفتم چقدر خوب میشع اگه من و بهش معرفی کنه و کار و برام اوکی کنه قشنگ فهمیدم حرفی که زدم شرک بوده و الان که حدود یکماه از اون ماجرا میگذره هنوز یادمه و میدونم اشتباه کردم خدایا من و ببخش که خواستم از بنده ی خدا کمک بخوام نه تو خدایا من و ببخش که تو ذهنم چیدم که اون دستمو بگیره نه تو خدایا خودت ببخشم که میدونم اشتباه کردم و الان درسمو گرفتم که جز تو رو هیچکس حساب باز نکنم و فکر میکنم این اتفاق لازم بود که بهتر بفهمم که خدا همه چیزه و فقط اون میتونه کمکم کنه نه بنده ی خدا و اگرم بنده ی خدا من و کمک کرد دست خداست.
خدایا شکرت بابت رد پای روز سومم خدایا شکرت بابت اگاهی های عالی ته دریافت کردم خدایا شکرت بابت وجودت تو زندگیم خدایا عاشقتم که انقدر عاشقمی ی انقدر زیبا هدایتم میکنی.
شاد سلامت موفق و ثروتمند باشید.