این فایل فقط در قالب نسخه صوتی است.
نزدیکترین فرکانس به فرکانس خداوند، «به معنای خالقی که میگوید باش و همان لحظه موجود میشود»، فرکانس سپاسگزاری است و راه سپاسگزار بودن، از مسیر تمرکز بر زیبایی های اطرافت، دیدن آنها و تحسینشان میگذرد.
تصمیم بگیر تا امروز زندگیآت را به «فقط تمرکز بر نکات مثبت» اختصاص دهی و فارغ از اینکه شرایط چیست، چه نگرانیهایی داری و چه ناخواستههایی برایت بوجود آمده و چه چیزهایی میخواهی اما نداری، تصمیم بگیر امروز بی خیال همهی آن نگرانیها و ناامیدیها شوی و فقط مشغول پیدا کردن اتفاقات و نکاتی در اطرافت شوی که دوستشان داری.
سپس تلاش کن فردا هم، دوباره «فقط برای یک روز»، این تصمیم را دوباره بگیری و عملی سازی.
به اندازهای به ویژگی خداگونه ان اقول کن فیکون نزدکتر میشوی که، میتوانی این مسیر را ادامه دهی.
زیرا جهان مثل آینه عمل میکند و کانون توجه تو را به تو بازمیگرداند.
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا.
به عنوان اولین قدم برای خلق یک اتفاق دلخواه، نکات مثبت امروز زندگیات را در بخش نظرات این فایل بنویس
متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:
جهان مانند آینه عمل میکنه و کانون توجهم رو بهم برمیگردونه
️ زندگیم توسط فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال میکنم ایجاد میشه
️ توجه من به هر چیزی در زندگیم سبب گسترش اون چیز در آینده زندگیم میشه که الان دارم بهش توجه میکنم
به هر شکلی که توجه میکنم
صحبت کردن، فکر کردن، دیدن، نوشتن در موردش
️اگه به نکات منفی زندگیم توجه کنم اساس منفی و اتفاقات ناراحت کننده رو به زندگیم دعوت میکنم
️اگه در مورد مشکلاتم با کسی صحبت کنم گله و شکایت کنم و غر بزنم اتفاقات بد رو به زندگیم دعوت میکنم
️ شرایط عالی و اتفاقات بسیار عالی زمانی در زندگیم شروع میکنه به رخ دادن که تصمیم بگیرم آگاهانه کانون تمرکزم رو از روی نکات منفی زندگیم بردارم
️ وقتی اتفاق بدی در زندگی رخ داد تلاش کنم آگاهانه تمرکزم رو از روی اون نقطه ای که دوسش ندارم بردارم و به نقطهای که دوست دارم بزارم
️ من باید همون چیزی رو که دوست دارم به دست بیارم فرکانسش رو ارسال کنم
️ حتی در بدترین شرایط زندگی بازهم نکاتی هست که توجه کردن به اونها بهم احساس خوبی بده، نکاتی که امیدوار کننده باشه
باز هم میتونم چیزایی پیدا کنم در زندگیم که اگه نباشه اوضاع از این هم بدتر میشه و با تمرکز بر روی اونها به احساس خوب برسم
️اگه میخوام ببینم که تمرکزم درسته یا غلط باید ببینم احساسم خوبه یا بده
اگه احساسم بده تمرکزم روی چیزاییه که نمیخوام،اگه احساسم خوبه، تمرکزم روی چیزهاییه که میخوام
️یعنی در هر لحظه نگاه کنم چه احساسی دارم اگه قلبم غمگینه و حالم گرفته، ببینم در اون لحظه یا چند دقیقه قبل یا چند ساعت قبل توجهم روی چه ناخواسته هایی از زندگیم بوده که این طوری اتفاقات نامناسب رو وارد زندگیم کردم
️ من با توجهم به چیزهایی که در زندگیم هست دارم اتفاقات رو رقم میزنم
️ اگه پام درد میکنه توجه کنم به دستی که سالمه
اگه رابطه عاطفیم به مشکل برخورده توجه کنم به نعمت های دیگه ای که دارم
اگه میخوام خوشبخت بشم باااااااید این کارو انجام بدم
راه دیگه ای ندارم
️ من میتونم فارغ از اینکه شرایطم چیه و چه نگرانی ها و ناخواسته هایی دارم فقط به نکات مثبت زندگیم متوجه کنم
️ من میتونم بیخیال همه نگرانیها و ناامیدی هام بشم و فقط مشغول پیدا کردن اتفاقات و نکاتی در اطرافم باشم که دوستشون دارم
️توی رفتار با همسر و فرزندم یا دوستان ببینم به چیه اون ها توجه میکنم به ظاهر زیبایی که دارن یا کار اشتباهی که انجام میدن
️من هر لحظه خودم دارم زندگیم رو خلق میکنم هیچ کس هیچ قدرتی توی زندگی من نداره
منم هیچ قدرتی توی زندگی دیگران ندارم که بخوام زندگیشون رو تغییر بدم
چون هر کدوم زندگیمون رو با فرکانس های ارسالی خودمون خلق میکنیم
️ اگه میخوام اتفاقات خوب زندگیم بیشتر و بیشتر بشن باید در موردشون هی صحبت کنم، توجهم رو به خوبی ها بیشتر کنم
️جهان مانند آینه عمل میکنه
️من هر قسمتی از زندگیم رو که به آینه نشون بدم از همون قسمت رو برام توی زندگی در آینده بیشتر میکنه
با حس خوب اتفاقات تغییر میکنه
با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن بخشی از صحبت های استاد در قسمت نظرات.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی جهان مانند آینه عمل می کند13MB14 دقیقه
به نام خالق زیبایی ها
و درود خدا بر استاد تسخیر قلبها و یار همراهش
و هم فرکانسی های بی نظیر
دیروز یک عالم اتفاقات عالی را تجربه کردم، چون شهودی پیش رفتم، هدایت شدم به موزه، به مناسبت هفته ی میراث فرهنگی رایگان بود.
یک اتوبوس توریست چینی آمده بود. باهاشون خواستم حرف بزنم برای عزت نفس ولی انگلیسی بلد نبودن. با یک پژوهشگر مطرح کشورمان آشنا شدم. کسی که با خدماتش جهان را جای بهتری برای زندگی کرده و با ثروتمند شدن به گسترش داره کمک میکنه. خیلی خیلی حظ بردم. بعد با 2 ایتالیایی صحبت کردم. با راهنمایان موزه. زیبایی های موزه و آثار را تحسین کردم. بعد با یک فردی که کلکسیونر بود و کلکسیونش کلی قصه داشت آشنا شدم.وای اونم خیلی خفن بود. از بس توی مدار خلق ثروتم این افراد را میبینم. خدایا شکرت. همش برام نشانه است.بعد رفتم کتابفروشی برای شاگردم هدیه کتاب بگیرم و چون او عاشق ابزار نوشتنه یک خودنویس برایش برداشتم و 2بسته جوهر. با احساس خوب به فروشنده گفتم پولم کمه ولی اون خوشحال میشه با دیدن یه نوشت افزار جدید. فروشنده یک عدد زیاد بهم تخفیف داد و با خوشرویی گفت میدونم آخر ماه است.من سپاسگزاری کردم. و در پوست خود نمی گنجیدم.
فقط میدونم روی ابرا بودم. چقدر ثروت اطرافم است.
یک ناخواسته در شرایط فعلی ام هست ولی تمرکزی رویش ندارم و بجاش خودمو در احساس خوب نگه میدارم. بهتر دارم درک میکنم قانون رو و البته تلاش برای حل مسئله.
وقتی رسیدم خانه و همه ی اتفاقات را مرور کردم دیدم واقعا یک کتاب 500 صفحه ای فقط برای یک روز میشه نوشت و اینا الکی نیست حاصل کانون توجه خودمه. خدایا شکرت.خدای قوانین بی تغییر و دقیق.
سلام بر یکایک عزیزان، استاد عشق، و بانوی عشق
اول اینکه امروز با یک احساس عالی از خواب بیدار شدم.
بعد مراقبه کردم . فوق العاده بود.خیلی خیلی عالی .
بعد یک ناخواسته اتفاق افتاد و من شروع به تنفس عمیق کردم و خیلی زود حالم درست شد. ( توی یک جریانی هستم که دارم تکاملم رو طی میکنم و یک ویژگی که در پدرم هست و با ناهماهنگی من هماهنگه به قول استاد ، اونو دارم روش کار میکنم) البته اینکه میگم زود حالم درست شد یعنی نسبت به دفعه ی قبل زودتر درست شد. نه فکر کنید 2 دقیقه ای . 2 ساعت طول کشید. ولی من میگم شکرت خدای من. عالیه.
بعد هم تا این لحظه که ساعت 3:30 بعد از ظهره و دارم با عشق تمرینهامو انجام میدم.خدا هم که باران رحمت الهی اش را از دیشب نازل کرده و چی از این قشنگتر.زیر یک سقف کوچک دارم تلاش میکنم با عشق زندگی کنم و هر لحظه با امید بیشتر به فرداها باشم.
یادم رفت بنویسم. دوست عباس منشی ام هم صبح برایم پیام فرستاده بود. از سفره ی نعمت الهی هم یک غذای خوشمزه خورده ام و بدنم هم سلامته.و لباس گرم پوشیده ام.در منزل گرم هستم.اینترنت دارم. اینو که روزی ششصد هزار بار باید بگم شکر.عاشقتونم.
سلام و درود به همه هم فرکانسی های عزیز و خانم شایسته ی نازنین
میدونید امروز توی دل یکی از ترسهای بزرگم رفتم (تست کرونا دادم) چهار روزیه که تب و ضعف دارم.البته که دلیل اصلیش شعور ناهماهنگ با کیهان هست.
چرا از تست میترسیدم؟ بخاطر اون ابزاری که باهاش حس چندش بهم دست میده. وقتی منتظر بودم که صدایم کنند به اتاق نمونه گیری بروم ضربان قلبم بالا میرفت مدام. قبلش هم توی خانه شیطان جون بهم گفت نمیخواد بری تست بدی. (البته نه به همین راحتیا اونطوری که خودتون میدونید) وقتی تست تموم شد باورم نشد،خانمه گفت چشماتو باز کن منو ببین.نمیدونستم چطوری بخندم. وای خیلی صحنه بود.به خودم گفتم خداییش از اینا میترسیدی؟ و بعدش کلی شکرگذاری کردم. نکته ی مثبت دیگه تمیزی و زیبایی آزمایشگاه بود.خیلی دکورش و نیمکتهاش قشنگ بود بی نهایت. یه مثبت دیگه: هزینه ی تست را به راحتی پرداخت کردم چون شکر خدا درآمدم امسال از هر سال بیشتر بود.و اون موقع به خودم گفتم : ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان است.
سوپ بی نظیری که مادرم پخته بود امروز و اگه بخوریدش دیوانه میشین یکی دیگر از اتفاقات مثبت امروزم بود.
همچنین امروز مادربزرگم منو صدا کردن و گفتن: بعد از مرگم پولی که در بانکه بین بچه هام مساوی تقسیم بشود.
من بهشون گفتم این که شما میگویید شفاهی هست.طبق قرآن اینجور چیزها باید مکتوب باشه که بعدا مشکلی پیش نیاد و ایشون خیلی راحت پذیرفتن.
امروز توانستم علی رغم ضعف جسمانی اتاقم را جارو بزنم و مرتب کنم.خیلی خوشحالم.البته که به پای مرتبیه خانم شایسته نمیرسه.جا داره خیلی بهتر بشه.
یکی از مادرهای شاگردانم(مادر دوقلوها+۱) که باهاشون در تماس هستم و اونا هم کرونا گرفتند کلی جملات مثبت از درک شرایطم گفتند و بیش از پیش بهم حس خوب انتقال دادند. و من بخاطر وجودشان خدا را سپاسگزارم.
اومدم به سایت که تمرینم را انجام بدهم دیدم نوشته لایو با استاد ، امشب ساعت ۹، خوب معلومه دیگه مثبت اندر مثبت بی نهایت شد.
تازه تا آخر شب کلی اتفاق های مثبت دیگر هم می افته.من عاشق این تمرین هستم.خدایا شکرت برای این همه نعمت.دوسسسسسسسسسسسسسسسستون دارم.
سلام به دوستان عزیز، امروز هوا عالیه، ابرهای تپل ،آسمان آبی، کوه که نمایان میشه یعنی پایتخت داره هوای سالم را تجربه میکنه. بهار امسال هم خیلی بی نظیر بود.من تقریبا هر روز آسمان و ابرهای خوشگل را میدیدم.و حظ میبردم. و احساس خوشبختی میکردم. حالا هم داریم به بهار نزدیک میشیم. این از طبیعت زیبای اطرافم. بعد اونقدر تمرکز کرده ام روی فراوانی که واقعا کمبود نمی بینم. با پول خرج کردن راحت شده ام. سلامتیم که هر روز بهتر میشه. یک زمانی باشگاه رفتن برام آرزو بود. حالا 3ماهه که دارم باشگاه میرم و توی اهداف همیشگیم نوشتمش چون هم جسمم رو عالی تر میکنه و هم روحم را و هم ذهنم را. و از همه ی اینها بهتر قلبی که مطمئن شده و سپاسگزارتر از زنده بودن و نفس کشیدن.و همواره در تلاش برای به یادآوری نعمتها و وجود فرمانروا که جهان را رهبری میکند. این چیزیه که انگار هر لحظه بهتر درکش میکنم.و یه احساسی بهم میده که قابل توصیف نیست یه امنیتی بهم میده که بی نظیره.دوستون دارم دوستای عالی. نظرات ارزشمندتون را میخونم.ممنون که به اشتراک میگذارید.