جهان مانند آینه عمل می کند - صفحه 30
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-10.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-03 00:00:002022-12-29 00:57:11جهان مانند آینه عمل می کندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خیلی خوشحالم از این که به جمع شما وارد شدم و استاد عباس منش رو به عنوان معلم و استاد خودم برای آموختن قوانین زندگی انتخاب کردم و از این بابت از خداوند سپاسگذارم
سلام خدمت همراهان گرامی
برای چندمین بار هست که این فایل رو گوش می دم و بنظرم ارزش بارها شنیدن رو داره !
فکر می کنم از اون موارد اساسی هستش که پاشنل آرشیل خیلی هامون باشه . و وقتی به عمق داستان فکر کی کنم باز هم می رسم به همون شکرگذاری ! بنظرم این همون شکر گذاری اصل هستش که ما در هر شرایطی نیمه پر لیوان رو ببینیم . البته قبول دارم کار سختی هست و واقعا این عمل یک جهاد اکبر میخواد !! چون در محیط و شرایطی بزرگ شدیم که این عمق شکرگذار واقعی در زندگی گذشتگان ما وجود نداشته و اکنون هم ما به همون روش زندگی گذشتگان عادت کردیم .
و به نوعی میشه گفت که در هر لحظه و در هر جا باید بدنبال خدا باشی ؟! اگه قرار هست تو مانند خدا عمل کنی و خلاق باشی و بسازی باید دایما دنبال رد پای خدا در زندگی باشی و با خداوند همگن باشی تا بتونی بسازی و موفق باشی و شاد و سرحال زندگی کنی !!
به نام خدا
سلام استاد عزیزم
سلام مریم خانم عزیز
سلام بچه ها
راستش هدایت من به این قسمت سفرنامه اینطور بود که من شروع کردم تا از اول سفرنامه رو برم و کار کنم روش، اما دیروز، من نه موبایل در دسترسم بود و نه لپ تاپ و نه هیچی، اصلا دیروز همه چیز نبود.
یه خورده رفتم تو فکر که الان چیکار کنم، میخوام سفرنامه رو برم کارکنم ولی وسیله اش الان موجود نیست.
به خودم گفتم خدای تو همونیه که هر روز میخونی در موردش که هدایتت میکنه و مسئولیت هدایتت رو بر عهده داره،
نشستم یه گوشه و همه چیز رو رها کردم،
بعدش یه نگاهی انداختم دیدم انگار که یه خبرایی شد. مثل اینکه خداجون کار خودشو باز هم مثل همیشه به بهترین شکل انجام داد.
گفتم خب منکه الان مودمم هست.
اینترنت هم که دارم.
تلویزیون هم که هوشمنده میشه بهش موس وصل کرد،
خب پس حله دیگه
بی معطلی و با پا گذاشتن رو نجواهای شیطان رفتم و کارهاشو کردم و به لطف الله اومدم تو سایت.
اومدم تو قسمت چهارم سفرنامه.
و چی بگم؟چی میتونم بگم.؟
اصلا این فایل چنان منو گرفت که برق سه فاز نمیتونه.
۶ بار گوشش دادم.
۶ بار برام مرور شد.
۶ بار حرف های تازه تری شنیدم.
و صد البته اگه ۶۰ بار هم گوش بدم باز حرف ها مفاهیم جدیدی رو برام بازگو میکنن.
اصلا دیوانه ام کردید استاد.
همه چیز توجه روی نکات مثبته.
همه چیز احساس خوبه.
من اینو امروز به بهترین شکل درک کردم که توی مدرسه یکی از امتحانام بسیار نمره اش بد شد ولی من همینطور اتوماتیک داشتم میخندیدم و هی میگفتم خداروشکر که مثلا اینطوریه و اونطوریه.
اما بقیه که نمرشون خراب شده بود مدام داشتن به خودشون و معلم بد و بیراه میگفتن و هب به این در و اوندر میزدن و بعضا گریه میکردن به خاطر چی؟ به خاطر اینکه به جای ۲۰ شده بود ۱۷.
گریه میکردااا.
بعد همه به من میگفتن خجالت بکش و یعنی چی که میخندی. باید گریه کنی و فلان و بهمان.
منم میگفتم باشه. شما گریه کنین. من همینم که هستم. شادم. به معلم هم گفتم آقا چرا تعجب میکنید؟ من خوشحالم الان. بگم پشیمونم که چی؟ بگم متاسفم که چی؟ بگم ناراحتم که چی؟ شده دیگه. بشینم گریه کنم، نمره ام درست میشه. بشینم مثل اینا تو سرم بزنم کسی بهم نمره میده.
همون موقع یادم افتاد که من بچه هم که بودم نمره ام بد میشد، انگار نه انگار و میگفتم خب انشاءالله دفعه بعد. ولی همون موقع خیلی ها گریه میکردن و من هم فکر میکردم کار خوبیه و خودمو میزدم به ناراحتی و گریه . ولی خب این چشما یه قطره اشکم نداشتن??
و آره خیلی از خودم راضی بودم اون موقع که تونستم توی اون وضعیت واقعا مثل یکی باشم که ۲۲ گرفته.
خداروشکر
واقعا بهشت توی همین جهان دست یافتنیه.
من توی سخنان استاد، اونجاییکه گفتن، همین ماشینی که خراب شده، خیلی منو جاهای مختلفی برده و کلی باهام راه اومده و هنوز کلی مورد هست که میتونم به خاطرشون ازش تشکر کنم و از خدای خودم تشکرکنم.
این شد واسه من یه نشونه. چون یه دعوای بدی اونروز رخ داد و من با خودم گفتم آره چه جالب.
مثل اون ماشینه، اون فرد هم خیلی خیلی به من لطف ها کرده که من حالا حالاها باید به خاطرشون سپاسگزار باشم .
حالا یه کدورتی هم پیش اومد.
و خداروشکر رفتم توی عقل کل و شروع کردم در مورد ویژگی های مثبتی که افراد مینوشتن از اطرافیانشون میخوندم و خداروشکر باعث شد که امروز اصلا انگار کدورتی وجود نداشته.
خداروشکر
استادم. چقدر زیبا گفتید که باید مثل روزه گرفتن، روزه توجه بگیریم.
روزه ای که با تک تک سلول هامون، با تموم وجودمون متعهد بشیم که فقط و فقط روی زیبایی ها تمرکز و توجه کنیم.
از بزرگ ترین اتفاقات تا کوچک ترین اونها.
تمام المانهایی که باعث میشه ما به احساس خوب برسیم رو به کار بگیریم.
صحبت کنیم.
ببینیم
بشنویم
بنویسیم
و خوشبختی هیچ راهی جز این نداره.
تنها راهش اینه که تمرکزمون صد صد روی نکات مثبت زندگیمون باشه. تا اگر اتفاق بدی هروز رخ میداد، الان حتی چند روز یک بار هم رخ نده.
و چقدر زیباست این جهان.
چقدر زیباست این خدا
چقدر قشنگه
چقدر پرستیدنیه
و این تمرکز روی نکات مثبت همون نمازیه که قرآن میگه پرهیزکاران هر لحظه انجامش میدن.
همیشه مراقب افکارشون هستند.
مراق هستند که با کلامشون چه فرکانسی رو میفرستن.
مراقب هستند که احساسشون خوبع یا بد.
خداروشکر
واقعا خدارو باید بینهایت سپاس گفت واسه اینکه اینقدر خلق زندگیمونو به دست خودمون داده.
و چقدر هم آسون. چقدر هم لذت بخش.
اختیاری که سراسر لذته. سراسر شادی و حس خوبه.
خداروشکر میکنم که در جمع شما عزیزان هستم.
اتفاقات بزرگی در راهه و خیلی زود مشخص میشه.
دستتون تو دستان الله
سلام.ممنونم از مطالب ارزشمندتون.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
تا شب شب نشده از روزت شکایت نکن???
توجه به نکات مثبت و زیبایی ها: من اعتراف میکنم که در مرحله دیدن زیبایی ها هستم توجهم جای کار داره چون قبلا نگاه من به زیبایی یه مقدار سختگیرانه بود من هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم از توجه و دیدن ، بویدن یه گل زیبا لذت ببرم فکر میکردم این کارا لوس بازیو فاتنزیه? خیلی سطحی زیبایی یه منظره تو طبیعتو میدیدم سریعم ازش ردمیشد زیاد توجه نمیکردم از بس که ذهنم در گیر کمبودا و حسرتاو نگرانی ها بود.
نمیتونستم بهش بالو پر بدم باتمام وجود حسش کنم و ازش لذت ببرم بر عکس استاد از کاه کوه ساختن بودم با دوستام و نزدیکام وارد رابطه میشدم صمیمی میشدیم به محض اینکه یه رفتاری میکرد که خوشم نمیومد هزارتا برچسب بهش میزدم ازش فاصله میگرفتم بخاطر همین من هیچ وقت یه دوست صمیمی مثلا ۱۰ سال نداشتم ۱۰ سال چیه تو بگو صمیمیه ۱ ساله شاید صدها نفر باشن که سلام علیک داریم تو ظاهرم خیلی باهم رفیق باشیم ولی یک دوست صمیمی 1 ساله هیچ وقت نداشتم حالا الان ناراحت این نیستم که دوست صمیمی نداشتم فقط میخوام به خودم بگم یکی از مسئله هایی که نمیذاشت همچین دوستی هایرو تجربه کنم توجه نکردن و ندیدن نکات مثبت طرفای مقابلم بوده بعدشم عدم لیاقت خودکم بینی و اینا بود اما الان دارم تمرین میکنم و خیلی با دیگران بیشتر احساس یکی بودن میکنم خدارو شکر بابت اینکه آگاهانه میشه توجه کرد به نکات مثبت و زیبایی ها و فارق از اینکه در چه موقعیتی هستیم لذتشو ببریم .
بعد اینکه این فایلو گوش کردم آگاهانه میگشتم که نکات مثبتو ببینم اول از همه نشانه ها بود که از درو دیوار میبارید که این مسیری که پیش گر فتم درسته و کلیدشم همین توجه به نکات مثبته .بعد چکایی که خوابونده بوده به حسابم نقد شدن پولای نقد دیگه هم وارد حسابم شدن من هروز که پول نقد به حسابم میاد خدارو شکر میکنم بخاطر اینکه هروز پولای نقد بیشتری به حسابم واریز میشن.
توجه و گشتن دنبال نکات مثبت بعداز ظهر شروع کرد به نتیجه دادن و اتفاقایی افتاد که شادی امروز منو دو چندان کرد از بازی برایتون== چلسی شروع شد علیرضا جهانبخش یه سوپر گل به چلسی زد من از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجدیم یه حسی بهم دست داد که نگو ذوق کردم ها انگار خودم گل زدم بعدش مشتری های نقدیم زنگ زدن سفارش کار دادن دلم میخواست خواهر زادمو ببینم اومدم دیدم خونمونن. خدایا بابت تمام دادها و ندادهایت شکر
فراونی نعمت هایت را سپاس از تو ممنون بابت وجود انسانهایی که در زندگیم هستن و تو از طریق آنها عشقت را به من نشان میدهی ?
چهارمین روز از سفرنامه ما
خبببب یه فاصله بسیار زیاد بین سومین روز سفرنامه من تا این سفرنامه افتاد…
من داشتم به ترتیب سفرنامه رو میرفتم جلو تا رسیدم به این فایل و این فایل به نظرم خیلی مهم اومد انگار همه حرفای استاد چکیدش تو همین فایل بود
روزه گرفتن(توجه به نکات مثبت و روی برگرداندن از نکات منفی )
قدرت کلام
توجه همیشگی به فرکانس هایمان (در هر لحظه از خود سوال کنیم دارم به چی فکر میکنم)
و این اخری باعث شد به خودم بگم خب بیا انجامش بدیم و بعد بریم سراغ نوشتن …
خب من شروع کردم به روزه گرفتن
همه چی خوب بود حالم خوب بود ولی فقط ۵ روز تونستم اینکارو انجام بدم
ششمین روز اتفاقی افتاد که دیگه از همون صبح شروع کردم به غرغر
و چیزی به من گفت دیدی نتونستی دیدی اینبارم نشد اینکارو ولش کن نمیشه تازه تو این ۵ روز چی عوض شده هیچی
هیچ اتفاق خوب بزرگی برات نیوفتاده
در صورتی که الان که فکرشو میکنم خیلی اتفاقای خوب و بزرگی افتاده بود ولی نمیتونستم اون موقع ببینمشون
و این شد که همه چیز رو رها کردم اجازه دادم مثل قبل به هر چیزی توجه کنم دیگه به ارزوهام فکر نمیکردم شکر گزاری نکردم و…و اوضاع به کل تغییر کرد ارتباطم با خدا کم شد …
و شیطان از پاشنه آشیلم به من ضربه زد
عزت نفس -دوست داشتن خود-بخشیدن خود
نتونستم خودم رو برای توجه به نکات منفی ببخشم نتونستم یه شانس دوباره ب خودم بدم
به خودم گفتم دیگه همه چیزو از دست دادی یادم رفت که کی بودم …
و تو این مدت هزار تا نشونه کوچیک و بزرگ دیدم از اینکه خودتو دوست داشته باش
من با خدا قهر کرده بودم و اون برام نشونه میفرستاد تا اینکه با دیدن این نشونه ها دوباره شروع کردم دوباره دوباره چند بار خودم زمین ولی مطمئن بودم مسیر همینه پس ادامه دادم و ادامه میدم شکرگزاریمو شروع کردم نکات مثبتمو نوشتم تمرین آینه و …
و الان هنوزم داره یه زمزمه هایی میکنه ولی تلاش میکنم که آگاه باشم و بدانم نجوا تنها از سوی شیطان است
من ادامه میدم من ادامه میدم
سعی میکنم بیشتر خودمو دوست داشته باشم سعی میکنم مثل یه عاشق خودمو دوست داشته باشم نکات مثبتمو مینویسم خودمو ناراحت نمیکنم خودمو نمیترسونم سرزنش نمیکنم وبا خودم زیبا برخورد میکنم
و مطمئنم با خبرای خوب میام
?
به نام خدا
خلاصهای از فایل صوتی “جهان مانند آینه است”
قانون جذب می گوید :?
به هرچه فکر کنی آن را در زندگی ات تجربه می کنی.
اما بهتر است به معنای فکر در این تعریف توجه کنیم.
فکر آن #فرکانس و طول موج تکراری و مستمری است که در ذهن و وجود ما تولید شده و به جهان ارسال می گردد، جهان هم مانند یک دستگاه بزرگ تبدیل کننده ی فرکانس به اتفاقات، اتفاقات هم جنس با فرکانس ارسالی ما را در زندگی مان برای ما رقم خواهد زد.
جنس فرکانس های ارسالی ما با نوع احساسی که در هر لحظه دارین مشخص می شود. مثلا اگر در هر لحظه احساس خوبی داریم به این معناست که ما به چیزی که دلخواه ماست در حال توجه کردن هستیم و فرکانس مطابق با خواسته های مان را در حال ارسال هستیم. و اگر احساس بدی داریم یعنی در حال توجه به ناخواسته هستیم و فرکانسی که در حال ارسال آن هستیم هم از جنس ناخواسته هاست.
…
توجه ما به شکل های مختلفی اتفاق می افتد.
مثلا با صحبت کردن در مورد خواسته ها و یا زیبایی ها
در حال توجه به خواسته ها هستیم.
و یا با گوش دادن به آنچه دلخواه ماست
و یا با تجسم کردن آینده ی دلخواه مان
و یا تماشا کردن و دیدن صحنه هایی که دلخواه ماست
و یا با نوشتن در مورد آنچه که به ما احساس بهتر و خوبی می دهد و یا با فکر کردن در مورد چیزها، اتفاقات و شرایطی که دوست داریم، در حال توجه کردن و تولید فکر و فرکانس هستیم.
از آنجا که قانون این است که : “جهان مانند آینه هرآنچه ما به آن نشان می دهیم به ما باز می گرداند بنابراین ما در هر لحظه باید از خود بپرسیم :
در حال توجه کردن به چه چیزی هستم؟
اگر در حال توجه کردن به اتفاقات و شرایط دلخواه در زنده گی مان هستیم پس آگاهانه یا ناآگاهانه در حال ارسال فرکانس مثبت به جهان و اگر در حال توجه کردن به اتفاقات و شرایط نادلخواه زندگی مان هستیم، در حال ارسال فرکانس منفی به جهان هستیم.
…
تمرینی که ایجاد این عادت که “آگاهانه” و توجه مان را از ناخواسته ها برداشته و بر روی خواسته ها قرار دهیم می تواند کمک مان کند این است که :
?لیستی از نکات مثبت و نعمت هایی که داریم تهیه کنیم و آگاهانه توجه مان را بر روی آنها قرار دهیم. ?
آنقدر باید این کار را انجام دهیم تا تبدیل به یک عادت در وجود ما گردد و ما در هر شرایطی (حتا در شرایط به ظاهر بد) بتوانیم نکات مثبت موجود در آن را استخراج کرده و فرکانس دلخواه مان را تولید کنیم تا اتفاقات مثبت و دلخواه را برای آینده ( از ساعاتی بعد گرفته تا سالها بعد) جذب کنیم. چرا که ما در هر لحظه در حال خلق لحظه ی بعدی هستیم.
…
انجام این تمرین شبیه به این است که ما خود را یک فرد روزه دار تصور کنیم که با هرگونه توجه به ناخواسته ها روزه اش می شکند.
…
قلب ما مانند قطب نمایی است که وقتی توجه خواسته یا ناخواسته در ما رقم می خورد با حس خوب یا حس بد، با شادی یا غم، با گشاده گی و یا گرفتگی… نشان دهنده ی کانون توجه ماست.
…
جسم هم زمانی که ما از مسیرِ درست ِ توجه به خواسته ها و زیبایی ها و هرآنچه خداگونه است خارج می شویم به سرعت واکنش نشان می دهد، با دردهای خفیف مثل درد پا، درد سر، درد معده تا بیماری های دیگر. و این بیماری ها همه نشانه هایی از طرف خداوند است که به ما هشدار دهد از مسیر اصلی خارج شده ایم تا دوباره آگاهانه به مسیر درست بازگردیم.
…
نکته ی مهم در به مهارت رسیدن در عادت ِ توجه آگاهانه به خواسته ها این است که ما “باور” و کنیم که مهم ترین قانون جهان این است که :
احساس خوب اتفاقات خوب را رقم می زند و احساس بد اتفاقات بد را.
باید “باور” کنیم
تا بهشت را در همین دنیا تجربه نماییم.
بهشتی از نعمت و ثروت و سلامتی و عشق و آگاهی و خوشبختی.
?گوارای وجودمان ?
سپاسگزارم ?
دوستتان دارم
21 آذر 1398
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد جان سلام مریم جان نازنین که نمیدونم با چه عشقی و چه آگاهی و چه هدایتی این فایل های سفرنامه رو دقیقا مناسب حال و احوال من چیدمان کردی عاشقتم و عاشق اون خدایی ام که دقیقا به موقع هرچی نیاز دارم از دستای مهربونش برام میفرسته خدایا شکرت
تو این فایل داره از کل و اساس قانون حرف میزنه
میگه کانون توجه تو اتفاقات و شرایط زندگیتو رقم میزنه
جهان مثل یه آیینه داره عمل میکنه وای خدای من چه آگاهی مثل آیینه سالها در غفلت خود و فراموشی این آگاهی توی این آیینه دهن کجی کردم خشم داشتم به خودم و دنیای اطرافم لعنت فرستادم و از بازتاب اون تو آیینه رنجیدم و بازم به زمین وزمان لعنت فرستادم که آخه گناه من چیه که دارم این آدما و این شرایط رو تحمل میکنم این خشم خدا برای کدام گناه من است غافل از اینکه این فقط بازتاب فرکانس ها و کانون توجه منه دقیقا عین آیینه که الان دیگه ایمان آوردم که شرایط من بازتاب همون فرکانس هاست
اما حالا چه کنم ؟من این شرایط مالی این روابط و این سلامتی دربو داغون رو خودم به وجود آوردم اما حالا خدا گفته ازهرلحظه که برگردی در رحمت من بازه وآنچنان آگاهی و هدایت رو به سمت من فرستاده که من خودم از این همه اشتیاق خداوند برای هدایتم مات و مبهوتم خدایی که تا همین چند وقت پیش در ذهن بیمارم خدای مجازات گر وعذاب دهنده بود و حالا خودش میگه من نزدیکم من ازتو مشتاقترم به تو من میخام که تو خوشبخت و ثروتمند باشی من میخام تو بهشت رو در همین دنیا تجربه کنی چه خدایی جانم ?
خودش راهشم برام فرستاد این فایل و این سایت و کل فایل ها و حرفای استاد چراغ هدایت من شده تا قدم به قدم پیش برم و تکاملموطی کنم
تو این فایل میگه تو فقط نجوا های دهنتو کنترل کن تو فقطوردی های مناسب و هم جنس خواسته هاتو به ذهنت بده تو از هر ناخواسته ای اعراض کن اونوقت ببین که تو این آیینه جز زیبایی نخواهی دید
اما قدرت تاثیر کلام بر کنترل کانون توجه من که واقعا میگم این چند وقت غافل شده بودم و این فایل یه زنگ بزرگ یا راه حل عالی جلوپام گذاشت وقتی داشتم به آگاهی های این فایل گوش میدادم این چند وقت برام مرور شد گفتم زهرا نگاه کن تو توی این چند وقته چقدر ذهنتو با کلامت هدایت کردی ؟به چه مسیر هایی هدایت کردی ؟وقتی نگاه کردم دقیقا به این جمله ایمان آوردم که به ماقدمت ایدهم خودم هست وقتی هر آشغالی رو دارم به خورد ذهنم میدم باید نتیجه رکود و کسادی باشه وقتی دارم با چشم هام میبینم روابط آشفته رو با گوش هام میشنوم و با بانک دزموردش حرف میزنم و بعد اون افکار رو توی مغزم میچرخونم از این آیینه و این سیستم چه انتظاری دارم
این فایل پاسخ خداوند بود به من که گفتم من برای رشد کسب و کارم چه کاری باید انجام بدم و خداوند به صراحت گفت کلامت رفتارت و اعمالت و کنترل کانون توجه ات راهکار فقط در وجود خودت هست و راه حل مسأله رو در خارج از خودت جستجو نکن و این یعنی من داعم باید مراقب باشم که چی میبینم چی میشنوم و به چی توجه میکنم راجب چی حرف میزنم به همین سادگی وقتی یاد بگیرم اول وردی ها رو کنترل کنم بعد یاد بگیریم به خواسته ها توجه کنم و بتونم فرکانس همجنس با خواسته هامو ارسال کنم دیگه تمومه سعادت دنیا و آخرت نصیبم میشه و آیینه جهان هستی به روی من لبخند میزنه?
عاشقتم استاد جان عاشقتم مریم جان و من در این سفر همچنان با اراده ادامه میدم و حتما ردپای خودمو رو به جا میزارم ?????
سلام به استاد عزیز
برگ چهارم سفرنامه
توجه کردن به نکات مثبت …جهان دقیقا مثل اینه عمل میکنه …قانون کائناته…به حرف آسون ولی الان بیشتر متوجه میشم از اون جهاد اکبری که استاد تو کتاب رویاهایی که رویا نیستن گفتن باید انجام بدیم برای عمل به قانون یعنی چی …
با تمام وجودم از خدای خودم میخوام این بار خیلی خیلی کمکم کنه که بتونم هر لحظه از زندگیم و با این قانون زندگی کنم ، به نکات مثبت خودم ، زندگیم ، دنیام توجه کنم تا احساسم خوب باشه تا احساس خوب بیشتر و جذب کنم …خدایا کمکم کن آنقدر ثابت قدم باشه تو عمل به قانون که عمل به قانون خیلی آسون تر بشه و برام عادت و روش و شیوه و اصل زندگیم بشه …
همین نیم ساعت پیش یه داستانی در مورد حضرت عیسی که فردا هم تولدشونه شنیدم که دقیقااا عمل به قانون و توجه به نکات مثبت بود …داستان این بود که حضرت عیسی با حواریون از یه مسیری رد میشدن و یه سگ مرده روی زمین دیدن، بعد همراهشون یکی یکی میگفتن ااا چه سگ زشتی ، یکی گفت چه سگ کثیفی اینجاست ، یکی گفت چقدر دمش زشته ، یکی گفت سرش چقدر بدقیافه س ، یعنی همه نکات منفی و گفتن بعد حضرت عیسی که اومدن جلو گفت چه دندونای سفید و زیبایی داره این سگ …بعد بقیه متوجه تفاوت نگاه خودشون شدن…بعد از شنیدن این داستان گفتم این عمل به قانون و توجه به نکات مثبت بود و خیلی برام جالب بود …
من نسبت به قبل خیلی بهتر شدم …خیلی آروم تر شدم…رو خودم مسلط تر شدم ولی هنوز خیلی باید کار کنم رو خودم و از خدای خودم با تمام وجودم میخوام که کمکم کنه برای عمل کردن به قانون و توجه به نکات مثبت …