چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم

این فایل در بهمن ماه 1399 بروزرسانی شده است

به یاری خداوند‌، «دوره ارزش تضاد | مسائل دلیل اساسی پیشرفت»بازبینی و مجددا به لیست محصولات سایت افزوده شد.

این دوره یادآورکننده‌ی آگاهی‌های مهمی است که سوخت لازم برای ساختن ایمانی را در وجودمان فراهم می‌سازد که عمل می‌آورد‌ و شرایط دلخواه را از دل ناخواسته‌ها‌، شرایط دلخواه‌مان را برایمان رقم می زند.
ما قبل از ورودمان به این جهان، خاصیت فرکانسی این جهان و قوانینش را به خوبی می شناختیم و می دانستیم که برای تجربه خودمان و توانایی که برای حل مسائل داریم و پرورشِ آن‌، به محیطی نیاز داریم که اولاً به ما کمک کند تا خواسته های خود را بشناسیم و سپس با پاسخ به فرکانس های ما و هدایت‌مان در مسیر آن خواسته‌ها، در حکم محیطی مساعد برای خلق آن خواسته‌ها نیز باشد.
ما به خوبی می دانستیم که راه گسترش ما به عنوان یک خالق‌ و بروز توانمندی‌های بالقوه‌مان‌، فقط و تنها فقط از مسیر عملی کردن ایده‌ها‌، راهکارها و الهامات‌مان برای خلق خواسته‌هایی است که از طریق تضادها برایمان واضح شده است.
زیرا ما از ماهیت فرکانسی خودمان- که‌‌ استاد خلق خواسته‌هایش به وسیله باورهایش است- به خوبی مطلع بودیم و ارزش تضادهای زندگی‌مان را می‌دانستیم. به همین دلیل‌، شور و اشتیاقی سوزان برای تجربه ی این توانایی (توانایی حل مسئله) در این جهان فیزیکی داشتیم
اما متأسفانه آن آگاهی خالص که به پشتوانه اش وارد این جهان شدیم را فراموش کرده ایم. همان پشتوانه ای که‌، سوخت لازم برای اشتیاق و انگیزه مان بود تا کنجکاو و مشتاقِ مواجه شدن با تضادهای زندگی‌مان و رشد ظرف وجودمان باشیم به وسیله‌ی تحقق بخشیدن به خواسته‌های واضح شده از طریق آن تضادها
به همین دلیل- یعنی عدم درکِ ارزش تضاد و نقش آن در رشد و پرورش استعدادها و توانایی‌هایمان- است که اکثر ما وقتی با تضادی مواجه می‌شویم‌، اینچنین آشفته و نگران می‌شویم و بدتر از همه فکر می کنیم زندگی بسیار لذت بخش تر می بود اگر‌، هیچ تضادی وجود  نداشت یا به هیچ ناخواسته‌ای برخورد نمی‌کردیم.
اما جهان برای رشد و گسترش باید با تضادها همراه باشد. تا «شخصیتِ خالق» را از «شخصیتِ قربانی» سرند کند.
تضادها‌، اهرم‌هایی هستند که با یادآوری خواسته‌هایمان‌،مانع ساکن ماندن‌مان و به قول قرآن «فاسد نشدن‌مان»‌، می‌شوند.
زیرا انگیزه‌های لازم برای تحقق خواسته‌های واضح شده‌مان‌، از دل همان ناخواسته‌ها متولد می‌شود و وقتی این انگیزه‌ها با باورهای قدرتمندکننده‌ و هماهنگ با آن خواسته‌ها همراه بشود‌، آنوقت کن فیکون می‌شود.
دوره ارزش تضاد‌، با بررسی آیات قرآن‌، منطق‌هایی قوی برای ساختن باورهای قدرتمندکننده و ایمانی راستین، در اختیارمان قرار می‌دهد تا در لحظات برخورد با ناخواسته‌ها‌، به جای ناامیدی یا پذیریش آن شرایط به عنوان سرنوشتی غیر قابل تغییر‌، یا احساس قربانی بودن‌، آگاهانه با هدایتی همراه شویم که از طریق آن تضاد‌، برای رشد‌مان آمده است.
بنابراین‌، اگر بتوانیم ارزش تضادها را درک کنیم‌ و از عهده‌ی کنترل ذهن‌مان در این مواقع برآییم، دیگر نه تنها درباره‌ی حضورشان نگران یا گله مند نیستیم‌، بلکه به خاطر انگیزه‌هایی که از برخورد با تضادها در وجودمان شکل می‌گیرد‌، هر بار فاصله رفتن از مدار ناخواسته به مدار خواسته‌ را کوتاهتر می‌کنیم.
✅دوره‌ی ارزش تضاد‌، روی پرورشِ این توانایی و بهبودِ دائمیِ آن کار می‌کند تا به جای فرار از مسائل‌ یا ناامیدی و مستأصل شدن در برابر تضادهای زندگی، با وضوح بیشتری خواسته‌هایت را بشناسی و به مسیر خلق‌شان هدایت بشوی و به قول قرآن، « تا رشد کنیم».
آگاهی های این دوره با توضیح آیات قرآن، توانایی ها و مهارت‌هایی را در وجودمان پرورش می دهد تا بتوانیم هنگام مواجه با شرایط و تجارب به ظاهر ناخواسته، از تضادهای زندگی مان پلی برای موفقیت‌ و پیشرفت بسازیم و  ذهن‌مان را بگونه‌ای برنامه ریزی و کدنویسی کنیم که «مفهوم ان مع العسر یسری» را در عمل برای رشدمان به کار ببندیم و به محضِ مواجهه با مشکلی، ماهرانه راه حل و راه پیشرفتمان را از دلِ آن مسئله پیدا کند.
به میزان رشد و پرورش این مهارت در شخصیت مان، زندگی مان هدفتمندتر می شود و در نتیجه با تضادهای کمتری مواجه می شویم زیرا از آنجا که همواره برنامه ای برای پیشرفت خودمان داریم، جهان نیازی ندارد ما را به واسطه مواجه با تضاد مجبور به حرکت و پیشرفت نماید.
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    305MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

373 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ساناز نوری زاده» در این صفحه: 1
  1. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1204 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

    روز شمار تحول زندگی من روز هفتاد و هشتم از فصل سوم

    سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم

    بریم سراغ نشانه های الهی امروزم:

    خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی

    خدایا شکرت بابت حال خوبم

    خدایا شکرت بابت سلامتیم

    خدایا شکرت بابت هر نفسی که میکشم

    خدایا شکرت بابت چراغ خونمون

    خدایا شکرت بابت اینکه یه تصمیم به تعویق افتاده دیگمم عملی کردم امروز

    وقتی با تعهد دارم رو خودم کار میکنم بهم الهام میشه اون تصمیم به تعویق افتادتو انجام بده

    اون تصمیم این بود که ماشینمو ببرم زیربندی

    حالا بخاطر چی نمیبردم زیربندی ماشینم رو یعنی یک سال و نیمه خریدم نبردم

    بخاطر این ترمزم که نکنه گرون باشه هزینش و زیاد خرج کنم که بزرگترین پاشنه آشیلمه

    وقتی من قدم برداشتم و ماشینو به دوستم دادم که ببره زیربندی و منم پیاده شدم تصمیم گرفتم برم پارک و تا خونه قدم بزنم و زیبایی هارو ببینم و سپاسگزاری کنم

    حالا ببین خدا چطوری درهارو برام باز کرد و کارم رو آسون کرد برام

    من که در حال سپاسگزاری بودم تو پارک نزدیک خونمون دوستم زنگ زد و گفت ماشینت هیچ ایراد و اشکالی نداره حتی رانندگی هم کرد با ماشینت گفت هیچ ایرادی نداره و میتونی ببری

    خدا بهم گفت که توپ های ماشینو درست کن شاید شل باشند و من به دوستم گفتم و دوستم از اونجا رفته بود مکانیکی و توپ های ماشینم رو محکم کنه که این کارها انجام شد فقط با 50 هزار تومان ماشین من درست شد

    حالا ببین خداوند چطوری در زمان مناسب بهم الهام میکنه که انجام بده مکانیکی گفته بود پیچشو کلا نبسته بوده مکانیک قبلی و ممکن بود برات خطر ساز باشه خدایا شکرت حالا فهمیدم چرا باید همون لحظه بهت اعتماد کنم و هر چی بگی بگم چشم و انجام بدم  ای خدای هدایتگرم

    خدای من شکرت

    ببین من فقط بخاطر ترس از پول خرج کردن این قدم رو برنمیداشتم ولی خدا چطوری آسان کرد کارم رو

    تصمیم دیگه ای که دارم اینه که زی ماشینم نیاز به چسب داره آینه وسط ماشینم نیاز به چسب داره اونو ببرم درست کنم

    همینجوری خداوند داره قدم های بعدی رو بهم میگه

    تصمیم دیگه ای که دارم اینه که رینگ ماشینم که فابریکه قالپاق ها رو بردارم و رنگ مشکی بزنم

    تصمیم دیگه ای که دارم میخوام واکس بخرم بزنم به لاستیک های جدید و خوشگل ماشینم

    و زاپاس ماشینم رو حل کنم

    اینارو تو ذهنم ساختم که درست شدند

    دارم قدم به قدم پیش میرم خدایا شکرت

    یه تصمیم به تعویق افتاده ای که داشتم این بود که تمام کتابهای کنکوری و درسی تو اتاقم و حیاط رو که کلی جا اشغال کرده بودند و مورد استفاده نبودند رو کلا جدا کردم البته به کمک مادرم به لطف خدای مهربونم خیلی کار راحت انجام شد دیروز کتابای تو اتاقم و امروز که از خواب بیدار شدم اولین کاری که انجام دادم جدا کردن کتاب های توی حیاط بود که انجام دادم و زنگ زدم به کسی که ضایعات می‌خره

    حالا ببین به چه کسی خداوند منو هدایتم کرد

    بهم گفته بودند ضایعاتی ها آدمای کلک بازی هستند و حقه بازی می‌کنند و ترازوشون دیجیتالی نیست و ارزون می‌خرن ولی من باور نکردم

    خداوند به سمت کسی هدایتم کرد که خیلی آدم صادق و درستکاری بود

    نسبت به دیگر همکاراش گرون خرید کتابای منو

    ترازوی دیجیتالی داشت

    منی که اگه قبلا بود عمرا اگه میرفتم بیرون برای فروش،میگفتم این کار مردونه است من اونجا چیکار میکنم

    ولی با اعتماد به نفس کامل رفتم بیرون

    قشنگ بدون خجالت وزن های کتابارو یادداشت کردم تو گوشیم و قیمت رو زدم

    فروشنده هم قیمت رو زد حتی بیشتر هم حساب کرده بود مثلا وزن 19/75 بود 20 می‌نوشت

    میبینی کار خدارو

    خدایا شکرت

    وزن کتاب‌ها و یکم کارتونهای پدرم و یکم نون خشک بود شد 112 کیلو از 10و 500 زد که شد یک میلیون و دویست و پنج هزار تومان که همون لحظه به کارتم واریز کرد حساب کردم دیدم اضافه واریز کرده خدایا شکرت

    به همین راحتی و خوشمزگی

    خدایا شکرت که انرژی مثبت گرفته خونمون با حذف چیزای اضافه

    حالا پدرم گفت به دوستم کارتن فروختم و اون از من 8 تومن خرید و پولمم دیر واریز کرد و 400 تومن ضرر کردم

    بهم گفت شمارشو نگه دار از این بعد چیزی داشتیم به این آقا بفروشیم

    تو دلم گفتم آهااااان هداااایت اینجاها خودشو نشون میده

    پدرم براساس باوراش به اون آقا هدایت شده که دیر پولشو بده و پدرم ضرر کنه و ارزون برداره حتی پدرم خودش رفته بود مغازه طرف

    میبینی مسیر پول درآوردن سخت پدرم رو

    این از کجا نشات میگیره؟ این از باوراش نشات می‌گیره

    حالا منی که دارم روی خودم کار میکنم بر اساس باورم هدایت میشم به یه آدمی که خودش با ماشینش خیلی سریع میاد دم درمون همونجا وزن میکنه و مینویسه و همونجا و همون لحظه واریز میکنه و گرون هم برمیداره

    اینه تفاوت نتیجه ها که در باورهامونه

    همه چی باوره

    همه چی باوره

    همه چی باوره

    من که داشتم کتابارو سوا میکردم به کتاب استان شناسی هدایت شدم ورق زدم ببینم چه زیبایی هایی داره شهر زیبام که برم و ببینم

    یهو نگاهم به جاده اسالم و دریاچه نئور افتاد

    حرف مریم جان یادم افتاد که گفتند یه روزی تصویر اون زیبایی ها رو دقیقا تو کتاباشون می‌دیدند و تحسین می‌کردند و حالا هدایت شدند دقیقا به اونجا

    منم حتما زمان مدرسه اون تصویر رو تو کتاب دیده بودم و هدایت شدم به دریاچه نئور و جاده اسالم

    همیشه این سوال تو ذهنم بود چطوری پوستم رو خوب کنم چه محصولی بخرم

    خداوند هدایتم کرد به محصول لایه بردار شیر گاو و مرطوب کننده شیر گاو

    ببین چقدر فرصت و ایده هست که از شیر گاو و الاغ ببین چه محصولاتی درست کردند و چه ثروتهایی ساختند قابل تحسینه

    خدایا شکرت که رفتم و این دو تا محصول رو گرفتم و زدم به پوستم و پوستم میدرخشه و عالی شده

    خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت بابت غذای مورد علاقم که مامانم درست کرده بود کدو حلوایی پلو با تن ماهی فوقالعادست این غذا خدایا شکرت

    چقدر خوبه فایل ساختن عزت نفس در عمل که دیشب گوش کردم و امروز که اون کرم رو خریده بودم خداوند بهم گفت بذارش تو دیوار 75 تومن خریدی بزن 125 تومن که آگهی کردم و مشتری پیام‌ داد گفتم اگه مشتری خواست برم بخرم و بفروشم خدایا شکرت

    من نمیدونم این ایده جواب میده یا نه ولی مهم اینه که من قدم بردارم قدم بعدی رو خدا بهم میگه و اگرم جواب نداد کلی چیز یاد میگیرم و خیلی بهتر از اینه که ایده هامو اجزا نکنم

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    خدایا شکرت که رفتم پارک و پیاده روی کردم و شکرگزاری و تحسین کردم بابت هوای فوق العاده بابت ابرهای سفید زیبا و حرکت قشنگشون بابت سنگ فرش های زیبای پارک و بابت وسایل ورزشی جدید و رنگ شده پارک و بابت چمن ها و گل ها و گیاهان و قاصدکهای قشنگ پارک بابت بوته ها و صندلی های خوش رنگ و بابت صدای زیبا و دیوانه کننده پرنده ها و….

    یه دختری دیدم تقریبا هم سن من داشت دوچرخه سواری میکرد دوچرخشم بسیار قشنگ و قابل حمل و کوچیک و جدید بود کلی تو دلم تحسینش کردم و گفتم منم میخوام از این دوچرخه داشته باشم و برونم و لذت ببرم پس میشود منم میخوام چون علاقه زیادی هم دارم به دوچرخه سواری

    خدایا شکرت بابت ویفر شکلاتی که دوستم برام خرید و خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت بابت اینکه دوستم منو برد کلاس رقص و حرکت های جدید یاد گرفتم

    خدایا شکرت که به یه پیاده روی قشنگ دیگه در محله زیبای رضوان نزدیک کلاس رقصم هدایتم کردی و قدم زدم و مغازه کبابی نظیری که شعبه دومشه رو دیدم با کلی مشتری و مغازه فرش فروشی قشنگ و فست فودی که داخلش زرده و خیلی زیباست با کلی مشتری رو دیدم سنگ فرش خیابون بسیار زیبا بود و از کنار ورزشگاه قشنگ و بزرگ آقای رضا زاده عبور کردم و یه لوگوی توپ فوتبال خیلی خوشگل دیدم و کلی تحسین کردم

    خدایا شکرت که بستنی خیلی دوس داشتم بخورم اومدم خونه دیدم زنداییم فطیر و بستنی خریده خدای من شکرت

    من اون روزی که برنامه داشتم یه جایی برم مثلا کلاس رقص یا مهمونی دیگه هیچ کاری نمیکردم و هیج تصمیمی رو اجرا نمیکردم اون روز چون فقط میخواستم برم مثلا کلاس رقص

    ولی امروز این باورم رو شکستم

    امروز درسته کلاس داشتم ولی قبل از رفتن به کلاس کلی کار انجام دادم خدایا شکرت

    این باورهای محدود کنندست که نمیذاره ما قدم برداریم

    و درمورد این موضوع میخواستم بگم که نوشتن معجزه میکنه من که قبلا مقاومت داشتم با نوشتن ولی از وقتی که روز شمار رو دنبال میکنم و خودم رو متعهد کردم به نوشتن هرروز هر اتفاق خوبی که میفته برام میگم که عه اینم مینویسم بعد هدایت هایی که میشم میگم اینم مینویسم و میام مینویسم و باور خوب می‌سازم

    و هرروز اتفاقات خوب زندگیم و عملگراییم به قانون بیشتر و بیشتر میشه

    سریال‌های سفر به دور آمریکا و زندگی دربهشت خیلی بهم کمک کردند که تو طول روز از کوچیکترین نعمتم سپاسگزار باشم توجهم میره روی زیبایی ها اصلا انگار یه عینک جدیدی به چشام زد اصلا انگار دنیا رو یه جور دیگه قشنگ میبینم حالم خیلی خوبه بیشتر در لحظه ام از غیبت و ورودی های منفی فرار میکنم هرروز بابت چیزهایی تو زندگیم سپاسگزاری میکنم که قبلا کافرشون بودم

    امروز بخاطر چراغ اتاقم که روشنایی میده و کرم هایی خوشگلی که خریدم و آهنگ قشنگی که تو ماشین دوستم گوش کردم و… همش به ذهنم میومد و سپاسگزاری میکردم

    دسته فایلهای گفت و گو با دوستان محشره عالیه فوق العادست در ساختن باورها بسیار بهم کمک میکنه یه الگوی واضحی میشه برام برای حرکت که میشود که منم میتونم

    استاد عزیزم و مریم عزیزم چطوری از شما سپاسگزاری کنم خیلی حرفاتون کاراتون سایتتون نابه خیلی خالصه مرسییییی مرسییییی

    و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:

    چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم

    اگه شما قوانین بدون تغییر خداوند رو درک کنی و عمل کنی بهش زندگیتو میتونی خلق کنی

    مثلا یه فردی قوانین فیزیک رو میدونه و با استفاده از قوانین فیزیک میاد جرثقیل درست میکنه

    حالا فرض کن ما بیاییم قوانین کیهانی رو درک کنیم نه قوانین فیزیک رو

    قوانینی که بر کل کیهان تاثیر میذاره و داره اونارو مدیریت میکنه

    قوانینی که خداوند وضع کرده و هرگز تغییری نمیکنه

    و ما اگه بیاییم اون قوانین رو بفهمیم و ازش استفاده کنیم چقدر زندگی مون زیبا و قشنگ میشه

    سوال دوستمون این بود که چرا خداوند به شیطان اجازه داده بیاد انسان رو وسوسه کنه ؟

    چی میشد که خدا این اجازه رو به شیطان نمیداد و ما هممون آدمای خوبی می‌شدیم هممون سالم بودیم هیچکس سر کسی کلاه نمیذاشت و تهمت نمیزد به کسی و جنگ و خونریزی نبود

    چرا خداوند یه همچین اجازه ای به شیطان برای وسوسه کردن ما آدما رو داد؟

    چرا ما رو از سعادت دور کرد و نذاشت یه آب خشک از گلوی ما پایین بره

    و انقدر ما رنج میکشیم و هی نجواهای شیطان داره تو ذهنمون ما رو گمراه میکنه و میترسونه که بدبخت میشی بی چاره میشی دلار رفت بالا نفت اومد پایین و سرکار میخوان اخراجت کنند

    و…که آرامشو از ما میگیره چی میشد که نبود

    آیا جهان بهتر نبود که همه وضعشون خوب بود و همه ثروتمند و شادو سلامت بودند همه عاشق همدیگه بودند همه هم فکر و دوست بودند

    چرا جهان به این شکله که عده ای تو فقر و غم و ناراحتی اند و جنگ و بیماری هست و مشکلات اجتماعی تو خانواده‌ ها ومحل کار و جامعه هست

    چه دلیلی داره که خداوند جهان رو به این شکل خلق کرده؟

    دنیای ما وقتی تغییر میکنه که به تضاد ها طوری نگاه کنیم و بگیم که اینا موهبت و نعمتند اینا اومدند تا ما خوشبخت بشیم و پیشرفت کنیم و جهان پیشرفت کنه

    آیا ما قبول داریم که نازیبایی ها باعث دیدن زیبایی ها میشه

    آیا ما قبول داریم که شیطان باعث شناخت خداوند و حرکت به سمت خداوند میشه

    آیا ما قبول داریم که مشکلات باعث پیشرفت ما میشه

    ما باید به این نتیجه برسیم

    اصلا قانون جهان همینه

    ما در جهانی زندگی می‌کنیم که دو قطبیه

    جهانی که هم بالا داره هم پایین داره

    ما در جهان مادی نمیتونیم دنیایی رو تجربه کنیم که توش فقر ، ظلم ، بدبختی و مشکلات نباشه

    خداوند جهان رو به این شکل خلق کرده که بتونیم با دیدن نازیبایی ها ،زیبایی رو درک کنیم

    شما اگه قرآن رو خونده باشید متوجه میشید که ما تو این دنیای مادی این ویژگی هارو داریم

    ولی توی دنیای پس از مرگ‌ میبینیم که بهشت جاییه که نه سرما داره نه گرما

    خداوند میگه اونجا ن پیر میشید نه گشنه

    به هیچ تضادی برنمیخورید

    به هرچی که بخواید می‌رسید

    شرابی که اونحا هست سر شما رو به درد نمیاره

    حوریانی اونجا هست که هرگز پیر نمی شند

    دنیای پس از مرگ دنیاییه که توش تضاد نیست همه چی خوبه همه چی عالیه پرفکته

    اما قرآن در مورد دنیای فیزیکی این کلمات متضاد رو به کار برده:

    خیر و شر

    بهشت و جهنم

    بالا و پایین

    زمین و آسمان ها

    ثواب و گناه

    خوب و بد

    مشرک و مومن

    شکور و کفور

    این تفاوت این دنیا و اون دنیاست

    اینو باید درک کنیم

    در واقع تضاد هایی که تو زندگیمون به وجود میاد به ما نشون میده که ما دقیقا چیو میخوایم

    در برخورد با تضاد بگیم که خدایا شکرت این تضاد این ناخواسته این اتفاق به‌ ظاهر بد بهم کمک کرد که بفهمم دقیقا چیو میخوام

    حالا که من فهمیدم دقیقا چیو میخوام بیام به چیزی که میخوام توجه کنم

    و بیام بنویسم که خدایا من دقیقا اینو میخوام و باورهای مناسبشو بیام تو ذهنم بسازم و به سمتش حرکت کنم و بهش برسم

    افراد به دو دسته تقسیم میشند وقتی که با تضاد برخورد می‌کنند

    1‌.اونایی که به تضاد برخورد می‌کنند  و میگن خدایا چرا این بلا سرم اومده و چرا من انقدر بدبختم چرا منو دوس نداری چرا خدا با من اینکارو میکنی و دوس داری منو زجر بدی

    2.یه عده ای افراد هم هستند میگن خدایا شکرت که این مشکل به وجود اومد تا من بفهمم دقیقا چیو میخوام حالا که فهمیدم من اینو میخوام با این ویژگی ها با این وضوح پس باورشو میسازم و میرسم بهش

    استاد میگه من تو قم که یه شهر کویری و خشکه زندگی میکردم این تضاد باعث شد که من جایی رو بخوام که سرسبزی و هوای عالی داشته باشه

    این تضاد باعث خلق خواستم شد و ویلایی خریدم تو شمال با ویژگی هایی که دوس داشتم

    ما اگه قوانین رو بدونیم می‌فهمیم که این تضادها اومده که ما خواسته هامون رو واضح بشناسیم و تمرکز کنیم بر خواسته هامون نه ناخواسته هامون و به سمت خواسته هامون حرکت کنیم

    استاد میگه تضاد های من نسبت به قبل کمتره حالا چرا کمتره ؟

    چون من خودم دارم آگاهانه  به سمت خواسته هام حرکت میکنم

    یعنی ما وقتی داریم با سرعت خیلی زیاد به سمت خواسته هامون حرکت می‌کنیم ما داریم به جهان اعلام میکنیم که خواسته مونو درک کردیم و هرروز داریم برنامه میریزیم به سمت خواسته هامون

    یا تصمیم میگیری بری به سمت جلو و حرکت کنی و پیشرفت کنی یا جهان تو رو [با تضاد] مجبور میکنه که حرکت کنی

    یعنی انقدر برات مشکلات و تضاد ایجاد میکنه که از اون تضاد به سمت خواسته هات حرکت کنی و برسی بهشون

    پس بهتره ما خودمون به سمت خواسته هامون حرکت کنیم

    یعنی روزی نباشه که از خواب بیدار بشی و هدفت مشخص نیست و برنامه روزانه و هفتگی و ماهانه نداری هدف هاتو به قسمت های کوچیک تقسیم نکردی و خواسته ای نداری

    اگه خواسته ای نداری یعنی بدون که  اوضاع برات سخت میشه

    و این سختی کمک میکنه به تو برای پیشرفت

    فکر کن ببین چطور میتونی از قوانین جهان استفاده کنی برای خوشبختی و موفقیتت

    به خواسته هامون  برسیم بعد خواسته بعدی و بعدی و بعدی و….

    از مشکلاتت نترس گریه نکن ناسپاسی نکن فرار نکن نگو چرا خدا این بلا رو سرم آوردی

    شکل جهان هستی همینه

    که با برخورد به تضاد خواسته ها مشخص میشه

    حالا اگه زرنگ باشی به سمت خواسته ها میری

    اگه زرنگ نباشی هرروز به ناخواسته ها تمرکز میکنی و هرروز ناخواسته ها بیشتر و بیشتر و بیشتر میشه بیماری و فقر و فلاکت هرروز بیشتر میشه برات

    بنابراین ظلم و فقر و جنگ و بیماری جزئی از این جهانه ما نمیتونیم حذفش کنیم و نابودش کنیم

    ما نمیتونم مشکلات رو نابود کنیم حذفش کنیم و فرار کنیم ازش بلکه میتونیم حلش کنیم و پیشرفت کنیم و میتونیم به خواسته ای که از دل تضاد میاد تمرکز کنیم

    ما میتونیم تمرکز کنیم برروی خواسته هامون و هرروز به سمتشون بریم

    ما نمیتونیم شیطان رو نابود کنیم اون جزئی از جهانه

    اما میتونیم به خدا توجه کنیم و به سمت خدا بریم

    ما نمیتونیم همه مردم رو به یک شکل کنیم که همه مثل ما فکر کنند

    اما میتونیم خودمون به سمت خوبی حرکت کنیم و اگه حرکت کنیم جهان رو واسه خودمون زیبا می‌کنیم

    جهان ممکنه برای بقیه نازیبا باشه

    ولی بقیه خودشون میخوان که نازیبایی رو تجربه کنند

    نمیتونیم اونارو تغییر بدیم

    نمیتونیم توقع داشته باشیم نازیبایی ها حذف شه

    جهان ما دو قطبیه

    این قانون خیلی فراره

    باید همیشه روی خودت کار کنی

    استاد میگه منی که انقدر روی خودم کار میکنم یکم که ناخواسته برام پیش میاد بهم میریزم چون درکم هنوز کمه از جهان مادی

    ما باید همیشه روی خودمون کار کنیم

    [من گوشی قبلیم خراب شد و اون تضاد باعث شد به گوشی جدید فکر کنم و در عرض یکی دو روز گوشی جدید خریدم

    من تضاد پیاده بودن باعث شد من به ماشین فکر کنم و خریدم

    من تضاد عزت نفس پایین و ضعیف بودن در برقراری ارتباط با دیگران این خواسته رو در من به وجود آورده که محصول عزت نفس رو بخرم و کار کنم روش ]

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: