چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

373 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1274 روز

    به نام خدای بخشایشگر💕

    روز ۷۸ سفرمن

    یکی از دغدغه های سالهای اخیر من دنبال سلامتی بودن بود ولی الان میفهمم که خواسته ام با عملم برای رسیدن به سلامتی باهم نمیخوند و با کوچکترین تضاد(بیماری)من کاملا به هم میریختم اما باشنیدن چندباره این فایل به وضوح خواسته ام یعنی سلامتی رسیدم و فهمیدم که باید باور سلامتی رو در خودم قدرتمند کنم و اگه به تضادی برخوردم واکنش من این باشه که در کمترین زمان ممکن به احساس خوب برسم و از اون تضاد به نفع خواسته ام استفاده کنم.

    در این مدت که با استاد و دوستان عزیز در این سایت آشنا شدم خیلی نسبت به قبل بهتر شدم و میتونم خودم رو حداقل از احساس بدی که قبلا شاید چند روزی درگیرش میشدم خارج بشم و شاید در کمتر از یکساعت در بدترین حالت خودم رو به احساس خوب نزدیک کنم،امیدوارم با کمک الله و استفاده از این سایت بینظیر به خواسته هام برسم و در مسیر تغییر و موفقیت ثابت قدم بمونم.

    از خداوند برای همه دوستانم تنی سالم و روانی شاد خواستارم🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1181 روز

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر خوب ترین ها

    امروز هم برایم به خوبی در حال رقم خوردن است

    خداوند را شاکر هستم که یک روزشمار تحول دیگر در زندگی من رقم خورد و نکات کلیدی بیشتر دیگری را یاد گرفتم

    همیشه از مشکلات و تضاد ها فراری بودم

    همیشه دوست داشتم که در آرامش باشم

    اما حالا یادگرفتم که همون تضاد ها در جهت پیشرفت و ترقی خودم است

    قبول دارم که نازیبایی ها جها دیدن زیبایی ها می شود

    می پذیرم از حالا که در جهت هدف خودم اگر برایم تضادی پیش بیادد آن تضاد در راستای هدف خودم است

    نگاهم به دنیا در حال عوض شدن است

    دنیای پر از تضاد ها که یکی این تضاد ها را گله و شکایت می کند و دیگری از تضاد ها گل می گیرد

    جالب است وقتی تضادی در زندگی من به وجود می آید از خودم بپرسم دقیقا چه می خواهم

    آن تضاد در زندگی من به وجود آمد که من از خودم بپرسم که هدف من از زندگی چه است و چه کار باید کنم

    چقدر جالب این نوع نگاه کردن

    من اگر خواسته های خودم بشناسم و به سمت آن حرکت کنم کمتر تضادی در زندگی من به وجود می آید

    زمانیکه آگاهانه به سمت خواسته هایک حرکت کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1122 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    تعهد روز هفتاد وهشتم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و همه هم فرکانسی هایم

    اینی که میگم اصلا جمله حرفهای کلیشه ای نیست واقعا و با تمام وجودم از خداوند شکر گذارم که منو در مسیر شنیدن این حرف و جملات طلایی قرار داد از گوش دادن به این فایل سیر نمیشم هر باری بیشتر درک میکنم و کلماتی رو که قبلا دقت نکردم رو آگاهتر میشم

    با یاری و هدایت خداوند فهمیدم این اتفاقات و تضادها درواقع همون خواسته های من هستن که در پوسته ای جدید ظاهر شدن اصلا هیچوقت اینقدر واضح و جالب متوجه نشده بودم اصلا منگ و گیجم

    جالبه دو سه روز پیش از خدا خواستم منو به جایی هدایت کنه که ارامش داشته باشم و بتونم روی خوشی رو بینم و بهتر روی خودم کار کنم هیچ راهکاری نداشتم و موقع درخواست ب خدا راهکار ندادم نگفتم از اونجایی که هستم برم خونه ماماانم یا خونه دیگه م در تهران یا هرجایی دیگه تازه جالبه اصلا فکرشو نمیکردم اخر سر به جایی که الان هدایت شدم برسم فک میکردم اصلا اینجایی که هستم خوب نیست حالا پایین تر متوجه میشید منظورم کجاست

    خواستم دست خدا باز باشه

    ب خودش قسم روز بعدش به شکل بسیار خشن و تلخی من و همسرم که کلا باهاش اوکی نبودم و هرباری باعث ناراحتی من میشدو تمام این مساعلی که این چند سال برام پیش میومد و واقعا برام زجر اور بود رو متوجه همسر میدونستم و در واقع قدرت زندگیم رو بهش سپرده بودم برای همین همش در زجر و بودن در شرایطی کاملا مخالف خواسته های یه زندگی معمولی بودم ادم های اطرافم بودن که همشون از طرف همسر بودن و اصلا با روحیات من یکی نبودن و داعم در تقلا بودم برای رهایی ولی هر بار بیشتر در منجلاب فرو میرفتم خلاصه

    همسرم سر مساعله ای که بحرفش گوش نواده بودم و میخواستم طبق عقاید خودم باشم شرو کرد به دعوا و کتک بدنی !

    خیلی برام سخت بود و درد اور ولی به خدا خودش قسم درد اون ضربه ها برام قابل تحنل بود و فقط با خدا صحبت میکردم که خدایا میدونم باید چک و لگد رو میخوردم

    تا بدونم مسیرم چیه آخه از خودش خواسته بودم حالا الباقی فقط دقت کنید چقدر قشنگ هدایت شدم

    همون اخرای شب فایل نشانه رو زدم و همش تلاش میکردم حالم رو خوب نگه دارم و از طرفی ترس داشتم از زنگ زدن به خانوادم و رفتن ولی بازم از خدا رهایی رو هدایت رو میخواستم اصلا یجور عجیبی ناراحتیم کم بود حتی فحش نفرین هم نمیکردم پیش خودم و در تنهایی خودم ولی میگفتم هرکی مقصر هست هرکی گناه کاره رسوا بشه و این ایه رو با خودم مرور میکردم

    اندوهگین نباشید عزت دست خداست و خداوند شنواست

    این منو اروم میکرد و باعث میشد به حرفه ای همسرم واکنش کمتری نشون بدم

    ناراحت زیاد نشدم و گریه هم نکردم فقط گفتم خدایا میدونم یه خیریتی هست مطمئنم تا روز بعدش که زدم روی نشانه و نشانه در پرتو آگاهی شش اومد واسم اولش گفتم این دیگه چیه الان ولی گفتم بذار بخونمش خلاصه اخرای متن نوشته بود باید اقدام کنم و حرکت کنم یه حال خوبی به دست داد رفتم متنش رو خوندم دیدم از قضاوت نکردن گفته و شه روز سکوت این یکمی منو ترسوند چون قرار بود ظاهرا همسرم منو چند روز بعد بیاره خونه مامانم و به شل بدی اینکار رو بکنه یکه روز رو ساکت بودم ولی بازم از خدا هدایت میخواستم خلاصه اینطور شد ک روز بعدش قرار شد داداشم لباس دنبالم حالا مساله ک منو نگران می‌کرد برخورد همسرم بود با اطرافیان منو اینکه شاید مقاومت داشته باشه برای بردن دختر چهارساله م با خودم

    باز مضطرب شدم ولی لازم رو میکرم در فضای دیگه مثبت فکر کنم جالبه دخترم همش میگفت که با من میخواد بیادو لش برای مامان من تنگ شده ابن حرفها باعث شد همسرم ارومتربشه و مطمعن بودم این کار خداست که در دلها محبت و عطوفت ایجاد میکنه متناسب با شرایطی که داریم

    ببخشید داره طولانی میشه ولی همش نکته س و مسیر رو نشن میده حالا این نظر منه

    شبش که قرار بود برادرم بدون اطلاع همسرم از شهرستان بیاد نگران برخورد همسرم و برادرش که پیشش بود بودم که خیلی جالب بود دو ساعت قبل رسید برادر خودم

    داداش همسرم اومد و جلو همسرم هرچی خواس رو بهم گفت تو دلم از خدا یاری میخواستم و خیلی محکم بودم در آرامش جوابش رو میدادم و ث اون بد دهنی نمیکردم همین سر پاا بودنم بیشتر حرص ش میداد و همین باعث شد موقع رفتن خیلی عصبی باشه و همسر رای دلداری دادنش بهش باهاش رفت جایی ک یک ساعت از جایی ک من بودم دورتر بود جالبه بعد رفتنشون یهو افتادم زمین طوریه کامل خالی شدم و نای حرف زدن هم نداشتم اون لحظه ها ی چیز از ذهنم می‌گذشت اینکه خدا چقد ر قشنگ مرقب من بود و نذاشت تو اون تایمی که اونا بودن من از لحاظ فیزیکی کم بیارم و خداروشکر این تضاد ک ظاهر بسیار خشن و وحشتناکی داشت در دل خودش آزادی و آرامش منو دخترم رو داشت که با فراغ بال بریم بیرون از اون فضا و وقتی در مسیر بودم برای خونه دوباره نشانه رو زدم و در کمال ناباوری فایل اعتماد به رب پیام ابراهیم در مورد قربانی کردن فرزندش اومد و واقعا نمیدونستم به این خدای وهابم چی بگم دل میخواست فریاد بکشم از شادی از خوشحالی ازینکه خداوندم چقدر باهام همراه هست

    و امروز هم نشونه من پیغام هدایتگرانه تضاد بود ک هنوز نخوندم ولی مطعنم بازم هدایتی روشن هست و بازم بیشتر متوجه شدم تضاد و مشکل راه رسیدن به موفقیت هست

    امیدوارم م در دل این مشکل که همون تضادها هست تونسته باشم در حدی نشانه‌های پروردگار عزیزم رو نشون بدم برای رسیدن به خوشبختی فقط باید به خ آوند اعتماد کرد و از همین الان مطمئنم در دل این اتفاق به ظاهر تلخ فقط و فقط خیر و خوشی صد در صد به من میرسه

    در پناه الله یکتا در آسایش و آرامش باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      تنها خدا برایم کافیست گفته:
      مدت عضویت: 1122 روز

      میخواستم اینو بگم وقتی که دنبال مکان برای آرامش بودم قبل کل این اتفاقات اصلا فکرشو نمیکردم خونه مامانم مسیر من باشه و خداروشکر میکنم که دست خدارو باز گذاشتم و جالب بود همون جایی که فکرشو نمیکردموبرام مقدر شد و وقتی فایل اعتماد به رب پیام ابراهیم برام اومد با خوندن متنی که درمورد حمایت خداوند از هاجر و طفل شیرخواره اش در دل اون سختی ظاهری زندگی و مهمتر از همه تسلیم بودن در مقابل خداوند و اعتماد به این نیروی برتر خیلی برام خوب بود آرامش عجیبی گرفتم اولش گفتم نکنه باید بچه م رو به همسرم بدم ؟اینو یادم رفت بگم وقتی منو داداشم با دخترم ازخونه به سمت خونه مامانم راه افتادیم بمحض باخبر شدن همسرم بشدت عصبانی شده بود و خودش و داداشش اومده بودن دنبالمون ک دخترمو ازم بگیرن و در این مسیر چند ساعته بشدت تر استرس بودم چون می‌شناختم جالبه با اینکه جلوتر از ما تو مسیر منتظر عبور ما وایساده بود فقط با اعتماد ب خداوند یکی از داداشام ک به مسیر این دو شهرستان باهمدیگر آشنایی داشت بعنوان دستی از دستان خداوند ی مسیر خارج از ذهن اونا رو معرفی کرد و ما بسلامتی رسیدیم خونه

      خلاصه قصد من از بیان این مساله شخصیم فقط و ققط گفتن نشونه ها و هدایت های خداوند هست اینکه فقط مثبت باشیم و فکر مثبت داشته باشیم ما بقی رو خداوند خودش حل میکنه چون دیگه به ما مربوط نیست هر کسی باید کار خودش رو انجام بده

      الانم وقتی دیروز همسر تلفنی با دخترم صحبت کرد خیلی آرومتر بود و از اومدنش پیش مامانم اگر نگم خوشحال حداقل بد نشون نمیاد و این بازم از لطف پروردگارم هست چون مطمئنم همه چیز رو خوب میچینه و نمیذاره هیچکسی با هر قدرتی آسیبی به بنده ش ک بهش پناه برده برسونه و نقشه هاشون رو نقش بر آب و ب نفع بنده خوبش میکنه

      موفق باشید و خ شمال میشم هر کی خوند درکش از این اتفاقات رو بنویسه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سارا شکری امیدوار گفته:
        مدت عضویت: 859 روز

        سلام دوست عزیز

        کامنتتون رو خوندم و با خودم گفتم مردم چه چالشها و تضادهایی توی زندگیشون تجربه میکنن، برام ناراحت کننده بود یه جورایی سراسر کامنت شما، دقیقا مثل فیلمای ایرانی!

        امیدوارم که این کامنت منو میخونید، سراسر ارامش و خوشبختی باشید دوست عزیزم در کنار عزیزانتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    گلاره گفته:
    مدت عضویت: 1012 روز

    سلام

    روز 78

    خداروشکر که درک کردم که تضادها میتونن سازنده باشن و یجورایی از سردرگمی به هدف مارو میرسونه یعنی توجه رو میبریم به سمت مخالفش که میخاییمش و این خیلی حس خوب و قشنگی داره

    این برنامه داشتن که تو این جلسه گفتن عالیه ها اونم چجوری از دل تضادهایی که اسیر کننده هستن . میتونیم چنان رهایی دهنده بهش بهره بگیریم که لذت ببریم .

    خواسته ها رو بدونیم و به سمتشون حرکت میکنیم و به سمتشون میریم و لذتشو و حس خوبشو حس میکنیم .

    تمرکز و توجه به سمت خواسته ها باشه

    خدایا خیلی ازت،ممنونم و استاد از شمام خیلی ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1853 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این آگاهی های زندگی ساز

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این قوانین رو کشف کردید و دراختیارما هم قراردادید تا خوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    جهان مادی همراه با تضادآفریده شده و این خصوصیت این جهانه بجای جنگیدن و اعتراض کردن بااین خصوصیت ،بیایم هماهنگ شدن و درست رفتار کردن باهاشون یاد بگیریم تا زندگی بهتری داشته باشیم

    ، مشکلات اومدن تا خواسته هامو برام واضح کنن، حالا همینجا آدما دو دسته میشن، آدمهایی که تمرکزشون رو میذارن رو مشکل وبامشکل هماهنگ میشن و اتفاقات سخت تری رو تجربه میکنم چون توجه مساوی با تجربه و آدمهایی که با تغییر نگرش که این تضاد اومده، منو به وضوح برسونه پس توجهمو روی ساختن باورهای هماهنگ باخواستم میزارم و اونارو تقویت میکنم و در جهت خوب ننگه داشتن احساسم قدم بر می‌دارم و توحید عملی نشون میدم وتوجهمو روی نشانه های مثبت حتی کوچیک میذارم و کانون توجهم رو کنترل میکنم تا توجه مثبتم اتفاقات مثبت برام به ارمغان بیاره ، که در جلسه ده روانشناسی ثروت یک بسیار هوشمندانه راجب تضاد توضیح دادید و من ازتون بی نهایت سپاسگزارم.

    دیروز خیلی کوتاه با دوستی که تو انگلستان زندگی میکنه صحبت میکردم دوستی که ایرانی نیست ، ایشون بابت این جهان که چرا پراز جنگ و زلزله و بیماری هست صحبت کوتاهی کرد و گفت کاش جهان این مسائل نا خوشایند رو نداشت ….

    منم خیلی خیلی کوتاه در حد دو جمله ابراز ناراحتی کردم چون نمی‌خواستم گفتگو رو ادامه بدم ازش عذرخواهی کردم و به این گفتگویی که رشدم نمی‌ده خاتمه دادم و اومدم تو سایت و با لذت و آرامش به یک فایل بی نظیر گوش کردم

    یادم اومدم که منم قبل از آشنایی با شما و آگاهی های ناب شما، همیشه توجهم به مشکلات بود و همیشه ناراضی بودم و سوالم این بود که چرا این مشکلات هست و….

    خدارو شاکرم که هدایت شدم به این مسیر توحیدی

    مسیری که چشم و گوشمو به قوانین جهان هستی باز کرد و هرروز با یادآوری های بجاش ، مهارتمو تو اجرای عملی قوانین بیشتر میکنه

    من پراز آرامشم، پراز صلح با خودم و جهانم ، عوامل بیرونی کمترین تأثیر رو ،روی متزلزل کردن احساسم دارن و با توجه به آموزش های استاد عباسمنش عزیزم ، می‌خوام این تأثیر رو به صفر برسونم

    من یادگرفتم که این تضاد ها اومدن تا بدون خراب کردن احساسم منو به وضوح برسونن تا من همچنان که آرام و راضی هستم ، با توجه به این وضوح باورهامو اصلاح کنم و عمل های هماهنگ با باور جدید انجام بدم و نشانه هارو تحسین کنم و با لذت به استقبال فتحِ قله ی جدید برم .

    من یادگرفتم که این احساس خوب اتفاق های خوب رو برام به ارمغان میاره ،پس متعهدم به خوب نگه نداشتن احساسم از طریق تغییر نگرشم و ساختن باورهای قدرتمند کننده که یاد گرفتم این باورهای ماست که تجاربمونو رقم میزنه ، پس با قدرت هرچه تمام تر به این سمت پیش میرم.

    خدایا با چه زبانی ازت سپاسگزاری کنم تا عمق سپاسگزاریمو بهت نشون داده باشم ؟؟؟

    سپاسگزارم که هدایتم کردی به این آگاهی های توحیدی تا با درک قوانین جهان هستی ، خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که انقدر سخاوتمندانه تمام آگاهی هایی که باعث تغییر زندگیتون شده رو دراختیارمون قرارمیدین.

    اینهمه آرامش و رضایتی که شاگرداتون از آموزش های شما بدست آوردن ،خیر عظیمی میشه که کل زندگیتون رو تحت سیطره ی خودش قرار میده ،

    دوستتون دارم استاد عباسمنش عزیزم و مریم جون عزیز و عشق برای خانواده بزرگِ سایت توحیدی عباسمنش 🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1575 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به همه عزیزانم

    این دنیا و جهان هستی قوانینی داره که میشه با این قوانین راحت و خوشبخت و ثروتمند و باخیال راحت زندگی کرد

    خدایا کمکم کن بتونم این قوانین رو با گوشت و پوست و استخوان‌هام درک کنم و عمل کنم خدایا کمک کن واقعا بفهممشون و همونقدر که میفهمم عمل کنم تا به آگاهی بالاتر برسم وهر روز در مدار بالاتری از روز قبلم قرار بگیرم الهی آمین

    عمل کردن

    مهمترین عامل موفقیت اینکه به اونچه که فهمیدم و درک کردم عمل کنم حتی اگر درک نکردم فقط فهمیدم فقط شنیدم بهش عمل کنم

    آیا به شنیده هام عمل میکنم ؟چقدر عمل میکنم ؟خیلی مهمه که من که خودم رو یکی از افراد یک درصدی در این دنیا میدونم چقدر عملگرا هستم چقدر به اون چیزی که شنیدم عمل میکنم

    نیاز نیست کار سختی انجام بدم وقتی از استاد شنیدم تا وقتی که من تعقیر نکنم جهان اطراف من تعقیر نمیکنه برام سخت بود که من باید تعقیر کنم تا جهانم تعقیر کنه اما این تعقیر اونچیزی که من فکر میکردم نبود اینکه یکدفعه تعقیر کنم یکبار یک فرد متفاوت بشم نه همین که شنیدم از نا زیباییها صحبت نکنم بگم باشه من دیگه از نازیبایی صحبت نمیکنم و بهش عمل کنم این یعنی تعقیر یعنی من مثل قبل از ناخواسته صحبت نکنم و من میتونم ببینم با این تعقیر رفنار من جهان اطراف من هم تعقییر میکنه همینکه نیاز نیست در برابر دیگران فرزند همسر مادر و همسایه وهر کس دیگه ای از خودم دفاع کنم تا همه را از خودم راضی نگه دارم کافیه

    چون دیگه نیاز به صحبت از دیگران نیست و همینکه بفهمم که غیبت کردن چه عواقبی دارا و انجامش ندم همین چند مورد یعنی تعقیر یعنی زندگی کردن برای خودم نه دیگران نظر دیگران برام مهم نباشه یعتی تعقیر و این عملکردن به شنیدها میشه بالاتر رفتن مدارم و این میشه درک بهتر از قوانین و در نهایت به موفقیت بیشتر رسیدن

    در مورد اینکه چرا در دنیا نازیبایی هست

    اینکه برای اینکه زیباییها دیده بشه اینکه ما نعمتها رو بهتر ببینیم بهتر درک‌ کنم اینکه خداوند رو بهتر بفهمم و درک کنم و بشناسم

    این تضادها برای این دنیاست تا ما بتونیم با دیدن تضادها پیشرفت کنیم

    من چندین روز هست که میگم چکار کنم من که تلاشم رو کردم اما نتیجه چیزی نشد که من میخوام و امروز با دیدن این فایل متوجه یدم که من تلاش کردم اما با صحبت در مورد ناخواسته با مقاومت در برابر ناخواسته من باید رهاش میکردم من باید صحبتی در موردش نمیکردم و میرفتم کنار و راه رو برای خداوند باز می‌گذاشتم من در مقابل خداوند بودم و اجازه نمیدادم که خداوند عمل کنه و راه رو نشونم بده همین کنار گذاشتن مقاومت یعنی تعقیر و بعد از همین تعقیرات به ظاهر کوچیک که بزرگ هست نتیجه میاد اونی میشه که میخوام به راحتی و با لذت بردن و در آرامش اصلا نیاز به تقلا و سختکوشی نیست فقط ارام بودن و راه رو باز گذاشتن و تمرکز نکردن روی چیزی که نمیخوام کافیه برای حل شدن این تضادی که من فکر میکنم این تضاد مثل قندی هست که من با رها کردنش در آب حلش میکنم و این تضاد میشه یک نوشیدنی گوارا برای نوشیدن اگر دیدگاهم رو تعقیر بدم اگر در آرامش باشم و رها

    من باید سپاسگزاری کنم که این تضاد به من فهموند که مشکل اصلی در منه و به فهموند که باید چه چیز در من تعقیر کنه تا منی که عاشق پیشرفت و رو به جلو حرکت کردن هستم چرا درجا میزنم ؟؟چرا نتیجه دلخواه نمیاد؟؟

    خدایا یا رب العالمین ازت بینهایت سپاسگزارم تا هر لحظه حواست به من هست و من رو هل میدی به سمت موفقیت حتی جایی که خودم حواسم نیست و محکم میخ شدم اما توحواست هست تا درسم رو یاد بگیرم تا طبق قوانین عمل کنم تا موفق و موفقتر بشم

    خدایا شکرت که پاسخم رو دادی خدایا شکرت که فهمیدم ابن چیزی که بیرون هست از درونم میاد و به من فهموندی که چه چیزی باید در من تعقیر کنه تا بیرونم تعقیر کنه( بیا باور کنیم که لزومی نداره همیشه از خودمان دفاع کنیم بیا گوش دادن ساده رو تجربه کنیم [در پرتوی آگاهی یک])

    من فکر میکنم این تضادها نه تنها باعث میشه من خواسته های خودم رو بشناسم بلکه بیشتر باعث میشه من بیشتر خودن رو بشناسم و من رو به خود شناسی میرسونه به اینکه چه چیزی باید در من تعقیر کنه تا این ناخواسته هم تعقیر کنه صحبت کردن فکر کردن و تمرکز گذاشتن روی تضاد باعث میشه بیشتر از خواسته دور شم

    و این خودشناسی باعث میشه بفهمم مشکل کجاست و رفعش کنم و تضادها هم روز به روز کمتر و کمتر میشه

    وقتی

    این تضادها برای اینکه بهتر قوانین جهان رو بفهمم و یاد بگیرم که چطور میشه زیباتر زندگی کرد و زندگی که میخوام رو برای خودم بسازم وقتی نفهمم اینقدر خداوند به من کمک میکنه با تضادها تا بالاخره متوجه بشم و بگم آها فهمیدم من باید این تعقییر رو بکنم تا جهان من هم تعقیر کنه و در من باید دفاع کردن از خودم تعقیر کنه

    مهم نیست که دیگران چی فکر میکنن مهم اینه که من رها و ارام باشم سخت نگیرم تقلا نکنم رها کنم ارام و رها باشم (در پرتو اراش خیلی به من کمک کرد تا بیشتر بفهمم)

    من میتونم تصمیم بگیرم به چی توجه کنم در این جهانی که همه چیز هست بزار باشه من توجه کنم به خداوند به زیبایی و زیباتر زندگی کردن بزار هرچی هست باشه وفقط ارام رها زندگی کنم در اعوش خداوند من میتونم جهان خودم رو زیبا کنم هر کسی میتونه جهان خودش رو بساره

    در دل تضادها شکرگزار بودن برای اینکه خداوند میخواد به من بفهمونه که پاشنه اشیل من کجاست؟ که خواسته من چیه؟ من کی هستم ؟خودم رو بشناسم

    من باید چه تعیراتی بکنم ؟چه رفتاری بکنم ؟چه بادری تعقیر کن؟

    و در آخر تضادها آمدند تا من ،من بشم ،خود واقعیم باشم و ساخته بشم

    [(من در این دنیا نیامده ام تا خودم را پیدا کنم من آمده ام تا خودم را بسازم !خودم را بسازم! )]

    خدایا مارا هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای

    آمین یا رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 859 روز

      سلام به آسمان زیبای عزیز

      چقدر زیبا نوشتی و اگاهی بخش

      بسیار لذت بردم و خداوند دوباره از طریق شما بهم یاداوری کرد نیازی نیست از خودت دفاع کنی

      نیازی نیست به دیگران اثبات کنی تغییر کردی

      ارام باشم و رها و سپاسگزار

      بزارم نتایج زندگیم گویای همه چیز باشم

      لازم نیست دیگران رو قانع کنم که این مسیرمن درسته و مال شما غلط

      نیازی به قضاوت خودم و دیگران نیست

      هر تضادی مثل یه حبه قنده که با حل شدن

      توی اب ( ارام و صبور و متوکل بودن) تبدیل به نوشیدنی گوارایی برام میشن

      بسیار تشبیه عالی زدین دوست خوبم

      سپاسگزارم که هستند و دستان اگاهی بخش خداوند میشین برای من و سایر دوستان

      براتون بهترین ها رو ارزو میکنم دوست آسمانی خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    شیدا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2329 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام به همگی

    استاد تقریبا زمان میبره که بتونیم این کار بزرگ رو انجام بدیم که بتونیم از دل تضادها به خوشبختی برسیم و این تضادها رو نشونه ها ونعمتی بزرگ از طرف خدای خودمون بدونیم خوب به نظر من وقتی بتونیم تضادها رو موهبتی از طرف خدا بدونیم و بدون خراب کردن احساساتمون به نتایج عالی برسیم دیگه میتونیم بهشت رو در این دنیا برای خودمون بسازیم.

    این دنیای مادی شاید که با تضادها زیبا و متنوع باشه خیلیا هستن که تا به تضادی میرسن خودشونو میبازن اما انسانهای قدرتمند از هر شرایطی استفاده خودشو میبره چون اون به خدای خودش تکیه کرده و هیچگونه تضادی نمیتونه به اون و سرنوشتش آسیبی برسونه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 2042 روز

    بسم الله النّور

    سلام استاد عباس منش عزیز و سلام بانو مریم عزیز

    اول از همه یه تشکر ویژه از خانم شایسته عزیز داشته باشم به خاطر بخش ارزشمند کلیدها، خیییلی ممنونم از شما . هر فایلی که دارم کار می کنم فوق العاده برام لذت بخشه و داره کمکم می کنه. به درک و عمل بهتر. خدایا شکرت. این که تضادها فرا راهی به سمت خواسته ها هستن رو بارها تو فایل ها شنیده بودم و دیگه مثل قبل نگران وجود تضادها نیستم اما این بخش عملی نحوه ی برخورد با تضادها رو تو این فایل خیلی بهتر از همیشه درک کردم و حتماً شروع می کنم به عمل کردن به نحوی که استاد عزیز توضیح دادن. تفکر در مورد تضادها به جهت بیرون کشیدن خواسته ها از دل تضادها،نوشتن و گفتن خواسته ها به خداوند و بیان درکمان از دل تضاد نزد خداوند ،داشتن هدف و برنامه ریزی برای آن، افزایش انگیزه بعد از وضوح خواسته ها با تفکر و تصویرسازی رسیدن به خواسته هایمان، ایجاد باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ و همسو با خواسته ها، پیدا کردن راه عملی در جهت رسیدن به آنها و پیاده کردن ایده ها و راهکارها و الهامات خداوند برای خلق خواسته ها. و انجام تمام اینها در کنار هم راه گسترش ما به عنوان خالق رویاهایمان است. عالی بود استاد ، چکیده و نغز! خییییییلی ممنونم

    از خداوند میخوام که کمکم کنه که درکی که امروز داشتم رو به ذره ذره ی وجودم بسپارم و اقدامات عملی ای که متوجه شدم رو انجام بدم تا برسه روزی که شاهد رشد خودم باشم.

    اللّهم ثبّت اقدامنا….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 632 روز

    به نام خداوند زیبایی ها

    سلام به همه دوستان عزیزم

    ما به این دنیا امده ایم که با تضادها خواسته های خودمون رو بشناسیم و با هربار حل مسئله بزرگتر بشیم و به مرحله بعد برویم. یعنی با جلو رفتن در این مسیر روح ما رشد میکنه و میتوانیم به ان ویژگی هایی که خداوند مسخر ما کرده برسیم و قفل ها را باز کنیم و در اون دنیا هم با توجه به رشدمون هرکس در طبقه ای در بهشت ساکن هست

    اینکه چرا با برخورد به تضادها ما دو نوع واکنش داریم یعنی یا ناراحت میشیم و غمگین و برخی انگیزه میگیرن به خاطر باورهای ماست . یعنی وقتی باورهای درست نسبت به خودت و توانایی هات نداری و به اصطلاح خود باوری نداری احساس ناتوانی میکنی . رفتاری که خودم زیاد انجام میدادم در حقیقت انقدر کوچک بودم که هر تضادی غمگینم میکرد در صورتی که وقتی قانون را درک کنی و خودتو بشناسی . به خودت باور داشته باشی انگیزه میگیری و حرکت میکنی

    مثال برای پدر من کارگری تضاد بود و باعث شد که به کارمندی روی بیاره . یا برای من کارگری و برای دیگران کارکردن منو به این فهم رسوند که من روحیه ام کار کردن برای بقیه نیست و من خویش فرمایی رو دوست دارم و در جهت همون حرکت کردم . یا برای استاد زندگی در هوای گرم و بیابانی باعث علاقمندی و حرکت برای خرید خانه در شمال شد.

    این دنیا اگه همه چیز خوب عالی بود دیگه هیچ حرکت و رشدی معنا نداشت و انسان در این دنیا خیلی بی انگیزه میشد و احتمالا خودشو از بین میبرد.

    همین پندمیک که پیش اومد خیلی باعث پیشرفت جهان شد. خیلی از مردم کارهای آنلاین رو یاد گرفتن که قبلا استفاده کمتر بود و همین راحتی بیشتر و ثروت بیشتر به بار اورد و دقیقا راه حل درون خود تضاد هست.

    یا تضاد جنگ های جهانی باعث شد که بعد جنگ تجارت بین کشورها رونق بگیره و کشورها همدیگر رو بشناسند و چقدر منابع رد و بدل میشه

    به قول استاد که میگه تضادها عامل موفقیت یا عدم موفقیت افراد نیستن بلکه واکنش افراد به تضاد ها عامل موفق شدن و شکست اوناست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    نسترن زارع بی نهایت آزادی گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    سلام گرم به همه عزیزای ک این متن میخونن

    نمیدونم دقیقا چی بنویسم ولی فقط میتونم بگم ک وقتی ازخدا خواستم به من خونه بده ماشین بده با فرصت که بهش داه بودم فلان تاریخ. دقیقا بعداز اون تاریخ دیدم که خونه در دفترسند اسناد به نام من خورده و حتی باورتون نشه ماشینی به نام خورده که من صاحب اون ها نیستم وفقط دراین تاریخ که مینویسم فقط به نام من هستن. خونه وماشین به نام هستن بدون اینک مالکشون باشم. طی ماجراهایی نمیتونم الان به نام خودشون بزنم ومن واقعا به خواسته ک از خدا خواستم رسیدم خدایا یه خونه وماشین به من بده

    اما واقعا از خدا خواستم خصوصیات خانه رو یا ماشین رو؟

    نه چون واقعا اونقدری که الان به تضاد برخورد آنقدر کیلومترها دور شدم وبه کرج مهاجرت کردم.دراین مهاجرت آنقدر تضاد برخوردم دقیق دقیق که میدونم چی میخام البته نه برای همیشه درسته دقیقا ولی برای شرایط فعلی من.

    ومن مطمعنم درشرایط بعدی هم تضاد هایی دارم که منو به حرکت دربیاره وساکن نمونم

    حرف های استاد دقیق برای من اتفاق افتاده واقعا الانی که دارم مینویسم جهان منو مجبور. کرده به تغیر، تغیری که بعد از خواسته هام شکل گرفت وبرام تضادهایی رابه وجوداورد که حرکت کنم، ودقیق بخام باجزییات

    من فعلا بامهاجرتم که دنیا مجبور کرده، وخودم هیچ تغیری نکردم تا دنیا مجبورم کرده

    البته میدونم این دنیا طبق خواسته من، منو به حرکت مجبور میکنه،من خواسته هایی دارم که جهان منو به سمتشون هل میده الان شکل ظاهرشون برام سخته، دوری از شهر و دیار خود، روبرو شدن بامحیط کاملا جدید، آدم های جدیدفرهنگ جدید و… که الان برام شاید به ظاهر بد باشن ولی وقتی دیدم خدا وجهان چجوری پاسخ دادن به خواستم

    خواسته گنگ ودرعوض جواب گنگی بهم داد

    مطمعنم الانم شرایطم برام خوب بوده ومنو بزرگتر میکنه تا به خواسته اصلیم برسم

    درس اول اینک خواسته ذره بینی داشته باشم نه گنگ دوم اینکه وقتی دراین شرایطی که به ظاهر سخت قرارگرفتم حالمو خوب کنم و خوب نگه دارم ومنتظر این باشم که جهان از این طریق منو به فرکانسی که فرستادم برسونه

    بااومدن به سایت کمکم میکنه که بتونم باکار کردن روخودم این حالمو خوب نگه دارم

    درآخر از خدا میخام که الانی که منو تو این شرایط به ظاهر بد قرارداده خودش کمکم کنه تا دقیق تر خواسته هامو بشناسم. صبورتر بشم ودرکم نسبت به جهان خلقتم وخدا بیشتر کنه تا امیدوارتر ادامه بدم زندگیمو ویکی یکی خلق کنم خواسته هامو

    انشالله بعد براتون میگم که چجور گذشت این وضعیتی که الان طبق تموم این فایله

    دقیقا وضعیت زندگیم الان همونی ک گفتی

    جهان مجبورم کرده به حرکت

    ناخواسته زیادی دارم الان که میخام یه دفتر بردارم وبرعکسشو که میشه خواستم بنویسم ومیخام به خودم قول بدم حالمو خوب تر نگه دارم وبشینم منتظرتاخدا وجهان کارشونو انجام بدن

    الهی شکرت. خدایا که من بنده هستم گاهی خوب گاهی بد ولی تو همیشه خوبی که من روم میشه دوباره بیام سمتت واینجا شروع کنم برای خودم وخودت بنویسم

    وامیدوارم کسایی که نیاز دارن بیان بخونن کمکی تونسته بهشون بکنه

    به امید روزهای عالی تر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: