چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم - صفحه 18

373 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1003 روز

    به نام خدای یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین و دوستان گلم

    روز 78

    ساختن اهرم از تضاد ها

    سوالی که اول فایل میخاستین بهش پاسخ بدین به نظرم هر انسانی حتی یک بارم که شده باشه اینو از خودش پرسیده من که خودم هزاران بار میگفتم چی میشد خدا دنیا رو بدون رنج و فقر و بدبختی و بیماری می‌آفرید ولییی خدای مهربونم فکر همه جاشو کرده

    فک کنید همه درس بلد بودن و میرفتم مدرسه هیچ کس هیچ تلاشی نمی‌کرد پیشرفت کنه هیچ کس شور و شوقی نداشت به نظرم آدم ها با تفاوت هاشون کنار هم زیبان

    امروز وقتی گفتید که اگر ما بتونیم نگاهمون رو به ناخواسته ها و‌تضاد ها تغییر بدیم دنیا بهشت میشه وبگیم اینا موهبت هستن که اومدن ما راه راست رو بفهمیم

    همش با خودم گفتم واقعا من چقدر در برابر این تضادها عکس العملی خوب نشون میدم

    من خیلی تغییر کردم خدارو شکرررر

    چند روز پیش یه کار اشتباه انجام دادم که باعث شد به هزینه ی اضافی برامون تراشیده شه اولش ناراحت شدم گفتم حالا تو این وضعیت این خرج اضافه چی بود بعدش سریع خودمو جمع کردم گفتم استاد همیشه میگن زاویه دیدت رو تغییر بده تا به احساس خوب برسی گفتم حالا باید به دانسته هام عمل کنم

    نشستم با خودم گفتم من باید تمام تلاشم رو بکنم با درآمد خودم این هزینه رو جبران کنم این اومده تا منو هول بده جلو و یه گوشزد بهم بکنه،تکر من بتونم این هزینه رو با درآمد خودم بدم اعتماد به نفس ام می‌ره بالا که من میتونم ،باورام قوی تر میشه ،ایمانم به هدایت خداوند بیشتر میشه

    بابت این اتفاق که افتاد از خدا تشکر کردم و خیلی خوشحال شدم خوشحالی واقعی ها چون خود من می‌دونم چه انگیزه ای این اتفاق بهم داد

    این تضاد نداشتن وقت کافی ،نداشتن استقلال مالی اومده که به من بگه چه خواسته ای رو بخوام و اگه من به این خواسته ها برسم به رشد جهان کمک میکنم

    وقتی گفتید جهان با این تضاد ها میخاد به ما کمک کنه خواسته هامون رو بشناسیم با خودم گفتم هدف جهان چیه و ما چی برداشت میکنیم ،ما فقط به زمین و زمان گلایه میکنیم در صورتی که اگر باهوش باشیم از این تضاد برای بالا بردن خودمون استفاده میکنیم

    مثلا نداشتن اندام متناسب برای من این خواسته ی داشتن یه اندام متناسب رو شکل داد شاید از اول من اندام متناسب داشتم آنقدر قدرش رو نمی‌دونستم ولی الان که دارم به دستش میارم خیلیی بیشتر قدرشو می‌دونم

    این نازیبایی ها تو زندگی باعث میشن زیبایی ها رو ببینیم

    وجود شیطان باعث میشه خدا رو بشناسیم به سمت خدا بریم

    اگر این تضاد ها نبود ما از کجا به قدرت این خدا ی بزرگ پی می‌بردیم ؟

    بعد اینکه با تضاد فهمیدیم چی میحاییم بیاییم بنویسیم و رو‌اون‌توجه کنیم و تجسم کنیم ،تمرکزمون رو بزاریم رو خواسته

    چطوری؟با دادن ورودی مناسب با توجه کردن به چیزایی که میحاییم

    این چند روز خیلی تو زندگی در بهشت به آسمون توجه میکردم واقعا از ته دلم میخاستم همچین آسمونی رو ببینم بخدا باورم نمیشه خدا به دو روز نکشیده آسمون همین جا رو مثل اونجا نقاشی کرد برامون خداااااجونممم هزارررر بار شکرتنتت

    امروز وقتی گفتیدهر روزکه پا میشی باید هدف داشته باشی سریع پاشدم برای خودم برنامه نوشتم یه سری هدف های کوچیک تعیین کردم کلا وقتی هدف دارم با شور و شوق بهتری روزم رو شروع میکنم خودم اینو کاملا حس میکنم خدایااا شکرتتتتتت

    از مشکلات نترسیم ،فرار نکنیم ،ناسپاسی نکنیم بگیم خدایا شکرت با این نشانه خواسته منو واضح تر کردی

    تمرکز کنیم رو خواسته خدا بقیه اش رو حل می‌کنه

    جمع بندی

    تضادها برای این میان تو زندگیم که من خواسته ام رو بهتر بشناسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1180 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    روز 78 سفرنامه

    چگونه از تضادها اهرمی برای تحقق خواسته ها بسازیم.

    وقتی کسی میاد قوانین فیزیک رو میفهمه و اهرمی مثل جرثقیل درست میکنه که اشیاء خیلی سنگین رو تا ارتفاع خیلی بالا میبره چقدررر هم به خودش هم به جامعه اش کمک میکنه.

    حالا حساب کنید اگر قوانین کیهان رو درک کنیم نه قوانین فیزیک رو قوانینی که بر کل کیهان تاثیر میزاره و اونارو مدیریت میکنه.قوانینی که خداوند وضع کرده و هرگز تغییر نمیکنه اگر این قوانین رو درک کنیم چقدرر زندگی زیبا میشه…

    چرا خداوند به شیطان اجازه داد انسان رو وسوسه کنه؟

    چی میشد اگه این اجازه رو نمیداد و همه آدمای خوبی بودیم؟

    مشکلات و تضادها به ما کمک میکنه پیشرفت کنیم.

    (دنیای ما بهشت میشه اگر ما بتونیم نگاهمون رو به اتفاقات به نخواسته ها و مشکلات جوری تغییر بدیم که بگیم اینا موهبت ان .اینا اومدن تا به ما کمک کنن تا ما راه درست رو پیدا کنیم.اینا اومدن کمک کنن تا ما پیشرفت کنیم و جهان پیشرفت کنه)

    آیا قبول داریم که نازیبایی ها باعث دیدن زیبایی ها میشه؟ قبول داریم که شیطان باعث شناخت خداوند میشه؟ باعث حرکت کردن به سمت خدا میشه؟ قبول داریم که مشکلات باعث پیشرفت ما میشه؟ قانون جهان همینه

    ما در جهان دو قطبی زندگی میکنیم. ما در جهانی زندگی میکنیم که هم بالا داره هم پایین داره.ما در جهان مادی نمیتونیم دنیایی رو تصور کنیم که فقر، ظلم ، بدبختی نباشه.

    خداوند جهان رو به این شکل خلق کرده و این قوانین رو وضع کرده که ما با دیدن نازیبایی ها زیباییها رو درک کنیم.

    اگر به آیات قران دقت کنید متوجه میشید این این دنیای مادی این ویژگی هارو داره.ما در دنیای پس از مرگ که ویژگی های بهشت یا جهنم رو میخونید میبینید بهشت جاییه که نه سرما داره نه گرما نه پیر میشی نه گشنه میشی یعنی به هیچ تضادی بر نمیخورید.

    خداوند میفرماید در بهشت هر چه اراده کنید بهش میرسید.این نبودن تضاد مال دنیای پس از مرگه.ولی دنیای فیزیکی این قانونو نداره‌.

    همین الان یادم افتاد دیشب یه درخواستی از خداوند کردم .من همیشه وقتی چند روز حس و حالم خوبه یهو یه نگرانی به سراغم میاد که اگه دوباره به تضاد بخورم چی؟ یعنی وقتایی هم که همه چی خوبه من نگرانم که نکنه دوباره همه چی خراب شه.بعد با خودم گفتم من باید باورمو در این مورد درست کنم گفتم خدایا منو در مورد تضاد به وضوح برسون تا بتونم بیشتر درکش کنم و نترسم از تضاد.وقتی فایل رو نکته برداری کردم اصلا یادم نبود که من دیشب همچین درخواستی از خداوند داشتم .خدااااااااای مننننننن شکرتتتتتت که چقدرررر تو سریع العجابی…

    شما قران رو که مطالعه کنید میبینید قران بارها و بارها در مورد این کلمات متضاد صحبت کرده در مورد بهشت و جهنم در مورد بالا و پایین ، زمین و آسمانها، در مورد خیر و شر، مشرک و مومن ، خوب و بد، گناه و ثواب و….اینها ویژگی های دنیای مادیه.

    اما در دنیای غیر مادی این ویژگی ها وجود نداره.

    در دنیای پس از مرگ اگه بهش باشه همه چی عالیه عالیه

    اگر در جهنم باشه همه چیز سخته و جاودانه است.

    مشکلات و تضادهایی که تو زندگی ما به وجود میاد برای اینه که به ما نشون بده ما چیو میخوایم.

    ما وقتی به تضاد بر میخوریم باید بگیم خدایا شکرت این تضاد این مشکل این اتفاق به ظاهر بد به من کمک کرد که بفهمم دقیقا چیو میخوام حالا که فهمیدم من دقیقا چی میخوام بیام به اون چیزی که میخوام توجه کنم ، بیام اونو تجسم کنم ، بیام اونو تو ذهنم بسازم.بیام به سمت اون حرکت کنم.

    افراد به دو دسته تقسیم میشن وقتی به تضاد و مشکل بر میخورن اونایی که با مشکل بر خورد میکنن و میگن خدایا چرا این بلا سرم اومد چرا من بدبختم ؟

    و اونایی که میگن خدایا شکرت این مشکل به وجود اومد تا من بفهمم دقیقا چیو میخوام.

    افرادی هستن که جهان میخواد بهشون کمک کنه که خواستشون رو بشناسنامه به جای اینکه خواسته هاشونو بشناسن و به سمت خواسته هاشون حرکت کنن بیشتر تمرکز میکنن روی ناخواسته هاشون، روی تضاد.نه تنها بهشون کمک نمیکنه بلکه اونارو بدبخت تر و بیچاره ترم میکنه.چون هر روز دارن در مورد اون تضاده فکر میکنن.

    هر مشکلی که تو زندگی ما به وجود میاد که ما اسمش رو میذاریم مشکل در واقع این جزئی از جهانه.ما نمیتونیم حذفش کنیم.

    *جالب اینجاست که اگر ما خواسته هامون رو بشناسیم و به سمتش حرکت کنیم به مشکلات کمتری برخورد میکنیم به تضاد کمتری برخورد میکنیم.

    چرا؟

    چون وقتی ما با سرعت زیاد به سمت خواسته هامون حرکت میکنیم ما داریم به جهان اعلام میکنیم که ما خواستمونو درک کردیم و هر روز داریم برنامه میریزیم برای رسیدن به خواسته هامون و دیگه جهان از اون مکانیزم استفاده نمیکنه*

    یا تصمیم میگیری حرکت کنی به سمت جلو و پیشرفت کنی و موفق بشی یا جهان تورو مجبور میکنه که حرکت کنی

    پس بهترین کار اینه که خودمون حرکت کنیم، خودمون دنبال خواسته هامون باشیم.

    یعنی روزی نباشه تو بلند میشی ببینی هدفت مشخص نیست، برنامه ی روزانه نداری برنامه ی هفتگی نداری، برنامه ی ماهانه نداری، هدفهاتو به قسمت های کوچیک تقسیم نکردی، خواسته ای نداری، اگر خواسته ای نداشته باشی بدون که اوضاع میخواد برات سخت بشه*

    برای چی باید سخت بشه؟ برای اینکه باید خواسته داشته باشی.

    در واقع این سختی میخواد بهت کمک کنه برای پیشرفت.برای موفقیت بیشتر برای خوشبختی بیشتر.

    برای حل مسائل به درون خودمون رجوع کنیم.و قوانین کیهانی رو درک کنیم.

    فکر کنید چطور میتونیم از قوانین استفاده کنیم برای خوشبخت کردن خودمون .این قوانینی که حاکم بر جهانه.در دنیا و آخرت سعادت شمارو تضمین میکنه اگر فقط درست ازش استفاده کنید.

    ما فهمیدیم که نمیتونیم روزی رو تصور کنیم که هیچ مشکلی نداشته باشیم و همه چی بر وفق مراد باشه.

    ولی میتونیم تصور کنیم اینقدر به خواسته هامون نزدیک بشیم اینقدر حرکت کنیم اینقدر هر روز خواسته های بیشتری رو در خودمون به وجود بیاریم و بهشون برسیم و بعد کوه بعدی و کوه بعدی.

    (یه نکته ی جالب که اینجا یادم اومد اینه که چند سال پیش یه عکسی رو دیدم که عکس یه قله بود بعد یه آدمی داشت با زحمت و سختی از اون قله موفقیت بالا میرفت وقتی رسید به بالای قله دید تازه این اول راهه چقدررر قله بعد از این کوه است.اونموقع یادمه حسم بد شد از اینکه اینهمه زحمت میکشی به یه موفقیتی میرسی بعد متوجه میشی در هیچی نیست در برابر اون موفقیت هایی که باید به دست بیاری. ولی حالا الان خیلی خوب درک میکنم معنای اون عکس رو وقتی ربطش میدم به تضادهایی که به باعث پیشرفت ما میشن)

    از مشکلاتت نترس از مشکلاتت فرار نکن گریه نکن ناسپاسی نکن نگو خدایا چرا این بلارو سرم آوردی .برای همه ی ما همینجوریه.

    شکل جهان هستی همینه که با برخورد به تضاد خواسته ها مشخص میشه .حالا اگه زرنگ باشی به سمت خواسته ها میریاگه زرنگ نباشی اینقدر روی ناخواسته تمرکز میکنی که ناخواسته ها هر روز بزرگ و بزرگتر میشه.

    در نهایت به این نتیجه برسیم که ظلم فقر جنگ بدبختی بیماری جزئی از این جهانه ما نمیتونیم اونا رو حذفشون کنیم.ولی ما میتونیم با تمرکز روی خواسته هامون به سمت خواسته هامون بریم.

    ما نمیتونیم شیطان رو نابود کنیم اون جزئی از جهانه.اما میتونیم به خدا توجه کنیم و به سمت خدا بریم.

    این قانون خیلی فرّاره.منی که هر روز دارم روی خودم کار میکنم تا به یه تضادی میخورم یه ذره بهم میریزم.چرا به هم میریزم؟ به این خاطر که درکم نسبت به جهان هستی صحیح نیست.

    درک نمیکنم که این اتفاق اومده تا تو به خواسته ات برسی.خوشحال و شکر گذار باش.

    بعد فهمیدم این پاشنه ی آشیل منه و پاشنه ی آشیل خیلی هاست.

    اومدم یه محصولی درست کردم با عنوان مشکلات عامل اصلی خوشبختی.

    *اینقدر باید این فایلهارو گوش بدیم که بشه جزئی از وجودمون جزئی از باورامون.و نتیجه اش کی نشون میده خودشو؟ وقتی که به ظاهر به مشکل یا مسئله ای برخورد میکنیم بتونیم تو زمان خیلی کوتاهتر از قبل به احساس خوب برسیم. و خیلی زود بتونیم خودمون رو پیدا کنیم و دفترمون رو برداریم و در مورد خواسته هامون بنویسیم..و بگیم خدایا شکرت من به وضوح رسیدم.و به سمت خواسته هامون حرکت کنیم و براش پلن بریزیم که من چطور میتونم به خواسته هام برسم؟ چه باورهایی رو میتونم ایجاد کنم و چه اعمالی رو انجام بدم که منو به خواسته ام برسونه.به خواسته ای که الان به شفافیت رسید برام.

    در پناه الله یکتا

    تک تکتون لایق بهترینهایید دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1174 روز

    سلام بر استاد مهربان

    درود بر دوستان خوبم

    واقعا تمام فایل های استاد ارزشمند هستند و هرکدام را ده ها بار هم گوش بدهی باز کم است

    صحبت های استاد در مورد وسوسه شیطان واقعا عالی بود و خیلی ارزشمند بود برای من

    تا حال من اینها رو نشنیده بودم

    جهان دو قطبی ما

    با دیدن نازیبایی ها زیبایی ها درک کنیم

    با دیدن بدی ها درک ام از خوبی ها بیشتر و بیشتر می شود

    این از ویژه گی های جهان مادی است

    این باعث می شود که بفهمم که من دقیقا چه می خواهم

    به وجود آمدن تضاد ها در من این را برای من دارد که خواسته هایش شکل بگیرد

    اینگونه من به خواسته های جدید خودم فکر می کنم

    اما باید روی خواسته هایش فکر کنم و از ناخواسته های خودم دوری کنم

    تضاد برای من به دلیل وجود آمده است که من به خواسته های خودم توجه کنم و با توجه کردن به خواسته هایم و آگاهانه حرکت کردن بسوی خواسته ها

    به جهان اعلام می کنم که من خواسته های خودم را می شناسم و در حال حرکت بسوی آن هستم

    این سبب می شود که جهان من را بسوی خواسته ام هدایت کند و تضاد ها و تا خواسته ها سر راه من سبز نشود دیگر

    از مشکلات خودم نترسم و ناسپاسی نکنم

    بلکه قوی و تر بسوی خواسته ها و اهداف خودم حرکت کنم

    ممنون استاد عزیز از این فایل زیبا

    درود بر خدای مهربان

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1062 روز

    سلام استاد عزیز من هم خدا رو شکر میکنم که با شما هستم

    استاد من مهمترین مطلب و اولین مطلبی که از شما یاد گرفتم و قدم در این راه گذاشتم و به لطف خدا هر روز با این آگاهی‌ها و عمل بهشون دارم از نو زندگی رو تجربه میکنم “توجه به خواسته ها” بود .

    خیلی تضاد توی زندگیم بود بیمار بودم بدهکار بودم و مدام با همسرم درگیر بودم میدونستم این طور زندگی کردن رو نمیخوام ولی نمیدونستم چطوری؟!

    هر بار بهش توجه میکردم و به این مسائل شدت بیشتری میبخشیدم از شما یاد گرفتم روی برگردونم و به خواسته هام توجه کنم و از اون وقتی که دارم اینکارو میکنم آرامش دارم هر وقتم توی خونم مشکلی پیش میاد من سریع می‌گذرم همین دیشب که همسرم شروع به تندخویی کرد من سریع رفتم سراغ یه کار دیگه و ذهنمو آروم کردم و سریع تمرکزم و آوردم روی صحبت‌های شما که همونجا به خودم آفرین گفتم و متوجه شدم من دیگه الهه قبل نیستم که بخوام به ناخواسته هام توجه کنم و براش انرژی بزارم اوایل یادم میرفت که توجه نکنم ولی کم کم الان به جایی رسیدم که در ثانیه از ناخواسته رد میشم و استاد همین توجه نکردن به ناخواسته ها و متوجه شدن خواسته ها زندگیمو دگرگون کرد این فایل تغییراتم رو واضح به من یادآور شد و این خودش نتیجس

    راهِ راست رو نشونم دادید راه کسانی که نعمت دارن خیلی ازتون ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1266 روز

    به نام الله

    روز 78ام روزشمار من

    سلام بر استاد عزیز و مریم جان و تمام دوستان در این سایت

    و چه فایلی و چه گفته هایی . این روزها چندین بار این فایل را گوش کردم شاید تقریبا یک ماه میشه که توی این فایل گیر کردم. رفتم فایل های سفر به آمریکا را دیدم و شروع کردم به دیدن زیبایی ها و دوباره برگشتم به این فایل و از دیروز تا حالا این پنجمین ششمین باره گوش کردم و کامنت ها را خوندم. و نت برداری کردم برای خودم . اما از این فایل سیر نمیشم.

    چون این سوال روزمره همه هست. خدا چرا این تضادها را برای ما گذاشت . چرا فقر هست ؟ چرا در این جهان همیشه نازیبایی است ؟ جنگ هست؟ بیماری هست؟ و هزاران سوال این مدلی.

    مگه خدا بلد نبود همه چیز را خوب بیافرینه ؟

    و با این فایل فهمیدم که همیشه تضادها هستند همیشه شیطان هست . این جهان دوقطبی است .

    فقر و ثروت. نور و تاریکی . زشتی و زیبایی . سلامتی و بیماری . و …..

    حالا این ما هستیم که چه چیزی را انتخاب کنیم . قانون جهان ، دوقطبی است . در این جهان مادی همیشه نازیبایی وجود داره تا زیبایی ها دیده شود.

    وقتی خدا هست چرا شیطان ؟

    وقتی زیبایی هست چرا نازیبایی ؟

    وقتی نور هست چرا تاریکی ؟

    وقتی خیر هست چرا شر؟

    پس من یاد گرفتم من قادر به تغییر جهان مادی نیستم و این شعارهای خوب برای ساختن دنیای پر از صلح و … را بریزم دور. بیام به جای تغییر دنیا خودم را تغییر بدم.

    من میتونم با کانون توجهم زندگیم را بسازم. به زیبایی ها توجه کنم . وقتی تضادی برام پیش میاد فکر کنم چه درسی برای من داره . چه خواسته ای برای من واضح میشه . و حالا به اون خواسته ام عمل کنم.

    من بارها توی زندگیم با آدم هایی روبرو شدم که من از رفتارشون خوشم نیومده و اونها تضاد بودن ولی اونها به من یاد دادن که من میخواهم چجوری باشم. مثلا از دروغ بدم میاد پس خودم آدم راستگویی باشم.

    اصلا تضادها باعث شدند من به خودم فرو برم و دنبال شناسایی خودم شدم . کتاب خوندم و جهان هدایتم کرد. چون جهان فهمید که من چه خواسته ای دارم . کلی فایل هایی برام اومد از نوع موفقیت و …. و من تقریبا یک سال پیش وارد این سایت شدم . برای شناخت بیشتر خودم و خدای خودم.

    و من از سال گذشته واقعا خدا را جوری دیگه شناختم . همون تضادهای چند سال پیشم باعث خواسته امروزم شده و واقعا خدایا شکرت .

    و با شنیدن این فایل فهمیدم که زرنگ باشم به سمت خواسته ام حرکت کنم و همیشه هدف داشته باشم تا جهان بدونه که من خواسته دارم و در حال حرکت هستم. و چک و لگد نزنه تا به من بفهمونه چی میخوام.

    و خوشا اون روز که من به سمت خواسته اصلی ام که بخاطر اون وارد این جهان شدم حرکت کنم. و اون حجاب کنار بره تا من آگاه بشم . چون طبق نوشته مریم جان هم، و درک من ، ما قبل از اینکه به این جهان بیاییم میدانستیم که برای چی میخواهیم به دنیا بیاییم . بیاییم تا با تصادها روبرو بشیم تا رشد کنیم . تا شخصیت خالق ما شناخته بشه و اگر شخصیت قربانی داریم که خداوند ما را حذف میکنه.

    یعنی همیشه باید مثل رود در حال حرکت باشیم چیزهای جدید کشف کنیم و زیبایی های جدید ببینیم.

    مثل استاد و مریم جان که در سفرشان وقتی جای قشنگی میبینند تحسین میکنند و میگویند خدا هدایتمون میکنه به جای زیبای بعدی. و همیشه در حال حرکت هستند.

    این درس منه که همزمان که این فایل ها را با فایل های سفرنامه میبینم ، انگار درس تئوری را با درس عملی میبینم. انگار درس همراه با آزمایشگاه است.

    من چقدر شاکر این خدای مهربون هستم که در این سایت هستم و چه زیبایی هایی میبینم. چه نوشته های نابی میخونم.

    من همیشه کتاب خیلی دوست داشتم و دارم و میخوندم اما جدیدا واقعا کتاب ها برام محتواشون کمه . احساس میکنم توی روز کلی کتاب با محتوای عالی توی این سایت هست و من میخونم. و این را مدیون خدا هستم که منو هدایت کرد به این سایت‌ .

    و اگر هر لحظه هم تشکر کنم کمه. خدایا شکرت

    قوانین جهان به من یاد داده تا توجهم را به خواسته هایم بکنم تا از جنس همون خواسته به من بده. و از استاد یاد گرفتم با تمام وجودم حس کنم هر چیزی را که میخواهم. من تحسین کردن زیبایی ها را از استاد یاد گرفتم با تمام وجودشون بیان میکنند . و به ما نشان میدهند این زیبایی های ناب را.

    و وقتی تحسین با حس خوب باشه تازه فرکانسش به جهان میره و حتما و حتما در راه درست و زیباتر هدایت میشیم. این جزء قوانین جهانه.

    زبان من فرکانسم را نمیسازه بلکه تمام حواس من فرکانس من را میسازه . پس به ظاهر و با حرف فقط نگم خدایا شکرت بلکه حس کنم و بیان کنم. انوقت فرکانس فرستاده میشه و به قول استاد کن فیکن میشه.

    استاد چقدر درس یاد گرفتم چقدر دوست دارم حرفهای دلم را بزنم. و خودم هم لذت میبرم.

    من عاشق این جهان هستم با این تضادهاش که باعث گسترش من و خود این جهان میشه.

    ممنونم از خدای مهربونم بخاطر این مسیر سبز

    ممنونم از شما استاد بی نظیر و مریم جان

    و ممنونم از تک تک دوستان و کامنتاشون

    خیلی خیلی دوستتون دارم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1115 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    تعهد روز هفتاد وهشتم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و همه هم فرکانسی هایم

    اینی که میگم اصلا جمله حرفهای کلیشه ای نیست واقعا و با تمام وجودم از خداوند شکر گذارم که منو در مسیر شنیدن این حرف و جملات طلایی قرار داد از گوش دادن به این فایل سیر نمیشم هر باری بیشتر درک میکنم و کلماتی رو که قبلا دقت نکردم رو آگاهتر میشم

    با یاری و هدایت خداوند فهمیدم این اتفاقات و تضادها درواقع همون خواسته های من هستن که در پوسته ای جدید ظاهر شدن اصلا هیچوقت اینقدر واضح و جالب متوجه نشده بودم اصلا منگ و گیجم

    جالبه دو سه روز پیش از خدا خواستم منو به جایی هدایت کنه که ارامش داشته باشم و بتونم روی خوشی رو بینم و بهتر روی خودم کار کنم هیچ راهکاری نداشتم و موقع درخواست ب خدا راهکار ندادم نگفتم از اونجایی که هستم برم خونه ماماانم یا خونه دیگه م در تهران یا هرجایی دیگه تازه جالبه اصلا فکرشو نمیکردم اخر سر به جایی که الان هدایت شدم برسم فک میکردم اصلا اینجایی که هستم خوب نیست حالا پایین تر متوجه میشید منظورم کجاست

    خواستم دست خدا باز باشه

    ب خودش قسم روز بعدش به شکل بسیار خشن و تلخی من و همسرم که کلا باهاش اوکی نبودم و هرباری باعث ناراحتی من میشدو تمام این مساعلی که این چند سال برام پیش میومد و واقعا برام زجر اور بود رو متوجه همسر میدونستم و در واقع قدرت زندگیم رو بهش سپرده بودم برای همین همش در زجر و بودن در شرایطی کاملا مخالف خواسته های یه زندگی معمولی بودم ادم های اطرافم بودن که همشون از طرف همسر بودن و اصلا با روحیات من یکی نبودن و داعم در تقلا بودم برای رهایی ولی هر بار بیشتر در منجلاب فرو میرفتم خلاصه

    همسرم سر مساعله ای که بحرفش گوش نواده بودم و میخواستم طبق عقاید خودم باشم شرو کرد به دعوا و کتک بدنی !

    خیلی برام سخت بود و درد اور ولی به خدا خودش قسم درد اون ضربه ها برام قابل تحنل بود و فقط با خدا صحبت میکردم که خدایا میدونم باید چک و لگد رو میخوردم

    تا بدونم مسیرم چیه آخه از خودش خواسته بودم حالا الباقی فقط دقت کنید چقدر قشنگ هدایت شدم

    همون اخرای شب فایل نشانه رو زدم و همش تلاش میکردم حالم رو خوب نگه دارم و از طرفی ترس داشتم از زنگ زدن به خانوادم و رفتن ولی بازم از خدا رهایی رو هدایت رو میخواستم اصلا یجور عجیبی ناراحتیم کم بود حتی فحش نفرین هم نمیکردم پیش خودم و در تنهایی خودم ولی میگفتم هرکی مقصر هست هرکی گناه کاره رسوا بشه و این ایه رو با خودم مرور میکردم

    اندوهگین نباشید عزت دست خداست و خداوند شنواست

    این منو اروم میکرد و باعث میشد به حرفه ای همسرم واکنش کمتری نشون بدم

    ناراحت زیاد نشدم و گریه هم نکردم فقط گفتم خدایا میدونم یه خیریتی هست مطمئنم تا روز بعدش که زدم روی نشانه و نشانه در پرتو آگاهی شش اومد واسم اولش گفتم این دیگه چیه الان ولی گفتم بذار بخونمش خلاصه اخرای متن نوشته بود باید اقدام کنم و حرکت کنم یه حال خوبی به دست داد رفتم متنش رو خوندم دیدم از قضاوت نکردن گفته و شه روز سکوت این یکمی منو ترسوند چون قرار بود ظاهرا همسرم منو چند روز بعد بیاره خونه مامانم و به شل بدی اینکار رو بکنه یکه روز رو ساکت بودم ولی بازم از خدا هدایت میخواستم خلاصه اینطور شد ک روز بعدش قرار شد داداشم لباس دنبالم حالا مساله ک منو نگران می‌کرد برخورد همسرم بود با اطرافیان منو اینکه شاید مقاومت داشته باشه برای بردن دختر چهارساله م با خودم

    باز مضطرب شدم ولی لازم رو میکرم در فضای دیگه مثبت فکر کنم جالبه دخترم همش میگفت که با من میخواد بیادو لش برای مامان من تنگ شده ابن حرفها باعث شد همسرم ارومتربشه و مطمعن بودم این کار خداست که در دلها محبت و عطوفت ایجاد میکنه متناسب با شرایطی که داریم

    ببخشید داره طولانی میشه ولی همش نکته س و مسیر رو نشن میده حالا این نظر منه

    شبش که قرار بود برادرم بدون اطلاع همسرم از شهرستان بیاد نگران برخورد همسرم و برادرش که پیشش بود بودم که خیلی جالب بود دو ساعت قبل رسید برادر خودم

    داداش همسرم اومد و جلو همسرم هرچی خواس رو بهم گفت تو دلم از خدا یاری میخواستم و خیلی محکم بودم در آرامش جوابش رو میدادم و ث اون بد دهنی نمیکردم همین سر پاا بودنم بیشتر حرص ش میداد و همین باعث شد موقع رفتن خیلی عصبی باشه و همسر رای دلداری دادنش بهش باهاش رفت جایی ک یک ساعت از جایی ک من بودم دورتر بود جالبه بعد رفتنشون یهو افتادم زمین طوریه کامل خالی شدم و نای حرف زدن هم نداشتم اون لحظه ها ی چیز از ذهنم می‌گذشت اینکه خدا چقد ر قشنگ مرقب من بود و نذاشت تو اون تایمی که اونا بودن من از لحاظ فیزیکی کم بیارم و خداروشکر این تضاد ک ظاهر بسیار خشن و وحشتناکی داشت در دل خودش آزادی و آرامش منو دخترم رو داشت که با فراغ بال بریم بیرون از اون فضا و وقتی در مسیر بودم برای خونه دوباره نشانه رو زدم و در کمال ناباوری فایل اعتماد به رب پیام ابراهیم در مورد قربانی کردن فرزندش اومد و واقعا نمیدونستم به این خدای وهابم چی بگم دل میخواست فریاد بکشم از شادی از خوشحالی ازینکه خداوندم چقدر باهام همراه هست

    و امروز هم نشونه من پیغام هدایتگرانه تضاد بود ک هنوز نخوندم ولی مطعنم بازم هدایتی روشن هست و بازم بیشتر متوجه شدم تضاد و مشکل راه رسیدن به موفقیت هست

    امیدوارم م در دل این مشکل که همون تضادها هست تونسته باشم در حدی نشانه‌های پروردگار عزیزم رو نشون بدم برای رسیدن به خوشبختی فقط باید به خ آوند اعتماد کرد و از همین الان مطمئنم در دل این اتفاق به ظاهر تلخ فقط و فقط خیر و خوشی صد در صد به من میرسه

    در پناه الله یکتا در آسایش و آرامش باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      تنها خدا برایم کافیست گفته:
      مدت عضویت: 1115 روز

      میخواستم اینو بگم وقتی که دنبال مکان برای آرامش بودم قبل کل این اتفاقات اصلا فکرشو نمیکردم خونه مامانم مسیر من باشه و خداروشکر میکنم که دست خدارو باز گذاشتم و جالب بود همون جایی که فکرشو نمیکردموبرام مقدر شد و وقتی فایل اعتماد به رب پیام ابراهیم برام اومد با خوندن متنی که درمورد حمایت خداوند از هاجر و طفل شیرخواره اش در دل اون سختی ظاهری زندگی و مهمتر از همه تسلیم بودن در مقابل خداوند و اعتماد به این نیروی برتر خیلی برام خوب بود آرامش عجیبی گرفتم اولش گفتم نکنه باید بچه م رو به همسرم بدم ؟اینو یادم رفت بگم وقتی منو داداشم با دخترم ازخونه به سمت خونه مامانم راه افتادیم بمحض باخبر شدن همسرم بشدت عصبانی شده بود و خودش و داداشش اومده بودن دنبالمون ک دخترمو ازم بگیرن و در این مسیر چند ساعته بشدت تر استرس بودم چون می‌شناختم جالبه با اینکه جلوتر از ما تو مسیر منتظر عبور ما وایساده بود فقط با اعتماد ب خداوند یکی از داداشام ک به مسیر این دو شهرستان باهمدیگر آشنایی داشت بعنوان دستی از دستان خداوند ی مسیر خارج از ذهن اونا رو معرفی کرد و ما بسلامتی رسیدیم خونه

      خلاصه قصد من از بیان این مساله شخصیم فقط و ققط گفتن نشونه ها و هدایت های خداوند هست اینکه فقط مثبت باشیم و فکر مثبت داشته باشیم ما بقی رو خداوند خودش حل میکنه چون دیگه به ما مربوط نیست هر کسی باید کار خودش رو انجام بده

      الانم وقتی دیروز همسر تلفنی با دخترم صحبت کرد خیلی آرومتر بود و از اومدنش پیش مامانم اگر نگم خوشحال حداقل بد نشون نمیاد و این بازم از لطف پروردگارم هست چون مطمئنم همه چیز رو خوب میچینه و نمیذاره هیچکسی با هر قدرتی آسیبی به بنده ش ک بهش پناه برده برسونه و نقشه هاشون رو نقش بر آب و ب نفع بنده خوبش میکنه

      موفق باشید و خ شمال میشم هر کی خوند درکش از این اتفاقات رو بنویسه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سارا شکری امیدوار گفته:
        مدت عضویت: 852 روز

        سلام دوست عزیز

        کامنتتون رو خوندم و با خودم گفتم مردم چه چالشها و تضادهایی توی زندگیشون تجربه میکنن، برام ناراحت کننده بود یه جورایی سراسر کامنت شما، دقیقا مثل فیلمای ایرانی!

        امیدوارم که این کامنت منو میخونید، سراسر ارامش و خوشبختی باشید دوست عزیزم در کنار عزیزانتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    نوشین تقی پور گفته:
    مدت عضویت: 1943 روز

    به نام خداوند بخشنده ی هدایتگر

    سلام

    این فایل به عنوان نشونه م برای من اومد و خدا رو هزاران بار شاکرم که برای دریافت هدایت هاش، بسیار شایسته تر شدم و بسیار بیشتر در مسیر هدایتش قرار گرفتم.

    از زمانی که جدی تر فایل هارو دنبال میکنم، هدایت های خداوند هم خیلی تو زندگیم مشهود تر شده و نسبت به نشانه ها خیلی هوشیار تر و بینا تر شدم.

    خدارو بسیار شاکرم که بعد از چند روز دوباره فرصت و سعادت دنبال کردن فایل ها و دیدنشون بهم داده شد.

    این نشانه هم دقیقا چیزی بود که این روزها بهش نیاز داشتم و به لطف خدا بهم نشون داده شد.

    چقدر خوب میگید که: مهم اینه ما چقدر به حرف هایی که میزنیم عمل میکنیم.

    میگید بارها و بارها خودتون رو به چالش میکشید و از خودتون میپرسید که: داری به چیزهایی که میگی عمل میکنی یا نه.

    واقعا تا ما عمل نکنیم اتفاق خاصی هم نمیفته در زندگیمون.

    تو هر چقدر قوانین رو بدونی و از قوانین آگاه باشی، تا وقتی که بهش عمل نکنی هیچ اتفاقی نمیفته نوشین. هیچ نتیجه ی متفاوتی نمیگیری.

    تضاد ها به ما نشون میدن که ما دقیقا چی رو میخوایم.

    همچنین کاملا نشون میدن که تا الان چه ارتعاش و فرکانسی میفرستادیم.

    میتونیم از طریق تضادهای زندگیمون، ارتعاشات ناخوداگاهمون و باورهای ناخوداگاهمون که از دیدمون پنهان هستند رو بهشون آگاه بشیم.

    گاهی ما در خوداگاه فکر میکنیم در مورد همه چیز خیلی باورهای خوب و درستی داریم، اما در حقیقت اتفاقات زندگی ما و تضادهای ما هستند که ارتعاشات واقعی ما رو بهمون نشون میدن. اگر زندگیمون تماما ناخواسته ست یعنی من تو ناخوادگاهم باورهای مخربی دارم که دارند ارتعاش میکنند و این اتفاقات رو رقم میزنند.

    اگر در برخورد با تضادها و ناخواسته ها، به جای تشخیص خواسته و تمرکز روی اون، بیشتر و بیشتر به اون ناخواسته توجه کنیم و غر بزنیم و گلایه کنیم، طبق قانون هی ناخواسته ی بیشتری رو جذب میکنیم و از مسیر اصلی کلا دور میشیم.

    تضادها و ناخواسته ها فقط اومدن که برای من “خواسته” هام رو روشن کنند. اومدن که فرکانس من تا به این لحظه رو بهم نشون بدن.

    آگاه شدن از این قانون واقعا نعمت بزرگیه. یک کمک فوق العاده برای “ماندن در احساس خوب”.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    احمدرضا هودرجی گفته:
    مدت عضویت: 3624 روز

    سلام و درود

    یکی از پاشنه های آشیل من همین فرار کردن از مسایل بوده و بعد از آشنایی با قوانین جهان توسط استاد درکم نسبت به مسایل عوض شد و پذیرفتم که باید مسایل را با آغوش باز بپذیرم و حلشون کنم تا بزرگ بشم

    تضاد بزرگی که تو زندگیم اتفاق افتاد و زندگی منو عوض کرد وقتی بود که پدر و مادرم از دنیا رفتن و به خاطر شرکی که داشتم بسیار ناراحت و افسرده شدم

    اما بعد از این تضاد بود که خدا را شناختم و فقط به خدا تکیه کردم

    روزی که فکر کردم وقتی کسی مثل پدر و مادر نتونستن تکیه گاه من باشن دیگه کی میتونه کمکم کنه و اون موقع بود که قدرت خدا را باور کردم و فقط به خدا تکیه دادم

    مثل حضرت ابراهیم که اول گفت ماه رب منه و وقتی افول کرد گفت من خدایی را که افول کند قبول ندارم و بعد گفت ستاره رب منه و وقتی هوا روشن شد و ستارگان ناپدید شدند گفت من خدای ناتوان را نمیخواهم

    و من روزی میگفتم پدر و مادرم پشتوانه من هستن و در مشکلات کمکم میکنن اما وقتی از دنیا رفتن گفتم وقتی کسی قدرتی در حیاتش نداره چطور میتونه به من کمک کنه و من به اونها دل بسته بودم

    و گفتم شاید همسر یا فرزندانم بتونن کمکم کنن اما روزی در خانه افتاده بودم و بیمار بودم به حدی که هر هفته پیش دو دکتر میرفتم اما خانوادم هم نتونستن کمکم کنن

    و بعد از این تضادها بود که فقط روی خدا حساب کردم و دیگه هیچ کسی را به ذهنم راه ندادم مگر قدرت بی نهایت ربم

    و از اون روز بود که زندگیم رنگ و بوی خدایی گرفت از سلامتی و پول و کسب و کار عالی و تمام اتفاقات خوب

    پس مسایل اومدن که به ما کمک کنن رشد کنیم

    بزرگترین رشد زندگی من بعد از مرگ پدر و مادرم اتفاق افتاد و نگاه من به این مساله زندگی عالی را برام رقم زد اما نگاه متفاوت برادرها و خواهرهام باعث افسردگی و ناراحتی اونا شد

    و مساله مرگ پدر و مادرم بزرگترین هدیه خدا برای من بود و با تمام وجودم از خدا سپاسگزاری کردم

    نکته دیگه اینکه ذهن ثروتمند مسایل را با آغوش باز میپذیره و با حل کردنشون بزرگ میشه و تجربه کسب میکنه اما ذهن فقیر از مسایل فرار میکنه و پیش خودش فکر میکنه خیلی زرنگه

    ذهن فقیر فکر میکنه اگه از مسایل فرار کنه راحت میشه و در آرامش زندگی میکنه اما نمیدونه که مسایل جز اصلی زندگی بشره چون با وجود مسایل جهان رشد میکنه و خواسته ها مشخص میشه و نمیدونه که نمیشه از مسایل فرار کرد و اگر نخوای مسایل را حل کنی شدت اونها بزرگتر میشه تا نابودت کنه یا حرکت کنی

    هر چقدر مسایل بزرگتر و بیشتری را حل کنیم رشد میکنیم و توانمندتر میشیم و ثروت سلامتی و آرامش بیشتری داریم بر خلاف دیدگاه اکثریت مردم که فکر میکنن اگه از مسایل فرار کنن راحت زندگی میکنن و اگه بخوان مسایل را حل کنن زجر میکشن

    با حل کردن مسایل به احساس خوب میرسیم قدرتمند میشیم توانمندتر میشیم و هر روز موفقیت های بیشتری کسب میکنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    فرانک جعفرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1056 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم..بازم مثل همیشه درست در زمانیکه نیاز به شنیدن پیامی از سمت کائنات بودم این فایل گوش دادم..خداروشکر میکنم به بودنتون و حضورتون در مسیر آگاهیم..من به این حرفهایی که دراین فایل فرمودین کاملا ایمان دارم هربار مشکلی برام پیش اومده به فال نیک گرفتم و پیگیر درسش بودم..البته بنده ۲سال و نیم هست در مسیر آگاهی هستم..قبلش هیچ اطلاعی در مورد قوانین جهان هستی نداشتم و همیشه شاکی بودم لز خودم و خدای خودم..به لطف الله هدایت شدم به این مسیر و ناگفته نماند که دوران شیوع بیماری کرونا که همه درگیر ترس بودن من هدایت شدم به سمت یادگیری قوانین..هزاران مورد برای رسیدن به پیشرفت اتفاق افتاده..یه روزی داستان زندگیم رو براتون ایمیل میزنم..چندماهی هست خدمت شما شاگردی میکنم..دوره قانون سلامتی رو خریداری کردم و الان بسیاااار زیاد حالم عالیه لاغر شدم و همه دنبال اینن که من چطور لاغر شدم

    درآخر باز هم ازتون تشکر میکنم شما تمام رویاهای منو زندگی میکنید..و دیدن فایلها و سریال زندگی در بهشت منو بیشتر از قبل قویتر میکنه تا راهمو با قدرت ادامه بدم

    به امید روزیکه شمارو در ایالت فلوریدا دیدار کنم..به خانم شایسته عزیز که شایسته تمام نعمتهای الهی است برسونید

    درپناه حق مانا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سپیده گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    چ فایل جالبی بود واقعاااا و من رو حسابی ب فکر فرو برد…

    و باز ب این نتیجه رسیدم ک خدا بیشتر از ما میخواد ک پیشرفت کنیم و بیشتر ما میخواد ک ب خواسته هامون برسیم چون با پیشرفت ما جهانش پیرفت میکنه و ب قول مریم عزیژم این همش سوده و سوده و سووود…

    و از یه طرفی هم ک میگن( وقتی خدا ارزویی رو توی دلت میزاره حتما توان رسیدن بهش رو هم در تو گذاشته) الان قشنگ تر دارم این حرف رو درک میکنم…

    و یه چیز دیگه هم ک هست اینه ک دنیا داره به فرکانس های من جواب میده داره به خواسته های من جواب میده و من وقتی در مسیر درست باشم خود ب خود هدف مند میشم چون ب خدا ایمانم بیشتر میشه و امیدم به اینده هم بیشتر میشه و خواسته ها در من شکل میگیره و حرکت میکنم…

    جهان نگاه میکنه به فرکانس من در مورد خواسته ام و من تا ندونم چ خواسته ای دارم جهان چجوری میخواد ب من بده بنابراین تضاد ها ب وجود میاد تا خواسته من واضح بشه

    مثلا در مورد ماشین…

    اقا منی ک ماشین ندارم وقتی میرم بیرون اذیت میشم ک هوا گرمه یا سرده، مسیر طولانیه،یا باید کلی اتوبوس و مترو و تاکسی سوار بشم تا ب مقصدم برسم و در این شرایط خواسته ماشین در من شکل میگیره ک اقا من ماشین میخوام ک ب راحتی رفت و امد کنم…

    تا خود من ندونم دقیقا چی میخوام چجور ماشینی باشه و بهش باور نداشته باشم ک جهان هم نمیدونه چی بهم بده..

    تضاد ها ب وجود میاد تا من جزئیات هواستم رو بشناسم ،خودم رو بشناسم ک تز دنیا چی میخوام و الان ب این باور رسیدم ک من هر چی بخوام کل دنیا دست ب دست هم میده تا من خواسته ام بریم ب شرط اینکه واااقعا بدونم چی میخوام و با ایمان ب سمت خواسته ام قدم بردارم و جزئیات بیشتر خواسته ام تو مسیر خودشون رو بهم نشون میدن و خواسته من واضح تر و واضح تر میشه…

    خیلی جالبه ک تمام فایل های استاد مکمل هم هستن مثل پازل میاد سر جای درستش توی ذهنم میشینه…

    من هر فایلی ک از استاد میبینم حرف های قبلیشون رو بیشتر درک میکنم و وقتی کامنت ها رو میخونم باز بیشتر و بیشتر درک میکنم و باور هام بهتر و بهتر ساخته میشه…

    این بهشت(سایت) یه دنیایی هست ک همش خوبی هست و خوبی…همه این نعمت ها چ از حرف های ارزشمند استاد عزیزم چ از نوشته تای هر فایل ک مریم عزیزم با قلم شیواشون زحمتشو میکشن،و چ از کامنت دوستان خوب هم فرکانسیم همش سوده و سوده و سود…

    واقعا برای من این سایت حکم یه بهشتی رو داره ک پر از اگاهی هست اینجا،

    این سایت باور فراوانی من رو تقویت میکنه و با خودم میگم من اگ ۲۴ساعته در حال دیدن فایل های استاد و نکته برداری از حرف هاشون باشم و کامنت ها و رو بخونم و عقل کل رو بخونم ایا تا چند سال دیگه این مطالب تموم میشه؟؟؟از بس ک این اگاهی های ناااب اینجا زیاد است و تک تک جملاتی ک در این سایت هست وااااقعا ارزشمنده و من یکی از شکرگذاری های هر روزم واقعا اشنا شدم با این بهشت هست ک کللللی کللللی کلللللی حس خوب از اینجا میگیرم و از وقتی اومدم توی این مسیر زندگیم خیییلی خیییلی خیلییی تغییر کرده مخصوصا ایمانم به خدا…مخصوصا ک اینجا من خدا رو شناختم و چ خداااای رو پیدا کردم ک چقدر از حضورش تو زندگی سراسر از عشق میشم و عااااشق زندگیم هستم…

    خیلی خیلی همتون رو دوست دارم ک من با حرف های همتووون چ استاد عزیزم چ مریم خوبم و چ شما دوستان عزیزم ، رشد کردم واقعا…

    وقتی توی این بهشت هستم انگار ک دیگ روی زمین نیستم و حکم ی مدیتیشن رو داره برام چون از روزمرگی های زندگیم فاصله میگیرم وقتی اینجا هستم…

    از همتون ممنونم ک این بهشت رو با حضورتون زیبا و زیباتر کردین…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      سیده زهرا حمزه پور گفته:
      مدت عضویت: 998 روز

      سلام سپیده عزیز کامنت شما رو رو خوندم و لذت بردم و دقیقا تمامی احساس من از دیدن این فایل و شنیدن حرفای با ارزش استاد عزیز رو شما تو کامنت بیان کردید دقیقا منم مثل شما هر وقت فایل جدیدی رو دانلود میکنم و عاشقانه گوش میکنم احساس میکنم این فایل اومده تا جواب سوال دیروز منو بده انگار استاد شخصا دارن برا سوالاتی که برای من پیش میاد فایل ظبط میکنن و به قول شما مثل یه پارلمان میمونه که هر فایل یک تکه از سوالات مغز منو کامل میکنه،و اینکه من از صبح خیلی زود وقتی چشم باز میکنم روزمو با فایل ها شروع میکنم و دقیقا دقیقا برای منم دیدن فایل ها مثل یه مراقبه قوی و انرژی بخش و البته با کلی باور قوی و درست میمونه و وقتی که با دیدن فایل ها سر گرم هستم اصلا یادم میره دنیای مادی وجود داره گاهأ پیش اومده چایی صبحانم یخ بشه آب کتری خشک بشه☺️خلاصه وقتی توی این سایت هستم عجب توی بهشتم و هیچ تضادی رو نمیبینم،عزیزم لذت بردم از کامنت زیبا و بیان کامل احساستون

      از خدا برای سلامتی،ثروت،سعادت و خوشحالی رو آرزو مندم🥰

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سپیده گفته:
        مدت عضویت: 1376 روز

        زهرا عزیزم سلام

        چ جالب من تازه از خواب بیدار شدم و با گفتم خب بریم تو سایت یکم عشق بازی کنیم و دیدم ک شما پیام گذاشتین برام و باعث شد ک من دوباره کامنتم رو بخونم و بیشتر درکش کنم.

        من از دیروز یه ترمزی رو توی ذهنم پیدا کردم و صبح زود ک چشام باز شد متوجه یه ترمز دیگ در خودم شدم و هی تو ذهنم بود ک خب این ترمز رو چجوری رفعش کنم و چجوری باید برای ذهنم منطقیش کنم ک دیدم شما پیام گذاشتین و باعث شد من کامنتم رو الان بیشتر درک کنم و میخوام دوباره این فایل استاد رو گوش بدم و میدونم جواب سوالم رو جهان بهم ب شیوا ترین روش ممکن بهم میفهمونه….

        زهرای عزیزم ممنونم از تو ک دستی از دست های خدا شدی تا من هدایت بشم ب جواب سوالم

        دوست خوبم بهترین ها رو برات ارزو میکنم چون تو لایق بهترین هایی….

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: