چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم - صفحه 27
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-01-21 20:58:202021-12-13 04:54:04چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خالق هستی بخش
خدای زیبایی ها خدای تضاد ها و مسائل و خدای تماما خیر
وقتی این باور رو بسازیم که خداوند خیر ملطق است و ففقط برای ما خیر میخواد دیگه نگران مسائل نیستیم و کمتر دلخور میشیم که چرا من
خدایی که همش خیره و خوبی مگه میشه برای ما شر بخواد مگه میشه بخواد مارو اذیت کنه
استاد یه جمله بی نظیر گفتینکه همه وجود منو تکون داد
اگه یه روز خواسته ای نداری بدون که اوضاع میخواد برات سخت بشه تا خواسته هاتو بشناسی
این جملرو زندگی کردم تو کارم هرجایی که به یه ثبات و روال عادی رسیدیم یهو همه چی عوض شد شرایط پیچید و سخت شد
اوایل خیلی به هممیریختم و نگران میشدم وقتی بیشتر درک کردم قانون و خداوند رو
تا یکم شرایط به ظاهر نا زیبا میشه میفهمم که بعدش قراره اون چیزی بشه که میخوام بعدش همه چی به نفع منه با خودم میگم هرچیزی که برام پیش میاد خیره سعی میکنمخیلی زود اروم بشم و اون خواسته رو از دلش بکشم بیرون
خدایا شکرت که از خودم بیشتر برای موفقیت و رشد من تلاش مکینی
نجوای شیطان هرلحظه هست ولی باید ارتباط داشته باشیم با منبع تا هدایت بشیم
نباید به نجوا ها گوش بدیم و از مسیر دور بشیم
خاصیت جهان دوقطبی همینه همه چیز 2قطب متفاوت داره خدا شیطان
فقر ثروت
زیبا زشت
ارامش استرس
سفید سیاه
بالا پایین…
ما هستیمکه انتخاب میکنیم کدوم ور بریم چون خدا به ما قدرت انتخاب و تصمیم گیری داده ما کاملا مختاریم که چطور بسازیم زندگیمونو
خدایا شکرت بابت همه قوانینت که با عمل بهشون بدون شک به زندگی رویایی که میخوایم میرسیم .فقط کافیه عمل کنیم نه حرف بزنیم
خدایا ممنون بابت وجود اینفضا و استاد نازنین که مارو اگاه میکنه
خدایا شکرت بابت همه چیز و درکی که از این اگاهی ها و یوانین پیدا کردم
در پناه خدای مهربانم شاد باشید و موفق 🫡
به نام خداوندی که رحمتش همگان رو در بر گرفته و رحمتهای خاص و ویژه ای داره برای کسانی که خاص و ویژه باورش میکنن
سلام استاد ارزشمندم. سلام خانوم شایسته ی زیبا
و سلام همه ی دوستان در جستجو ی حقیقت زندگی
تضادها ارزشمندن، چون بهمون درس میدن، درس وضوح خواسته ها
تضادها بهمون میفهمونن ما دقیقا چه چیزی رو میخواییم
وقتی ما یه سرما خورگی کوچکی میگیریم، اونوقته که ارزش سلامتیمون برامون خیلی خیلی بیشتر میشه و چقدر دوست داریم، هر چی سریعتر مثل قبلمون سلامت باشیم و راحت نفس بکشیم و قدر سلامتی مون رو بیشتر میدونیم
حرفای قشنگ زدن، اسونه
عمل
عمل کردنه. که نتایج رو رقم میزنه
یادم باشه تا وقتی در برخورد با تضادهای زندگی ام، در احساس بد بمونم، رنج و اتفاقات نادلخواه بیشتری رو تجربه میکنم. مثل طرز فکر اکثریت جامعه، وقتی اتفاق بدی میفته ناراحت میشن، فحش میدن، درباره اش پیش دیگران صحبت میکنن و نتیجش تجربه بیشتر نا زیبایی و نا دلخواهی در زندگیشونه
ولی من و تمام دوستانی که اینجان، اینجاییم چونکه میخواهیم، متفاوت از دیگران در برخورد با تضادهای زندگیمون عمل کنیم
ما میخواهیم و سعیمون بر اینه که موهبت های نهفته در دل ناخواسته ها رو ببینیم و درک کنیم که حالا که اوضاع اینجوریه، ما دوستش نداریم، قشنگ با خودمون بشینیم فکر کنیم، ببینیم ما دقیقا چه چیزهایی رو میخواییم،
و همبن ناخواسته ها، چه موهبت های رو به زندگیم اورده
چند تا مثال میزنم تا برای خودم هم واضحتر بشه درکش
من اوایل ازدواجم چرخ خیاطی نداشتم، چون اون زمان دانشجو بودم و لباسامو میدادم خیاط
بعدا که ازدواج کردم، از اون خیاطم دور شد مسیرم، و یادم میاد من همیشه روی مدل لباسم حساس بودم و همیشه اون چیزی که مدنظرم بود رو نمیتونستن در بیارن لباسمو ومشکلات رفت و امد به خیاط و هزینه های جانبی اضافش باعث شد من کاملا واضح درک کنم که من خودم یه چرخ خیاطی میخوام تا خودم بدوزم، هر مدلی که میخوامو
الان سالهاست من چرخ خیاطی عالی دارم، معجزه وار خریدیمش، سالهاست با عشق برای خودم و بچه هام، هر انچه دوست داریم رو میتونم بدوزم و لذت میبرم از خیاطی ام، بینهایت
خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت
شکرت
شکرت
خدایا قادر و توانایم. فقط یه درخواست ازت دارم، برای من بزرگه ولی برای تو کاری نداره
خدایا میدونم تضادها همیشه در زندگی ام در این دنیا با من خواهند بود، این ماهیت این جهان مادیه که خواسته ها و نا خواسته هامون توشه
میدونم و با تک تک سلولهام درکش کردم
خدایا مهربان و قهارم، ازت میخام وقتی با تضادی روبرو میشم در زندگی ام، کمکم کنی کمتر خودمو رنج بدم، کمتر در احساس بد بمانم و زودتر و زودتر ازهر دفعه، رو بیارم به سپاسگزاری، رو بیارم به تو
که اینم با تک تک سلول های وجودم درک کردم که سپاسگزاری دوای هر دردیه! معجزه میکنه
خدایا شکرت که سپاسگزاری رو یادم دادی و اموختم
خدایا شکرت به خاطر این فایل زیبای ارزشمند پر از زیبایی که تونستم با چشمای سالم و زیبایم تماشا کنم
خدایا شکرت به خاطر گوشهای سالمم که صدای استادم و صدای باد و صدای گنجشکا و صدای اب رو شنیدم و لذت بردم و تحسین کردم
خدایا شکرت که جهانی سراسر سرسبزی و نعمت و زیبایی برامون خلق کردی تا ازش استفاده کنیم و شکرگزاری کنیم نعمتهایی که بهمون دادی رایگان
خدایا شکرت به خاطر تیشرت سبز خوشرنگ استاد که دقیقا ست چارقد جدیده ی منه
خدایا شکرت به خاطر ساختمان زیبای پشت سر استاد
خدابا شکرت به خاطر پرواز پرندگان
خدایا شکرت به خاطر درختان سرسبز
خدایا شکرت به خاطر دوستان ارزشمندی که اینجا دارم
خدایا شکرت به خاطر نور خورشید صبحگاهی
خدایا شکرت به خاطر تغیرات اب و هوا و گردش فصلها
خدایا شکرت به خاطر ایام عیدها و جشن و شادی ها
خدایا شکرت به خاطر عید قربان و دید و بازدیدهامون
خدایا شکرت به خاطر اجیل ها و فراوانی نعمتها در زندگیمون
خدایا شکرت به خاطر لباسای جدید و زیبامون
خدایا هزاران هزار بار شکرت که همیشه هستی در وجودم
همیشه میتونم بهت پناه ببرم از شر هر شیطان رانده شده ای وقتی که نجوا میکند در درونم و میخواهد احساسم رو بد کند
من سلاح قویتری دارم در برابرش
سلاح توکل به تو و پناه بردن بهت
شکرت که هستی و حاضر و ناظر و اجابت کننده ای
سری فایل های دانلودیتوانایی کنترل ذهن
چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم
به نام خداوندی که رحمتش همگان رو دربرگرفته و رحمت های خاص و ویژه ای داره برای کسانی که خاص و ویژه باورش میکنن سپاسگزارم
خدایا شکرت که هر روز صبح زود منو با آرامش روز افزون بیشتری از خواب شیرین و با کیفیتم بیدارم می کنی
خدایااا شکرت که هر روز صبح زود عاشقانه و با عشق سپیده دم آسمان زیبایی رو نگاه می کنم و با عشق شروع به سپاسگذاری نعمت هایت رو می کنم و با عشق صدای چههههه چهههه آواز پرندگان بهشتی رو می شنوم با عشق صدای قوقولی خروس خوش صدایی که از دوردست ها رو میشنوم و با عشق صدای خوش خبری قارقار کلاغ زیبا رو می شنوم و با عشق یک طلوع خورشید صبحگاهی رو با لذت تمام تماشا می کنم و با عشق آن کوههای دور دست و آن ابرهای زیبای بالای سرم رو نگاه می کنم و با عشق گلدون های سرسبز روی بالکنم رو آبیاری می کنم و مدیتیشن های سپاسگذاری رو انجام میدهم و با عشق میام توی سایت الهی مون و چند تا از ایمیل های دوستان عزیزم توی سایت رو می خونم و کلی اشک شوق میریزم و بعضی از کامنت های خودم رو دوباره می خونم مثل استاد که فایل های خودشان رو بارها نگاه می کنند چقدر لذت بخشع خدایااآاا شکرت
و الان با عشق دارم توی کیپ نوتم محل ذخیره کامنتی رو با یک احساس خوب و عالی می نویسم خدایااا شکرت
خدای مهربانم شکرت به من نعمت شکرگزاری نعمتهای بیشمارت را عنایت کردی
خدای مهربانم وجودم را از آگاهی های ناب الهیت پر و لبریز کن
من رو هدایت کن به مسیر درست ، امروزم رو پر کن از همزمانی های معجزات الهییم ، اجازه بده تا شب اشک شوق بریزم از هدایت هایت … اجازه بده بیشتر حضورت رو در زندگیم احساس کنم و بیشتر به غیب ایمان بیارم و به زیبایی ها و نکات مثبت بیشتری هدایت شوم و تمام تضادهایی که نشانه ها و هدایت های الهی ام بودند و هستند تا منو بسمت بهتر شدن هُل بدهند تا پله های موفقیتم باشند تا سپاسگذاری بیشتری داشته باشم
خدایا شکرت که روزم رو با یاد و نام تو آغاز کرده ام
با درود و سلام خدمت بزرگوارانم استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
و درود و سلام به دوستان عزیزی که حال دلشان عالیع و هر روز بیشتر و بیشتر در مدار حال خوب و انرژی مثبت هدایت شده اند
پس باید دوباره خاطرات موفقیت آمیز گذشته ی خوب و خوش رو بخودمون یادآوری کنیم باید به نکات مثبت و زیبائ های بیشتری توجه کنیم باید احساس سپاسگذار بودن رو در خودمون تقویت کنیم
باید ورودی های ذهن مون رو کنترل کنیم
استاد جان خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که در هر قسمت از فایل ها بهترین و مهمترین آموزش رو برامون تدریس کردید اینکه مهمترین عامل و مهمترین ابزاری که در اختیار داریم برای رسیدن به آرزوها و اهداف و خواسته هامون چه در قله ی موفقیت باشیم و چه در ذلت ابزاری بنام نعمت شکرگذار بودن می تونه ما رو به خواسته های بیشتری برسونه هست
باید تضادها و مسعله هامون رو دوست داشته باشیم چون اونها موهبت ها و دوستان واقعی ما هستند چون اونها دارند با ما صحبت می کنند اونها دارند میگن الان داری به چه چیزی توجه می کنی و دارند میگن وقتع تغییر تو فرا رسیده ..
وقتی تضادی رو مشاهده می کنی نترس چون اون فرشته ی نجاتمون هستش اینا رو دارم بخودم میگم
بخودم یادآوری می کنم که از این طریق به ذهنم یادآوری کنم که باید از این تضادها استقبال کنم و فوری هدایت الهی بطلبم . باید نرم باشم .. باید خوب دقت کنم که هدفش از آمدن چی بوده ؟؟؟!!! چه چیزی رو میخواد بهم نشون بده
اینکه استاد با تاکید گفتند این جهان ما یک جهان دو قطبی است و در این جهان مادی دو قطب وجود داره .. شب یا روز .. تاریکی و یا روشنایی .. خواسته و یا ناخواسته و یا سلامتی و ما سلامتی .. و غیره سپاسگزاری در هر حالتی معجزه می کنه اتفاقات نامناسب در همه ی زندگی مادیات این جهان و انسان ها وجود داره
یکی دیگر از ابزارهای معجزه آسای رسیدن به خواسته هامون همین تضادها و مسعلع ها هستند ..
و شیطان در هر لحظه می تونه وارد عمل بشه و این تضادها و مسعلع ها رو بزرگ نمایی و بولدش کنه حتی اگر در اعماق بهشت باشیم
ولی خداوند میگه ..
نه…. این ظاهر قضیه است. و تو میتونی ظاهر رو تغییر بدی،
اگر که فرکانس مناسب رو بفرستی، و اگر باورهاتو درست کنی.
اگر سپاسگزار باشی،
اگر احساس خوبی داشته باشی،
اگر تمرکزت رو بذاری روی چیزهای زیباتر. »»
اینکه تشخیص بدیم چه هدفی داریم و چه خواسته ای داریم و خودمون حرکت کنیم
اینکه چطوری از قوانین ثابت جهان بنفع خودمون استفاده کنیم
باید اهدافمون رو لیست کنیم و همیشه یک قله ای رو فتح کردیم بسمت قله ای دیگر حرکت کنیم
و اینکه: سپاسگزاری واقعی رو داشته باشیم
من مطمعنم که تمام گذشته ی من به بهترین شکل جبران خواهد شد چون دارم روی باورهام کار می کنم
چون دارم روی نعمت هام تمرکز می کنم
چون میدونم دنیایی که دارم زندگی می کنم بار مثبت و منفی داره چون دو قطبی است و باید هر لحظه هدفمند باشم و حرکت کنم
چون تضادها به من انگیزه میده تا پیشرفت کنم
چون دارم روی نکات مثبت و زیبایی ها تمرکز می کنم
چون صبحها خیلی زود بعشق سپاسگذاری بیدار میشم و فرکانس عالی با یک احساس خوب و عالی رو ارسال می کنم
چون به عشق دیدن زیبایی های اول صبحم بیدار میشم تا لحظات روشن شدن آسمان رو ببینم
چون می خوام بدونم آفتاب هر روزم از چه زاویه ای طلوع می کنه
چون می خوام لحظه ی طلوع خورشید درخشان صبحگاهی مو ببینم
چون میخوام تنفس در هوای پاک صبحگاهی رو بچشم
چون می خوام صدای سنفونی چهههه چهههه دسته جمعی پرندگان بهشتی رو بشنوم
چون می خوام آن ابرهای قشنگ و کوههای دوردست رو ببینم
چون میخوام با عشق به گلدون های سرسبز و زیبایم نگاه کنم و آبیاری می کنم و از صدای آن آب در صبحگاه لذت ببرم خدایااا شکرت ..
برای گلهای شمعدانی و گل رُوز و قاشقی و دیگر گلدون های زیباییم شکرگذارم
از شبهایم لذت میبرم
چون میخوام شبها ستارگان رنگارنگ و ماه و مهتاب و هلال ماه رو از روی بالکنم ببینم
چون میخوام لذت یک خواب لذت بخش همراه با آرامش شبانگاهیم رو توی یک رختخواب گرم و نرم رو همیشه بچشم ..
و آنقدر روی خودم کار می کنم که شخصیتم تغییر کنه و وقتی جهانم تغییر کنه متوجه میشم که شخصیتم تغییر کرده که گذشته ام به بهترین شیوه و بنیادین جبران خواهد شد حتی بهتر و بیشتر و قشنگتر از قبل
بقول استاد آنوقت نعمت ها بمب بمب بمب وارد زندگیمون میشه
بخدا الان همینطور هم شده
وقتی دفتر ستاره ی قطبی ام رو چک می کردم دیدم خدای من هر روز نعمت ها در هر یک از جنبه های زندگیم خود نمایی می کنه و همش دارم از هدایا و عطایای الهی بهره می برم و لذت می برم خدایااا شکرت
دیشب که نه ولی صبح دم یک خواب خیلی خیلی عالی دیدم و فورآا رفتم توی دفتر روزانه ی ستاره ی قطبی ام نوشتم خیلی جالب بود که دیدم در خیابان های آلمان هستم و داره برف های سپید و درشت می باره و دارم به یک دختر خانمی به زبان آلمانی میگم (وَس بی دویته ) یعنی تکرار و تمرین
خدایاااا صبح وقتی داشتم به این جمله فکر می کردم گفتم خدایاااا شکرت که توی خواب هم داری منو هدایت می کنی اینکه مرور و تمرین زبان آلمانی مو شروع کنم و دوباره تمرین کنم چون یادگیری زبان باید مداوم باشه وگرنه فراموش می کنیم و پیش خودم گفتم این خواب خیلی معنا داشت چون از یک طرف دیدم به یکی از دوستام که توی آلمان هم زندگی می کنه بهش میگم سوار اتوبوس بشیم و بریم … اون گفت مگه مسیر رو بلدی ؟؟. گفتم آره بلدم الان به راننده میگم .. دست چپ بعد از میدون دور بزن برو دست راست و بعد مستقیم برو ووو .. بعدش یهویی گفتم بقیه اشو من بلد نیستم خودش بلده ما رو میرسونه!!!!
بعد دوستم پرسید(توی خواب) خب چقدر مونده که برسیم!!؟
گفتم از میدان ولیعصر تا انتهای بلوار کشاورز( نمیدونم چرا داشتم آدرس خونه ی خاله جانم رو بهش می گفتم)!
بعدش دیدم ی آقای سیبلو روبروی صنندلی ما دقیقا جلوی شیشه ی جلوی اتوبوس نشسته بود .. بهش گفتم شما رییس خطی؟ (حالا توی خواب داشتم فکر می کردم که چطوری به زبان آلمانی این سوال رو بکنم ) ولی دیدم به زبان فارسی بهم گفت آره من رییس خطم..
خیلی برام جالب بود و همینطور داشتم خدا رو شکر می کردم که یهویی همون آقا بهم گفت کدام یکی از این شکلات کاکایویی ها رو خوردی؟؟!( نگاه کردم دیدم چند تا کاکایویی بسته بندی شده کوچولو جلوی میز صندلی اتوبوس چیده شده انگار برای مسافرا همیشه با این کاکایوها پذیرایی میکنند) بعدش گفتم اینو خوردم یکی از اونها رو اشاره می کردم … یعنی این خواب خوب و عالی ام کلی برام نشونه داشت ..یعنی خداوند اجابت کرده درخواست مو .. یعنی در جهان متافیزیک برام انجام شده و باید از مسیرم لذت ببرم و رها باشم
اینکه آن آقای راننده خودش مسیر رو بلد بود و من فرمان زندگی مو سپرده بودم بهش و گفتم خودش بلده .. یعنی برام تعبیر خداوند رو داشت اینکه خودم هیچ تقلایی نکردم همینکه دو سه تا مسیر رو توضیح دادم یعنی عملگرا بودم و بقیه اشو سپردم به خودش که منو برسونه به مقصد .. یعنی میدونستم هدفم چیع و کجاست ( اینکه آدرس خونه ی خاله ام رو گفته بودم) واقعا برام خیلی هیجانی بود … بخدا من هیچ تعبیر خوابی بلد نیستم به اصطلاح عامیانه .فقط نشانه های خداوند رو طبق قوانین در خواب دیدم و تشخیص دادم یعنی چه!!
چه در خواب باشم و چه در بیداری دارم قوانین رو با خودم مرور می کنم و همه چیز رو با قوانین جهان نگاه می کنم و یکی از نشونه های خداوند که یاری دهنده و کمک کننده هست همین ابزاری است بنام تضاد که دوستان واقعی ما هستند و دارند آدرس صحیح رسیدن به خواسته هامون رو گوشتزد می کنند و با این تضادها بوضوح میرسم که اصلا من چه خواسته ای دارم .. وقتی یک تضادی رو میبینم فکر می کنم یکی داره بشدت بسمت من بوق میزنه یعنی اعلام هشدار می کنه و من رو بوضوح خواسته هام می رسونه
و من باید فورا مسیرم رو تغییر بدم و از خداوند طلب هدایت کنم
اصلا وقتی همه چی سر جای درستش باشد همه اتفاقات خوب به موقع رخ میده و تضادها نسبت به قبل کمتر و کمتر میشه
باز هم مثل همیشه این باور رو آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من بوده است
.تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه
به هر آنچه که توجه می کنیم از ریشه و اساس همون موضوع وارد زندگی مون میشه
پس طبق این قانون ثابت جهان هستی ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق میکنیم، بنابراین اگر میخواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم
اینکه پاسخ کانون توجه مون رو می گیریم
اینکه پاسخ افکارمون رو می گیریم
اینکه پاسخ باورها مون رو می گیریم
پس باید همیشه روی باورها مون کار کنیم
خدایااا خودت کمکم کن که بوضوح برسم و خواسته هامو تشخیص بدم و مدارم بالاتر بره
خدایاا خودت کمکم کن که بسمت مرحله ی بعدی زندگیم هدایت شوم تا مدارم بالاتر. بره
خدایاا خودت منو بسمت زندگی جدیدم هدایتم کن تا قبل از اینکه با اعلام هشدار تضادی روبرو بشم خودم حرکت کنم و مدارم بالاتر بره
خدایاا منو بسمت تغییر و تحول فوق العاده معجزه آسای بینظیرم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره
خدایاا می خوام با بهترین ها دیده بشم
خدایاا کمکم کن که مدارم بالاتر بره تا در مدار دریافت خواسته ها و تغییر و تحولات بالاتری هدایت شوم
خدایاا شکرت که من در هماهنگی کامل با خواسته و آرزوهایم هستم
خدایا شکرت که من در مدار دریافت خواسته ام هستم
خدایا خودت زیبایی های بیشتر این جهان را بر من آشکار کن تا بتونم بذر خواسته هام را در دلم بذارم و رشد کند و شکوفا شود و وارد تجربه ی زندگیم شود که رسیدن به هر خواسته ای امکان پذیر است آمین
خدایاااا شکرت ممنون و سپاس
خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و از اینکه در مدار امنیت و آزادی کامل در تمام جنبه های زندگیم هستم ممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت کمکم کن تا در این مسیر الهی و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایم آگاهانه حرکت کنم تا با موفقیت و نتایج خوب به احساس خوب پایدار هدایت شوم
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم
IN GOD WE TRUST
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
سوال:
چی می شد که خداوند این اجازه را به شیطان نمی داد تا انسانها را گمراه کند ، تا همه انسانها در رفاه و خوشبختی و سلامتی باشند؟
از نظر قانون این امکان پذیر نیست ، چراکه، اگر شیطان از جهان حذف بشه ، دیگه عبادت الله معنا نداره ، نماز ، تلاوت قرآن معنایی نداره ، ارزش هرچیزی با ضدش تشخیص داده میشه و ارزش پیدا می کنه .
شیطان نماد مطلق شر هست و الله نماد مطلق خیر ، و صفر و یک وجود نداره ، ما گرایش داریم به سمت خیر ، و این حرکت در نوسان هست
در این جهان مادی، برخورد با تضاد حتمی هست ، حتی پیامبر اسلام، کل زندگی، با تضاد ها برخورد داشت و با حل آنها به این مقام و درجه رسید .
علت اینکه بعضی ار انسانها بعداز موفقیت وپیشرفت مالی ، ورشکست می کنند و از صحنه کنار میرن ، بخاطر اینکه در مسیر موفقیت به تضاد برخورد می کنند ، و بجای اینکه تمرکزشان به راه حل باشه به خود مشکل و تضاد هست و در این صورت تمرکزشان از دست میره و دچار شک و تردید میشه و تمام آنچه بدست آورده از دست میده ،
تضاد باعث رشد و موفقیت ما میشه چون ما خواسته خود را شناسایی می کنند و کاملا می فهمیم که چی می خوایم،
استاد حل مساله در جهان آقای ایلان ماسک هست به این صورت که هنگام برخورد با مشکل تمرکزشان فقط به حل مساله و راه حل هست
به نام خدای مهربانم
فایل نشانه امروز من: چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم
سلام به اساتید عزیزم، سلام به دوستان خوبم
این فایل خیلی همزمانی جالبی با دریافتهای اخیر من در مورد شرایط خودم داشت.
به خاطر همین
میخوام شرایط و روندی که طی کردم رو اینجا برای خودم بنویسم که بعدا راحتتر بتونم مسیر خودم رو رصد کنم.
ماجرا از اینجا شروع میشه که چند وقت پیش برای فایل روزشمار 159 کامنتی نوشتم و در اونجا توضیح دادم که مدتیه که متوجه یک رفتاری در خودم شدم که به واسطه اون رفتار، باعث میشم که یه سری رفتارهای ناخواسته رو در اطرافیانم برانگیخته کنم.
ثبت اون کامنت باعث شد که من خیلی به اون موضوع بیشتر دقت کنم و دارم حواسم رو جمع میکنم که هر بار خواستم براساس اون ویژگی دوباره فکری بکنم یا رفتاری ازم سر بزنه، آگاهانه جلوشو بگیرم…
نمیگم کار خیلی سختیه ولی خیلی هم آسونه آسون نیست
چون به هر حال روشیه که من توش خیلی خبره بودم و فعلا ناخودآگاه ذهن من اونجوری عمل میکنه…
یعنی حس میکنم وقتی چنین رفتارهایی می کنم دلم خنک میشه…
اما الان چند وقته که شروع کردم که آگاهانه جلوی این حرکتها و رفتارهام رو بگیرم…
فکر میکنم این اون جهاد اکبریه که استاد توی آموزشهاشون میگن
و میدونم که اون فوض عظیمی هم که خدا وعده داده، پاداش چنین جهادهاییه.
حالا برای چند روز، من رفتم توی خاکی و به جای اینکه بیام این موضوع رو که با احساس لیاقت در ارتباط هست رو فقط توی خودم بررسی کنم و بهبودش بدم، شروع کردم به تحلیل رفتار یکی از اعضای خانواده (توی ذهنم)
و نتیجه هم مشخصه…
اون فرد،(با اینکه این فرد بسیار به من لطف و محبت داره) همون ویژگیی که درمورد ایشون توی ذهنم قضاوت میکردم رو در مقابل من انجام داد
و همونجا بود که من به خودم اومدم که دیدی اشتباه از خودت بود؟
تو این رفتار رو خلقش کردی… تو این ویژگی رو برانگیخته کردی.
تو چیکار به این بنده خدا داری؟
چرا هی میشینی رفتارهاش رو برای خودت تحلیل میکنی؟!
تو اگه خیلی مردی، اون چیزی که درمورد خودت متوجه شدی رو درست کن…
بعداز این اتفاق، به خودم گفتم:
خوب ما الان داریم با هم زندگی میکنیم….
این قضیه یکم اعراض کردن من از بعضی رفتارها رو سختتر میکنه…
من الان چجوری میتونم شرایط رو تغییر بدم؟
بعد یادم افتاد به یه گفتگویی که استاد عباس منش با استاد شعبانعلی داشتن که اونجا یه جمله ای گفته میشه توی این مایه ها که:
میوه (نتیجه یا حاصل) این اتفاق برای من چیه؟
این جمله توی ذهن من اومد و از اونجایی که میدونستم کارهای خدا بی دلیل و بی حکمت نیست، بهش فکر کردم…
بعد یادم اومد که همون اوایل هم ما یه سری اختلاف نظرها در مورد امور روزمره و حتی امور مربوط به خونه داشتیم و همون موقع هم من دوباره یادم به این جمله افتاد.
بعد یادم افتاد که اون موقع به خودم گفتم خوب شاید من دارم اشتباه میکنم و اون داره درست میگه…
یادمه اون موقع که بهش فکر کردم دیدم که دقیقا من باید یه سری رفتارها رو از اون یاد بگیرم.
یعنی مثلا ایشون باورهای فراوانیش خیلی از من بهتر بود و سر ریختن یه سری مواد مصرفی، ما اختلاف نظر داشتیم و منم که نمیخواستم بحث کنم، کوتاه میومدم اما در دلم با ناراحتی اون کار رو انجام میدادم.
بعد متوجه شدم که بابا ایراد از طرز فکر من بود
خدا میخواست که من این رفتار رو در ایشون ببینم که ازش یاد بگیرم نه اینکه حرص بخورم و چیزی نگم
من چون باورهای کمبود در ذهنم غالب بود، ناراحت میشدم از این رفتارها وگرنه درستش اینی بود که اون انجام میداد.
خلاصه الان که دوباره یه سری تضاد پیش اومد، به خودم گفتم یادته دفعه قبل هم فکر میکردی حق با توئه، ولی بعد متوجه شدی که خدا میخواست که باورهای فراوانی و احساس لیاقت رو از اون یاد بگیری….
نکنه الان هم باید چیزی از این موقعیت یاد بگیری؟
دوباره این جمله توی ذهن من اومد:
میوه یا نتیجه یا حاصل این اتفاق برای من چیه؟
من باید چی از این ماجرا یاد بگیرم؟
و چون دفعه قبل به نتیجه رسیده بودم، مطمئن بودم این بار هم باید بهش فکر کنم و به نتیجه میرسم.
از طرف دیگه
این تضاد، همزمان شد با یک کامنتی که از دوست خوبم غزل جان خوندم (که دارم یه کامنت در ارتباط با اون هم آماده میکنم که بفرستم) و اون کامنت درباره ویژگی های فرد دلخواه در زمینه روبط هست و من خیلی ازش خوشم اومد و کپیش کردم برای خودم…
حالا همزمانیه این 2 تا ماجرا، یعنی:
کامنت ویژگی های فرد دلخواه + تضادهای من با بعضی از رفتارهای اعضای خانواده
باعث شد که بیام اون متنی که کپی کرده بودم رو ادیت کنم و هر رفتاری رو که میدیدم و دوست نداشتم رو به صورت برعکس توی اون متن می نوشتم.
یعنی مثلا نوشتم که
دوست دارم هر بار که من رو میبینه بلند و بشاش بهم سلام کنه
دوست دارم خیلی آدم و گرم و صمیمی باشه
دوست دارم اهل عمل باشه و هر کاری که قرار هست انجام بده سریع و به موقع انجام بده…
.
.
.
و یه سری ویژگی ها، که شاید خیلی معمولی به نظر بیاد، ولی اینا چیزهایین که وقتی آدم به متضادش برمیخوره تازه متوجه میشه که همچین ویژگیهایی چقدر ارزشمندن
وقتی این ویژگی ها رو از روی متضاد رفتار اطرافیان مینوشتم، همش یاد این ضرب المثل میوفتادم
که ادب از که آموختی؟
از بی ادبان…
البته حالا منظورم این نیست که رفتارم اطرافیانم خیلی نامناسبه. نه اتفاقا لطف خدا شامل حال من شده در این زمینه و همشون انسانهای دوست داشتنی و فوق العاده این
ولی حس میکنم من، و احتمالا خیلی از بچه های سایت، اینجوری هستیم که معیارهامون در زمینه روابط شاید بگم بالاتر و متفاوت تر از بقیه جامعه شده…
یعنی ما واقعا همه چیز رو باهم میخوایم
ما خدا و خرما رو با هم میخوایم
ما دیگه به کم قانع نمیشیم
به خصوص وقتی الگویی مثل استاد و خانم شایسته رو توی روابط میبینیم، دیگه توی معیارها و ارزشهامون کوتاه نمیایم و خودمون رو لایق چنین روابطی میدونیم…
خلاصههههههههه
امروز وقتی این فایل برای فایل نشانه ام اومد خیلی خوشحال شدم چون منم دقیقا داشتم از این همین روش استفاده میکردم و داشتم
از طریق تضاد به وضوح میرسیدم.
من این فایل نشانه رو یه تایید بزرگ از طرف خداوند میدونم که داره میگه:
درست داری میری
ادامه بده
هر چیو که دوست نداری، برعکسش رو بنویس و تجسم کن…
بقیه اش با من.
تو فقط روی اون ناخواستهه تمرکز نکن
تو بگرد الگوهای متضادش رو پیدا کن
تو از روی اون متنی که تهیه کردی هر روز بارها و بارها بخون
دیگه به بقیه اش کاری نداشته باش
بقیه اش کار منه
در تخصص منه
اون با من.
خدایا شکرت
چقدر جدیدا وقتی یه چیزی در رفتارها و در فکر و ذهن خودم کشف میکنم،
خوشحال میشم و ذوق میکنم.
انگار یه معماییه که یه تیکه اش رو حل کردم
انگار دارم خودم رو کشف میکنم…
خدایا شکرت
استاد جان، خانم شایسته عزیزم
دوستتون دارم و ازتون سپاسگزارم
سلام مهشید جان دوست عزیزم
چند روزیه که من هم مشابه تمرین تو در زمینه روابط برای خودم تمرینی ساختم
البته یه جورایی برعکس تو
به این شکل که وقتی رفتاری در یکی از اطرافیانم به خصوص آقایون می بینم که خوشم میاد، خدا رو شکر میکنم که همسر آینده من هم این ویژگی رو داره
مثلا بابای من که بازنشسته هست خیلی توی کارهای خونه کمک میکنه، منم هر وقت این رفتارش رو می بینم میگم خدایا شکرت که همسر من هم توی کارهای خونه بهم کمک میکنه
یا گاهی آشپزی میکنه و من میگم خدایا شکرت که همسر من هم به آشپزی علاقه داره
یا پایه اس برای سفر رفتن و گردش رفتن، و من هم خدا رو شکر میکنم که همسر من هم این ویژگی ها رو داره
اینطوری هم دارم تمرکز بر نکات مثبت اطرافیانم میکنم و هم یه جورایی خواسته هام در رابطه رو مرور میکنم
تازه در خصوص رفتارهای خودمم وقتی کاری رو انجام میدم که مورد علاقمه، میگم خدایا شکرت که همسرمم این ویژگی رو داره چون خدا خودش گفته که همسری از جنس خودتون بهتون عطا میکنیم، از جنس خودتون به نظر من یعنی با ویژگیهای خودتونه
مثلا وقتی دارم سپاسگزاری میکنم میگم خدایا شکرت که همسرم هم اهل سپاسگزاریه
به نظرم توجه کردن زیاد به تضادها یه جورایی خودش توجه به ناخواسته اس، البته که منظورم تضادهایی نیست که یه جورایی پاشنه آشیلمون هستن که صد البته که این موارد باید حتما حل بشن
ولی گفتم تمرین خودم رو با تو هم به اشتراک بزارم شاید برات مفید باشه
لی لی جان سلام
خیلی ممنونم که برام کامنت نوشتی و روش خودت رو باهام به اشتراک گذاشتی
منم توی متنی که آماده کردم، یه جاهایی، اسم افرادی که میشناختم و رفتارشون رو با همسرشون دوست داشتم رو نوشتم و اون ویژگی خاصشون رو تحسین کردن.
ولی روش شما هم خیلی جالبه که همون موقع که یه رفتار خوب و دوستداشتنی از اطرافیانت میبینی، هم تحسینش میکنی و هم خدا رو شکر میکنی که همسر آینده ات این ویژگی رو خواهد داشت.
شما درست میگی
نباید این کار باعث بشه از اون ور بوم بیوفتم و این دفعه دیگه زیادی بخوام بگردم دنبال ناخواسته ها
البته کلا من باید روی این ویژگی قضاوت کردن دیگران در ذهنم بیشتر کار کنم…
ولی کامنت شما باعث شد که بدونم بهتره بیام تمرکزم رو بیشتر و بیشتر بر تحسین بگذارم،
حالا اگر یه جاهایی هم ناخواسته پیش اومد، از اون روش استفاده کنم.
ازت ممنونم لی لی جان
امیدوارم در پناه خدا شاد و ثروتمند و تندرست باشی
به نام خداوند مهربان.
ارزش تضاد:وقتی تضادی در زندگی من پیش می یاد جهان می خواد به من نشون بده که خواسته من چیه و حالا من می تونم با تمرکز بر روی ناخواسته و بد و بیراه گفتن به جهان و خداوند ،این تضاد رو تو زندیگم بیشتر و پررنگ تر کنم و یا راه دومو انتخاب کنم و از خداوند سپاسگزارم باشم که به من نشون داد خواسته من چیه. و حالا که به طور واضح فهمیدم که چی میخوام میام بارها در مورد خواستم می نویسم و تجسم می کنم و قدم های کوچیک در راستای خواستم بر میدارم(ممکنه این اقدام فقط سرچ کردن باشه و یا مطالعه یه ورق از کتاب و …) تا هدایت بشم به سمت خواستم و قدم های بعدی گفته باشه.
حالا اگه ما به سمت خواستمون حرکت کنیم تضادها کمتر میشن.
چرا کمتر میشه؟به خاطر اینکه ما فهمیدیم خواستمون چیه و دیگه جهان از اون مکانیزم عمل نمیکنه که انقدر برامون تضاد بوجود بیاره که یا بفهیمیم خواستمون چیه و به سمتش حرکت کنیم و یا زیر این همه تضاد له بشیم.
78مین تحول زندگی من
موضوع فایل:چگونه از تضادها اهرمی برای رسیدن بخواسته ها استفاده کنیم.
باسلام و درود فراوان به استاد عباس منش و بانو شایسته و هم فرکانسی های بزرگوار
افکاری که از طرف شیطان بواسطه نجواهای شیطانی در وجودمان ظاهر میشه نماد تضادهایی هست که برای پیشرفت ما طراحی شده،دنیای ما با نگاه و تغییر دیدگاه نسبت به تضادها و عمل کردن به قوانین و اصول کلی جهان،تعبیر میشه.
در دنیای مادی همه چیز قابل لمس هست،فقر و ثروتمندی،گرسنگی، و جوانی و پیری،مشرک و ایمان و نقاط متضاد همدیگر در اینجا یافت میشود اما در دنیای پس از مرگ هیچگونه تضادی وجود نداره و از دنیای تک قطبی عنوان میشه.
در واقع تضادی که بظاهر بد میباشد برایمان اتفاق افتاد به ما اینو میفهمونه که من چه چیزی میخوام دنباله رو همان شوم که میخواهم، و جزو خواسته هام هست،وقتی به تضاد برخورد کردید،عامل تضاد یا ناخواسته دلیلی میشود بسمت خواسته ها برویم و بسمت آن حرکت کنیم.
نه اینکه تضاد عاملی شود دوباره مجدداً بریم سمت ناخواسته ها،اگر قوانین را بلد باشی با برنامه ریزی دقیق و باور درست مجبور میشی بسمت خواسته ها حرکت کنی،
اگه بسمت خواسته ت حرکت نکنی جهان اونقدر تورو با تضاد روبرو میکنه و سیلی محکم میخوری تا لب پرتگاه میری دوباره بسمت پیشرفت حرکتت میده،از مشکلات و تضادها نترس، فرار نکن ، ناشکری نکن که خدا چرا حال و روز من اینطوریه،سیل زلزله جنگ نابودی و تمام تضادها جزیی از قوانین عالم هست و ما نمیتوانیم یا قادر حذف کردن این نازیبایی ها نیستیم،فقط میتونیم روبه جلو وپیشرفت و بسمت زیبایی ها حرکت کنیم،
این قانون باید تو رو به درک و فهم موضوعات در مورد فرکانس ها و مدارها و انرژی های جدید برسونه، در واقع با برخورد کردن به تضادها خودتو نبازی و دلسرد نشی،احساساتت عالی و خوب باشه و با خودت تمرین کنی که این تضاد وارد زندگیم شده تا به من هشدار بده که حرکت کنم و پیشرفت کنم و موضوعات و آنچه که همراه و هم مسیر تضاد هست رو عملی نکنم و نقطه متضاد تضاد و دقیقا مقابل تضاد رو اجرایی کنم،
تضاد خیلی اوقات باعث خراب کردن پل های پشت سر میشه و عامل پیشرفت هست بشرطی که بتونی از وقایع و اتفاقات زندگی درس بگیری و به دل ترسهات بزنی،فقط صحبت کردن هیچ نتایجی باب دل را برات بهمراه نداره،باید عمل کنی همانند زنبور عسل باشی در پی گرده های گل به دل خطرات و ترسهات بزنی،همانند مورچه باشی که قانون رو بلده و داره ازش استفاده میکنه شبانه روز بفکر تلاش و کوشش هست،اما ما نباید به اندازه مورچه کار کنیم ما باید به اندازه تلاش مورچه دل به ترسهامون بزنیم. و مدار های متفاوت و بالایی رو تجربه کنیم و با باور درست همراستا با خواسته،بخواسته هامون دستیابی داشته باشیم.
سپاسگزار خداوند متعال بابت دریافت آگاهی های سایت بزرگ استاد عباس منش
سلام استاد عزیزم، مریم مهربونم و هم فرکانسی های گلم
روزشمار تحول زندگی ام برگ هفتاد و هشتم
یادمه قبلا ها من خیلی از کتاب قرآن میترسیدم. همش با خودم میگفتم این کتاب اگر حقیقت داره پس چرا خدایی که میگن رحمان و رحیم هست، انقدر بنده هاش رو تهدید کرده.
و بعلت باورهای مذهبی که داشتم همیشه با ترس و لرز این کتاب رو میبوسیدم و میزاشتم رو بلندی.
اون زمان با قانون آشنا نبودم !!!
وقتی با قانون آشنا شدم و قرآن رو بعنوان یک کتاب فرکانسی درک کردم، اون زمان بود که متوجه شدم، قرآن یک کتاب راهنما، یک کتاب منطق هست که علت تکرار آیه های عذاب اش، ایجاد اهرم رنج در ذهن انسان بوده
همونطور که میدونیم، ذهن انسان کارهایی که براش لذت بخش هست رو انجام میده و از انجام کارهای اگزجره فرار میکنه.
و اگر عادتی رو میخوایم اضافه یا ترک کنیم باید جای اهرم رنج و لذت رو تو ذهن مون عوض کنیم.
و خداوند هم از همین تکنیک در کتاب اش استفاده کرده.
یادمه یه جایی خوندم :
در مسیر ثروتمند شدن شخصیتی از تو ساخته میشه که اون شخصیت از خود اون ثروت والاتر هست.
چون در مسیر ثروتمند شدن انسان لاجرم باورهای توحیدی میسازه.
باورهایی در مورد وهابیت خداوند، واکنش اون نیرو، باورهایی در مورد احساس لیاقت و ارزشمندی خود شخص، باورهای توحیدی
فارغ از اینکه اون شخص مذهبی باشه یا نباشه، دین داشته باشه یا نداشته باشه.
مسیر ثروتمند شدن یا همون مسیر رسیدن به خواسته ها، شخصیت ما رو دگرگون میکنه. از ما انسان بهتری میسازه.
نه تنها به ما ثروت میبخشه بلکه از بیخ و بن عوض مون میکنه. چون در طول مسیر علاوه بر ساخت باورها، کلی ایده و راهکار عملی میکنیم، یه عالمه حل مساله انجام میدیم
اعتماد بنفس مون بیشتر میشه ، باور به توامندی مون ، باور به فراوانی مون ، افزایش پیدا میکنه.
برای همین یه آدم دیگه ای میشیم.
برای همینه که رسیدن به خواسته ها، مقدس هست.
برای همینه که، تیک زدن خواسته ها ، معنوی ترین کار دنیاست.
به میزانی که به خواسته هامون میرسیم، به خدا نزدیک هستیم.
برای همینه که مکانیزم این جهان طوری طراحی شده که تضاد وجود داشته باشه.
تضاد فقط برای حل اون چالش نیست.
بلکه تضاد علاوه بر برطرف شدن چالش، میاد که شخصیت مون هم تغییر بده
یعنی هم مساله رو بر طرف میکنیم
و هم یه انسان دیگه ای میشیم.
انسانی پخته تر، با اعتماد بنفس بالاتر، انسانی آب دیده تر.
تضاد ها ظرف وجود مون رو رشد میدند.
بهمون ثابت میکنند ما کی هستیم.
از نحوه حل کردن تضاد هامون، میتونیم خودمون رو بهتر و بیشتر بشناسیم.
و هر بار شخصیت مون رو بهبود بدیم.
فقط کافیه وقتی تضاد بوجود میاد، ذهن ما با اتخاذ دیدگاه مناسب، آروم باشه.
راهکار ها و الهامات، نمیتونند به ذهن ناآرام برسند. باید آروم باشیم.
باید با دیدگاه های خداگونه، کنترل ذهن کنیم.
اون وقته که شهودات و الهامات و شرایط و دستان خداوند از راه میرسند.
یجورایی باید تفکر الخیر فی ما وقع داشته باشیم تا ان مع العسر یسری از راه برسه.
یعنی درک کنیم که این ماجرا خیریت برامون داشته. نکات مثبت اش استخراج کنیم، سپس ذهن مون آرام که شد، ایده ها و راهکار ها میاد، آسان میشویم برای آسانی ها.
استاد جان ، مریم مهربونم بابت تهیه ، تدوین و کپشن این فایل توحیدی ازتون سپاسگزارم.
از خداوند مهربونم هم سپاسگزارم که از زبان شما با من صحبت کرد و بر من جاری شدش تا این کامنت زیبا نوشته بشه.
از عزیزانی هم که کامنت بنده مطالعه کردند کمال تشکر را دارم.
آگاهانه و عاشقانه دوستتون دارم.
همگی در پناه الله یکتا باشیم.
به نام خدای مهربان
سلام به شما استاد عزیزم و خانوم شایسته ، سلام به همه دوستان سایت
روز شمار تحول زندگی من روز 78
خدایا شکرت که در این فرکانس هستم واین فایل ومیشنوم ، خدایا شکرت که با قوانین آشنا شدم ، خدایا شکرت که با استاد عباس منش آشنا شدم ، خدایا شکرت برای تمام تضادهایی که در زندگی ام دارم و همین تضاد ها باعث شد که من خواسته هامو بشناسم وبرای رسیدن به اونها تلاش کنم، خدایا شکرت که برای قوانین ثابت و تغییرناپذیر جهان ، وقتی به تضاد های زندگی ام فکر میکنم واز جنبه مثبت بهشون نگاه می کنم میبینم که این تضادها اومدن تا من حرکت کنم و به خواسته هام برسم ، چونکه اگه تضادی وجود نداشت من هیچ حرکتی نمیکردم فاسد میشدم ، وهمین تضاد ها باعث شده تا ما حرکت کنیم و پیشرفت کنیم و باعث گسترش جهان بشیم ، استاد برنامه من برای رسیدن به خواسته هام آموزش دیدن هست وباید تا روزی که زنده هستم آموزش ببینیم و همیشه خودم وبروز کنم واگه این کار ونکنم جهان هستی من وبزور مجبور به این کار میکنه ، خدایا مارا ما جهان هستی هماهنگ کن وکمکون کن تا همانطور که جهان همیشه در حال رشد و پیشرفت هست ما هم همیشه رشد و پیشرفت کنیم و در این دنیا عالی زندگی کنیم ودنیا را جایی زیباتر و بهتر برای زندگی کنیم ، خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تویاری میجویم ، مارا به راه راست هدایت کن ، راه آنهایی که به آنها نعمت داده ای ونه راه آنهایی که به آنها غضب کرده ای و نه گمراهان الهی آمین خدایا بی نهایت سپاسگزارم ، از شما استاد عزیزم و خانوم شایسته برای تهیه این فایل بی نهایت سپاسگزارم
در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام خدا مهربونم
یک نکته ای که چند روز پیش با تمام وجود درک کردم این بود من باگم تمرینه آگهیه خب و دارم روش کار میکنم (توی شرایطی هستم هم فرهنگی هم خانوادگی نمی تونم خودم برم بیرون و انجامش بدم باید از مامانم بخوام خب )همیشه پیش خودم میگفتم اگه ماشین داشتم براحتی میرفتم بیرون و صدها بار انجامش داده بودم اگر اون آزادی داشتم الان سرکار بودم اگر ………..الان کلی پیشرفت کرده بودم و چقد از زندگی جلو بودم اما خدا چقدر زیبا این موضوع به من فهموند که کاملاً این همه مدت اشتباه میکردم چطوری ؟
من همونطور که گفتم باید با مادرم میرفتم بیرون و تمرینم انجام میدادم و چون مادرم باهام بود انگار که به غرورم بر بخوره با اینکه با تمام وجود ترس داشتم اما میرفتم انجامش میدادم که کم نیارم جلوش خب
اما از خدا هدایت خواستم که میشه مامانم اینقد نکشونم دنبالم خدا منو تنهایی هدایت کن و موقعیتش فراهم کن بعد این خواسته من رفتم به مسافرت و هدایت شدم به جایی که فرض کن شب بود لب ساحل و هزار جور آدم مختلف از دختر پسر جوون تا مرد و زن پولدار معمولی اصلا یک موقعیت عالی با صدها آدم مختلف که بری توی یک شب هزار تا آگهی تا صبح انجام بدم چون مردم داشتن تفریح میکردن و تا آخر شب بودن اونجا خب من اونجاااا اون آزادی عمل داشتم باورن تون میشه نتونستم حتی یکبار انجامش بدم ؟؟؟
من دو روز اونجا بودم و توی اون موقعیت حتی یکبار نتونستم انجامش بدم دلم میخواستااااا ترسم داشتم اما نشد خلاصه برگشتم خونه و بعد که به این موضوع فکر کردم !!!متوجه شدم!
این ماشین نداشتن من و رفتن با مادرم چه محبتی بود یعنی این تضاده چقدر باعث رشد من شد (که توی 2 ساعت 5 بار انجامش دادم) اگر من از همون اول زندگیم اگر این آزادی عمل داشتم شاید راکد راکد بودم و هیچوقتم با این سایت این مسائل آشنا نمی شدم اگر آزادی عمل داشتم و از اول میرفتم سرکار هیچوقت این محدودیت نداشتم که به فکر کاری باشم که آزادی مکانی داشته باشه شاید یک شغل عادی مثل خیلی از مردم با درآمد ثابت ماهیانه راضی بودم ولی این تضاد منو به راه عباس منشی هدایت کرد که نه تنها اون درآمد معمولی بلکه هزاران بار بیشترشم بتونم بسازم
اگه تضادها نبودن من «ماهی» داشتم ولی خدا به من ماهی نداد« ماهیگیری رو یاد داد » اگه اون آزادی بود و من هیچوقت تضادی نداشتم اصلا خدارو و نیاز بهش رو و قدرتش رو و توانایی ش رو معجزاتش رو با تمام وجودم درک نمکیردم و پیداش نمیکردم و هیچوقت شیرینی ایمان بعد از گذر از ترس رو با تمام وجودم نمی چشیدم (به جرعت میگم بهترین لذت دنیاست ) و درک نمی کردم پس تمام تضادهای زندگیم چه کوچک و چه بزرگ به همون اندازه و بیشتر توشون محبته های بزرگه و استثنا نداره شاید الان ندونم اما قطعاً چندسال آینده روشن میشه دوست داشتم این آگاهی بنویسم اینجا که همیشه یادم بمونه امیداروم هر روز خدا این درک به من بیشتر بیشتر بدی که به همه تضاد ها جور دیگه ای نگاه کنم :)