چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم - صفحه 30
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/01/abasmanesh-11.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-01-21 20:58:202021-12-13 04:54:04چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد گرانقدر ،مریم خانم عزیز و همه دوستان عزیزم
من این فایل رو قبلا هم گوش گرفته بودم اما اینقدر که الان میفهممش احتمالا اون موقع درکش نکردم وگرنه شرایطم تغییر میکرد
برج ده سال گذشته حدود چهار ماه پیش بخاطر نشانه های واضحی که دیدم تصمیم گرفتم دوره 12قدم رو به عنوان هدیه تولد به خودم هدیه بدم
و این آغاز زندگی جدیدم باشه، شروع کردم به شنیدن فایل های قدم اول خیلی احساس خوبی داشتم ،ذوق داشتم و امید زیاد ولی کم کم متوجه شدم که برای تمرین ستاره قطبی یه مشکل بزرگ دارم،اینکه من اول صبح هیچ آ رزویی نداشتم حتی کوچیک، با خودم گفتم طبیعیه، درست میشه ،مشکلی نیست، قدم دوم هم خریدم ولی همچنان توی انجام تمرین مشکل داشتم ،این شد که متوقف شدم دیگه نتونستم دوره رو بخرم
و تمرینات رو انجام بدم ،الان که دارم این دیدگاه رو مینویسم توی یه شرایط نادلخواه هستم که روز شروع دوره اینجوری نبودم یا اگر بودم هم کوچیک بود ،این فایل باعث شد متوجه بشم نداشتن آرزو باعث میشه به تضادها بربخورم و نداشتن انگیزه ناخواسته رو بوجود میاره
ممنونم استاد عزیزم که هر بار به یه شیوه جدید قانون رو برامون یادآوری میکنید
یه سوال دارم چرا دوره ارزش تضاد ها توی محصولات نیست،ممنون میشم اگر اطلاع دارید راهنمایی کنید چطور میتونم این دوره رو ببینم
به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام
روز شمار تحول زندگی من روز هفتاد و هشتم از فصل سوم
سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم
بریم سراغ نشانه های الهی امروزم:
خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی
خدایا شکرت بابت حال خوبم
خدایا شکرت بابت سلامتیم
خدایا شکرت بابت هر نفسی که میکشم
خدایا شکرت بابت چراغ خونمون
خدایا شکرت بابت اینکه یه تصمیم به تعویق افتاده دیگمم عملی کردم امروز
وقتی با تعهد دارم رو خودم کار میکنم بهم الهام میشه اون تصمیم به تعویق افتادتو انجام بده
اون تصمیم این بود که ماشینمو ببرم زیربندی
حالا بخاطر چی نمیبردم زیربندی ماشینم رو یعنی یک سال و نیمه خریدم نبردم
بخاطر این ترمزم که نکنه گرون باشه هزینش و زیاد خرج کنم که بزرگترین پاشنه آشیلمه
وقتی من قدم برداشتم و ماشینو به دوستم دادم که ببره زیربندی و منم پیاده شدم تصمیم گرفتم برم پارک و تا خونه قدم بزنم و زیبایی هارو ببینم و سپاسگزاری کنم
حالا ببین خدا چطوری درهارو برام باز کرد و کارم رو آسون کرد برام
من که در حال سپاسگزاری بودم تو پارک نزدیک خونمون دوستم زنگ زد و گفت ماشینت هیچ ایراد و اشکالی نداره حتی رانندگی هم کرد با ماشینت گفت هیچ ایرادی نداره و میتونی ببری
خدا بهم گفت که توپ های ماشینو درست کن شاید شل باشند و من به دوستم گفتم و دوستم از اونجا رفته بود مکانیکی و توپ های ماشینم رو محکم کنه که این کارها انجام شد فقط با 50 هزار تومان ماشین من درست شد
حالا ببین خداوند چطوری در زمان مناسب بهم الهام میکنه که انجام بده مکانیکی گفته بود پیچشو کلا نبسته بوده مکانیک قبلی و ممکن بود برات خطر ساز باشه خدایا شکرت حالا فهمیدم چرا باید همون لحظه بهت اعتماد کنم و هر چی بگی بگم چشم و انجام بدم ای خدای هدایتگرم
خدای من شکرت
ببین من فقط بخاطر ترس از پول خرج کردن این قدم رو برنمیداشتم ولی خدا چطوری آسان کرد کارم رو
تصمیم دیگه ای که دارم اینه که زی ماشینم نیاز به چسب داره آینه وسط ماشینم نیاز به چسب داره اونو ببرم درست کنم
همینجوری خداوند داره قدم های بعدی رو بهم میگه
تصمیم دیگه ای که دارم اینه که رینگ ماشینم که فابریکه قالپاق ها رو بردارم و رنگ مشکی بزنم
تصمیم دیگه ای که دارم میخوام واکس بخرم بزنم به لاستیک های جدید و خوشگل ماشینم
و زاپاس ماشینم رو حل کنم
اینارو تو ذهنم ساختم که درست شدند
دارم قدم به قدم پیش میرم خدایا شکرت
یه تصمیم به تعویق افتاده ای که داشتم این بود که تمام کتابهای کنکوری و درسی تو اتاقم و حیاط رو که کلی جا اشغال کرده بودند و مورد استفاده نبودند رو کلا جدا کردم البته به کمک مادرم به لطف خدای مهربونم خیلی کار راحت انجام شد دیروز کتابای تو اتاقم و امروز که از خواب بیدار شدم اولین کاری که انجام دادم جدا کردن کتاب های توی حیاط بود که انجام دادم و زنگ زدم به کسی که ضایعات میخره
حالا ببین به چه کسی خداوند منو هدایتم کرد
بهم گفته بودند ضایعاتی ها آدمای کلک بازی هستند و حقه بازی میکنند و ترازوشون دیجیتالی نیست و ارزون میخرن ولی من باور نکردم
خداوند به سمت کسی هدایتم کرد که خیلی آدم صادق و درستکاری بود
نسبت به دیگر همکاراش گرون خرید کتابای منو
ترازوی دیجیتالی داشت
منی که اگه قبلا بود عمرا اگه میرفتم بیرون برای فروش،میگفتم این کار مردونه است من اونجا چیکار میکنم
ولی با اعتماد به نفس کامل رفتم بیرون
قشنگ بدون خجالت وزن های کتابارو یادداشت کردم تو گوشیم و قیمت رو زدم
فروشنده هم قیمت رو زد حتی بیشتر هم حساب کرده بود مثلا وزن 19/75 بود 20 مینوشت
میبینی کار خدارو
خدایا شکرت
وزن کتابها و یکم کارتونهای پدرم و یکم نون خشک بود شد 112 کیلو از 10و 500 زد که شد یک میلیون و دویست و پنج هزار تومان که همون لحظه به کارتم واریز کرد حساب کردم دیدم اضافه واریز کرده خدایا شکرت
به همین راحتی و خوشمزگی
خدایا شکرت که انرژی مثبت گرفته خونمون با حذف چیزای اضافه
حالا پدرم گفت به دوستم کارتن فروختم و اون از من 8 تومن خرید و پولمم دیر واریز کرد و 400 تومن ضرر کردم
بهم گفت شمارشو نگه دار از این بعد چیزی داشتیم به این آقا بفروشیم
تو دلم گفتم آهااااان هداااایت اینجاها خودشو نشون میده
پدرم براساس باوراش به اون آقا هدایت شده که دیر پولشو بده و پدرم ضرر کنه و ارزون برداره حتی پدرم خودش رفته بود مغازه طرف
میبینی مسیر پول درآوردن سخت پدرم رو
این از کجا نشات میگیره؟ این از باوراش نشات میگیره
حالا منی که دارم روی خودم کار میکنم بر اساس باورم هدایت میشم به یه آدمی که خودش با ماشینش خیلی سریع میاد دم درمون همونجا وزن میکنه و مینویسه و همونجا و همون لحظه واریز میکنه و گرون هم برمیداره
اینه تفاوت نتیجه ها که در باورهامونه
همه چی باوره
همه چی باوره
همه چی باوره
من که داشتم کتابارو سوا میکردم به کتاب استان شناسی هدایت شدم ورق زدم ببینم چه زیبایی هایی داره شهر زیبام که برم و ببینم
یهو نگاهم به جاده اسالم و دریاچه نئور افتاد
حرف مریم جان یادم افتاد که گفتند یه روزی تصویر اون زیبایی ها رو دقیقا تو کتاباشون میدیدند و تحسین میکردند و حالا هدایت شدند دقیقا به اونجا
منم حتما زمان مدرسه اون تصویر رو تو کتاب دیده بودم و هدایت شدم به دریاچه نئور و جاده اسالم
همیشه این سوال تو ذهنم بود چطوری پوستم رو خوب کنم چه محصولی بخرم
خداوند هدایتم کرد به محصول لایه بردار شیر گاو و مرطوب کننده شیر گاو
ببین چقدر فرصت و ایده هست که از شیر گاو و الاغ ببین چه محصولاتی درست کردند و چه ثروتهایی ساختند قابل تحسینه
خدایا شکرت که رفتم و این دو تا محصول رو گرفتم و زدم به پوستم و پوستم میدرخشه و عالی شده
خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت غذای مورد علاقم که مامانم درست کرده بود کدو حلوایی پلو با تن ماهی فوقالعادست این غذا خدایا شکرت
چقدر خوبه فایل ساختن عزت نفس در عمل که دیشب گوش کردم و امروز که اون کرم رو خریده بودم خداوند بهم گفت بذارش تو دیوار 75 تومن خریدی بزن 125 تومن که آگهی کردم و مشتری پیام داد گفتم اگه مشتری خواست برم بخرم و بفروشم خدایا شکرت
من نمیدونم این ایده جواب میده یا نه ولی مهم اینه که من قدم بردارم قدم بعدی رو خدا بهم میگه و اگرم جواب نداد کلی چیز یاد میگیرم و خیلی بهتر از اینه که ایده هامو اجزا نکنم
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
خدایا شکرت که رفتم پارک و پیاده روی کردم و شکرگزاری و تحسین کردم بابت هوای فوق العاده بابت ابرهای سفید زیبا و حرکت قشنگشون بابت سنگ فرش های زیبای پارک و بابت وسایل ورزشی جدید و رنگ شده پارک و بابت چمن ها و گل ها و گیاهان و قاصدکهای قشنگ پارک بابت بوته ها و صندلی های خوش رنگ و بابت صدای زیبا و دیوانه کننده پرنده ها و….
یه دختری دیدم تقریبا هم سن من داشت دوچرخه سواری میکرد دوچرخشم بسیار قشنگ و قابل حمل و کوچیک و جدید بود کلی تو دلم تحسینش کردم و گفتم منم میخوام از این دوچرخه داشته باشم و برونم و لذت ببرم پس میشود منم میخوام چون علاقه زیادی هم دارم به دوچرخه سواری
خدایا شکرت بابت ویفر شکلاتی که دوستم برام خرید و خوردم و لذت بردم
خدایا شکرت بابت اینکه دوستم منو برد کلاس رقص و حرکت های جدید یاد گرفتم
خدایا شکرت که به یه پیاده روی قشنگ دیگه در محله زیبای رضوان نزدیک کلاس رقصم هدایتم کردی و قدم زدم و مغازه کبابی نظیری که شعبه دومشه رو دیدم با کلی مشتری و مغازه فرش فروشی قشنگ و فست فودی که داخلش زرده و خیلی زیباست با کلی مشتری رو دیدم سنگ فرش خیابون بسیار زیبا بود و از کنار ورزشگاه قشنگ و بزرگ آقای رضا زاده عبور کردم و یه لوگوی توپ فوتبال خیلی خوشگل دیدم و کلی تحسین کردم
خدایا شکرت که بستنی خیلی دوس داشتم بخورم اومدم خونه دیدم زنداییم فطیر و بستنی خریده خدای من شکرت
من اون روزی که برنامه داشتم یه جایی برم مثلا کلاس رقص یا مهمونی دیگه هیچ کاری نمیکردم و هیج تصمیمی رو اجرا نمیکردم اون روز چون فقط میخواستم برم مثلا کلاس رقص
ولی امروز این باورم رو شکستم
امروز درسته کلاس داشتم ولی قبل از رفتن به کلاس کلی کار انجام دادم خدایا شکرت
این باورهای محدود کنندست که نمیذاره ما قدم برداریم
و درمورد این موضوع میخواستم بگم که نوشتن معجزه میکنه من که قبلا مقاومت داشتم با نوشتن ولی از وقتی که روز شمار رو دنبال میکنم و خودم رو متعهد کردم به نوشتن هرروز هر اتفاق خوبی که میفته برام میگم که عه اینم مینویسم بعد هدایت هایی که میشم میگم اینم مینویسم و میام مینویسم و باور خوب میسازم
و هرروز اتفاقات خوب زندگیم و عملگراییم به قانون بیشتر و بیشتر میشه
سریالهای سفر به دور آمریکا و زندگی دربهشت خیلی بهم کمک کردند که تو طول روز از کوچیکترین نعمتم سپاسگزار باشم توجهم میره روی زیبایی ها اصلا انگار یه عینک جدیدی به چشام زد اصلا انگار دنیا رو یه جور دیگه قشنگ میبینم حالم خیلی خوبه بیشتر در لحظه ام از غیبت و ورودی های منفی فرار میکنم هرروز بابت چیزهایی تو زندگیم سپاسگزاری میکنم که قبلا کافرشون بودم
امروز بخاطر چراغ اتاقم که روشنایی میده و کرم هایی خوشگلی که خریدم و آهنگ قشنگی که تو ماشین دوستم گوش کردم و… همش به ذهنم میومد و سپاسگزاری میکردم
دسته فایلهای گفت و گو با دوستان محشره عالیه فوق العادست در ساختن باورها بسیار بهم کمک میکنه یه الگوی واضحی میشه برام برای حرکت که میشود که منم میتونم
استاد عزیزم و مریم عزیزم چطوری از شما سپاسگزاری کنم خیلی حرفاتون کاراتون سایتتون نابه خیلی خالصه مرسییییی مرسییییی
و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:
چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم
اگه شما قوانین بدون تغییر خداوند رو درک کنی و عمل کنی بهش زندگیتو میتونی خلق کنی
مثلا یه فردی قوانین فیزیک رو میدونه و با استفاده از قوانین فیزیک میاد جرثقیل درست میکنه
حالا فرض کن ما بیاییم قوانین کیهانی رو درک کنیم نه قوانین فیزیک رو
قوانینی که بر کل کیهان تاثیر میذاره و داره اونارو مدیریت میکنه
قوانینی که خداوند وضع کرده و هرگز تغییری نمیکنه
و ما اگه بیاییم اون قوانین رو بفهمیم و ازش استفاده کنیم چقدر زندگی مون زیبا و قشنگ میشه
سوال دوستمون این بود که چرا خداوند به شیطان اجازه داده بیاد انسان رو وسوسه کنه ؟
چی میشد که خدا این اجازه رو به شیطان نمیداد و ما هممون آدمای خوبی میشدیم هممون سالم بودیم هیچکس سر کسی کلاه نمیذاشت و تهمت نمیزد به کسی و جنگ و خونریزی نبود
چرا خداوند یه همچین اجازه ای به شیطان برای وسوسه کردن ما آدما رو داد؟
چرا ما رو از سعادت دور کرد و نذاشت یه آب خشک از گلوی ما پایین بره
و انقدر ما رنج میکشیم و هی نجواهای شیطان داره تو ذهنمون ما رو گمراه میکنه و میترسونه که بدبخت میشی بی چاره میشی دلار رفت بالا نفت اومد پایین و سرکار میخوان اخراجت کنند
و…که آرامشو از ما میگیره چی میشد که نبود
آیا جهان بهتر نبود که همه وضعشون خوب بود و همه ثروتمند و شادو سلامت بودند همه عاشق همدیگه بودند همه هم فکر و دوست بودند
چرا جهان به این شکله که عده ای تو فقر و غم و ناراحتی اند و جنگ و بیماری هست و مشکلات اجتماعی تو خانواده ها ومحل کار و جامعه هست
چه دلیلی داره که خداوند جهان رو به این شکل خلق کرده؟
دنیای ما وقتی تغییر میکنه که به تضاد ها طوری نگاه کنیم و بگیم که اینا موهبت و نعمتند اینا اومدند تا ما خوشبخت بشیم و پیشرفت کنیم و جهان پیشرفت کنه
آیا ما قبول داریم که نازیبایی ها باعث دیدن زیبایی ها میشه
آیا ما قبول داریم که شیطان باعث شناخت خداوند و حرکت به سمت خداوند میشه
آیا ما قبول داریم که مشکلات باعث پیشرفت ما میشه
ما باید به این نتیجه برسیم
اصلا قانون جهان همینه
ما در جهانی زندگی میکنیم که دو قطبیه
جهانی که هم بالا داره هم پایین داره
ما در جهان مادی نمیتونیم دنیایی رو تجربه کنیم که توش فقر ، ظلم ، بدبختی و مشکلات نباشه
خداوند جهان رو به این شکل خلق کرده که بتونیم با دیدن نازیبایی ها ،زیبایی رو درک کنیم
شما اگه قرآن رو خونده باشید متوجه میشید که ما تو این دنیای مادی این ویژگی هارو داریم
ولی توی دنیای پس از مرگ میبینیم که بهشت جاییه که نه سرما داره نه گرما
خداوند میگه اونجا ن پیر میشید نه گشنه
به هیچ تضادی برنمیخورید
به هرچی که بخواید میرسید
شرابی که اونحا هست سر شما رو به درد نمیاره
حوریانی اونجا هست که هرگز پیر نمی شند
دنیای پس از مرگ دنیاییه که توش تضاد نیست همه چی خوبه همه چی عالیه پرفکته
اما قرآن در مورد دنیای فیزیکی این کلمات متضاد رو به کار برده:
خیر و شر
بهشت و جهنم
بالا و پایین
زمین و آسمان ها
ثواب و گناه
خوب و بد
مشرک و مومن
شکور و کفور
این تفاوت این دنیا و اون دنیاست
اینو باید درک کنیم
در واقع تضاد هایی که تو زندگیمون به وجود میاد به ما نشون میده که ما دقیقا چیو میخوایم
در برخورد با تضاد بگیم که خدایا شکرت این تضاد این ناخواسته این اتفاق به ظاهر بد بهم کمک کرد که بفهمم دقیقا چیو میخوام
حالا که من فهمیدم دقیقا چیو میخوام بیام به چیزی که میخوام توجه کنم
و بیام بنویسم که خدایا من دقیقا اینو میخوام و باورهای مناسبشو بیام تو ذهنم بسازم و به سمتش حرکت کنم و بهش برسم
افراد به دو دسته تقسیم میشند وقتی که با تضاد برخورد میکنند
1.اونایی که به تضاد برخورد میکنند و میگن خدایا چرا این بلا سرم اومده و چرا من انقدر بدبختم چرا منو دوس نداری چرا خدا با من اینکارو میکنی و دوس داری منو زجر بدی
2.یه عده ای افراد هم هستند میگن خدایا شکرت که این مشکل به وجود اومد تا من بفهمم دقیقا چیو میخوام حالا که فهمیدم من اینو میخوام با این ویژگی ها با این وضوح پس باورشو میسازم و میرسم بهش
استاد میگه من تو قم که یه شهر کویری و خشکه زندگی میکردم این تضاد باعث شد که من جایی رو بخوام که سرسبزی و هوای عالی داشته باشه
این تضاد باعث خلق خواستم شد و ویلایی خریدم تو شمال با ویژگی هایی که دوس داشتم
ما اگه قوانین رو بدونیم میفهمیم که این تضادها اومده که ما خواسته هامون رو واضح بشناسیم و تمرکز کنیم بر خواسته هامون نه ناخواسته هامون و به سمت خواسته هامون حرکت کنیم
استاد میگه تضاد های من نسبت به قبل کمتره حالا چرا کمتره ؟
چون من خودم دارم آگاهانه به سمت خواسته هام حرکت میکنم
یعنی ما وقتی داریم با سرعت خیلی زیاد به سمت خواسته هامون حرکت میکنیم ما داریم به جهان اعلام میکنیم که خواسته مونو درک کردیم و هرروز داریم برنامه میریزیم به سمت خواسته هامون
یا تصمیم میگیری بری به سمت جلو و حرکت کنی و پیشرفت کنی یا جهان تو رو [با تضاد] مجبور میکنه که حرکت کنی
یعنی انقدر برات مشکلات و تضاد ایجاد میکنه که از اون تضاد به سمت خواسته هات حرکت کنی و برسی بهشون
پس بهتره ما خودمون به سمت خواسته هامون حرکت کنیم
یعنی روزی نباشه که از خواب بیدار بشی و هدفت مشخص نیست و برنامه روزانه و هفتگی و ماهانه نداری هدف هاتو به قسمت های کوچیک تقسیم نکردی و خواسته ای نداری
اگه خواسته ای نداری یعنی بدون که اوضاع برات سخت میشه
و این سختی کمک میکنه به تو برای پیشرفت
فکر کن ببین چطور میتونی از قوانین جهان استفاده کنی برای خوشبختی و موفقیتت
به خواسته هامون برسیم بعد خواسته بعدی و بعدی و بعدی و….
از مشکلاتت نترس گریه نکن ناسپاسی نکن فرار نکن نگو چرا خدا این بلا رو سرم آوردی
شکل جهان هستی همینه
که با برخورد به تضاد خواسته ها مشخص میشه
حالا اگه زرنگ باشی به سمت خواسته ها میری
اگه زرنگ نباشی هرروز به ناخواسته ها تمرکز میکنی و هرروز ناخواسته ها بیشتر و بیشتر و بیشتر میشه بیماری و فقر و فلاکت هرروز بیشتر میشه برات
بنابراین ظلم و فقر و جنگ و بیماری جزئی از این جهانه ما نمیتونیم حذفش کنیم و نابودش کنیم
ما نمیتونم مشکلات رو نابود کنیم حذفش کنیم و فرار کنیم ازش بلکه میتونیم حلش کنیم و پیشرفت کنیم و میتونیم به خواسته ای که از دل تضاد میاد تمرکز کنیم
ما میتونیم تمرکز کنیم برروی خواسته هامون و هرروز به سمتشون بریم
ما نمیتونیم شیطان رو نابود کنیم اون جزئی از جهانه
اما میتونیم به خدا توجه کنیم و به سمت خدا بریم
ما نمیتونیم همه مردم رو به یک شکل کنیم که همه مثل ما فکر کنند
اما میتونیم خودمون به سمت خوبی حرکت کنیم و اگه حرکت کنیم جهان رو واسه خودمون زیبا میکنیم
جهان ممکنه برای بقیه نازیبا باشه
ولی بقیه خودشون میخوان که نازیبایی رو تجربه کنند
نمیتونیم اونارو تغییر بدیم
نمیتونیم توقع داشته باشیم نازیبایی ها حذف شه
جهان ما دو قطبیه
این قانون خیلی فراره
باید همیشه روی خودت کار کنی
استاد میگه منی که انقدر روی خودم کار میکنم یکم که ناخواسته برام پیش میاد بهم میریزم چون درکم هنوز کمه از جهان مادی
ما باید همیشه روی خودمون کار کنیم
[من گوشی قبلیم خراب شد و اون تضاد باعث شد به گوشی جدید فکر کنم و در عرض یکی دو روز گوشی جدید خریدم
من تضاد پیاده بودن باعث شد من به ماشین فکر کنم و خریدم
من تضاد عزت نفس پایین و ضعیف بودن در برقراری ارتباط با دیگران این خواسته رو در من به وجود آورده که محصول عزت نفس رو بخرم و کار کنم روش ]
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام خدای مهربان
درود و احترام
روز 78/ چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم
ماهیت این جهان اینه که تضاد توش باشه. اگر تضاد رو از این جهان حذف کنیم مثل این میمونه که قوانین حاکم بر این جهان مثل جاذبه و نیروی های مکانیکی و شیمیایی رو حذف کنیم !!! اصلا غیر ممکنه مگه نه !!! پس نمیتونیم تضاد رو از این جهان حذف کنیم ، چون این جهان با تضاد ها داره رشد میکنه و گسترش پیدا میکنه .. یعنی چی ؟؟ یعنی سیل میاد ، طوفان میاد ، زلزله میاد ، بیماری پندمیک میاد وووو همه ی این ها میان و جهان رو رشد میدن !! مثلا پندمیک اومد و خیلیا زدن توی سر خودشون که بدبخت شدیم و خدا ما رو داره عذاب میده !! ولی تفکر اشتباهه،، چون این تضاد اومده که جهان رو رشد بده و انسان ها با بهره گیری از تضاد ها به حل مسایل میپردازنند.و یک انسان خلاق و مبتکر کسیه که به تضادهای اطرافش و مسایل اطرافش به چشم برکت و نعمت نگاه میکنه .. چون اون ها رو با فکری خلاق حل میکنه و ازشون پول میسازه !!
باید به رفتارهام نگاه کنم :
چقدر با برخورد به تضاد ها بهم میریزم ؟؟ اگر خیلی به هم میریزم یعنی ذهنم به همون اندازه فقیره !!!
اصلا اگر قرار نبود این کره ی خاکی تضادی توش نباشه،، پس چه دلیلی داشت ما پای به دنیای مادی گذاشتیم اصلا ؟؟ خب همون دنیای قبلی وایمیسادیم و خب اونجا همه چی گل و بلبل بود خب !! چون قبل از تولد ما توی بهشت بودیم و بعدش اومدیم توی دنیای مادی دیگه ،، ولی توی دنیای مادی ادم ها گول شیطون رو خوردن و گمراه شدن !!
ما قبل از تولد میدونستیم که دنیای مادی پر از تضاده و ما میدونستیم که با برخورد با تضاد ها خواستمون واضح میشه و ما میدونستیم اگر راجب خواستمون صحبت کنیم بهش میرسیم .. ولی ازونجایی که ذهن ما پر از محدودیت شد، ما وقتی به تضاد برخورد کردیم احساس بی لیاقتی کردیم و شروع کردیم به شکایت کردن و اوضاع رو خرابتر کردیم..
وگرنه ادمی که حس لیاقت داره وقتی به تضاد برمیخوره اتفاقا خوشحال هم میشه ،، چون میگه اخ جوون الان خواستم مشخص شد و بهش میرسم..
چون ریشه ی نالیدن و شکایت کردن و فحش دادن به مملکت و مسئولین و مقصر جلوه دادن بقیه از باور عدم لیاقت نشائت میگیره،، یعنی چون طرف باورش بر اینه که نمیتونه اون خواسته ای که از دل تضاد شکل گرفته رو بهش برسه پس درنتیجه شروع میکنه به چرت و پرت گفتن به بقیه !!
چون خود شیطان هم مسئولیت اشتباهش رو نپذیرفت و به همین دلیل یقه ی خدا رو گرفت و به خدا گفت تو مقصری و به همین دلیل خدا هم به شیطان گفت پاشو گمشو برو بیزون ،، دیگه نبینمت خخخخخ
پس تضاد ها در کل چیز خوبی هستن ،، ولی برای ادمی که اینقدر احساس لیاقت در خودش حس کنه که وقتی به تضاد برمیخوره خیلی راحت راجب خواستش صحبت کنه !!!
خب اینم از رد پای من از روز 78,, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
خدایا شکرت
به نام خالقی ک به شیطان اجازه گول زدن انسان هارو داد.
به نام خالقی که آسمون و زمین رو آفرید
به نام خالقی که زندگی رو پر از سعادت نکرد و تضاد رو بر سر راه انسان ها قرار داد.
سلامممم و صد سلاممم به استاد خوبم..
وای این نشانه امروز من امروز فوق العاده بود
بذارین از مشکلات دیروز (مشکل که نه بگم باعث آگاه شدنم شد بهتره.. )بگم براتتتونن..
ی مجلسی بود من بشدتتت میخاستم برم خیلی مشتاق بودم برای رفتنش
جوریکه من لباسامو اتو کردمم
ناخونامو درست کردممم
اصن بگم براتون ک من روز شماری میکردم برای دیروز
ولی میدونین چیشد..!
پدر گرامی اجازه نداد.. و خب نرفتم :)
کلی به هم ریختم اصن عصبانی بودم بشدتتتتت حتی گریه کردم چون جدی خیلی دلم میخواست برم
دیروز من به کلی گریه و اعصبانیت گذشت آقا..
امروز اومدم تو سایت زدم رو نشانه امروز من این فایل ناب اومد « چگونه از تضاد ها اهرمی برای رسیدن به خواسته ها بسازیم »
بلافاصله فایل رو دانلود کردم و دیدم و معجزه بوددد…
نشانه امروز من فوق العاده بود.. دقیقا برای خودم بودد برای منی ک به تضاد بر خورده بودم این تضاد برای بار اول نبود من بار ها توسط پدرم جاهایی نرفتم..
خلاصه که این فایل معجزه بود!!!
فهمیدم ک ..
اون اتفاق دیرو نه بدبختی بوده نه بدشانسی بوده فقط یک تضاد بوده..
تضادی ک اگر حل نشه سری بعد محکم تر و قدرتمند تر میاد سمتت و چنان میزنع تو دهنت تا آدم شی و اگر آدم نشدی (آگاه نشدی)سری بعد ترش بازم میاد محکم تر میاد قوی تر میاد بیشتر روانیت میکنه..
همش یک تضاد بوده شاید من اگر میرفتم دیروز اون مجلسو اصلا نمیتونستم آگاه بشمو متوجه این این تضاد ها بشم چون همونطور که گفتم این تضاد ها قبلنا هم بودن دیگه..
خلاصه که الان میدونم این مشکل دیروز (تضاد دیروز) باعث خوشبختی تو میشه . تورو آگاه کرد فهمیدی ک باید حل شه ..
واضح تر بگم فهمیدی که چی ازین زندگی میخوای اصن کار تضاد همینه..
محکم میخوابونه تو گوشت تا خواستتو بهت بگه ولی اگر نفهمی سری بعدم همین کارو میکنه و محکم تر میرنه..
تضاد موجب خوشبختیه توعه مطهره
این تضاد باعث شد من بفهمم دقیقا چی میخوام :)) من چی میخام از زندگی ؟ من آزادی به اندازه کافی میخام.. خب این خواسته منه حالا ک شناختم باید به سمتش برم باید تمرکزم رو بذارم روش باید راجبش با خودمو و خدا صحبت کنم باید این کارو بکنم من ..
تو این راه ممکنه بازم تضاد باشه..
ولی من آگاه شدم دیگه :))
تضاد ترس نداره اعصبانیت نداره.. تضاد فقط موجب خوشبختی توعه.
و همین و بس.
(برای بار هزارم.. مشکلات دلیل اصلی خوشبختی انسان ها هستند.)
باسلام و درود خدمت شما همراهان عزیزم
استاد تضاد ها راه رو برای ما نشون دادن همیشه
این ماییم که انتخاب میکنیم به کدوم سمت حرکت کنیم
بریم تودل ترسامون و ببینیم چیه خواسته هامون
در واقع هدایت هاست که مارو متوجه خواستمون
میکنه
دراین صورته که ما میفهمیم تنها نیستیم و باید راه رو ادامه بدیم با ایمان و توکل
خدایاشکرت برای این مسیر
من به خودم تعهد میدم که این مسیر رو ادامه بدم
و قدم به قدم پیش برم و بسازم زندگیم رو
!!!
قدم 78 از روزشمار تحول زندگی من
سپاسگذارم ازت استاد عزیز
بنام خدای آرزوهای من
سلام و احترام
روزشمار تحول زندگی : تعهد 78
وقتی قوانین رو شناختیم و ایمان اوردیم بعدش حتما باید عمل کنیم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
ما در جهانی زندگی میکنیم که دو قطبیه یعنی هم زیبایی داره هم نا زیبایی که با دیدن نازیبایی بتونیم زیبایی رو بهتر ببینیم و قدردانش باشیم
در دنیای مادی ما، خیرو شر، مشرک و باایمان، بهشت و جهنم و… وجود داره و این تضادها و مشکلات میان تا به ما بگن دقیقا چی میخوایم و خواسته ما چیه تا به سمت همون حرکت کنیم و باید شکرگزار باشیم برای این تضادها که باعث میشن راهمون و هدفمون و خواسته مون روشن و واضح باشه
برای رسیدن به خواسته مون باید ویژگیهاشو بنویسیم و تجسم کنیم و با ایمان و باور به سمت اون خواسته حرکت کنیم و دیگه به تضادش و سختیش و مشکلات راه فکر نکنیم و نترسیم و نگران نباشیم
وقتی ما به سرعت زیاد به سمت خواسته مون حرکت کنیم دیگه این تضادها نمیان چون دیگه هدفمون و خواسته مون واضحه پس دیگه جهان مارو مجبور نمیکنه که به سمتش بریم پس باید هدف روزانه و برنامه ریزی روزانه داشته باشیم و همواره در حال حرکت باشیم
این قانون خیلی فررار هست و نباید یک روز بیخیالش بشیم و اگر تضادی اومد نباید نگران بشیم و یا بترسیم بلکه باید اینمواقع از قانون استفاده کنیم تا انرژی بگیریم برای حرکت و رسیدن به هدف و پیشرفت
خدایاشکرت برای این آگاهی
دوستت دارم خداجونم
بنام خدای هدایتگر
سلام به استاد بزرگوارم داناترین وفهیم ترین وبرترین استاد دنیا..
تضادهاباعث میشن ما خواسته هامونو بشناسیم وباعث میشن که ما به خواسته هامون توجه بیشتری داشته باشیم.. من خودم یه مثال از خودم دارم درمورد همین تضاد ها که منو به خواسته م رسوند.
خونه قبلی ما یه خونه قدیمی بود مال زمان شاه شاید 40،50 سال قدمت داشت شایدم بیشتر آخه از معماریش مشخص بود.. این خونه ما خیلییییییییی سوسک داشت خیلی اذیت بودم.. تواین سه چهارسالی که ما تو اون خونه بودیم توسالهای اول من خیلی تمرکزم رو این مسئله بود وهی بیشتر وبیشتر میدیدم مثلا من اگه یه روز خونه نبودم کافی بود فقط یه شبانه روز خونه نباشم وفتی میومدم خونه کلا توخونه پر بود انگار که اونام خبر داشتن که خونه خالیه میومدن وجولون میدادن واسه خودشون. خصوصا که سرویس بهداشتی هم داخل ساختمون بود دیگه بدتر.. خلاصه گذشت گذشت تا ما هی بیشتروبیشتر فایلهای زندگی دربهشت ومیدیدم یا فایلهای استاد ومیدیدم که استاد میگفتن به هرچی تمرکز کنی بیشتروبیشتر وارد زندگیت میشه.. من وقتی که تمیز کاری مریم جون تو پرادایس ومیدیدم شروع میکردم به تمیز کردن خونه لکه گیری. جابجایی وسایل وبعد از تمیزی خونه لذت میبردم وتمرکزم و میزاشتم رو تمیزیش.. مثلا وقتایی که باغچه رو تمیز میکردم یا گلهارو هرس میکردم حال وهوای حیات خیلی رویایی میشد ولذت میبردم هی تمیزی حیات ویادم می اوردم وهی لذت میبردم واگرم که یه مورد از اون تضاد ومیدیدم بیخیالش میشدم ومیکشتمش ومینداختم بیرون ودیگه بهش فکرم نمیکردم.. این تضاد باعث شد که من به خواسته م که خونه تروتمیز هست بیشتر فکر کنم وباتمیز کردن خونه وجابجایی مداوم وسایل ها که مبادا چیزی زیر اونا جاگرفته باشه.. بالاخره هدایت شدم به یه خونه تازه ساخت که سال1400 ساخت شده همه چی تروتمیز ومرتب سرویس بهداشتی تو حیات هست اصلا همه چی عالیه کف سرامیک دیوارها سفید کابینت اصلا همه چی عالیه همه چی عالی ومن اینجاهم که هستم مرتب کف رو دستمال میکشم همه چیو تمیز میکنم چون میخام به جایی هدایت بشم که از اینم تمیز تر وبهتر وزیباتر باشه..
خداروشکر میکنم که آروم آروم دارم تکاملمو طی میکنم دربرخورد با تضاد ها صبورتر هستم واز دل تضاد ها خواسته هامو بیرون میکشم وبا توجه کردن به خواسته هام اونارو جزئی از زندگی واقعیم میکنم خداروصدهزارمرتبه شکر بابت این مسیری که بهش هدایت شدم وهرروز همه چی داره بهتر میشه با افکار من وتغییر زاویه دیدم وتغییر باورهام.
از استاد عزیزم هم ممنون ومچکرم بینهایت سپاسگزارم که باجون ودل این آگاهی هارو به ما یاد میدن..
درپناه الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید
به نام خداوند قادر مطلق خالق و این قدرت به من هم داده زندگیمو خلق کنم و هر چه دارم از اوست ، خدایا من در مقابل تو هیچم ، و تسلیم امر تو هستم و خودم رو در آغوش ت رها کردم تو بهتر از من میدونی خواستم چیه و راه رسیدن به خواسته ها مو میدونی من هیچی بلد نیستم من نمیدونم از کدوم مسیر برم تو آگاهی تو راه درست بلدی تو به من بگو چیکار کنم از کدوم مسیر برم من هر بار که با ذهنم رفتم سردرگم شدم و مسیر برام سخت بود ولی هر موقع با تو بودم و تسلیم تو بودم و آرامش داشتم خیلی راحت به خواسته هام رسیدم منتها فراموش میکنم یادم میره کجاها دستمو گرفتی ، خدایا تو هدایتم کردی که من در این ماه رمضان قرآن از اول بخونم با معنی اینبار دارم عمیق تر میخونم و کمکم میکنی چون قرآن تو زنده ست و چقد قشنگ همه چی ساده بیان کردی و راه ها رو بهمون گفتی ، واقعا قرآن رو باورهای توحیدی کمک میکنه و هدایت میکنه امروز با تمام وجودم تسلیمت شدم و یکتا پرست ، چقد تسلیم شدن آروم میکنه انگار رها شدم ، از استاد عزیز ممنونم واقعا وقتی فایل های استاد گوش میکنم درونم آرومه حسم خوبه معلومه حقیقته ، استاد قوانین به سادگی توضیح میده و پیچیده نمیکنه همین فایل قانون تضاد به سادگی استاد بیان کردن و من تازه درک کردم قانون تضاد هر کدوم از این فایل ها ارزشمنده و خدا به زندگیتون برکت بده استاد عزیز ، و از خانم شایسته عزیز هم ممنونم بابت دسته بندی فایل ها در این سفرنامه ، خدا رو شکر میکنم بابت روز شمار امروز زندگیم و هر روز آگاه تر میشم و هر روز دارم از روز قبلم بهتر میشم به لطف پروردگار . خدایا شکرت .
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
قوانین الهی:
-ثابت و بدون تغییرند
-تمام زمان خود را صرف دانستن آنها و استفاده کردن شان به صورت عملی و کاربردی کنیم
-درک و عمل کردن به قوانین الهی صدها برابر بیشتر از قوانین فیزیک تاثیر گزار و موثر هستند
چرا خداوند به شیطان اجازه ی وسوسه داده است؟ و اگر تضاد و چالشی در جهان مادی وجود نداشت بهتر نبود؟
-تضادها باعث رشد و پیشرفت بیشتر می شوند
-با وجود شیطان افراد مومن شناخته می شوند
-با وجود راست چپ شناخته می شود
-با وجود بالا پایین شناخته می شود
-جهان مادی دو قطبی است
-نمی توانیم جهان مادی را بدون تضاد و چالش ها تصور کنیم
-با دیدن نازیبایی ها می توانیم زیبایی ها را درک کنیم
-در دنیای پس از مرگ بهشت مکانی است که به هیچ تضادی برخورد نمی کنیم نه گرما نه سرما نه پیری نه گرسنگی هر آن چیزی که اراده کنیم در دسترس ماست همه چیز عالی جاودانه و بی نظیر است
-در دنیای مادی تضاد و چالش وجود دارد
-مشکلات و تضادها خواسته های ما را به ما نشان می دهند
-زمانی که به تضاد و چالش ها برخورد می کنیم از خداوند سپاسگزار باشیم و خواسته های خود را از دل آنها بیرون بکشیم
-هنگام مواجه شدن با چالش ها و تضادها افراد به دو دسته تقسیم می شوند:
*افرادی که مرتبا از خداوند به خاطر وضعیت نامناسب شان شکایت می کنند
*افرادی که خواسته های خود را از دل تضادها شناسایی کرده و به سمت آنها حرکت می کنند
-زمانی که خواسته های خود را از دل تضادها شناختیم با درک قوانین الهی برای تحقق آنها قدم برداریم
-تمرکز بر روی ناخواسته ها تضادها و چالش ها باعث جذب اتفاقات نامناسب بیشتری می شود
-در جهان مادی نمی توانیم از خداوند درخواست کنیم با هیچ مشکل و تضادی مواجه نشویم
-اگر خواسته های خود را از دل تضادها و چالش ها بشناسیم در آینده با تضادها و چالش های کمتری مواجه می شویم
-اگر بر روی باورهای خود به خوبی کار کنیم در آینده با تضادها و چالش های کمتری مواجه می شویم
-زمانی که برای تحقق اهداف خود حرکت کرده و قدم بر می داریم جهان ما را با چالش ها و تضادهای بیشمار مواجه نمی کند
-اگر نخواهیم به جلو حرکت کرده و رشد و پیشرفت کنیم جهان ما را با مواجه کردنمان با تضاد و چالش های گوناگون مجبور به رشد و پیشرفت می کند
-اگر خواسته ای نداریم اوضاع و شرایط ما هر بار نامناسب تر از قبل خواهد شد
-تضادها به پیشرفت بیشتر ما کمک می کند
-از مشکلات خود فرار نکرده اعتراض شکایت ناسپاسی نکنیم قانون جهان هستی این است که با برخورد به چالش ها و تضادها خواسته های خود را می شناسیم
-ظلم جنگ بدبختی بیماری جزئی از جهان مادی است و ما نمی توانیم آن را حذف کنیم
-شیطان جزئی از جهان مادی است ما تنها می توانیم به خداوند توجه کرده و به سمت او حرکت کنیم
-لازم نیست همه ی افراد مشابه با ما فکر کنند خودمان به سمت خوبی ها حرکت کنیم
-نمی توانیم از خداوند درخواست کنیم تضاد و چالشی بر جهان هستی حاکم نباشد تنها می توانیم به سمت خوبی ها حرکت کنیم
-زمانی که به ناخواسته ها و تضادها برخورد کردیم از آنها انرژی و انگیزه برای تحقق خواسته های خود بگیریم
-زمانی که به تضادها برخورد کردیم سعی کنیم نسبت به گذشته احساس کمی بهتر داشته باشیم
اگر بتوانیم نگاه خود را به چالش ها و تضادها تغییر داده در آنها موهبت برای رشد و پیشرفت بیشتر ببینیم و از قوانین بدون تغییر خداوند در عمل استفاده کنیم:
*زندگی ما تبدیل به بهشت خواهد شد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بنام خداوند بخشنده و مهربان که هر چه دارم از آن اوست
سلام خدمت استادان عزیزم و دوستان نازنین سایت
روزشمار تحول زندگی زیبا و ارزشمند من به سمت بینهایت ثروت و نعمت روز هفتاد هشت
خدایا شکر ات که بازهم فرصتی دیگر به من دادی تا در جهت رشد شخصیت ام گامی بردارم
خدایا شکر ات بخاطر این همه فایل ارزشمند که برایم همانند گنج است
ارزش تضاد:
جهانی که ما زندگی میکنیم جهان دوبعدی است در این جهان هم خوبی است هم بدی فقر و ثروت زیبای و زشتی آرامش و صلح جنگ همه چه وجود دارد نمیتوانیم جهانی را تصور کنیم بدون مشکل این قانون خداوند است این قانونی است که خداوند در این جهان گذاشته برای اینکه با دیدن نازیبای ها و تضاد ها زیبایی و خوبی را درک کنیم چون با وجود فقر ثروت معنی پیدا میکند با وجود بیماری سلامتی ارزش پیدا میکند.
تضاد ها آمده اند تا ما خواسته های خود را بشناسیم خیلی مواقع ما با برخورد به تضاد ها خواسته های خود رامی شناسیم و خواسته در وجود ما شکل می گیرد آدم ها در مواجه با تضاد ها به دو دسته تقسیم می شوند دسته اول می گویند خدایا من چقدر بدبخت هستم که این مشکل برایم رخ داده این دسته افراد زیر فشار تضاد ها و مشکلات له می شوند دسته دوم افرادی هستند که وقتی به تضادی برمیخورند می گویند خدایا شکر ات حالا با توجه به این تضاد خواسته ام را شناختم ناخواسته ها باعث می شوند به سمت خواسته ها حرکت کنیم یا به سمت خواسته ها حرکت کنیم یا نابود شویم روزی نباشد که صبح از خواب بلند شویم هدف نداشته باشیم اگر خواسته نداشته باشیم اوضاع سخت می شود بی هدفی و عدم تحرک طعم تلخ اش را من به خوبی چشیده ام چند سال زندگی ام دچار بی هدفی شده بودم بدترین سال های عمرم شده بود هر روز فشار ها بیشتر و بیشتر میشد در تمام جنبه ها حالا خیلی خوب درک می کنم که چقدر هدف داشتن در زندگی مهم است هدف داشتن برای این مهم است که اگر هدف نداشته باشیم واقعا دچار بیهودگی می شویم همه چه خراب میشه باید همیشه در زندگی خود هدف داشته باشیم برای اینکه زندگی واقعی را تجربه کنیم تنها زمانی زندگی و لذت واقعی را تجربه می کنیم که هدف انگیزه بخش داریم که باعث شور و شوق در ما می شود خدا ره بینهایت شکر میکنم تجربه این چند سال زندگی ام به خوبی به من آموخت که هدف داشتن یکی از مهم ترین اصول زندگی ام باید باشد به قول قرآن وقتی از یک مهمی فارغ می شوی فورا به مهم دیگری بپرداز تا زنده هستم به هدایت الله یک هدف انگیزه بخش برایم انتخاب می کنم و این یکی از اصول اساسی زندگی ام شده خدایا شکر ات