ارزش ابزار

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

آیا تا به حال این تجربه را داشتی که به خاطر اینکه کمتر هزینه کنی کاری انجام دهی اما نه تنها نتوانستی صرفه جویی کنی بلکه صدها برابر هم مجبور شدی بیشتر هزینه کنی؟

ذهن فقیر، همیشه همه چیز را گران می‌خرد. این نوع تفکر بخاطر کمتر هزینه کردن، همیشه با انتخاب‌ها و خریدهایش در دراز مدت هزینه‌های بسیار گزاف و حتی گاهی ضررهایی جبران ناپذیر متحمل می‌شود.

ذهن فقیر، بخاطر هزینه کمتر، ایده‌اش خرید خودرویی دست دوم است و این ایده فقیرانه با هزینه‌هایی همراه می‌شود که در دراز مدت از یک خوردوی نو و با کیفیت هم گران‌تر تمام می‌شود. از زمان و هزینه‌ای که صرف عبور و مرور به تعمیرگاه‌ها یا خرید قطعات یدکی می‌شود، زمان‌هایی که در جاده و خیابان از کار می افتد تا به خطر انداختن سلامتی‌ و تصادف به خاطر کیفیت پایین خودرو و …

ایده ذهن فقیر استفاده از نیروی کار غیر متخصص است فقط برای اینکه دستمزد کمتری بپردازد. اما نه تنها مسئله‌ حل نمی‌شود بلکه به خاطر رفع مسائل بغرنجی که نیروی غیر متخصص ایجاد می‌کند، گاهی افراد تمام زندگی‌شان را می‌پردازند.

نمونه‌اش پیمانکاری است که به خاطر استفاده از نیروی انسانی ناکارآمد یا وسایل بی کیفیت، مجبور به تخریب کامل ساختمان شده‌اند. یا آن ساختمان بر سر ساکنینش آوار شده است.

ذهن فقیر همیشه آماده است تا نه تنها با ایده هایش شما را گرفتار کند بلکه همه چیز را برایت گران تمام کند.

کافی است خودروی نامناسب و ارزان، در وسط یک جاده خاموش شود

کافی است ظرف ارزان، در حین غذا خوردن شکسته و شما را از آن غذای لذیذتان محروم کند یا به شما آسیب وارد کند.

کافی است ابزار ارزان قیمت در حین تعمیر یک وسیله با ارزش، شکسته و کالای با ارزشی را خراب کند… آنوقت ضرر و زیان ناشی از آن بسیار بیشتر است.

وقتی تصمیم به تغییر ذهن فقیر می‌گیری تا یک ذهن ثروتمند برای خود بسازی، یکی از مهم‌ترین کارهایی که باید به آن توجه کنی، ساختن باورهای مناسب برای خرید کردن و خرج کردن است.

هرگاه خواستی درباره قیمت ابزاری قضاوت کنی، دقت کن به ازای هزینه‌ای که می‌پردازی، چه چیزی را دریافت می‌کنی و چه نتیجه‌ای ایجاد می‌شود؟!

این نتیجه می‌تواند شامل:

زمانی که صرف کار کردن با آن ابزار می کنی

امنیت، اطمینان و کارایی که آن ابزار برایت ایجاد می‌کند

راحتی و لذت استفاده از آن ابزار

مدت زمان کارا بودن این ابزار برای حل مسائل یا پیشگیری از مسائلی که موجب ضرر و زیان می شود و …

و در یک کلام تمام این نتایج را با هم جمع کن. اگر جمع این نتایج، بیش از هزینه‌ای بود که برایش پرداخته‌ای، یعنی آن ابزار را ارزان خریده‌ای!

وقتی آگاهانه این کار را انجام دهی، ذهنی ثروتمند برای خود می‌سازی که تو را به انجام خریدهایی هدایت می‌کند که نه تنها هزینه نیستند بلکه جزء سرمایه گذاری‌های زندگی‌ات به حساب می آیند. سرمایه گذاری‌هایی که به خاطر ترس های حاصل از ذهن فقیر حتی به آنها فکر هم نمی کردی.


یک تمرین عالی برای ساختن ذهنیت ثروتمند:

بعنوان یک تمرین، لطفاً در بخش نظرات همین صفحه، از ماجراهای خرید ابزارهایی بنویس که فقط به خاطر ارزان بودن، آنها را انتخاب کردی اما  دردسرها و ضرر و زیان هایی از زمان، انرژی و هزینه هایی که مجددا برای رفع مسائل حاصل از گذاشتی، برایت ایجاد کرد که در نهایت بسیار گران تمام شد

و نیز زمانیکه ابزار با قیمت گران‌تر را خریدی، اما کارایی آن ابزار و نتایجی که در دراز مدت ایجاد کرده، تو را به این نتیجه رسانده که این ابزار بسیار ارزان خریده شده است.

این تمرین به شما کمک می کند ذهن ات را بهتر شناخته و شروع به اصلاح آن و ساختن یک ذهن ثروتمند نمایی.

مشتاق خواندن ماجراهایتان هستم.

سید حسین عباس منش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    304MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ارزش ابزار
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رویا مهاجرسلطانی» در این صفحه: 3
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2202 روز

    چهاردهمین قسمت

    از لیست سری فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز ارزش ابزار

    باسلام خدمت استادان عزیزم و دوستان بینظیرم در این قسمت از فایل بینظیر ارزش ابزار

    خدایا شکرت که امروز هم خداوند من رو هدایت کرد برای اینکه روی تعهدم باقی بمونم و یک برگ دیگری از این سری فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز رو ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاه شوم و بی درنگ عمل کنم خدایااا شکرت

    خانم شایسته ی عزیز خیلی ممنون و سپاسگزارم برای نوشته های مفید گفته های استاد در کپشن .. یکی از اون سخن های طلایی استاد عزیزمون اینکه.

    وقتی تصمیم به تغییر ذهن فقیر می‌گیری تا یک ذهن ثروتمند برای خود بسازی، یکی از مهم‌ترین کارهایی که باید به آن توجه کنی، ساختن باورهای مناسب برای خرید کردن و خرج کردن است

    ذهن فقیر، همیشه همه چیز را گران می‌خرد

    این نوع تفکر بخاطر کمتر هزینه کردن است

    ذهن فقیر، بخاطر هزینه کمتر، ایده‌اش خرید خودرویی دست دوم و سوم است و این ایده فقیرانه با هزینه‌هایی همراه می‌شود که در دراز مدت از یک خودروی نو و با کیفیت هم گران‌تر تمام می‌شود

    بقول انگلیسی ها : ما هنوز آنقدر پولدار نشدیم که چیزی رو ارزان بخریم

    یعنی با خرید و هزینه کردن برای اجناس ضعیف و بی کیفیت بمراتب هزینه اش از اجناس  نو و با کیفیت هم گران‌تر تمام می‌شود. و هم وقت و  زمان و هزینه‌ ی بیشتری رو صرف عبور و مرور کرده و فقط کافی است خودروی نامناسب و ارزان، در وسط یک جاده خاموش شود

    نه تنها هزینه های مالی در بر دارد بلکه هزینه های جانبی که از همه گرانتر تمام میشود بخطر انداختن سلامتی‌ و تصادف به خاطر کیفیت پایین خودرو می‌باشد و …

    ذهن فقیر نه تنها جنس بی کیفیت میخره بلکه همیشه از نیروی کار غیر متخصص هم استفاده میکند

    در واقع ایده ذهن فقیر استفاده از نیروی کار غیر متخصص است فقط برای اینکه دستمزد کمتری بپردازد

    تمرین عالی برای ساختن ذهنیت ثروتمند و

    اصلاح و بهبود آن برای ساختن یک ذهن ثروتمند خیلی مهم هست یعنی

    وقتی آگاهانه این تمرینات و این کار را انجام دهیم یعنی  ذهنی ثروتمند برای خود می‌سازیم که ما را به انجام خریدهایی هدایت می‌کند که نه تنها هزینه نیستند بلکه جزء سرمایه گذاری‌های زندگی‌مان به حساب می آیند.

    سرمایه گذاری‌هایی که به خاطر ترس های حاصل از ذهن فقیر حتی به آنها فکر هم نمی کردیم

    سال گذشته با خاله جانم رفتیم که یک قابلمه کوچیک برای درست کردن پلو بخره وقتی وارد مغازه شدیم انواع و اقسام قابلمه های مختلف در سایزهای مختلف رو بما معرفی کرد بعد از دیدن قابلمه ها چشمون افتاد به یک قابلمه مشکی که کف اش قطور و سرامیکی خوشکل یک وجبی بود .. یعنی ظاهراً دو سه نفره بود ولی سه چهار پیمانه میشد پلو درونش درست کرد یعنی شکل ظاهریش بزرگ بنظر نمی‌رسید و زیبا بود بعدش کف قابلمه از بیرون فلزی براق بود و چندین لایه های قطوری تا کف داخل قابلمه وجود داشت که مانع سوختن هر نوع غذایی میشد خیلی جالب بود که قیمت همین یک قابلمه یک وجبی سال گذشته یک میلیون بود .. اتفاقا منم از همین قابلمه مشکی های چدنی سرامیکی داشتم و همیشه هم خیلی راضی بودم ولی این قابلمه هم جدیدتر بود و هم کیفیتش فوق العاده بالاتر بود.. ولی خاله ام نمی‌خواست چنین هزینه ای رو برای این قابلمه پرداخت کنه ولی با تعریف هایی که صاحب مغازه از این قابلمه کرد و منم به خاله ام گفتم که اتفاقا منم از همین رو دارم ولی این قابلمه هم جدیدتره و هم خیلی خیلی باکیفیت تر از مال منه .. خلاصه خاله جانم این قابلمه رو بهمراه یک ماهیتابه ای که دو دسته دار کوچیک بود که اون هم قیمتش خوب بود و هم کیفیتش خریداری کردیم اومدیم خانه … تا مدتها خاله ام غر میزد که آخه چرا اینقدر گرون خریدم .. آخه چرا باید یک میلیون بابت این قابلمه بدم.. آخه به این کوچکی چقدر سنگینه . خلاصه از این حرفا میزد و تا مدت ها تلفنی راجب همین قابلمه صحبت میشد و منم بهش گفتم اشکالی ندارد حالا تو چند دفعه باهاش پلو درست کن تفاوتش رو ببین تا بهش عادت کنی مطمعن باش ازش خوشت میاد.. یعنی هنوز به قابلمه های قدیمیش دلبسته بود .. خلاصه بعد از اون ماجرا چند وقته دیگه رفتم پیشش .. دیدم خیلی از اون قابلمه راضیه همش میگفت عجب پلو رو خوشمزه درست می‌کنه .. عجب ته دیگی میشه .. عجب ببه بهههه و چهههه از دهنش نمی افتاد .. خلاصه یواش یواش به کیفیتش پی برد و الان میگه من فقط و فقط برای پلو از این قابلمه استفاده میکنم ..انکار فهمید کیفیتش با هزینه ای که برای این قابلمه پرداخت کرده ارزشش رو داشت خدا رو شکر

    یک داستان دیگه از خودم بگم اینکه خدا رو شکر خدا رو صد هزار مرتبه شکر در این زمینه ذهن ثروتمندی دارم یعنی اصلا و اصلا علاقه ای به اجناس دست دوم ندارم یکـــــــــ … دوما همیشه دوست دارم از اشخاص متخصص استفاده کنم یعنی غالبنا و اکثر وقتا اینجوری بوده .. یادمه آن موقع ها که هنوز تضادها و ورشکستگی های مالی برام پیش نیومده بود خونه ای رو که در پردیس خریده بودم نوساز و خام بود یعنی حتی کابینت و شیر آلات و دوش و توالت فرنگی و کابینت های حمام و دستشویی و آشپزخانه رو به سلیقه ی خودم نصب کردم و حتی بهترین نقاش رو برای رنگ آمیزی خونه داشتم .. و حتی همیشه ماشینم رو از کمپانی خریداری می کردم یعنی همیشه نو نو بودم .. یعنی همیشه به وسایل نو و جدید و شیک علاقه داشتم خدا رو شکر در این زمینه خیلی دارم سعی میکنم بهتر هم بشم.. مثلا بعد از اون داستان های ورشکستگی مالی و از دست دادن خانه و ماشین و اموالم و بعد از آشنایی ام با استاد عباسمنش بزرگوارم خیلی زود به کمک دخترم توانستم خانه ای اجاره کنیم و برام خیلی جالبه که آن خانه ی اجاره ام هم نوساز و شیک بود و هم محله ای که رفتم جدید و نوساز بود و بعد از مدتی اون منطقه فاز پنج پردیس خیلی آباد و تر و تمیز و مرتب و شلوغ شد .. همینکه اونجا شلوغ شد جهان من رو بسمت منطقه ی بهتر و خلوت و نوسازتر هدایت کرد .. یعنی این دومین خانه ی اجاره ای هست که کاملا نوساز و کلید نخورده بود با بهترین امکانات و آسانسور و کابینت های سفید و طوسی و شیک و با گاز پنج شعله ی شیک . دو سرویس حمام دستشویی فرنگی و ایرانی . با کمدهای عالی بزرگ کشویی و چراغ های هالوژنی کناف کاری شده . و از همه مهمتر اتاق خواب نازنینم که با پنجره های قدی رو به بالکن دارم که وسعت دیدن آسمان زیبای خداوند رو رزق هر روزم کرده و الان خورشید از شمال شرقی بسمت شرق حرکت کرده و تا اول مهر میرسه درست مقابل و روبروی تختخوابم در قسمت شرق آسمان که میتونم بر تختخوابم تکیه بزنم و لحظات پر شکوه طلوع خورشید رو در فصل پاییز ببینم و بعدش تا آخر زمستون میرسه بسمت جنوب شرقی واقعا دیدن چنین صحنه ی بینظیری از پشت اون کوههای دور دست یک معجزه ای بود که آرزوشو داشتم که چنین راحت نظاره کنم خدا رو شکر از اینکه بدون هیچ محدودیتی طلوع ملکوتی الماس نشان خورشید صبحگاهی رو می تونم ببیبینم واقعا از خداوند ممنون و سپاسگذارم که هیچوقت حرکت طلوع خورشید رو به این واضحی ندیده بودم.. آخه من همیشه تصور میکردم که خورشید از شرق طلوع می‌کنه و بعدش سلات ظهر به وسط آسمان میرسه و بعدش در غرب هم غروب می‌کنه همین و.. ولی حالا متوجه شدم که نه تنها حرکت خورشید از شرق به وسط و بالای سرم هنگام ظهر هستش و بعدش از بالای سرم عبور می‌کنه و می‌ره بسمت غرب و غروب می‌کنه بلکه هنگام طلوع خورشید هم هر روز یک درجه مثل عقربه های ساعت حرکت می‌کنه از شمال شرقی هر روز یک دقیقه یک دقیقه می‌ره بسمت جنوب شرقی … فکرشو بکنید !! در فصل تابستان طلوع خورشید رو در شمال شرقی ببینی و آخر فصل زمستان جنوب شرقی . یعنی دقیقا یک نیمدایره تغییر جهت رو میشه کاملا بوضوح در یکسال دید .. وووااای مثل اینکه خیلی هیجانی شدم کلی از این زیبایی ها تعریف و تمجید و تحسین کردم و این ردپا رو در اینجا به یادگار میگذارم خدایاا شکرت

    و شکر خدا با مالک خوبم مجددا تمدید قرار داد بستیم یکماه زودتر برای آخر شهریور 1403 و از این بابت فوق العاده خوشحالم و از خداوند یک درخواستی کردم اینکه اگر قرار باشه از اینجا جابجا بشم خودش منو ببره به یک جای بهتر و قشنگتر و زیباتر و نوسازترین با ویویی که هم طلوع خورشید رو داشته باشم و هم ویوی غروب زیبای نازنین رو داشته باشم الهی آمین این جمله رو همش باید تکرار و تکرار و تمرین کنم اینکه

    اگر به کمتر از بهترین قانع نشوم قطعا جهان هم من را بسمت بهترین ها هدایت می کند

    خدایاا شکر که همیشه از لوازم و ابزارهای نو استفاده کردم هیچوقت فکر نمی کردم این نوع نگاه به ابزار و لوازم نو دلیل ذهن ثروتمند بودن ذهن بوده باشه ولی با دیدن این فایل سعی میکنم بیشتر روی این قسمت از باورهای ثروت سازم کار کنم البته قبلنا بارها و بارها این فایل رو دیده بودم ولی این بار با آگاهی بیشتری به این موضوع تمرکز کردم و باید بیشتر و بیشتر برای ذهن ثروت سازم الگوهای بیشتر و بهتری نشون بدم تا کاملا در ذهنم تثبیت بشه بهترین باوری که همیشه می نویسم و بخودم یاد آوری می کنم اینکه من به کمتر از بهترین قانع. نیستمممم نیستمممممم

    الهی آمین همه ی ما به یک اندازه به منبع و ثروت و نعمتی دسترسی داریم که هیچ پایانی بر آن متصور نیست و من به این باور رسیدم که ما با فرکانس های مان زندگیمان رو خلق می کنیم

    باور احساس لیاقت و باور فراوانی و باور عزت نفس رو در خودم بیشتر از همیشه تقویت میکنم چون من لایق بهترین ها هستم

    من به این ایمان و یقین رسیدم که به جای پایین آوردن کیفیت زندگیم باورهایم رو قدرتمند تر کنم و قوانین زندگی رو درک کنم و با آنها هماهنگ شوم یعنی باید همیشه کیفیت رو در نظر بگیرم

    قانون طلایی ذهن ثروتمند

    اگر به کمتر از بهترین قانع نشویم قطعا جهان هستی ما رو بسمت بهترین ها هدایت می کند و قانع نشدن به کمتر ازبهترین یعنی تعهد به تغییر شخصیت و این عمیقترین خواسته ای است که در ذهنم دارم

    یعنی تعهد برای ساختن باورهای قدرتمندتر کننده و تغییر باور محدود کننده به جای پایین آوردن کیفیت زندگی و به همان اندازه که بتوانم این دو باور احساس لیاقت و عزت نفس و باور وفور و فراوانی رو در خودم قدرتمندتر کنم به همان اندازه زندگیم در تمام جنبه های زندگیم با کیفیت تر و زیباتر خواهد شد ..

    خدایااا کمکم کن ظرف وجودمو در خدایی وجودم بزرگتر کنم

    خدایااا شکرت و از اینکه هم شما و هم خانم شایسته ی عزیز الگوهای بارز و مشخص من در تمام جنبه های زندگیم. هستید از خداوند تشکر و قدردانی می کنم

    من باید همیشه استادانم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم

    خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو هدایت و یاری می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به تو اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2202 روز

    برگ هیجدهم از سفرنامه

    فصل یک

    ارزش ابزار

    باسلام خدمت استادان عزیزم و دوستان بینظیرم در این قسمت

    خدایا شکرت که امروز هم خداوند من رو هدایت کرد برای اینکه روی تعهدم باقی بمونم و یک برگ دیگری از این سفرنامه رو ببینم و بشنوم و بفهمم و درک کنم و آگاه شوم و بی درنگ عمل کنم خدایااا شکرت

    خدایااا کمکم کن قلممم شوی تا بهترین رو بنویسم

    بهترین باوری که همیشه می نویسم و بخودم یاد آوری می کنم اینکه من به کمتر از بهترین قانع نیستمممممم

    همیشه ورد زبانم شده که خدایااا من به کمتر از بهترین رضایت نمی دهم

    وقتی به گذشته های دورم نگاه می کنم و به یاد می آورم میفهههمم که من بطور ناخودآگاه همیشه خوب ترین رو می خواستم .. و این بخاطر اعتماد بنفسی بود که داشتم ولی همیشه مورد تمسخر قرار می گرفتم .. هر وقت می رفتم خرید لباسی و یا چیزی و اجناسی رو می پسندیدم که مثل ستاره برام می درخشید و لذت می بردم و بعدش می فهمیدم که آن بهترینی بود که در آن مغازه وجود داشت .. ولی اشکال کار من این بود که زیاد پیگیر آن خواسته و هدفم نبودم .. البته بعضی چیزها رو می توانستم خریداری کنم و دقیقا از خریدم راضی بودم .. ولی از زمانی که به کمترین قانع شدم روز به روز خواسته هام دست نیافتنی می شد .. چقدر خوبع آدم به درونش توجه کنه و بفهمه از چه وقتی و از چه جایی سقوط. کرده .. از چه زمانی خودشو دست کم گرفته .. اصلا چی شد که اوضاع وخیم شد .. شاید اگر این آگاهی ها را داشتم خواسته هام قدرتمندتر می شد.. البته آلان به این طرز تفکر هدایت شدم که نباید به هیچ وجه کوتاه بیام .به هیچ وجججججججج

    البته در گذشته های دور من یک آدمی بودم که به هر چه دوست داشتم باید می رسیدم خیلی هم پافشاری می کردم .. ولی از یک جایی استپ کردم چون حرف های دیگران خیلی برام مهم شده بود اینکه بعد از ازدواجم همش بهم می گفتند .. آدم باید توقع شو بیاره پاییین… یک زن خوب باید سازگار باشه… با هر چیزی بسوزه و بسازه … همه چی رو که نمیشه با هم داشته باشه… آدم نباید رویا پردازی کنه . اندازه ی گلیمت پاتو دراز کن… اندازه ی حیبت خرج کن .. حریص نباش و به کم قانع باش.. مگه آدم همش می‌ره گردش .. مگه آدم اینقدر خرج می کنه .. پول تو خرج نکن بذار برای روز مبادا و جمع کن .. آفرین که زن خوب و سازگاری هستی.. آفرین و آفرین صد آفرین …… این شد که کم کم سطح توقع ام اومد پایین .. هر وقت اعتراض به چیزی داشتم و با روح و ذهنم در هماهنگی نبود خیلی بهم می ریختم .. فورااااا مورد بازخواست و سیل عظیمی از باورها و عقاید مزخرف شون قرار می گرفتم چه از طرف خانواده ی خودم و چه از طرف خانواده ی همسر خدا بیامرزم . در صورتی که اقوام همسرم از هر نظر در جنبه های زندگی شون در سطح فوق العاده بالایی بودند هم از نظر تحصیلات و هم از نظر پول و ثروت فوق العاده پولدار و ثروتمند بودند و سفرهای خارج از کشور و حتی بعضی هاشون هم خارج از کشور زندگی می کردند.. ولی نمی فهمیدم که چرا مادر شوهر و خانواده ی همسرم همیشه سعی می کردند من رو با این حرف ها تشویق به کوتاه اومدن کنند .. الان که فکرشو می کنم از جسارت من توی اون سن و سالم خوششون نمی یومد و فکر می کردند سطح توقع من خیلی زیاد هست ولی من همیشه بیشتر می خواستم و این بیشتر خواستن من به مزاج هیچ کس خوشایند نبود نه اینکه بنده ی ناشکری بودماااااا نه به هیچ وجه این طوری نبود ولی همیشه فکر می کردم باید هر سال پیشرفت داشته باشیم همش می گفتم .. مگه چیه ما از آنها کمتره .. چرا ما باید توی این زندگی کارمندی باشیم .. هر روز باید همی طور زندگی معمولی کارمندی داشته باشیم تا شاید یک روزی سمتت بالاتر بره ولی باز هم کارمند هستی. . ولی همه با حرف های من مخالف بودند و می گفتند بشین زندگی تو بکن و سرتو بنداز پایین توقع تو بیار پایین و صبور باش با همینی که هست بساز و شکر خدا کن

    در عوضش تو خوشبختی و شوهرت خیلی دوست داره …. من در سن شانزده سالگی با تفاوت سنی زیاد با همسرم ازدواج کردم و بمدت 12 سال مادر شوهرم هم با ما زندگی می کرد .. همسرم کارمند اداره ی محیط زیست بود.کوهنور و اهل ورزش و مهمونی و طبیعت گردی. و اهل کمپ و پیک نیک و گردش ووولی. بعد از چند سال زندگی مشترک و آوردن دو تا بچه .. و مشغلات زندگی و دیگر مسایل زندگی .. یواش یواش فهمیدم که باید یک تغییراتی در زندگی مون ایجاد بشه ولی من هر چقدر هم بزرگتر می شدم منو بزرگ نمی دیدن . منو همون دختر بچه ی شانزده ساله ی چشم و گوش بسته ی ساده و ساکت و صبور و بساز می‌دیدند .. نمی خواستند بزرگ شدن منو توی خونه ی همسرم رو قبول کنند .. فکر می کردند گنده تر از سن و سالم حرف میزنم .. .. بعدها که ده پانزده سالگی که از عمر زندگی مون می گذشت همیشه دوست داشتم مهاجرت کنیم ولی بازم مخالف هااااااا همین طور ادامه داشت و همیشه جلساتی توی خونه مون برای مآخذه ی من توی خونه مون توسط خانواده ی همسرم برگزار می شد طوری شده بود که من از آمدنشون می ترسیدم .. چون میدونستم که برای محاکمه و مواخذه ی من این مهمون بازی ها توسط مادرشوهرم انجام میشه … خلاصه بگذریم

    تمام اینها رو گفتم و به یاد آوردم و با خودم صحبت کردمم و گفتم بیام همین جا رد پایی از خودم بگذارم که من از کجا مسیرم رو گم کردم .. از کجا به احساس عدم لیاقت و باور کمبود پرت شدم ….. منی که همیشه بهترین ها رو می خواستم چی شد که الان اینجا هستم ..

    به این فکر افتادم که که باید دوباره شروع کنم … باید دوباره خودم رو بسازم … باید به خودم بفهمونم که من ارزشمند هستم … باید دوباره رشد کنم … اصلا هم فکر نمی کنم که از سن و سالم گذشته و یا اینکه دیگه دیر شده .. یا بعد از این همه سال ها تازه یادم افتاده که به خواسته هام برسم اصلا به هیچ عنوان اینطوری فکر نمی کنم … اتفاقا الان فکر می کنم که باید ادامه ی آن خواسته هام رو شروع کنم و خیلی هم جدی هستم .. چون باورهایم قوی تر شده . چون آگاهیم بیشتر شده … چون یک سری مسعولیت هام تمام شده .. بچه هام که بزرگ شدند و هر کدام مسیر خودشون هستند .. هیچ انتظاری هم ازشون ندارم .. چون باید به خواسته هام برسم .. و با رسیدن به خواسته هام الگویی می شم برای آنها و این الگو شدن خودش کمک کننده برای اطرافیانم هست . اطرافیانی که با اومدن من در این سایت و تغییر تحولم هنوز هم یک جورایی دیگری منو مسخره ام می کنند … پس به این نتیجه رسیدم که باید دوباره داستان زندگی مو از همون جایی که تخریب شدم و باورهایم دچار ضعف شدند باید شروع کنم .. من داستان زندگی مو تغییر میدم .. می خوام آنقدر تغییر کنم که هیچ ربطی به گذشته ام نداشته باشم . اینو به خودم قول دادم . یک یک قولللللللل بزرگ یک تعهد عمیق یک باور قدرتمند باید بشود .. من خیلی زمان برای خودسازی خودم توی این چند سال گذاشتم و خیلی تجربه ها بدست آوردم پس باید منتظر نتایج هم باشم . و خیلی هم مصمم هستم که ادامه بدم .. یعنی داستان جدید زندگی مو آنطور که می خواهم دارم می نویسم .من به کمتر از بهترین قانع نیستم خدایااآاا همین جا توی این سایت . در حضور همه ی عزیزان قسم می خورم که خیلی زود بیام بنویسم و اعلام کنم که داستان زندگی جدیدم رو طبق خواسته ام آغاز شد. .. از همان‌جایی که سقوط کردممم. از همانجا هم صعود می کنم و بالا میرم .. این فرکانس ارسالی من خیلی خیلی قوی شده و به جهان هستی اعلام می کنم من آماده هستم ..

    همه ی ما به یک اندازه به منبع و ثروت و نعمتی دسترسی داریم که هیچ پایانی بر آن متصور نیست و من به این باور رسیدم که ما با فرکانس های مان زندگیمان رو خلق می کنیم

    باور احساس لیاقت و باور فراوانی

    من به این ایمان و یقین رسیدم که به جای پایین آوردن کیفیت زندگی ام باورهایم رو قدرتمند تر کنم و قوانین زندگی رو درک کنم و با آنها هماهنگ شوم یعنی باید همیشه کیفیت رو در نظر بگیرم

    خدایاا شکرت امروز خیلی به این موضوع فکر کردم باز هم مثل همیشه اومدم نت برداری کردم و می خواستم آن چه را که در دفترم نوشته بودم بنویسم ولی انگار بازم حرف های دلمو نوشتم و خداوند

    خودش قلممم شد و این گونه گذشته ام رو به یاد آوردم و شور و شوق و اشتیاقی در من فوران کرد .. هر چند مدت هاست این چنین شدم ولی امروز انگار خیلی این موضوع برام قدرت گرفته و ضمیر ناخودآگاهم آن خودم برترم و آن روح بزرگوارم به من چنین دستوری داد که بیام پیش همه اعلام کنم که چه ترمزهایی درون من بوده که من رو در مسیرم گمراه کرده بود و چی شد که نتوانستم آن آرزوها و آمال هایم رو بهشون برسم .. هر چند آن موقع ها این آکاهی رو نداشتم و همه رو مقصر می دانستم. . ولی الان که فهمیدم چی هستم ..من مشغول ساختن خودم هستم پس می توانم زندگی ام رو آن طور که می خواهم خلق کنم

    به همان اندازه که بتوانم این دو باور احساس لیاقت و باور وفور و فراوانی رو در خودم قدرتمندتر کنم به همان اندازه زندگیم در تمام جنبه های زندگیم با کیفیت تر و زیباتر میشه ..

    اگر به کمتر از بهترین قانع نشوم قطعا جهان هم من را بسمت بهترین ها هدایت می کند

    خدایاااا شکرت که این باور رو در من قدرتمندتر کردی

    خانم شایسته ی نازنینم ممنون و سپاسگذارم برای این سرمقاله ها و تیترهایی که در این قسمت از روز هیجدهم در روز شمار تحول زندگی من نوشتید .. مرسی مرسی برای این رتبه بندی و نظم و ترتیبی که در این قسمت ها مرتب و منظم کردید و یک زندگی هدفمندی رو در این فایل ها برامون ایجاد کردید واقعا ممنون و سپاسگذارم ..تازه من در فصل اول این سفر نامه هستم و به امید خدا هر وقت به فصل های بالاتری هدایت شوم مطمعنان و قطع به یقین در مدار و فرکانس رشد و پیشرفت هایی در جهت رسیدن به اهداف و خواسته هایم هستم و جا داره از ایستاد عزیزم تشکر و قدردانی کنم که این فایل های ارزشمند رو بلطف خداوند در این مسیر الهی برای ما گمگشتکان این مسیر زندگیمون تدارک دیدند مرسی استاد عزیزم مرسی استاد قشنگم .. مرسی استاد بینظیرم . خدایاااا شکرت که استادمون روی تعهد خودشون موندن و این مسیر رو ادامه دادند تا رهنمود میلیون ها انسان گمگشته ای همچون من باشند

    دست بوس و قدردان این استادان عزیزم هستم

    خدایاااا شکرت

    تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم

    خداوند خودش به تنهایی برایم کافیست ..

    دوستان عزیزم که در این بخش به کامنت من هدایت شدید دوستانی که تازه به این جمع الهی شرفیاب شدید . می‌دونستید که خداوند خیلی دوسمون داشته که ما رو صاف آورده گذاشته توی کلاس استاد عباسمنش نازنین!!!؟

    میدونستین ما نزد خداوند محبوب ترین هستیم !!!!؟؟؟

    من فکر می کنم این جمله رو قبلنا هم شنیدم که به بهترین استاد دنیا هدایت شدم این خودش یک معجزه و نشونه ی بزرگی بود .. چون من باور دارم که به کمتر از بهترین قانع نیستم ..

    ممنون و سپاسگذارم که با اون چشمان قشنگ و زیباتون کامنت طولانی منو خواندید. ولی بهتون قول میدم که می شود .. فقط ادامه بدیم ..

    قانون طلایی

    اگر به کمتر از بهترین قانع نشویم قطعا جهان هستی ما رو بسمت بهترین ها هدایت می کند و قانع نشدن به کمتر از بهترین یعنی تعهد نامه

    یعنی تعهد برای ساختن باورهای قدرتمندتر کننده و تغییر باور محدود کننده به جای پایین آوردن کیفیت زندگی

    خدایاااا سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

    خدایااا شکرت که به تک تک ثانیه های زندگیم خیر و برکت و نعمت و شادی و شادمانی و کامیابی بخشیدی

    خدایااآاا شکرت که لحظه به لحظات زندگیم در مدار و ارتعاش و ارسال فرکانس هدایت های الهی تو هستم

    خدایاااا ممنون و سپاسگذارم که هر لحظه در زمان درست و مناسب جادویی و در مکان درست و مناسب جادویی هستم تا بهترین همزمانی های درست و مناسب جادویی رو وارد تجربه ی زندگیم کنم و بهترین اتفاق ها و شرایط و موقعیت های عالی و فرصت های جادویی و طلایی را وارد تجربه ی زندگیم کنم

    خدایااا شکرت خیر و برکت و نعمت و شادی و شادمانی و کامیابی و سلامتی و تندرستی و پول و ثروت و وفور و فراوانی و آگاهی ها و آسانی ها و عشق و مهر و محبت و و روابط عاشقانه من رو احاطه کرده است ممنون و سپاسگذارم خدایاااا شکرت

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2202 روز

    هیجدهمین روز از سفرنامه🏵🏵🌹🌹🌺🌺🌻🌻🌹🌹

    با سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم

    🙋‍♀️🙋‍♀️🙋‍♀️🙏🙏🙏🌹🌹

    کلا من بیشتر وقتا به اجناس لوکس و زیبا و تجملی خیلی علاقه دارم و هر وقت هم میرم پشت ی ویترین لباس و یا هر چیز دیگه….. همیشه چیزی رو انتخاب میکنم که بعد قیمتش رو میپرسم میبینم از همه گرونتر بود

    حالا شاید نتونم همون لحظه بخرم

    ولی اگر واقعا خوشم بیاد و دوسش داشته باشم حتما میخرمش

    یا هر وقت میرم خرید مایحتاج خونه چیزهایی رو که لازم دارم وقصد خرید داشته باشم اصلا نمیپرسم چند ؟؟؟؟

    فقط میخرم

    ولی بعضی وقتا مجبورم بخاطر قیمتش ی چیزهایی رو هی قیمت بگیرم و یا شاید باید ی مقداری صبر کنم تا پولش جور بشه بعدا بخرم

    کلا از اول هم همینطور بودم هیچوقت زیاد در گیر پرسیدن قیمت نبودم خیلی بندرت ..

    همیشع دوست دارم اون چیزی که به چشمم میاد و خوشم میاد و بخرم …..البته

    ی وقتایی ممکنع ی سری لوازم مشابه هم باشه اونوقت تفاوت قیمتشو از فردشنده میپرسم و اگر تفاوت قیمت بخاطر کیفیت باشه چشمم دنبال اون با کیفیتع است و سعی میکنم بهترین و بخرم

    خب قبلا ها بدون آگاهی این مدل خرید میکردم و همیشه مورد سرزنش دوستان و آشنایان قرار میگرفتم و میگفتن تو همیشه سرت کلاه میره و هی چیزای گرون و بهت میندازن🐵🐵

    ولی الان که آگاهی پیدا کردم .. ( البته من هنوز فایل در حال دانلود ه و ندیدم فقط متن و خوندم )

    و

    الان که آگاهیم بیشتر شده به کمتر از بهترین قانع نیستم در هر جنبه ی زندگیم ..

    البته این سفر نامه خیلی به من کمک کرد که در وحله ی اول اعتماد بنفس مونو داشته باشیم

    و من از وقتی روی سفر نامه کار کردم باورام خیلی بیشتر تقوییت شد

    و خیلی خوشحالم که در این زمینه هم بیشتر کار کنم

    البته جنس با کیفیت و مرغوب و رو هم میشه با قیمت مناسب خرید ولی خب باید هدایتی این کارو انجام بدیم . البته من که از وقتی با استاد آشنا شدم و همیشه مو به مو تمام موارد رو سعی میکنم انجام بدم

    ولی با این فایل سعی میکنم برای همه چیز فقط دنبال اجناس خوب و با کیفیت باشم و

    و با این تمرینات ذهن مو در مدار ثروت و فراوانی هدایت کنم

    ممنون و سپاسگذارم برای این همه راهنمایی و درست زندگی کردن به ما

    دوستون دارم 😍😍

    از صمیم قلبم براتون دعای خیر و خوشی میکنم

    🙋‍♀️🙋‍♀️🌹🌹🌹😍😍😍

    🙏🙏🙏🙏🙏

    خدایا سپاس سپاس سپاس

    👣👣👣👣👀👀👀👣👣

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: