آیا تا به حال این تجربه را داشتی که به خاطر اینکه کمتر هزینه کنی کاری انجام دهی اما نه تنها نتوانستی صرفه جویی کنی بلکه صدها برابر هم مجبور شدی بیشتر هزینه کنی؟
ذهن فقیر، همیشه همه چیز را گران میخرد. این نوع تفکر بخاطر کمتر هزینه کردن، همیشه با انتخابها و خریدهایش در دراز مدت هزینههای بسیار گزاف و حتی گاهی ضررهایی جبران ناپذیر متحمل میشود.
ذهن فقیر، بخاطر هزینه کمتر، ایدهاش خرید خودرویی دست دوم است و این ایده فقیرانه با هزینههایی همراه میشود که در دراز مدت از یک خوردوی نو و با کیفیت هم گرانتر تمام میشود. از زمان و هزینهای که صرف عبور و مرور به تعمیرگاهها یا خرید قطعات یدکی میشود، زمانهایی که در جاده و خیابان از کار می افتد تا به خطر انداختن سلامتی و تصادف به خاطر کیفیت پایین خودرو و …
ایده ذهن فقیر استفاده از نیروی کار غیر متخصص است فقط برای اینکه دستمزد کمتری بپردازد. اما نه تنها مسئله حل نمیشود بلکه به خاطر رفع مسائل بغرنجی که نیروی غیر متخصص ایجاد میکند، گاهی افراد تمام زندگیشان را میپردازند.
نمونهاش پیمانکاری است که به خاطر استفاده از نیروی انسانی ناکارآمد یا وسایل بی کیفیت، مجبور به تخریب کامل ساختمان شدهاند. یا آن ساختمان بر سر ساکنینش آوار شده است.
ذهن فقیر همیشه آماده است تا نه تنها با ایده هایش شما را گرفتار کند بلکه همه چیز را برایت گران تمام کند.
کافی است خودروی نامناسب و ارزان، در وسط یک جاده خاموش شود
کافی است ظرف ارزان، در حین غذا خوردن شکسته و شما را از آن غذای لذیذتان محروم کند یا به شما آسیب وارد کند.
کافی است ابزار ارزان قیمت در حین تعمیر یک وسیله با ارزش، شکسته و کالای با ارزشی را خراب کند… آنوقت ضرر و زیان ناشی از آن بسیار بیشتر است.
وقتی تصمیم به تغییر ذهن فقیر میگیری تا یک ذهن ثروتمند برای خود بسازی، یکی از مهمترین کارهایی که باید به آن توجه کنی، ساختن باورهای مناسب برای خرید کردن و خرج کردن است.
هرگاه خواستی درباره قیمت ابزاری قضاوت کنی، دقت کن به ازای هزینهای که میپردازی، چه چیزی را دریافت میکنی و چه نتیجهای ایجاد میشود؟!
این نتیجه میتواند شامل:
زمانی که صرف کار کردن با آن ابزار می کنی
امنیت، اطمینان و کارایی که آن ابزار برایت ایجاد میکند
راحتی و لذت استفاده از آن ابزار
مدت زمان کارا بودن این ابزار برای حل مسائل یا پیشگیری از مسائلی که موجب ضرر و زیان می شود و …
و در یک کلام تمام این نتایج را با هم جمع کن. اگر جمع این نتایج، بیش از هزینهای بود که برایش پرداختهای، یعنی آن ابزار را ارزان خریدهای!
وقتی آگاهانه این کار را انجام دهی، ذهنی ثروتمند برای خود میسازی که تو را به انجام خریدهایی هدایت میکند که نه تنها هزینه نیستند بلکه جزء سرمایه گذاریهای زندگیات به حساب می آیند. سرمایه گذاریهایی که به خاطر ترس های حاصل از ذهن فقیر حتی به آنها فکر هم نمی کردی.
یک تمرین عالی برای ساختن ذهنیت ثروتمند:
بعنوان یک تمرین، لطفاً در بخش نظرات همین صفحه، از ماجراهای خرید ابزارهایی بنویس که فقط به خاطر ارزان بودن، آنها را انتخاب کردی اما دردسرها و ضرر و زیان هایی از زمان، انرژی و هزینه هایی که مجددا برای رفع مسائل حاصل از گذاشتی، برایت ایجاد کرد که در نهایت بسیار گران تمام شد
و نیز زمانیکه ابزار با قیمت گرانتر را خریدی، اما کارایی آن ابزار و نتایجی که در دراز مدت ایجاد کرده، تو را به این نتیجه رسانده که این ابزار بسیار ارزان خریده شده است.
این تمرین به شما کمک می کند ذهن ات را بهتر شناخته و شروع به اصلاح آن و ساختن یک ذهن ثروتمند نمایی.
مشتاق خواندن ماجراهایتان هستم.
سید حسین عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD304MB25 دقیقه
- فایل صوتی ارزش ابزار23MB25 دقیقه
⚘⚘به نامِ خداوندِ وهّاب⚘⚘
🙋♀️سلااام به استادِ عزییییزم.
🙋♀️سلام به مریمِ شایسته ی عزییزم.
🙋♀️سلام به همه ی همکلاسی های عزیزم.
ردِّ پای من در روزِ هجدهمِ سفرنامه ی صمیمی.
اوّل اینکه بگم من بعد از دیدنِ این فایل بلااافااااصله از جلوی لپ تاپ بلند شدم…رفتم یه کیسه برداشتم و تمامِ کفش هایی که بی ارزش بود رو از توی جاکفشی برداشتم و انداختم توی کیسه و بعد توی شوتینگِ زباله.
از کفش شروع کردم چون من عاشقِ کفش خریدن هستم و تا قبل از اومدن توو کلاسِ استاد،باخودم فکر میکردم که من که پولِ خریدِ چند جفت کفش های اصل رو که ندارم که…پس میام چچندتا کفشِ بی کیفیت میخرم و اینجوری تنوع هم داره و تعدادِ کفش هام بیشتره…
ما بعضی وقت ها ممممیدونیم که این ابزاری که دارم میخرم خوب نیست ولی از روی ناچاری خرید میکنیم.
و چچچچقدر این فایل قششششنگ دلیلِ اون ناچاری هارو ….نقشِ باورها رو….نقشِ عزتِ نفس و باورر لیاقت و باورِ کمبود رو از اعماقِ وجودمون بیرون میکشه.
چچچقدر توو این فایل ،وااااضح دیده میشه که از باورِ کمبوده که تن به خریدِ جنسهای بی کیفیت میدیم…
از بی ایمانیِ منِ آرزو هست((خودم رو بگم)) نسبت به بخشندگیِ خدا که حاضرم اجناسِ بی ارزش بخرم چون فکر نمیکنم به اینکه باز هم خدا فرصتِ پولسازی رو بهم میده…(باورِ کمبودِ ایمان…)
از بی ایمانیِ منه نسبت به تواناییهای خودم که یه بار اگر بتونم یه جنسِ باکیفیت بگیرم دیگه خخخیلی ولخرجیه و کوووو تااااا بتونم باز پول بسازم….((باورِ کمبودِ فرصت و توانایی…))
دقیقا همینه استاد.
اینکه بیییینهایت مثال هست در موردِ گرون تموم شدنِ خریدِ یک جنسِ بی ارزش و ارزان…
من چندساله یه کتونیِ اصل رو جرات کردم خریدم و به قولِ شما توو لایوی که گذاشته بودین درباره ی خریدِ کتونیِ اصل و من هههههرکاری میکنم پاره نمیشه و به قولِ شما میرسیم به اینکه چچچچقدر مفت خریدمش…تازه کلی هم فروشنده ش رو دعا میکنیم…کلی حسِ خوب….چچچچقدر بهم ارزش داد….چچچچقدر بهم اعتماد به نفس میداد و میده….
به قول گفتنی خودِ جنس داااد میزنه که من اصلم…
همین کاری که کردم چچچچقدر باورهامو قوی تر کرد…
همین کار که تا فایل تموم شد رفتم کفش های هههرچقدر به ظاهر قشنگ…
به ظاهر متنوع…..
به ظاهر تعدادِ بالا…با بهانه هایی که برای خودم منطقی کرده بودم..اینکه درسته پول ندارم کفشِ اصل بخرم و همش اونو بپوشم تا خراب بشه و اگر خراب بشه که دیگه ندارم اما به جاش چچچند جفت ارزون میخرم تا حداقل سه روز یه بار یکیش رو میپوشم تا دیرتر هم خراب بشه ولی غافل از اینکه کاااااملا اشتباه میکردم و چچچچقدر روی سلامتیِ پام اثر گذاشت فففقط هم بخاطرِ باورهای کمبود که تقریبا به شکل های مختلف در ما بییییدااااد میکرد و در درونمون نهادینه شده بود
من روی منطقم پاگذاشتم و اون کفش ها
رو دور انداختم و احساسِ عزتمندی بهم داد👏👏👏💪💪💪…اینکه من لایقِ بببهترین ها هستم…👏👏💪💪💪اینکه خدای من خدای وهّابه….خدای من ازجایی که من ففففکرش رو هم نمیکنم بهم روزی میرسونه به شرطِ ایمان…
چچچچقدر قدرتمندی رو احساس کردم که ایمانی که عمل نیاورد حرفِ مممفت است💪💪👏👏🙋♀️
من متنِ اولِ فایل رو میخوندم و دقیقا همین ضرب المثلِ انگلیسی یادم افتاد که:
ما اووونقدر پولدار نیستیم که جنسِ ارزون بخریم…
و چچچچقدر این جمله درسته چون داریم عینا توو زندگیمون مصداقش رو می بینیم….
باورِ ارزشمندی….
باورِ لیاقت…
باورِ کمبود…
وااای عزتِ نفس….
هههر فایلی رو که نگاه میکنم حتی اگر روزِ هجدهم باشه…
حتی اگر چهلمین روز هم برسه….
حتی هههههمین الآن استاد بخواد هههمینجوری یهویی بخواد فایل بسازه لایو بزاره باااااز هم ردِّ پای عزتِ نفس رو میشه دید….
من فففقط باید کار کنم رو ذهنم…
رو باورهام…
روی احساسِ ارزشمندی و لیاقتم…چون جهان،جهانِ لیاقت هاست…
کار کنم رو ایمانم…
اونوقته که خداوند همه چیز میشود همه کس را…
اونوقته که خداوند همه چیز میشود آرزو را…
خداوندا!
تتتتنها ممممممیخواهم که تورا بپرستم…🙌🙌
و
تتتتنها و تتتتنها میخواهم از تو کمک بگیرم…🙌🙌
خداااایااااااا🤲🤲🤲
مارا به راهِ راست هدایت فرما….🤲🤲🙏🙏🙏
به راهِ کسانی که به آنها نعمت داده ای….
نه کسانی که بر آنها غضب نموده ای…🤲🤲🙏🙏🙏
و
نه گمراهان…🤲🤲🙏🙏🙏
خدایا🤲🙏🙏🙏🙏🙏
من رو…همکلاسیهام رو…استادم رو… از سپاسگزارانِ نعمت هات قرار بده…🙋♀️🤲🤲
من رو…دوستانِ عباسمنشیم رو…استادم رو از شاکرینِ درگاهت بدون🙋♀️🤲🤲
من رو …دوستانِ عباسمنشیم رو…استادِ عزیییزم رو سرشااار از ایمان کن تا به بهشتت دسترسی پیداکنیم و در ههههمین دنیا بهشتِت رو تجربه کنیم…🙋♀️🤲🤲
آاااامییییین الهی…🤲
آااامین پروردگارم….🤲
آااامین فرمانروای کیهان….🤲
خدای وهّابِ ما….
بخاطرِ صفتِ وهّابیتت بیییینهایت ثروت به مایی که باور کردیم که خودمون خالقِ زندگیمون هستیم عطا کن و کمک کن تا باورهای قدرتمند کننده بسازیم و بتونیم زندگیِ باکیفیت بسازیم و از نعمتها لذّت ببریم
استادم!
خدارو شاکرم که ایییینهمه قوانینش رو توسطِ شما به من و ما یادآوری میکنه…
چچچقدر کلمات حقیر میشن وقتی میخوای اونجور که بااااید از خداوند..از استادت….از همکلاسیهات تشکر کنی…که ایییینهمه توو صفحاتِ این سایت درس دارن برای من…نکته هاااا دارن برای من….
خداااایاااااشششششکررررررت که
من یک عباسمنشی ام💪🙋♀️
این هم مدالِ افتخارم 🤴🏅🥇🎖
آرزومندِ آرزوهاتون آرزو…
در پناهِ خدای وهّاب👋👋👋
⚘⚘به نامِ خداوندِ وهّاب⚘⚘
🙋♀️سلااام به استادِ عزییییزم.
🙋♀️سلام به مریمِ شایسته ی عزییزم.
🙋♀️سلام به همه ی همکلاسی های عزیزم.
ردِّ پای من در روزِ هجدهمِ سفرنامه ی صمیمی.
اوّل اینکه بگم من بعد از دیدنِ این فایل بلااافااااصله از جلوی لپ تاپ بلند شدم…رفتم یه کیسه برداشتم و تمامِ کفش هایی که بی ارزش بود رو از توی جاکفشی برداشتم و انداختم توی کیسه و بعد توی شوتینگِ زباله.
از کفش شروع کردم چون من عاشقِ کفش خریدن هستم و تا قبل از اومدن توو کلاسِ استاد،باخودم فکر میکردم که من که پولِ خریدِ چند جفت کفش های اصل رو که ندارم که…پس میام چچندتا کفشِ بی کیفیت میخرم و اینجوری تنوع هم داره و تعدادِ کفش هام بیشتره…
ما بعضی وقت ها ممممیدونیم که این ابزاری که دارم میخرم خوب نیست ولی از روی ناچاری خرید میکنیم.
و چچچچقدر این فایل قششششنگ دلیلِ اون ناچاری هارو ….نقشِ باورها رو….نقشِ عزتِ نفس و باورر لیاقت و باورِ کمبود رو از اعماقِ وجودمون بیرون میکشه.
چچچقدر توو این فایل ،وااااضح دیده میشه که از باورِ کمبوده که تن به خریدِ جنسهای بی کیفیت میدیم…
از بی ایمانیِ منِ آرزو هست((خودم رو بگم)) نسبت به بخشندگیِ خدا که حاضرم اجناسِ بی ارزش بخرم چون فکر نمیکنم به اینکه باز هم خدا فرصتِ پولسازی رو بهم میده…(باورِ کمبودِ ایمان…)
از بی ایمانیِ منه نسبت به تواناییهای خودم که یه بار اگر بتونم یه جنسِ باکیفیت بگیرم دیگه خخخیلی ولخرجیه و کوووو تااااا بتونم باز پول بسازم….((باورِ کمبودِ فرصت و توانایی…))
دقیقا همینه استاد.
اینکه بیییینهایت مثال هست در موردِ گرون تموم شدنِ خریدِ یک جنسِ بی ارزش و ارزان…
من چندساله یه کتونیِ اصل رو جرات کردم خریدم و به قولِ شما توو لایوی که گذاشته بودین درباره ی خریدِ کتونیِ اصل و من هههههرکاری میکنم پاره نمیشه و به قولِ شما میرسیم به اینکه چچچچقدر مفت خریدمش…تازه کلی هم فروشنده ش رو دعا میکنیم…کلی حسِ خوب….چچچچقدر بهم ارزش داد….چچچچقدر بهم اعتماد به نفس میداد و میده….
به قول گفتنی خودِ جنس داااد میزنه که من اصلم…
همین کاری که کردم چچچچقدر باورهامو قوی تر کرد…
همین کار که تا فایل تموم شد رفتم کفش های هههرچقدر به ظاهر قشنگ…
به ظاهر متنوع…..
به ظاهر تعدادِ بالا…با بهانه هایی که برای خودم منطقی کرده بودم..اینکه درسته پول ندارم کفشِ اصل بخرم و همش اونو بپوشم تا خراب بشه و اگر خراب بشه که دیگه ندارم اما به جاش چچچند جفت ارزون میخرم تا حداقل سه روز یه بار یکیش رو میپوشم تا دیرتر هم خراب بشه ولی غافل از اینکه کاااااملا اشتباه میکردم و چچچچقدر روی سلامتیِ پام اثر گذاشت فففقط هم بخاطرِ باورهای کمبود که تقریبا به شکل های مختلف در ما بییییدااااد میکرد و در درونمون نهادینه شده بود
من روی منطقم پاگذاشتم و اون کفش ها
رو دور انداختم و احساسِ عزتمندی بهم داد👏👏👏💪💪💪…اینکه من لایقِ بببهترین ها هستم…👏👏💪💪💪اینکه خدای من خدای وهّابه….خدای من ازجایی که من ففففکرش رو هم نمیکنم بهم روزی میرسونه به شرطِ ایمان…
چچچچقدر قدرتمندی رو احساس کردم که ایمانی که عمل نیاورد حرفِ مممفت است💪💪👏👏🙋♀️
من متنِ اولِ فایل رو میخوندم و دقیقا همین ضرب المثلِ انگلیسی یادم افتاد که:
ما اووونقدر پولدار نیستیم که جنسِ ارزون بخریم…
و چچچچقدر این جمله درسته چون داریم عینا توو زندگیمون مصداقش رو می بینیم….
باورِ ارزشمندی….
باورِ لیاقت…
باورِ کمبود…
وااای عزتِ نفس….
هههر فایلی رو که نگاه میکنم حتی اگر روزِ هجدهم باشه…
حتی اگر چهلمین روز هم برسه….
حتی هههههمین الآن استاد بخواد هههمینجوری یهویی بخواد فایل بسازه لایو بزاره باااااز هم ردِّ پای عزتِ نفس رو میشه دید….
من فففقط باید کار کنم رو ذهنم…
رو باورهام…
روی احساسِ ارزشمندی و لیاقتم…چون جهان،جهانِ لیاقت هاست…
کار کنم رو ایمانم…
اونوقته که خداوند همه چیز میشود همه کس را…
اونوقته که خداوند همه چیز میشود آرزو را…
خداوندا!
تتتتنها ممممممیخواهم که تورا بپرستم…🙌🙌
و
تتتتنها و تتتتنها میخواهم از تو کمک بگیرم…🙌🙌
خداااایااااااا🤲🤲🤲
مارا به راهِ راست هدایت فرما….🤲🤲🙏🙏🙏
به راهِ کسانی که به آنها نعمت داده ای….
نه کسانی که بر آنها غضب نموده ای…🤲🤲🙏🙏🙏
و
نه گمراهان…🤲🤲🙏🙏🙏
خدایا🤲🙏🙏🙏🙏🙏
من رو…همکلاسیهام رو…استادم رو… از سپاسگزارانِ نعمت هات قرار بده…🙋♀️🤲🤲
من رو…دوستانِ عباسمنشیم رو…استادم رو از شاکرینِ درگاهت بدون🙋♀️🤲🤲
من رو …دوستانِ عباسمنشیم رو…استادِ عزیییزم رو سرشااار از ایمان کن تا به بهشتت دسترسی پیداکنیم و در ههههمین دنیا بهشتِت رو تجربه کنیم…🙋♀️🤲🤲
آاااامییییین الهی…🤲
آااامین پروردگارم….🤲
آااامین فرمانروای کیهان….🤲
خدای وهّابِ ما….
بخاطرِ صفتِ وهّابیتت بیییینهایت ثروت به مایی که باور کردیم که خودمون خالقِ زندگیمون هستیم عطا کن و کمک کن تا باورهای قدرتمند کننده بسازیم و بتونیم زندگیِ باکیفیت بسازیم و از نعمتها لذّت ببریم
استادم!
خدارو شاکرم که ایییینهمه قوانینش رو توسطِ شما به من و ما یادآوری میکنه…
چچچقدر کلمات حقیر میشن وقتی میخوای اونجور که بااااید از خداوند..از استادت….از همکلاسیهات تشکر کنی…که ایییینهمه توو صفحاتِ این سایت درس دارن برای من…نکته هاااا دارن برای من….
خداااایاااااشششششکررررررت که
من یک عباسمنشی ام💪🙋♀️
این هم مدالِ افتخارم 🤴🏅🥇🎖
آرزومندِ آرزوهاتون آرزو…
در پناهِ خدای وهّاب👋👋👋