ارزش ابزار - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-19 10:37:232020-08-23 06:04:49ارزش ابزارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
روز هجدهم سفرنامه
خدای من چه اگاهی نابیی
من یکی از باورهای محدود کنندمو از همین فایل یاد گرفتم
همیشه دنبال این بودم که یه جنسیو ارزون ترینشو بگیرم چون به فراوانی اعتقاد نداشتم و یه جورایی میترسیدم خرج کنم اما الان یادگرفتم به جای اینکه دنبال گرفتن ارزون ترین قیمت یه چیزی باشم به این توجه کنم که اون جنسی که میخرم چه نتیجه ای برای من میزاره و اینو یاد گرفتم در برابر چیزای خوب پول خوبی پرداخت کنم چون نتیجه ای که ازش به دست میارم خیلیی بیشتر از اون چیزی هس که پرداخت میکنم
استاد منم قبلا میگفتم فایلای استاد گرونه و ایناا ولی دیدم وقتی قراره در برابر این اموزشا زندگیم دگرگون بشه وقتی قراره به هرچی میخوام دست پیدا کنم اتفاقاا میبینم چقدم ارزونن اصلا غر نمیزنم فقط دارم تلاشمو میکنم که اون هزینه رو به دست بیارم و بدون اینکه فکر کنم محصولاتی که لازمه رو بخرم چون میدونم نتایجی که قراره ازشون بگیرم هزاران برابر اون هزینه ایه که قراره پرداخت کنم
دوستون دارم خانواده ی عزیزم
بنام خدای ثروتمند
سلام به استاد جان و همه ی عزیزان
ردپای روز هجدهم سفر
اول ازهمه دوست دارم بگم که من الان توی مترو نشستم و خوشحالم که این تغییر رو داشتم که مسیری که همیشه با موزیک سپری میشد الان با فایلهای فوق العاده ی استاد طی میشه و من به تعهدم پایبندم ، خداروسپاسگزارم.
خب برای آگاهی های این فایل باید بگم هیچوقت فکرشم نمیکردم این مدل فکر و نگرش از باورهای محدود کننده ی عدم احساس لیاقت و عدم باور فراوانی باشه و واقعا الان متوجه شدم.
از تجربه ی خودم بخوام بگم من خداروشکر خیلی آسیب و ضرری از کمبود این باورها نخوردم اما تجربه کردم سه چهار بار بخاطر شرایط مالی گول اجناس ارزون رو خوردم و خریدم و شاید یکی دوبار بیشتر استفاده نکردم و بعدش میگفتم کاش یکم صبر میکردم دو قرون دیگه پولمو بیشتر میکردم فلان چیز رو که دوست داشتم میخریدم یعنی گاها دوست هم نداشتم اما صرفا بخاطر قمیت خریداری کردم اما بعد از اون تجربه ها دیگه تصمیم گرفتم از این موضوع دوری کنم چون من جنس کالاها برام خیلی مهم بود ، و به رغم اینکه زمانهایی شاید شرایط مالی خوب نبود یا خفن نبود ولی با همون مقدار پول هم سعی میکردم محصولی تهیه کنم که حداقل از آن استفاده کنم البته با رضایت و خوشحال باشم از خریدنش و خدارو سپاسگزارم که منو با توجه به شرایطم به سمت بهترینها هدایت کرد.
اما از این پس با آگاهی باارزشی که از این فایل دریافت کردم خیلی خیلی بیشتر به این موضوع دقت خواهم کرد که دقیقا بعد از خرید برسم به این جمله ی استاد که : من اینو مفت خریدم!
باید بگم این باورها فقط برای خرید کردن نیست ، از این موضوع شروع میشود وقتی که در چنین موضوعی که روزانه باهاش درارتباط هستیم این باورها رو بسازیم و به کار بگیریم نتیجه ای که حاصل میشود خیلی خیلی باارزش تر از یک خرید کردن است چرا که ما در همه ی جنبه ها لیاقت خود را بالا برده ایم و فراوانی را باورکرده ایم و این نکته ی کلیدی ست که درهای تجربه ی نعمت و ثروت بیشتر را برای ما باز میکند.
خداروسپاسگزارم بابت تعهد و تلاشم برای عمل به آگاهی ها و از استاد و خانم شایسته ی عزیز هم برای عاشقانه آموزش دادنشون سپاسگزارم :)
در پناه خدا باشید
سلام نازنین جان
چقدر حس خوب بهم داد این نوشتتون
خوشحالم که این تغییر رو داشتم که مسیری که همیشه با موزیک سپری میشد الان با فایلهای فوق العاده ی استاد طی میشه و من به تعهدم پایبندم ، خداروسپاسگزارم.
منم الان سه ماهه صبح تا شب فایلای استادو گوش میدم مثل شما تو مترو هم گوش میدم یه وقتایی میشد از خودم میپرسیدم یعنی تو مترو که میرم میام هستن کسایی که اونا هم به حرفای استاد گوش بدن ؟ الان دیدم آره و آگاهی داره هر روز بیشتر و بیشتر میشه
و من سعی میکنم عمل کنم و امروز معجزه مو اومدم تو روز 18 ام رد پای تحول زندگیم بنویسم بعد نوشتن اومدم پایین تر دوتا نظر خوندم دومی که شما بودین حرفتونو خوندم تایید کردم گفتم ببین طیبه تو این سه ماه چقدر برات معجزه رخ داد و امروز خدا با یه اتفاق به ظاهر بد پاره شدن تابلوم مسیر زندگیمو ،نقاشیامو تغییر داد و قراره برن نمایشگاه خارجی
و همه قدرت خداست و کن فیکونش
براتون عشق،شادی،آرامش،سلامتی و بینهایت ثروت از خدا میخوام
بنام خدا
باسلام
تمرین این فایل
نشانه امروزم بود
چندروزه یک چندتا خرید انجام دادم. وامروز هم خریدی انجام دادم
خرید اول گران قیمت ترین مکت رو واسه خونمون خریدیم منو شوهرم که شوهرم میگف. نگو این هزینه رو دادیم واسه مکت ک خانوادم میگن چ خبره
ک من گفتم یعنی قراره واسه بقیه توضیح بدیم خوب کاری کردیم چیز باکیفیت خریدیم
چندروز گذشت واسه بچه هام پارچه خریدم دوختم پارچه ها خوشکل هستن اما پارچه ی پسرم ریزش داشت و روی لباسای بقیه مخملش میریخت ک وقتی یکی بغلش. میکنه میگه این پارچه چقد ریزش داره لباسامو پرزی کرد.
گذشت امروز آشنا شدم بایک بنده خدایی پارچه فروش هست پارچه برام آورد تا خونه وخیلی خوشم اومد از پارچش خوشکل ضخیم بدون ریزش گرون هم نبود ک مادر همسرم اصرار داشت بابا باهاش حرف بزن تخفیف بده واست چرا هیچی نمیگی
من خندم گرفت بهش گفتم میدونی
پارچش خیلی خوب بود تلفنی بهش گفتم خوشم اومد از جنسش گف خب خوب ک هست اما گرون نخر
ک این فایل امروز بازشد واسه من گفتم چقد جواب خداوند دقیق هست همیشه ک راهت درسته
و موضوع بعدی من بچه شیرخوار دارم خیاطی میکنم کشیدن یک الگو ک تمیز و دقیق اندازه ی طرف دربیات زمان وحوصله میخات
چندتا لباس دوختم ک اصلا باب. دلم نبودن چقد باید پروف گیری میکردیم تا سایز دربیات
تا هدایتی آشنا شدم با یکی الگو آماده طراحی میکنه وبرام ارسال کرد ک مامانم وجاریم اینا گفتن چقد هزینه کردی واسه یادگیری خیاطی توووو
گفتم ارزش داره تا کی باید دست رو دست بذارم وهیچ مهارتی کسب نکنم ک مثلا پولی خرج نشود….
امروز ایده اومد بقیه ی الگوهارو بخرم ک کامل بشن و بتونم هرلباسی رو بدوزم بهم گفته شد نترس وادامه بده خدا تااینجا رسوندت بقیش هم همراهته هم پولشو بهت میده هم مهارتشو هم مشتریتو
چون اون قبلیا ک گرفتم چقد راحت همون یکبار میذاشتم روی پارچه وبرش ودوخت راحت میشد
لباسی ک 2 هفته میدوختم 3روزه دارم میدوزم وچقدر تمیز تر شد کارم ک خودم لذت میبرم واون استرسها خیلی کم شد چون نتیجه ی کار خیلی خوب بود
واین فایل مهرتایید زد که من بقیه راهو برم وادامه بدم
وحاضر باشم بها بپردازم برای رسیدن ب هدفم ک خیلی ارزشمنده
همیشه همسرم خوراکی های باکیفیت میخره بهترین میوه ها و حتی یادم نمیات چیزی بیاره وقت استفاده خراب بوده وانداختم دور وهمون سبزیجات میوهای ک میاره یک هفته یا دوهفته بستگی ب تعداد خوراکی داره برامون میمونه
بااینکه
هروقت رفتم خونه پدرشوهرم هرچی میخرن ازین نگاه ک پولی خرج نشه و اون روز دعوت بودم خونه یکی
گوجه گرفته بود نصفش رو انداختیم سطل آشغال واخرشم گف گوجه گرونه بابا
اما سعی میکنن هرجوری باشه ازون سیفی جات سبزیجات ومیوه ها ی خراب استفاده کنن که ضرر نباشه اما در آخر ارزش اون شخص دروناً اومده پایین و ب جهان ثابت میشه ک لیاقتش درحد چیزهای بدرد نخوره
و همیشه بقیه تعجب میکنن ک چرا همیشه کسی ک از راه دور میات بهترین هدیه اش نصیب من میشه هههه
ومیگن ک تو شانس داری والا
دلیلش شانس نیس دلیلش اینه همیشه حاضرم بهای چیزی ک میخام بهش برسم رو میدم حالا وسیله ی خوب باشه تفریح باشه یادگیری مهارتی باشه چون میدونم بارسیدن بهش خوشحالتر میشم وزندگی حتما راحتتر میشود
خدایا شکرت هرروز وهرلحظه درحال هدایت منی
استاد جانم سپاسگذارم ک وسیله ی هدایت ما شدین دوستت دارم
بسم الله الرحمن الرحیم.
فصل یک | روز هجده.
سیام دیماه هزار و چهارصد و سه.
سلام میکنم به همه عزیزانی که این دیدگاه رو میخونند.
استاد استاد استاد استاد استاد استاد، من تو کف پدر شمام:)))))) خیییییلی دوست دارم بدونم الان کجاست چکار میکنه، عجیب آدمی هستند ایشون، امیدوارم هرجایی هستند سلامت باشند.
من این فایل رو چندسال پیش گوش داده بودم و انقدر رو من تاثیر داشت که وقتی برای بار دوم روزشمار رو شروع کردم همش منتظر بودم برسم به این فایل که استاد توش قابلمه استیل خریده بود. خب خداروشکر این خواسته هم تیک خورد.
و اما تمرین این فایل؛
ابزارهایی که ارزون خریدم ولی برام گرون تموم شد:
یک) یبار یادمه بجای اینکه برم خونه غذای خوب درست کنم و حسابی از آشپزی و خوردنش لذت ببرم تصمیم گرفتم از بیرون فلافل بخرم که هم توی وقتم صرفهجویی بشه و بتونم به کارهای دیگهم برسم و هم حوصله آشپزی کردن نداشتم.
و خب جوووری مسموم شدم که راهی بیمارستان شدم و دلدرد و دلپیچهای که منو به غلط کردم انداخت.
دو) سال دوم راهنمایی بودم فکر کنم که برای اول سال تحصیلی کفش خوب نخریدم و یه کفشی خریدم که مدلش برام جذاب بود اما اصلااااا کیفیت نداشت، و من جذابیت رو فدای کیفیت کردم، در طول اون سال تحصیلی من با همین تفکر شش جفت کفش خریدم که همه ارزون بودند و قشنگ و پامو میزدند اذیتم میکردند و الان که فکر میکنم میبینم اگه یه جفت کفش خوب میخریدم لازم نبود شش بار کفش بخرم و انقد خودمو آزار بدم.
سه) همسرم یه گوشی آیفون داشت که یکم مشکل داشت و زود شارژ خالی میکرد و منم گوشی داشتم اما نو نبود ولی سالم بود و کار میکرد، خلاصه شوهرم یه گوشی جدید شیائومی خرید و به من گفت از این استفاده کن و من چون عشق آیفون بودم گفتم نه شیائومی مال تو، آیفون تو مال من.
فکر میکنید چیشد؟ کلا دو سه ماه از اون آیفون استفاده کردم و خاموش شد و تا همین الان هم روشن نشده، کلی عکس توش دارم که دیگه بهشون دسترسی ندارم، تازه تو همون مدتی که استفاده میکردم همش خاموش میشد خیلی اذیتم کرد ولی دلم خوش بود که دوربینش خوبه اونم چه دوربینی لکه افتاد بود رو لنزش و یه گوشهش کلا تار بود، هعیییی عجب کارایی کردم من.
اگه بیشتر فکر کنم بازم یادم میاد ولی فعلا همینا دم دستم بود.
بریم سراغ بخش بعدی.
ابزاری که با کیفیت بالا و نسبتا گرون خریدم ولی راضیام:
یک) لباسهایی که برای نینیکوچولوم خریدم همه باکیفیت عالی هستند و حتی یکبار هم پسرم دچار حساسیت یا ناراحتی بابت بدجنس بودن لباسهاش نشده.
دو) یه کتونی خوب نیوبالانس خریدم که بسیاااار راحت و خوشگله، هربار میپوشم کلی حس رضایت دارم.
سه) مدت زیادی بود که لباسهام جمع نمیشدند هرچقدر مرتب میکردم بازم یه روز بعد همون اش و همون کاسه، یه رگال خریدم که فوقالعاده تو نظم دهی لباسهایی که تو چمدون و کمد میچپوندم بهم کمک کرده و فوقالعاده راضیم.
چهار) چندوقت پیش یه پولی به دستم رسید که رفتم طلا خریدم و هربار نگاش میکنم لذت میبرم، درحالی که اگه نخریده بودم تا الان دود شده بود رفته بود هوا.
مطمئنا اگه بیشتر فکر کنم بیشتر میاد تو ذهنم ولی به نظرم کافیه.
ممنون از کسایی که تا اینجای دیدگاه همراهیم کردند.
الحمدلله رب العالمین.
به نام الله یکتا خالق جهان هستی
سلام برگ هجدهم سفرنامه
ارزش ابزار
فکر می کنم خیلی از ماها و در خیلی از موارد خرید جنس ارزان ولی بی کیفیت را به جنس گران ولی با کیفیت بالا ترجیح دادیم و الان فهمیدم چیزی به نام ذهن فقیر و باوری به نام عدم احساس لیاقت علت این رفتارهای ماست.
اگر بخوام تجربه خودم رو از این موضوع بگم یادم یکبار یک ریمل خریدم از دستفروش ۱۵ هزار تومان و اصلا نمی ارزید و یک بار هم استفاده نکردم ولی یک رینل خریدم ۷۰ هزار تومان از مغازه که اول فکر کردم گران خریدم ولی همین ریمل حدود دو سال و نیم برایم کار کرد بدون اینکه خشک شود و عالی بود.
این یک نمونه کوچک بود و اعتراف می کنم این ذهن فقیر من بود که نمی گذاشت خود را لایق یک جنس با قیمت بالا و البته با کیفیت بدانم
خیلی باید روی این ذهن فقیر خود کار کنم و خود را ارزشمند بدانم خود را لایق بهترین ها بدانم و اگر پول خرید کالای با کیفیت را دارم از خود دریغ نکنم.
متاسفانه من همیشه دنبال ارزون بودم دنبال تخفیف های خفن .. کلی پول جمع کرده بودم قبلا یه ماشین برای خودم بگیرم فقط یادمه بیشتر از خود ماشین خرجش میکردم همیشه ی خداهم شیشه کنار راننده خراب بود یه سری هم تو جاده بودم یهو درش باز شد اصن یه وضعی … اما الان اگه پول نداشته باشم دیگه دنبال ارزون نیستم شایدم بد نباشه بعضیاشون ولی این نوع فکر فقط رو بی پولی بیشتر و عدم لیاقت برمیگرده..
به نام یگانه پروردگار جهان هستی
روز 18 سفرنامه
سلام به همه عزیزان
چقدر قشنگ بود حرف هایی که استاد در این فایل میزدن… چقدرررر منطقی بود.
چقدر صحیحه اینکه بگیم اجناس و خدماتی که در ظاهر قیمت پایین تری دارن،در واقع بسیااار بسیاار گران هستن! چرا که یا در ازای اونها مواردی مانند سلامتیمون عمرمون آرامشمون رو از بین میبریم یا هم در واقع پولمون رو دور ریختیم!!!
اگر طبق تمرین بخوام چند تا مثال بزنم:
1. چند سال پیش به ظن اینکه تبلت مارک غیر معروف تر درسته ارزون تره ولی کار منو راه میندازه یدونه خریدم و فکر میکردم برد کردم و برند های معروف گوشی و تبلت فقط پول شهرتشون رو میگیرن. ولی از همون روزی که از یه فاصله کم از دستم افتاد و دیگه روشن نشد فهمیدم که من زرنگی نکردم و در واقع باخت دادم، بدم باخت دادم
2.برای گوشیم خواستم قاب بخرم و مثلا زرنگی کردم و یه قاب سیلیکونی ارزون براش پیدا کردم. اما 4 5 روز نگذشته بود که به معنای واقعی کلمه به یک آشغال تبدیل شد و مجبور شدم یه خوبشو بخرم
3.یه روسری ارزون خریدم و کلی هم خوشحال بودم ولی در اولین استفاده نخکش و خراب شد
4.برای اینکه پول کمتری بدم یه کلاس زبان عادی رفتم و نزدیک یکسال فقط عمر و پولم رو هدر دادم و هیچ چیز نصیبم نشد
خدایا شکرت بابت روز هایی که این اشتباهات رو کردم و فهمیدم که ارزون خریدن و کمتر پول دادن زرنگی نیست بلکه بزرگ ترین اشتباه زندگیه
خدایا شکرت که بوسیله این فایل بهم فهموندی که ریشه اش باور کمبود و احساس عدم لیاقته!
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که یک بار دیگه ام هدایتم کردی و یه اشتباهم و راه حلش رو گذاشتی جلوم
و سپاسگذارم از استاد بزرگوار و مریم عزیزم که متن های دلی جادوییش انقلابی در وجود ما به پا میکنه…
شاد و سلامت باشید
سلام به همه عزیزان و استاد گرانقدر
استاد نکته مهمی رو اشاره کردن و به نظر من تمام کسانی که جنس بنجل و ارزون میخرن ذهن فقیری دارن .
دوستی دارم که همیشه دنباله ارزونه و همیشه هم مشکل داره – وسایلی که میخره همیشه خراب میشه -همیشه زمان و فکرش رو در این مسیر تلف میکنه !
چند وقت پیش سر یه خریدش خیلی عصبانی بود . من خیلی سعی میکنم که دیگران رو قانع نکنم ولی این بار ناخودآگاه بهش گفتم تو ذهن فقیری داری
خیلی جالبه با وجود اینکه به شدت متعصبه به فکر فرو رفت و گفت : آره درست میگی . بماند که بعدا دوباره همین روال رو ادامه داد چون باورش اینه که زرنگی یعنی اینکه بتونی ارزون بخری .
در مورد آموزش هم همینه – بارها و بارها دوره های آموزشی متعددی رفتم ولی سالها اتفاق عجیبی در زندگی من نیافتاد ولی زمانی که دوره های سایت رو خریدم از همه جهت زندگی من دچار تغییر شد .
شاد و پیروز باشید
با سلام
عزیزان امید دارم سربلندتر باشید ..
من سال 2014با سایت اشنا شدم و خارج از ایران بودم
مجموعه دیدگاهها و شخص عباسمنش کمک زیادی به من کرد تا قانون دنیا رو بفهمم مدتهای زیادی با این سایت زندگی کردم قوانین را اجرا کردم و نتایج خوبی دریافت کردم تا اینکه بدلایل سیاسی روابط ایران و کشور خارجی که من اقامت دایم داشتم بهم ریخت و ماجراهای بسیار زیادی اتفاق افتاد و عمیقا من را تحت تاثیر قرار داد
و اینکه من تحصیلات بیزنس زیادی در زمینه املاک دارم و دوره های تخصصی زیادی گذرانده ام و مایلم بعنوان کسی که زندگی پر تلاطمی داشته و از اعضای قدیمی سایت میباشم و تقریبا مطالعات گسترده در زمینه موفقیت داشته و از صمیم قلب جناب عباسمنش را قبول دارم لذا جهت نتیجه بهتر و رفع تمام موانع ثانویه یعنی دراز مدت بعد از شروع مسیر جناب استاد همفکری و اینکه نتایج نهایی و موفقیت عظیم چگونه حاصل میشود که مطمینا دغدغه خیلی از اعضا قدیمی سایت میباشد محلی را در سایت درخواست بدهیم و حلاجی کنیم در صورت موافقت و امضای دیجیت شما مبنی بر قبول پیشنهاد بنده و این پیغام قطعا استاد پشتیبانی خاهند کرد و قطعا نتیجه نهایی و موفقیت عظیم نصیب خاهد شد لذا در همین صفحه نظرات موافق را بفرمایید و انشالله ادامه خواهیم داد …
منتظر پست بعدی من باشید به یاری حق در پناه خدا ..
منتظرم..
سلااااااااااااااااااااااام به دوستای گلم و استااااااد عزیزم و البته خانم شایسته عزیز
مدتی بود که در سایت فعالیتی در قالب نظر و دیدگاه گذاشتن نداشتم
اما امروز فرصتی گران بها بدست اوردم که بیام اینجا براتون کلی حرف بزنم دلم تنگ شده بود برا همه
هدایت شدم که بیام بگم از انچه منو به تفکر وادار کرد
خانم شایسته عزیز چه سفر فوق العاده ای اغاز کردین
متاسفانه من از اغاز همراه شما نبودم ولی از امروز بیشتر تصمیمم گرفتم که همراه بشم با دوستای خوبم من عاشق سفرم ، دوس دارم همه جا بگردم و سیر کنم این سفر هم حتما برای من بسیارگوهر بار و ارزشمند خواهد بود
من با حجمی از پیام های سایت همراه بودم که هر روز به یه بهانه ای میگفتم بعدا میام میخونمشون ، حتی همسر عزیزم هم چندتا از این پیام هارو برای من ارسال کرد، و گفت حتما بخونشون
منم توی ذهنم بود حتما میخونمشون ، ولی از خاطرم رفت
تا امروز که رفتم سراغشون
چقد عالی بودن ، هر بار که میخوندمشون حسم عالی میشد از اون حسا که لطیف میشی اروم میشی دلت میخواد یه اهنگ بی کلام لایت بزاری بری تو اعماق خاطره های شیرین اینده و ارزوهات
حسش با هیچ چیز عوض نمیشه کرد ،
باور کنید همین حس ها وجودمون خالص و خاصمون میکنه ، چون از درون میاد و در جهان پخش میشه ، در جهان و کل کهکشان نفوذ میکنه ،
دوستای عزیزم قدر این حس ها رو بدونید که هر کسی تجربه نمیکنه ، برای کسی قابل لمس نیست .
خیلی دوستون دارم
من قبل از این نظری که داری مینویسم خودم رو لایق نظر گذاشتن نمیدونستم
نظر میذاشتم ولی پشتش احساس عدم لیاقتِ احساس اینکه تو هیچی،، میومد
تا امروز که به خودم گفتم بسه دیگه
بسه دیگ ، من به اندازه ی خودم با توجه به شرایط زندگیم اینقد پیشرفت کردم که خودمو لایق بدونم ، نمیتونم بگم که این حس لیاقتِ خیلی قویِ
ولی میتونم بگم قوی تر از قبل شده
درک خودِ قانون و اصلش هم به نوعی به من باور لیاقت داده
الان که دارم مینویسم توی پرانتز بگم نجوا اومد که ننویس طولانی میشه کسی نمیخونه
حوصله سر بر میشه )
ولی من مینویسم ، باید بنویسم باید بنویسم و فکر کنم
اگر الان ننویسم هیچ موقع نمینویسم
هیچ موقع …
داشتم میگفتم بله درک قانون هم به احساس لیاقت میده ، اینو با خوندن نظر یکی دوستانم در بخش عقل کل متوجه شدم خیلی وقت پیش .
والان بیشتر حسش میکنم ، به اندازه ای که قانون درک کردم.
من هفده سال خورده سن داشتم که با استاد اشنا شدم و نزدیک به 1 ماه 13 روز دیگه وارد 19 سالگی میشم
در این مدت روزهای خوب و به ظاهر بدی رو طی کردم
و هر چقدر که بیشتر توجه میکنم میفهمم واقعا تجربه یه خواسته مثل خوردن فلان غذا ، یا رفتن به مکان لوکس ، یا سوار شدن به بهترین هواپیما هااو… نمیشه گفت لذت بخش نیست چرا اتفاقا هست
ولی واسه همون لحظه که تجربش میکنی
شب 14 یا 15 تا تیکه جگر درشت خوردم
دهانم چنان اب افتاده بود و بدو بدو رفتم که کباب کنم و بعد شروع کردم به خوردن یکی یکی خوردم و تموم شد اون موقع گفتم ببینا واقعا لذتش همون موقع بود الان لذتی که ازش داشتم ندارم
و این تنها اینو به من یاد اوری میکنه که خواسته های ما همون خواسته های مادی مثل خونه و ماشین , یه نمادی از پیشرفت میتونه باشه
اما اونچه که داره برای من ارزشمندتر میشه اون حس است ، اون حسِ که از ساختن باور لیاقت و فراوانی و… میگیرم شیرینی خیلی زیاده
استاد حتما درک میکنن و دوستانی که درک کردن
و البته خودم به اندازه ای که کار کردم
این حس هاس که اون حس های خوبِ که لذت داشتن فلان ماشین لذت بخش میکنه
اون حسا نباشه خونه لوکس تصویر یه خونه خراب و داغونِ
واقعا احساس ماست
درکش خیلی مهمِ، خیلی دو ست دارم بفهمم و درک کنم یکی یکی جملاتی میشنوم از هر کدوم از بچها و استاد ..
اما من امروز به قسمتی از صحبت های خانم شایسته در کانال برخورد کردم و همون نزاشت من به جلوتر برم و به بقیه فکر کنم
????????????
هرچه به شناخت بهتری از خودت برسی، هرچه بهتر بتوانی ارتباط میان رفتارها و نحوه نگاهت را پیدا کنی، ترمزهای ذهنی عمیقتری را میشناسی و معمای ناکامیهای بیشتری در زندگی، برایت حل میشود. آنوقت است که بهتر میفهمی تغییر باید از کجا و چگونه شروع شود.
همین تغییرات کوچک در رفتار است که، باورهای قدرتمندکنندهای برایمان میسازد تا دیگر نگرش گذشته را نداشتهباشیم.
در واقع تغییر رفتارها، با تغییر نگرش شروع میشود. تنها زمانی مصمم و موفق به تغییر رفتارت میشوی که متقاعد شوی این نحوه نگرش اشکال دارد.
????????????
البته من دو خط اول را خواندم ذهنم فرصت ادامه نداد و مشغول فکر کردن شدم
با خودم فکر میکردم که نگاه خیلی نقش مهمی داره
نگاه که استاد با نام های ایمان یا نیت یا باور یا میشه گفت توجه عنوانش کردن
اگر نگاه من در یک موضوع تغییر نکنه
رفتارمم تغییر نمیکنه
پس بیایم یکم دقیقتر توجه کنیم به خودمون ،
بجای تغییر رفتار
بجای تمرکز کردن به این که رفتارم رو در موضوعی عوض کنم
بیایم اول به ابتدای خط نگاه کنیم
به سر خط
یعنی نگاه
با خودم میگفتم اگر نگاه من به این موضوعی که درگیر هستم و میخوام تغییرش بدم عوض کنم دیگه نیازی ندارم که اینقد انرژی بزارم که رفتاره عوض کنم
اساسا تغییر رفتارت کاری بیهوده و به قول استاد مثل آب در هاون کوبیدنِ
و فقط انرژیتو هدر میدی
کاری که 95 در صد مردم جهان دارن انجام میدن
اونها بجای نگاه کردن به ریشه، نگاه به ساق ها میکنن
اینجوریِ که میخوان شکل قرار گرفتن ساق اون گیاه با دستاشون (زور فیزیکی ) تغییر بدن ، بدون تأمل بدون پرسیدن چرا در خودشون
هی به این کار ادامه میدن تا به قولی
فرجی بشه
اما یکم توجه نمیکنن که این ساق ها از ریشه ای میاد که مدتها پیش بنای اون در زیر خاک در حال ساخت بوده
و اون ساق ها از ریشه زده بیرون
پس تا زمانی که ریشه دس خوش تغییر نشه شکل قرار گرفتن ساق ها هم تغییری در خودشون پیدا نمیتونن کنن
و چقدر این طبیعیت پر از حکمتِ که میتونیم ازش درسهاا بگیریم در زندگی .
دقیقا ماهم اینطوری هستیم
تا من اون ریشه ها رو درست نکنم تا من نوع ریشه شکل و قالب درس نکنم
هیچی تغییر نمیکنه
به خودم گفتم مریم چرا اینقدر تلاش بیهوده کنی ، چرا انرژیتو بزاری روی تغییر رفتاری که خوشت نمیاد وقتی هنوز نگاهتو نسبت بهش نتونستی توی خودت تغییر بدی .
تو باید سعی کنی و نگاهت تغییر بدی
و به اندازه ای که نگاهت تغییر میکنه
رفتارت تغییر میکنه
به اندازه ای که سعی میکنم پاداشم میگیرم
اینجاهاا بود که نگاه کمالگرایانم چسبید به تفکرات بالام
توی این مدت نگاه کمالگرانه من که از عدم درک قانون تکامل و کمبود عزت نفس میاد و الان خیلییی بهتر شده
خیلی خوب میومد که منو همراهی کنه?
خب دیگه جوری داره میشه که وقتی مسئله ای پیش میاد منو همسرم یه گوشه ذهنمون میره سراغش ک نکنه از اون باشه
امااااا
از نگاه گفتم
کمالگرایی بیشتر از هر چی تمرکزم میبرد و حتی الانِ میره روی رفتارم
یعنی میگه
خب مریم الان پر قدرت باا انگیزه شروع کن
وارد عمل شو ، عمل کن منم میرم که عمل کنم ولی طولی نمیکشِ قفل میشم بعدش بیادم میاد آخ باید روی باورامم کار کنم اصل همون باورس بعد عملِ.
چنان انگیزه وحشتناکی میندازه که
میرم توی فکر اینکه ایووول n ساعت تمرین فوتسال انجام بدم
میگه بلند شو همین الان
شروع کن ،
بعدش یه جوریی انگیزش میاد که من فکر میکنم اگر با اون حالت نرم سراغ کارام و هدفم حتما بی انگیزم و حرکتی ندارم براشون
، منم که دنبال پیشرفت
گول میخورم با همون نگاه کمالگرایانه خودم که فکر میکنم آدم موفق و برنده ای هستم میرم سراغ کارام
اما طولی نمیکشه که فروکش میکنم
این مثال استاد ریاضیات و دیفرانسیلم
بهم دو سال پیش گفت
گفت :
مریم تو عین اب توی کتری میمونی کا میزارن جوش میاد وقتی جوش اومد و قُل زد و دماش رفت بالا
خیلی کمش میکن
دماش میاد پایین دیگه قل نمیزنه
و دوباره دما رو میبرن بالا باز شروع میکنه به قل زدن و
این روند ادامه پیدا میکنه
و وقتی به از ابتدا و انتهای یه سال تحصلیمو توی دبیرستان نگاه میکنم میبینم
همش بالا میرفتم میومدم پایین
یه موقع نمرات به شدت عالی ، نمره گرفتن توی شرایطی که تحت فشار بودم
بعدش اومدم پایین و نمرات پایین تر
و چقدر خوب و عالی خانم شایسته گفتن :
همین تغییرات کوچک در رفتار است که، باورهای قدرتمندکنندهای برایمان میسازد تا دیگر نگرش گذشته را نداشتهباشیم.
مریم باید درک کنه هر کدوم از این الهامات کوچیکی که داره بهشون عمل میکنه
اگه هر کدوم نباشه نمیتونه مستقل بشه نمیتونه به استقلال درونیش برسه
هر کدوم قدمی هست که برداشته نشه قدم بعدی و راه بعدی گفته نمیشه و
و نادیده گرفتن همین قدم های کوچیک به منظور نادیده گرفتن ارزوها و خواسته های ماست
پسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
وقتی دوست من بیا که باهم هر قدم کوچیکی که بر میداریم رو ارزشمند بدونیم
هر قدم ما یه دلگرمی ِ،، دلگرمییییی
منتظر من باشید حتما?
خیلیی ممنونم از شما ، از همه چی
ممنونم که هستین ، ممنونم ازت مریم که هستی و خدا که همیشه هست
و تشکر فراوان از استاد که ، عشقشون رو جاری میکنن
استاد به زودی فلوریدا میایم همراه عزیزم خدمتتون، فقط کافیه تکامل فرکانسیمون با لذت طی کنیم نه تکامل زمانی .
بووووووووووووووووس واسه استاد ومیکائیل و همسشون و بچهاااای سایت ???
خیلی دوستتون دارم که هوای همدیگرو دارین?????
17 /10/97
عالی بود مریم جان???
مچکرمم هانیه جان?
بسیار عالی لذت بردم مرسی ازت???
خیلی سپاس دیاکوی عزیز???