ارزش ابزار - صفحه 16

1123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ارام خیام گفته:
    مدت عضویت: 2553 روز

    دقیقا میرم اصل مطلب را بنویسم

    چند وقت پیش وارد بیزینس جدیدی شدم که به لطف خدا و اشنای با استاد و خرید کشف قوانین و قبل از ان هم اعتماد به نفس و هدف گذاری

    قرار بود برای کار جدیدم سرمایه گذاری کنم ولی نسبت به اموزشهای استاد عزیز باعث شد فقط به خودم یاد اور بشوم که لطفا بزار مسیر کاریت تکاملش را طی کنه و فقط به خودم میگفتم مسیر الهی با دیدگاه الهی پیش روی من کار ها را اسان میکنه و باور کنید چنان لبخندی چندین ماه در دلم و روی صورتم نقش بسته و کارم عالی پیش میره که احساس میکنم من در مسیر فقط داخل یک هواپیما نشستم و از منظره لذت میبرم و سپاسگذارم که اینقدر شما وسیع هستید و الهی بهترینها برای همه و شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    فروغ گفته:
    مدت عضویت: 2555 روز

    سلام و صدتا سلام به استاد مهربان و دوست داشتنی مون آقای عباسمنش.

    استاد این فایل هم مثل بقیه فایل ها ذهن ما رو به پویش و جستجو برای شناسایی افکار ناکارآمد وامیدارد و کلی حس خوب رو منتقل میکنه.

    در خانواده ما باورهای مالی غلط زیاده و البته باورهای مثبت خوبی هم والدینم به من آموزش دادن یکیش همین خرید ابزار با کیفیت هست. پدر خدابیامرزم همیشه توصیه میکرد که جنس دست دوم نخرید چون اگر خوب صاحبش اونو نمیفروخت… و دیگه اینکه در حد توانش تلاش میکرد هرچیزی رو بهترینش رو بخره و به اصطلاح طبع بلندی داشت و ما بچه ها هم همین رویه رو داشتیم. و خود من هم تا حد توان کفش لباس و هرچیزی رو که میخریدم معمولا از بهترین نوع موجود در بازار بود. وحتی گاهی بخاطر این مورد سرزنش هم میشدم. تا اینکه با فوت پدر و پیامدهای ان سطح مالی ما افت کرد بخصوص از سال ۸۴… که همزمان شد با رفتن من به دانشگاه… ولی هرطور بود باز هم سعی میکردم شیک و با کیفیت لباس بپوشم ولی بچه های دانشگاه تا متوجه میشدت فلان قیمت رو واسه کفشم پرداختم شروع به تمسخر می کردن که تو چقدر خنگی که میری و همچین پولایی خرج میکنی بیا من با پول کفش تو پنج جفت کفش میخرم و مدل به مدل می پوشم….از اونجایی که اعتماد به نفس بالایی نداشتم و خجالتی هم بودم روم نمیشد بگم که شما اشتباه میکنین خلاصه با افت وضعیت مالیم باور من هم کم کم تغییر کرد و به اجناس ارزان گرایش پیدا کردم.یه روز که ماشین لباسشویی قدیمی مون که آمریکایی اصل بود و پدرم خریده بود رو بخاطر اینکه میگفتن مصرف برقش زیاده رو دادیم به نمکی و گفتیم میریم ماشین جدید میخریم.اما تا اومدیم بخریم قیمت ها به شدت بالا رفت و ما باز بخاطر ذهنیت فقیرمون رفتیم ماشین لباسشویی خریدیم که ارزان باشه و به وسع مالی مون بخوره در حالیکه همان زمان میشد با مبلغی پول بیشتر ماشین بهتری بخریم و الان هروقت از این ماشین استفاده میکنم حس بدی میشم ویاد اشتباهم میفتم. البته این اشتباه در موارد دیگه هم تکرار شد… تا اینکه اوایل تابستان با سایت استاد آشنا شدم و به فکر کشف باورهای منفی مالی خودم افتادم که یکیش همین جنس ارزان خریدنه

    که باخودم گفتم آره زهرا

    یکی از موانع ذهنی تو اینه این چند سال اخیر فکر می کردی اونایی که جنس ارزون میخرن باهوش ترن و اقتصادی تر فکر میکنن

    اما تو با این خریدها به جهان این پیام رو میدی که من لیاقت جنس خوب و با کیفیت ندارم…

    من میترسم واسه جنس خوب هزینه کنم

    میترسم با خرید جنس با کیفیت فقیر بشم

    میترسم که دیگران مسخره ام کنند

    و اینم بگم بچه ها یکی دیگه از اشتباهات من تو چندسال اخیر این بود که برخلاف میلم میرفتم تو مغازه های ارزون فروشی و خودمو قانع می کردم باید صرفه جویی کنم یا اینکه درست نیست ملت در کمبود و نداری هستن اونوقت من فلان قیمت بابت یه جفت کفش یا لباس بدم.

    خدا رو شکر الان حتی اگر قصد خرید هم ندارم حاضر نیستم مغازه های بنجل فروشی رو دید بزنم و به خودم میگم یادت باشه به هرچی توجه کنی همونو جذب میکنی…پس به اجناس گرانقیمت و باکیفیت توجه کن اینجوری جهان کاری میکنه که تهیه اش کنی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ویدا صائب فر گفته:
    مدت عضویت: 2506 روز

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی

    منم مثل اکثر ادمها با این طرز تفکر بزرگ شدم با اینکه میدونم اگر بیشتر پول بدم میتونم بهترین چیزها رو داشته باشم اما باز هم موقع خرید به قیمتها توجه میکنم همیشه چیزهای ارزون میخریدم . سالهای سال بخاطر کمر درد مدام عذاب کشیدم و چقدر هزینه پزشک دادم اما کسی نتونست مشکلم رو حل کنه و در نهایت خودم متوجه شدم بخاطر کفشهای بی کیفیتی که میپوشم و از چند سال پیش رفتم سراغ کفشهای گرون و با کیفیت و خداروشکر کمر دردم کاملا برطرف شد و خوب خوب شد اما هنوز نتونستم بخاطر درآمد کمم روی بقیه لوازم اینکار رو بکنم ولی سعی کردم کیفیت اجناسی که میخرم رو یه درجه ارتقا بدم به امید روزی که همه ما بتونیم همیشه صاحب بهترین چیزها باشیم چون ما لیاقتمون خیلی زیاده به قول استاد ما پاره ای از خداییم و خدا بهترینه پس ما هم باید بهترینها رو داشته باشیم .

    دوستتون دارم موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    ابولفضل علمداران بایگی گفته:
    مدت عضویت: 3437 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته

    واقعا چه واضح فرمودید وقتی فکر میکنم واقعا کاملا درسته این حرف وچه ذهنیتی فقیری داشتیم ومن فکر میکردم ذهنام خیلی خوب شده ولی وقت این فایل رو مرور کردم که خانم شایسته امروز در ذوز 18 سفر نگاه کردم خیلی چیزها برام روشن شد

    من برای خانم رفتیم چند ماه پیش کفش خریدیم به حساب خودمون تخفیف داد39 هزارتومن الان بعد 3 ماه کاملا خراب شده دیشب مجبور شدیم 60 تومن خرید کنم دوباره

    دوم اینکه باز پارسال یک کفش خیلی خوب گرفتم چرب بود 150 هزار تومن. اول گفتم گرونه ولی الان میفهم که چقدر ارزش داشت چون هنوز نو وعالی داره کار میکنه

    سوم یک جا رفتیم ساندویچدخوردیم به خاطر ارزان بودنش جفتمون مریض شدیم

    ولی بعصی وقتها که میرفتیم رستوران بهترین غذاها رومیخوردیم ولذت میبردیم

    یک بار دیگه رفتم از دوست سال 92 کفش چرم خریدم هنوز داره کار میکنه یادم اون زمان 160 پول دادم

    ولی قبل میگفتم کفش بگیرم خراب شد یکی دیگه ولی همیشه ضرر میکردم

    پس اقا درهر مدار پولی که هستی بهترینشو بخر اون دوست عزیزمون که میگه من پول ندارم بهترینش بخرم دوست عزیزشما با توجه به پولی که پرداخت میخوای بکنی چند گزینه فروشنده بهت پشنهاد میده که وقتی مقایسه کنی میبینه 20 الی 40 تومن اختلاف داره که هزینه زیادی نیست پس خوبشو بخر

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سمیه آبکار گفته:
    مدت عضویت: 2411 روز

    سلام به همه دوستان گلم وخانواده صمیمی عباس منش.منم تاحالا ازاین قبیل اتفاق هاخیلی برام پیش اومده.مثل خریدخونه ایی که برای اینکه قیمت کمتری برامون دربیادپیش خریدکردیم وقراربودیکساله تحویل بگیریم،سه ساله شد وهزینه چندبرابری برامون دراومد وهنوزبعدازگذشت6 سال مشکلات خونه حل نشده.که امیدوارم باقوانینی که تازه آموختم به زندگی رویایی ام به زودی دست پیداکنم.برای همگی سلامتی،شادی وثروت روازخداوندمهربون خواستارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مهدی شادکام گفته:
    مدت عضویت: 3453 روز

    سلام خدمت استاد گرامی ودوستان خوبم.

    به نظر من ابزاری که استاد ارائه میدهند هیچ کجای دنیا تولیدنمیشه گارانتی نداره ولی مادام عمر هم بیشتره مادام الدنیاس ..

    کسانی که محصولات را تهیه کردند حرفهای من را تصدیق میکنند که چه ارزش والایی دارد که نباید قیمت ریالی آن را نگاه کرد.

    نوروز ۷۶ بود درحال مسافرت بااتومبیلی که واقعن حتی سخت هست توی شهر رانندگی کنی .وتصمیم داشتیم که با گذاشتن پول روی این ماشین یکی بهتر بگیریم برای آسایش بیشتر .

    ولی باهمسرم تصمیم گرفتیم روانشناسی ثروت یک را تهیه کنیم وبا ایمان گفتیم که شاید ماشین بهتر یا حتی وسایل منزل که بهش نیاز داریم خیلی ضروری باشه ولی اگاهی هائی که با محصولات بدست میاریم وثروت بی انتهائی که بدست میاریم خیلی والا تره .

    وبا فشاری که بود محصول را خریدیم وحتی از تخفیفش یک محصول دیگر هم خریدم (حل مسائل)واز خوشحالی داشتیم بال در میاوردیم

    برای مااین یک موفقیت بزرگ بود چون ما تجربه دوره قانون آفرینش را داشتیم ومیدونستیم که چه کاری این محصولات بازندگی ما میکنه.

    درهمان مسافرت که من یکم وسایل ناخواسته برا مغازه گرفتم برام چندین برابر سودآورد که من تاحالا تو زندگیم اینطوری سود نکرده بودم.

    از روز پنجم فروردین که مغازه را باز کردم با این که فکرش را نمیکردم اینقدر مشتری داشتم وفروش بالا که در عرض دوروز پول محصول برگشت بحسابم البته من دنبال این نبودم ولی چون استاد قول داده بودند حتمن یک نشانه برات میاد چون وارد مدار ثروت میشیم.

    چنده ماه بعد محل زندگیم عوض شد به یکی از بهترین مکانهای شهر وکلی اتفاقات بزرگ وکوچک دیگه که بهم الهام میشه که این نتیجه این محصوله .

    وایمانم صد چندان میشه که با جدیت به تمرینات این دوره عمل کنم وبهترین نتایج را بگیرم وبه ارزوهام برسم خدا را شکر میکنم بخاطر استاد خوبم بخاطر این محصولات زیبا بخاطر نظرات تک تک دوستان هم خدارا شکر میکنم .منتظر نتایج من باشید که روبه رشده وبراتون مینویسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    Morteza گفته:
    مدت عضویت: 2767 روز

    بنام خداوند ثروتمند،سخاوتمند و مهربان

    سلام به همه دوستان علی الخصوص خانم شایسته عزیز که چنین بستری رو فراهم کردند برای ایجاد باورهای قدرتمند کننده جهت بمباران ذهن فقیرم

    برم سر اصل مطلب،من جزو همون دسته افرادی بودم که بسیار دهن فقیری داشتم و بخاطر عدم احساس ارزشمنذی و لیاقت همیشه اجناس بی کیفیت میخریدم و استفاده میکردم.مثلا مواد خوراکی رو میگفتم اخه چه فرقی میکنه تو میخوای سیر بشی با فلافل و فلان غذای ارزان هم سیر میشی.حالا اینم بگم که منظورم این نیست که فلافل غذای بی اززشی هست.نه.اتفاقا برعکس من بوشهری هستم و عاااشق فلافل.اما بحث اینجاست که نیت و طرز تفکر من اشتباه بود و روزایی که هوس گوشت و پیتزا میکردم هم فلافل میخوردم فقط به دلیل اینکه ارزانتر باشه

    در مورد لباس هم همینطور.چقدر لباس خریدم که خداروشاهد میگیرم حتی بعضا شده یکبار هم استفاده نکردم.اخرین اشتباهم در مورد خرید لباس به چندماه پیش برمیگرده که الان به زور بعضی وقتا میپوشم.از بس بی کیفیت هستند و لباس هایی که قبل تر خریدم ولی بسیار با کیفیت تر رو وقتی میپوشم احساس راحتی و عزت نفس میکنم چون قیمتش هم بالاتره این احساس ثروتمند بودن و بایق بهترین ها بودن رو درمن ایجاد میکنه.

    حالا بیایم سر بحث موبایل.چندماه پیش که مدتی بود با استاد اشنا شده بودم و کل نگرشم به زندگی دستخوش تغییرات خیلی زیادی شد تصمیم به خرید بهترین ها گرفتم.بدون عجله.یعنی دیگه برای اینکه دیگران ببینند و تعریف کنند نباشه.بلکه هروقت تونستم بخرم ولی خوبشو بخرم.به لطف خدا با قانون درخواست تونستم یه گوشی از بهترین برندهای دنیا خریدم.حالا هرکی ازم میپرسه قیمتش چنده و میگم مثلا اونروز خریدم ۷ تومن و الان حدود ۱۱ تومن هست میگه مگه دیوونه ای.چندتومن دیگه میزاشتی و ماشین مدل پایین میخریدی.اونا درک نمیکنند چون مثل گذشته من فکر میکنند.چندوقتی هست که با تمرینات دوره های استاد عزیز و کار کردن روی باورهای محدود کننده ام پله های ترقی رو با سرعت خیلی بیشتری طی میکنم.مثلا محل کارم از یه منطقه متوسط روبه پایین شهر رسیده به بهترین و لوکس ترین منطقه شهر.خیلی ها بهم میگن چرا اینهمه راه خودتو دور کردی.و نمیدونن چرا.حتی اگر بهشون بگم شاید بهم بخندن و من چیزی نمیگم که مورد قضاوت قرار بگیرم.من اومدم اینجا تا ذهنم ثروتمند تر بشه.تا فراوانی های نعمت خدا رو بیشتر ببینم و باورم قوی تر بشه.قبلا تو محل کار قبلم خواسته ای داشتم و بارها مینوشتم که خدایا کاری میخوام با چنین شرایطی و چنین مکانی و فلان و بعد تعیین میکردم که نزدیک به خونمون باشه.بعد چندجا هی اوکی میشد و بعدش کنسل میشد و میگفتن فعلا صبر کن،تا اینکه یه جا بهتر از جای قبلم اوکی شد و رفتک سرکار.استاد تو دوره کشف قوانین وقتی درمورد ترمزها صحبت میکردن من یکی از بزرگترین ترمزهام رو پیدا کردم.یعنی بقول استاد میخواستک کویر رو نگه‌دارم.یعنی همش میگفتم خیلی نزدیک به خونمون باشه محل کارم.و به محض اینکه پام رو از روی ترمز برداشتم و گفتم خدایا هرجا باشه فقط هدایتم کن به صورت معجزه واری هدایت شدم به بهترین و معروف ترین فروشگاه صنف خودم.داستان معجزه بودن استخدامم رو هم ان شاءالله یه روز سر فرصت میگم.خلاصه اینجا که اومدم لباس هامون فرم هست و تموم اون چیزای که میخواستم رو داره.مثل همکاران زیاد و خوب،محیط خیلی بزرگ و شیک(۵طبقه فروشگاه)،مدیر صادق و راستگو،حقوق بالا،کار خیلی خیلی کم،مثلا جاهای قبل که بودم جدا از فروشندگی باید کارهای خدمه ای مغازه هم امجام میدادم ولی اینجا دست به سیاه سفید هم نمیزنم.خدایا بازم مرسی

    خلاصه میخواستم اینجارو بگم که وقتی اومدم و لباس فرم باید میپوشیدم باید به کفش مجلسی میپوشیدمکه توش راحت نبودم.گفتم باید یه کفش خوب و راحت بخرم.چندتا از همکارام که ذهن های فقیری دارند گفتن نه بابا صبر کن فعلا با همین سر کن بعد که حقوق گرفتی با پول همینجا یه کفش بخر.چیزی نمیگفتم بهشون ولی همش با خودم تکرار میکردم و میگفتم مرتضی تو لایق بهترین هایی.چون تو باور داری که خدا بهت ثروت بی حساب میبخشه بخر.اون تفکر و نگرش مال کسایی هست که تنها به قدرت خودشون تکیه کرده امد و خدا رو فراموش کردند.گفتم احساس خوب مساوی است با اتفاقات خوب.اگر میخوای با مشتری بتونی خوب صحبت کنی باید احساست خوب باشه،اگر میخوای احساست خوب باشه باید جسمت سالم باشه و احساس ارزشمندی کنی.باید وقتی خودتو تو اینه میبینی لذت ببری از خودت و باورهات قویتر بشن.

    خلاصه رفتم و یه کفش خوب خریدم.الانم خداروشکر بعداز حدود یکماه دارم تکاملم رو طی میکنم و در طول مسیر با تمام نجواهایی که هست دارم از زندگیم لذت میبرم و خداروشکر چندتا فاکتور زدم که هرکدوم از قبلی مبلغش بالاتر بوده و شک نکنید میام از نتایج خیلی بزرگترم مینویسم.

    تجربه های زیادی در این مورد داشتم ولی اینا داغترین هاشون بود و تازه ترین ها.

    خواستم کوتاه بنویسم ولی خیلی ذوق‌داشتم بنویسم و مرور کنم روند تکاملیم رو.ذهنم خیلی گفت کسی نمیخونه و اینقدر خودتو خسته نکن ولی مطمئنا کسانی که در مدارش باشند خواهند خوند و لذت میبرن.

    استاد جونم دوستت دارم

    دوستای گلم،خانم فرهادی عزیز و خانم شایسته عزیز سپاسگذارم از حضور پر رنگتون

    ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    شهاب رامشگر گفته:
    مدت عضویت: 2407 روز

    با سلام به همگی و استاد عزیز

    من همیشه دنبال اجناس گرون و با کیفیت بودم هیچ وقت دنبال خریدهای ارزون نبودم از خرید لباس و کفش و…. اتفاقا اطرافیان به خاطر این اخلاقم سرزنش میشدم اما اصلن واسم مهم نیست به نظر من باید واسه خودت و خانواده ات همیشه بهترینا بخوای و بخری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    شیدا گفته:
    مدت عضویت: 2714 روز

    درود به همه دوستان عزیزم.

    از بچگی هرچیزی که میخواستم رو نداشتم، اما زمانی که برام خرید میکردن بهترین جنس رو میخریدن. بهترین لباس، بهترین کیف مدرسه که بعد از چندسال بایستی یه بلا سرش میاوردم تا برام یه کیف جدید میخریدن?

    هر زمان هرچی که میخواستم رو داشتم. خصوصا زمان هنرستانم. رشتم نقاشی بود و خیلی برای خرید وسایل هزینه میکردم. منظورم از خیلی تعداد ابزار نیست، قیمت خوب برای اجناس خوب بود.

    یادمه که حتی مداد طراحی‌ام رو حتما یک برند خوب برمیداشتم‌که بعد از مدت کوتاهی استفاده، تمام میشد.

    این باور خرید خوب از مادر و پدرم بهم رسیده بود. از بچگی هم با دوستانی همکلاسی بودم که همه از نظر مالی هیچ دغدغه‌ای نداشتند و کسی که یکی از پایین‌ترین سطح رو داشت خودم بودم که به دلیل اعتماد بنفس پایین که تو کجا و اینها کجا اینها همشون پدرومادرشون تحصیل کرده‌ان تو میخوای وسط بهشون چی بگی و… دوستی پررنگی باهاشون نداشتم.

    واقعا که افراد ثروتمند اشخاصی متواضع هستند. من از اول دبستان تاپیش دانشگاهی با فردی هم‌کلاس بودم که سال آخر تازه متوجه شدم که پیراهن تنش حدود دویست‌هزارتومان بود اون‌موقع با این مبلغ میتونستی کلی خرید داشته باشی.

    این موضوع پیش رفت تا زمان دانشگاه من..

    وقتی که از خانواده و جمع هم‌کلاسی‌ها جدا شدم و پا به محیط جدیدی گذاشتم با وجود فراوانی‌ها به سمت دوستانی کشیده شدم که از لحاظ مالی هم‌سطح خودم بودند.

    دوستی‌ام با فردی قدرتمندتر شد و از اونجایی که خونه‌هامون هم کنار هم بودند همیشه باهم خرید میرفتیم، دانشگاه میرفتیم و میومدیم و همه روزه دانشگاه بودیم.

    همه صحبت‌هامون باهم بود، تا جایی که اینقدر روی من تاثیر گذاشت که باورهای خیلی محدود پیدا کردم.

    همیشه خرید رو داشتم اما بهترین نبودند. دیگه مداد برند رو نمیخریدم تا از لذت طراحی بهره ببرم، مداد طراحی ارزان با کیفیت پایین‌ اما به تعداد زیاد میخریدم که فقط پروژه‌هام رو انجام بدم.

    اوضاع مالی خانوادم چنان افت کرد که.‌.‌…

    این وسط همیشه دیگران رو برای این اوضاع مقصر میدونستم.

    دریغ از درک این باور که هر شخص خالق شرایط زندگی خودشه.

    من نتیجه این باورها رو الان به خوبی درک میکنم.

    الان واقعا خوشحالم.

    چون یاد گرفتم از تک تک لحظات زندگی‌ام لذت ببرم و دنبال حس شادی در بیرون از خودم نباشم.

    یاد گرفتم من لایق بهترین‌ها هستم.

    یاد گرفتم که این من هستم که با باورهایم زندگی خودم رو میسازم.

    متوجه شدم که دلیلی نداره با هر شخصی رابطه‌ام را حفظ کنم، در جایی از زندگی مسیر انسان‌هایی که دد یک مدار فکری نیستند از هم جدا میشه.

    از زمانی که اومدم اینجا و از آموزه‌های استاد بهره میگیرم خیلی راحت‌تر صحبت میکنم. بهتر تصمیم میگیرم و اتفاقات عاااالی برام رخ میده.

    از بودنم توی جمعتون خوشحالم، چون خیلی راحت میتونم بنویسم و نظرات رو باهاتون به اشتراک بزارم. اینطوری به خودم خیلی کمک میکنم تا یکسری باورها ازم بیرون بیاد که تا بحال اصلا نمی‌دیدمشون یا بهشون توجه نمیکردم.

    پیروز باشید?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    معصومه گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    باسلام خدمت استادعزیزم وهمراهان گرامی

    من خردادماه سال نودوهفت با سایت استاد اشنا شدم و از این بابت خیلی خوشحال هستم .از فایل های رایگان استاد استفاده میکنم ودر این مدت به ارامش رسیده ام .

    با شنیدن صحبت های استاد متوجه شدم که باید برای خودم ارزش قائل باشم و بهترین هارا بخواهم تا کائنات هم با من همراه باشد و مرا به بهترین ها برساند.

    استاد عزیزم صدای شما همواره مایه آرامش منه .

    هر سخن کز دل براید لاجرم بر دل نشیند

    استاد ممنون که هستید .همیشه پایدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: