ارزش ابزار - صفحه 77

1123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آذر عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 1201 روز

    به نام الله مهربان

    روز18سفرنامه

    من از قدیم که یادم میاد همیشه دنبال حراجی ها ومغازه هایی بودم که جنسهای ارزونی داشته باشه ووقتی یه چیز ارزون می خریدم به خودم افتخار میکردم وپیش هر کس می رسیدم آدرس اون مغازه رو بهش میدادم که از اونجا خرید کنن.

    از وقتی که با قوانین آشنا شدم که این کار واین نوع خریدکردن از کمبود عزت نفس من واز باور کمبود میاد

    که من لیاقت چیزهای خوب وگران قیمت رو ندارم. تازه به این نتیجه رسیدم. که باید بهترین ها رو برای خودم بخوام چون من لایق بهترین ها هستم. به امید الله که بتونم دوره ی عزت نفس رو تهیه کنم و ییشتر بااین نوع باورها آشنا بشم. وروی خودم کار کنم.

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سمیه سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام و درود

    من هم تجربه ای در زمینه خریدن ابزار بی کیفیت داشتم که دوست داشتم به عنوان تمرینی که استاد عزیز از ما خواسته با شما به اشتراک بگذارم:

    من و همسرم هردو به هنذفری نیاز داشتیم ، برای خرید که رفتیم فروشنده چند مدل برای ما آورد

    همسرم جنس خیلی خوبی را برای هر دویشان انتخاب کرد ولی چون من یک applewatch هم خریده بودم دیگه خودما لایق خریدن هندزفری با قیمت بالا ندانستم و کیفیت پایین و جنس چین را انتخاب کردم ،،،،

    کمتر از یک ماه یکی از گوشی های هنذفری من قطع شد که حتی قابل تعمیر هم نبود و همسرم بارها ب من گفت خودت انتخاب کردی

    هندزفری من 300قیمتش شد و قیمت هندزفری همسرم که 600بود الان 1500و من با 300تومان پرداخت هنذفری قبلی و چیزی می‌خوام بخرم باید دومیلیون هزینه کنم که چند برابر برام آب خورد و سرزنش هم داشت و حس بدی که پیدا کردم ، واقعا احساس لیاقت و باور فراوانی دو مورد بسیار مهم برای دستیابی به خواسته هایمان بشکل بسیار عزتمندانه و زیبا ست ،، ما هر لحظه باید خودمان را لایق بهترینها لایق سلامتی لایق آرامش لایق عشق و رابطه سالم و زیبا ،لایق شادی لایق خوب بودن لایق خوشبختی ،لایق زیبایی ،لایق موفقیت و ثروت بدانیم ، آری فراوانی هست پول هست سلامتی هست عشق هست آرامش هست شادی و خوشبختی هست ،من لایق داشتن لوازم و وسایل عالی هستم من لایق جوانی و شادابی هستم ، من لایق داشتن دوستان خوبی مثل شما لایق داشتن استاد نازنینی مثل استاد عباس منش هستم ، و هزاران فراوانی دیگر که من لایق داشتن آنهایم ، خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سهیلا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 978 روز

    سلام استاد عزیزم

    من قبلا همین باورهای غلط را داشتم وفکر میکنم بیشتر تفکرات وباورهای غلطمان ریشه در کودکی دارند چیزهایی که دیدیم از رفتارهای بزرگترها چیزهایی که شنیدیم وآن زمانی که خود را خردسال میدیدیم وفکر میکردیم بزرگترهامون هرگز اشتباهی در کارشون نیست وقبول میکردیم وبعد وارد جامعه و0000

    البته این شاید فرافکنی باشه واینک که متوجه شدیم باید روی باورهامون کار کنیم استاد من همیشه در خریدهام دنبال چیزی میگشتم که قیمت آن مناسب باشه تابتونم اونا راحت بخرم خصوصا لباس که با یکبار یا دوبار شستشو از بین میرفت وخیلی چیزهای دیگه اما الان مدتی هست که روی احساس لیاقت داشتن کار میکنم ودیگه از شنیدن تخفیف خورده وقسطی هستش وغیره حسم بد میشه ومیرم سراغ جنسهای با کیفیت وزمانی میخرم که بتونم به راحتی پولش را نقد پرداخت کنم استاد مرسی که هستید وبه من انگیزه ی فوق العاده میدید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    دوباره سلام استاد قشنگم استاد مهربونم استاد باعشقم…

    یادم رفت تو دیدگاه قبلیم در مورد این موضوع هم بگم،در مورد اینکه شاید خیلی از بچه های سایت که هنوز دوره های شمارو استفاده نکردند یا نتونستند تهیه کنند پیش خودشون مثل قبل من بگن که دوره هاتون گرونه!!!

    باید خدمت تک تک دوستان عزیزم عرض کنم که منه مینا از اون دوسال پیش که عاجز وتسلیم خداوند شدم وخدا شمارو بهم هدیه داد واین سایت پراز اگاهیهای زندگی ساز، ورودی مالی زندگیم فقط وفقط 1 میلیون 100هزار تومن بود، همسرم از زندگیم رفته بود، درآمدی نداشتم فقط 800 تومن از خونه ای که مال خودم بود وداده بودم اجاره ، اجاره دریافت میکردم و یارانه بود که وارد حساب منو پسرم میشد و 25میلیون توبانک داشتم که 200 تومن سود ازش دریافت میکردم، تمام حق وحقوق و مهریه و….بخشیده بودم به خاطر اعراض از رفتن تو حاشیه و جنگ ودعوا و کشمکش و دادگاه و ..

    طبق خواست شما که توفایلهاتون خواسته بودید فقط 6 ماه باشما همراه باشیم ،فقط وفقط از اگاهیهای شما استفاده کنیم منم گوش کردم وبرای اولین بار توی زندگیم از اینکه به حرف کسی گوش کردم وباهاش همراه شدم بی نهایت راضی وخرسندم و شاکر خداوند…

    شما توچندتا از فایهاتون گفتید که اول از فایلهای رایگان ودانلودی سایت استفاده کنید اگرررررر نتیجه گرفتید بیاین دوره هارو خریداری کنید…

    واقعا که شما به مسیری که درش قرار گرفتید تمام این سالها اعتقاد داشتید و دارید ، که اصولیکه تجربش کردید وحالا در اختیار هرکی که بخواد ازش استفاده کنه گذاشتید اصله، وامتحان شده،تا هرکسی که بهش عمل کنه خیر دنیا وآخرت رو یکجا نسیب خودش کنه به شرط عملکرد بهشون…

    خلاصه کنم که بعد حدودا 6و7 ماه که فایلهای شمارو شبانه روز، می تونم بگم کل 24 ساعت حتی تو خواب از گوشیم پخش میشد تاصبح، گوش دادم وشروع کردم یکی یکی قوانین رو به کار گرفتن، از اون موقعه ها تا الان حدودا یکسال میگذره، تا 4 ماه پیش که بتونم قدمها رو تهیه کنم، درآمدم بین 15 تا 20 میلیون بود وپس اندازم به 100 میلیون رسیده بود شکر خدا، اما به محض اینکه قدم اول ودوم رو خریدم برکت ورزق وروزی و ورودیهای مالی من حداد دو برابر شد و آرامش وامنیت و حس خوشبختیم صدها برابر به لطف الله، والان که دارم اینهارو می نویسم ورودی مالی ماهیانه ی من حدودا بین 20 تا 30 میلیون هست، واون 25 میلیون پس اندازم تبدیل شده به 350میلیون، به غیر از 60و70 میلیون طلاء که خریداری کردم، به غیر از وسایل خونه که حدودا 100 میلیون وسایل برای خونه گرفتم، وحتی بعد جدایی مجبور نشدم برم تو خونه ی یه خوابه 60 متریم، والان نزدیک دوماهه یه خونه ی 200 متری ویلایی رهن واجاره کردم که فقط 100 متر حیاط داره، پراز درختهای میوه، پراز گل، پراز ارامش وپراز برکت…واینها همه از روی لطف ورحمت خداوند بوده وهست …

    و به خاطر راه ورسمی واصلی که شما بهم آموزش دادید و من در حدی که اجراش کردم نتیجه دیدم…

    خدا میدونه بعد این قراره چقدر نعمت وبرکت ولطف خدا شامل حالم بشه واز لطف بیکرانش بهرمند بشم، به شرط ایمان، به شرط یکتاپرستی، به شرط درستکاری و صداقت، به شرط عملکرد واجرا کردن اصول واصل واساس قوانین خداوند لحظه به لحظه در زندگیم….

    واقعا آیا باز کسی هست که بگه دوره های شما گرونه؟؟؟؟؟

    مگه غیر از اینه که فقط عمل به فایلهای رایگانتون منو از اون شرایط به شرایطی عالی رسوند؟

    وبعد خریداری دوره ی فوق العاده قدمهاتون حالا به لطف الله مهربان هزاران برابر مبلغ خرید هر قدم وارد زندگیم شده حلال وپاک وآماده….

    به الله قسم که هرکسی به سرسوزن ایمان واعتماد به ربی که شما بهمون شناسوندید برسه، از همه لحاظ به خوشبختی دست پیدا میکنه خوشبختی که یه پکیج کامل باشه از ( روابط عالی، درامد و ورودیهای مالی عالی، سلامتی و حس شادی ونشاط و صد البته یکتاپرستی )

    بودن باشما، بودن در مسیر شما، عمل کردن به اگاهیهایی که در اختیار ما گذاشتید ومیذارید، خیری به همراه داره که نمیشه روش ارزش مادی گذاشت، گفتن نداره خودتون میدونید که با دعای تک تک بچه های سایت که عمل کردن ونتیجه گرفتن چه خیری وارد زندگی خودتون شده که در برابر مبالغ ناچیز این دوره ها هیچه!!!

    چرا هیچ؟

    چون اون خیری که خالق میده وقولش رو داده، اون پاداش هزاران برابر کار خیر ومسیر خیری هست که شما برای ما گذاشتید..

    استاد عزیزم بی نهایت ازتون سپاسگزارم وهمینطور از مریم جان عزیزم، شما اصل رو آوردید توی زندگیتون وبه لطف خدا به سبک وروشی آسون و دلچسب، اون رو بهمون می آموزید…

    انشالله خیردنیا وآخرت هر لحظه نسیبتون باشه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز هجدهم روزشمار تحول زندگی من..

    الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو که همراه با کارکرد قدمها وقتی دوباره وچند بار فایلهای نابتون رو می بینم هزاران باور جدید، حس های ناب وانگیزه و آگاهی وارد تمام وجودم میشه، قبل کارکرد قدمها برداشتهام از فایلهای شما منو به یه سری راه ومسیرهای خوب هدایت کرد وحالا که دارم قدمهارو کار میکنم هربار این اگاهیها داره برای من کلی ارزش خلق میکنه..

    ارزش ابزار!!!!

    چقد تحت تاثیر باور کمبود و باور عدم لیاقت، از بچگی همش از اونچیزهایی که بهترین بودن و باید مال من میشدن گذشتم، یا بدستشون نیاوردم ویا از دستشون دادم، از بچگی انقدر ترس از دست دادن داشتم ترس خراب شدن، ترس از بین رفتن، که تحت تاثیر حرفهای مادرم بهم رسیده بود اذییت شدم..

    بنده خدا چون میدونست بابام اونطور که باید برامون هزینه نمیکنه، همش میگفت: مراقب لباسها و وسایلتون باشیداا…خراب بشه ،پاره بشه و….دیگه پول نداریم که بخریم…

    خب اینا توی ذهن من توی وجودم شکل گرفته بود، در مورد همه چیز باور کمبود داشتم، برای همین مدتهای طولانی حتی وقتی شرایط مالیم خوب بود باز از فروشگاهها ومغازه های پایین شهر خرید میکردم، برای خرید یه ابزار یا یه دست لباس ساعتها وقت میذاشتم تو گرما وسرما میرفتم بازار، یکی می شنید میگفت اوووووو، حالا مگه اگه از همینجا نزدیک خونه میخریدی چقد فرقش بود!!!!

    وقتی چیز ارزون میدیم مثل کیف وکفش ولباس و وسایل آشپزخونه کلی چیز میخریدم، حتی اگه بهشون نیاز نداشتم، میذاشتم گوشه ی خونه،تازه وقتی میومدم ازشون استفاده کنم میدیدم ای بابا اینکه زدگی داره، نخ کش شده ، لب پر شدس!!!!

    حتی وقتی با خانواده ودوست و آشنا میرفتیم بیرون بهم میگفتن غذا چی میخوری ارزونترین غذا رو انتخاب میکردم میگفتم من مهمونم زیاد خرج رو دستشون نذارم در صورتیکه اصلا اون چیزیکه سفارش میدادم باب میلم نبود….

    یعنی این قیمت گرفتن اجناس از دهها مغازه وفروشگاه امونم رو بریده بود، تا بلکه یه جا اون چیزیکه میخوام رو ارزونتر پیدا کنم….

    ودر اکثر مواقع هم همونقد که پول داده بودم خب آش میخوردم و اون هزینه ای که مثلا تخفیف گرفته بودم یا کمتر خریده بودم ارزشش رو نداشت ..جون جنسی که تهیه میکردم باب میلم نبود…

    تا اینکه یه چندسالی گذشت و شرایط طوری تغییر کرد که من یه کم رو خودم کار کردم ، سعی میکردم باور کنم که من لایق بهترینها هستم …

    کم کم سعی کردم حداقل جنسهای دست دوم و ارزون وبی کیفیت رو نخرم..

    سعی کردم وقتی باکسی میرم بیرون چیزیکه دوست دارم رو سفارش بدم…

    سعی میکردم که به جای رفتن به ده تا مغازه و دنبال تخفیف وارزونتر گشتن و چندتا چندتا خرید کردن از اون چیزیکه میخوام یه دونه ازش بخرم ولی با کیفیتش رو…

    همینطوری کج دار مریض داشتم رو باور عدم لیاقت و باور کمبودم کار میکردم ونتیجه های خوبی هم گرفته بودم که با شما آشنا شدم و کلی در مورد خودم به کشفیات جدید رسیدم وکلی باور فراوانی و احساس لیاقت جاری شد تو وجودم اونم نه یه دفعه بلکه کم کم….

    من تمرین کردم سعی کردم امتحان کردم تجربه کردم بعدش به یقین رسیدم در مورد اینکه جهان پراز فراوانیه،این من هستم که نمیخوام، این من هستم که باور کرده بودم سهمم همونقدر هست..

    ولی به یاداوردم که چطور هربار که بدون ترس پولهامو هزینه میکردم برای خودم وپسرم ویا عزیزانم همون روز یا چندروز بعدش همون مقدار یا چندبرابر بیشتر حتی از جاهایی که فکرشو نمیکردم به دستم میرسید….

    به یاد اوردم که چطور وقتی جنس با کیفیت میخریدم سالها برام کار کرده ومن ازش استعاده مفید کردم ولی جنس بی کیفیت وارزون زودی داغون شده ومن مجبور شدم باز هزینه کنم برم یکی دیگه یا بهترشو بخرم…

    شروع کردم تمرین کردن، حتی در مورد آدمها، مثلا من پیش خودم میگفتم چرا فلانی که مثلا خانم دکتر هست، یا مهندس هست باید با من که تو مطبش کارمیکنم دوست بشه منو دعوت کنه خونشون یا بیرون برای قهوه یا پیاده روی، ولی از وقتی شروع کرده بودم رو خودم کار کردن ادمهای دور وبرم هم کیفیتشون تغییر کرد یعنی ادمهای آگاه، معنوی، راستگو و صادقتری سر راهم قرار میگرفتند وحتی پولدارتر…

    شروع کردم وقتی میرم خرید زیاد به قیمت ها توجه نکنم مثلا تو فروشگاه مواد غذایی، سبد رو برمیداشتم وهرچی میخواستم میریختم داخلش، حتی شده بود یکی دوبار دم صندوق دیدم مبلغ خرید من بیشتر از موجودی کارتم هست تازه اونجا تصمیم میگرفتم مثلا 4 تا چیز غیر ضروری رو برگردونم، ولی دیگه مثل گذشته نمی گفتم این گرونه، اون گرونه، اینم که واجب نیست، اینو نخرم هم مشکلی نیست، در صورتیکه من دلم میخواست همه ی اون چیزهایی که نیاز داشتم رو داشته باشم، این حس اینکه من پولدارم، خداوند از ذخایر غیبیش میرسونه، کارتم پر میشه، باعث میشد بتونم به راحتی بعدها خرید کنم، وحالا طوری شده که بدون نگرانی می تونم هرچی دلم بخواد ونیاز دارم رو خرید کنم البته به اندازه ی ایمانم، ایمان به اینکه اگه تونستم اینو بدست بیارم پس فلان چیز رو هم می تونم داشته باشم…

    من سعی کردم یه مدت طولانی از فروشگاهها ورستورانها و مراکز خرید عالی که مثلا پولدارها ازشون خرید میکنن خرید کنم همزمان هم اعتمادبه نفسم بالا میرفت هم احساس لیاقتم بیشتر میشد هم با دیدن اونهمه ادم پولدار که با فراق بال چیزهای گرون سفارش میدادن و میخریدن باور فراوانی من داشت شکل میگرفت…تازه کلی هم سپاسگزاری میکردم از خدا بابت اینهمه فراوانی وثروتی که دیگران وخودم دارم…

    گاهی سعی میکردم اون مبلغ پولی که کنار گذاشتم وبهش احتیاجی ندارم، یا اون وسیله و یا لباسی که مورد نیازم نیست واضافست رو باعشق به اطرافیانم ببخشم واین خودش به باور فروانی من کمک میکرد وباور لیاقت در من در حال شکل گیری بود که من انقدر دارم شکر خدا که می تونم اینقدرش رو مثلا باعشق ببخشم…

    اما هنوز در مورد یه چیزهایی باور کمبود دارم، حس عدم لیاقت دارم، ولی حداقل میدونم ریشه اش از کجا داره آب میخوره…

    حداقل میدونم چرا هنوز چنین حسی در وجودم هست ودارم روش کار میکنم، وشکر خدا تمرین ستاره قطبی یکی از راهکارهایی هست که باعث شده وقتی من می بینم خواسته هام به راحتی اجابت میشه پس چرا بیشتر وبهترشو وبزرگترشو نخوام و الان یه مدته دارم روی این موضوع کار میکنم که فقط باید از ته دلم بخوام وتصویر سازی کنم که دارمش، تا موجود بشه، وقتی من چیزی رو میخوام که بهم حس خوب میده، برام مفید هست وضرری برام نداره چرا جهان باهاش مخالفت کنه، مگه غیر اینکه قوانین جهان بر پایه ی خلق کردن هست، تو هرچیزی بخوای حتی اگه به ضررت هم باشه اگه توفرکانسش باشی تواون فرکانس دریافتش میکنی حتی اگه برات بدباشه وبهت آسیب بزنه…

    حالا وقتی که من چیزهای خوب میخوام باید توفرکانسش قرار بگیرم به قول شما استادعزیزم از قبل همه چیز تواون فرکانس هست من باید تواون مدار قرار بگیرم تا مال من بشه…

    واقعا چه حس خوبیه، اینکه از باور محدود کننده ای مثل اینکه ثروت خوب نیست، خدا ثروتمندهارو دوست نداره، ادمهای ثروتمند کافر وبی خدا هستند، برسی به باور اینکه خداوند ثروتمند بودنت رو دوست داره وبهت همه چیز عطاء میکنه وقتی می بینه اون ثروت باعث شده تو جهان رو گسترش بدی وهمیشه در ناز ونعمت و قدردانی وسپاسگزاری و بخشندگی باشی…

    الهی هزاران بارشکرت بابت این اگاهیهای ناب

    بابت شما استاد عزیز دلم

    بابت همه چیز خدا رو سپاسگزارم

    ولی تمرین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محمدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    سلام بر خداوند هدایتگر

    سلام خدمت استاد عزیز و پر انرژی و خانم شایسته خستگی ناپذیر و دوستان خوبم.

    واقعاََ، خانم شایسته شما کم نظیر هستید، به خاطر این همه فراوانی فایلها و کامنت و مرور ان ، موضوع بندی و کار روی خودتون و روی سایت .من در جای از این فایل ها شنیدم که تمام این موفقیت در کارتون را به خداوند نسبت داده‌اید.

    الان معنی اون جمله را که بغض و اشک می گفتید درک می‌کنم.

    خداراشکر که‌ این‌ مطلب را درک کردم وشکرگزار هستم،که شما را دارم.

    استاد خوبم!

    امروز از نقطه امن خودم یک قدم خیلی کوچک برداشتم و بیرون آمدم. بیرون آمدم و تصمیم گرفتم (خداوند برایم تصمیم گرفت) و به دفتر آموزشگاهی برای کسب یک مهارت جدید راهنمایی شدم. ترس داشتم و مردد بودم ولی با توکلی خیلی زیاد پله ها را بالا رفتم.وارددفتر آموزشگاه شدم.با یک خانم و آقای خیلی خوب برخورد کردم خیلی با انرژی بودند و مرا جذب کردند. با آنها صحبت کردم مرا می‌فهمیدند.

    مهم نیست؛ که نتیجه چی می‌شود!

    مهم این بود که پا روی ترس‌هام گذاشته بودم. مهم این است از هدایت خداوند استفاده می‌کنم؛ مهم این است که فهمیدم خداوند چگونه با من حرف می‌زند. مهم این که خداوند با من همصحبت است. مهم این است که زمان کلاس آموزشم را خودم به دلخواه خودم خواستم و تنظیم کردم.

    مهمتر اینکه، از ابزار آموزش که این روزها فراوان است برای کسب درآمد داشتم استفاده‌ می‌کردم.

    منظورم شرکت‌های آموزشی می‌باشد.

    البته که، این کار را به صورت هدایتی خداوند برای ساخته است. من فقط از هدایت خداوند تبعیت می‌کنم. به نتیجه‌اش هم کاری ندارم فقط میخواهم از این هدایت استفاده ببرم. میخواهم به خداوند اعتماد کنم.

    البته شغلم بد نیست، ولی نشانه‌های را بر افول کارم می‌بینم. مهمتر این که این بار می‌خواهم به خداوند تسلیم باشم.من تسلیم او هستم.

    استاد!

    در آن دفتر به وضوح نشانه‌های فراوانی را دیدم. من دیدم که چه فرصت‌های برای پول درآوردن در جهان می‌تواند وجود داشته باشد.

    چقدر می‌شودبه راحتی می‌توان کار وکسب داشت وپول درآورد.به راحتی می‌توان ثروت ایجاد کرد.

    انسان می‌تواند چقدر خلاق باشد.

    خداوند می‌تواند بینهایت هدایتگر باشد.

    استاد پر انرژی من!

    بعد از سحری خواب بودم. در خواب می‌دیدم وارد دفتری شدم که تابلو های نصب هست و توجه من بر تابلوی افتاد و رد شد و دوباره برگشت روی همان تابلو که خیلی زیبا نوشت شده بود.

    توجه و تمرکز بر نکات مثبت

    بیدار شدم و شکر گذاری کردم.

    خیلی تصادفی فایل رویاهایت را باور داشته باش را گوش دادم. سر کارم رفتم.

    در طول مسی تا سر کارم مثل همیشه فایل گوش دادم و در گوشی‌ام می‌نوشتم.

    خلاصه،

    استاد!

    خیلی دوست دارم؛یک روزی نتیجه این هدایت و جسارتم را برایتان بنویسم.

    این رد پای روز هیجدهم از سفر نامه تحول زندگی من است.

    خوشحال و سعادتمند وسلامت و پرانرژی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    حمیدرضا آتشی گفته:
    مدت عضویت: 1233 روز

    بنام ربّ العالمین

    سلام و درود

    خدارو شکر که امروز قدم هجدهم رو تو مسیر گذاشتم

    من بارها و بارها این اشتباه را انجام داده ام

    ریش تراشی را خریدم که غیراصل بود و خب هر بار دردسری تولید می کرد.

    زمینی را من باب ارزان بودن اجاره کردم و تغییر کاربری در آن ایجاد کردم ولی متوجه شدم که من را از هدف و شغل اصلی ام دور کرد

    ولی هرگز پشیمان نیستم و خودم را سرزنش نمیکنم

    خدارو شکر می کنم که این ها درس عبرتی برایم شد تا دنبال ارزان نباشم و بهای هرچیزی را پرداخت کنم و عالی ترین را کسب کنم.

    امروز اومدم تهران تا در عالی ترین منطقه ایران و در فرشته مشغول به فعالیت شریفی شوم و به عالی ترین ها دست پیدا کنم به لطف ربّ الفرش العظیم

    خدارو شکر

    ارادتمندم

    حمیدرضا آتشی

    14020112

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سیدمحمد گفته:
    مدت عضویت: 922 روز

    سلام.خدمت استاد محترم و خانوم شایسته عزیز.

    خیلی بحث لذت بخشی بود.یکی از مسایلی که من تا به الان فکرم رو و ذهنم رو درگیر کرده بود ساختن خونه ای بود که همه چیزشو درجه یک و اصولی درست کردم.مثلا یکیش پنجره های دو جداره خونم که تا به الان فکر میکردم گران خریدم اما الان به این نتیجه رسیدم من واقعا ارزان خریدمشون چون الان که دارم استفاده میکنم یکیش گرم بودن خونه در زمستان.نیومدن صدا و بو از بیرون.نیومدن گردو خاک.که اینها خودش آرامش هست که با هیچ چیز قابل خرید نیست.و کلی چیز دیگه که من تا به الان بهشون توجه نکرده بودم.استاد سپاسگزارم ازتون بابت مطالب لذت بخشتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    آذین گفته:
    مدت عضویت: 1127 روز

    بنام الله

    روز هجدهم سفرنامه من و روز دوازده فروردین 1402

    سلام ب همه

    استاد جان خواستم بگم من بشدت با حرفاتون ارتباط برقرار میکنم و ازتون ممنونم همینطور از مریم عزیزم ک اینقدر قشنگ با قلمش نکات را یادآوری میکنه بهمون.

    استاد من خداروشکر از بچگی مادرم این تفکر را در من جا انداخت ک همیشه جنس خوب بخر ک نخوای چند بار پول بدی و اتفاقا همیشه میگه انگلیسیا ی ضرب المثلی دارن ک میگن ما اونقدر پولدار نیستیم ک جنس دست دوم بخریم و همیشه میگه طوری خرید کنید ک نخواین دوباره و دوباره پول بدید.

    من خودم هشت سال پیش ی گوشی سامسونگ خریدم ک چون اونموقع بهترین بود الان هم بعد از هشت سال با اینکه یکبار افتاد توی دریا و تقریبا یک ساعت زیر آب بود و تعمیر شد داره بهم کار میده و واقعا ازش راضی بودم و بعد از هشت سال ک میخواستم گوشی بخرم مجدد همین مارک خریدم درسته خیلی هزینه کردم ولی میدونم ک ی عمر بخوبی کار میکنه، مثال دیگه اینکه من ب پیشنهاد یکی از دوستانم ی سیستم کامپیوتر دست دوم خریدم چون اون موقع میخواستم بیشتر هزینه نکنم و این سیستم وقتایی ک واقعا با تمام وجود میخواستم باهاش کار کنم خراب میشد طوریکه همش میزد توی ذوقم از اون ب بعد بخودم قول دادم ک هر طور شده از هر چیزی مخصوصا مواردی ک مربوط ب کارم هست بهترین را بخرم تا حداقل از نظر روانی اذیتم نکنه.

    استاد جان ممنونم بابت نکات فوق العاده عالی

    ضمنا ی موضوع دیگه اگر ب نظر شخص من یا افرادی فایلهای شما گرونه دلیلش اینه ک ما هنوز توی مدار خریدش نیستیم و باید فایلهای رایگان را گوش بدیم تا کم کم ب سمت فایلهای خریدنی هدایت بشیم من خودم هنوز ب اون مدار نرسیدم و میخام وقتی کامل در مدارش قرار گرفتم هزینه کنم و مطمئنم پولش میاد برام و فوق العاده نتیجه های عالی و عالی میگیرم

    خدایا شکرت ک اونقدر ثروتمندم ک میتونم از هر چیزی بهترین را بخرم

    الهی شکرت ک روز بروز ثروتمندتر میشم

    خدایا عاااااااشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    پریا فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 1731 روز

    درود ب رب العالمین

    وسلامی گرم ب استاد گرانقدر و مریم همپای مهربان و تمام دوستان همراه عباسمنشی

    امروز روز 18دهم از قدم 18 من هست

    در مورد نشانی و هدایت خداوند از این فایل باید بگم چقدر موضوع ارزش ابزار یا بهتره بگم عادت های قدیمی ذهن ؛ عالی وپنهان بود در زندگی من

    حالا استاد مثال ابزار و زد ولی برای من در 90 درصد از تمام جنبه های زندگیم اثرگذار و یک نشونی بود

    حتی میتونم بگم چقدر ربط داشت ب عزتنفس

    که من واقعا چقدر برای خودم ارزش قاعل هستم چقدر عزتنفس دارم که بهترین هارو برای خودم انتخاب و بدون هیچگونه نگرانی تهیه کنم

    استاد این فایل خیلی از رفتارهای پنهان منو هویدا کرد که دقیقا ببینم کجاها هنوز مانند عادت های قدیم رفتار وزندگی میکنم حتی با این که شرایط تغییر کرده و دقیقا تکرار الگوهای قدیم هست که نمیزاره شخصیت من تغییر کنه و من ب اون عزتنفسی که میخوام دسترسی پیدا کنم

    چقدرررررر این فایل یک نشونی بسیاررررر عالی و جامع بود برای من

    اگر من ارزش ابزار و بخوام تبدیل کنم ب موضوعات مختلف میتونم بگم که چقدر این فایل هدایتی بود تو زندگی من

    مثلا : شرایط محیط زندگی من و آدمای اطراف من تغییر کرده ولی من دارم ب همون سبک قدیم رفتار و فکر میکنم با همون عادت های قدیم

    یا اینکه میتونم بهترین لباس و با بهترین کیفیت بخرم ولی ب فکر پس انداز روزها ی نیومده باشم

    واقعا ممنونم از استاد عزیزم برای تهیه این فایل چون برای من از خیلی جهات آموزشی هدایتی و تاثیر گذار در تغییر رفتارم افکارم و حتی روش زندگیم بود چون خییییلی درونش عمیق شدم

    وب لطف خدا شهود درونم بسیار نکته ها ب من آموخت

    خدای مهربونم دوستت دارم وازت سپاسگذارم که هر لحظه گام ب گام با منی

    ومریم جان سپاس از اینکه در کنارم هستی

    وتمام بچه های سایت

    دوستون دارم از اینکه شمارو دارم شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: