خیلیها از من میپرسند: چه کار می کنی که اینقدر زندگی روی خوش خود را به تو نشان داده؟!
چه رمز و رازی در کار است؟!
هر بار این سؤال پرسیده میشود، پاسخهای زیادی برای گفتن وجود دارد. اما همیشه…
هر بار که کاری متفاوت انجام دادهام!
هر بار که پا در مسیری تازه گذاشتهام..
هر بار باز هم پیشگام بودن، باز هم ایستادن بر لبهی جلوییِ موفقیت را خواستهام!..
و هر بار که با غیرِ ممکنی روبه رو میشوم! نیرویی از درون، یک ایمانِ راستین ترسهایم را کنار زده و به من میگوید:
“قرار نیست این را نیز دستِ تنها انجام دهی! این یکی را نیز به عهدهی خداوند بگذار.
و نیروی ارادهات را برای مداومت بر این تقاضا به کار ببند. تا هرگز، حتی لحظهای، حتی چشم بر هم زدنی، نیرویی کارآمدتر و تواناتر از او ندانی”
و انگیزهای به من میبخشد، تا به یاد داشته باشم که: قرار نیست به تنهایی کاری کنم.
قرار است با یقین، با اطمینان، با ایمان چشم به دستانِ سخاوتمند و هدایتگرِ خدایم بدوزم.
پس با ایمان می گویم که همین انگیزه، مهمترین رمزِ موفقیتِ من است!!! اطمینان میدهم تنها چیزی که برای موفقیتتان لازم است، انگیزهی است که از این ایمانِ راسخِ درونی بر آمده!
همین امروز برای رابطه ات با خداوند و تقسیم کار با او وقت بگذار تا از ایمانِ حاصل از این رابطه، انگیزه ای بسازی برای انجامِ همه چیزهایی که مشکل یا حتی غیر ممکن به نظر می رسید!
زیرا قرار نیست هیچ کاری را به تنهایی انجام دهی!!!
با تمام وجودم دوست دارم که این ایمان را از طریق این فایل انگیزشی به تک تک اعضای خانوادهام نیز انتقال دهم…
باز هم مانندِ همیشه، منتظر نظراتِ انگیزه بخشتان هستم…
سید حسین عباس منش
متن کلیپ انگیزشی ۴:
خیلی از آدمها در زندگی هیچ هدفی ندارند…
خیلی از آدمها صبح زود از خواب بیدار شده و سرِ کار میروند، بدون اینکه انگیزه ای داشته باشند، انرژی ای داشته باشند، آنها سرکار میروند به این دلیل که بتوانند زنده بمانند!
و این روش را تا زمان مرگ ادامه میدهند و نمیدانند که آنها خیلی قبل از اینکه بمیرن، مرده بودند…
دنیا پر است از آدمهایی که رویاهای شان را فراموش کرداه ند…آدمهایی که فقط نفس میکشند، هیچوقت زندگی را تجربه نمیکنند…
من هرگز رویاهای کودکیام را از یاد نبردم… به یاد دارم که از بچگی میخواستم کارهای خیلی بزرگ انجام دهم …به موفقیتهای خیلی زیادی برسم… یادم میآید که همیشه میخواستم آزاد زندگی کنم…میخواستم تمام زندگی را تجربه کنم…و این آرزو را هرگز فراموش نکردم…
وقتی از خیلیها این سؤال را میپرسم که: چه رؤیایی دارید؟؟ چه آرزویی دارید؟؟؟
حتی نمیتوانند بیاد بیاورند که چه خواسته ای داشتند ؟! و اگر هم بیاد بیاوردند، می گویند که آرزو دارم فلان چیز را داشته باشم، ولی…
بله!!!
همیشه ته کلامشان به این کلمهی “ولی” ختم میشود…
- ولی سنم زیاد شده!
- ولی پولش رو ندارم!!
- ولی شرایطش رو ندارم.
- ولی … ولی … ولی…!!!
به یاد دارم هیچوقت! وقتی به رویاهایم فکر میکردم، از این کلمه ناامید کننده استفاده نمیکردم.
همیشه ایمان داشتم که خدایی که این آرزو را به دلم انداخته، خدایی که این رؤیا را در وجودم گذاشته، شرایط برآورده شدنش را نیز میتواند ایجاد نماید و با امید ادامه دادم…
و امید آن چیزی است که خیلیها با اولین تجربه ناراحت کننده، با اولین شکست، از دست دادهاند!! ولی من همیشه امید داشتم.
میتوانم بگویم چیزی بالاتر از امید… یقین.. اطمینان… ایمان!!!
اگر باور کنید که نباید به چیزی کمتر از بهترین قانع شوید، اگر با تمام وجودتان، با تمام ایمانتان حرکت کنید، معجزه رخ میدهد!!!
خداوند افراد و شرایط جدید را به گونه به خدمت شما در میآورد که قدرتمندترین دولتها و حکومتها قادر به تأمین چنین امکاناتِ مناسبی نیستند.
خدا من را هدایت کرد… خدا من را هدایت کرد به مسیرهایی که من را به خواستههایم، به آرزوهایم و به رویاهایم برساند!!!
همه چیز در زندگی من تغییر کرد… و اکنون، وقتی به خودم نگاه میکنم، هیچ ربطی به گذشتهام ندارم!!!
خداوند به من عزت داد،… به من ثروت داد،… به من نعمتهای بی شماری هدیه کرد!!!… نه فقط به من… بلکه به هرکسی که با ایمان حرکت کرده و هیچوقت ناامید نمیشود.
به هر کسی که باورهای محدود کننده ای را که از کودکی در ذهن اش فرو کردهاند را تغییر و خداوند را با قدرتِ بی انتهایش باور میکند.
کسی که ربوبیت خداوند را باور میکند… کسی که باور میکند تمام قدرت از آنِ خداوند است!!! و هر زمانی که بخواهد، میتواند این قدرت را از خداوند دریافت نماید.
دلیل اینکه اینقدر با قدرت حرف میزنم، این است که از بدترین شرایط به این نقطه رسیدهام. به جایی که لحظه لحظه خداوند را بخاطرش شکر میکنم… زندگی ِ سراسر زیبایی و آرامش و عشق!!! این همان چیزی است که از اول میخواستهام.
خودت را باور کن! خدای خودت را باور کن.
خودت را لایقِ همهی چیزهای خوب بدان!!! … اگر خودت را لایق بهترینها بدانی، بهترینها وارد زندگیِ تو میشوند.
بدان هر فردی که توانسته به هر موفقیتی برسد، تو هم میتوانی!!!.. تو چیزی از او کمتر نداری!… فقط باید این را باور کنی. باید حرکت کنی!
… باید وارد ترسهایت شوی!…
به خدا توکل کن و ترسهایت را نابود کن.
باور کن روزهای سخت برای هم هست!… برایم من هم بوده است… روزهایی که همه چیز و همهی اتفاقات انگاری به ضررِ ماست!… اما روزهای سخت قرار است انگیزه مان را بیشتر کند، نه اینکه نا امیدمان نماید!
روزهای سخت برای این آمده است که ما از تمامِ توانمان استفاده نماییم!… تا یادمان نرود که دقیقاً چه چیزی را میخواهیم. لایقِ چه زندگی ای هستیم.
باور کن که این زندگی، این زمانی که اکنون زنده هستی، فرصتِ کوتاهی است برای لذت بردن!… برای تجربهی خودت و برای تجربهی یک زندگی…
و اگر در این دنیا از زندگیات استفاده نکنی، در این دنیا خوشبختی را تجربه نکنی، مطمئن باش که درآخرت عذاب شدید تر است.
به خدا زندگی میتواند خیلی زیبا باشد، باور نکن که زندگی مجموعه ایست از بدبختیها و مشکلات!!!
نه هرگز اینگونه نیست. شاید برای خیلیها اینگونه باشد، نه برای تو که میخواهی خداوند را باور کنی.
قرار است که شادی و عشق را تجربه نمایی؛
قرار است از تمامِ ظرفیتهایت استفاده نمایی؛
قرار است که به آروزهایت برسی؛
قرار است که جهان را گسترش دهی؛
قرار است که جهان را جای بهتری برای زندگی نمایی؛
واقعاً میخواهی که خوشبختی، عشق و شادی را تجربه نمایی؟!
واقعاً میخواهی به رویایت برسی؟؟!!
واقعاً میخواهی آرزوهایت دست یافتنی باشند؟!
این سوالی آ ست که تو باید به آن پاسخ دهی.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی کلیپ انگیزشی شماره ۴ | گروه تحقیقاتی عباس منش7MB8 دقیقه
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام استاد جانم
سلام مریم عزیز و دوستان عزیزم در این خانواده ی صمیمی
امروز قبل از کلیک کردن روی دکمه ی نشانه ی من، با خدا حرف زدم. گفتم خدایا تا اینجا هر قدمی اومدم که هدایتم کردی عالی بوده، ولی من فکرم خیلی وقتا منحرف می شده از الآن دوباره از نو هدایت کن. یه مسیر تازه. یه راه تازه که با باورها و تصمیمات جدیدم هماهنگ تر باشه و پر قدرت تر قدم بردارم. تو بگی و من برم
این فایل اومد و کمی روخوانی کردم و گفتم خب عصر تمرکز می ذارم روش که ببینم از چه مسیری هدایت می شم.
و خب چون شخصیت قبلم هنوز گاهی با من هست و باورهای قدیمی هنوز خوب پایین نرفتن، نیمه ی خالی لیوان رو بهم نشون می داد.
با دید قبل، با دید خالی بودن نیمه ی لیوان فایل پلی شد. چون تمرکزم روی اهدافی رفت که همیشه داشتم.
اما بعد از چند مین به خودم اومدم که ببین تو همونی بودی که تا چند ماه پیش نتیجه هات خیلی کمرنگ بودن حتی توی درک قوانین و الآن چقدر ذهنت بازتر شده،. درکت بالاتر رفته. با خدا رابطه ی بهتری داری.
نتایج مالیت داره خودشو نشون می ده.
اره داشتم به این چیزا فکر می کردم که گفتم ارررره چرا سپاسگزار نباشم.
من از همه لحاظ در مسیر رشد قرار گرفتم پس ادامه می دم این بار اماااااا لیزری تر. متمرکز تر.
قبلا کلی تمرکز می ذاشتم برای حلاجی کردن دیدن ناخواسته.
این بار از قدرت اعراض و مسئولیت پذیری برای حل تضادها کمک می گیرم.
قبلا فکر و خیال هایی که به زعم خودم فکر می کردم منطقی هستن، جلوی رفتنم رو می گرفت
این بار می گم تسلیم. می گم خدایا من تسلیم تو ام.
من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم.
اررره دقیقا این بار می خوام این تسلیم بودنی که کمی کمی فقط کمی تونستم درکش کنم رو در عمل به اجرا در بیارم.
و یکی از زیباترین سپاسگزاری ها و حتی امیدواری هام اینه که هدف دارم. راهشو نمی دونم همونطوری که استاد هم نمی دونست، اما من هم باید مثل استاد اعتماد کنم و روی خودم و باورهام کار کنم و اجـــــازه بدم خدا خودش شرایط برآورده کردنش رو هم بهم بده. خودش ایجادش می کنه و همین موضوع باید خیلی روش تمرکز بشه که باورش کنم. ایمان و یقیــــن، یقین بیارم تا معجزه ها رخ بده.
خدا می دونه چه اتفاقات شگفت انگیزی می خواد رخ بده.
خدا می دوونه چه گشایش هایی
چه هموار شدن مسیرهایی در جهت نعمت داده شدگان
خدا می دونه چه معجزه هایی قراره اتفاق بیفته
چه ثروت هایی قراره به زندگیم جاری بشه
خدا می دونه قراره چه مرتبه ای از سلامتی، عشق و روابط پایدار و زیبا توی زندگیم رخ بده. (من توی مدارش قرار بگیرم).
دقیقا همینه
چون دارم با تمام وجود رحمان بودن خدارو باور می کنم.
با تمام وجود دارم به خودم می گم ببین نسترن، خدا رحمانه هاااا.
خدا یه انرژیه که در حال گسترش جهان در تمام ابعادشه.
می دونین حالا که دارم این جملات رو می نویسم، صدای اللّه اکبر اذان داره پخش می شه و من چقــــدر عاشق این فضا و صدام.
عاشق این همزمانی.
ارررره. خدا رحمانه. در حال گسترش جهان در تمام ابعادشه و وعده ی فزونی و مغفرت داده.
و وعده ش هم حقه.
به قول استاد و در واقع از قول قرآن خدا یه نظمه، یه قانونه. یه تعادله و همه ی اینا یعنی رحمان. یعنی حق.
چی بگم. فقط اومدم اینجا بنویسم که: قول بدم به خودم، که با تمام وجود و با توکل بر خدا هر طور شده روی باورهای شرک آلودم کار می کنم و اجازه می دم هدایتم کنه.
و اجازه می دم مراتب ایمان در عملم نشون بده خودشوـ
من عمل می کردم امااا ایمانم کمتر از چیزی بود که فکر می کردم هست.
نه عمل بدون ایمان مورد قبوله و نه ایمان بدون عمل.
خودش هدایت می کنه.
اومدم بگم که یه بسم اللّه دوباره گفتم و با تکیه بر خودش ادامه می دم.
همونطوری که این نتایجم رو تا به امروز رقم زد، از الآن به بعدش برابر ایمان و توکلم، صدها برابر بزرگتر رقم می خوره ان شاءاللّه.
اررره. ما باید هدف هامون رو زندگی کنیم. اونی که این آرزو ها و اهداف رو به دلمون انداخته، خودش هم راهو هموار می کنه که بهشون برسیم
می گه: هر کسی تقوی خدا پیشه کند، راه خروجی برای او می گذارد.
بعد از مدت ها که به خودم قول داده بودم روی خودم فقط کار کنم و چیزی ننویسم، حتی توی فضای مجازی زیاد نباشم، امروز اومدم بگم عالی بود و نتیجه داد (مالی، کسب و کار، سلامتیییی، روابط، معنویــــــت و..) و اگر می خوام این نتیجه نه تنها پایدار بلکه هزارتن برابر قوی تر و بهتر و زیباتر باشه، من باید خیلی متمرکز تر و متوکل تر قدم بردارم.
بقیه ش با خودش.. (چیزی که ذهنم به شدت مقاومت داره همین باوره).
و این عین توکله. اگه باورش ندارم یعنی توکل ندارم.
خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم. چون تو خیر مطلقی و فقط خیر می رسونی. ❤🙏🏻
خدایا ایمانی به من ببخش که همواره دلم با آن همراه باشد و یقین راستینی که همواره تو را بخوانم و همواره از تو یاری بجویم.
آمین به وسعت یگانگی ات یا رب العالمین
🙏🏻🌺🌺🌺🌺