ما بی انتها هستیم

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

در حادثه اخیر ساختمان پلاسکو، دوستان زیادی از من درباره “موضوع مرگ” پرسیدند. برخی نگران این موضوع بودند که رسیدن به خواسته ها چه فایده ای دارد، وقتی هر لحظه ممکن است با مرگ مان همه چیز تمام شود!

من ساعت‌های زیادی در زندگی‌ام به این موضوع فکر کردم و به یقین رسیدم که مرگ چیزی جز اتمام یک سفر زیبا و شروع یک سفر زیباتر نیست. این موضوع وقتی بیشتر لمس شد که بیش از ۲ سال از زندگی‌ام را به همراه خانواده، به سفر در کشورهای مختلف گذراندم.

هتل‌های زیبای زیادی را تجربه کردم، خانه‌های مختلف با سبک‌های معماری متفاوت که هرکدام زیبایی خاص خود را داشتند و هر کدام طبق فرهنگ آن منطقه طراحی و ساخته شده بودند، خودروهای مختلف با طرح و مکانیزم های مختلف که هر کدام زیبایی و لذت خاص خود را داشتند. شهرها و مناطقی زیبا که بی شباهت به بهشت نبودند. اما زمان ترک هیچ کدام از آن زیبایی‌ها، کمترین احساس ناراحتی‌ای نداشتم یا حس نمی‌کردم که با ترک آن مکان، چیزی را از دست داده‌ام.

حتی همین لحظه هم که به آن فکر می‌کنم، هیچ حسرتی درباره هیچکدام شان ندارم. نمی‌گویم ای کاش آنجا بیشتر می‌ماندم، یا آن کار را نیز انجام می دادم یا آن مکان را هم می‌دیدم. زیرا از تمام آن لحظات به گونه‌ای لذت بردم که جای هیچ ای کاشی باقی نماند. می‌دانستم مکان‌های زیباتر و تجارب بهتری نیز در جهان در انتظارم است.

مکانی که همین حالا در آن زندگی می‌کنم، از تمام آن مناطق رؤیایی، زیباتر است که این موضوع را ثابت می کند.

با این حال اگر همین الان فرشته مرگ به سراغم بیاید، با کمال میل به همراهش می‌روم بی آنکه تصور کنم مرگ، این همه زیبایی و نعمت را از من می گیرد یا حسرتی داشته باشم. زیرا می دانم جایی که قرار است در آنجا باشم، بسیار زیباتر و لذت بخش تر از جایی است که الان هستم. زیرا من هر لحظه همان کاری را انجام داده‌ام که بیش از هر چیز به آن علاقه داشته‌ام.

و مهم‌تر ازهمه، از نظر من اصلاً مرگی وجود ندارد.

کل زمان زندگی مادی ما، در برابر ابدیت ما، دقیقاً به اندازه یک سفر کوتاه است.

چرا فکر می‌کنی با مرگ همه چیز نابود می‌شود؟ چرا فکر می‌کنی مرگ بدترین اتفاق زندگی است؟

آیا بدترین حادثه برای درختان، زمستان است؟

آیا وقتی ریزش برگ‌های درختان در پاییز یا شاخه‌های خشکیده‌شان را در زمستان می‌بینی، به حالشان گریه می‌کنی؟ شما نگران وضعیت گیاهان در پاییز و زمستان نیستی، زیرا می دانی این یک فرصت برای یک رویش زیباتر است. می دانی این جزئی از طبیعت است.

مرگ نیز بخشی از طبیعت ماست. بدن ما هر روز درحال تجربه مرگ و تولد است. هر روز سلولهای زیادی می‌میرند تا فرصتی برای تولد سلولهای جدید باشد. تنها چیزی که درباره مان ثابت است، روح مان است که ابدی است.

ما یک جسم نیستیم که فقدانش ما را بترساند، بلکه یک روح هستم که انتخاب کرده مدت بسیار کوتاهی، بُعد جسمانی را تجربه کند.

انتخاب کرده تا در این جسم مادی با تضادهایش روبرو شود، خواسته‌هایش را بشناسد و شور و اشتیاق حرکت در مسیر خواسته‌هایی را تجربه کند که هر صبح به واسطه‌شان از خواب بر می‌خیزد.

فردی که در عین خوشبختی، ثروت، سلامتی و آرامش مرگ را تجربه می‌کند، نه تنها چیزی را از دست نداده، بلکه از فرصتی استفاده کرده که در این بُعد جسمانی داشته و آنچه را که دوست داشته، خلق نموده و از این تجربه لذت برده است. وقتی هم می میرد، مانند فردی است که سفرش به یک مکان رؤیایی تمام می‌شود در حالیکه مکان‌های زیباتری منتظر اوست.

مرگ مانند پاییز و زمستان که فرصتی است برای تولد برگ‌های تازه در بهار، یک فرصت است برای تجربه بُعد خدایی‌مان.

تمام کاری که باید در این بعد جسمانی انجام دهیم، تجربه مسیری است که خودمان انتخاب کرده‌ایم و انجام کاری است که بیش از هر چیز به آن علاقه داریم.

آنوقت است که در لحظه مرگ، هرگز حسرت انجام کاری که دوست داشتیم انجام دهیم اما آن را به تعویق انداختیم، را نخواهیم داشت.

سید حسین عباس‌منش


برای مشاهده‌ی سایر قسمت‌های «توحید عملی» کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    378MB
    32 دقیقه
  • فایل صوتی ما بی انتها هستیم
    29MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «کوروش» در این صفحه: 6
  1. -
    کوروش گفته:
    مدت عضویت: 1886 روز

    خب بریم برای یک ردپای حسابی

    سلام به استاد نازنین و خانم شایسته مهربان و همه عزیزادلم توی این سایت الهی

    حس کردم خیلی باید بنویسم فقط

    در اتاقو بستم

    چراغ‌خاموش

    با تمرکز بریم ببینیم چی میشه

    خب استاد فرمودن نباید روی مردم حساب کنی

    چقدر این جمله رو تو این 6 روز عمیق درک کردم

    و عمل کردم بهش

    قبلا من یه چنل تلگرام داشتم

    چقدر سعی می‌کردم به جوری فعالیت کنم که ممبر ها راضی باشن

    تو این 6 روز

    بعد از فایل آخری که استاد گذاشتن عمل به قوانین چطور زندگی رو تغییر میده

    اونجایی که گفتن چیزی به اسم از دل برود هر آنکه از دیده برفت نیست

    هرکی هم مدار باشه میمونه و غیر از این میره

    فعالیتم رو کم کردم واقعا

    گفتم هرموقع حس کردم یه چیز درستی هست که باید بگم تو چنل میگم و غیر از این اصلا فعالیت نمیکنم که هرجور شده فایل بزارم که بقیه بگن چقدر فعاله این چنل نه

    و همینجور هم ممبر ها داره زیاد میشه

    و چقدر حالم سر همین بهتره

    وفت بیشتر و آزادی بیشتری دارم نسبت به قبل و مطالب هم کیفیتشون بالاتر میره به همین نسبت

    وقتی هرروز بزور یه چیزی نمیزاری

    بماند که چقدر هدایت شدم که همون فعالیت کم رو هم چطور بنویسم چطور بیان کنم تا بیشترین نتیجه رو بهم بده

    دوم اینکه ری اکت ها رو غیر فعال کردم

    قبلا ارزش صحبت هایی که میکردم رو حتی خودم ناخودآگاه طبق ری اکشن های چنل می‌سنجندیم

    اگه مثلا 100 تا ری اکت قلب میومد میگفتم واو چه تکستی گذاشتم اگه 10 تا مید میگفتم آخ آخ حتما بد بوده

    تازه منی که فکر‌میکردم دارم کار میکنم رو قانون

    و بدتر از این

    کم کم داشت اینطوری می‌شد که حرف هایی رو میزدم که ممبر ها دوست داشتن بشنون تا ری اکت ها بیشتر شه

    تو این 6 روز الهی که خودمو بستم به سایت و قانون

    متعهد شدم رو تصدیق زیبایی ها و کار روی باور ها و لذت بردن

    گفتم ری اکت ها رو غیر فعال میکنم

    من دارم مطالب فوق العاده ای میزارم که هیچ جایی انقدر راحت پیدا نمیکنن حتی شاید نباشه

    چون خدا داره بهم میگه این آگاهی هارو

    بی نهایت ارزشمند و کاربردی هستن برای هر سنی

    من حرف درست رو میزنم

    هرکی مشکلی داره هم مدار میشه با من و مشکلش با چنل حل میشه

    هرکی دوست داره حرفی بشنوه که خوشش بیاد یا هرروز مطالب بی کیفیت دستش برسه بره جای دیگه

    من میخوام با آدمایی باشم که خدا هدایت میکنه به سمت من نه اینکه من غیر‌مستقیم آویزون شم با فعالیت هرروز و مطالبی که دوست دارن بشنون تا بمونن کنار من

    این از این

    امروز که روز ششم بود

    بعد 5 روز کارکردن رو خودم رفتم بیرون

    جالب بود برام

    من برای شکارچی نکات مثبت بودن رفتم اما

    اما

    اما با اینکه تمام سعی خودمو کردم که خودمو خوب نگه دارم و موفق هم بودم تاحدی

    اما یاد فایلی افتادم که استاد عباسمنش وقتی رفته بودن لاس وگاس افتادم

    که گفتن انگار جای من اینجا نیست

    فرکانس مردم ابن شهر به من نمیخوره

    چقدر امروزه من بود

    من فکر میکردم امروز میرم بیرون

    و هرکی رو که میبینم مثل مردم آمریکا که توی سفرنامه میدیدم هست

    گفتم الان میرم بیرون و همه معجزه وار خوبن

    رفتم و تازه فهمیدم که بابا

    این مردم چقدر فاصله فرکانسی دارن با من

    من سعی می‌کردم کسی رو نگاه نکنم اصلا

    پشت قیافه ها خشم و منفی بودن بود

    هیچکس شاددنبود

    و جالب بود برام که

    قلبم داشت خفه می‌شد

    میگفت برگرد خونه

    انگار خونه برام یه جای مقدس شده بود

    و خودمو خیلی بیشتر شناختم

    و مردم رو

    فهمیدم رفتن تو دل شهر خواسته من نیست

    ارتباط فیزیک و حضوری با مردم هم خواسته من نیست

    مگ دوست دارم مثل الان تو کار آنلاین باشم

    وقتی میخوام برم بیرون برم تو جاده

    من عاشق جادم

    بزنم تو دل جاده تو ماشین خودم و آهنگ شاد یا فایل استاد و برم کیف کنم

    خودمو خدا فقط

    و برم دریا جنگل یا نقاط زیبای خارج از شهر رو ببینم

    قبلا با دوستام میرفتیم تو یه سری‌محله ها خاص مثل اندرگوزی تهران که دختر پسرا دنبال همن

    امشب رفتم

    انقدر حس بدی داشتم

    انقدر خودمو دور دیدم از این مردم

    و به خودم میگفتم واقعا حضرت محمد حق داشته می‌رفته غار هرا یک ماه

    هرچی تو تنهایی یا با آدمای درست و با فرکانس خوب در ارتباطی لذت میبری

    رفتم امروز رفیق قدیمیم رو دیدم

    بزور میخندیدم

    اون حرف می‌زد راجع به تبلیغات و ….

    من میگفتم که بابا اینا خیلی ذهنشون بدور از هرگونه توحیده

    عجیب نیست که همه آسون شدن برای دشواری ها

    امروز به خودم گفتم من لایقم

    برای این درآمد آنلاین لایقم

    برای اینکه تو خونه بشینم و سفرنامه ببینم ورزش کنم حالم عالی باشه و پول بیاد لایقم

    برای اینکه خنده رو لبم باشه لایقم

    چون دارم آسون میشم برای آسونی ها

    عجیب نیست واقعا

    قانون اشتباه نمیکنه

    فرکانس ها میسازن شرایط رو

    همین 6 روز چنان معجزاتی رخ داد که تو 600 روز نمیتونست رخ بده به غیر از عمل به قانون

    و نکته ی آخر اینکه

    امروز یکی‌از آشنا های نزدیک که خیلی دوستش داشتم فوت کرد

    از بچگی کلی خاطره داشتم باهاش

    حدود 50 سالشون بود

    و جالب بود برام

    یه چند لحظه ناخودآگاهم گفت ببین ببین همه میمیرن برو به اونایی که خودت آگاهانه حذف کردی یا حتی اونایی‌که جهان بر اساس هم مدار نبودن حذف کرد برات پیام بده

    شاید فردا تو یا اونا نباشین

    بعد واقعا گفتم آره برم پیام بدم

    ولی سرعت به خودم اومدم

    گفتم چه ربطی داره واقعا

    چه باوری داره باعث این رفتار میشه

    باور به اینکه اونایی که از قدیم هستن یه چیز دیگن

    قدیمی ها اصلا یه کیفیت دیگه ای دارن

    رفقا یا پارتنر هایی که قدیم بودن بعلت شناخت زیاد همیشه بودن باهاشون راحت تره بیشتر خوش میگذره

    و گفتم بابااااا

    خدا باید آدم خوب جدید بیاره

    یعنی چی این حرفا

    قانونه

    مدار خوب آدمای خوب

    مگه همین الان کم آدم جدید از همین سایت اومد تو زندگیت ؟

    تک تک کامنتایی که میخونی خودش وجود یک آدم الهی تو زندگیته

    که داره به حال خوبت کمک میکنه

    و نزاشتم ذهنم به این بهانه بره سراغ وابسته بودن و ترسیدن

    و گفتم نه

    من ادامه میدم

    تازه شد 6 روز

    معجزات رخ میدن

    مثل کلی معجزه که تو همین 6 روز رخ داد

    و واقعا ناراحت هم نشدم

    شاید اگه قدیم بود سیگار می‌کشیدم و یکم دپ میشدم

    اما‌الان نه

    قلبم درج گفت برو این فایل گوش کن

    گوش کردم

    حالم عالیه

    اون فرد مطمئنم همونطور که من فقط ازش خوبی دیدم

    همونطور که همه ازش خوبی دیدن

    جاش تو بهشته

    رفت پیش خدا

    رفت از جایی که اومده بود

    رفت کنار خدا یه چایی بزنه D:

    خوشحالم

    واقعا خوشحالم که دارم ادامه میدم این مسیر بهشتی رو

    اینکه قبل از مرگ از این جهان لذت ببرم

    قبل از مرگ قانون این جهان رو بدونم

    و چشم بسته مثل باقی فقط روزمرگی‌ نیست زندگیم

    مشکلات نیست زندگیم

    حس میکنم تو اغوشه خدام

    حس میکنم تو یک سر پایینی هستم

    خداروشکر

    بابت همه چی

    راستی اینم بگم امشب یه راننده اسنپ بی‌نظیر منو رسوند خونه

    یه 207 سفید تروتمیز و نو و بینهایت خوشبو

    یه آقایی خوشتیپ و خوش هیکل حدود 40 سال

    که کل مسیر رو خندیدیم

    از همون اول طوری صمیمی بودیم که انگار 10 ساله همو می‌شناسیم

    از سلیقه آهنگ تا خواننده ها و و و وهمه چی صحبت کردیم و لذت بردیم

    چقدر حسش خوب بود

    آروم رانندگی کردن

    اهنگ های جذاب

    واقعا کیف کردم

    خداروشکر

    ایشالله که موفق باشن هرکجا که هستن

    خدایا همه مارو به راه راست به راه کسانی که بهشون نعمت دادی هدایت کن

    خدایا تو تنها قدرت جهانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    کوروش گفته:
    مدت عضویت: 1886 روز

    سلام فاطمه ی عزیزم

    امیدوارم که حالت عالی باشه

    باور کن

    باور کن

    باور کن تورو خدا هدایت کرد بیای تو این فایل و هدایت کرد که جای کامنت گذاشتن کامنت منو ریپلای کنی

    اصلا شکی ندارم فاطمه اصلا

    تورو دقیقا خداپرستان برای اینکه این حرفا رو بزنی

    رفتم کامنت خودمو خوندم

    اون 6 روز شده 12 روز الان

    که متعهد کردم خودمو برای تغییر اساسی و معجزه پشت معجزه داره میاد

    فاطمه گفتی 25 روز دیگه آزمون داری

    نمیدونم منظورت آزمون کانون وکلا هست یا نه

    چون منم این آزمون رو دارم

    و دلیل اینکه من یه تایم زیادی از سایت جدا شدم همین آزمون بود

    این آزمون طی 6 ماه انقدر منو دور کرد از همه چی انقدر استرس هامو زیاد کرد‌ که نتایج زندگیم داشت بد و بد تر میشد

    یه روز به خودم گفتم

    همین 12 روز پیش

    فکر کن منی که همه درسارو خونده بودم

    و هدفم کانون وکلای ساری بود

    فکر کنم توام کانون وکلای نور منظورت بوده باشه

    و 12 روز پیش

    دیدم قلبم خفه شده

    سیاهی مطلق

    بدون هیچ حس خوبی

    به خودم گفتم کوروش …

    تو شدی همون مردمی که همیشه میگفتی درگیر روزمرگی شدن که …

    چرا ؟

    میدونی من اصلا خوشم نمیومد از وکالت و نمیاد

    به خودم گفتم من دارم حالمو بد میکنم و حال بدمو تحمل میکنم که برم سراغ یک کاری که ازش حس بد بیشتری میگیرم دوباره چون علافه ندارم و همش هم درگیری با مشکلات مردمه

    و برای چی ؟

    من چی‌ میخوام از زندگی ؟

    شادی و آرامش..

    خب

    مگه تو سوره ی فاتحه نگفته که ما فقط تورا میپرستیم و از تو یاری میجوییم و مارو هدایت کن به راه راست به راه کسانی که بهشون نعمت دادی ؟ خب گفته

    مگه نگفته که هیج ترس و غمی برای کسانی که دارن هدایت میشن نیست ؟ گفته آره

    از چی میترسی پس ؟

    درگیر چی شدی ؟ فکر میکنی قانون جواب نمیده با فکر میکنی خدا خوابه ؟ فکر میکنی عمل به قانون جواب نمیده و حالا یه چیز فانتزی هست همینجوری و آزمون رو باید بخونی به هر حال کار رو باید انجام بدی خلاصه

    و دیدم آره همینه

    و درجا گفتم بابا

    بیخیال

    من دیگه نمیخونم

    بخاطر احساس بدم تو این 6 ماه

    هرچی اتفاق بد بود سرم اومد

    اتفاقای بزرگ منفی

    خب چرا واقعا باید اینطوری برم جلو ؟ و گفتم خدا با شجاعانه

    من مال این شغل نیستم

    من یه شغل آنلاین میخوام

    و ازش گذشتم

    خداشاهده 2 روز بعد یه ایده تو ذهنم اومد که از همین چنل تلگرامی که داری

    پول دربیار

    بگو باقی مطالب تو چنل vip و ماهانه باید اشتراک بخرین

    و همین کارو کردم

    و از همون درآمدش چندشب پیش دوازده قدم ، قدم اول رو خریدم و میخوام قانون سلامتی رو بخرم

    حتی یه منبع درآمدی دیگه هم داشتم که اونم اصلا مورد علاقم نبود و گفتم اینم جمع میکنم

    با همین چنل که مورد علاقه من هست میرم جلو بصورت آنلاین و کلی ایده های عجیب اومده تو همین 12 روز برام

    فاطمه من 12 روز پیش تصمیم گرفتم خیلی چیز هارو رها کنم به بهانه گوش کردن به فایل ها

    و زندگیم زیرو رو شده

    رها نکن

    تو جلسه 5 قدم اول که امروز گوش کردم از ساعت 12 تا همین الان ساعت 6

    یه جمله زیبایی بود که الان هدایت شدم بهت بگم

    تو قرآن نوشته بود خداوند ایمان بنده اش رو ضایع نمیکنه آیه 143 بقره

    رها نکن دختر D;

    مطمئن باش تنها و تنها راه شادی و آرامش استفاده از قانونه

    اولین باره اینجوری صمیمانه دارم جواب میدم تو کامنتا

    برای خودمم عجیبه ولی کامنتت خیلی حس خوبی بهم داد

    فاطمه عزیز تو لیاقت همشون رو داری از بی ام و تا ویلا و و و

    مطمئنم که یه روزی ازت می‌شنوم که همشون برات رقم خوردن دختره خدا

    دمت گرم باعث شدی من یکبار دیگه کل مسیر رو مرور کنم

    و یادم بیاد که وقتی از ترس هات بگذری ، جات توی آغوش خداست و همین اتفاق الان برای من افتاده

    خداروشکر‌

    خداروشکر بابت کامنت قشنگت دختر خدا

    خداروشکر بابت این سایت الهی

    خداروشکر بابت این هوای بی‌نظیر

    امیدوارم همیشه موفق باشی و شاد و البته پیگیر سایت D;

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    کوروش گفته:
    مدت عضویت: 1886 روز

    مطمئنم یک روز میرسه که بعد از سپاسگزاری بابت ویلای لوکست توی خزرشهر شمالی توی بابلسر که لوکس ترین و زیباترین شهرکه و دیدن غروب آفتاب و اون ویو جادویی از دریا

    درحالی که پیاده رویه کنار ساحلت تموم شده

    هدفونت که یکی از فایل های استاد داشته پخش می‌شده رو از گوشت درمیاری و

    میری توی ویلات و همه جارو جمع و جور میکنی و درو میبندی

    کلید رو میندازی و قفلش میکنی

    و بعد سوار سری 7 میشی روشنش میکنی و میزنی به دل جاده ، جاده ای که نمای غروب رو داشته باشه از تو سری 7 خدا میدونه که چقدر میتونه حالو هوای بهشتی داشته باشه

    و بعد میری

    میرسی به شیراز

    بدو بدو میری توی خونه

    با کلی هیجان کل خانوادتونو سوپرایز میکنی

    و بهشون میگی که اون ویلایی که دوست داشتی رو خریدی

    عکسارو سلفی هارو به همشون نشون میدی

    با کلی ذوق و چشمایی که قلبی شدن

    و وقتی که خانوادت بغلت میکنن اشک ذوق و شادی از چشمات مثل سرسره سر میخورن روی گونه هات

    Wow

    تصورش به خودم که خیلی چسبید

    امیدوارم که هرچه زودتر تجربش کنی دختر

    البته رامسر هم خیلی بهشتیه خیلی زیاد

    باورت نمیشه فاطمه عزیز

    تو فقط یک کار رو شروع کن

    اون کاری که دوستش داری و حاضری بدون پول هم انجامش بدی

    و روی این آگاهی های ناب استاد عباسمنش عزیز کار کن

    باور کن هدایت ها طوری میان که خودت مات و مبهوت میمونی اولش که بابااااا

    همین بود ؟

    همینقدر آسون بود همه چی ؟

    و اون موقع به این صدای تو سرت میگی آره همینقدر آسون بود

    امیدوارم اونقدر باورهامون بزرگ بشه که به راحتی یکی از زیباترین ویلا هارو تو زیباترین مکان شمال بخریم مخصوصا خزر شهر

    نمیدونم رفتی یا نه اما داخلش بری عاشقش میشی

    شاید همونجا خریدیم و همسایه شدیم D;

    شاید رفتیم شمال فلوریدا و همسایه استاد عزیز و خانم شایسته عزیز شدیم

    مطمئنم‌ همشون قابل خلقن اگر همیشه توحیدی عمل کنیم

    نمیدونم دوره هارو داری یا نه اما اگه نداری قدم اول رو بگیر

    خیلی نتیجه های زیادی رو خلق میکنی باهاش

    و متشکرم بابت مهربونی و لطفی که داری

    دمت گرم که انقدر رویاهات بزرگه و سقفی قائل نمیشی برای آرزوهات

    توام خیلی خوشگلی گل دختر

    مرسی بابت تعریفت عزیز

    من انقدر درگیر آگاهی های ناب این سایت بودم که اصلا به عکسم دقت نکردم

    اون عکس 3 سال پیشه

    برم الان عوضش کنم D;

    امیدوارم که همواره آسون بشی برای آسونی ها و مدار لذت بردن از زندگی

    منکه جلسه 3 قدم اول رو گوش کرده بودم تازه با ویو درختای کاج پنجره اتاقم و باد خنکی که میوزه و حالم عالی بود

    و خوندن کامنتت حالمو فوق العاده کرد

    خدا میدونه که این فرکانس ها چه اتفاقاتی رو رقم بزنن

    خدایاشکرت بابت همه ی این لحظه های الهی که انقدر سبکم و انقدر بدون هیچ ترسی از آینده و غمی از گذشته حالم خوبه که انگار همون کوروشه 3 4 سالم

    همونی کوروشی که میدونست فقط اومده از زیبایی ها لذت ببره و با داشتن خواسته هاش از ته دل بخنده

    خدایا شکرت بابت این حال خوبم

    خدایاشکرت بابت فاطمه عزیز و کامنت زیباش

    خدایا شرکت بابت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز که انقدر بی‌نظیر و بی مانندن

    خدایاشکرت بابت این سایت الهی و آگاهی های نابش

    خدایا دمت گرم که انقدر به وضوح گفتی ” من ایمان هیچ بنده ای رو ضایع نمیکنم ” تا وقتی که یکم شیطان میاد نجوا کنه

    من این جمله رو میگم و دوباره حس میکنم قدرت خلق تمام و کمال زندگیم رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    کوروش گفته:
    مدت عضویت: 1886 روز

    سلام سلام گل دختر

    امیدوارم که کوکه کوک باشه کیفت

    اونجا گزینه پاسخ نداشت مجبور شدم این کامنتتو ریپلای کنم

    خوشحالم که انقدر به دلت نشست اون تصویر سازی

    امیدوارم که به سرعت تکاملت رو طی کنی و تجربش کنی

    خیلی خوشحالم بابت وجود آدمایی الهی مثل تو توی زندگیم

    میدونی فاطمه امروز یکم داشتم میزدم زیر تعهدم که جلوی خودمو گرفتم

    امروز خیلی ساده به خودم گفتم که این نتایج عادیه بابا پیش میومدن

    در صورتی که برای هرکی تعریف میکنم باور نمیکنه

    خیلی آسون شدم برای آسونی ها

    حس میکنم خدا باهام یه رابطه ی خاص تری از بقیه داره نمیدونم چرا

    تا هدایت میخوام درجا هدایت میشم

    خواستم زندگیم آسون شه سریع آسون شد

    آزادی مالی خواستم بهم داد

    همه چی توی 17 روزی که یه تعهدجدی به خودم دادم

    و من به طرز باور نکردنی به خودم گفتم بابا این اتفاقا میوفتادن

    خب چرا قبلا نیوفتادن؟

    چرا قبلا حالت بد بود ؟

    چرا قبلا انقدر تو نگرانی بودی ؟

    چقدر از مسیر بیرون رفتن سادس

    دقیقا مثل راننده ای که خواب میره و تو یه لحظه ممکنه .‌..

    دقیقا تو یه لحظه اونقدر آروم از مسیر میری بیرون که اصلا متوجه نمیشی

    یه روزی فکر میکردم اون جمله ی امام صادق اگه اشتباه نکنم توی کتاب دینی واقعا یعنی چی ؟

    اون جمله ای که می‌گفت

    همانا شرک نا محسوستر از راه رفتن مورچه در یک شب تاریک بر روى تخته سنگى سیاه است

    دقیقا به این جمله رسیدم فاطمه

    یه لحظه آگاهانه حواست رو جمع نکنی

    ناخودآگاهت امادس که تورو ببره تو باور های قدیمی

    یه لحظه بهش ورودی درست ندی تورو میبره تو غم گذشته و ترس آینده

    تازه اهمیت ورودی هارو درک کردم

    قبلا اونقدر ورودی هارو جدی نمیگرفتم اما الان میفهمم تا چه حد ورودی مهمه

    حس میکنم شاه کلید قانون ورودی هاست

    خیلی خوشحال شدم وقتی کامنتت رو خوندم گل دختر

    از اینکه تصویر سازی آمریکا رو میکنی خیلی لذت بردم

    من زیاد تصویر سازی نمیکنم و این یکی از اشتباهاتمه حس میکنم اما وسطش خواب میرم D;

    نهایتا 10 مین بیدار بمونم

    حتی اگه خواب نداشته باشم هم میخوابم و بخاطر همین خیلی وقته تجسم نکردم

    ” عجیب دلم تنهایی میخواد ”

    این جملت حس میکنم یه درس به منه

    16 روز تنها بودم و نتایج عالی ساختم و امروز رفتم با بقیه حرف زدم و حالم واقعا بد شده بود تا یکم پیش

    دقیقا دلم میخواد تنها باشم

    در نهایتش هم یک پارتنری که عضو این سایت باشه و قانون رو بدونه چون با هرکسی رابطه داشتم اونقدر دور بود از قانون که با حرفاشون حالم بد می‌شد و سرد میشدم و همه چی خراب می‌شد

    شاید اشتباهم این بود که من میرفتم دنبال اینکه یکی رو پیدا کنم و هیچوقت نزاشتم خدا خودش یکی رو وارد زندگیم کنه

    شاید من بزور داشتم با آدمایی که هم مدار نبودن و از همون روز اول هم می‌فهمیدم که اینا واقعا طرز فکرشون نابوده نباید ادامه میدادم

    اما مطمئنم که باید به این آیه ایمان داشته باشم :

    زنان بدکار و ناپاک ، شایسته مردانی بدین وصفند و مردان زشتکار و ناپاک نیز شایسته زنانی بدین صفتند و (بالعکس) زنان پاکیزه و نیکو ، لایق مردانی چنین و مردان پاکیزه نیکو ، لایق زنانی همین گونه‌اند ، و این پاکیزگان از سخنان بهتانی که ناپاکان درباره آنان گویند منزهند و بر ایشان آمرزش و رزق نیکوست.

    بنظرم ( و الطیبات للطیبین ) رو اگه باور کنم خیلی تنهایی لذت بخش ترم میشه برام

    چون من زیاد ارتباط داشتم با آدما و مخصوصا 17 روز پیش که از همه کندم حسش خیلی عجیب و البته خوب بود

    و اگه باورم رو قوی تر کنم مطمئنم دلم بیشتر و بیشتر این تنهایی رو میخواد و بیشتر و بیشترم لذت میبرم ازش

    چون خودمو خدا مهمترین رابطه ی زندگیه من هستیم

    اگه این رابطه رو نتونم خوب پیش ببرم خدا عاقبت رابطه با بقیه رو بخیر کنه D:

    فایل های دانلودی …

    بزار اینو بهت بگم پس

    من یک کانال دارم تو تلگرام

    دیشب فایل تمرکز بر نکات مثبتی که تو قسمت دانلودی ها بخش ثروت هست رو دیدم شماره 5 اگه اشتباه نکنم

    همونی که استاد پرواز میکنن توش

    و امروز همینجوری گفتم بیا ببینیم میشه به راحتی این شرکت که فیلم پروازت رو بهت میفروشه بدون هیچ کاری تقریبا

    منم یه چیز خیلی ساده بفروشم

    اومدم یه چنلی که پلی لیست آهنگای خاصی بود رو بصورت حق عضویتی گزاشتم واسه فروش

    عملا یکی دیگه خونده یکی دیگه آهنگو ساخته

    من فقط لذت بردم و یکجا گذاشتمشون

    و شاید باورت نشه

    البته من باور داشتم که میشهوبعد فایل دیشب ،

    و کلی فروختم با همون چنل موزیک

    شاید پیش خودت بگی بابااااا

    یک چنل آهنگ با سلیقه شخصی رو مگه میشه فروخت

    و آره شده

    چون آسون شدم برای آسونی ها

    دختره خدا

    دلم میخواد جلوی روم باشی و بلند بهت بگم باور کن فاطمه

    باور کن تو فقط باید قدم برداری

    فقط قدم بردارررررر

    باور کن معجزاتی رخ میدن که خودت میگی یعنی چییییی

    این همه نتیجه از کجا اومده

    و دلم میخواد اون موقع هم بهت بگم که این همه نتیجه از آسون شدنت برای آسونی ها و اون ایمانی که نشون دادی و قدم برداشتی اومده

    به هرحال خدا به بنده ای که باورش کرده و بنده ای که مومنه و بنده ای که موحده یه نگاه خاص دیگه ای داره دیگه …

    معلومه که نتایج بزرگتر رو ساده تر میگیری نسبت به باقی مردم که تو درو دیوارن

    و تو همون حال که دارم اینارو بهت میگم و چشمات مثل اون ایموجیه قلبی شدن

    بهت میگم که

    به قول استاد عباسمنش عزیزم :

    اگه کار ها داره سخت پیش میره ، تویی که راه سخته انتخاب کردی ، نه اینکه یه مسیر ساده تر نباشه

    و بهت بگم فاطمه تو مسیر آسون رو این بار انتخاب کردی و نتایج بزرگت به آسونی ایجاد شدن

    اصلا نمیدونم چرا دارم اینارو بهت میگم D;

    من تقریبا با هیچکس تو سایت اینطوری حرف نمیزنم ولی نمیدونم چرا به طرز جادویی انگار خدا داره از طریق دستام تایپ میکنه برات

    طی نوشتن این کامنت خودم های انرژی عجیبی شدم

    یه حس عالی دارم

    یه بارون شدیدی هم داره میزنه و صداش تو گوشمه

    و یه فضای روحانی تو اتاقمه الان

    فاطمه ببین ابن اصلا من نیستم که داره اینارو بهت میگه

    فقط یه چیزی تو قلبم میگه بنویس نمیدونم چرا

    حال خودم که طی نوشتن این کامنت فوق العاده شده

    ولی من اونقدر حس پاکی دل و مهربونی رو تو قلبت و حس کردم که مطمئنم تو سوگولی خدا میشی

    فقط شروع کن بدون هیچ ترسی صدای بارون داره دیوونم میکنه و این صدا یاداوره اینکه بارون داره میباره ..

    تو با چه سطلی رفتی زیر آب؟ هااا ؟ با یه لوله خودکار که تهش سوراخه یا با یه لیوان ؟ یا با یه استخر ؟

    یا دست خالی رفتی زیر بارون؟

    بارون که همیشه داره میباره جای نگاه به آسمون و شک کردن به بارش بارون باید به دستای خودمون نگاه کنیم و شک کنیم که واقعا من چیزی آوردم تا آب بارون رو جمع‌ کنم ؟

    ( خدایا تو آگاهی به قلبم که تنها تورو میفرستم و از تو یاری میجویم )

    چقد این دعاتو دوست دارم

    من هرروز فایل قرآنی قدم اول رو که راجع به سوره فاتحه و هدایت هست گوش می‌کنم

    و بعد یک هفته گوش کردنش درجا بهم هدایت میشه

    یعنی میگم خدایا فلان کارو چیکار کنم میگه اینطوری کن

    بعد من با کلی حس خوب برمیگردم بهش میگم مگه میشه تا این حد سریع جواب بدی

    حس میکنم تو آغوش خدام

    همینقدر نزدیک

    چون اگه اینقدر نزدیک نباشیم اینقدر سریع پاسخشو نمیشنوم ..

    واقعا خدا رو حس میکنم

    وقتی برمیگردم عقب رو میبینم

    اصلا عقب رو ول کن

    همین 17 روزی

    من تو 17 روز یک کسب و کار راه انداختم و ازش کسب درآمد کردم

    به کی بگی باور میکنه ؟

    هیچکس فکرشو نمیکردم این اتفاق بیوفته

    اونم آنلاین

    چیزی که میخواستم

    من دقیقا دلم همینو میخواست

    اینکه توی فضای مورد علاقم در حالی که مثل الان داره بارون میباره

    لب پنجره در حالی که دارم کار میکنم صدای برخورد دونه دونه قطره های بارون رو بشنوم و با تک تک سلول هام بگم خدایاشکرت

    و در همین حین پیام واریز بیاد

    من دقیقا اینو میخواستم و شد

    و شد

    همین داستان رو یکی برام تعریف کنه من باور نمیکنم

    فاطمه فقط ببین چیو دوست داری

    برو براش یه کانال تلگرام بزن و شروع کن هرروز مطلب بزار بدون اینکه زده شی

    من اون کانال رو 5 6 ماه داشتم اما میگفتم نه بابا از اینکه نمیشه درآمد داشت

    تا 17 روز پیش که شروع کردم به دیدن سفرنامه ی الهی

    و توجه به فراوانی ها و نعمت ها توی آمریکا

    و یهو الهامات حمله کردن به من

    و در ها باز شد

    و هی بیشتر و بیشتر شد لذت من از زندگی

    من مطمئنم تو میتونی

    مطمئنم چند تا حوزه هست که بهشون علاقهرداسته باشی

    یه وقت

    یه وقت

    یه وقت نشه که بدونی به چی علاقه داری اما نجوا ها بهت بگن که نه بابا این علاقت نیست

    یا بگن نه بابا از این که مول در نمیاد

    و و و

    فاطمه گفتی یک کتاب یا روش معرفی کن

    اول از همه برو قسمت فایل های ثروت تو بخش دانلودی و گوش کن

    گوش کن و کامنت بنویس

    انقدر گوش کن و بنویس

    تا ایده ها بیان

    باور کن میان

    ( خدایا چقدرحالم عجیب خوبه واقعا دلم میخواست یا من شیراز بودم یا تو مازندران بودی و تا صبح میشستیم راجع به قانون حرف میزدیم و خدا میدونه چه آگاهی هایی موقع حرف زدن دو نفر درباره قانون الهام بشن )

    دختره خدا..

    دختره بانمک

    فقط شروع کن

    فقط ایمانتو نشون بده

    فقط شروع کن تا در های رحمت خدا به روی زندگیت باز بشه

    باور کن همونجوری که بارون خیلی ساده و آسون میباره به زمن و این همه محصول رو ایجاد میکنه و حیات رو برای ما قابل زیست میکنه

    به آسونیه همین باورن نعمت میاد توی زندگیت

    من قبلا خیلی جدی میگرفتم و میگفتم نه دیگه حالا استاد عزیزم که از سال 86 87 وقت گذاشتن و از سال 92 اینا رفتن تو آنلاین و طوری شد شرایط که تو مسافرت هم درآمد داشته باشن

    برای منم دیگه یه چندسالی طول میکشه دیگه

    اما اشتباه فکر میکردم

    تو فقط توجه کن به فراوانی

    تو توجه کن به ثروت

    تو تجسم کن

    تو باورها رو با منطق و مثال های واقعی ضبط کن بزار تو گوشت

    خدا آسونت میکنه برای به درآمد رسیدن

    مثل من

    نمیتونم بگم فکر نمیکردم که درآمد آنلاین داشته باشم نه

    اما اصلا فکر نمیکردم که الان هم بتونه رخ بده

    ولی شد

    ساده و آسون

    دقیقا یک ساعت شده که دارم این کامنتا رو مینویسم و حالم عجیب غریب عالی شده

    شاید یکم قاطی پاتی گفته باشم اما گفتم جون چیزایی بود که قلبم میگفت بگو

    خیلی همه چیز برای خودم یادآوری شد

    خیلی خودم باز بهتر درک کردم

    دوباره متوجه شدم باید تو مسیر بمونم

    نباید بگم که نه نتایج شانسی بود یا اتفاقی بود

    نه من خلق کردم

    من با توجه و باور هام خلق کردم

    من قسمتی از خدام

    روح خدا توی منه

    خدایی که جهان رو با میلیارد ها کهکشان آفرید

    همین قدرتو به منم داد تا خلق کنم خواسته هامو

    خدایا متشکرم بابت این همه آگاهی که به دلم گفتی تا اونم توسط دستام بنویسه

    یه حال عجیبی دارم

    اونقدر اورمم که خودمم باورم نمیشه

    صدای بارون شدید هم پیچیده توی اتاقم و تو یک فضای پر از آرامشم

    میخوام دستمو دراز کنم و قطره های بارون رو حس کنم

    خنکی قطره هارو

    اون حس خیس شدن

    زندگی همینه

    لذت بردن از الان

    از لحظه

    به قول خدا

    اونایی که بندگان مومنی هستن

    نه ترسی از آینده نه غمی از گذشته ندارن

    شادن

    در لحظه هستن

    مثل الان من که بارون داره میخوره به دستام

    حسش بینظیره

    دقیقا زندگی همینه لذت بردن

    هدف لذته

    هدف لذته

    هدف لذته

    هیچ مقصدی نیست

    هدف لذته

    هیچ مقصدی نیست

    چقدر درگیر مقصد میشم خودم

    در حالی که میشه فردا نباشم

    در حالی که از هدیه ای با نام بودن تو این جهان پر از زیبایی درست استفاده نمیکنم

    نه

    باید درست استفاده کرد

    باید لذت برد

    اینهمه جای قشنگ و نعمت های زیبا تو کل کره زمین هست

    پس کی قراره بره ببینه ؟

    جز من

    جز تو

    جز بچه های همین سایت

    جز کسایی که ایمان دارن و حرکت میکنن وقتی که هیچ اتفاقی نیوفتاده

    هیچ مقصدی وجود نداره

    هدف فقط لذت بردنه

    من اومدم تا لذت ببرم

    من اومدم تا تحسین کنم خدارو بابت خلق این‌همه زیبایی هاش

    و این بشدت منطقیه

    پس خدا ابن همه زیبایی رو از کوه های سنگی بگیر تا کوه های پر از درخت

    از جنگل تا دریا تا کویر رو برای کی خلق کرده ؟

    برای من

    برای ما

    برای کسایی که زیبایی هارو میبینن و تصدیق میکنن و تحسین میکنن خدارو

    دختره خدا

    دختره ابرو مشکی

    اون وقتی که با یه بشکن زدن داری پول درمیاری یاد این کامنت من میوفتی

    حدود یک ساعت و نیم شد که دارم این کامنتو مینویسم

    اصلا نمیدونم چیا گفتم

    فقط بهم گفته شد و نوشتم

    اولین باره تو سایت انقدر با یکی صحبت کردم

    و اولین باره که همچین کامنت طولانی مینویسم

    درباره اون موضوع که گفتی بهم معرفی کن

    همش رو تو این سایت الهی میتونی پیدا کنی

    بهترین ایده هارو

    همش رو خدا بهت میگه عزیزم

    اصلا نگران نباش

    اما اکه دوست داری میتونی بهم تلگرا پیام بدی تا بهت نشون بدم که خودم دارم چیکار میکنم و چطوری استارت زدم و به درآمد رسید ایدیم اینه

    کِی او آر او اس اچ اِی کِی بی اِی آر آر آی

    دو تا آر داره

    کوروش اکبری

    شاید بهت ایده بده اینکه چطور از تلگرام استارتشو بزنی

    مطمئنم که موفق میشی

    لایق و شایسته هرچیزی که میخوای هستی فاطمه اگه قدم برداری

    اصلا نمیدونم اینا رو چطور دارم مینویسم

    باور کن یکی داره بهم میگه که بنویس فقط

    تو به همشون میرسی فاطمه اگه حرکت کنی

    باور کن

    ..

    یه حس رهایی شدید دارم

    انگار تو یه غروب توی یه آب آروم توی یک قایق دراز کشیدم و یه کلاه گذاشتم روی صورتم تا نور چشمامو نزنه و آرومه آروم خوابیدم

    در حد شناور بودن توی یک آب بدون موج حس آرومی دارم

    خدایا متشکرم ازت بابت این همه آگاهی که به قلبم گفتی

    متشکرم ازت بابت این باورن

    خدایا متشکرم ازت باب فاطمه عزیزم که باعث این کامنت شد

    خدایا متشکرم بابت وجود این سایت الهی

    و متشکرم و سپاسگزارم خانم شایسته مهربان و استاد عزیزم بابت تموم آگاهی های این سایت چه بخش دانلودی چه محصولات که یکی از یکی بیشتر آدمو دیوونه میکنه

    اصلا با کلمات نمیتونم بیان کنم که این سایت چقدر باعث سپاسگزار تر بودنه من شده

    و اصلا با کلمات نمیتونم قدر دان آموزه های این سایت بی‌نظیر باشم

    امیدوارم که هرکجا که هستین شاد و سلامت باشین استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    امیدوارم که موفق باشی فاطمه عزیز

    الله من، تو آگاهی به قلبم که من تنها تو را میپرستم و تنها از تو و تنها از تو یاری میجویم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    کوروش گفته:
    مدت عضویت: 1886 روز

    سلام دختره خدا

    من چی‌ بگم از این کامنت قشنگت دختر

    امیدوارم که توپه توپ باشی

    پس عاشق نوشتنی

    منم عاشق دعوا بودم قدیم

    قدیم کیک بوکس کار می‌کردم پیش یکی از آشناها چون خودش استاد بود

    و همین باعث شد من قانون رو باور کنم

    چون برگشتم دیدم که هرموقع میرم کیک بوکس انگار از همه جا دعوا میاد سراغم و هرموقع نمیرم همه چی خوبه

    و تموم بچه های تو این فضا این شکلی بودن

    دعوا توی خیابون دنبالشون می‌کرد

    و حالا نمیدونم چه فرکانسی بود ولی من پذیرفتم به راحتی که قانونی وجود داره

    دیگه مجبور شدم این عشقو رها کنم D; دیگه فقط میرم باشگاه

    فاطمه

    فاطمه یه چیز عجیبی رو باید بهت بگم

    شاید باورت نشه

    انقدر انقدر این 20 روز به خودم گفتم من آسون میشم واسه ی آسونی ها

    که یه اتفاق عجیبی افتاد

    توی جلسه 6 قدم اول

    استاد گفتن هدف گذاری کنین

    و گفتن هدفتون رو با رعایت قانون تکامل بزارین

    منم اول میخواستم بنویسم 207 بعد گفتم نه بزار تکامل رعایت شه

    یه چیز دیگه ای گذاشتم

    و زمانشو نوشتم تا 2 ماه دیگه

    کی اینو نوشتم ؟

    فرض کن 10 روز پیش

    و بطرز جادویی که خودمم اصلا نمیدونم چی شد و چطور شد

    رقم خورده

    فقط تو 10 روز

    اصلا هم چیز کوچیکی نبود که بگم زیر 2 ماه امکان پذیر بوده باشه

    اما شد

    انقدر ساده اتفاق افتاد که من اصلا متوجه نشدم

    تازه همین یکم پیش که میخواستم دوباره جلسه 6 رو ببینم یادم افتاد که آخ آخ اون چیزی که نوشتم اتفاق افتاده

    الله اکبر

    و الان میخوام هدف بعدی رو بزارم 207 مشکی صفر

    الان دیگه ایمان دارم که خدا ایمان هیچ کسی رو ضایع نمیکنه

    اما ایمان کسی که ایمانش همراه با عمل باشه

    ایمان واقعی رو

    و ایمان به تنها منبع قدرت بودنه خدا

    اصلا یه حال عجیبیم

    بارونم داره میزنه

    شدیده شدید

    ولی من عاشق رعد و برق های مهیبم ولی اصلا نمیزنه

    چه جمله ای گفتی

    ایمان که قوی شه ظرفیت بزرگتر میشه برای نعمت ها

    و ایمان با تایید قوی‌تر میشه

    و راه تایید هم مرور هست

    و ساده ترین راه مرور نوشتن

    درصورتی که من بینهایت معجزه داشتم تو همین 20 روز و خیلی هارو یادم رفته

    بعد این کامنت میرم تو نوت پد که بنویسمشون تا جایی که یادم بیاد

    خدا میدونه چقدر باعث سپاسگزاریم بشه مرورشون به لطف تو دختره خوشگل

    فاطمه آخه من چی‌ بگم بهت ؟

    چطور ممکنه ؟

    همون حرفی که باید بشنوم رو گفته باشی ؟

    خدای من

    دیگه اصرار ندارم چیزیو درست کنم

    این جمله خوده منه

    همش میاد تو ذهنم که باید چیزایی که مشکلی دارن رو درست کنی

    و اتفاقا تلاش می‌کنم برای این کار

    و تو این موضوع واقعا بد عمل میکنم

    جای اینکه بیخیال باشم

    حس میکنم باید درست کنم حالا موضوع هرچی که میخواد باشه

    من باید اگه چیزی خراب باشه درستش کنم از روابط تا …

    و چقدر این منو میبره تو حاشیه هردفعه

    و اصلا تو این موضوع کار نکردم

    و همیشه هم از این ناحیه ضربه میخورم و مجبورم میشم بزور سرپا بایستم و ادامه بدم

    و باور کن اصلا این جمله مثل یه معجزه بود و تو نوت پد کنار بقیه جمله های استاد عزیز و خانم شایسته عزیز نوشتم

    یکسری جملات طلایی برای مرور سریع در رابطه با قانون

    و اینم نوشتم که

    دیگه اصرار ندارم که چیزی رو درست کنم

    منم ممنونم ازت کهههه D;

    آخ آخ وقتی گفتی ممنونم ازت که یکساعت وقت گذاشتی و نوشتی باورت میشه برعکس دفعه های قبلی هیچی یادم نمیومد از چیزایی که نوشتم ؟

    80 درصدشو فقط خدا میگفت من می‌نوشتم

    و اصلا یادم نیست چیا گفتم

    تحسینت میکنم واقعا

    آفرین گل دختر

    اینکه با چیزای کوچیک ذوق میکنی بنظرم یکی از زیباترین ویژگی‌های شخصیتی که میتونه یک آدم داشته باشه و حداقل 90 درصد آدمایی که من دیدم نداشتن حتی دختراش

    و این خیلی زیباست

    خودمم خیلی روش دارم کار میکنم

    خیلی زیباست که ذوق کنی بابت اتفاقات خواسته و مثبت کوچیک زندگیت

    هم تبریک میگم و هم تحسین میکنمت بابت داشتن این ویژگی عالی

    شاید باورت نشه

    منم یه علاقه عجیبی به لوازم تحریر و ابزار ساختمانی دارم

    توی اتاقم هر چی که توی یه لوازم تحریری هست ، هست

    بقول دوستم انگار احتکار کردم D:

    5 تا منگنه با سایز های مختلف هست و کلی سنجاق های مختلف با کاربرد متتلف و و و

    و عاشق برگه ام

    خیلی برام عجیبه

    ولی همیشه یه 500 تایی برگه آچار میگیرم و یکم مونده تموم شه بعدی رو میگیرم و کل این پروسه شاید کمتر از یکماه رخ بده

    انقدر که مینویسم

    عاشق نوشتنم

    حتی فکرایی که همینجوری از ذهنم رد میشن رو هم مینویسم

    حتی اگه قرار باشه مچاله کنم

    نمیدونم چرا کلا دستام از نوشتن لذت میبرن

    از بچگی همین بودم

    تو مدرسه همیشه مسابقه شرطی میزاشتیم سر اینکه کی سریعتر یه متن رو بنویسه

    بعد دوتا کتاب بود

    بخوانیم و بنویسیم

    از روی اونا یه متن رو انتخاب میکردیم

    و یادم نیست حتی یکبار که من دوم شده باشم D:

    وقتی مینویسم عجیب حالم خوبه

    یه حسی بهم همین الان گفت چتر بگیر برو بالای پشت بوم

    و میخوام این کار رو بکنم الان

    البته من زیر چتر نمیمونم اما میخوام برم و لذت ببرم از این بارش بارون

    من عاشق بارونم

    صداشبرام مثل لالایی میمونه و درجا میخوابم باهاش

    و موقعی هست که بالاترین شکرگزاری رو توی زندگیم دارم

    خدایاشکرت بابت وجود این بارون

    بابت وجود فاطمه

    بابت این سایت

    بابت همه ی اتفاقات و صحنه های چشم نواز امروزم

    خدایا اسونم کن برای آسون تر پول درآوردن

    خدایا اوسنم کن برای آسون تر لذت بردن

    خدایا اسونم کن برای آسون تر متوجه هدایت ها شدن

    خدایا اسونم کن که راحت تر بپرم تو بغلت و کارها از تو باشه لذت ها از من

    دمت گرم که دِتِر

    متشکرم بابت این کامنتت ، تقریبا یک هفته شده که من بخاطر فوت یکی اومدم بصورت کاملا هدایتی زیر این پست

    و تویی که ریپلای کردم در صورتی که میتونستی یه کامنت بزاری فقط نه اینکه ریپلای کنیم

    و تو این 6 7 روز واقعا مثل یه پسر بچه که موقع دیدن برنامه کودک مورد علاقش که حالش خوبه یهو بهش یه بستنی هم بدی دیگه حالش خوبه خوبه خوبه

    تو هم دقیقا همینجوری اومدی و باعث خوشحالیه بیشترم شدی

    باعث حال خوب بیشترم شدی

    و همه ی این حال خوبی که توی بقیه ایجاد میکنی بازتاب وجود جادوییه خودته که پر شده از پاکی و زیبایی و مهر و محبت و البته که ذوق باااالااااا

    من میخوام برم زیر این باران رحمت الهی البته انقدر شدیده که نمیشه زیاد زیرش موند

    بعدشم برم بخوابم

    برم پشت بوم و سپاسگزار خدایی باشم که تموم نعمت هاش بینهایته

    خدایی که باور فراوانی الویت اولشه

    قدیما تو این هوا همیشه سیگار می‌کشیدم اما خداروشکر الان 20 روزه گزاشتن کنار

    و چقدر سرحال ترم بابت این اراده

    امیدوارم به اندازه دونه دونه های این بارونی که داره میباره از ته دل بخندی توزندگیت

    امیدوارم یک روز بنویسی سری 7 امو خریدم

    امیدوارم که یک روز از UNITED STATES OF AMERICA کامنت بزاری و بنویسی که : شد ، به سادگی شد

    … که من تنها تو را میپرستم و تنها از تو و تنها از تو یاری میجویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    کوروش گفته:
    مدت عضویت: 1886 روز

    دوباره سلام بهت گل دختر

    پس توام همیشه نفر اول مشفتو تموم میکردی

    یادمه ما گاهی مسابقه میزاشتیم سرش با جایزه

    اما الان که نگاه میکنم به زندگیم

    تنها چیزی که علاقه ای بهش ندارم

    مسابقس

    خیلی وقته منم و من

    هیچ کاری به هیچکس ندارم

    از دوست و رفیق‌تا همکار

    فقط منم که باید از خودم بهتر شم

    ایده هام از ایده های دیروزم بهتر شن

    همین

    دیگه هیچ علاقه ای ندارم مسابقه بدم و نشون بدم من میتونم ببرم

    خیلی وقته دلم یه مسیر آروم میخواد

    که فقط بوی آرامش بده

    میدونی بخوانیم رو همیشه بودم

    اما بنویسم کنسل بود

    از بچگی دوست داشتم بخونم

    و توی همون ابتدایی

    راهنمایی یا حتی دبیرستان

    از اینکه من میخونم و بقیه گوش میکنن لذت می‌بردم

    تا الان

    که حتی کارمم همین شده

    و دلیل بزرگ لذت بردن از کارم همینه

    اینکه من با حرف زدن اثر میزارم نه با انجام کار خاصی

    لذت میبرم از صحبت کردن درمورد موضوع مورد علاقم

    میدونم شاید پیدا کردن کامنت آخری که گذاشته بودی سخت باشه برات چون مجبورم یه کامنت دیگه رو ریپلای کنم

    اما سعی میکنم یه طوری بنویسم که گیج نشی

    آره واقعا هنوزم همونم

    هنوزم یه کوروش 6 ساله توی منه که انگار بهش بستنی دادم

    و شاده شادم

    میدونی

    نه اینکه فقط شاد باشم

    یه حس عمیقه

    یه حسی مثل این حس که ببین ، شد

    ببین شد

    ببین خدا پاسخ داد

    ببین بزرگ تر شدی

    .

    .

    ((( الان این تو ذهنمه ک دنیا پر از آدمای خوبه،به خودم میگم تو بگذر و رها کن اون چیزیو ک میدونی و قلبت میگه مال تو نیس،باید ظرفتو خالی کنی،باید اماده شی برای بهترینها،برای لیاقتت،و اونقدر این زندگی قشنگه ک حیفه صبر کنی تا اتفاق خاصی بیوفته،از هر ثانیه لذت ببر،اروم اروم باورهاتو درست کن،و حتی از این مسیر هم لذت ببر

    دست از مبارزه بردار،گاهی تسلیم بودن خودِ قدرته،تو فقط جریان داشته باش و به مسیر اعتماد کن،بذار رفتنی ها برن،اجازه بده هرچیزی که مناسب توئه بیاد،فقط باش،لذت ببر از حضورت و از بودنت

    چیزی که حالتو بد کنه،مال تو نیس،عبور کن،و با عبورت ایمانت رو اعلام کن،با عملت نشون بده و بگو ک باور داری لایق بهترینها هستی و پروردگارت که بهترین رفیق توئه،میدونه برای تو بهترین چیه

    نمیدونم چرا اینو نوشتم ،شایدم فقط از طریق دستای من تایپ شد و نویسنده یکی دیگه بود :) )))

    نمیدونم این متنی رو که نوشتی یادت میاد یا نه

    اما

    اما

    چقدر زیباست

    چقدر درسته

    چقدر مهر تاییده

    تو بگذر و رها کن

    باقیش رو بسپار دست خدا

    همون اتفاقت قبلی رو هم خدا رقم زد برات دیگه

    گیر چی ؟

    بازم برات رقم میزنه

    چرا گیری فقط به یک اتفاق خوب ؟

    و چقدر باور کمبود تو همه مواقع خودشو نشون میده

    که وقتی نمیگذریم و میخوایم بچسبم

    دقیقا داریم اعلام می‌کنیم که ما می‌ترسیم

    که دیگه اون شرایط تکرار نشه

    و چقدر خوشحالم که بعد این همه سال

    عمیق به این باور رسیدم که

    همیشه بهترش هم هست

    همیشه بهترش رخ میده

    همیشه آسون تر هم میشه

    همیشه سریع تر هم میشه

    همیشه لذت بخش تر هم میشه

    و انتهایی نیست برای هرکدوم از این جملات

    مگر اینکه ذهن ما انتها متصور شه

    منم ذوق میکنم از این کامنت های بینظیرت

    کامنت هایی که توشون حس خوبه

    نه فقط حس خوب

    یه حس عمیقی که نشون میده میشه همه چی یطور دیگه ای باشه اگه ما تغییر کنیم

    اگه ما خودمون رو لایق چیزای بهتری بدونیم بی شک بهتر رخ میده

    چون بهتر شدن ما خواست خداست

    .

    خدایا شکرت برا استاد عباسمنش دوست داشتنیم ، برا این سایت الهی ، برا دوستای الهی ، برا فاطمه عزیزم ، برا این همه حال خوبی ک اینجا جریان داره ، شکرت ک وقتی اینجام میبینم مرزی بین ادمها نیس ، همه یکی هستیم ، فراتر از مادیات و جسم و مرد و زن بودن و اسم و نژاد و … شکرت برای عشق و ثروت و آرامشی که جریان داره

    چقدر اسم این فایلو دوست دارم

    تمام قوانین رو مرور کرد برام

    ما بی انتها هستیم …

    اسم این فایل یک کتاب حرفه

    ما بی انتها هستیم رو میشه زیبا ترین ذکر جهان دونست

    شاید اگه 1 درصد بشه این جمله رو باور کرد

    نتایجی خلق کنه که درصد راضی بودنمون از زندگی به اوج برسه

    خدایا شکرت

    تو آگاهی به قلبم که من تنها تو را میپرستم و تنها از تو و تنها از تو یاری میجویم …

    و چقدر این دعاتو دوست دارم

    خدایا تو آگاهی از قلبم

    از خواسته هام

    میدونی که فقطم از تو میخوام

    پس کمکم کن

    کمکم کن تا بتونم بیشتر موحد باشم و تو یکتاپرستی قوی تر باشم

    خدایا کمکم کن تا آسون شم برای آسون ترین زیبایی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: