ما بی انتها هستیم - صفحه 10

877 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا نعمتی فر گفته:
    مدت عضویت: 4020 روز

    با سلام خدمت هم فرکانسی های عزیز. خوب زندگی کردن خودش ی هنره! همه ما لیاقت بهتر زندگی کردن رو داریم ، فقط باید بریم دنبالش. مثال استخر بسیار بسیار جالب بود. انشاءالله همه بهترین ها را از خدای وهاب بخواهیم و همیشه این را مد نظر داشته باشیم که پس از مرگ ما دوباره به آغوش خدای بسیار بسیار مهربان بازخواهیم گشت. خدایی بی نهایت مهربانتر از حتی مادر…

    شاد و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    امیرحسین بذرافشان گفته:
    مدت عضویت: 3684 روز

    سلام استاد

    نمیدونم چی بگم نمیدونم این آگاهی ها رو باید تو کدوم کتاب ‌و سمینار پیدا کنم …مفاهیمی که همیشه برام سوال بوده ولی بازم کاری که جامعه میکرد منم میکردم ولی اینجا دارم خیلی آسون و طبیعی درکش میکنم …

    استاد عزیزم ازتون درخواست دارم که از حقیقت ها بیشتر بگید

    خیلی دوست دارم درباره نماز و آخرت بیشتر و بیشتر زمان بگذارید استاد واقعاااااااا ممنونم

    به قول خودتون خیلی دوست دارم این حرفها رو بشنوم ،خیلی دوست دارم این حرفها رو بشنوم، واقعا خیلی دوست دارم این حرفها رو بشنوم…

    دوستون دارم توحیدی ترین و بهترین معلم زندگی من…

    ارادتمند….امیر حسین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    محمد ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 3744 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز در ابتدا از شما بابت محصولات جدید و تاثیر گذار و فایل های رایگانی که هر چند روز بر روی سایت قرار میدین سپاسگزارم.

    میخواستم در مورد اتفاقی که حدود یک هفته پیش برام رخ داد برای دوستان توضیحی بدم. اتفاقی که میتونست منجر به مرگ اینجانب بشه.(جوان ناکام)

    من مدتی رو برای کار تحقیقاتی پایان نامه که روی تغذیه جوجه های گوشتی کار میکردم در مرغداری دانشگاه مشغول به کار بودم و چون با موجود زنده کار میکنم باید شب هارو هم اونجا میموندم و به خاطر علاقه ام به این کار با اینکه دانشگاه ما تو شهر خودمون هست اما تمام روز و شب پرورش تو مرغداری بودم و از بودن با جوجه ها و محلی که تقریبا در خروجی شهر بود وبسیار ساک و ارام بود خیلی لذت میبردم…تقریبا روزای اخر دوره پرورش بود و من ودوستم که همکارم بود خیلی کارداشتیم باید جوجه هارو خون گیری میکردیم .وزن کشی میکردیم و…و از 8 صب تا 3صب فردا بیدار بودیم….من ساعت 3 صب از خستگی به سختی فقط بخاری( یه بخاری گازوئیلی) روشن کردم و خوابیدم و واقعا خسته بودم..ساعت 4٫5 صب نمیدونم چرا و چی شد که من بیدار شدم و چراغ اتاق روشن کردم باور کنید من اصلا نور چراغ و به زور میدیدم چنان دودی داخل اتاق گرفته بود که من که من فقط تونستم شعله بخاری و که از دهنه اون داخل اتاق میومد و ببینم…باور کنید اگه فقط 15 دقیقه دیگه خوابیده بودم الان از اون دنیا برای سایت کامنت میزاشتم…اولش ترسیده بودم گفتم پسر اگه میمردی دیگه همه چی تموم میشد .بنده خدا مادرم چه غصه ای برام میخورد. این همه درس بخون و تلاش کن و دنبال موفقیت باش اخرشم به این راحتی بمیری…..ولی بعدش خیلی خدارو شکر کردم و به خودم گفتم من که این چند هفته رو از همه چی خیلی لذت بردم .از بودن بادوست خوبم از کار کردن تو رشته مورد علاقه خودم از این اب و هوای عالیه این روزا واقعا لذت بردم و خوش گذشته تازه چند جلسه از دوره رسیدن به رویاهارو هم که دیدم با انگیزه ترو امیدوارتر شدم حالا اگه میمردم هم مگه چی میشد حداقل اون دنیا هم سرم بالا بود میگفتم درسته تازه بازی و یاد گرفتم اما از همون زمان ها هم تونستم لذت ببرم و هدف داشته باشم و به خدا میگفتم که من در مسیر شادی و رسیدن به خواسته هام مردم…والان بهتر میفهمم که اگر بتونم و یاد بگیرم که از تک تک لحظه هام چه زمانی که خیلی تنهام و چه زمانی که در کنار پدر و مادر و دوستان هستم و در زمانی که اتفاقی رخ میده بتونم شاد باشم و طوری به اتفاقات نگاه کنم که احساسم خوب باشه و در هر چیزی خیریتی ببینم اون موقع در ملاقات با مرگ هم هیچ نگرانی ندارم چرا که میدونم از لحظه های زندگیم درست استفاده کردم و حسرت نمی خورم…

    به نظرم اولش سخته لذت بردن از لحظات زندگی مخصوصا وقتی که وضع مالیت خوب نیست یا وقتی که تنهایی و یا اینکه بتونی رفتار خوب و بامحبت با خودت و دیگران داشته باشی….برای من هم راستش خیلی موقع ها سخته اما تلاش می کنم که این مسیر رو بهتر یاد بگیرم و در زندگی خودم عملی کنم و مسیر تکاملی خودم رو طی کنم و برای همه دوستان و استاد عزیز هم ارزوی احساس خوب و لذت از زندگی دارم.موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    محسن روحانی گفته:
    مدت عضویت: 3714 روز

    سلام استاد عزیز و گرامی امیدوارم حالتون خوب باشه چون امروز خانم فرهادی بهم خبر داد که برای کنکوری ها دارید یک بسته آماده می کنید به این اذانی که الان داره می کشه قسم یک هفته است که دارم باورهای کنکوری را درست می کنم ,می گفتم ای کاش استاد یک بسته برای کنکوری ها درست می کرد ولی انقدر بدیهی اتفاق افتاد که فکر کردم هیچ اتفاقی نیافتاده .

    از این بابت خدا سپاس گزارم و برای شما دعا خواهم کرد

    دیشب داشتم سوره المومنون آیات 1 تا 11 را می خواندم که درباره ی کسانی که جایگاهشان از همه بالاتر و سرانجامشان فردوس است کاملا واضح سخن گفته . استاد چه کار کنیم.تا ازیاران حضرت مهدی عج باشیم و جایگاهمان فردوس باشد باید چه باورهایی را ایجاد کنیم.

    و یک چیز دیگر اینکه در همین سوره گفته “قد افلح المومنون .الذین فی صلاتهم خاشعون ” خاشع بودن در نماز به چه معناست دقیقا و آیا انسان باید با حالت خوشی خدا را بخواند یا با شادی. . درود بر شما استاد عزیز که در این دورانی که همه ی ایران به سوی منفی ها می روند به کمک شما ما میتوانیم به شادی ها نزدیک شویم . منتظر پاسخ این پرسش هستم . خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    امیرحسین گفته:
    مدت عضویت: 3314 روز

    سلام به استاد عزیزم واقعا از این که کامنت های دوستان رو مطالعه می کنید خوش حالم

    واقعا صحبت هاتون درباره مرگ و زندگی در این دنیا من رو به کلی تکون داد همیشه دیدگاهم و باورم این بود که وقتی عزیزی رو از دست میدیم یا کسی می میره دیگه همه چی تموم اصلا انگار یادم رفته بود که دنیای دیگه ای هم وجود داره و خیلی دوست دارم که این باور شما رو دمورد مرگ در خودم به وجود بیارم که مطئنا کمک زیادی در مسیر زندگی می کنه و باعث میشه که فارغ از حرف خونوادت دوستانت جامعه زندگی کنی، اون طوری که دوست داری تا لحظه مرگ حسرت هیچی رو نخوری ای کاش پیام و حرف شما به دل افراد بیشتری می نشست ؛ من خودم بارها و بارها تلاش کردم تا اطرافیانم رو با قانون آشنا کنم مخصوصا پدرم رو چون اگه این موضوع رو باور کنه زندگی کل خونواده به کلی تغییر می کنه و واقعا وارد مسیر جدیدی از زندگی میشیم و همیشه تعجب می کنم که چرا من که خیلی سریع قانون رو پذیرفتم ونشونه های فراوانش رو در اطرافم دیدم اطرافیانم وقتی این موضوع رو بهشون می گم اصلا انگار هیچی نمیشنون بعد از این که حرف هام تموم میشه ازم تازه می پرسن چی گفتی؟ باور کنید اغلب مواردی که در مورد قانون میگم به دیگران همین جواب رو دریافت می کنم …فقط تنها خواستم این که خدا همه رو به این سمت و به سمت شنیدن قوانین هدایت کنه مخصوصا خانواده خودم رو …

    افراد زیادی رو می بینم دربین خانوادم در بین دوستانم بین مردم که تمام فکر و ذکرشون حرف مردم : اون چه لباسی پوشیدی ؟اون طوری نری بیرون مسخرت میکنن !! بیخیال غذا اشتباه شده که شده همین می خوریم!!!…. انگار اصلا یادمون رفته که به قول استاد عزیز اومدیم به مهمونی و رفتنی هستیم به جای این که لذت ببریم مدام به فکر حرف مردم هستیم …این حرفا رو زدم چون واقعا افراد بیشماری رو در اطرافم می بینم که با این که می تونن خیلی ثروتمند و شاد زندکی کنن این کار رو نمی کنن ..و یک نمونه خیلی اشکارش رو سراغ دارم که طرف با این که خیلی پولدار ولی یه ماشین405 سوار میشه با این که می تونه ماشبن 200 ،300 میلیونی بخره این کار رو نمی کنه …چرا؟…چون میگه مردم چشمم میزنن چون می گه مردم از این به بعد پشت سرم حرف میزنن و میگن که بابا طرف مال مردم خور وگرنه مگه میشه همچین ماشینی خرید و بالاخره بعد یه مدت که بچه هاش راضیش کردن یه ماشبن درست و حسابی بخره فقط کم تر از دو هفته بعد تو بیمارستان بستری شد فکر کنم کلیه هاش مشکل پیدا کرده بودن و می گفت که چشم خوردم …امیدوارم که هممون قدرت خداوند رو باور کنیم و بهش ایمان بیاریم خونواده من با این که به چشم زخم اعتقاد دارن و در و دیوار خونه رو پر از ونیکاد کردن من کوچک ترین اعتقادی به چشم زخم و جن زدگی و نیروی شر ندارم و دلیل این که انقدر سریع دارم هدایت میشم و چیزهایی که لازم دارم خیلی سریع بهم نشون داده میشه رو فقط و فقط باور کردن خدای یکتا می دونم …روزهاست که دارم فایل فقط روی خدا حساب کن رو نگا می کنم و بهش با تمام وجودم گوش میدم تا به طور کامل در ناخودآگاهم ثبت بشه ..لحظه های زیادی هست که ناامید میشم در موردرکنکورم درمورد روابطم با دوستانم و روابط اجتماعیم در مورد تغییر باورهام که تا قبل گوش دادن به فایل هیچ اطلاعاتی راجب چگونگی تغییرش نداشتم و فقط تاثیرش رو می دونستم که اون رو هم از استاد عزیزم یاد گرفتم اما به مرور اطلاعات ارام و ارام به سمتم میومد بدون این که پوستم کنده بشه و تو سایت و کتاب مقاله های مختلف دنبالش بگردم هرچی که لازم داشتم به طریق عجیبی و غریبی به دستم میرسید و دلیلش رو فقط این می دونم که در هر لحظه حتی وقت ناامیدی می گفتم : خدایا می دونم که هوامو داری فقط رو تو حساب می کنم ..الان که دارم این متن رو می نویسم دارم اشک شوق میریزم نمی دونم چجوری شکر خدا رو بکنم که انقدر قشنگ منو راهنمایی کرده با این که تو نماز خوندم تو روزه گرفتنم خیلی کارای دیگه سستی کردم باز همردر هر لحظه منو هدایت کرده و هوامو داره .. مدام می خواستم یاد بگیرم که از قانون چجوری برای کنکور استفاده کنم و هروقت به این فکر فرو می رفتم افکار منفی به سمتم هجوم می اوردن که میگفتن: تو شهرستانی هستی معلمای خوبی نداری…نمی تونی تو کنکور موفق بشی …دوستانم مدام میگن که کنکور سخت و فلان بهمان و … و وقتی تو این شرایط قرار می گیری واقعا کم میاری وقتی مدام نمرات و تراز پایین می گیری کم میاری اما تو اون لحظات فقط یه چبز منو سرپا نگه میداره و اون فکر به این که خدا هدایتم می کنه حمایتم می کنه تا همه ی چیزهایی روکه نیاز دارم به دست بیارم ..برای بعضی از درس هام معلم خصوصی نیاز داشتم که نمی دونستم از کجا باید جورش کنم نمی تونستم برم تهران و هیچ معلمی هم به شهر ما نمیومد اما توی اون ناامیدی ذکر من فقط خدا بود و مدام می گفتم: خدا فقط رو تو حساب می کنم می دونم که هوامو داری بعد یه مدت کوتاه باخبر شدم یکی از بهترین معلمای ایران که طراح ازمون های ازمایشی هم بوده به شهر ما اومده و مشکلم در این زمینه حل شد مشکل برنامه ریزی داشتم که به یه سایتی هدایت شدم که تمام فوت و فن برنامه ریزی رو در یک ویدیوی 10 هزارتومنی توضیح داده که البته قیمت اصلیش 38 هزارتومن بود منتها وقتی من رسیدم تخفیف خورده بودو حالا هم که می خوام باورهام رو تغییر بدم قرار که استاد یک محصول درباره کنکور ضبط کنن ..اصلا وقتی به عقب نگاه می کنم می بینم که تمام مشکلاتم به نفعم بوده اگه اون مشکلات نبود هیچ وقت با این سابت اشنا نمی شدم و می دونم همون خدایی که منو تا اینحا اورده بعد از این هم هدایتم می کنه.

    استاد عزیزم خیلی دوست داشتم که این صحبت ها رو با شما و با اعضای سایت داشته باشم خیلی خیلی روحیه برای ادامه مسیر گرفتم

    و اما یک سوال در مورد همین فایل دارم : شما گفتین که باید زندگی رو زندکی کنیم و همین طور که در مسیر خواسته هامون هستیم لذت رو تحربه کنیم و گفتین که برای چشیدن خوشی اون دنیا باید در این دنیا لذت ببریم اما سوال من این که ایا خوردن شراب و خیلی چیزهای دیگه که اسم نیمارم و میگن گناه با این که لذت داره ایا مشکلی رو در مسیر زندگی به وجود میاره؟عالمان دین فقط می گن گناه داره و عذاب داره.. اگه صحبت هام رو خونده باشید گفتم که با این که خیلی وقت ها تو نماز خوندنم تنبلی می کنم غیبت می کنم و کارای دیگه اما بازهم خدا هدایتم کرده و یه جورایی حس می کنم که این ذهنیت داره تو وجودم شکل میگیره که اصلا مهم نیست گناه کنی خدا همیشه یاور همست و من از شما درخواست می کنم که بحث گناه رو از لحاظ قوانین هستی بیان کنید مثل غیبت کردن در قسمت دوم چگونه هدفگذاری کنیم که گفتین چه ارتباطی با کلام ما داره.

    همه شما عزیزان و مخصوصا استاد عزیزم به خدای بزرگ می سپارم و براتون ارزوی موفقیت در همه عرصه های زندگی دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    RM jan گفته:
    مدت عضویت: 3744 روز

    استاد عزیزم سلاااااااااااااااااااااااااام و خدا قوت :) :)

    هر روزی که میگذره فایلایی که ارائه میدید و آپلود میشه جذاب تر میشه :) :) :)

    خیلی عالی بود ، من انگار این حرفای شما تو وجودم بود….چندسالی هست که با مشکی پوشیدن و به قول خودمون عزا نگه داشتن حتی برای افراد نزدیک به خودمم مشکل دارم و همش به همه میگم که بابا اینکار واقعا معنایی نداره…اگه میخواید بهش کمک کنید کاری رو انجام بدید که خوشحال بشه مثل قران خوندن یا انفاق کردن یا … همیشه به اطرافیانم میگم که بابا حرف مرف مردم رو بی خیال شید و اونطوری که دوست دارید زندگی کنید و خودمم دارم همینکار رو انجام میدم (البته از وقتی من به عنوان دانش آآآآآآآموز در محضر شما هستم ، این اموزه ها و حرفا رو قویتر عنوان میکنم )چون حالا دیگه مطمئن شدم که کار درست همینه….کار درست همینه که در زندگی نهایت لذت و ثروت و آرامش سلامتی و عشق رو داشته باشی و خدا هم همینو میخواد که من بنده، از نعمتهاش نهایت استفاده رو به نحو احسن ببرم.

    مرسی استاد عزیزم که هر لحظه از بودن با شما و کنار دوستان خوبم در این مجموعه احساسی خووووووووب دارم :) :) :)

    آرامشی خدایی نصیب هر لحظه شما و دوستانم باشه …الهی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مجید مهجور گفته:
    مدت عضویت: 3282 روز

    درود بیکران خدمت استاد عزیزم جناب عباسمنش و همه دوستان پر انرژیم در این گروه تحقیقاتی :)

    خیلی وقت بود منتظر این فایل بودم و حالا که فرصتی پیش اومد که شما در این باره راحتتر صحبت کردید ، من هم یک سری حرفها و نظرها رو میتونم راحتتر بیان کنم.

    خدا را سپاس من سالهاست که از نیستی نمیترسم و میدوم که توی همین دنیا بهشت رو رقم میزنم برای خودم و اطرافیانم تا جایی که در توانم هست.

    خدا را سپاس که همواره با درسهای شما مسیر زندگی رو بهتر پیدا میکنم و راحتتر و زیباتر با رخدادها کنار میام .

    درود بر همه فداکاران وطنم در هر شغلی که به سر میبرند و ایثار میکنند

    استاد ، جدای از بحث پلاسکو و بحث مرگ که مطرح نمودید و اینکه داریم میبینیم و میشنویم که حوادث پشت سر هم در ایران رخ میدهد ، آیا به نظر شما این عزاداریهای طولانی که در کشور برگزار میشه و همواره غم و غصه رو به آدم تلقین میکنه و اینکه مردم دوست دارند که در ایام سوگواری که نمونه بارزش ایام محرم میباشد که همه سیاه پوش شده و به فکر غم هستند و به این فکر میکنند که مبادا شاد باشند و شادی کنند که ممکن است امام حسین از دستشان نارحت شده و گرفتار عذاب جهنم شوند و اسباب شادی شیطان را فراهم کنند ، آیا اینها جذب غم و ناشکری و بدبختی نیست؟ البته این نوع حرفها در ایران با این عقاید و مذهب که سالهاست در روح و جسم مردم رسوخ کرده بسیار سخت و ناهنجار هست ولی ایا بهتر نبود با توجه به قوانین ، ما روی ارمان های امام ها که همانا انسانیت ،خوبی، فداکاری ،کمک ،سپاسگذاری در گفتار و رفتار ،پاکیزگی ،خوشرویی، صداقت ، راستی و ……میباشد تمرکز میکردیم و مردم را به غم و غصه و گریه و بدبختی فرا نمیخواندیم؟

    افرادی که مدام اشک میریزند و به غم و غصه امامها و سختیهاشان و جنگهاشان فکر میکنند و وقت خود و ذهن خود را اینگونه درگیر میکنند ایا باعث جذب بدبختی و فقر و شکست و عذاب و زشتی برای خودشان و کشورشان نمیشوند؟

    آیا باعث کاهش برکات نمیشوند ؟ آیا مدام اتفاقات بد را به سمت خودشان جذب نمیکنند؟ مدام مرگ را به سمت خود نمیخوانند؟

    آیا بهتر نبود به جای سوگواری ها ، مجالس شکر گذاری از خدا برگزار شود؟ تا ما همواره از نعمات و از اینکه به ما فرصتی با ارزش داده شده تا در این دنیا از فرصتهای زیبا و برکات استفاده کنیم و بهشت را بسازیم سپاسگذار باشیم؟

    آیا بهتر نبود به جای غم و غصه خوردن برای امامان و بیان شهادت آنها ، بیان اهداف و ارمان های ایشان مد نظر باشد و اینقدر زمان خود را برای سوگواری این عزیزان هدر ندهیم و آن زمان را صرف خودسازی و تلاش بیشتر در جهت بهتر کردن وضع خود و دیگران و در کل کشور و دنیامان کنیم؟

    به نظر من که پرداختن به این سوگواری ها و ایام عزا بر اساس قوانین جهان ،جز بدبختی و غم و غصه و دور شدن برکت و ثروت و شادی برای ایران و مردمش نیست…..و داریم میبینیم که هر روز مصیبت ، بدبختی ، دزدی، فقر ، فحشا، خشکسالی ، اتفاقات بد ، سرطان ، و و و ….از این دست در ایران بیشتر میشه و مردم هم به جای اینکه درس بگیرن از لحاظ اخلاقی بدتر و بداخلاقتر میشن.

    البته اتفاقات بالا جدای افرادیست که قوانین را میدانند ولی ممکن است همان کسانی که قوانین را میدانند در همین ایام سوگواری ناخواسته غم و غصه و اتفاقات بد را به خود جذب کنند .

    کاش بجای این ناله و زجه زدنها ، میشد فریاد زد و خدا را بخاطر تک تک نعمات کوچیک و بزرگش شکر کرد . کاش بجای این یادآوری مصیبت و عزای امامان بیایم درسهای اخلاقی رو بهم گوشزد کنیم و سپاسگذار باشیم …. بهم مهربانی کنیم ، صادق باشیم ، وفادار باشیم ، بخشش کنیم ، بیشتر برای اهدافمون بکوشیم ، خلاق باشیم ، دیگران را شاد کنم ، خوش اخلاق باشیم ….

    حرف برای گفتن زیاده و مطمئن هستم که این حرفها خیلی سنگین باشه برای دوستانی که به قوانین جهان اگاه نیستن و من خیلی عذر میخوام زین بابت ولی ای کاش میشد پایه و اساس اهداف کشور بر شادی و لذت و تلاش مفید و امید و قدرت و فراوانی و برکت باشه….

    خدایم را سپاسگذارم که وارد مسیر صحیح شدم به لطف آموزش های این گروه بزرگ….و هر روز دارم تاثیراتش رو میبینم.

    جناب عباسمنش عزیزم . برادر بنده نیز گفت که واقعا از شما تشکر کنم چون مسیر زندگیش عوض شده و از این رو به اون رو شده و کلی در کارش موفقه و کلی اهداف بلند داره تو زندگیش و ایشالا قراره به عنوان یکی از اهدافش شما را در آمریکا ملاقات کنه و تشکر حضوری بعمل بیاره و واقعا خوشحالم که شما رو از همون روز اول جدی گرفت و دنیاش عوض شد و بابت همه این خوبیها سپاسگذارم …..امیدوارم فایل صوتی مسیر زندگیش رو اماده کنه و بفرسته براتون تا ببینید چه اتفاقای خوبی جذب خودش و دیگران کرده :)

    بی نهایت سپاسگذارم ازتون….حرف برای تشکر زیاد دارم ولی فرصتم به انتها رسید.

    شاد تندرست ثروتمند و پاینده باشید :) :) :*

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    بهاره آشام گفته:
    مدت عضویت: 3687 روز

    سلام به تک تک افراد گروه و استاد عزیز، تشکر میکنم از شما استاد محترم که انقدر زیبا وساده در مورد مرگ صحبت کردین واقعا بهترین تعریف از مرگ رو گفتید،من کسی بودم که شدیدا از مرگ وتنهایی میترسیدم البته بیشتر بخاطر اموزشهای اشتباه در مورد مرگ که همیشه جنبه منفی مرگ رو برام گفته بودند و همیشه ناراحت بودم که من دوست ندارم از پیش خانوادم برم.از خداوند ممنونم که این ترس منو به عشق تبدیل کرد .من چند مدتی با همین تفکرات ترس زندگی میکردم که بعداز یه مدتی با یکی از دوستانم در این مورد صحبت میکردیم و ایشون توی صحبتامون به من کتاب در آغوش نور رو معرفی کرد اثر خانم جین ایدی ،که این خانم نویسنده خودشون مرگ رو تجربه کردند و وبه صورت یک کتاب نوشتن و من از وقتی این کتاب رو خوندم انقدر از مردن خوشم اومده بود که احساس میکردم تنها راه رسیدن به خدا همینه منی که از اسم مردن هم میترسیدم واقعا با خوندن اون کتاب دیدم کلا نسبت به مردن عوض شد ،ومثل همون مطلب رو شما استاد گرامی با بیانی ساده و دوست داشتنی بیان کردید و واقعا بخاطر همه انرژی مثبت که به ما میدید ازتون سپاسگزارم همیشه شاد و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مینا تیان گفته:
    مدت عضویت: 3139 روز

    به نام االه یکتا

    سلام خدمت استاد بزرگوار و عزیز و دوستان محترم

    واقعا وقتی هر فایل جدیدی گذاشته میشه و می بینم موضوع فایل دقیقا همان مطلبی هست که در این چند روز اخیر ذهن من رو مشغول کرده شگفت زده میشم از مداری که توش قرار گرفتم و روز به روز قانون جذب داره برام قوی تر و قوی تر از قبل کار می کنه در این چند وقت که استاد عزیز رو شناختم و طرز فکر من تا حد زیادی متحول شده وروی باورهایم کار می کنم لحظه به لحظه در همه ی زمینه ها می بینم هر آنچه بهش فکر میکنم و فرکانسی هم جهت با اون ارسال میکنم به زندگیم وارد میشه و روز به روز بیشتر به این مساله ایمان میارم که ما خالق زندگی خودمان هستیم و چه قدرت شگفت انگیزی و خارق العاده ای داریم و اغلب خودمان هم خبر نداریم و الله یکتا رو سپاس میگویم که از او درخواست خوشبختی بیشتر کردم و من را در جهت این آگاهی قرار داد من در عید قربان امسال که هنوز استاد عزیزمان را نمی شناختم با خدا عهد کردم که مسائل و طرز فکرهای اشتباه وابستگی هایی که در دو سه سال اخیر بین من و خدا فاصله انداخته است و زندگیم را تلخ کرده در راه خودش قربانی میکنم قربانی من در راه خدا از جنس ترک کردن زنجیر هایی بود که خودم به بال های روح و فکرم بسته بودم و قدرت پرواز به سمت عشق به خدا را از آن ها سلب کرده بودم و از الله یکتا از خدای بی همتایم درخواست کردم من را در جهت آگاهی هرچه بیشتر و زندگی هرچه زیباتر و توام با عشق حقیقی عشق به خودش آشنا کند و دستم را بگیرد و امروز می فهمم این آگاهی ،احساس زیبا و احساس قدرتی که به سبب آشنایی با باور های استاد عباس منش بزرگوار برای من ایجاد شده به دلیل قرار گرفتن در مداری است که روزی نه چندان دور با خلوت کردن با خدایم برای من پیش آمد و از استاد عزیزمان سپاس گزارم که این حجم از اطلاعات و باورها و آگاهی های شگفت انگیز را در اختیار ما قرار میدن و از همه مهم تر الگویی هستن که باعث شدن تمام ترس ها برای به جریان افتادن دوباره ی رویاهای فراموش شده ی نوجوانی ام از بین برود و لحظه به لحظه خودم رو به خواسته و آرزوهایم نزدیک تر حس کنم و با الگو قرار دادن طرز تحول زندگی استاد من هم هیچ گونه تردیدی به دل راه ندهم.

    خدای مهربانم سپاس گزارم

    استاد بزرگوارم سپاس گزارم و از الله یکتا برایتان خوشبختی سلامتی و سعادت هرچه بیشتر در دنیا و آخرت آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سیاوش صابر گفته:
    مدت عضویت: 3590 روز

    سلام به همگی

    استاد من یک ماه و بیست روز مونده بود بود به کنکور ولی درس نمیخوندم حوصلشو نداشتم(البته داخل دی ماه یه کمی مطالعه کردم) ی روز داییم بهم گفت تو هم مثل بقیه اطرفیانت چیزی نمیشی و بدبخت میمونی(حرفی که زدین که گفتید وکیله به شما گفت امریکا نمیشه رفت داخل دوره ارزوها قسمت هشتم…)

    من اون موقع روی باورهام جدی کار نمیکردم ولی این باور رو داشتم(هونی که شما ساخته اید در ذهنتان) که اگر یکی بهم بگه نمیتونی فلان کار رو انجام بدی دیونه میشم برای انجام دادن اون کار

    نشستم یه دفتر باز کردم و برای خودم برنامه نوشتم که با جدیت کامل درس بخونم

    تا شب کنکورم داشتم میخوندم

    کنکور دادم و رتبه 906منطقه 2 شدم

    این نشون میده اگر انگیزه و تمرکز پشت یه هدف باشه صد در صد انجام شدنیه

    و من به دانشگاه صنعت نفت در رشته نفت راه یافتم که خیلی عالی بود ولی چون من این هدف برای خودم نبود و برای ثابت کردن به داییم بود از دانشگاه انصراف دادم چون این باعث میشد من برم سر یه کار دولتی که به هیچکدوم از ارزوهام نمیرسیدم

    و در اخر من مایل به کمک کردن شما در تهیه فایل کنکور هستم(با عشق و کاملا رایگان) چون من برنامه ریز فوق العاده ایی هستم (چون کنکور علاوه بر باور نیاز به درس خوندن با برنامه ریزی هم دارد)

    و در اخر

    تشکر میکنم از همه دوستان که اگاهی خودشون رو در عقل کل مطرح میکنند و من از موقعی که تصمیم گرفتم روی باورهام کار کنم و اومدم تو عقل کل و ی چند هفته ایی فعال بودم ولی یه اتفاقاتی پیش اومد برام که کمتر میتونم فعالیت کنم(اتفاقات خوب در جهت خواسته هام که بعدا در عقل کل مطرحش میکنم برای دوستان)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: