دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان جلیل احمد به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام خدمت همه عزیزان و استاد بزرگوارمان:
استاد، من این فایل تون را تا دقیقه بیستم گوش دادم. فقط 26 ثانیه بعد از گذاشت شما من این فایل را تا نصف دیدم و گفتم بیام کامنت بنویسم.
چون می دانم که این جا وضعیت چگونه است. خود من هم از هرات افغانستان این کامنت را می نویسم. و قضایا را خیلی خوب درک می کنم.
اصلا همه این جا ( افغانستان) از یک دیگر می پرسند که چی شد؟ همه در شوک اند؟ این همه طالب از کجا آمد؟ چرا وضعیت این گونه شد؟ چطور شد طالبان که رفته بودند این ها از کجا آمدند؟ و چطور شد که به این زودی کل کشور را مثل آب خوردن گرفتن و…
طی 20 سال گذشته در افغانستان خیلی خیلی تحولات آمده است. در زمینه های مختلف.
اما! استاد و دوستان حالا که من قانون را به شخصه می دانم، گرچه هنوز در مراحل اولیه این شناخت و درک آن هستم، در این روزها، به ظاهر سخت، از خدایم هدایت خواستم و من به گوش دادن این فایل های زیبا از دوره ها هدایت شدم. جلسات ششم و نهم دوره کشف قوانین زنده گی، جلسات 32 و 33 دوره روان شناسی ثروت یک، جلسه ششم و قرآن قدم نهم و خواندن مقالات دوره جهانبینی توحیدی.
من خودم و خانم عزیزم به خواست خودمان و به توفیق خدای مهربانمان، از یک سال به این طرف با سایت وزین و استاد بزرگوارمان عباس منش جون آشنا شدیم و دوره ها یمختلف را خریده ام و آموزش را شروع کرده ایم. درک کرده ایم که عوامل بییرونی در زنده گی ما هیچ تاثیری ندارد و همه چیز درونی است. همه چیز افکار ما، فرکانس های ما و باورهای ما است.
عملا با چشم سر دیده ام که همین مردمی که حالا آشفته شده اند و شوک به آنها آمده، سال های سال است که از همین حکومت انتقاد کرده اند و بدی حکومت را و حتی خارجی ها را گفته اند. در این مدت، هیچ سپاس گذاری از داشته ها و پیشرفت های هر چند اندک در بین مردم نبود. درسته مشکلات بود، بی توجههی دولت بود، فساد اداری بود ولی موارد مثبت هم بود، خوبی ها هم بود ولی اصلا دیده نشد و اهمیتی به آنها داده نشد و همش انتقاد بود و انتقاد.
مردم پیامبر زاده شده بودند و حکومت کافر. اصلا مردم در قبال دولت، همکاری و همدیگر پذیری مسوولیتی نداشتند و همه چیز را به دولت ارتباط می دادند.
دقیقا یادمه چند سال پیش در یکی از رسانه های تصویری محلی هرات کار می کردم. جالبه بدونید که سرخط همه خبر های شان منفی بود. یک روز سه مورد یا سه سوژه خبری مثبت داشتیم و یک مورد منفی؛ همان منفی را آوردن سر خط درست کردن و موارد مثبت رفت در جایگاه دوم و سوم قرار گرفت. با وجودی که ارزش خبری این موارد مثبت صد ها بار بیشتر از آن مورد منففی بود.
در کل رسانه ها در این بیست سال، خیلی خوب و ماهرانه ذهنیت مردم افغانستان را برای جنگ، آمدن طالب، ربط دادن ریشه مشکلات به عوامل بیرونی آماده کردند. همیشه اخبار جنگ، نا امنی ها و منفی ها در صدر بود. همیشه انتقاد از حکومت بود، همیشه گله و شکایت بود. اصلا کسی نبود که بگوید خدایا! شکرت
خانمم معلم هست. میگوید: ناخودآگاه سر کلاس ها و در مدرسه می گویم خدایا شکرت
بعد می بینم دانش آموزان و سایر معلمان تعجب می کنند و می گویند: به خاطر چی سپاس گذاری می کنی؟ ما که چیزی نداریم همین نفس را هم خداوند از ما بگیرد.
خوب همین موضوع در همه بخش ها بوده و هست.
در اداره های دولتی اصلا خبری از تغییر در کار، افراد، باورها و ایده ها نبود. هر کس در هر اداره ای که می آمد دیگه ارثی می شد آن اداره و آن صندلی برایش. فقط هدف، خوردن، بردن و جمع کردن پول بود؛ خبری از تغییر و پیشرفت و وضع مملکت نبود. با وجودی که خیلی خیلی چیز ها برای سپاس گذاری بود مثلا در هر اداره دولتی ده ها ماشین لاند کروزر ژاپنی و آمریکایی و ساختمان لوکس اداری بود ولی هر گز این ها نعمت نبودند و به چشم دیده نمی شدند و فقط منفی ومنفی بود.
همه این گفته هایم مربوط استان خودم هرات بود. استانی که به تمیزی اش بنام است ولی اوضاع در استان ها یدیگر خیلی بد بود و هست.
خیلی در این سال ها مکان های تاریخی خوبی بازسازی و مرمت کاری شد، خیلی مدرسه ها ساخته شد، دانشگاه ها ساخته شد، فرودگاه ها ساخته شدند و خیلی کار ها شد ولی نمی دانم چرا همه توجه ها روی منفی ها بود، همش حرف از جنگ و نا امنی و طالبان بود.
طالبان قدرتی نداشتن خود افغان ها در ذهن شان به این گروه قدرت دادن و این گروه را بزرگ کردند، همه می گفتن صلح می خواهیم ولی فرکانس های شان و تو جه شان روی جنگ و روی طالبان بود. جهان هر چه سعی کرد که با با همان ضربه های نخست به مردم بفهماند که خودشان را و افکار شان را تغییر دهند ولی گوش شنوایی نبود.
حالا هم وضعیت فرودگاه بین الملی کابل را می بینید، همه چیز به هم خورده.
همیشه در جنگ افغانستان، کشورهای بیرونی را عامل می دانستند به خدا حالا که قانون را می دانم، تعجب می کنم که چرا یک نفر پیدا نشد که بگوید من، بگوید ما! ما هم مسولیم. مملکت ماست، باید خود ما بسازیم این مملکت را نه بیرونی ها.
یاد مه با یکی از مسوولان که هر ماه دو هزار دالر آمریکایی از طریق برنامه حمایتی بانک جهانی حقوق می گرفت صحبتی داشتم، می دیدم اون هم همهش انتقاد از دولت می کرد و صد ها حرف بد را به دولت می زد.
استاد شما آمریکایی ها را گفتند که بیست سال است که به افغانستان آمدند و حالا هم رفتند، قبلا روس ها هم آمدند و رفتند. حتی ارتشی که بعد از روس ها در افغانستان باقی ماند از ارتش امروزی خیلی خیلی قوی بود. صد ها چرخبال جنگی، چت های میگ 29 روسی باقی و حتی هواپیما های سو خت رسان داشتیم. یادمه در یکی از جلسه ها، یکی از جنرال های ارتش سابق از حامد کرزی رییس جمهور پیشین در خواست میکرد که 2500 تانک و خودروی زرهی داشت ارتش افغانستان این ها چی شد. البته این مورد هم به ارتش سی سال پیش مربوط بود.
فقط این را می خواهم بگویم که همه چیز مربوط خود ماست. هیچ عاملی در بیرون ما نیست. افکار منفی مردم این حال روز را به سرشون آورد. اصلا عامل خارجی هم در کار نبود. همه چیز اول ذهنی ساخته شد و بعد در جهان مادی عملی شد.
حالا من هم مصمم شده ام که تمرکزم را روی موارد مثبت بگذارم، ذهنم را کنترول کنم، آرام باشم، از خدایم هدایت بخواهم. آرام آرام می بینم که او هم به اندازه تغییر باورها و افکارم را مرا هدایت می کند و ایده های عملی به من میدهد که با همین شرایطم هم ساز است.
تصمیم به تغییر محیط خود گرفته ایم. فقط تصمیم گرفته ایم. به خداوندی خداوند قسم گه دستان بی نهایت خداوند به کار افتاده و از جاهایی با کمک ما می آیند که ما زودتر تغییر محل زنده گی بدهیم که اصلا به ذهن ما نمی رسد.
فقط می گویم خدایا! شکرت
ممنونم از همه دوستان
اگر کامنتم طولانی شد معذرت.
تقدیر من ثروت مند شدن است.
تقدیر من زنده گی کردن در مکانی آرام، آباد، آزاد، پیشرفته، با آب و هوایی معتدل و مردمانی خون گرم و دوست داشتنی است.
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ما از تغییرِ دیگران، ناتوانیم526MB34 دقیقه
- فایل صوتی ما از تغییرِ دیگران، ناتوانیم31MB34 دقیقه
«لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ»
برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است که همواره او را به فرمان خدا حفظ می کنند. یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را تغییر نمی دهد تا آنکه آنان آنچه را در وجودشان قرار دارد، تغییر دهند. و هنگامی که خدا نسبت به ملتی گزندی بخواهد هیچ راه بازگشتی نیست؛ زیرا برای آنان جز خدا هیچ یاوری نخواهد بود.
سلام و درود فراااااااوان به استاد عباس منش عزیز و همه اعضای سایت. چقدر دلتنگ همه تون هستم. چندتا استیکر قلب و گل.
بسیار بسیار بسیار فایل تاثیر گذار و لذتبخشی بود و چقدر آگاهی های توحیدی درون خودش داشت و هر بار با خودم تکرار کردم «فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ» پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت.
استاد اگه غربال دستمون بگیریم و از ابتدای خلقت آدم و حوا تا به امروز 11 مارس 2023 ، و 20اسفند 1401 رو شخم بزنیم و غربال کنیم یه مثال نقض قانون پیدا نمیشه که خداوند تر و خشکی رو با هم بسوزونه یا به ناحق ظلمی بشه و دیگری بر دیگری صاحب قدرت و تسلط بشه یا این آیات قرآن غلط باشه … هیچ و هیچ مثالی نیست.
قانون همیشه جواب میده. اونجایی که قرآن میگه خداوند مأمورانی رو گماشته، با توجه به باورهای گذشتگان فرشته های نامرئی وجود دارن که یه کارهایی میکنن، و با توجه به باور شخصی فعلی من نیروهای فیزیکی حاکم بر این سیاره همون مأموران الهی هستند (مثل جاذبه زمین ،قوانین گرانش و چسبندگی مولکولی و قوانین مکانیک جامدات و سیالات و هیدرولیک و آیرودینامیک و ترمودینامیک و مغناطیس و …) «در کل فرقی هم نداره فرشته ها باشن یا نیروهای فیزیکی یا هر دو مورد» اصل و اساس قانونه و چیزی که نمیشه اثبات علمیش کرد حاشیه است.
من قبلاً بارها این اشتباه رو مرتکب شدم. تصورم این بود که با خود قانون میشه قانون رو دور زد. یه وقتایی روابطم با همسرم به فنا میرفت و بعضی وقتا درست میشد. مخصوصاً زمانهایی که لیزر فوکوس روی خودم کار میکردم و هر چقدر آرامشم بیشتر میشد این روابط بیشتر عین یه وزنه سنگینی میکرد و من بعضی از فایلها رو برای همسرم میفرستادم یا بعضی از موضوعات رو باهاش گفتگو میکردم. با این باور غلط و اشتباه و احمقانه و نابخردانه و و و و …. که چون من دارم روی خودم کار میکنم فاصله فرکانسیم داره با همسرم بیشتر میشه و از طرفی چون نمیخوام ازش جدا بشم من بیام بهش کمک کنم اون هم به لحاظ فرکانسی خودشو بکشه بالا… نتیجه میدونید چی بود؟؟ بگذریم خودش مشخصه که چی بود …
همون مثالی که استاد عباس منش توی دوره حل مسائل زندگی میزنن (کاشت درخت مرکبات در کویر، از برداشت محصولاتت لذت ببر)
یه وقتایی استاد عباس منش میگفتن من هیچ ابایی ندارم از اینکه کسی با مغز بخوره زمین تا درساش رو یاد بگیره، من پیش خودم فکر میکردم درسته حرف استاد درسته ولی یه کمی بیرحمانه است،ولی الان قشنگ من با مخ خوردم زمین به فاااااااااز فنا رفتم و درسم رو یاد گرفتم و الان با بیرحمی هر چه بیشتر در مورد حتی خودم میگم هییییییییییچچچچچ اشکالی ندارد اگر من بر خلاف قانون تقلا غلط بکنم و با مخ برم تو دیوار متلاشی بشم (عین هندوونه ای که از پشت نیسان افتاده). ای انسان ضعیفی که تمام توان و قدرت تو یک دهم اسب بخار هم نیست چطوری میخوای با قوانین طبیعت بجنگی که هزاران و هزاران اسب بخار قدرت داره؟؟
چند وقته همسرم بابت یه موضوعی با خواهرش دچار مسئله شده و حس میکنه باید خواهرش رو نجات بده. و وقتی من براش توضیح دادم که تو داری توی زندگی خصوصی فلانی دخالت میکنی و اجازه بده خودش تکاملش رو طی کنه در پاسخ به من گفت ، آیا تو حاضر نیستی خواهر و برادر خودت رو اگر دچار مسئله بشن نجات بدی؟؟ گفتم خواهر برادرای من همین الانش هم دچار مسئله هستن. بنظرت برای من سخته صحبتهای استاد عباس منش رو براشون تکرار کنم ؟ یا لینک فایل ها رو براشون بفرستم خودشون برن توی سایت ؟ بنظرت چرا این کارو نمیکنم ؟؟ چقدر تو که شریک زندگی من هستی از صحبتهای گذشته من تاثیر گرفتی که دیگران از صحبتهای من تأثیر بگیرن. با نهایت احترام من ببینم خود تو هم رفتی توی دیوار بهت کاری ندارم میگم تکامل خودشه بذار یاد بگیره. الان دیگه بیشتر و بیشتر متمرکز هستم روی آرامش خودم. فقط آرامش خودم مهمه. کدوم تغییری در جهان هستی بوده که از بیرون اتفاق بیافته؟ کدوم گلی از بیرون به بوته ای وصل شد؟ کدوم پروانه ای خود به خود از کرم به پروانه تبدیل شد؟ کدوم جوانه ای بیرون از بذر شکل گرفت؟ کدوم پرنده ای از بیرون وارد تخم شد؟ شاید بخاطر اینه که بهمون به دروغ گفتن لکلک ها بچه ها رو میارن ولی هیچکس هیچ لکلکی رو موقع حمل بچه ندیده. خلقت انسان هم از درون شروع میشه و از درون خودش به تکامل میرسه. کاش تمرکزم بیشتر و بیشتر به جهان درون خودم باشه. وقتی از درون اونقدر قوی و قدرتمند باشم دیگه چه اهمیتی داره اتفاقات بیرونی چقدر قدرت بگیرن.
(یادش بخیر ، خودم هم دلتنگ پر حرفی هام توی سفر به دور آمریکا شده بودم، دلم برای این فرکانس مثبت تنگ شده بود)
جاتون خالی امروز ساحل بوشهر خیلی زیباست. هوای آفتابی و دلچسب. دیروز عصر کمی مواج شد آب دریا کلا گل آلود شد، الان کنار ساحل یه نوار آب گل آلوده و به فاصله نیم مایلی آب آبی روشن و زیباست و هر کشتی توی افق تردد میکنه به وضوح دیده میشه. اینقدر هوا تمیزه و یه باد خنکی میوزه که روح آدم به پرواز درمیاد. از صبح که بیدار شدم غزل 170 حافظ توی ذهنم مرور شد بارها و بارها.
گفتم بیام توی سایت ببینم چه خبره.
«زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد»
«صوفی مجلس که دی جام و قدح میشکست
باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد»
«گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت
قطره باران ما گوهر یک دانه شد»
«نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری
حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد»
«منزل حافظ کنون بارگه پادشاست
دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد»
اگه بخوام خلاصه غزل رو توی یه جمله بگم باید اینو بگم:«سر عهد و پیمانتون با خداوند باشید چون خلاف قانون خداوند آدم راه به جایی نخواهد برد»
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید، در بهترین زمان و مکان و شرایط و روابط در کنار توحیدی ترین انسانها.
سلام محمد جان
چقدر دلم برای کامنتات تنگ شده بود. سپاسگزارم از لطف و محبتت. چند روز پیش یه کامنت ازت خوندم و میخواستم برات پاسخ بنویسم. از صبحش گرفتار کارهای خونه بودم تا آخر وقت . ولی به لطف الهی دارم میرم عسلویه مرخصی . (آره من وقتی عسلویه باشم مرخصی هستم و وقتی میام خونه کلی کار برای انجام دادن دارم) ان شاالله همیشه سلامت و موفق و ثروتمند و شادکام باشی. و اینکه پیشاپیش سال جدید رو به عالی ترین شکل و شرایط برای خودت خلق کنی.
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و سلامت باشی.
سلام و درود به شما خواهر بزرگوار و گرانقدر. سپاسگزارم از لطف و محبت شما. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر اینکه این کامنت براتون مفید بوده. من هم هر وقت کمتر فایل ببینم و کمتر کامنت بنویسم و بخونم چک و لگد های جهان هستی یکی پس از دیگری میاد به سراغم (ازیه جایی به بعد با حرکات رزمی معبد شائولین میاد) انگار خود جهان هم به شاگردان استاد عباس منش سختتر میگیره. انگار بهمون میگه تو که قانون رو میدونی دیگه چرا مثل مردم عادی رفتار میکنی. به جرأت میتونم بگم هر چقدر حالمون بد باشه و منفی باشیم کافیه دو تا فایل ببینیم یا چند تا کامنت بخونم. همین امروز بخاطر یه کار غلط یه بنده خدایی یه مسئله برای من پیش اومد. بشدت ناراحت شدم. اولین چیزی که گفتم این بود که مسئولیت این وضعیت با خود منه. منم که با دست و ذهن خودم این شرایط رو خلق کردم. پس الان تنها کاری که باید بکنم اینه که حالمو خوب کنم. در حال رانندگی بودم فایلهای صوتی استاد رو گذاشتم و چندتا فایل گوش دادم و به لطف الهی احساسم برگشت به همون انرژی مثبتی که توی سایت هست. همون انرژی مثبتی که به همه جهان صادر میشه و از جنس خودش رو برامون برمیگردونه.
فایلهای استاد عباس منش همیشه جواب میده. این ماییم که یه وقتایی کم کاری میکنیم.
از شما ممنون و سپاسگزارم که با نوشتن کامنت کاری کردین من هم تمرین داشته باشم.
خدا رو شکر بخاطر این سایت، بخاطر وجود ارزشمند استاد عباس منش و بخاطر وجود ارزشمند شما. از شما سپاسگزارم. در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم
چقدر دلتنگ کامنتهای پر مهرتون بودم. خدا رو شکر بخاطر وجود ارزشمند تون. سپاسگزارم از شما.
بله همه صحبت های شما درسته. من در مورد مهاجرت و وابستگی به اطرافیان و خانواده نه تنها ترمز ندارم که موتور پرتابگر کمکی هم دارم. یعنی یه جوری همه رو حذف میکنم که گویی روزی روزگاری اصلا حمیدی در زندگی اونها نبوده.
ولی امان از احساس ترحم و دلسوزی و اون چک و لگد های جهان که اگه بخوایم اشتباه کنیم حقمونه که بخوریم.
آخه قانون انرژی فیزیک حاکم بر جهان هستیه. چطوری میشه از کارش انداخت درحالیکه خود خداوند متعال هم از این قوانین عدول نمیکنه . اونوقت من بنده ناچیز میخوام قوانین رو دور بزنم. خب اینجا اشتباه از منه و هر بلایی سرم بیاد حقمه. همین امشب من درگیر یه مسئله شدم که ظاهراً مقصرش یکی دیگه است ، من برای هزار نفر تعریفش کنم 999 نفر میگن مقصر فلانیه. ولی اون 1 نفری که میگه مقصر خودتی به احتمال زیاد شاگرد استاد عباس منش باشه. آره حق با اون یک نفره. من خودم مقصرم که دیگری رو در جایگاهی قرار دادم که حقی رو از من ناحق کنه و بهم دروغ بگه و من احساس ترحم و دلسوزی داشته باشم.
ما اگه درست روی عزت نفس مون کار کنیم میفهمیم که وقتی برای خودمون ارزش قائل باشیم ، برای خودمون احترام قائل باشیم این شخصیت خودمون رو در جایگاهی قرار نمیدیم که دیگری بهمون بدی کنه. حالا اون دیگری هر کسی بخواد باشه.
سپاسگزارم از دعای خیرتون. خودم هم دلم برای پرحرفی های حمید پرحرف تنگ شده بود.
در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود فراوان به شما محمدحسین عزیز. چقدر خوشحال شدم از خوندن کامنتت. (نامبرده هنوز از دریافت کامنت های دوستان بشدت ذوق زده میشه«بخند»)
الهی همیشه دلت شاد و لبت خندون باشه که ذهنت همیشه و همیشه سیگنال مثبت به جهان هستی ارسال کنه و اتفاقات مثبت و عالی و نتایج طلایی همینطور یکی یکی در زندگیت پدیدار بشن.
حقیقتش رو بخوای خودم هم بشدت دلتنگ اون کودک درونم بودم وقتی که شلوغ و شیطون و پر جنب و جوش و پر حرف میشه و توی سایت از آموزه های استاد عباس منش حرف میزنه. یه مدتی یه کمی گرفتار بودم یه کارایی دارم میکنم که در آینده به لطف الهی در موردش صحبت خواهم کرد.
اونقدری که من انرژی گذاشتم برای تغییر اطرافیان و چک و لگد های جهان هستی رو نوش جان کردم اگه گذاشته بودم روی پیشرفت شخصی خودم الان یه ابرقدرت موفقیت فردی بودم.
و قطعاً مسئولش خودمم و باید یاد بگیرم مسئله خودم رو حل کنم.
سپاس از شما محمدحسین جان،در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.
«وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْزُونٍ ؛ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِینَ ؛ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» و زمین را گستراندیم و در آن کوه های استوار افکندیم، و از هر گیاه موزون و سنجیدهای در آن رویاندیم. و در آن برای شما و کسانی که روزی دهنده آنان نیستید، انواع وسایل و ابزار معیشت قرار دادیم. و هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزانه هایش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معین نازل نمی کنیم. (حجر 19-21)
سلام و درود به شما سعیده خانم، خواهر بزرگوار و گرانقدر و توحیدی. سال نو بر تو مبارک ، از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برای تو خانواده ات درخواست میکنم. 1402 برات سال خلق نتایج طلایی باشه. سپاسگزارم ازت بخاطر این کامنتت.
بذار اول ماجرا برات تعریف کنم.
عسلویه هستم، شیفت روزکار. از سر کار که برمیگردم واقعاً خسته ام. همیشه زود میخوابم 10-11 دیگه خوابم. ولی امشب ساعت 9 و خورده ای خوابم گرفت. خوابیدم ولی ساعت رو گذاشتم نیم ساعت قبل از سال تحویل بیدار بشم. بیدار شدم و وضو گرفتم، قرآن رو برداشتم . یه باوری در من شکل گرفته طی سالها ، شاید هیچ قانونی در جهان فیزیکی بیرون براش وجود نداشته باشه ولی خودت هم میدونی وقتی یه باور شکل بگیره جهان به اون فرکانسی که داره توسط اون باور در ذهن ما ارسال میشه قطعاً پاسخ خواهد داد. من لحظه سال تحویل برام یه حس خاصی داره. باورم اینه تو هر شرایطی باشم از اون جنس شرایط رو در اون سال زیاد تجربه خواهم کرد. 5 دقیقه مونده به تحویل سال. سایت رو باز کردم و اون نقطه آبی و این کامنتت رو دیدم و خوندم و حالم بسیار خوب و مثبت و عالی شد. بقول خودت «تلگراف های الهی همیشه در زمان و مکان مناسب بدستمون میرسن». قرآن رو باز کردم و سوره حجر اومد. صفحه 263 و 264. سال جدید رو با حس خوب و مثبت ناشی از کامنت تو و قرائت قرآن شروع کردم. و این آیات زیبا که ابتدای کامنت نوشتم. و در ادامه رسیدم به این آیه «فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ» پس چون او را درست و نیکو گردانم و از روح خود در او بدمم، برای او سجده کنان بیفتید. چه حس خوبی داره وقتی از خدا درخواست هدایت کنی که خدایا سال جدید رو چطوری شروع کنم، و خداوند اینجوری بهت یادآوری کنه. روح خودم در درونت قرار دادم. و در ادامه در صفحه بعد ماجرای غرور شیطان و سجده نکردن و وعده گمراهی. «قَالَ هَٰذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ» خدا فرمود: این راهی است مستقیم برعهده من.
«إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ» ای جانم به وعده الهی برای اهل تقوا و کنترل ذهن. میدونی آخرین کلمه در این دو تا صفحه چی بود ؟ «ابراهیم» عه پیامبر مورد علاقه ام. و همین باعث شد که برم صفحه سوم و داستان ابراهیم و مهمانانش رو بخونم. «قَالُوا بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلَا تَکُنْ مِنَ الْقَانِطِینَ ؛ قَالَ وَمَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ» گفتند: تو را به بشارتی درست و به حق مژده دادیم؛ بنابراین از ناامیدان مباش ؛ گفت: چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش ناامید می شود؟!
امیدوارم تو هم مثل من از این آیات لذت برده باشی، هرچند میدونم خیلی بهتر از من از قرآن بهره میبری. حس میکنم به فراخور ظرف وجودم خداوند منو هدایت کرد به این آیات. منی که هنوز درگیر نجواهای ذهن میشم باید یه یادآوری برام باشه اون جدال همیشگی بین قلب و ذهن در پذیرش هدایت الهی یا فریب نجوای شیطان رو خوردن. یادآوری اهمیت تقوا و کنترل ذهن برای باقی ماندن در مسیر هدایت الهی و حصول نتایج در زندگی.
امیدوارم سال جدید رو به بهترین شکل ممکن شروع کنی. برای من که عالی بود. کامنت توحیدی از بنده توحیدی و ارزشمند و شایسته و اهل تقوا. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. ازت ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنتت. خداوند منت سرم گذاشت و وقتی تو ازش درخواست خیر کردی تو رو هدایت کرد به کامنت من. باور کن من خودم همچین انتظاری از خودم نداشتم که خداوند اینجوری بهم ماموریت بده. مأمور خیر رساندن باشم. خدا منت سر من گذاشته.الهی شکر. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر اتفاقات جدیدی که داری برای خودت خلق میکنی و نتایج توحیدی که دریافت میکنی. مشتاقم هر چه زودتر از نتایجت برام بنویسی.
و مطمئنم این تلگراف در بهترین زمان و مکان بدستت خواهد رسید.
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها. 1402 برات پر از شادی و نشاط و آسایش و آرامش و وفور نعمت و ثروت باشه.
سلام و درود مجدد به خواهر نازنین و موحدم سعیده عزیز ، دست و زبان نجاتگر خداوند چه در محل کار و چه در این سایت.
آخه چقدر تو بینظیری و چقدر روی توحید عملیت کار کردی. بارون میاد برامون از خدا مینویسی ، هواپیما توی آسمون پرواز میکنه تو ازش درس توحید میگیری و برامون مینویسی، ولی خداییش این یکی دیگه خیلی ابراهیم گونه است. وسط زلزله همه دارن فرار میکنن تو کلاس درس توحید و خداشناسی برگذار میکنی، چی بهت اینقدر آرامش میده، چی تو رو اینقدر توحیدی کرده. چه باوری جز اینکه، «تو مبین که بر درختی یا به چاه ؛ تو مرا بین که منم مفتاح راه» وقتی قلب انسان با یاد خدا آرام بگیره، وسط زلزله هم خیالت راحته که اینم یه جلوه از زیبایی و قدرت خالق منه. یعنی اگه عین ابراهیم نبی وسط آتش آرامش نداشتی باید تعجب میکردم.
امروز داشتم ادامه کتاب زندگینامه ام رو توی یادداشت گوشی مینوشتم که بذارمش برای داستان هدایت، میگم کتاب چون اونقدر طولانیه که فکر کنم خود گوگل هم تحریمم کنه. یه جاییش این آیه رو نوشتم «وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ» و بعداً که اومدم توی سایت دوباره دیدم همین آیه رو تو هم توی کامنت برام فرستادی. کلی ذوق زده شدم. گفتم این اتفاقی نیست، باید برم بنویسمش بزنم به در کمد. واقعاً حق با توه سعیده جان ، این جمله ات چقدر به دلم نشست.از آیات قرآن عسل میچکه. آره واقعا. خواستنی تر از آب خنک و گوارا وسط گرمای تابستون برای آدم تشنه.
کلی حرف هست برای گفتن ولی بعضی از قشنگی های این ارتباط با خدا رو نمیشه به کلمات آورد.
«دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند ؛ و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند ؛ بی خود از شعشعه پرتو ذاتم کردند ؛ باده از جام تجلی صفاتم دادند ؛ چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی ؛ آن شب قدر که این تازه براتم دادند؛ بعد از این روی من و آینه وصف جمال ؛ که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند ؛ من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟ ؛ مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند»
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما حسن عزیز ، سال نو شما هم مبارک. از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برات درخواست میکنم ، الهی که نتایج طلایی و ارزشمند برای خودت خلق کنی چرا که خداوند این قدرت رو به همه مون داده.
سپاسگزارم از لطف و محبت شما ، و خدا رو شکر که کامنت من مفید بود.
هیچکس در این عالم قدرتمند تر از خدا نیست. و خدا میتونه یه نشانه ای رو به همه مردم عالم نشون بده که افراد بی برو برگرد در یک لحظه همه با همون یک نشانه ایمان بیارن. ولی … خداوند هیچوقت قدرت اختیار و حق انتخاب رو از هیچ موجودی مخصوصاً انسان سلب نمیکنه.
توی سوره بقره خداوند یه سری وعده ها رو به بنی اسرائیل داده بوده ولی اونها شروع میکنن به جفتک انداختن . خدا میگه نعمتها رو بیاد بیارید. در برابر خداوند سجده کنید بخاطر نعمتها تون. به عهدتون عمل کنید تا من هم به عهدم عمل کنم.
اصلا پیچیده نیست. بیاد آوردن نعمتها باعث احساس خوب میشه خدا داره میگه احساس خوب داشته باش. خضوع و خشوع در برابر خداوند از چی میاد، نشانه آرامشه.
آرامش و احساس خوب لازمه باقی موندن در مسیر تکامل و هدایت الهیه.
ان شاالله که همه مون بتونیم موحد باشیم و مشرک نباشیم. در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما سعیده جان خواهر توحیدی و یکتاپرست. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این هدایت الهی. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت قرآن هدایتگر. چقدر کامنت بی نظیری بود و چقدر حالمو خوب کرد. باورت میشه من مدتهاست میخوام این جمله رو توی کامنت ها بنویسم ولی هر بار جلو خودمو میگیرم و میگم صبر کن نتایج طلایی برسه بعداً بگو. به شدت احساس میکنم اتفاقات خوبی در راهه و نزدیکه و بقول استاد عباس منش بوی موفقیت و ثروت رو احساس میکنم. و نکته اش اینکه یه سری دوستان منجمله شما و اسداله عزیز ، محمد درخشان عزیز، ممد مارکو فتحی و یه سری دیگه از دوستان که الان اسمشون یادم نمیاد ، رو هم دارم میبینم که اونها هم دارن به موفقیت و ثروت نزدیک و نزدیکتر میشن.
الهی 1402 سال نتایج طلایی باشه. الهی سال فرستادن فایل نتایج دوستان برای استاد عباس منش باشه. برای همه مون . (من تصمیم دارم فایل نتایج دوستان رو دو زبانه برای استاد بفرستم ،بین خودمون و بقیه بچه های سایت بمونه)
نامبرده کلا راز نگه دار نیست.
الهی حال دلت عالی عالی عالی عالی باشه. ماه رمضان همیشه و همیشه زمان آرامش خاطر و حال خوب و توحیدیه. طاعات و عبادات شما مقبول درگاه رب العالمین.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.