حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-10 07:49:372022-08-31 09:43:07حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان نازنین
من هدفم پیشرفت مالی هستش و به شدت هم دنبال این هستم که از لحاظ مالی پیشرفت کنم در حال حاضر هم دارم دوره فوق العاده ی روانشناسی ثروت یک رو میگدرونم و با تمام آنچه که الان در مدارش هستم دارم روی خودم کار میکنم
میخوام در رابطه قربانی کردن هایی بگم که از زمان آشنایی من با قوانین جهان هستی شروع شد
من وقتی برای اولین بار توی زندگیم فهمیدم که اون فرکانس های من هستش که داره شرایط زندگی منو و اتفاقاتی که تو زندگیم برام میوفنه رو خودم با توجهاتم که به دنیای اطرافم دارم و باورهایی که بر اثر ورودی های ذهنیم ساخته شده اند رو دارم ایجاد میکنم از همون موقع به بعد دیگه هیچوقت تلویزیون خونه ما توسط ما دیگه روشن نشد و حتی بعد از شش ماه این ایده برامون امد سریال زندگی در بهشت و سریال سفر به دور آمریکا رو دانلود کنیم بعد بزنیم به تلویزیون و هر وقت دوست داشتیم تلویزیون روشن کنیم فقط سریال سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت رو ببینیم که الان تقریبا نزدیک 2 سال میشه که ما اصلا تلویزیون ندیدیم و کلا اون سیمی که از آنتن میومد که به تلویزیونمون وصل میشد رو از جاش کندیم و حتی هر مهمونی هم که میاد خونمون اینطور نیست که بخوان تلویزیون ببینن بعد ما براشون روشن کنیم بجاش میای خیلی قشنگ بازی میکنیم دقیقا مثل استاد عباسمنش که توی سریال زندگی در بهشت دیده بودم که با دوستان آمریکایش بازی می کردن ، ما هم دقیقا داریم همین کارو میکینم
قربانی بعدی این بودش که از تمام افرادی که باورهای مخربی داشتند و تقریبا یک نفر هم نبودش که بخواد افکار مثبتی داشته باشه تا ما ارتباطمون رو باهاش حفظ کنیم و کلا از زندگی هاشون هم میشد فهمید که چقدر افکار خرابی دارند ، میشه گفت با بیشتری هاشون قطع رابطه کردیم و با خیلی ها هم شامل خانواده مونم میشن ارتباطمون رو خیلی خیلی کمتر کردم در حدی که ممکنه سالی یکی دو بار ببینیمشون شایدم کمتر
قربانی بعدی این بودش که امدم خودم رو متعهد کردم به تغییر باورهام و کار کردن روی خودم به شکلی که کاملا بشم یک آدم دیگه ای ، یعنی کلا بشم یه آدمی با طرز تفکر مثبت و خلاق و شخصیتی متفاوت از قبلم و رفتارهای بهتری رو از خودم بروز بدم که تو این یکسال که با استاد عزیزم هستم واقعا با تمام وجودم و تا آن جایی که درک میکردم از آموزش هاشون در دوره های آموزشی شون و فایل های دانلودی که تمام در مورد اصل و اساس حقیقت جهان هستی هستش کار کنم تا فرکانس های ارسالی به جهان تغییر کنه تا دنیای من 360 درجه تغییر کنه دقیقا مثل خود استاد عباسمنش که بهترین الگو در تمام جنبه های زندگی برای من هستن و چقدر خداروشکر میکنم که استاد خودم الگوی خودم هم هست
من از اول امسال هدفم رو گذاشتم روی پیشرفت مالی حتی توی گوگل کیپ گوشیم هم این هدفم رو نوشتم برای خودم تا هر موقع که دیدم یادم بمونه که متعهدانه تر از همیشه باید روی باورهام کار کنم تا نتایج مالی خوبی هم بگیرم خب از وقتی هم که دوره ی بینظیر روانشناسی ثروت یک رو دارم کار میکنم وورودی های مالی مختلفی داشتم و نشانه های خوبی هم بوده از اینکه دقیقا این همون مسیر اصلی ای هستش که من میتونم به هدفم که در حال حاضر پیشرفت مالی هستش برسم
خب حالا که فکرشو میکنم اجازه بدین نتایجی که تا به امروز که با استاد عزیزم هستم رو براتون بنویسم ، البته من اینا رو قبلا در دفتر خودم نوشته بودم ولی خب الان هدایت شدم که علاوه بر قربانی هایی که تا الان برای یک زندگی عالی برای خودم داشتم و دارم رو بنویسم و الان هم این الهام هم به من امد که نتایجی که گرفتم هم بنویسم
اول از همه آرامشی که تا الان توی زندگیم امده خیلی بابتش خداروشکر میکنم چون واقعا من قبلاها بابت کوچکترین مسائلی که توی زندگیم پیش میومد خیلی استرسی و نگران میشدم یا کلا هر چیزی که باعث میشد من احساسم بد بشه ولی الان تا به این لحظه خداروشکر بیشتر موقع حالم خوبه یعنی واقعا در طول شبانه روز خیلی درصد کمی هستش که احساسم بد بشه همیشه حالم خوبه و اگر تضادی هم به وجود بیاد واقعا سعی میکنم که از یک زاویه ای به اون تضاد یا اون شرایط به ظاهر بدی که برام افتاده نگاه کنم تا به احساس خوبی برسم که تو این مورد نمیگم خیلی خوب هستم ولی به اندازه که دارم هر روز روی خودم کار میکنم خوب هستم
مورد بعدی اینکه از وقتی که با استاد عباسمنش آشنا شدم حس رضایت بیشتری از زندگیم دارم این چیزیه که خب قبلا اصلا نبوده دیگه در حالیه که الان از زندگیم راضی هستم ولی اصلا قانع نیستم به استاد عباسمنش توی فایل باورهای توحیدی امام علی میگه که قناعت در پیشگاه خداوند اصلا کار درستی نیست چون اول اینکه این باور برای یک ذهن فقیر هستش و دوم اینکه این انرژی بی پایانی که به بینهایت شکل ممکن در جهانیان در امده ازش بینهایت ثروت و نعمت میشه درخواست کرد من چند وقت پیش بابت ایجاد باور فراوانی امدم توی اینترنت سرچ زدم دیدم میزان آبی که توی سیاره ی زمین که ما توش هستیم بالای یک میلیارد کیلومتر مربع اگر اشتباه نکنم آب در روی زمین وجود داره یعنی میشه گفت 70 یا 80 درصد کره زمین آب تشکیل داده در حالیکه چقدر میگفتن آب کمه ، اینقدر آب هسنش که تا هزاران هزار سال های آینده هم به اندازه کافی حتی بیش از نیاز آدم ها آب هست یا میزان بارانی که داره در سال توی کل کره زمین میباره یا توی اینترنت دیدم که بیش از 3 تریلیون درخت بر روی سیاره زمین هست یعنی به ازای هر انسانی در زمین بالای 400 تا درخت وجود داره حالا بماند ک در سال میلیون ها درخت در تمام اقسی نقاط این سیاره ی زیبا داره کاشته میشه حتی زده بود 1ونیم برابر جمعیت کل کره ی زمین در سال غذا تولید میشه یعنی جمعیت کل کره زمین تقریبا 7ونیم میلیارد نفر میشیم که به اندازه ی 10 میلیارد نفر در سال غذا وجود داره یعنی تک تک آدم ها علاوه بر اینکه سهم خودشون رو در سال میتونن در شبانه روز بخورند یه چیزی بیش از اون غذاهایی که دارند هم میتونند داشته باشند در حالیکه گفتن چقدر آدم هست که گشنه هستند ولی میبینیم که برای همه بیش از نیازشون خداوند آب و غذا گذاشته خداروشکر واقعا
آدمی شدم که افکار مثبت بیشتر از افکار منفی توی ذهنم میادش اونم بخاطر همون ورودی های مناسبی هستش که استاد عباسمنش روش خیلی تاکید داره که ورودی های ذهنی مون هستش که باورهامون رو شکل میده و از طرفی فرکانس هایی که به واسطه ی کانون توجه مون و باورهامون داریم به جهان میفرستیم شرایط و اتفاقات زندگیمون رو میسازیم که خداروشکر میکنم میکنم که به این مسیر الهی هدایت شدم ، چون همین افکار مثبت خودش کلی حس خوب به من میده و از طرفی هم که بخوام یک اقدام عملی رو انجام بدم با نگرش مثبت اینکارو میکنم که اینکه اون اقدام عملیه رو انجام بدم ولی نگرشم منفی باشه نسبت به نتیجه اش که خداروشکر تو این مدتی که با استاد عباسمنش هستم این ویژگی فکر مثبت خیلی توی من بهتر شده و البته که باید خیلی خیلی بهتر بشه
هر موقع که بیشتر روی احساس لیاقتم و باورهای مالیم کار کردم اتفاقات خوبی رو تجربه کردم پول هایی که وارد زندگیم شد 4 میلیون 100 هزار تومن بوده 700هزار تومن یا 100هزار تومن یا 2میلیون 700هزار تومن یا 5میلیون و 600هزار تومن یا حتی 84هزار تومن بدست اوردم یا کتونی ای خریدم که همیشه دوست داشتم اصل اون برندی باشه که خود شرکت سازنده اش تولید کرده و اینکه به طبع خیلی هم با کیفیت باشه هیمن باعث شد خیلی هدایتی با قیمتی واقعا مناسب کتونی ای که دوست دارم رو بخرم که اونم بیشتر بخاطر دوره روانشناسی ثروت یک هستش که فکر میکنم حدود 5-4 ماهی میشه که شروعش کردم به کار کردم روی باورهای مالیم ، شاید الان این نتایج مالی که گفتم توی نگاه اول برای شما یا حتی برای خود من خیلی چیز کوچکی باشه ولی من میبینم که اصلا تا قبل از اینکه بخوام با استاد آشنا بشم من ورودی مالی خوبی نداشتم کار میکردم ولی پولی در نمیومد ولی حداقلش الان هر موقع که کار میکنم پولش هم در میارم خب این نشونه ی خوبیه از این بابت که باید ادامه بدم تا زمانیکه نتایجم پایدار بشه که وقتی هم نتایجم پایدار شد همین مسیر رو باید هر دفع بهتر و بهترش کنم یعنی بیشتر باید روی دوره های استاد عباسمنش کار کنم و باورهامو بهتر کنم
از وقتی هم دوره عزت نفس رو کار کردم واقعا اعتماد بنفسم خیلی بیشتر شده ، با آدم ها خیلی راحت تر و با قدرت بیشتری میتونم ارتباط بگیرم و خودم رو خیلی بیشتر از قبل دوست دارم و توی تنهایی هام خیلی با خودم نسبت به بیشتر حال میکنم به توانایی های خودم پی بردم و برای خودم ارزش قائل هستم حالا که فکرش رو میکنم واقعا چقدر نسبت به قبل بهتر شدم ، وابستگی هام به هر کسی و هر چیزی خیلی کمتر شده ولی احساس میکنم در زمینه روابط حتما باید بعدها دوره عشق و مودت در روابط رو بخرم چون خیلی توی روابطم و مخصوصا عدم وابستگی کار کنم ولی خب خدارو صد هزار مرتبه شکر عزت نفستم خیلی بیشتر شده دیگه اینجوری نیستش که مثلا بخوام توی ذهنم بگم که الان مردم در مورد من چی فکر میکنند یا چه نگاهی نسبت به من دارند خیلی این ویژگی مثبت رو دوست دارم که تقریبا میشه گفت که اصلا دیگه حرف مردم برام مهم نیست یا اصلا دیگه مهم نیست که در مورد من چی فکری میکنند که البته بگم اینم از اون مواردی هستش که باید خیلی بیشتر روی خودم کار کنم از طرفی هم هر مسئله ای هم توی زندگیم پیش میاد رو دوست دارم راه حلش رو پیدا کنم تا کلا اون مسئله حل تا اینکه بخوام ازش فرار کنم یا اینکه بندازم گردن این و اون یعنی در کل آدم مسئولیت پذیری شدم و دنبال این هستم که خودم رو شخصیتم رو باورهام رو همه چیزم رو بهتر و بهتر کنم که هر روز دارم اینکارو میکنم به لطف آموزش های استاد عباسمنش و هدایت های الله یکتا
یه موردی که خیلی خوشحالم کرد از همون اوایلی که دوره ی عزت نفس رو کار کردم این فرکانس باعث شد هدایت بشم به چیزی که بهش علاقه دارم یعنی کدنویسی این چیزیه که حتی تا قبل از اینکه بخوام دوره عزت نفس رو کار کنم اصلا نمیدونستم که من قراره در زندگیم چه کاری رو باید برای خودم انجام بدم که اصلا نشه بهش گفت کار بگم عشقم رو انجام بدم که از وقتی که دوره عزت نفس رو کار کردم خداوند هدایتم که من باید برنامه نویس باشم که حتی یکی از نشونه هاش این بود که یک ایمیلی رو از خودم دیدم که حدود 5 سال پیش من به یک شرکتی ایمیل زده بودم که گفته بودم من خیلی دوست دارم به عنوان برنامه نویس در شرکت شما کار کنم و اصلا هیچی هم از برنامه نویسی بلد نیستم که حالا اون شرکت که اصلا جواب من رو هم نداد و کلا رفتم توی کار فروش و چیزهای دیگه اصن علاقه ام یادم رفت البته من اصلا نمیدونستم برنامه نویسی یعنی چی که بعد هدایت شدم به یک سایت آموزشی خیلی خوب که در زمینه برنامه نویسی خیلی خوب آموزش میده یعنی اون ایمیل و اون ایده ای که به من گفته شد که من برم سمت برنامه نویسی باعث شد به طور جدی این کار رو دنبال کنم و خوب یادش بگیرم که البته الان هم دارم فقط آموزش میبینم و باورتون نمیشه که چقدر من زمان هایی که دارم کدنویسی میکنم چقدر احساس خوبی دارم و حال میکنم باهاش که اینم یکی از اون نشونه هایی بود که ثابت کرد من مسیر علاقه همین کدنویسی هستش چون من کارهای دیگه ای مثل ارزهای دیجیتال رو انجام دادم اصلا حسم نسبت بهش مثل الان که برنامه نویسی تمرین میکنم خوب نبود ولی این خیلی دیگه حسم باهاش خوبه
از وقتی هم که خداوند رو توسط استاد عزیزم شناختم و فهمیدم چی هست و اصلا حقیقت جهان هستی رو فهمیدم خیلی با خدا راحت تر در ارتباط هستم خیلی راحت تر صحبت میکنم حالا البته قبلاها که اصلا باهاش حرف هم نمیزدم هر موقع که میخواستم باهاش حرف بزنم کلا داشتم ازش شکایت میکردم ولی خداروشکر از وقتی که فهمیدم خداوند همون انرژی بینهایتی هستش که کل جهان هستی رو در بر گرفته و طبق قوانینی که روی خودش وضع کرده داره جهانیان رو رهبری میکنه و در اصل همه چیز اونه بیشتر دوست دارم باهاش در ارتباط باشم و از درخواست کنم چون میدونم که همه چیز میشه برام همانطور که تا الان شده کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم؟ و فایل های دانلودی به نام انرژی ای که آن را خدا نامیده ایم و فایل های سیستمی بودن خدا را بیشتر بشناسیم و فایل چرا خداوند بیشتر از ما میخواهد که ما ثروتمند بشیم ، خیلی توی درک جهان هستی به من کمک کرد و تکلیفم در اصل روشن شد که من هستم دارم با کانون توجه ام و باورهام هدایت میشم به شرایط و اتفاقات و آدم هایی که با من هم فرکانس هستند و وقتی هم فهمیدم که این انرژی بینهایت همه جا هست هر جا که من هستم اونم اونجاست خیلی باهاش رفیق تر شدم چون دیگه بالاتر از این قدرت این انرژی که اسمش رو گذاشتیم خدا واقعا وجود نداره پس چه بهتر که با این انرژی قدرتمند که همه چیز میشه برام در ارتباط باشم بابت همین هم هست که آدم با ایمان و متوکلی شدم
یه اتفاقی که خیلی من رو خوشحال کرد و واقعا خداوند رو بخاطرش خیلی شکر میکنم اونم این هستش که به لطف الله یکتا من کارت معافیتم رو دریافت کردم اونم معافیت دائم از سربازی ، این مورد هم دقیقا بعد از اینکه دوره ی عزت نفس رو گذروندم نتیجه شو دیدم بخاطر اینکه حدود 10 سال بود من قرار بود اقدام بکنم در حالیکه چون ایمان نداشتم میترسیدم که اقدام کنم براش ولی بعد از اینکه عزت نفسم و ایمان به این انرژی قدرتمند و فوق هوشمند بیشتر شد اقدام کردم و نیتجه اش هم دقیقا همونی شد که من از خدا میخواستم از خدا خیلی بخاطرش سپاسگزارم
تنهایی لدت بردن رو یاد گرفتم و برای خودم میرم میگردم
5 تا از هدف هایی کهه برای امسالم نوشته بودم رو تیک خورد که اینا همه بر میگرده به باورهای درستی که توسط آموزش های استاد عباسمنش گرفته ام ، آدم سپاسگزاری هم شدم از طرفی هم رفتار آدم هایی که باهاش برخورد میکنم خیلی نسبت با من بهتر شده و واقعا احساس میکنم آدم ها با من خیلی محترمانه تر از قبل تغییراتم با من رفتار میکنند
خلاصه اینکه تمام این نتایجی که تا الان گرفتم بخاطر قربانی کردن یکسری چیزهایی بودش که باید انجامش میدادم و هر نتیجه ای هم که قراره بگیرم دقیقا باید قربانی کنم اون باورهای مخربی که از نسل ها قبل به من رسیده و این دیگه همون راهی هستش که استاد عزیزم و مریم بانوی نازینیم پیش گرفتم و من هم تصمیم گرفتم باهاشون تو این مسیر الهی و پاک باشم و ادامه بدم و ادامه بدم و خودم رو بهتر و بهتر کنم
فکر کنم الان دو ساعتی شده که دارم مینویسم و از خدای عزیزم ممنونم که کمکم کرد تا این کامنت رو بتونم بنویسم
استاد عباسمنش عزیزم از شما بابت تمام آموزش های الهی تون و تمام تهیه ی سریال های زندگی در بهشت و سریال سفر به دور آمریکا و سریال تمرکز بر نکات مثبت عاشقانه بی نهایت ازتون سپاسگزارم و مریم بانوی نازنینم بابت تمام مقاله ها و متن های فوق العاده با کیفیتی که در سایت مینویسی و توضیحاتی که با اون صدای دلنشینی که دارین حتی توی فایل های که تصویری که میگید عاشقانه ازتون ممنونم و بی نهایت عاشقتونم و دوستتون دارم منتظر خبرهای خیلی خوب و فوق العاده ای از طرف من باشید
عاشقتونم
سلام استاد عزیز
چقدر این فایل و صبحت هاتون تو این لحظات برای من به جا بود، انگار برای من گفته شده بود، من و همسرم دو سه سالی هست که یه بیزینس در زمینه فروش زعفران شروع کردیم و حدود یکساله یه پیج اینستاگرامی زدیم و اوایل خیلی کم فایل میزاشتم و محتوا تولید میکردم چون اعتماد به نفسم کم بود ترس از قضاوت داشتم لهجه داشتم و دارم و اینکه ایده آل گرا بودم و همین باعث شده بود قفل بشم. از ابتدای سال گذشته فایل های شما رو به صورت مستمر گوش میدادم بعدا دوره عشق و مودت رو خریدم و خیلی خیلی خیلی روی من تاثیر داشت و همون بهم کمک کرد رابطه ام خیلی بهتر بشه هم با همسرم هم با آدمای دیگه حتی باعث شد اعتماد به نفس اینو پیدا کنم که از کارم بیام بیرون و تمام تمرکز رو بزارم روی کار زعفرانم ، در حالی که هفت سال تجربه داشتم کارشناس بودم مدیر پروژه بودم اما حرفای شما که گفتین باید تمرکز کنی روی اون کاری که میخوای نتیجه بگیری گفتم تمام تمرکزم بایددددد بشه اینکار، استاد از بهمن ماه که فروش اینستاگرامیمون رو شروع کردیم هر ماه از ماه قبل فروشمون یکمی بهتر شده و همش به خاطر آموزه های شما بوده
در مورد اینکه چه چیزی رو باید قربانی کنم؟ من یه آن دیدم من هفته ای یک بار یا دو هفته یه بار یه پست میزارم و انتظار دارم نتیجه ام خیلی عالی بشه🤦
باید ترسهام رو کنار بزارم بیشتر جلوی دوربین بیام
بیشتر خودم باشم
باید وقت بیشتری بزارم و روزی یه محتوا درست کنم
نترسم از قضاوت بقیه از اینکه پرفکت نیستم
ممنون که راه رو بهمون نشون میدین استاد
خداروشکر که با شما آشنا شدم🙌🙌
انشالله که بتونم آموزه هاتونو به کار ببندم♥️
سلام و عرض ادب
خدمت استاد گرانقدر آگاه ودوستان آگاه من
که این کامنت را مطالعه میکنند.
بسیار زیباست پرداختن بها البته اگر چشمان زیبا بین به تعبیر استاد داشته باشیم .
من از منطقه ای کوچک ولی زیبا برای شما مینویسم ،زمانی که خودم را شناختم و رسالت برای ابلاغ برای خود برگزیدم میدانستم که باید بها بپردازم چون منطقه ما کوچک است سریع ویدئو ها وایرال شد .
من با واکنش از طرف خانواده مواجعه شدم ،در حدی که پدر بنده شروع کرد به شکایت که: آقا دارن میگن پسر فلانی دیوانه شده و… دوست آشنا با طعنه ها شروع به تخریب کردن .اما من میدانستم که اینها نشانه خوبی است که من در مسیر هستم و پرداخت کردم بهای آنرا، البته کمی هم باورهای اشتباه من باعث این موضوع شد(توهین و تخریب دیگران ) و زمانی که من خودم را رها کردم و تمرکزکردم روی کار خودم دیدم که همه چیز تغییر کرد آن مسخره کردن ها تبدیل به تشویق شد و آن طعنه زدن ها تبدیل به سوال ها در همین زمینه شد . من توانستم اولین سخنرانی انگیزشی منطقه خودم را برگزار کنم (شکر)
و امروز هم هر لحظه بها پرداخت میکنم و لذت میبرم از این پرداخت .
آن لحظه که در ماشین میتوانم اهنگ گوش کنم ،آموزش ها (اکثرا استاد ) گوش میکنم
آن لحظه که میتوانم با دوستان بیرون رفته کباب بزنم آموزش میدهم
و آن لحظه که میتوانم بخوابم مطالعه میکنم
و خودم رو غرق در آموزش دیدن وآموزش دادن کرده ام و لذت میبرم .
در آخر خواستم بگوییم به یاد شیرینی رسیدن به هدف میتوان از مسیر لذت برد و پراخت بها ها شادمان شد و لحظه را در آگاهی کامل زندگی کرد .
تشکر از مرد عاشق استاد عباسمنش عزیز
و شما سروران که به درستی هدایت شده ترین انسانها هستید
🙏
به نام خدایی که مهربان تراز حدتصورماست…
سلام به استادعزیزم سلام به مریم بانو زیبا و سلام به دوستان گلم
امیدوارم حالتون عالی باشه
نمیدونم این چندمین باره که به این فایل گوش میدم فقط میدونم که هربار که میام و این فایلو گوش میدم خیلی به فکر فرو میرم خیلی روم تاثیر داره خیلی نکات جدید یادمیگیرم خیلی انگیزه میگیرم خدایاشکرت
استاد جانم ازتون سپاسگذارم بابت این فایل ارزشمند این فایل توحیدی خدایاشکرت
مهم ترین ویژگی حضرت ابراهیم موحد بودنشه
حضرت ابراهیم یک الگو و اسوه عالی برای همه ماست او دوست خداست او خلیل الله هست برای همینه که خدا به پیامبر میگه پیرو آیین ابراهیم باشید که او موحد بود و مشرک نبود
به اندازه ای که برای هدفت بهاپرداخت میکنی میتونی به هدفت برسی
حاضری برای هدفت چه بهایی پرداخت کنی؟
آیا حاضری مثل حضرت ابراهیم که برای قربانی کردن پسرش رفت یا مثل استاد که حاضر بود جونشم برای هدفش بده و در عملم ثابت کردن و فقط در حد حرف نبود آیا حاضری برای هدفت بها پرداخت کنی؟؟؟؟؟آیا حاضری بهای هدفت رو پرداخت کنی حتی اگه تنها بشی؟؟؟آیا با عشق برای هدفت بها پرداخت میکنی؟؟؟آیا برای رسیدن به هدفت حاضری تمرکز صددرصد بزاری؟؟؟؟
آیا حاضری افرادی که هم فرکانس باتو نیستند رو به خاطر هدفت حذفشون کنی؟؟؟؟آیا حاضری دیگه تلویزیون نیبینی؟اخبارنبینی؟و………..
چه قدر مثال استاد درباره ی انجمن معتادان گمنام زیبا بود
در انجمن معتادان گمنام باید از سه چیز حذر کنی
1.توپ بازی(همون مواد مخدر)
2.همبازی(کسی که باهاش مواد مصرف میکردی)
3.زمین بازی(اونجاهایی که قبلا مواد مصرف میکردی)
استادجان واقعا از صمیم قلبم تحسینتون میکنم
بابت چیزهایی که در زندگیتون قربانی کردین
بابت آدم هایی که حذف کردین
بابت اینکه دیگه تلویزیون نگاه نمیکنین
بابت اینکه باترستون مقابله کردین و رفتین توی سی تا کلاس غریبه و صحبت کردین
بابت اینکه بالای 500 تا کتاب موفقیت خوندین
بابت مهاجرت هایی که کردین چه از قم به بندرعباس چه از بندرعباس به تهران و چه از تهران به آمریکا
بابت تمرکز صددرصدی که روی هدفتون گذاشتین و از کارتون توی بندرعباس استعفا دادین و باتمام اون شرایط به تهران اومدین
بابت این بدن روی فرم و زیبا
بابت اینکه حرف مردم براتون اهمیت نداره
بابت استقلال مالی و زمانی و مکانی که به دست آوردین
و بابت همه چیز تحسینتون میکنم
خدایاشکرت بابت همه چیز
چه هدفی داری؟و حاضری چه چیزهایی رو براش قربانی کنی؟
من قصد مهاجرت داشتم برای تحصیل و تقریبا سه سال تایم گذاشتم و زبان جدید یادگرفتم کلی هزینه کردم چندین بار به تهران اومدم و….
امتحان زبان که قبول شدم تقریبا نه ماه زمان داشتم تا کارامو بکنم و برم سفارت
خب در کنارش باید درسمم میخوندم
من نمیدونم چه اتفاقی برام افتاد که اون همه شوروشوقی که برای مهاجرت و درس خوندن داشتم رفته رفته درمن محو شد
شده بودم یه آدم راکت . هیچ کاری نمیکردم نه درس میخوندم نه تلاش خاصی میکردم
چه قدر اون روزا سخت بود برام چه قدر به سختی کارام انجام میشد
مثلا کار بانکی که توی یک ساعت انجام میشد من نزدیک دو هفته گیرش بودم
کارای ترجمه مدارکم که نگم اصلا هم مجبورشدم چندبرابر هزینه اضافی بدم هم به سختی به دستم رسید
خلاصه همه چیز دست به دست هم داد تامن مهاجرت نکنم و بزارم سال بعد یعنی همین امسال
سال 1403
امسال خیلی شک و تردید اومد سراغم
کم کم نشونه هارو میدیدم
خدا داشت باهام حرف میزد
نشونه ها باهام حرف میزدن بهم میگفتن تو باید همینجا بخونی باید همینجا به یه جایی برسی بعد به فکر جایگاه بالاتر باشی بعد به فکر مهاجرت باشی
از خدا نشونه خواستم و دوبار به وضوح تمام بهم نشونه داد
بار دوم فقط گفتم چشم و گفتم میشینم برای کنکور میخونم همینجا
خب حالا هدفم کاملا مشخص بود الان باید چیکارمیکردم؟
باید برای هدفم بها پرداخت میکردم
تمام گروه ها وکانالا رو حذف کردم حتی کانالای درسی که بابتش هزینه کرده بودم
بااستادم صحبت کردم که دیگه کلاس نمیام
جالب اینجاست که مدرک زبانم فقط تا امسال اعتبار داره یعنی اگه باز بخوام راه قبلیمو برم باید دوباره امتحان زبان بدم
درواقع تمام پلای پشت سرمو خراب کردم
برامم نظر مردم اصلا اهمیتی نداره
به هیچکسم چیزی نگفتم و فقط با نتایج باهاشون حرف میزنم
خیلیارو که هم فرکانس من نبودن رو حذف کردم از زندگیم بااینکه واقعا آدمای خوبی بودن
من شجاعتمونشون دادم و خداوند به شجاعان پاسخ میدهد
الان یکی منو ازخواب بیدارمیکنه میشونه پای درسا بهم میگه کدوم درسو بخون کدومشو نخون بهم میگه الان استراحت کن الان بخواب
خدایا خیلی دوست دارم خدایا عاشقتم
ولی به قول استاد آدم تو مسیر ناامید میشه ولی بازم خدا به موقع دستمو میگیره و رهام نمیکنه منو نمیزاره به حال خودم بعضی مواقع یه پس کله ای میزنه که به خودم بیام بهم میگه رزا اینجارو داری اشتباه میری اینجارو داری درست میری خدایاشکرت خدایاشکرت
رزا یادت باشه همان قدر که قربانی میکنی میتونی به دست بیاری یادت باشه تواگه هدفت بزرگه قربانیتم باید بزرگ باشه
هرموقع ناامید شدی یادت بیوفته به داستان حضرت ابراهیم یادت بیوفته به حضرت محمد یادت بیوفته به استاد
خداجونم من عاشقتم دوست دارم
هرلحظه بهم بگو چیکارکنم
هرلحظه هدایتم کن که من بدون تو هیچم
خدایاشکرت بابت همه چیز
درپناه خداوند متعال شاد و سلامت باشید
بهنام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان خوبم در سایت
واقعا این فایل رو هزاران هزار باااااار ببینی کمه !!!!
این سوال منم بود که چرا به فلان هدفم نمیرسم
یا چرا اتفاق نمیافته
فهمیدم من همیشه چندتا هدف رو باهمدیگه دارم
و عملا نمیتونم رو هیچ کدوم تمرکز بزارم
به خاطر عجله ام هم میخواستم مسائل مالیم درست بشه هم سلامتیم هم یکسری هدف بزرگ دیگه
ولی نه
وقتی تمرکز نیست ، رسیدنی در کار نیست !!!!!!
ایده و الهامی در کار نیست
مثل اینکه بریم بوتیکی و بخوای تمام خریدای داروخانه و فروشگاه و بهداشتتم انجام بدی
تو تقضای اشتباهی داری اصلا
ذهنتو هزار جا میزاری و بعد یه چیز رو میخوای؟
اخه چطور ؟؟؟
حالا از این حرفا گذشته من میخوام راجب هدفم حرف بزنم
من بالاخره هدایت شدم و تصمیم گرفتم فعلا از قانون واسه رسیدن به یک هدف خاص استفاده کنم
هدفی که رسیدن بهش کمک میکنه به هدف های بعدیم راحت تر برسم و افکت خییییییلی خفنی رو زندگیم داره
من متوجه شدم که بزرگترین نشتی انرژی من سلامتیم هست
یعنی انننننقدر مسائل سلامتیم منو از زندگیم انداخته که نمیدونم چی بگم….
و خب من پولی نداشتم واسه خرید دوره سلامتی و واسه همین خیلی کمال گرایانه میگفتم من الان که 9 تومن ندارم هروقت تو کارتم 15 تومن بدد 9 تومنش رو میدم واسه دوره
و جالبه من همش این رو هدف گزاری میکردم که دوره قانون سلامتی رو توش شرکت کنم اما رها میکردم و کمال گرایی نمیذاشت ادامه بدم
تا اینکه من خیلی نشونه های قوی ای دریافت کردم واسه تغییر مسیرم
در اصل میخواستم برم سراغ یه هدف دیگه اما دیدم مهم ترین هدفم اینه!!!!!
اقا هیچی دیگه تممممممام زندگیم رو مترکز کردم رو این نقطه
حالا الان میخوام راجب اینکه من تا به حال چه قربانی هایی دادم واسه این هدفم تو این یک ماه توضیح بدم
و کنارش قربانی هایی که باید بدم و نمیدم رو هم بگم !!!!
من واسه هدف سلامتیم چه قربانی هایی دادم؟؟
1.همه چیز رو تعطیل کردم و از تمرین دوره کشف قوانین و فایل های سایت واسه رسیدن به هدفم و حذف ترمز هام استفاده میکنم
2.یه دفتر 200برگ خریدم و توش هر روز یک عالمه تمرین مینویسم
3.شیرینی جات و قند مصنوعی رو کلا حذف کردم حتی کیک تولدم رو هم نخوردم
4.کمتر تو جمع هستم و جایی نمیرم تا تمرکزم پیوسته باشه
5.تمام فایل های معرفی دوره رو تو دفترم نکته برداری کردم تا اگاه تر بشم نسبت به دوره و تو فرکانس خریدنش قرار بگیرم
6.هر روز تمرینسناریو نویسی انجام میدم و روزی دو بار به صورت مدیتیشن اون سناریو رو مرور میکنم
7.یکسری کارهایی که باعث میشد به جسممبیشتر آسیب بزنم رو انجام نمیدم
8.من دوتا از دوستانم تعهد کتبی دادم که 6 ماه دیگه منو نمیشناسن انقدر تغییر کردم
9.واسه ی دوران لاغریم لباس خریدم
یعنی یکییش که هدایتی شد از یه تاپی خوشم اومد که تنگم بود ولی خریدمش دومیشم که مامانم میخواست واسه روز دختر واسم لباس بخره منم یه شومیز خییییییلی خوشگل که اصلا سایز من نیست خریدم با اینکه کلی لباس قشنگ اندازه الانم داشت ولی با عشق اون رو خریدم
و بعدشم خواهرم یه شلوار داشت که من عاشقش بودم و اون دوست نداشتش زیاد دادش به من و من امروز یه چوب رختی تو کمدم واسشون درست کردم و گریم میگیره از خوشحالی وقتی نگاهشون میکنم
درست مثل پدر مادری که واسه بچشون که هنوز به دنیا نیومده لباس میخرن و ذوق میکنن براش و با عشق نگاهش میکنن دقیقاااا همونطوری شدم دلم میخواد باز برم لباس بخرم سایز 34 و 42 و اینا…. :)
سایز هایی که به عمرم ندیدم تن خودم…
10. پیاده روی های طولانی ایم رو جدی گرفتم و مداوم انجام میدم
با اینکه عاشق پیاده روی ام اما یک امر ضروری نبوده هیچوقت واسم برای همین الان تبدیل به یک روتین دارم میکنمش که تو دوره راحت باشم
11. تمامممم پولی که از درامدم داشتم تا عیدیم و همه چی گذاشتم تو باکس پس انداز بلوکارتم واسه قانون سلامتی
یعنی هرچی پول داشتم و دارم و اون پول هایی که قراره دستم بیاد رو میزارم واسه اینکار و دوره رو میخرم حتی اگه صفر صفر بشم !!!! با عششششششششششششق این بها رو میدم
و در نهایت
عین همون جایی که استاد زد به سینه اش و گفت با عشق اینکارو کردم منم الان میزنم به سینه ام و میگم با عشق تمام اینکار هارو کردم
نتیجه:
من هنوز دوره سلامتی رو نگرفتم اما
1. احساسم انقدر خوبه انقدر خوبه انقدر خوبه که واقعا انگار 10 باره به خواستم رسیدم مخصوصا وقتی دقیق به تمرین سناریو نویسی که خداوند به من الهام کرد عمل میکنم !
2.دیگه به مسائل سلامتیم نگاه قربانی بودن ندارم و قدرت میگیرم اتفاقا و میگم اینا عالیه واسه اهرم رنجو لذت و حفظ تعهدم
3.هر روز با انگیزه و عشق از خواب بیدار میشم
4.احساس خوبی دارم نسبت به خودم وقتی شکر نمیخورم
5.اعتماد به رب و توحید هر روز داره تو وجودم تقویت میشه چون من تو مسیری پا گذاشتم که اصلا هیچ ایده ای ندارم منی که انننننقدر عاشق غذام چطور میخام تغییر کنم یا پولش چطور میخواد جور بشه تماممن همهچیز رو سپردم به خدا همه چیزو
6.من بوی رسیدن به خواسته ام رو هر روز احساس میکنم و امیدوارانه ترین حالت ممکن رو دارم و ایمان دارم این حل این مسئله شروع خفن ترین دست آورد های زندگیمه
7. واسه نتایح استاد و خانم شایسته و بچه ها از دوره قانون سلامتی هر رووووز ذوق میکنم و خوشحال میشم خداروشکر میکنم
خدایا شکرت
قربانی که باید بدم واسه هدفم و نمیدم :
1. خب امروز که داشتم کند و کاش میکردم
از اونجایی که خیلی فکر کردم ترمز من چیه واسه دوره
چون من خیلی فکر کردم برم فلان کارو کنم پولش جور بشه و اینا و یهو بهم الهام شد تو اگه تو فرکانس چیزی باشی اصلا لازم نیست انقدر سختی بکشی واسه رسیدن بهش و اگه کار دیگه این بکنی واسه این دوره تو در اصل مثل همون فردی هستی که از کشور خودش فرار میکنه اما این جا به جایی فیزیکی هیچ کمکی بهش نمیکنه
فکر نکن اگه دوره باشه و تو ترمز داشته باشی میتونی ادامه بدی!!!!!
هی گشتم و گشتم
اول که قبل اینا متوجه ترمز حرف مردم شدم که اگه لاغر بشم فلان چیزو راجبم بگن چی و اینا که گفتن گوربابای بقیه همونطور که الان واسم مهم نیست راجب چاقیم چی میگن به جهنم هرچی میخوان راجب سلامتیم بگن هرکیم تایید کنه دمش گرم عشق وجودیش رو نشون میده
و خب این باعث شد تمام اون قربانی هایی که گفتم رو بدم
اما من متوجه شدم بعد کلی فکر که من قبلا هم رژیم گرفتم کلی
گشنگی ام کشیدم حتی
چرا انققققدر راجب تغذیه دوره مقاومت دارم !!!!!
جالبه من متوجه شدم تو تمام رژیم هام تنهای چیزی که حذف نمیکردم هیچ وقت نون و برنج بود !
و من متوجه شدم با اینکه تو فایل نحوه عمل کرد مغز استاد گفت که نون و برنج چه تاثیر وحشتناکی رو ما داره اما من باز تعصب دارم!!!!!!!
و متوجه شدم 1 روزم تو زندگیم نبوده من نون و برنج نخورم !!!!!
منهرچیو میتونم نخورم هرچچچچچی جز این دوتا !!!
و خب از امروز شروع کردم به منطق نوشتن واسه ما گذاشتن رو مقاومتم و مثال تاثیر کوکائین رو از جهات مختلف زدم اما خب
با همه اینا میدونم اون بهایی که الان حاضر نیستم بدم
حذف کردن نون و برنج و تغییر روند تغذیه امه
و همین باعث شد من تا الان دوره رو شرکت نکنم توش و انننننقدر مقاومت داشته باشم
حالا از امروز نوبت اینکه تو دل این ترس برم و این قربانی رو بدم
عااااااااااااشق این فایل ام
حاضرم 10.000.000 بار ببینمش
شکرت خدایا
بریم برای پرداخت بهای بیشتر :)
سلام نیلوفر قشنگم دوسته الهی ارزشمندم
حض کردم از کامنتت
چقدر زیبا داری برای رشد و بهبود خودت کار میکنی منم کلی ازت یاد گرفتم برای اقدامات عملی در راستای هدفام
برات بهترین ها رو از پروردگار عالم خواستارم
چون تو دوره سلامتی هستم و حدود 1.5 ساله دارم ادامه میدم و خوشحالترینم از بودنم درین مسیر میخواستم این نوید رو بهت بدم که انقدر راااحت این دو تا شیطون یعنی برنج و نون میلش از ذهنت پاک میشه که میشه برات راحت ترین کار دنیا
نه که ببینی مقاومت کنی نخوری نههه
میبینی اما میلش نیست.حتی وقتی بدنت به اون سطح انرژی و طراوت میرسه اگه یبارم امتحانش کنی اصلا اون حالتای بعدش انقدر برات آزار دهنده میشه چون که حال پرفکت بدنتو تجربه کردی عمرا سمتش بری.
من برای تست یبار نون خوردم به معنای واقعی اذیت شدم و شدم عین بالن.
انقدر راحت و آسون نتایج برات رقم میخوره که لذت میبری.
من عشق کردم از خریدات.عشق کردم از ذوقت و از مثالت که انگار برای بچت هنوز نیومده لباس بخری و ذوقش رو بزنی
من مطمینم زووودتر از اونی که دو دو تا چهارتا کنی با این فرمونی که داری میری وارد دوره سلامتی میشی و لذتش رو میبری
نوووش جون و روح و جسمت چون تو واقعا لایقشی اینجوری که داری زیبا اقدام و عمل میکنی
در پناه خدا باشی عزیز دلم.
سلاااام نگین جاااان
همون روزی که پاسخت رو خوندم
یکی از کدهایی که واسه اون روز نوشته بودم تیک خورد
منتظر یه فرصت مناسب بودم تا جواب کامنت قشنگت رو بدم
من نوشته بودم خدایا امروز هدایت هایی رو به سمت ام بفرستکه مقاومت و ترس من از شرکت تو این دوره کم بشه
و تو از طرف خدا مامور شدی که این کامنت رو بنویسی و ازت سپاسسسسس گزارم عزیزم
که از تجربه ات گفتی
از احساس قشنگت گفتی
واقعا من انققققدر نسبت به تغییر تغذیه ام مقاومت داشتم که دوسال طول کشید من اقدام کنم واسه خرید دوره حتی
حتی با اینکه بارها و بارها نشونه اومد برام که شرکت کنم تو دوره
حتی با اینکه خانوم شایسته قشنگم خودش تو ایمیل هامون به من گفت چقدر این دوره مناسب منه
واقعا این مقاومت انقدر شدید بود که
همش نسبت به این خواسته احساس ام ترس و شک و نگرانی بود اما من تو این یک ماه فقط کلی تمرین کردم که احساس ام به امید و شور و شوق تغییر کنه
و انصافا خدام از در و دیوار واسم کمک فرستاد
حتی بابام گفته بود من میخوام پول بزارم با هم دوره رو بخریم
بعدش دیدم من همش منتظرم بابام اون پولی که قول داده بود رو بده
یا خواهرم یه مقدار پول گذاشته بود که انگار هنوز دلش راضی نبود و شک داشت بیاد تو دوره یا نه
منم دیدم هیچکس اندازه من تعهد نداره
پول خواهرم رو پسش دادم
و گفتم نصفش رو خودم گذاشتم کنارکار خدا بوده
باقیشم با خود خدا
و جالبه از زمانی که انرژی ایم رو متمرکز کردم رو خودم و اعتماد به خدا
از در و دیوار داره پول و شاگرد میاد و به زودی زود دوره رو میخرم
و جالب تر از اون اینکه من اصلا عجله ندارم و فقط دارم لذت میبرم
و این قربانی بعدی بود که تمام پولش رو خودم بدم وکاری به دیگران نداشته باشم
چون باررررها مامانم گفت هرچقدر باشه من میدم
اماحتی فکرمنکردم به کمکش
و این توهین رو به رابطه ام با خدا نکردم
خوشحال ام شما سلامت هستی
خوشحالم به زندگی به این شیوه متعهد بودی و داری پاداش هارو هر روز دریافت میکنی
خدارو صد هزار مرتبه شکر
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
همین جوری سایت رو باز کردم دیدم فایل جدید در زمان مناسب در مکان مناسب همیشه هدایت میشم به نشانه ها دقیقا اون چیزی بود که میخواستم بهم الهام شد بیام ببینم
توجه بر نکات مثبت:
خدایا شکرت بابت این هوای عالی و قشنگ و سرسبز پرادایس زیبا اون خونه قشنگ و اون دریاچه و اون پرنده های زیبایی که پرواز میکردن و این قطره های بارون بود به نظرم !
چه قدر استاد عالی شدین بهای هدف دادنتون بوده که باعشق تنمپا وقت گذاشتین روش
و خانوم شایسته که باعشق همیشه فیلم میگیرن و قرار میدین در سایت از همگی شما سپاس گزارم و از همگی دوستان که واقعا توی سایت زحمت میکشن از استاد عزیزم خانوم شایسته عزیز خانوم فرهادی آقای ابراهیم مدیر فنی و دوستان هم فرکانسی عزیزم !
روز عید قربان شروع داستان عشق و ایمان است
عید قربان بر همگی دوستان مبارک باشه💜
رد پا باشه که متعهد باشم!
امروز 1401/4/19
حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟؟؟
خدای من این نشانه ای بود که امروز هدایت شدم به سمتش خدا باهام حرف زد که اقا چرا تمرکزت نمیزاری روی همین کاری که انجام میدی روی همین رسالتت روی همین شغل مورد علاقت و اونجایی که استاد شما گفتین بها دادین بله این هم نتیجه اون بها دادن
بها دادن فقط پول دادن به یک دوره نیست بها دادن این نیست این فایل رو گوش کنم بعدش همون آش و همون کاسه همون زندگی نه باید عمل کنم مثل استاد میاد هدفش رو مینویسه رسالتش رو و میندازه دور گردنش که هرروز حسش کنه که اقا دنبال چیزی نرو این رسالت تو هست اینقدر ایمان داشتین که میرسین و گفته بودین گسترش توحید و یکتا پرستی این نشون دهنده چی هست؟یعنی تمرکز روی این کار فقط و بقیه رو بزاری کنار توی دانشگاه به جای اینکه کتاب دانشگاه بخونی اونجایی که گفتین دوستتون گفته بود امتحان داری امروز گفتی من میخوام این کتاب ها رو بخونم و عاشق باشی دیگه زمان نمیفهمی وقتی عاشق رسالتت باشی دیگه تمرکزت روی کارته بقیه کارها میزاری کنار حتی مثل قران ایات محکم و متشابه که بعضیا میرن سراغ متشابه بعضیا سراغ ایات محکم و استاد همیشه دنبال اصل بودین یعنی دنبال هدفت برو بقیه اصل نیست اگه تو دانشگاه بودی همون جا میموندی و هیچ رشد و پیشرفتی هم نبود!
مثل ابراهیم که رفت فرزندش که تو خواب بهش الهام شده بود قربانی کنه که به الهامتش عمل کرد اینقدر به خدا اعتماد داشت !!!!
و خیلی نشانه واضح بود برای من که اقا چرا سردرگمی برو سراغ عشق علاقت ؟؟؟
خدا دقیقا این نشانه رو داد توی فایل که علی ؟؟؟؟؟!!!!
آیا این کاری که داری انجام میدی چه بهای رو داری میدی؟
آیا برای همین کاری که انجام میدی هم با خودم هستم هم با بقیه که پیشرفت کنیم یکم فکر کنیم؟؟؟
آیا من توی این رسالتم شغلم همونی که عاشقشی چه کارهایی داری انجام میدی براش ؟؟؟
آیا تمرکزت روی شغل مورد علاقت هست؟؟
آیا حاضری بهاش رو بدی از قدم های کوچک شروع کنی آیا حاضری همین شغلی که داری بری مهارت کسب کنی کتاب بخونی دوره ببینی رشد کنی وقتت رو بزاری براش تا موفق باشی یا اینکه فقط بشینیم نگاه کنیم ؟
آیا حاضریم به قول استاد تمام کارها رو یاد بگیری توی همون شغلت یک مثال مثلا در رستوران
آیا حاضری بری اموزش تمام غذاها رو یاد بگیری خودت غذا بلد باشی زمانی که آشپز رستوران نبود به هر دلیلی آیا حاضری با عشق بری خودت غذا درست کنی یا بشینی مغازتو ببندی بگی آشپز نیست؟؟؟
منظور استاد همینه که یاد بگیر روی خودت خدا حساب کنی که اگه یه جایی کارت به مشکل خورد خودت انجام بدی مثلا در کار آنلاین بری اموزش ببینی مهارت کسب کنی ویدیو بسازی برای کارت برای بیزینست که رشد کنی
مثال رستورانی که زدم مثل باید یاد بگیری که حسابداری بلد باشی طرز برخورد طرز چیدمان یخچال طرز چگونگی کاهش هزینه ها بیهوده و کم کردن ساعت کاری اما بالا بردن کیفیت غذا
من مثالی بزنم از خودم من این حرفا ننوشتم که چند تا حرف خوشگل باشع یا نصیحت که منم بدم میاد از نصیحت من دقیقا امروز میشه ۳سال یا بیشتر من دریک رستوران بودم حسابدار خیلی دوست داشتم پیشرفت کنم در تمام جنبه ها اون رستوران همیشه به خودم میگفتم علی تو که اینجایی یه چیزی رو یاد بگیر باور کنید من رفتم توی آشپز خونه ببینم آن آشپز چه جوری غذا درست میکنه مثلا برنج ایرانی گوشت کباب تکه کردن رفتم یاد گرفتم جوری که اگه آشپز نبود من حسابداری رو ول میکردم تو روزی که مثلا آشپز نبود که غذا درست کنه یا غذا درست بود کسی نبود مثلا برنج ایرانی بزنه من یاد گرفتم رفتم زدم صاحب کارم خیلی مسخره اما اومد دید خیلی لذت برد از کارم من برای جلب توجه بقیه اون کارو انجام نمیدادم فقط به نفع خودم بود و اینکه رفتم تو بحث کارهای دیگه خیلی پیشرفت کردم یعنی مشتری ها خیلی بهم افتخار میکردن یک آدم پشت صندوق بره بیاد کمک کنه فقط برای یک هدف!! بلد باشم غرور ریختم بیرون با عشق اونجا کار میکردم حتی با مشتری ها چه قدر صحبت کردم از موفقیت هاشون با صاحب کار کلا دنبال پیشرفت بودم و الان توی یک حوزه دیگه هستم از وقتی که خودمو شناختم رسالتم رو پیدا کردم و منظور استاد همینه باید برای رسیدن به هدف باید بهاشو پرداخت
به نظر من مهم ترین بها !!!
وقت گذاشتن تمرکز و بابت پولی که میدی برای هدف برای دوره ها ارزش قاعل باشی باعشق شروع کنی.
و امروز نشانه ای بود برای من!!!
و برای رسیدن به هدف چه بهایی بدم!
خدارو شکر آدم های منفی رو ۳سال پیش وقتی با قانون آشنا شدم گذاشتم کنار تلویزیون که دیگه هرگز نگاه نمیکنم !!
در ۲۴ساعت ۵ساعت میخوابم
من باید توی این چند ساعت باید تمرکز کنم فقط توی شغل مورد علاقم از یه جایی شروع کنم از پست گذاشتن قدم های کوچک ناامید نشم نتیجه کم کم مثل کاشت گیاه🌱👉🏻 میاد
استاد چند روز پیشرفتم دفتر ۳سال پیشم دیدم گفتم خدایا سه سال گذشت ؟؟؟؟؟
ولی من هرگز حسرت نخوردم تمام وقتتم گذاشتم روی اموزش دیدن خدارو شکر توی کسب کارم مهارت لازم کسب کردم فقط باید بیشتر تمرکز بزارم
واقعا وقتی عاشق کارت رسالت الهی خودت باشی رسالتی که خدا بهت نمیگه چه رسالتی خودت کشف میکنی از درون حسش نمیکنی انگاری وقتی میری سمتش خدا بهت میگه این توانایی هارو داری اما تو خیلی توی این یکی پیشرفت میکنی روش بیشتر کار کن
رسالت مثل همون دفتر نقاشی میمونه که معلم ها میدان زمان تصیح نمرات میبینی چه قدر نقاشی فوق العاده یکی درخت یکی ماشین یکی دریا میکشه اما درنهایت رسالت همه زیبا همه توانای دارن بها دادن همون تمرکز همون نقاشی هایی که میکشیدم در دوران مدرسه یادمه تنها جایی که ما تمرکز داشتیم موقع نقاشی کشیدن بودن بود همه تمرکز میذاشتن روی نقاشی زیبای خودشون روی کار خودشون یادمه سرم بالا میکردم همه غرق بودن در اون چیزی که میخواستن بکشن خیلی تمرکز بود روی کارهاشون هرکسی برای خودش یه چیزی میکشید براش مهم نبود نمره رقابت فقط مهم اون چیزی بود که میخواست بکشه باعشق انجام میداد
امیدوارم همه دوستان در این سایت بتونیم رشد پیشرفت کنیم از یع جایی که بهمون الهام میشه شروع کنیم قدم های بعدی گفته میشع
من اولین کاری میکنم همین الان برم یه کار کوچک برای کسب و کارم کنم بعد از همین نوشتن کامنت میرم
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست!!!
دوستتون دارم همگی
راستی یه چیز بگم من وقتی اومدم کامنت بنویسم خدا شاهده نمیدونستم اینقدر طول بکشه و این حرفا گفته بشه
دقیقا وقتی کاری رو شروع میکنی اون آگاهی ها میاد خودش از طرف خدا
دقیقا مثل یک ماشین میمونه که در تاریکی شب میخوای بری جایی اما چراغ های ماشین تا چند متر روشن میکنه اما قدم به قدم میری و بهت گفته میشه از کجا بری از کدوم مسیر فقط باید ادامه بدی
این ردپا باشع برای خودم
!!!
سلام به استاد خوبم و خانم شایسته عزیز و همه ی دوستان عزیزم
بعد از مدت ها دارم کامنت میزارم تو سایت
و در مورد این قربانی کردن در مورد رسیدن به هدف
یه مثال عینی تو زندگی خودم دارم که میخوام بگم هم برای خودم یادآوری بشه هم یه نکته اموزنده باشه برای دوستانم
من حدود ۱۰ سال پیش گواهینامه رانندگی مو گرفتم و همون بار اولم تو هر دو آزمون قبول شدم ولی به خاطر ترس و نگران بودن در مورد حرف دیگران و همینطور کمالگرایی که من باید از همون اول درست انجامش بدم در صورتی که کاملا غلط هست و این نکته رو تو جلسه ۱ دوره عزت نفس استاد گفتند و چقدر هم کاربردی و اموزنده بود برای من که هیچ کس از روز اول کاری رو درست انجام نمیداده
و به خاطر این دلایل من ۵،۶ سال رانندگی نمیکردم و هی جسته گریخته انجامش میدادم چند بار میرفتم تمرین باز یه مدت انجام نمیدادم و رسید تا اواخر سال ۹۸ و اوایل ۹۹ که تصمیمم رو گرفتم و با خودم گفتم من میخوام انجامش بدم و به خودم گفتم دیگه برام مهم نیست دیگران از خانواده م تا بقیه چی میگن و حتی اگر مسخره کنن برام مهم نیست
و برای غلبه به ترسمم این ایه قران و همیشه با خودم میگفتم و هو معکم این ما کنتم یعنی خدا میگه هر جایی باشید هر لحظه و ثانیه و هر کجا من با شما هستم و این خیلی بهم انرژی و ایمان میداد و حرکت میکردم و از مسیر های کم و کوتاه شروع کردم و هی بهتر شدم و تکاملم و طی کردم و بلاخره کاملا راه افتادم و برام راحت شد البته بعد از یه مدت و تا جایی رسید که موقعیت هایی جور شد و خودم مثلا تنهایی مسیرهای طولانی رو رفتم و ترسم بیشتر ریخت و مسافرت تنهایی رفتم و هی تجربه م بیشتر شدم و ترسم کمتر … این مثال و زدم تا هم به خودم یادآوری بشه که من برای رسیدن به این هدفم دو تا مورد و قربانی کردم که تونستم بعد ۶ سال بهش غلبه کنم و انجامش بدم ۱. اهمیت ندادن به حرف دیگران ۲. غلبه به ترس با ایمان به حضور خدا و هدایت و حمایت و کمکش تو هر لحظه و همه جا
و برای رسیدن به هدف های دیگه هم باید قربانی کنی تا بهشون برسی و از خدای خودم کمک میخوام تا بتونم انجامشون بدم .
در پناه خدا باشید
به نام خدا
سلام به استاد و همه دوستان خوبم.
وقتی این فایل رو برای بار چندم گوش میدادم ، متوجه موضوعی شدم ، که وقتی برای بار اول گوش دادم متوجه نبودم ، در قسمتی از فایل استاد گفتن که در واقع حضرت ابراهیم رفت که قربانی کنه و خدا براش گوسفندی رو فرستاد ، این جمله برای من جای تفکر داشت ، و بعد تجربه اش کردم . موضوع این هست که ، در اهداف کوچک تر و قدم های کوچکی که برای اهداف بزرگمون برمیداریم ، زمانی که خداوند ایمان ما برای رسیدن به هدف رو میبینه ، راه رو برامون هموار میکنه ، گاهی اوقات ما میریم با اطمینان بها رو پرداخت کنیم و از نظرمون کار سختی بیاد اما زمانی که انجام میدیم خداوند گوسفند جایگزین رو میفرسته و متوجه میشیم عه ، پس اون جوری که من فکر میکردم هم نبوده ، دلیل خیلی از تنبلی های آدم ها به نظرم همینه ، اگر ما حرکت کنیم راه برامون باز میشه ولی تا زمانی که فکر کنیم ، عمرا شروع به حرکت نمیکنیم ، اگر حضرت ابراهیم ، بی چون و چرا و منطق فرمان خدا رو اجرا نمیکرد، هرگز خلیل الله نمیشد، اگر من بخوام از این قضیه درس بگیرم ، اینطور میگم که اکثر اوقات ، ما میریم که برای هدفمون بها رو پرداخت کنیم (قربانی کردن اسماعیل) زمانی که با اطمینان تصمیم میگیریم که قربانی کنیم ، وقتی ایمان ما دیده میشه خداوند مسیر رو برامون هموار میکنه ( گوسفند رو جایگزین میکنه) و من فکر میکنم در اکثر قضایا ، موضوع همین باشه .
چون خودم کار هایی که فکر میکردم سخته رو شروع نمیکردم ولی زمانی که تصمیم گرفتم و انتخاب کردم ، شروع کردم، مسیر هموار شد ، انگار که ۲۴ ساعت شبانه روزِ من دو برابر شد ، وقت بیشتر ، انرژی بیشتر در حالی که تا چند وقت پیش انرژی انجام دادن کار های روزانه و معمولی هم نداشتم ، نمیدونم با دیدن فایل های دانلودی به صورت روزانه و کوتاه کوتاه چه انرژی رو در من فعال کرد ، در هر صورت خدارو شاکرم که به این مسیر هدایت شدم .
با آرزوی آگاهی و سلامتی برای تمام دوستان عزیزم ❤️
روزاول
سلام بر انسانی که به معنای واقعی کلمه مفهوم ایمان، اراده، قدرت، شجاعت، جسارت، عشق، سلامت، خواستن، هدف، هدایت و نورالهی را نفس میکشد.
من امروز روز اولی هستم
روز اول ثبت شدنم به عنوان عضوی از خانواده عباس منش
نه اینکه قبلا در سایت نبوده ام یا استاد را نمیشناخته ام، نه!
ایشان را سالهاس میشناسم، فایل های ایشان رو بسیار شنیده ام
بارها خواستم بنویسم
اما دستم نمیرفت
ایشان را بسیار تحسین میکنم
که الحق سزاوار تحسین هستن.
استاد جان میدانم در حال خواندنش هستی. سپاسگزارم
میخواهم ازتجربه 13ساله ای بگویم که نتیجه ای چشمگیر شاید برای خواننده این مطلب نداشته باشد اما پراز درس هست.
تجربه سالها حرکت من برروی مدارصفر
سالها تلاشو کوشش و دوباره سر خانه اول بودن
اماااا
قابل تامل!!!
من از ابتدای زندگی مشترکم که حدود سیزده سال پیشبود فهمیدم برای اینکه انچه دوست دارم در زندگی داشته باشم باید برروی خودم حساب کنم
باید خودم رو بسازم
خودم رو قوی کنم
بااینکه تجربه کارکردن قبل ازدواج داشتم اما فهمیدم باید جور دیگری کار کنم
ان زمانها استاد را نمیشناختم
شروع کردم به گرداوری کتابهای مختلف موفقیت و خواندنشان
دوست داشتم برای خودم کار کنم، کاروکاسبی خودم را راه بیندازم. بااینکه خداوند همان ابتدای زندگی به مافرزندی الهی داده بود اما مانع من نشد که هیچ بلکه انگیزه ای برای حرکت بیشتر من به سمت خواسته هایم شد. در ابتدا گفتم درسم را ادامه دهم برای ارشد. در رشته جدید اقدام کردم و بهایش هم که شب بیداری برای مطالعه بود با تمام خستگی های بچه داری ام پرداختم. بله ان موقع شاید با این کلمه اشنا نبودم یعنی بهادادن. اما میدانستم برای بدست اوردن چیزی باید چیزی را وسط گذاشت. من همت و اراده و شب بیداری سه ماهه فشرده را وسط قرار دادم. بچه داری در شهر غریب و دور از خانواده و با حضور کمرنگ همسر و درکنارشان درسخواندن. نتیجه این پرداخت بها قبول شدنم در دانشگاه معتبری بود.
موتور من روشن شده بود و اینبار تصمیم گرفتم برای ارتقای تخصصم در دوره های اموزشی خاصی شرکت کنم در کجا؟ تهران! خانه من کجابود؟ بیش از هزار کیلومتر انطرف تر!
بازهم باید بها پرداخت میکردم.برای این کار چندین بها پرداختم، اول که پولی برای شرکت در دوره نداشتم، هنوز هم با استاد و اموزه هایش اشنا نبودم، تنها طلایی که داشتم یک زنجیر گردن بود انرا فروختم حدود یک میلیون شد.کی؟ده سال پیش.و بهای دوره را پرداخت کردم.و بهای دوم سفر به تهران بازهم با کودکی نوپا!
درتهران به لطف خدا آشنایی داشتم که فرزند کوچکم را با اطمینان کنارشان گذاشتم و و بهای سوم هرروز صبح ساعت 6 خارج میشدم و 8شب بازمیگشتم با تعویض چندین خط مترو و خط تاکسی، به مدت دوهفته تمام. بله این ها چندین بهایی بود که برای بدست اوردن فقط یکی از اهدافم پرداخت کردم و بماند خستگی ها و کوفتگی های این مسیر که البته هرگز طعم خوش مسیر و نتیجه رو برایم ازبین نبرد.
و بازهم اهداف جدید و بهای جدید
تابه امروز
اما نکته ای که مرا وادار به نوشتن کرد این بود که من بها خیلی پرداخت کردم تا به چیزی برسم اما نه به استقلال مالی که دوست داشته ام طی این سالها رسیده ام نه پول و ثروت و دارایی دارم.
.
من با استاد و اموزه هایش از سال 95 اشنا شدم
تغییرات کوچکی در شرایطم ایجاد میشد اما نه ماندگار نه قوی
و دوسال هست که در شرایطی هستم که زندگیم در دو چمدان خلاصه میشود و هر دوسه ماهی جایی ساکن هستیم تا صاحبخانه عذرمان را بخواهد.
.
من امروز با بیش از دها بارشنیدن این فایل فهمیدم که پرداخت بها با ایمانِ نصفه نیم بند، تمرکز نصفه نیم بند، چشم انداز نصفه نیم بند و، توکل، احساس خوب، کنترل ذهنِ نصفه نیم بند، بله کلمه کلیدی نصف نیم بند هست، بدرد نمیخوره. اصلا نصفه نیم بند بودن تو هیچی بدرد نمیخوره،یا نباش یا درست و حسابی باش!
من فقط بها را تمام وکمال پرداخت میکردم در مابقی فاکتورها نصفه نیم بند بودم.
بااینه در کارم نامبر وان بودم اما بی ایمانی ام، مرا به موفقیتی که لایقش بودم نرساند. والبته مابقی نصفه نیم بندها
.
استاد جان امروز تعهد میبندم با خودم و خدای خودم و شما و خانواده موفق عباس منش که هرروز انقدر نظر بنویسم و انقدر فایل گوش کنم تا نتیجه هایم را با شما جشن بگیرم. وبرای نصفه نیم بند نبودن اولین گام من همین نوشته ها و همین سایت باید باشد. به امید جشن موفقیتها
سپاسگزارم استاد عباس منش که بهترین هستید و سزاوارترین برای واژه استاد
سپاسگزارم از همراهی شما و
انرژی های مثبت شما
خدایا شکرت
با نام خدا آغاز میکنم که جانم از آن اوست،
سلام با استاد و مریم خانم عزیز،
من هدف های زیادی برای زندگیم انتخاب کردم ولی از اونجایی که نمیشه همه هدف هارو باهم انجام داد من اولویت بندی کردم اونها رو،
هدف اصلی من رسیدن به یکی از بهترین دروازه بان جهان،هستش یعنی بتونم تو باشگاه های مطرح جهان(اروپا)بازی کنم و برای هدفم ارزش قائل هستم و حالا کار هایی که براش انجام دادم و قربانی هایی که کردم رو میگم،
من تقریبا هفت سال دروازه بانی فوتسال کار می کردم و عالی هم بازی میکردم ولی از یه جایی به بعد نتونستم عشق داشته باشم توش و ول کردم(بعد از ۳سال).
رفتم دنبال فوتبال و اونجا چون هیچی مربی ای نداشتم خیلی بد بود و اون رو هم ترک کردم(تقریباً ۱سال).
بعد از اون، همه ورزش هارو امتحان کردم منتها بعضی یک جلسه بعضی یک ماه بعضی یک هفته ولی تقریبا هر چی ورزش تو شهرستان ما بود من امتحان کردم و رفتم ولی هیچ کدوم نتیجه نگرفتم (چون علاقه ای نداشتم).
گذشت و گذشت دوباره مربی فوتسال مون اومد و به بابام گفت که بچه رو ده جا نفرست یک جا ببر که تمرکزی بره و عالی بشه.
بعد دوباره رفتیم پیش مربی فوتسال و سه چهار سال تا سال نهم متوسطه اول بازی کردم)
در تمام این سه سال مربی ما هر چی بازیکنانی که از فوتبال از باشگاه خودش نتونستن برسند رو مثال میزد و میگفت شما نمیتونین به فوتبال برسین باید تو فوتسال باشید و این کار رو ادامه بدید همه بچههایی که میخواستن هم به فوتبال برن از ترس اینکه نکنه مربی مون چیزی به اون بگه و پیش بقیه بد جلوه داده بشه به سمت فوتبال نمیرفتن.
من کسی بودم که خارج شدم از منطقه امنم و رفتم با اون شرایط مربی و مخالفت خانواده و فشار دوستان باشگاه رو ترک کردم و به سمت فوتبال هدایت شدم چون احساس عالی به من دست میداد.بعد از یک هفته دوباره به من زنگ زدن و گفتن چیشده و من قضیه رو براشون تعریف کردم مربی مون بدش اومد و با لفظ تمسخرآمیز به من مثال های آدمایی رو زد که نتونستن به هدفشان برسن.
ولی من کنترل کردم ذهنم رو و با اینکه میترسیدم و صدام میلرزید به مربی گفتم که من میخوام به اروپا برم و اونجا بازی کنم.
یه لبخند ریز زد و گفتگو هم تموم شد ولی نمیدونید چه حسی سربلندی من داشتم.
بعد از اون قضیه هدایت شدم به یکی از باشگاه های شهرستان مون و بازی های مختلفی انجام دادم و با اینکه خیلی کم مربی اومد (تقریباً کل سال۲جلسه)من عالی بازی کردم.
الان هم بچه های فامیل و دوستانم میپرسم دارن چیکار میکنن گفتن که میخوابیم و موبایل نگاه میکنیم و غیره ولی من تقریبا هر روز به دشت کنار خونمون میرم و با یکی از دوستانم تمرین دروازبانی انجام میدم و خودمو بروز میدم.
این بود داستان فوتبال من و رسیدن به علاقم.
ولی کار هایی که برای قربانی کردن در مسیرم میخواهم انجام دادم و میدم ترک بعضی دوستان نگاه نکردن به اخبار و سریال های تلویزیونی،تمرین روزانه برای افزایش مهارت، رفتن و پیشرفت کردن و خارج شدن از منطقه امن و….. سپاس از خداوندی که بالاترین و تنها قدرت جهان و ما را هدایت میکند به سمت خواسته ها و علایق مان.
سعادت مند و پیروز باشید و به خواسته های بینظیرتون برسید❤️. خدانگهدار.