حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 30
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-10 07:49:372022-08-31 09:43:07حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم
وااای که اگه هزااار بار هم این فایل رو گوش بدی باز هم کمه
و جدا از صحبت های زیبا شما کامنتای دوستان خودش هزااارااان نکته داره که واقعااا لذت بخشه خوندنشون
خب وقتی کامنتای دوستان رو میخوندم واقعا فهمیدم من خیلییی بهای کمی رو پرداختم برای هدفم ولی خب همین که متوجه این موضوع شدم حیلی بهم کمک میکنه و باعث میشه قوی تر از قبل حرکت کنم
ولی یه مدت هست با تعهد خیلیی بیشتری دارم کار میکنم روی ذهنم و یکی از کارهایی که برای رسیدن به هدفم کردم حذف اینستاگرام بود فک کنم حدود دوسه هفته میشه خب من کلا خیلی داخل اینستا میچرخیدم و چون پیج کاری داشتم بهانم همیشه این بود که خب نه چون مربوط به کارمه پس بذار باشه ولی یهو به خودم میومدم میدیدم چند ساعت از وقتمو صرف یه سری چیزا کردم که اصلا ارزش نداشتن و خب این حرفای شما که فضای مجای و تلویزیون و .. حذف کن بارها و بارها میشنیدم و خب به راحتی تلویزیون رو حذف کردم ولی ذهنم برای اینستا مقاومت داشت که خب به لطف الله اونم برطرف کردم و کلا حذفش کردم
مورد بعدی حذف و دوری از دوستانم بود . حقیقتش من دوستان صمیمی داشتم که حداقل هفته ای چند مرتبه همدیگر رو میدیدیم و خب درسته که خیلییی انسان های خوبی بودن ولی هم مدار با من نبودن مخصوصا از نظر باور هاشون و هر سری که ما باهم بودیم مدام درباره چیزای منفی و گله کردن از شرایط و گرونی و ..صحبت میکردیم و الان فکر میکنم حدود 4 ماهه که من عملا هییچ دوستی به غیر از خودم و خدای خودم و همسرم که هم مسیره منه ندارم و اینقدررر بابت این موضوع حالم خوبه که باورتون نمیشه
اتفاقا همین دیروز همسرم بهم گفت فاطیما چقدر درون گرا شدی و عملا رفیق صمیمی ندارم و من گفتم واقعا خوشحالم بابت این موضوع و خب ایشون هم بهم افتخار کرد
و جالب تر اینکه من قبلا از این تنها شدنه خیلی میترسیدم ینی همیشه با خودم میگفتم نکنه من دوستامو از دست بدم و تنها بشم ولی الان به هیچ قیمتی حاضر نیستم این تنهاییمو از دست بدم
الان فقط دلم میخوام ساعت ها و ساعت ها بشینم بایک نفر فقط درباره قوانین صحبت کنم و لذت ببرم
مورد بعدی که انجام دادم اینه که تقریبا اکثر اهمگلمو پاک کردم و یک پلی لیست از فایل های خیلی خیلی خیلی خوب شما درست کردم و به خودم تعهد دادم که داخل ماشین یا هر موقع که ازاد بودم اونارو گوش بدم و مدام تکرارشون کنم که اتفاقا این فایل هم جز پلی لسیت قشنگمه
یک بهایی که واقعا باید برای کارم بپردازم تقویت زبان انگلیسی تخصصیمه. من برای حیطه کاریم باید زبان تخصصیم عالی باشه تا بتونم راحت تر مقالات و اطلاعات رو بخونم چون مطالب به زبان فارسی خیلی تاییدیه خاصی ندارن و خب ذهنم خیلی مقاومت میکنه و خیلی فرار میکنه از این موضوع ولی میدونم که باید بپردازمش ؛ ایشالا به امید خداا حرکت میکنم و قطعا خدا مسیر رو بهم نشون میده و راحت تر پیش میرم
ممنون از استاد عزیزم
سلام خدمت استاد عزیزم
من هم مثل خیلی از دوستان عزیزی که اینجا هستن هدایتی اومدم این صفحه
استاد جان من همیشه همیشه از وقتی یادمه سر دو راهی بودم همیشه بین انتخابام گیر میکردم تازگی ها فهمیدم بخاطر ایمان ضعیف بوده و اینکه من باور فراوانی نداشتم الانم هنوز اونطوری که باید ندارمش ولی این وضعیت واقعا درد روحی زیادی داره . ظاهر زندگیم آرومه خیلی آروم احساس میکنم اصلا زندگی نکردم که هیچ چالشی ندارم . ولی به شدت آرزوهام مونده و هنوزم سر دو راهی دوبه شک هستم
تصمیم من برای ردشن شدن راهم اینه میخوام روی خودم تمرکز کنم و عزت نفسمو بکشم بالا تا بتونم با اطمینان راهمو انتخاب کنم این فایل هم بهم کمک کرد که جدی تر باشم سر این موضوع چون من هستم وجود دارم باید زندگی کنم .
تو این راه میخوام ترس هامو قربانی کنم. خجالتی بودن و ترس از قضاوت شدن رو قربانی کنم. میخوام عجله ای تصمیم گرفتن رو قربانی کنم و بجاش روی باورهام با تمرکز کار کنم تا مسیر اصلیمو پیدا کنم
استاد جان من میدونم توی روابطم . توی مسیر شغلیم . توی حتی جسمم و ثروت و پول همه در سطح پایینی هستم باید درستش کنم .
از نرسیدن و نشدن خسته شدم . میدونم ویژگی های شغلیم و رابطه م و… چطور باشه اما مثلا نمیدونم چه شغلی منو به این ویژگی ها میرسونه همیشه چندین شغل میاد تو ذهنم ولی نمیدونم کدوم مسیر درست تره .
و رابطه خیلی برام مهمه درست بشه و کسیو جذب زندگیم کنم اما نمیدونم روی خودم چکاری باید انجام بدم .
استاد جان اگه پیاممو میبینید شما یا دوستانی که از محصولات ایتفاده کردن لطفا راهنماییم کنید من نمیدونم با توجه به این شرایط من کدوم یک از دوره هارو تهیه کنم که بهم کمک کنه
عزت نفس یا 12 قدم . یا روابط یا روانشناسی ثروت و ….
لطفا راهنماییم کنید . ممنون از سایت خوبتون
با سلام به شما دوست عزیز
اول از همه به خودتون افتخار کنید که در این مسیر در این سایت هستید و به خودتون شجاعت دادین تا کامنت بگذارین
همیشه استاد گفتن اول از همه چیز عزت نفس باید در ما شکل بگیره و پایه تمام موفقیت های ایشون عزت نفس بالا بوده و این عزت نفسی که در دوره آموزش میدن عزت نفس توحیدی هست یعنی خود به خود توحید شما هم تقویت خواهد شد، پس بدون هیچ ترس یا نگرانی و دو دلی این دوره رو بخرین و مطمئن باشین که کاری میکنه که اجازه بده به سبک شخصیتون سبکی که شما رو به آرزوها و رویاهاتون برسونه میرسین اگر تمارین استاد و دوره ها رو وحی منزل بدونین و واقعا کار کنین
من هم این دوره رو دارم و خدارو هزاران بار شکر میکنم که به این دوره هدایت شدم و مطمئنم قراره کلی طی این دوره و بعدش تغییرات فوق العاده بزرگی در شخصیت و مسیر زندگیم و دستاوردها و نتایجم رخ بده
در پناه الله یکتا باشید
سلام.استاد.امروز پنج شنبه 13 بهمن ،،،،به پهنای صورت اشک شوق به چشمانم می آید در لحظه ظهر ،در حال گوش کردن به این فایلتون هستم و در حال اشک ریختن از این سوالتون که ابراهیم فرزندش را قربانی کرد،تو چه چیزی را حاضری قربانی کنی ،،،،،هدایت الهی را برای تحول زندگی پیچیده ام را بطور معجزه آسایی در حال درکم…..استاد خوشحالم که خدای درون من شما را وسیله ای قرار داد که آنچه نکته اصلی و پاشنه آشیل زندگی من بوده را در این لحظه در اعماق روح و وجودم احساس میکنم،،،،قانونی بزرک،،باید قربانی کنم ،،،فقط همین.
خدا را شکر – چقدر این فایل پر از دیدگاه های عالی بود – چقدر خوب فهمیدم که چرا نتیجه نمیگرفتم.
فهمیدم که اهل پرداخت بها نبودم.
فهمیدم که هیچ وقت صد درصد تمرکزم رو روی ی چیز نگذاشتم.
فهمیدم که دوست داشتم ی شبه موفق بشم
فهمیدم که میخواستم قوانین رو دور بزنم.
فهمیدم ایمان نداشتم به خودم
فهمیدم که ایمان نداشتم به خدای خودم.
فهمیدم که داشتم ادا در میاوردم..
شکر خدا که نقاط ضعف رو میدا کردم – پاشنه اشیلم رو پیدا کردن و دارم روشون کار نیکنم – تو یایتی هستم که مطنئنم میتونم به اهداف و آرزو ها و رویایم برسم..
خدا را شکر که دارم الگو ها رو میبینم – حضرت ابراهیم – استاد و.
شکر خدا که اینقدر عالی م رو هدایت میکنه..
دروداستادعزیزم ومریم جانم
وهمه دوستان عالیم
خداقوت
امروزمعجزه ای عالی روبه دریای پرعظمت خداوند
مهربان برای من وعزیز دلم اتفاق افتاد
وبعدازگوش دادن به این فایل
عزیزدلم قسم خوردوحتی به دوست داشتن من
قسم خوردوسیگارش رابرای همیشه ترک کرد
ممنونم ازاستادعزیزم وتاثیرگذار یش دراین
تصمیم مهم برای عزیزدلم
ان شاالله همیشه شاد،سلامت وعالی بدرخشید
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام خدا
سلام
هدف من برای سال 1402 :
بهتر کردن تحصیلاتم هست ،
من برای امسالم از بین تحصیلات ، سلامتی ، روابط ، ثروت و مهاجرت به یک شهر دیگه تصمیم گرفتم امسال کلا
تحصیلات مو به انداره ای که میخوام بهتر کنم و به معیاری که میخوام برسم بعد سال های بعدی جنبه های بعدی زندگیمو بهتر کنم ؛ امسال تمام دوره هایی رو که دوست دارم و تمام کتاب هایی رو که دوست دارم رو میخوام اموزش ببینم و مطالعه کنم و کامل یادبگیرم ؛ میخوام رشته ای رو که دوست دارم توی دانشگاهی که دوست دارم برم.
کارهایی که امسال برای بهتر کردن تحصیلاتم ، برای رفتن به رشته و دانشگاهی که دوست دارم انجام میدم :
1 ) اموزش های لازم رو میبینم
2 ) کتاب های لازم رو میخونم
3 ) تمرینات لازم رو انجام میدم
4 ) فکرهایی که حال منو بهتر میکنن
رو به وجود میارم در مورد خدا
درمورد خودم و درمورد کارم
با اموزش دیدن ، با کتاب خوندن ،
با سوال حل کردن ، با افکار و احساسات خوب اگر من بهتر میشم حاضرم برای بهتر شدنم :
4 ) زمانم رو از صبح تا شب بزارم روی
اموزش دیدن و کتاب خوندن و
سوال حل کردن
5 ) انرژی مو از صبح تا شب بزارم روی
اموزش دیدن و کتاب خوندن و
سوال حل کردن
6 ) تمرکز مو از صبح تا شب بزارم روی
اموزش دیدن و کتاب خوندن و
سوال حل کردن
7 ) زمان و انرژی و تمرکز بزارم تا این
قد خوب فکرکنم که حالم خیلی بهتر
بشه
برای اینکه زمان و انرژی و تمرکز داشته باشم حاضرم :
7 ) صبح ها ساعت 5 از خواب بیدارشم
و شب ها ساعت مشخصی بخوابم
8 ) تلویزیون و شبکه های اجتماعی نگاه
نمیکنم و ندارمشون کلا
9 ) هر هفته فقط روز جمعه بیام سایت
و یک فایل رو انتخاب کنم و چندین
بار ببینم و کامنت شو بزارم و
چیزهایی رو که یادگرفتم از استاد
توی همون فایل برم انجامش بدم
10 ) اگر کاری هست که باید انجام شه
کلا هر کاری که ربطی به هدف من
نداره ولی مهم و ضروریه روز جمعه
فرصت خوبی هست
( خرید _ ملاقات و ……. )
11 ) به اهداف دیگم در جنبه های دیگه
زندگیم فکرنکنم ، اگاهانه ذهنمو دور
کنم از همه ی چیزهای دیگه
من میدونم و خیلی یقین دارم
که نمرات فوق العاده ای در ازمون هام خواهم داشت و من بالاخره یادمیگیرم
درس هامو ،
دوست دارم رب بودن خداوند رو در این مسیر تجربه کنم
دوست دارم خالق بودن خودم رو در این مسیر تجربه کنم
من انشالا نتایج ازمون هامو شهریور 1403 میام و کامنت میکنم براتون .
استاد عباسمنش و مریم جون خیلی دوستون دارم
سلام بر استاد عباسمنش عزیز و مریم شایسته ی بینظرم
یک راست میرم سر اصل مطلب اصلا من امشب اومدم که اعتراف کنم. امشب زدم به سیم آخر دارم دیوانه میشم. من میخواستم حرفامو تارگت هامو هدف هامو تصمیماتم رو توی گوگل درایوم بنویسم و سیو کنم تا به عنوان یک شروع دوباره بدونم الان در چه اوضاعی هستم و کی و چجوری تصمیم به تغییر دوباره گرفتم. یهو یه حسی گفت برو مستقیم زیر همین فایلی که باعث شد به خودت بیای کامنت بذار.
استاد من راستش رو میگم که یک مدت کلا بهت شک کردم بیزار شدم نسبت به هر چی قانون و این حرفاست. کلا بدم میومد بیام سراغ این فایلها. حالا اینم بگم که من از پاییز 96 با شما و این سایت آشنا شدم و به طور جد از زمستان 97 دونه به دونه ی این فایل ها رو دنبال کردم و تمام زندگیم شده بود این سایت و این فایل ها. دائم هدفون داشتم و دائم داشتم به این فایها گوش میدادم. من وقتی وارد سایت شدم یک دانشجویی بودم که تازه فوق لیسانس رو شروع کرده بودم. منبع درآمدی نداشتم و صرفا درس میخوندم و پروژه هامو پیش میبردم. از اول هم دلم میخاست دونه به دونه ی محصولات و دوره های سایت رو بخرم. ولی توان مالی نداشتم. به واسطه ی حق التدریسی تونستم یک پولی سیو کنم و دو تا دوره رو از سایت خریدم. الحق روزهایی که با این دوره ها و فایل های رایگان کار میکردم. احساسم بهتر بود امیدوارتر بودم چرخ زندگیم بهتر میچرخید. ولی خب معجزات such a wow هم توی زندگیم رخ نداد. من تلاش های زیادی برای بحث مالی و روابط و مهاجرت و … کردم ولی اونطور که خواستم پیش نرفت با اینکه من تاپ رشته ی خودم بودم من توی درس هم تاپ بودم. براحتی Ph.D توی یک دانشگاه خوب قبول شدم. ولی این فقط بخش کوچکی از خواسته های من بودم. من دلم یک چیز بزرگتر میخواست. همیشه میگفتم من لیاقتم ازین بالاتر بود چرا که بودن کسانی که سطح کمتری از من داشتن ولی به کشورهای بهتری هدایت شدن به وضعیت مالی بهتری هدایت شدن. من تمرکز فوق العاده ای روی هر کاری که میخواستم انجامش بدم داشتم. کلا اراده میکردم به بهترین شکل ممکن پروژه هامو پیش میبردم، همه میگفتن تو خیلی باهوش و با استعداد هستی و زود همه چی رو میگیری. ولی یک چیزی بد عذابم میداد و اون اینکه من چرا نمیتونم ازین قانونی که عباسمنش میگه به خوبی استفاده کنم چرا چرخم اونجوری که من میخام نمیچرخه چرا اوضاع مالیم همین مونده؟؟ چرا پیشرفتی ندارم چرا نمیتونم حتی دوره های استاد عباسمنش رو بخرم؟؟ کفرم در میومد و به خودم میگفتم ببین تو حتی توان خرید این دوره ها رو هم نداری، خوش به حال اونایی که میتونن از این آموزه ها استفاده کنند. و اینکه داستان من جوری شد که به واسطه ی دوره ی phd در یک محیط جدید با آدمای جدید قرار گرفتم و دیگه خودم نفهمیدم که چطور افکار و رفتار و کانون توجه این آدمای اطرافم چقدر ریز در من اثر کرده. و من کم کم اعصابم بهم ریخت ازین سایت دور شدم گفتم بابا همش الکیه. من چند سال اومدم روی خودم کار کردم چرا توی هیچ حوزه ای من پیشرفت نکردم که هیچ دارم بدتر پسرفت هم میکنم دیگه این سایت و آموزه هاش رو گذاشتم کنار. گفتم اینا دروغه دیگه از همه چی دل کندم. چون توی این برهه اتفاقات و بدبیاری ها هم پشت سر هم برای من از زمین و آسمون بارید. حتی به ناحق اتفاقی برام پیش اومد که انتظارش رو نداشتم و هر روز افسرده و افسرده تر شدم. میگرن وحشتناک که سالها بود که محو شده بود دوباره عود کرد و هر روز بدتر شدم. با افرادی سروکله میزنم که آدمهای میشه گفت نامناسب هستند که تمام تفکراتشون حول غر زدن و دورو بودن و غیبت و … میگذره. من چون خودم با همه صادق هستم ازینکه آدمها این مدلی هستند درد و رنج زیادی رو متحمل شدم. از یک جا بود که دیگه نتونستم این همه درد و رنج رو تحمل کنم دیگه این همه رنج منو خسته کرد. دیگه تاب و تحمل این همه افسردگی و ناراحتی رو نداشتم. وقتی دوباره شروع کردم آموزه های سایت رو پیش ببرم- که تازه چند روزه شروع کردم- تازه دارم میفهمم که چقدر به خودم ظلم کردم به خاطر این همه شرکم. بخاطر اینکه صرفا آدمایی رو توی زندگیم بزرگ کردم که فکر میکردم خیلی میفهمن. بخاطر اینکه قدرت رو از خودم و خدای خودم گرفتم و دادم به آدمای دیگه که فکر کردم کی هستن چون صرفا توی یکسری حوزه ها نتایجشون از من بزرگتر بود خودمو باختم خدای خودمو فراموش کردم. یادم رفت کی هستم چی هستم چه قدرتی دارم. یکی از اساتیدم که از سالهاست منو میشناسه بهم گفت تو خیلی خودکم بین شدی. آره راست میگفت من کلا دیگه همه رو بزرگ میدیدم جز خودم. من که سالها بود همیشه توی یک level تاپ بودم اراده میکردم مهارت ها رو زود یاد میگرفتم هر جا اسمم میومد میگفتن ازین بهتر نیست. چون اون موقع ها ایمانم بیشتر بود چون خدای درونم رو بیشتر قبول داشتم. وقتی این روزها درونم رو مشاهده میکنم میبینم آتش عشق و ایمانم به رب مدتهاست که خاموش شده مشاهده میکنم که من خدای درونم رو فراموش کردم و اون بیرون و آدماش رو بزرگ و بزرگ تر کردم. من کانون توجهم رو جلب چیزهایی کردم که هر روز سم به بدنم وارد کرد هر روز افسارمو دادم به دستای آدمایی که جز نق زدن و غر زدن و بدگویی از اینجا و شرایطش چیزی ندارن. میدونی چیه استاد یک چیزی برام سوال بود که چرا اینا دارن نق میزنن ولی از همه لحاظ دارن رشد میکنند، مهاجرتشون راحت اتفاق می افته با اینکه از لحاظ هوش خیلی تاپ نیستن، وضعیت مالی شون بهتره، خوشحالترن، بقیه بیشتر دوستشون دارن و … . اینا بود که منو به شک انداخت.
ولی واقعا این شرک ورزیدن هایی که در درونم مشاهده کردم. این گرد و غبارها این وقت نذاشتن هایی که موجب شد درونم کثیف بشه موجب شد آتش ایمانم به رب از بین بره و چوبش رو بد خوردم. با اتفاقات ناجالب با ناحقی ها با آدمای سمی و دورو با سردردهای وحشتناک عجیب غریب که توان هیچکاری رو بهم نمیده. اینا باعث شد به خودم بیام. یک نگاهی به اوضاعی که خودم ساختم بندازم. الانم هنوزم یکسری نشونه های درد و رنج رو میبینم. ولی به خودم گفتم همت کن برای یک مدت ارتباطت رو با این آدما کمرنگ کن، بذار بگن مشکل داره بذار بگن خودشو میگیره بذار بگن معلوم نیس چشه و … یک مدت لیزری بیا روی خودت کار کن. بیا دوباره فایل ها رو گوش بده. برای این هدف بزرگ توحید و فعال کردن آتش ایمان به رب، یکسری چیزها رو قربانی کن.
استاد عباسمنش برای من که 5 سال توی این سایت هستم و به فایل ها گوش دادم، میخوام بگم حق تر و منطقی تر از این آموزه ها هیچ جا نیست. این ها شالوده ی اصل و ناب حقیقته. میدونی چیه استاد یک دوست بچه پولداری دارم دمش گرم یک چیزی گفت خیلی منو به خودم آورد. دوستم بهم گفت من از بابام توقع دارم برام ماشین چند میلیاردی بخره من توقع دارم بهترین چیزها و مارک ترین چیزها رو بپوشم بهترین چیزها رو داشته باشم. من بهش گفتم ولی من از هیچ آدمی توقع دادن این چیزها رو ندارم. دوستم گفت تو با من فرق داری من ثروتمندم من میتونم درخواست کنم. باورت نمیشه استاد که عشقم به این دوستم چند برابر شد، چون تازه با حرف این دوستم بود که فهمیدم شما چقدر منطقی گفتی که “من فقط از خدای خودم توقع دارم، من با هیچکس فرقی ندارم، من میتونم هر چی رو که بخوام هر جور که دوست داشته باشم زندگی کنم و خواسته هامو بسازم”. تازه به خودم اومدم که منطقی ترین و عادلانه ترین اصل دنیا همینه که فارغ از مکان و پیشینه ای که داری بتونی زندگیت رو هر جور که دوست داری بسازی، همونطور که شما استاد عباسمنش از یک راننده تاکسی بودن به اینجا رسیدی. دمت گرم استاد که من هر جوره نگاه میکنم میبینم به قول خودت خیلی جاها تو رو به خاطر تفکرت مسخره کردن، میبینم که از صفر همه چی رو ساختی. این آخر کاری ها اعصابم ازت خرد میشد میگفتم خودش همه چی داره چی از دل ما که توو اینجاییم خبر داره؟؟ ولی الان تازه اون عشق بی منتت رو نسبت به اینکه بقیه هم میتونن رشد کنند و خودشون زندگیشونو بسازن رو میفهمم.
سلام دوست عزیز که نمیدونم اسمتون چیه
راستش من کامنت اکثر دوستانی رو که میخونم اولش به مدت زمان عضویتشون نگاه میکنم و همیشه غبطه میخوردم به افرادیکه زودتر از من این بهشت برین رو کشف کرده بودن
ولی امشب آینده خودم رو در تجربیات تلخ شما دیدم اگر بخوام از این بهشت برین قدمی دور بشم
به خدای خودم با اشکهای سوزان گفتم
خدای من خدای مهربونم دلم میخواد تا ابد همینطور تو بغل تو و در کنار آموزه های این مسیر زیبا و توحیدی بمونم
دلم نمیخواد ذره ای ازت دور بشم
دستم رو بگیر
نزار از بغلت بیرون بیام
من تازه تو رو پیدا کردم
سالها بود دربدر دنبالت میگشتم
و حالا اینجا پیدات کردم
تازه دارم الفبای زندگی رو کشف میکنم
تازه دارم میفهمم چطور ازت بخوام
تازه میخوام از نو زندگی کنم
خدایا سهل ترین و زیباترین راهها رو جلوی پام بزار
خودت میدونی خودت میدونی من آدم استرس کشیدن نیستم
من دیگه توان ترسیدن از بنده هات توان ترسیدن از آینده رو ندارم
میخوام فقط و فقط باعشق لذت ببرم از زندگیم.
نه اینکه بنده تنبلی هستم و دوست دارم بدون تلاش به همه چیزبرسم. نه.
دلم میخواد هر تلاشی انجام میدم باعشق و لذت باشه
من آدم کارآگاه بازی و قایم موشک بازی و نقشه کشیدن برای خنثی کردن نقشه های احتمالی بنده هات نیستم.
دیگه توان این استرسها رو ندارم
اومدم اینجا که بهم بگی بعد از 42سال چطوری دوباره عین یک جوان 20 ساله از زندگیم لذت ببرم
طوریکه لحظه به لحظه ش باتمام وجودم شکر کنم.
نه اینکه دوباره از ب بسم الله شروع کنم به جنگیدن
نمیتونم
به خودت قسم نمیتونم
تو همنمیخوای
کمکم کن با لذت سپری کنم ابن روزها رو
کمکم کن در کمال آرامش لذت ببرم از ثانیه به ثانیه عمر باارزشم
من که بهای رسیدن به این خواسته م رو باتمام وجودم پرداختم، از شغل بسیار خوبم که همه آرزوش و داشتن اومدم بیرون 21 سال زحمتم رو نادیده گرفتم و گفتم میحوام کارمند خودت بشم، از زندگی و امکاناتی که 24 سال براش زحمت کشیدم چشم پوشی کردم، ازمنطقه امنی که برای خودم درست کرده بودم خارج شدم، تصمیم گرفتم برای خودم ارزش قائل شم و نشینم نگاه کنم یه بنده ی دیگه ت سرتا پای شخصیت من رو که آفریده ی توست با فحاشیها و تحقیرهاش به لجن بکشه، نشینم نگاه کنم یه بنده دیگه ت منو اسیر کرده و از ابتدایی ترین حق و حقوقم با زورو ترسوندن من ، محرومم کرده، نشینم ببینم یکی من رو عین عروسکهای لولیتا صبح تا شب فقط مثل فرعونیان برای رسیدن به پ
منافع خودش به بردگی گرفته و حتی گوشی و هندزفری که خودم باپول خودم خریدم رو با زور و تهدید میحواد ازم بگیره و….
خدایا من یک قدم برداشتم
من پا روی ترسهای 24 ساله م دارم میزارم تو هم کمکم کن
نزار کم بیارم
راههای ساده رو خودت پیش پام بزار
من نمیخوام این راه رو با استرس و نگرانی طی کنم
میخوام حتی از رد شدن از این تضاد بزرگ زندگیم هم لذت ببرم، باعشق رشدکنم تو این مسیر نه با ترس
کمکم کن
دوست عزیزم اشکهام نمیزارن بیشتر ازاین بنویسم
نمیدونمم حرفهام ربطی به موضوع شماداشت یانه
ولی واقعا هدایت شدم و نوشتم
نمیدونم چرا دلنوشته هامو زیر کامنت شما نوشتم
حتما حکمتی بوده.
براتون آرزوی شادی و شادکامی دارم
شبتون خوش
سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان خانواده پر از مهر عباس منش
خداروشکر میکنم که در این مسیر لذت بخش منو قرار داد و بی نهایت حس و حال خوب رو دارم تجربه میکنم
استاد شما گفتین که حاضرین برای هدفتون چیو قربانی کنین
استاد من دختری هستم 27ساله پر از امید و ارزو های بزرگ که همیشه این ارزو ها در دلم بوده و به طرز عجیبی باور دارم که اتفاق میوفتن
یک سالو نیمه که با شما هستم و روز های اول خیلی جسته گریخته به سایت سر میزدم و فایل گوش میدادم اما من فقط داشتم گوش میدادم و هیچ درکی نداشتم اما به مرور رفته رفته کم کم انگار میفهمیدم یه چیزایی رو کم کم حسم بهتر و بهتر میشد محیطی که توش زندگی میکنم برام لذت بخش تر شده و امیدم و اعتمادم به یک نیروی غیبی که همون خدای مهربان بیشتر شده
روز ها میگذشت و من در گوشه ای از اتاقم از 6صبح تا 7/8شب خیاطی میکردم و به سختی برام میگذشت خیلی درامد کم اما زمان و انرژی زیادی براش میزاشتم در عین حال یکی از فایل هاتون رو شنیدم که میگفتین پول در اوردن خیلی راحته
من اینو گوش میکردم اما وقتی به خودم نگاه میکردم میدیدم ک چقدر سخت داره برای من میگذره ک بخام پول در بیارم بخاطر همین گفتم خدایا یه جای کار من درست نیست چرا اینجوریه چرا اینقدر باید به سختی پول در بیارم و این برای من خیلی سخت بود و هر روز بهش فکر میکردم که خدایا چیکار کنم باید راهی باشه باید منم بتونم با زمان کمتر درامد بیشتری داشته باشم
اینقدر به این موضوع فکر میکردم که کم کم با الگو هایی توی زندگیم روبرو شدم که با وقت خیلی کمتری درامد خیلی زیادی به دست می اوردن و من گفتم من اینو میخام میخام که راحت پول در بیارم میخام که نسبت به وقتی که میزارم درامد خوبی داشته باشم و وقتی این الگو هارو دیدم خیلی برام باور پذیر تر شده بود و یه جورایی باور کردم که منم میتونم اگر کسانی هستن که تونستن پس من هم میتونم و از خداوند هدایت خواستم
روزها سر در گم بودم روزها اشک پشت اشک ک رسالتم چیه به چ کاری علاقه دارم از خدا هدایت خواستم با تمام وجودم وقتی به خودم نگاه میکردم که چندین ساله دارم خیاطی میکنم و هزینه ای که در این راه کرده بودم حس میکردم که باید همین رو ادامه بدم و حرفه ای تر بشم اما مشکل از ریشه بود من اصلا دوست نداشتم اینکار رو اینو زمانی فهمیدم که وقتی مشتری میومد ته دلم دوست نداشتم مشتری بیاد تا من کار کنم و فهمیدم که من اصلا اینکار رو دوست ندارم
و خداوند هدایتم کرد یک ایده به شغلی که هم درامد خیلی خوبی داره و هم وقت و انرژی کمتری طلب میکنه و خیلی تمیز و خوبه که من وقتی تحقیق کردم دیدم این همون چیزیه که من دنبالش بودم
اما….
اما….بهای وارد شدن به این شغل برای من سنگین بود و من نداشتم و وقتی شنیدم خیلی ناراحت و غمگین شدم اما به خودم گفتم حالا ک خداوند منو تا اینجا هدایت کرده پس حتما هزینه اموزشم رو هم میرسونه
من توی خونه دونه دونه لباس میدوختم با اجرتی 3هزارتومن و توی یک قرعه کشی خونگی شرکت کرده بودم که دوسالش گذشته بود و اسم من هنوز در نیومده بود که مبلغ قررعه کشی 15میلیون تومن بود و از خدا خواستم که خدایا تو برام جورش کن من هیچکسیو ندارم من 3تومن 3تومن دوختم و با توکل به تو قدم به قدم پیش رفتم کمکم کن و هدایتم کن من به غیبت ایمان دارم میدونم که درست میکنی و خداوند جواب داد و قرعه کشی بعد دوسال به من افتاد و هزینه اموزش من جور شد و من فهمیدم که اگر به خدا اعتماد کنیم اگر ایمان داشته باشیم اگر از ته دل و خالصانه درخواست کمک و هدایت کنیم خداوند جواب میدهد و خدا به من جواب داد اینقدر گریه کردم اینقدر خوشحال بودم که حد و حساب نداره
وقتی هزینه اموزشم 20میلیون بود برای منی که این 20تومن رو با دست خالی و 3هزار 3هزار جور کرده بودم سخت بود که به یکباره همشو برای اموزشم هزینه کنم و مدام فکرای به ذهنم میزد که پشیمون بشم از اینکار و من هر روز از صبح تا شب فقط تمرکز کرده بودم روی فایل های توحیدی و میخاستم ذهنم رو بمب بماران کنم که نترس حرکت کن خدا جواب میده خدا حواسش هست خدا مراقبته و اینقدر گوش میدادم که مبادا پام بلرزه من میخاستم برای هدفم بهاشو پرداخت کنم
و همین امروز بعد شنیدن این فایل بهای هدفم رو پرداخت کردم و همونجا به خدا گفتم این بهای هدف منه و درامد من طی این سال ها که به سختی جور شد اما من ایمان دارم که این بها هزاران برابرش به من برمیگرده
من نمیدونم که پیش روی من چ اتفاقاتی قراره بیوفته اما من میخام با ایمان و اطمینان قدم بر دارم و حرکت کنم و خودم رو بسپرم به خدای مهربان و قدرتمندم
استاد عاشق این شعر از شما هستم که من برای اولین بار از شما شنیدم و هر وقت که با خودم زمزمه میکنم خیلی خیلی اروم میشم و بعد خوندنش لبخند میزنم
اینکه
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
که خود راه بگوید چون باید کرد
استاد من قدم اول رو بر میدارم و میخام ایمانم رو نشون بدم و با شجاعت وارد ترس هام بشم و خیلی استاد خیلی به خودم و خدای خودم باور دارم و ته دلم مطمئنم موفق میشم
و میرسه اون روزی که میام و از شروع این مسیر جدیدم و موفقیت هایی رو که میدونم خیلی به من نزدیکن براتون میگم
استاد الان تقریبا اخر ساله و همزمان شده با شروع کار جدید من و بی نهایت به دلم افتاده که با شروع سال اولین محصول شما رو خریداری کنم دوره دوازده قدم که بی نهایت به دلم نشسته و سال 1403رو با یه شغل جدید با باور های درست و دوره بی نظیر دوازده قدم شروع کنم و قدم به قدم هم در کارم و هم در افکار و باور هایم تغییر ایجاد کنم و پیش برم و میدونم که قراره زندگی دلخواهمو رقم بزنم و سال جدید برای من سال شکوفایی منه
استاد بی نهایت ازتون سپاسگزارم که منو با خداوند اشنا کردین من خدارو نمیشناختم من همیشه به غیر خدا امید یاری داشتم اما شما خدارو به من شناسوندین که فکر میکنم این از همه و همه و همه برام باارزشتره و خیلی خدا رو شاکرم که من اینجا هستم تو این مسیر زیبا
ممنونم که وقت گزاشتین و کامنت منو خوندین و ممنون میشم اگر راهنمایی دارین اگر نظری دارین برام بنویسین چون خیلی برام با ارزشه
میسپارمتون به اغوش گرم خداوند
فعلا خدانگهدار
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم شایسته مهربان و دوستان عزیز
جالب بود شبی که گفتم خدایا آقا من چرا هدایت نمیشم من میدونم یه بخشی از ذهنم فقیره که هدایت نمیشم ولی خب این فقر ما رو به قهقرا میکشه لطفاً یه حرکتی یه هدایتی بزن کمکی کن
فردا صبح که از خواب بلند شدم دیدم فایلی اومده تحت عنوان ترمز مخفی انکار دستاورد دیگران ( اینیستا گرام ) اومدم اون فایل و تو سایت پیدا کنم دانلود کنم دیدم این فایل و من ندیدم مث اینکه چون من بارها همه دانلود های رایگان و دیدم ولی این یکی و نه
خلاصه حین دانلود فهمیدم هدایت شدم ….
جالب تر اینکه من بدون اینکه این فایل و ببینیم گفته های استاد وناخودآگاه انجام دادم من امثال مثلا سیگار کشیدن و قربانی کردم به خاطر هدفم ، عادت به غیبت و دروغ گویی و …..عادتهای بد و ناروایی که از گفتنش شرم دارم بگذریم همه رو قربانی کردم ، غذاهای بدون چربی میخورم ، شیرینی و شکلات و شکر نمیخورم با اینکه دلم میخواد ولی نه مصرف نمیکنم تمام دوستانی که سیگار میکشیدن یا هر چیز دیگری و ترک کردم همه از دم کلا الان تنهام متوجه شدم نشتی های فرکانسی دارم من یه تیک شخصیتی بسیار بزرگی دارم که البته قربانی کردمش ولی هنوز ریشه هایش هست اونم اینکه راجع به قوانین با بقیه صحبت میکردم با اینکه میدونستم نباید صحبت کنم ولی جلوی خودمو نمیتونستم بگیرم ولی الان چند روزه حرف نمیزنم قربانی دیگه تا دیر وقت بیدار بودن مثلا تا ساعت 4 صبح و قربانی کردم و زود میخوابم و زود بیدار میشم همه اینها برمیگرده به قبل این فایل و این فایل چنان تأثیری گذاشت که منو بیشتر مجاب کرد که مسائل رو قربانی کنم خلاصه کنم که چقدر چسبید این فایل من فهمیدم باید بازم چیزای زیادی هست که قربانی کنم از جمله اینکه کانون توجهم و تمام و کمال بزارم رو نکات مثبت و اعتراض کنم از ناخواسته ها ، تیک شخصیتی و یا همان ضعف شخصیتی مهمترین بخشی از شخصیته که باید قربانی بشه
ممنونم استاد
با سلام خدمت استاد عزیز و خانواده بزرگ عباسمنشی؛
استاد ازتون ممنون و متشکرم که نمیدونید اما توی زندگیه خیلی از آدمها با حرفاتون و با نتایجتون تغییرات شگرفی ایجاد کردید.ازتون سپاسگزارم.همین که حرفاتون روی خود من نتیجه گذاشته یعنی بیدلیل نیستند و میشه اگه بهشون ایمان داشت به نتیجه دلخواهمون برسیم برای من نتایج داره زودتر خودشو نشون میده اما بالاخره دیر یا زود برای خیلیها مطمئنم این نتایج توی زندگیشون خودشو نشون میده اونهم به بهترین شکل و در بهترین شرایط. تا امروز هزاران فایل دانلودی از شما داشتم که متاسفانه بصورتهایی غیر از خریداری کردن و با دانلود از تلگرام بدستم رسیدند بعضیهاشون رو گوش داده بودم و همین الان هم که میگم، میخوام بگم که خداشاهده از تک تک کلماتشون لذت برده بودم و باهاشون زندگی کرده بودم،اما امروز به این نتیجه رسیدم که بهاشو ندادم و شما بهای همه ی اینهارو پرداخت کردید که الان به این مرحله از ثروت و سلامتی و آگاهی رسیدید ،پس به این نتیجه رسیدم که همشون رو پاک کنم، میشه دانلود کرد و استفاده کرد اما اینکه هیچکی بهای هیچکدوم از زحماتی که توی زندگیم براش میکشم رو نمیده همینه که من بهای ارزشها و لحظه های عمر استاد رو که با تمام وجود تجربه کرده رو ندادم،و فعلا از فایل های رایگانتون استفاده کنم و توی دفتر اهدافم بنویسم که یه روزی همه ی محصولاتتون رو میخرم همونطور که یه روزی برای رسیدن به هدفام از جون و دل هزینه میکردم و هر خطری رو به جون میخریدم ولی صبر میکردم تا بهش برسم الان هم مینویسم و مطمئنم به همین زودی همشون رو میخرم.
خدای مهربونم احساس میکنم یه بار دیگه اولین گاممو برداشتم. خیلی خوشحالم .ممنونم که استاد عباسمنش رو توی راه تکامل رسالت و اهدافم قرار دادی .ممنونم.
ممنونم ازت که کمکم میکنی تا به نتایجی که میخوام برسم و این جهان رو به گونه ای قرار دادی که دلیل پیشرفتم باشد.
الهی شکر.