حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟ - صفحه 42
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-07-10 07:49:372022-08-31 09:43:07حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم
استاد این فایلو من هزار بار ببینم کمه
چقدر منو ب فکر برد … خدای من
اونقدر ک فقط میخوام سریع تمرینی ک گفتینو انجام بدم و برم بهای هدفمو بدم
هدف من اینه برای ازمون وکالت مرکزوکلا 1403 که 22 آذر همین ماه برگزار میشه ،اماده شم
حدودا 8 ماهه استاد تو مسیرم ولی بحث قربانی کردن
اصلا منو دگرگون کرد استاد
چقدر قوانین بازی ساده اس و ما بخاطر سادگیش اونو نمیبینیم !
از امروز ک 29 ابان هس ،من حاضرم بهای هدفم رو بدم ،حاضرم روزانه 16 ساعت و بیشتر مطالعه کنم
حاضرم و اینکارو کردم همین امروز قبل از این فایل ک یه سریا رو واقعا حذف کنم
حاضرم تنها باشم ولی تمرکز 100 درصدیم روی خودم و هدفم باشه
گوشیم خاموشه،و فقط برای درسام یا گوش کردن ب حرفاتون میام اینجا
حاضرم هزارمو بذارم و این کارو تموم کنم و نتایج ک اومد براتون بنویسم ک چ معجزه هایی رو رقم زدم تو همین 20 روز
من یک این کارم
فاطمه وقتی اراده کنه دیگه تمومه کار
از الان انجام شده میبینمش
از الان میبینم ک نتایج اومده و تو کادر سبز نوشته شما حد نصاب قبولی را کسب کرده اید،چه بسا رتبه دورقمی یا تک رقمی شم
من بی نظیرم من باهوشم من استعدادشو دارم
من کارو تموم میکنم
فقط یه انگیزه خواستم از خدا
و باوجودی ک تو برنامم نبود بیام سایت،یهو یه حسی گفت برو تو سایت ،و از سمت خدا میشنوم همه این حرفا رو
من بهاشو میدم
یه ذهنیت برنده،همیشه برنده است
خدایا تو آگاهی به قلبم ک من تنها تو را میپرستم
و تنها از تو یاری میجویم …
بسم الله الرحمن الرحیم
.
یا مَنِ اسْمُهُ دَواءٌ وَ ذِکرُهُ شِفاءٌ
.
ای آن که نامش دوا و یادش شفا است.
.
من بالای 2 سال هست فایل های سایت را دنبال می کنم هم بخش محصولات و هم بخش رایگان ولی نتیجه خاصی وارد زندگی من نشده و گاهی همسرم به من تذکر می ده اینهمه دوره می خری و گوش میدی چی بدست اوردی؟
واقعا هم حق با اوست ، من فقط گوش دادم و گوش دادم و گاهی هم داخل دفترم نکات مهم را نوشتم فقط همین ،
هنوز نتونستم باوری را تغییر بدهم، الان که این فایل را گوش دادم ، فهمیدیم من :
اصلا تمرکز ندارم،
تمرکز تمرکز تمرکز = یعنی درک کامل قانون
علت اینکه تمرکز ندارم را می دونم ولی اراده قوی که عوامل حواس پرتی را خذف کنم را ندارم ، حتی عوامل حواس پرتی را دنبال هم می کنم
خدایا کمک کنم بتونم تمرکز کنم
درود به استاد عزیز که باز هم دستی از طرف خداوند شد و این آگاهی فوق العاده رو به ما داد
یک سری سوال بعد از این فایل در ذهنم پیش اومد که ممکنه برای بعضی دیگر از دوستان هم پیش بیاد دوست داشتم که جواب بدم بهشون
اول اینکه به عنوان فردی که دارد از قانون استفاده میکند و عاشق کاری که میکند است و ایمان دارد این فداکاری بدون هیچ مشکلی انجام میشود،یعنی این تعهد و فداکاری با ساخت باورهای حمایت کننده و ایمان به یک کار طبیعی تبدیل میشود این تجربه ای بود که خود من داشتم و اصلا خیلی راحت یک سری کارها را به خاطر باورهای جدید نمیکردم یا به قول استاد قربانی شان میکردم(قبل از این فایل نمیدانستم اینکار را میکنم،ناخودآگاه بود)
دوم اینکه حتما فایل های مربوط به قانون تکامل را گوش کنید و بدونید خداوند فقط چیزهایی را میگوید قربانی کنید که در حد و اندازه توانتان است،مشخصا حضرت ابراهیم قبل از آنکه خداوند دستور قربانی کردن پسرش را بدهد بسیاری از معجزات و لطف های پروردگار را دیده بوده که از پس همچین آزمونی برآمده و ایمان داشته و اگر تکاملش را طی نمیکرد خداوند به او نمیگفت چنین کاری را بکند
پس مسیر تکامل را بروید و ایمان داشته باشید و روی باورهایتان کار کنید،خداوند برایتان کارها را میکند
سلام به استاد عزیزم
و دوستان عزیز
خب هدف من چیه
من خیلی به خوانندگی علاقه دارم و قبل از دیدن این فایل
همیشه فک میکردم که خب کار هامو ببرم پیش یکی که انجام بده برا وو و هر بار
میرفتیم میدیم اون توری که خودم میخواستم نشده
و با گوش دادن به این فایل فهمیدم
و تعهد میدم که هر روز تمرین کنم
یه ویدئو آموزشی ببینم در مورد کارم
و دنبال بهتر و بهتر شدن باشم
و روزی یک آهنگ دمو بزنم بیرون
عاشقتون هستم
امیدوارم همیشه سالم شاد ثروتمند و سعادتمند باشید
به نام خدایی که تازه دارم میشناسمش
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان؛ وقتتون بخیر.
این اولین کامنتی هست که من دارم می زارم، تا به حال هیچ وقت این حس رو نداشتم که خدا انقدر واضح هدایتم کنه و بگه همین الان حرف های دلت رو بنویس؛ البته شاید هم میگفت و من انقدر واضح نجوای خدا رو توی قلبم نمیشنیدم. ولی در نهایت با گذر از همه این ها؛ من الان دارم می نویسم و دلم خیلی خوشحاله. با تمام وجودم حس میکنم این کامنت بیشتر از هر کس دیگه ای به خودم کمک میکنه.
درباره فایل میگم، درباره این چند روز که خیلی عجیب بود:
این چند روز به شکل عجیبی خدا من رو به فایل های مختلفی که دقیقا به حرفاش نیاز دارم هدایتم میکنه.
از همه بیشتر هم همین فایل قربانی کردن حضرت ابراهیم.
از اعتقادات خودم بگم که همیشه به این فکر کردم داستان های که توی قرآن از امامان و پیامبران نوشته واقعی نیست. همش فکر کردم یه جور داستان خلیفه ای برای سلطه بر مردم هست (منظورم داستان امام هاست که امام بعدی دقیقا فرزند امام قبلی هست). با خودم می گفتم شاید پیامبران واقعا وجود داشتن ولی این معجزاتی که درباره شون میگه فقط فقط افسانه و داستانه.
ولی با تمام این افکار که هنوز هم گاهی توی سرم میچرخن گفتم میخوام به حرف های استاد گوش بدم بدون اینکه بهش فکر کنم داستان هست یا واقعیت.
من کتاب خوندن رو خیلی دوست دارم. از بچگی دوست داشتم و هنوزم ازش لذت میبرم ولی تا حالا قرآن رو نخوندم. احتمالا به دلیل حرف هایی که از اطرافیان توی ذهنم بود. با خودم گفتم من که این همه کتاب از افسانه ها و داستان ها خوندم و همیشه هم اعتقادم به این بود که افسانه ها برای درس های زندگی گفته شدن پس به حرف های استاد درباره ی داستان های قرآن گوش میدم تا درس های اون افسانه ها رو بگیرم. و همین کار رو هم کردم …
تا همیشه از اطرافیان میشنیدم که حضرت ابراهیم اون لحظه توی حال خودش نبود و متوجه کارهاش نمیشد؛ وگرنه هیچ وقت کسی بچه ش رو مثل گوسفند قربانی نمیکنه.
من بار ها این فایل رو گوش دادم ولی این لحظه اشکم رو درآورد که چطور تا حالا متوجه نشدم. اصلا کاری به واقعیت یا افسانه بودن این داستان ها ندارم ولی این رو میدونم این داستان ها پر از درس زندگی هستن، پر از اعتماد به رب، پر از قوانین دنیا، پر از اینکه تو به حرف خدا گوش کن اون بهتر از چیزی که میخوای رو بهت میده.
(اصلا نمیدونم حرف هایی که میزنم انسجام داره یا نه فقط میدونم هر چی که میاد به قلبم رو دارم مینویسم و اشک میریزم از این همه واضح شدن خیلی چیز ها)
ابراهیم حاضر شد برای هدفش عمل کنه، قربانی کنه، تسلیم بشه و پر از نعمت خداوند شد؛ پس منم باید برای اهدافم قربانی کنم همون جور که ابراهیم کرد و خلیل الله شد.
این چند روز خدا گوش من رو پیچوند، دردش در حدی نبود که قابل تحمل نباشه ولی من دارم از استادم یاد میگیرم با کوچیک ترین چیز ها به خودم بیام و حواسم رو جمع کنم.
من 23 سالمه دانشگاهم تمام شد. رشته ای خوندم که خیلی بازار کار خوبی داره. در حدی که همین الان اقدام کنم میتونم کار پیدا کنم. خیلی از دوستانم ارشد خوندن و اقدام کردن برای شغل های مرتبط با رشته مون ولی من گفتم دیگه نمیخوام بخونم. دیدم با این که شغل پر درآمدیه ولی کاری نیست که دوست داشته باشم زندگیم رو براش بزارم.
من از بچگی پیانو مینوازم و عاشق نواختن پیانوعم. واقعا نمیتونم زندگیم رو بدون وجود پیانو تجسم کنم. از سال سوم دبیرستان استاد پیانو شدم و خدا تعدادی شاگرد برام فرستاد (بدون اینکه خودم درخواستی بدم). با خودم گفته بودم به جای رشته ای که لیسانسشو خوندم ارشد موسیقی بخونم و تدریس کنم. تدریس پیانو قشنگه و من هم دوسش دارم ولی بعد از مدتی دیدم عاشقش نیستم من عاشق نواختن پیانو برای خودمم نه تدریسش از صفر تا صد برای کس دیگه ای! خیلی برام عجیب بود پس من باید چیکار کنم.
یه صدایی از قلبم اومد که من میخوام خلق کنم من نمیخوام چیز های تکراری رو تدریس کنم میخوام چیزی که وجود نداره رو خلق کنم و به این دنیا اضافه ش کنم. و بالاخره شغل مورد علاقه م رو پیدا کردم…
به خاطر بیزینس دلخواهم دو تا شغلی که آماده بود و توشون تبحر داشتم رو کنار گذاشتم. ولی آیا برای این شغل قربانی دادم ؟؟ نه
من قربانی ندادم، من ترسیدم، من پشت گوش انداختم، من حاضر شده بودم ماه ها با درآمد یک دونه هنرجو پیانو که نگه داشتم سر کنم و از پس هزینه هام برنیام ولی اقدام نکنم. هی نجوای شیطان بگه حالا صبر کن، فلان چیز رو بخر، درباره فلان کار تحقیق کن و …
قربون خدا بشم که بهترین جا گوشمو پیچوند. شیطان بهم گفت با این همه مواد اولیه که تا الان داری شروع نکن اول باید فلان چیز ها رو بخری بعد. با مبلغی که توی حسابم بود رفتم توی سایت و سفارش دادم ولی دیدم سایت نذاشت پرداخت کنم و خریدم کنسل شد.(خدا گفت باید از همین جایی که هستی شروع کنی با همین امکانات) ؛ ولی من نجوای خدا رو خیلی ضعیف شنیدم و نجوای شیطان رو بلند. گفتم پس عیبی نداره چند ماه دیگه صبر میکنم بودجه م که بیشتر شد حضوری میرم تهران میخرم. فرداش هنرجوم گفت یه سری مسائلی براش پیش اومده شاید دیگه نیاد کلاس ( خدا گفت حالا که درآمدت صفر شد میخوای چیکار کنی؟ بازم میخوای صبر کنی و شروع نکنی؟؟ ) .
من به خودم اومدم و شروع کردم. با همون امکانات و مواد اولیه، بدون خرید هیچ چیز اضافه تری. به کمال گرایی افراطی م گفتم هیییسسسس ، خدا بهتر میدونه…
خدایا شکرت، خدایا هزاران هزار مرتبه شکرت. خدایا شکرت که تونستم هدایتت رو دریافت کنم. خدایا شکرت که شروع کردم.
ابراهیم اقدام کرد برای هدفش ابراهیم قربانی داد برای هدفش. پس منم باید قربانی بدم . باید ترسم رو قربانی کنم باید کمال گرایی م رو قربانی کنم باید منطقه امنم رو قربانی کنم باید استرس شروع چیزی که توش مهارت خیلی کمی دارم رو قربانی کنم . باید حرکت کنم …
خدایا با تمام وجودم و از ته قلبم میگم شکرت .
استاد عزیزم از خداوند ممنونم که شما رو توی زندگیم قرار داد. عاشقتونم.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
حضرت ابراهیم: اسوه و الگوی قرآن و خلیل الله است خداوند فرموده: پیرو آیین ابراهیم باشید که او موحد بود و مشرک نبود
مهم ترین ویژگی حضرت ابراهیم: موحد بودن اوست
قربانی کردن : به معنای پرداخت بها برای رسیدن به هدف است اگر بخواهیم به اهداف خود دست یابیم و خلیل الله شویم:
باید بهای بزرگی را پرداخت کنیم
چگونه می توانیم از این اصل به درستی استفاده کنیم؟
اگر هدف بزرگی داریم از خود سوال کنیم:
چه بهایی حاضریم برای آن پرداخت کنیم؟
به اندازه ای که برای اهداف خود بها می پردازیم: می توانیم به آن برسیم
چه بهایی؟
منظور تنها بهای مادی نیست:
کنترل افکار حذف فیلم و سریال و به طور کلی تلویزیون حذف افراد نامناسب غلبه بر ترس بیرون آمدن از منطقه ی امن
مطالعه در حوزه ی مورد علاقه کسب مهارت در حوزه ی مورد علاقه پرداختن به کار مورد علاقه تغییر مکان تمرکز 100 درصد تنها بر حیطه ی مورد علاقه به تنهایی کار کردن مهم نبودن حرف مردم قدم برداشتن و حرکت کردن صرف و پرداخت هزینه زمان و انرژی
اگر نمی توانیم بهایی برای اهداف خود بپردازیم: نمی توانیم به اهداف خود دست یابیم حضرت ابراهیم: بی جهت به مقام الگو و اسوه ی پیامبران دست نیافت از تمام امتحانات الهی سربلند بیرون آمد
اگر هدف ما بسیار بزرگ است: باید بهای بسیار بزرگی برای تحقق آن پرداخت کنیم
هدفی منطقی که برای ذهن ما دور از دسترس نیست برای خود انتخاب و
بهای آن را در هر زمینه ای که هست با عشق پرداخت کنیم
خداوند به ما پاسخ می دهد به اندازه ای که به خداوند ایمان داریم و بهای اهداف خود را پرداخت می کنیم:
پاداش دریافت خواهیم کرد مهم نیست هدف ما تا چه اندازه بزرگ باشد: با پرداختن بها به آن دست میابیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته گرامی و دوستان هم فرکانسی
سپاسگزار خداوندم بخاطر این مسیری که درونش قرار گرفتم و ممنونم از استاد عباسمنش بزرگوار برای نشر این آگاهیها
این نکته رو قبل از صحبتهای اصلیم بگم که دیشب با یک بنده خدایی از نزدیکان صحبت میکردم که از شاگردای یکی از اساتید درون ایران هستن و صحبتهامون طولانی شد درباره قوانین ، یک جاهایی من که صحبت میکردم از قوانین ، میدیدم که واقعاً چیزایی که من یاد گرفتم از شما و آگاهی و پختگی و آرامش من که نتیجه همین آگاهیهاست ، اصلاً قابل مقایسه نبود با اون شخص و اونجا توی دلم یه احساس ذوق و خوشحالیِ وصف ناپذیری ایجاد شد و کلی از ته قلبم شکرگزاری کردم و احساس افتخار کردم که شاگرد شما هستم ، خواستم این حرفا رو اینجا بگم و صمیمانه ازتون تشکر کنم استاد عباسمنش عزیز.
خب من یک مدتی هست که یک هدف مالی برای خودم در نظر گرفتم و همون موقع نوشتم که من میخوام پله به پله طبق قانون تکامل خدا هدایتم کنه به مسیرهایی که به این عدد برسم و همون موقع نوشتم که چه بهایی حاضرم برای این هدف بپردازم که چندتاشون اینا هستن :
– به هیچ وجه از اون روز گله و شکایت نکردم از هیچ چیزی و اعراض کردم از ناخواستههام
– هر روز شکرگزاری کردم صبح به محض بیدار شدن برای داشته هام برای تنظیم فرکانسم از اول روز
– هر رور نزدیک به 6 ساعت من روی خودم و فایلها کار میکنم و مینویسم و صحبت میکنم
– اینستاگرام خودم رو کلاً پاک کردم تا اصلاً ورودی ناخواستهای به ذهنم ندم
– اصلاً تلویزیون نیگا نکردم و هرجایی دیدم حرفایی زده میشه که نمیخوام بشنوم ، حتی مواقع ناهار و شام ، هدفون گذاشتم و صحبتهای شما رو گوش دادم
و …
جدای از بقیه نتایج مالی که گرفتم تا این لحظه ، آرامشی در وجودم دارم که تا امروز تجربه نکرده بودم با اینکه هنوز خیلیییییی جای کار دارم تا به درجهای برسم که خداوند میفرماید : ” عِبادُ الرَّحمنِ الَّذِینَ یَمشُونَ عَلَی الأَرضِ هَوناً ” .
اولین مسئله ی قابل توجه اینکه نمیدونم بعد از چند وقت میشه که این فایل را دارم گوش میدم اما اصلاً برام آشنا نیست تمامی حرفهای استاد خیلی خیلی برام جدیده واقعن شگفت انگیزه که مدارم بالاتر رفته!
خوب بریم سر موضوع این فایل که استاد پرسیدن چقدر حاضری برای هدفت بها پرداخت کنی و چه بهایی رو حاضری پرداخت کنی ؟
اول از تجربه ام در مورد یکی از بهاهایی که برای ایجاد تغییرات در زندگیم دادم بگم…
استاد جان از زمانی که در مدار این آگاهیها قرار گرفتم فکر میکنم از سال 94 95 بود که تصمیم گرفتم تلویزیون رو کنار بگذارم. وقتی اهمیت این موضوع رو پی بردم اینکار برام سخت نبود. البته قبلش فقط اخبارهای بی بی سی رو تماشا میکردم ولی بعد که متوجه شدم همونها هم مناسب نیستند کلاً قطعش کردم. اون رو هم تا زمانی که خونه پدریم و مجرد بودم تماشا میکردم چون بیشتر وقتا تلویزیون و ماهواره روشن بود من هم ناخودآگاه میدیدم. بعد ازینکه ازدواج کردم و به خانه خودم رفتم شوهرم ،کپیِ پدرم، به شدت به تلویزیون وابسته بود در حدی که باید صداش همیشه توی خونه پخش میشد و به محضی که ایشون از خونه میرفت من اون رو خاموش میکردم.( اینجا دوباره به قانون جدب پی بردم، من فردی رو وارد زندگیم کردم که دقیقا مثل پدرم بود و تجربه های قبلیم در مواردی که بیشتر بهش توجه منفی و گله و شکایت میکردم تکرار شد. یکی مصرف دود و مواد و دیگری تلویزیون، این دو تا خیلی همیشه من رو اذیت میکرد و بعد ازینکه قانون رو هی بهتر فهمیدم الان متوجه میشم که چون من تغییری نکرده بودم فقط با فردی ازدواج کردم که جوانتر بود و قرار بود شوهرم بشه خخخخ)
تا همین 4 سال پیش به همین منوال پیش میرفت. بتدریج شوهرم متوجه تز فکری من درمورد تلویزیون شد. دیگه کم کم اون رو بخاطر من ک اذیت نشم روشن نمیکرد ولی از طریق گوشیش فیلمهایی که دوست داشت رو تماشا میکرد بتدریج هندزفری گذاشت طوری شده بود که دیگه فقط 20 درصد مواقع تلویزیون روشن بود اما اینها اتفاقی نبود، من همزمان به جای تلویزیون ویسها و فایلهای استاد شریفی و بعدش فایلهای شما رو توی خونه پخش میکردم و این تغییرات کم کم اتفاق افتاد.
این رو هم بگم اوایل بیشتر با هدف تغییر شوهرم فایلهای صوتی دانلودی رو پخش میکردم فقط حالم خوب میشد انرژیم بالاتر میرفت و به ناخواسته هام کمتر توجه میکردم. بعد دیدم خیلی مقاومت داره و یکسره با هم بحث میکردیم در مورد صحبتهای شماباهم اختلاف نظر داشتیم ایشون مسخره میکرد من گارد میگرفتم و دفاع میکردم شاید یک دورهای شد که حتی به علت اینکه میخواستم درستی این مسیر رو به ایشون ثابت کنم خودم از مسیر پرت شدم دیگه گوش نمیکردم. فکر کنم شاید 4 سال من این چالش رو داشتم که برای اثبات درستی این راه ،خیلی جنگیدم و بعد فهمیدم که اشتباه کردم میتونم به جرات بگم شاید بعد از 7 سال بودن در این مسیر و آشنایی با قانون جذب که فقط 4 سالش حدوداً با شما بوده تازه یک سال هست که مفهوم این جمله شما رو بدرستی پی بردم که «دست از تغییر دیگران بردار ،تمرکزت فقط روی خودت باشه». دیگه اون تعصب رو ندارم که بخوام شوهرمو تغییربدم به این دلیل که بیشتر درک کردم که مسولیت زندگی خودم رو بپذیرم. اخه هر چی گدشت بیشتر دارم میفهمم ک دنیامون رو خودمون با افکارو فرکانسهامون میسازیم. از زمانی که توی این یک سال بیشتر فایلهای رایگان سایت رو دنبال کردم در بهار و تابستان 402 نتایج بسیاری دیدم. همسرم شبها سر کار میرفت بااینکه ازین روال راضی نبودم اما ارامشم بهتر شده بود. این روال همزمان با اینکه من فایلهای رایگان رو بیشتر گوش میکردم بهترو بهتر میشد شوهرم ساعتهای بیشتری سر کار میرفت من دانشگاه ثبت نام کرده بودم و میتوانستم به راحتی توی خونه درس بخونم البته یک سال و نیم از وقت من به خواندن درس هایی گذشت که اصلاً لذتی ازش نمیبردم فقط به خیال خودم هدفی رو انتخاب کرده بودم و داشتم توی مسیرش پیش میرفتم وقتهایی که خسته میشدم به عنوان تفریح و جایزه میآمدم و یک کلیپ تصویری از فایلهای رایگان رو میدیدم تا این شد که فشارها بیشتر شد و داشتم از تکراری بودن مشکلات زندگیم و کند پیش رفتن تغییرات خسته میشدم بتدریج بیشتر درک کردم که همه مشکلات زندگیم بخاطر احساس بی ارزشی و بی لیاقتی درونیم هست و اونجا بود که مهرماه 402 با گارد و مقاومت شدید ذهنم اولین دوره خودم، دوره لیاقت رو خریداری کردم.
سه جلسه ای از دوره را کار کردم.همزمان فایلهای رایگان رو هم میدیدم و گ.ش میدادم تا این شد که ابان ماه پیشنهاد کار سوپر مارکت ازطرف خواهرم داده شد بهمن ماه استارت کار توسط شوهرم زده شد. البته که 5 ماهی فشار زیادی بمن و خودش وارد شد اونجا همش یاد حرفای استاد میافتادم که میگفتند مسیر درست مسیر سختی نیست مسیر آسانی است و چون این کار با کلی قرض استارت خورده بود من در اصل مخالفت داشتم اما باز هم گذاشتم خود شوهرم تصمیم بگیره. بهرحال از آن موقع 7 ماه میگذرد که همسرم هر روز از صبح تا ظهر و عصر تا شب سر کار هست. تلویزیون در خانه فقط تبدیل به یک دکور شده من کلی وقت دارم که حدود 9 ساعت در خانه تنها باشم و به کارهایم برسم هر زمان دلم میخواد میرم به مغازه صبح یا عصرتا هم ارتباط با مشتری و فروش رو تجربه کنم و هم برایم تفریحی باشد از طرف دیگه همسرم رو حدوداً 3 تا 4 ساعت در کل روز میبینم و این آرزوی من بود که زمان تنهایی بیشتری رو برای خودم داشته باشم الان حدود 7 ماه است که به این خواسته رسیده ام و آرامشم خیلی بیشتر شده است.
تصمیم گرفتم ترم آخر دانشگاه رو نروم و به کار مورد علاقهام بچسبم با اینکه 30 میلیون تا الان هزینه کردم.
الان متوجه میشوم تمام تغییراتی که در زندگیم ایجاد شده فقط با فایلهای رایگان اتفاق افتاده باخودم میگم پس اگر زمان بیشتری رو روی خودم بصورت تمرکزی کار کنم و روی دورههای خریداری شده وقت بگذارم دیگه چی بشه !!
تا قبل ازین فقط فایلهای رایگان رو میشنیدم و هیچ اقدام عملی خاصی به دنبالش نبود غیر از شنیدن و ساخته شدن ذره ذره ی باورهای متفاوت که در فایل ها بهش اشاره میشد.
فروردین 403 دوره حل مسایل رو حریداری کردم الن که فایلهای دورههای که خریداری کردم رو گوش میدم و تمارینش رو کم کم انجام میدهم نتایج هی بهتر داره میشه.تازه بخودم تعهد دادم که غیراز گوش دادن به فایهای رایگان در هروز فقط حدود 3 ساعت برای کامنت خوندن یا نوشتن و کار روی دوره هام وقت بگذارم چون متوجه شدم خیلی کم وقت میگذاشتم تا الان پس نتایجم هم فعلن بزرگ نبوده خیلی. به هر حال الان که 8 سال است با قانون جذب آشنا شدم، یکی از اصلیترین راههای نفوذ ورودیهای منفی به زندگیم رو که تلویزیون است، بستم. چون متوجه شدم که بسیار باورهای بدی به ما انتقال داده میشود و الان هرچه بیشتر و با تعهدتر روی خودم کار میکنم داره در همه ابعاد زندگیم بهتر میشود. میتوانم بگویم تابستان امسال 1403 یکی از بهترین دورانهای زندگی من بعد از 8 سال زندگی مشترک بوده که آرامش داشتم شوهرم را خیلی بیشتر دوست میدارم و روابط ما بهتر شده. از نظر مالی یک تومان به درآمد من اضافه شده. فقط چون ساعتهای بیشتری رو اونهم روی دوره حل مسایل و احساس لیاقت کار کردم. . هروز هم دارم اهرم رنج و لذت رو میخونم.
به نام خداوند بخشنده مهربانم
سلام به استاد عزیزم ومریم جانم
سلام به دوستان هم مسیرم
نشانه امروزم
حاضرم واسه هدفم چه چیزی رو قربانی کنم.
هدفهایی که دارم
1-از نظر ارتباط عالی بشم
2-از نظر مالی رشد کنم
3-درک توحید
بهاهایی که در حال حاضر واسه رسیدن به خواسته هام دادم
1-سعی کردم ورودیهای مناسب داشته باشم،چند سالی هستش که تلوزیون واخبار و..از زندگیم حذف کردم،از فضای مجازی دور شدم
2-ارتباطم رو با افراد نامناسب قطع کردم حتی با نزدیک ترین افراد بهم.
3-تمام سعیم رو میکنم به زیبایی های اطرافم توجه کنم وآگاهانه نگاهم رو از روی نا زیبایی ها بردارم
4-به نکات مثبت افراد توجه داشته باشم
5-سعی میکنم اگه اتفاقی یا نا خواسته ای در زندگیم رخ داد توجهم رو از روش بردارم وبهش فکر نکنم وبا این نگاه که هر اتفاقی در زندگیم حتما به خیر و صلاح منه وبا این نگاه حالم واحساسم رو خوب نگهدارم.
6-از وقتی که ایده کار کردن کنار همسرم در نونوایی به ذهنم رسید بهش عمل کردم فارغ از بهونه ای که حالا کار کار مردانه هستش یا بچه کوچیک دارم،شرایط کار مناسب من نیست وحالا مردم واطرافیان چی میگن فارغ از همه ی این حرف شروع کردم وخداروشکر خیلی عالی بودم وحتی یک روز هم جا نزدم ومرتب رفتم بدون حتی یک روز غیبت
7-کار کردن روی فایل های سایت ودروه هایی که تهیه کردم وخواندن کامنت دوستان وگذاشتن کامنت.
8-متعهد بودن به مسیری که انتخاب کردم.
خداجونم کمکم کن تا به تمام تعهدهام عمل کنم وبه تمام اهدافم برسم.
سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر تمام آموزه هاتون سپاسگزارم مریم جانم
انشاالله هر کجا هستین شاد وسالم وسعادتمند باشید.
به نام خداوند بخشنده و روزی ده.
من اولین دیدگاه خودم رو بعد یکسال ارسال میکنم.
با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و مریم جان عزیز .خدارو سپاسگزارم که من رو در مسیر رسیدن به خواسته هایم قرار میدهد.
استاد عزیز من این فایل رو کامل گوش دادم و نکات زیادی دستگیرم شد .
الان دارم دوره بسیار سختی رو طی میکنم اما معتقدم که هر پیش آمدی تهش خیره و حتما حکمتی در این پیش آمد هست .
من برای رسیدن به هدف بزرگ زندگیم دقیقا توی این حال سخت تصمیم گرفتم و شروع کردم به قدم برداشتن برای رسیدن به خواستم .
من بیشتر مواقع فایل های رایگان سایت رو گوش میدم اما برای خرید دوره ها پول کافی ندارم و الان شرایطم طوری نیست بتونم دوره هارو خریداری کنم .
ازونجایی که دوست دارم دوره هارو بخرم مخصوصا دوره 12 قدم پس باید بهاشو بپردازم و بتونم دوره رو گوش کنم و برای رسیدن به اون تعالی هزینه دوره رو بدم .
امروز که دهم شهریوره میخوام یه تارگت یکماهه بگذارم برای خرید دوره استاد عباسمنش .
من مطمئنم که تا ماه بعد با تلاش و استمرار درآمدم به مثبت 10میلیون میرسه و دهم مهر ماه میام و از موفقیتم براتون مینویسم .
خدایا شکرت 🫀🫀