چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 11

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضيه ابراهيمي گفته:
    مدت عضویت: 2183 روز

    به نام خدای مهربانم که هر آنچه دارم از آن اوست

    سلام به همه

    استاد با تموم وجودم تحسینت میکنم که هر روز خوشتیپ تر از دیروزت میشی

    تحسین میکنم این بهشت برین رو که لایق شدی در این دنیا بهشت واقعی رو تجربه کنی

    تحسین میکنم آبشار تووی دریاچه پرودایس رو

    تحسین میکنم خانم شایسته عزیز رو که همچنان با شما همقدم هستند در این مسیر الهی

    تحسین میکنم کلبه چوبی روی آب رو

    تحسین میکنم درختان سرسبز بهشتمون رو که منو همیشه یاد آیه های قرآن میندازه که خداوند دقیقا همین توصیف رو از بهشت میکنه تووی قرآن

    تحسین میکنم استایل زیبای استاد عباسمنش رو

    تحسین میکنم هوای فوق العاده رویایی در پرودایس رو

    تحسین میکنم وفور نعمت و فراوانی رو در پرودایس

    تحسین میکنم آزادی مالی،زمانی،مکانی استاد عزیزم رو

    استاد کاش میشد کلمه به کلمه این فایل ارزشمند رو تووی ذهنم حکاکی میکردم،کاش راهی بود برای این کار،اینقدر که این حرفها ارزشمندن که واقعا کلمه ارزش هم کم میاره در مقابل این گوهرهای گرانبهایی که از زبان شما به ما گفته میشه

    استاد من یک ماهی میشه دوره روانشناسی ثروت یک رو دارم روش معتهدانه کار میکنم،من تازه دارم میفهمم چقدر باورهام ایراد دارند،این چندسال که با شما هستم همش پیش خودم فکر میکردم باورهای ثروت ساز خوبی دارم فقط من تمرکزم روی ثروت نیست،الان که دارم دوره رو گوش میدم و روش کار میکنم تازه میفهمم چقدر باورهای من ایرادهای ریشه ایی دارند،اصلا همین دیروز گفتم نکنه مرضیه تو اصلا باور نداری که آنچه که بهش توجه میکنی رو وارد زندگیت میکنی،نکنه اصلا هنوز باور نداری که خودت خالق صددرصد زندگیت هستی،دیروز ظهر با تمام وجودم تسلیم شدم گفتم خدایا من میخوام ثروتمند بشم تو هر کاری بگی من آماده ی آماده ام انجام بدم این انگیزه هم با کارکردن روی اهرم رنج و لذت تووی ذهنم ایجاد کردم،استاد احساس میکنم مثه هیولایی هستم که میتونم هر چیزی سنگینی رو جابجا کنم فقط آماده ی الهامات خداوند هستم،هر ایده ایی که تووی این ماه بهم گفت اجرا کردم،ذهنم میگه دیدی جواب نداد اما من میگم خداوند این عادت اقدام کردن رو در من ایجاد کنه،خداوند داره با این اقدامات کوچیک کوچیک منو آماده میکنه برای اقدامات بزرگ،استاد دیروز عصر خداوند بهم گفت کلا من باورهام از ریشه ایراد دارند،من داشتم دیرین بوردمو نگاه میکنم و روی اهرم رنج و لذتمو کار میکردم،یه لحظه استپ کردم گفتم ایا اصلا من باور دارم که با کار کردن روی دوره پاداشی این خونه و ماشین میشه دیدم بابا من کجای کارم من اصلا اینو باور ندارم،اصلا خودمو لایق نمیدونم شروع کردم به تکرار باوره،من به هر آنچه توجه میکنم اساس همونو وارد زندگیم میکنم،واقعا من به ثروت توجه کنم ثروت وارد زندگیم میشه باور کن مرضیه،این قانون خداونده که به من حق انتخاب داده،خداوند نظارت گر ایستاده دو تا راه رو برای من ایجاد کرده راهی که به گمراهی میره تهش دوستی با شیطان فقر،بدبختی،فلاکت،بیماری،درموندگی،اعتیاد،کارتنخوابی

    یه راهی که تهش به سمت زیبایی ها،ثروت و نعمت و فراوانی و عشق میره دوستی با خداونده

    منم که با کانون توجه ام مسیرم رو انتخاب میکنم واقعا به قول استاد چه عدلی بالاتر از این که خداوند قدرت خلق زندگیمو به خودم داده

    استاد این یک ماه که من دارم روی دوره کار میکنم شما دقیقا دو تا فایل جدید گذاشتی اونم هر دوتاش مربوط به آگاهی های دوره روانشناسی ثروت یک هستش این یعنی همزمانی،این یعنی من مسیرم درسته فقط باید ادامه بدم همه چیز تووی این استمراره،استمرار…

    نکات مثبت مقاله:

    -اگر هیچ مرد سفیدپوستی در 44سال مدال المپیک یا جهانی دو صدمتر بدست نیورده به این دلیل نیست که ذاتاً کندتر از دونده های سیاه پوست هستند

    میگه که ما یونانی ها تووی بسکتبال خیلی خوبیم اما به این معنا نیست که ژن بسکتبالی داریم،به این دلیله که تووی یونان همه بسکتبال بازی میکنیم یه ورزشی که کشور بهش علاقه داره خیلی زیاد طرفدار داره و‌ چون افراد زیادی بازی میکنند رقابتم زیاده هی کیفیت بازیکن ها بهتر و بهتر میشه

    تاریخچه طولانی دوومیدانی و زیرساخت های مناسبی که در امریکا و جامائیکا هست باعث شده که تووی ورزش دوومیدانی خیلی خوب باشند.

    اون باور داره ژنتیک خیلی خوبی داره برای دویدن،این باوره اشتباهه ولی من بهش نمیگم که اشتباه فکر میکنی چون اگه بهش بگم قدرتش کمتر میشه

    نکته خیلی مهم اگه یه باوری به ما کمک کنه برای پیشرفت مثلا من به این دلیل که تووی فلان کشور زندگی میکنم توانایی خیلی بالایی دارم،من به این دلیل در روز فلانه اسفندماه به دنیا اومدم ستاره شناسان گفتن که تو ثروتمند میشی و…

    این باوره درست نیست اما به طرف کمک میکنه برای اینکه به هدفش برسه چون این باوره در خدمت پیشرفت کردنشه در خدمت قدرتمند شدنشه،یک باور قدرتمند کننده ست

    این باور اشتباه من بهش نمیگم اشتباه ست چون از قدرتش کم میشه

    استاد شما تووی فایلهاتون بارها گفتید که ببینید چه باوری به شما کمک میکنه که مارو در مسیر موفقیت قرار بده،دقیقا همینه من چه باوری میتونم بسازم که منو ثروتمند کنه حتی اگه اون باور اشتباه باشه،استاد همیشه اجیم بهم میگفت چون عدد روز تولدت هفته،این عدد،عدده ثروته برای همینه که تو از بچگی دنبال پول بودی،منم اینو باور کردم یا اینکه همه ی اطرافیانم باور دارند که من موفق میشم بارها چه توو روم گفتن چه پشت سرم که به گوشم رسید که من خودم اونقدر که اونها باور دارند خودم،خودمو باور نکردم،یا اینکه بارها تووی بانک کارمندهای بانک که منو میشناسند بهم گفتن تو خیلی توانمندی،همین شد که من اینو باور کردم و اومدم برای خودم کسب و کار راه انداختم کاری که تووی گذشته که بهش فکر میکنم من اصلا آدمش نبودم که ریسک کنم و از محیط امنم بیرون بیام از کارمندی با حقوق ثابت بیام توو بازار و بشم کارفرمای خودم،یکی از دلایلش این بود که دیگران همیشه به من میگفتن تو خیلی توانمندی و من اینو باور کردم

    یا اینکه از بچگی بابام بچه های مردم براش بهترین بودن و بچه های خودش بدترین هنوزم همونه اما این منم که سالها تلاش کردم که به پدرم ثابت کنم اینطور نیست،و الان سالهاست که به من افتخار میکنه اما پشت سرم نه جلوی روم،چون پدرم مرد بسیار بسیار مغروریه که هیچوقت به بچه هاش رو نمیده،مثلا من حدود چهارماهی هست که ماشین خریدم از نظر اون من راننده خوبی نیستم اما من پیش خودم میدونم پا رو چه ترسی گذاشتم و دارم رانندگی میکنم،میخواستیم بریم عروسی اهواز دو ساعت راه بود،گفت تو نمیتونی رانندگی کنی،گفتم من میتونم تو از کجا میدونی که من نمیتونم،گفت خب خودت برو من نمیام،اون با من نیومد چون منو باور نداشت اما من خودمو باور داشتم برا اولین بار دو ساعت توو جاده رانندگی کردم تا هم به خودم و هم به پدرم ثابت کنم که میتونم و تونستم،استاد اینم که از شما یاد گرفتم که وقتی یکی بهم بگه نمیتونی تازه انگیزه میگیرم برای انجام دادنش و حتما انجامش میدم

    واقعا همه چیز باوره یه باوره درونی،یه باور عمیق قلبی که با تموم سلولهای بدنت حسش کنی نه اینکه تووی حرف بگیم همه چیز باوره و من دارم ریشه مسئله رو حل میکنم که من باور دارم به هرانچه توجه میکنم اساسشو وارد زندگیم میکنم و من خالق صددرصد زندگیم هستم

    استاد من تووی خوابم همش دنبال کنترل ذهنم هستم همش آگاهانه دارم باورهای ثروت سازمو تکرار میکنم یه وقتهایی فکر میکنم من اصلا نخوابیدم چون اونقدر برام واضح ست که دارم روی خودم کار میکنم که فکر میکنم بیدارم،استاد اهرم داره کاره خودشو میکنه ها،اصلا دلم نمیخواد بخوابم وقتی میخوام بخوابمم میگم بزار استفاده کنم صدای استاد رو بزارم تووی گوشم بعد بخوابم با صدای شما چندوقتیه دارم میخوابم صبح با اهرم رنج و لذت،سریال زندگی در بهشت که چقدر من مقاومت داشتم برای تکرار دیدن فایلها الان هر روز دارم میبینم بعضی از فایلها رو چندین بار میبینم این یعنی اهرم داره خوب کار میکنه تووی ذهنم

    -تووی زندگیم چه باورهای قدرتمند کننده ایی دارم که باعث شده که بخاطره شون پیشرفت کنم:

    باور به اینکه من میتونم ثروتمند بشم،من چیزی از کسی کم ندارم،من لیاقتشو دارم،من خیلی لایقم،میدیدم خانم‌هایی دارند ماشین خودشون رو میرونند هر روز بخدا میگفتم منم لیاقتشو دارم اینو از ته قلبم میگفتم که من کار ندارم چجوری منم میخوام من لایق،من نیومدم به این دنیا ببینم من اومدم که بدست بیارم،یه وقتهایی با عصبانیت میگفتم یه وقتهایی با احساس خوب نتیجه ش این شد که من چهارماهی هست که ماشین خریدم اونم براحتی.

    باورهای محدود کننده ایی که به من دادن:

    پدرم استاد تخریب کردن بچه هاشه،سالهاست که حرفشو گوش نمیدم همیشه میگم اگه نصیحت های بابام درست بودن که خودش الان به نتیجه رسیده بود،برای همین همیشه میگم اگه بابام بگه برو راست من میرم چپ چون نتیجه نمیده،پدر من همیشه درگیر حرف مردم،هر روز میگه مردم مردم مردم،یا اینکه تو نمیتونی کلا یک بار تووی زندگی مون هیچکدوم از ما رو برای کاری تشویق نکرد فقط سرکوب کرد،به قول استاد پدر من اخلاق خاصی داره،متفاوته،اما خب من خودم‌ قبل از تولدم همچین پدری رو انتخاب کردم برای همین با تمام وجودم دوسش داره فقط راهی رو که اون رفته رو من نمیرم همین،از استاد یاد گرفتم به نتایج آدم‌ها نگاه کنم نه به حرفی که میزنند وگرنه همه بلدن که حرف قشنگ بزنند…

    بولد باوری داره که واقعی نیست،درست نیست اما به نفعش داره کار میکنه،چرا اصلا من بهش بگم باورت غلطه

    یعنی اگه باوری دارم که باور قدرتمند کننده ایی اما باوره غلطیه مثه باور عدد هفت عدد ثروت من باورم خراب نکنم

    ما هممون بمباران شدیم با باورهای اشتباه،استاد دقیقا قبلا ها یه وقتهایی اینقدر ترمز تووی ذهنم بود که گریه میکردم میگفتم خدایا چرا زودتر آگاهم نکردی،از فشار ذهن اما تهش خودمو آروم میکنم میگم من در زمان درست هدایت شدم اینو باور دارم،استاد ما دانشجوهای شما هستیم شاید گهگاهی بزنیم به جاده خاکی اما تهش به شما برمیگردیم چون ما بهشت احساس خوب رو با شما تجربه کردیم،طمعشو چشیدیم لامصب خیلی شیرین و لذت بخشه برا همینه که سالهاست با شما هستم و تا زمانی که شما باشی و من باشم من همراه شما هستم.

    اون چیزی که ما باور میکنیم اتفاق میوفته اون چیزی که با تمام وجودم قبول داشته باشم

    *باور یه فکری که میلیاردها بار تکرار شده،بارها و بارها تکرار میشه،یقیقنه،یه چیزی که آدم هیچجوره مخالفشو قبول نداره این است جز این نیست،باور یه حرف نیست،یه جمله نیست،یک اطمینان قلبی در مورد موضوعیه.

    ما در مورد مسائل مختلف یه سری اطمینان های قلبی داریم که کمک کننده نیستند،یه سری باورهایی داریم که کمک کننده نیستند،چی میشه یه سری باورهایی داشته باشیم که کمک کننده باشند،چی میشه که ما یه سری باورهایی رو ایجاد کنیم که به ما کمک کنند برای پیشرفت،موفقیت…

    باورهای محدود کننده در مورد ثروت:

    باور به اینکه اگر من ثروتمند شوم از خدا دور میشم

    آدم‌های ثروتمند آدم‌های خوبی نیستند

    اگه که ثروتمند بشم باید بشم کمیته امداد،همیشه مردم از من کمک میخوان

    هرکس بامش بیش،برفش بیشتر،هر چقدر وضعم بهتر بشه،دردسرهامم بیشتر میشه و مشکلاتمم بیشتر میشه

    من به این دلیل که تووی خونواده ثروتمند بزرگ نشدم نمیتونم از لحاظ مالی پیشرفت کنم

    من به دلیل اینکه تووی فلان شهر بزرگ شدم نمیتونم پیشرفت کنم

    یا مثلا قدیما زمان شاه میشد یه کاری بکنی وضعت خوب بشه حالا دیگه فرصتها رفته

    *این حرف که من نمیرم به بولد بگم که باورت اشتباهه به این دلیل که قدرتش کاسته میشه نشون میده که این دانشمنده میدونه قدرت باور رو

    حتی اگه ما یه باور خوبی داشته باشیم که باور اشتباهی باشه،حقیقت نباشه،اما داره بهمون کمک میکنه این جواب می‌دهد

    وقتی ما به یه موضوعی علاقمند باشیم،انگیزه داشته باشیم،تمام تلاشمون رو بکنیم با بهترین ها رقابت کنیم،بهتر و بهتر میشیم…

    اگر ما باور داشته باشیم تووی یه سری زمینه ها خداوند یک نعمتی رو به ما داده،به قول معروف من استعداد ذاتی دارم در ریاضی و…اگه کسی چنین باوری رو داشته باشه مشخصاً بیشتر تووش سرمایه گذاری میکنه

    یک باوری که به ما کمک کنه که احساس کنیم یک برتری ذاتی تووی این زمینه دارم …

    چه باورهایی رو میتونم پیدا کنم که بهم کمک کنه که من این استعداد رو دارم برای پیشرفت و بعد برم سراغش

    اگر من یک هدفی رو داشته باشم و باورهای مناسبی برای رسیدن به اون خواسته رو داشته باشم،خیلی کارم راحت میشه برای پیشرفت

    *من ساخته شدم برای ثروتمند شدن

    چه باورهایی رو میتونم ایجاد کنم که کمک کنه برای پیشرفتم

    *من استعداد دارم برای ثروتمند شدن

    اینکه من باور کنم که استعداد دارم،داره به من کمک میکنه

    نکته بسیار بسیار مهم برای من:

    اون چیزی رو که من میپذیرم برام اتفاق میوفته،چه چیزهایی رو من پذیرفتم و باور کرپم که داره به من ضربه میزنه،بدون اینکه درست باشند

    استاد وقتی شروع کردم به شروع کسب و کارم همه بهم گفتن ناامید نشو شاید شش ماه اولت فروشت کم باشه اما بعد خوب میشه من دقیقا اینو پذیرفتم بعد فهمیدم چه چیزه اشتباهی رو من پذیرفتم کسب و کارهایی هستن با شروع کارشون از روز اول درآمد بالا دارند،و من دارم سعی میکنم با پیدا کردن این الگوهای این باور محدود کننده رو تووی ذهنم بشکونم و باور درست رو جایگزین کنم

    یه سری باورها تووی ذهنم داشتم در مورد یه سری مسائل که باعث شده اصلا حرکت نکنم،باعث شده که ایده های مناسب اصلا بهم نخوره

    *وقتی که ما یک موضوعی رو باور داریم به ضررمونه،تووی ذهنمون از همون اول خودمون رو دیدیم که به نتیجه نمیرسیم،قبول کردیم که به نتیجه نمیرسیم

    وقتی ما به صورت بنیادین باور میکنیم که از لحاظ مالی پیشرفت نمیکنیم اصلا نمیتونیم که تصویرشو بسازیم تووی ذهنمون که در آینده شرایط مالی خوب داریم.

    استاد این روزها که شروع کردم به کار کردن روی دوره روانشناسی ثروت یک گفتم خدایا کمکم کن که تجسم کنم که ارزوهامو دارم مثه استاد وقتی که به آرزوهاش رسید خیلی براش عادی بودن اونقدر که تووی ذهنش تصورشو کرده بود که بهشون رسیده،من تووی این مورد ضعف دارم فعلا و این جمله ی شما تیر خلاص رو برای من زد که من هنوز باور ندارم که ثروتمند میشم،برای همین دیروز خداوند بهم این ترمزمو نشون داد ایا تو اصلا باور داری که اگه روی دوره روانشناسی ثروت یک کار کنی پاداشت این خونه،ماشین،حساب بانکی و… دیدم من اینو باور ندارم فقط دارم یه چیزی رو تکرار میکنم با احساس خوب

    استاد درست میشم،من دانشجو ترم اول دوره روانشناسی ثروت یک هستم اونقدر ادامه میدم تا باورم بشه و بتونم براحتی تجسم کنم ثروتمند شدنمو.

    چه باورهایی رو دارم که پذیرفتم و داره بهم ضربه میزنه:

    باور اینکه شش ماه اولم فروشم کمه اما بعد درست میشه

    باور اینکه تووی روزهای تعطیل مشتری نیست

    باور اینکه تووی روزهای گرم مشتری کمه

    باور اینکه بازار خرابه

    وقتی که شروع میکنیم به تغییر باورهامون جهان نشانه هایی رو میاره،خداوند اتفاقاتی رو رقم میزنه که تایید میکنه تغییر رو

    جهان اونچیزی رو که من باور میکنم،تایید میکنه

    من وقتی که میخوام چیزی رو بشنوم اصلا فکر نمیکنم طرف کیه،به این فکر میکنم،این جمله،این باوره داره تووی ذهن من میاد،داره به من کمک میکنه یا داره به من ضربه میزنه،اگه به من کمک میکنه،میگیرم،اگه ضربه میزنه،رهاش کنم.

    ببینیم چی ها داریم میشنویم،ببینیم کی ها دارند به ما برنامه زندگی میدن،چی دارند میگن،ایا دارند کمک میکنند بهم برای پیشرفت…

    هر چیزی که بیاد بگه که تو توو این چیزها خوبی ولی تووی فلان چیز مشکل داری،ذهن اون چیزهایی که اصلا میگه خوبه رو قبول نمیکنه ولی تووی فلان چیز به مشکل برخواهی خورد،یا مریض میشی،خوشبخت نمیشی اونو قبول میکنه

    اگه آدم های باهوشی هستیم حواسمون هست چی میشنویم هرگز پیش طالع بین،ستاره شناس و فلان نمیریم و میگم من خودم خالق زندگیم هستم

    تووی همه ی زمینه های ببینم چه باورهایی رو بهم دادن،ببینم چی ها رو پذیرفتم

    نپذیرم چیزی که بهم ضربه میزنه

    تووی بحث مالی چه باورهایی رو دارم که ترس رو در من ایجاد میکنه

    استاد بی نهایت سپاسگزارم بابت این فایل بینظیر

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
    • -
      مهدی نامجوفر گفته:
      مدت عضویت: 1374 روز

      سلام مرضیه خانم

      شما هم اسم خواهرم هستین و چقدر زیباتر میشه زندگی اگر تمام اعضاء خانواده در این مسیر باهم باشند

      البته که تمام افراد و دوستانم در این سایت خانواده من هستند و دوستشون دارم.

      مرضیه جان کامنت زیبایی نوشته بودین و من کلی لذت بردم کلی باور خوب به ذهنم دادم و کلی باورهای خوب در ذهنم رنگ بیشتری گرفتن با تکرار و نوشتن شما دوست عزیزم.

      خیلی خوشحالم که ماشین خریدید مبارکتون باشه انشالله که به استقلال مالی میرسید دختر توانمد

      و خوشحالم و بازهم تبریک می گم که کسب و کار شخصی خودتون رو استارت زدین و انشالله که موفق هستین و در تمام فصول سال و روزهای ماه مشتری فراوان به شما مراجعه می کنه و خوشحالم دختر شجاع که به ترس هات حمله کردی و شجاعت داری و در حال رشد هستی و حتی هر چیزی رو قبول نمی کنی حتی از پدر محترم و چقدر قشنگ گفتید که اگر حرف ها با نتایج برابر بود عمل کنیم و اگر حرف قشنگ بود نتایج داغون بود حتی از نزدیک ترین افراد خانواده آگاهانه مسیر خودمون رو تغییر بدیم

      مریضیه خانم خواهر گلم خیلی خوشحال تر شدم از خواندن کامنت قشنگت که وقت گذاشتی و برای ما نوشتی و آرزوی سعادتمندی برای شما دارم در دنیا و آخرت دارم از الله یکتا.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مینا منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1079 روز

    سلام به حضرت استاد و دوستان عزیز

    استاد امروز که این فایل توی سایت دیدم شبیه اگاهی فایل قدم چهار جلسه دو هست

    البته که شما گفتین همه دوره ها شبیه هم هست ولی ممکنه در دوره ای بیشتر واضح تر توضیح داده شده باشد.باور باور باور واقعا باور سازنده افکار و سازنده زندگی مان هست

    استاد باور گذشته م یادم اومد که آبجی م گفت عربی خیلی سخته و تو ممکنه چون تو همه دروس فعالی بتونی و این طوری بود که من اول راهنمایی با قدرت رفتم جلو و بهترین دانش آموز درس عربی شدم حتی هنوز هم از گرامرشون یادمه و اگه لغات رو بدونم میتونم جمله بندی عربی خوبی بنویسم.

    باور کرده بودم از همسر و خانواده ش بترسم و همه اش تلاش کنم هرجور اونا دوست دارن باشم تا دوستم بدارند و تو زندگی مداخله ای نکنن ولی وقتی فهمیدم ترس هست و الکیه و شروع کردم به خودم رو دوست داشتن و دیگه همه رو دوست دارم و کاری که میکنم روی محبت هست .دلی دوستم دارند و روابط عالی عالی دارم.

    باور محدود کننده ای دیگه که داشتم برای خرج و مخارج اضافه م باید خودم خرج کنم یا خرج نمیکردم یا دنبال پول تو جیبی بودم ولی حالا فهمیدم من ارزشمندم و هر خرجی دارم اضافه نیست لازمم هست و به همسرجان میگم و خیلی راحت پرداخت میکنه و عشق بین مون بیشتر شده و روابط دوستانه ای داریم.

    چقدر خوب فهمیدم باور چیه و درحال پیدا کردن و اگه خوب هست قوی ترش کنم واگه بد هست پاکسازی کنم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    محمدم گفته:
    مدت عضویت: 859 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد و سلام دوستان

    خسته نباشید به اعضای گروه تحقیقاتی عباسمنش

    یکی از دریافتی ها من از این فایل ، این بود که شکست های متوالی سبب ایجاد باور های قدرتمند محدود کننده می شود .

    من در راستای اجرای ایده ای ، متوالی شکست میخوردم .

    شکست های زیاد این باور را در من ایجاد کرده که من از اجرای این ایده ناتوان هستم ، در صورتی که باید در نظر میگرفتم هر بار شکست برای من درس هایی داشته که باعث پیشرفتم شده است .

    اکنون دوباره می خواهم برای آن اقدام کنم با این باور که شکستی وجود ندارد ، بلکه با ساختن باور های هماهنگ با خواسته ام و تجربه های آموزنده میتوانم به موفقیت برسم . فقط کافیست در باد غم تجربه ها نخوابم و از ادامه دادن مسیر نا امید نشوم .

    به نظر من از دلایلی دیگری که باعث میشود ما بعضی از موضوعات را باور کنیم نقص عزت نفس است

    متقاعد کردن

    ما از کودکی آموختیم که برای شکست هایمان بهانه بیاوریم ، همین باعث ایجاد باور های اشتباه شد

    خود من در کودکی به مدرسه فوتبال میرفتم و وقتی بهترین عملکرد را نداشتم ، موقع برگشت به خانه چهره غم به خود میگرفتم و با خود میگفتم آنها که خوب بازی میکنند استعداد دارند ولی من نه .

    من این حرف در راستای دلگرمی دادن خود میگفتم اما باز هم چهره غم داشتم چون از آن طرف احساس قربانی شدن میکردم و از خدا می پرسیدم چرا من ؟ چرا من استعداد ندارم ؟

    منی که به شدت به فوتبال علاقه دارم.

    من در کودکی بسیار چاق بودم و همیشه از این مسئله رنج میبردم . وقتی که در جمع ها بحث ناراحتی ام بابت چاق بودنم پیش می کشید اطرافیان با این دلایل قصد دلگرمی دادن به من را داشتند :

    چاق بودنت به دلیل ژنتیک تو است ( پدرم اضافه وزن دارد )

    عمه ام که او هم اضافه وزن زیادی داشت میگفت : ژنتیک ما همینجوری است آب هم که میخوریم چاق میشویم و …….

    آن ها قصد دلگرمی مرا داشتند ولی نتیجه عکس داشت

    خدایا چرا من ؟ همیشه این سوال در من وجود داشت

    خب چرا من خودم را با وجود شکست ها ارزشمند نمی دانستم ؟ چرا بهترین عملکرد را میخواستم نه عملکرد بهتر را

    من عزت نفس خود را برای قبول کردن نقص ها و شکست ها از دست داده و همچنین تعریف خوبی از شکست نداشتم .

    این نقصی بود که با هدایت خداوند و آموزه های استاد پیدا شده و قصد دارم تا آخر عمرم روی آن کار کنم.

    خداوندا سپاسگزارم ، استاد سپاسگزارم . گروه تحقیقاتی عباسمنش سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 87 رای:
    • -
      مینا منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1079 روز

      سلام دوست عزیز

      خدا را شکر به سایت هدایت شدی و از این به بعد زندگی ت در بهشت خواهد بود

      آره دوست عزیز شروع کن به تاکید جمله من ژن خا خانواده هستم و از کل باورهای خانواده جدا شو و مسیر خوشبختی رو پیش بکش

      منم در ابتدا که اومدم سمت کتابهای انگیزشی و اساتید انگیزشی خانواده منو مسخره کردن اینا الکیه و میخوان پول با زحمت درمیاری رو راحت ازت بگیرن و دیوونه ای

      ولی من گفتم میخوام راه جدایی از شما بروم و البته که دوستم رو دیدم که موفق شده خوب راغب به این مسیر شدم و فهمیدم راه درستیه

      حتی من باور داشتم خانوادگی کارگر و دولتمرد بودیم و کار آزاد نمی تونیم پیش ببریم خوب فعلا از کارگری کشیدم بیرون و اتفاقای خوبی در راه خواهد بود.

      آره ببین راه و عقیده که خانواده و خاندان دارن اگه حال خوب میده و احساس خوب میده و نتیجه موفق آمیزی براشون داشته باور کن و عمل کن

      اما اگه میبینی باورشون حس خوبی نمیده حال خوبی نمیده بدون اشتباهه. سعی کن اون باور رو پاکسازی کنی

      برای شکست های متوالی توی مسئله ای که میگی میتونی بشینی ببینی چی اشتباهه شاید ابزار شاید استاد شاید مکان هرچی پیداش کن و رفعش کن

      من میرفتم کلاس خیاطی ولی خیاط نمیشدم و میگفتم من استعداد خیاطی ندارم و ناامید میشدم ولی بعدش فهمیدم چرخ خیاطی خوبی ندارم و مدام دوخت تمیزی ندارم که استادم بهانه میگیره و میگه پس کن و مسئله حل شد و فهمیدم هیچکی بچه بوده خیاط به دنیا نیومده تمرین و تکرار خیاط شده.

      میتونی از نوزاد ها الگو بگیری برای راه رفتن ابتدا چندین بار زمین میخورن ولی از تلاش دست نمیکشن و باور نمیکنن استعداد ندارن چون هنوز با این کلمات اشنا نشدن درکش نمیکنن(بهتر) و بالاخره را می افتن

      در پناه حق موفق و خوشحال و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      شمیم کردستانی گفته:
      مدت عضویت: 1520 روز

      اقدام،اصلاح ، بازخورد

      اگه از این شیوه استفاده کنی همیشه

      دیدگاهت تغییر میکنه به شکست

      و تو شکست نمیمونه و باعث پیشرفتتم میشه

      فقط باید تند تند ازش استفاده کنی

      تا روند رشدت سریعتر بشه

      یک دفتر بردارید

      ی ایده کوچیکی که مربوط به بیزنستون رو اجرا کنید و بعد اگه اصلاحی لازم داشت اون رو اصلاح کنید و بازخوردش رو باتوجه به مخاطبین و مشتریاتون مشاهده کنید و اینکارو دوباره و دوباره انجام بدین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سهیلا سلیمی گفته:
      مدت عضویت: 949 روز

      سلام محمد جان خیلی لذت بردم از توضیحاتتون چقدر زیبا نوشتید وچقدر عالی درک کردید که چطور فقط باورهای غلطمون اون هم اول از اطرافیان که ماشاالله وبعد که بزرگتر میشیم دیگه خودمون شروع به سرزنش خودمون میکنیم اما اینک فهمیدیم که دیگه فرافکنی نکنیم وبا قدرت جلو بریم واز خدا هدایت بطلبیم

      بازهم ممنون از توضیحات زیباتون شک ندارم که آدم موفقی میشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Shahla گفته:
      مدت عضویت: 2563 روز

      سلام بشما دوست عزیز.

      آقامحمد بسیار سپاسگزارم ازشما بخاطر کامنت عالی ای که نوشتین و هدایتی شد ازسمت خداوند برای من.

      میدونید چیه اون قسمت اول کامنتتون که درباره اینکه وقتی شکست‌های پی درپی دریکاری پیش میاد این باور ساخته میشه که من نمیتونم.

      چقدر سلولی درک کردم حرفتونو

      . راستش کارو حرفه اصلی من ساختمانی هست. حالا اومدم درکنارش طبق هدایت خداوند شروع کردم به یادگیری بازارهای مالی. چقدر از خودم و عملکردم از اینکه بدون کلاس حضوری رفتن تونستم چقدررر یاد بگیرم و رشد کنم راضی بودم البته وقتو انرژی زیادی هم براش گذاشتم. تااینکه این 40 روز اخیر دیگه شروع کردم وارد معامله شدن و هربار اون نتیجه دلخواهم نمیشد و وای نمیدونید چه حال بدی بهم دست می‌داد و خلاصه باتکرار این این رویه و نتیجه نگرفتن این نجوای پررنگ که من نمیتونم شروع شد تو وجودم و به هیچ طریق نتونستم خودمو آروم کنم و این مساله را برای خودم حل کنم. درکنارش آدمی هم نیستم که یکاری را نیمه و بدون نتیجه گرفتن رهاش کنم باید بهش مسلط بشم نتیجه بگیرم بعد اگر دوستش نداشتم بیخیالش بشم. اگر به این شکل بیخیال میشدم این موضوع برای همیشه آزارم میداد. یکار نیمه تموم ثبت میشد تو وجودم و باعث حال بدم میشد. دیروز از خدا هدایت خواستم که خدایا یچیزی بمن بگو تا وجودم آروم بگیره و این کلمه نتونستن درین حرفه خاموش بشه. تااینکه الان با کامنت شما روبرو شدم و اون قسمت که نوشتین این شکستها براتون درس داره و باعث پیشرفت میشه ناخودآگاه چهره ادیسون جلوی چشمام اومد و اون 999 بار تلاشش برای اختراع برق و نوع نگرش و دیدگاهش به این موضوع

      بخدا انگار تصویر ادیسون را توی آزمایشگاهش دیدم که به چه شکل داره باانگیزه راههای مختلف را امتحان میکنه برای تحقق خواستش. و همون لحظه این واژه نتونستن درین مورد و درین بیزینس و ایده پودر شد و ازبین رفت. چه حس رهایی ای بهم دست داد. الهی صدهزار مرتبه شکر. انگار یه بار چندین تنی از رو دوشم برداشته شد.

      من هر ایده ای که توی زندگیم پیش اومده را انجام دادم و تو همشونم موفق بودم. اصلا درنگ نمیکنم میزنم تو دل ترسهام.

      و وقتی ترس میاد تو وجودم برای انجام کاری بخودم میگم حالا مثلا نشه نهایتش میخواد چی بشه و بدترین حالت اون موضوع را درصورت نشدنش برای خودم بازگو میکنم و میگم ببین شهلا درنهایت مثلا اینطور میشه که فوقش بشه. اونقدرا هم مهم نیست اگر بدترین حالت پیش بیاد و وقتیم بش فکرمیکنم میبینم اصلا اون بدترین حالت واقعا اونقدرا هم بد و وحشتناک نیست. و تا به این شکل نگاه میکنم به اون ترسه انجام کار راحت میزنم تو دل ترس و میرم برای انجام ایده و کار مدنظر و چقدرم توش موفق میشم.

      به هرحال بسیار ممنونم ازشما و از خدای خودم که هربار به شکلی منو هدایت میکنه.

      بهترین‌های خداوند نصیب شما دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محمدم گفته:
        مدت عضویت: 859 روز

        سلام

        سپاسگزارم دوست عزیز برای وقت گذاشتن و نوشتن تحربه خودتون .

        همان لحظه ای که داشتم بخش اول کامنت رو مینوشتم دقیقا من هم همان تصویر ادیسون داخل آزمایشگاه رو داشتم .

        نکته ای که خیلی برام جالب بود انگار متن ، تصویر را هم انتقال میدهد.

        اکنون درک من از فرکانس بیشتر شد.

        درکی که باعث میشه باور کنم چرا قرآن کتاب فرکانسی است و چرا هر بار دریافتی جدیدی از آن دارم .

        همین موضوع با فایل های استاد هم مطابقت داره .

        چیزی به نام تکرار وجود ندارد بلکه دوباره خواندن و دوباره شنیدن ، دوباره دیدن و ….. ما را به تکامل وا میدارد .

        دیگر دوباره گوش دادن به فایل ها را به معنای تکرار نمیدانم . ( در ناخوآگاه ام کلمه تکرار به معنای عملی که خسته کننده است )

        اکنون با جا به جا کردن جایگاه رنج و لذت در ذهنم با شوق فایل ها را گوش میدهم چون میخواهم باز نکته جدیدی دریافت کنم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    بانام خداوند زیبایها

    سلام وصدسلام براستاد عباسمنش عزیز استادشایسته نازنین دیگرعوامل سایت وهمه سروران گرامی عضوسایت عباسمنش

    خدایاشکرت که بعدازمدتها شاهد فضای رویایی وبهشتی پارادایس وچهره نورانی استاد عزیزمون بودیم

    استادعزیز حسابی دلتنگتان بودیم

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    میخوام بدون هرگونه مقدمه برم سراغ اصل مطلب وموضوع این فایل بی نظیر

    ” چه موضوعی راباور کرده ای؟”

    مثال من برمیگرده به مسابقات این فصل لیگ برتر فوتبال ایران

    من هوادار پرپاقرص ورزش فوتبال ودرایران هوادارتیم استقلال تهران هستم

    پیش ازشروع فصل جدید پس از کش قوس‌های زیاد آقای جوادنکونام بعنوان سرمربی تیم انتخاب شد وباتصویب قانون سقف بودجه برای خرید بازیکن توسط باشگاه‌ها محدودیت‌هایی برای باشگاه‌ها ایجاد شدکه این موضوع ازهمان روزاول مورداعتراض سرمربیان تیم‌ها ازجمله آقای نکونام قرارگرفت نهایتا باشگاه‌ها بارعایت همین قانون تیم‌های خود رابستند ولیگ شروع شد متاسفانه ازهمان هفته های اول آقای نکونام شروع به بهانه جویی کرد که بدلیل رعایت سقف بودجه باشگاه نتونسته بازیکنان موردنظرش راخریداری کند لذا بااین شرایط هیچ قول قهرمانی نمی‌دهد

    تااینکه رفته رفته ازهفته هشتم تیم استقلال به صدرجدول لیگ صعود کرد اما آقای سرمربی همچنان شکایت میکرد وگلایه مند بود که عده ای نمی‌خواهندونمیگذارند استقلال قهرمان شود ودچارتوهم شده بودکه زمین زمان بااستقلال دشمنی دارند وایشان هرهفته حتی پس ازبرد تیم هم حرفای اول فصل راتکرارمیکرد واین موضوع به بازیکنان تیم هم القا شده بود که نمی گذارند استقلال قهرمان شود.بااین شرایط تیم تاهفته بیست هفتم درصدرجدول بود ومتاسفانه آقای نکونام پذیرفته بود وباورکرده بود که نمی‌گذارند استقلال قهرمان شودحتی دراین مدت به پیشکسوتان استقلال که گفته بودند استقلال باهمین بازیکنان هم توان قهرمانی داردبشرط اینکه آقای نکونام واردحاشیه نشود ودست ازبهانه جویی بردارد هم تاخته بود وانها راخاین خطاب کرده بود

    خلاصه اقای سرمربی باور کرده بود وپذیرفته بود که استقلال نبایدقهرمان شود

    درنتیجه تیمی که بیش ازبیست هفته صدرجدول بود درسه هفته پایانی صدرجدول رابادست خود به تیم پرسپولیس واگذار کرد ودرنهایت هم درهفته پایانی بااختلاف یک امتیاز پرسپولیس قهرمان شد که واقعا شایسته بود

    چرا؟ چونکه آقای نکونام درذهن خود این موضوع راه‌جاانداخته بود که فدراسیون وکمیته داوران وعوامل برگزاری مسابقات نمی‌گذارند تا استقلال قهرمان شود واین درشرایطی بود که عدم وجود کمک داورویدیویی “وی ای ار” واشباهات داوری مشکلاتی برای همه تیمها ایجاد کرده بود وبه نوعی اشتباهات داوری گاهی به ضرر یک تیم وگاهی به نفع همان تیم رقم می‌خورد هرچند به قول استادنازنین شکایت وگله مندی آقای نکونام برحق ودرست بوده باشد مهم اینکه اینو باورکرده بود ودرنهایت تلاش بازیکنان راپس ازیکسال هدرداد وهواداران دههامیلیونی استقلال راناامید کرد واین درشرایطی بود که فرمان قهرمانی دست خودش وتیمش بود اگردرهفته بیست هفتم تیم نساجی راشکست داده بود قهرمان شده بود

    حال درمقابل این باوراشتباه دوفصل پیش آقای فرهادمجیدی سرمربی استقلال شد ودراولین مصاحبه خودش باتوجه به مشکلات تیم ومشکلات ساختاری ورزش ایران ازجمله فوتبال ونحوه برگزاری وبرنامه ریزی مسابقات اعلام کردشایدعده ای دوست ندارند وسنگ اندازی کنند تاتیمش موفق نشود اما محکم روی میزمصاحبه کوبید وگفت من درمقابل همه مشکلات می ایستم واستقلال رابعداز چندسال قهرمان میکنم

    وبااین باور بازی‌ها راشروع کرد ودرنهایت هم تیم استقلال بعدازچندین سال بایک رکورد شگفت انگیز وبدون باخت قهرمان لیگ برترایران شد

    این است تفاوت دیدگاه‌ها وباورها

    درپایان تشکرویژه دارم ازاساتید نازنین و ازدرگاه ایزدمنان برای همگان آرزوی موفقیت و پیروزی دارم

    خداحافظ ونگهدار هممون باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 128 رای:
    • -
      امید گفته:
      مدت عضویت: 2335 روز

      ممنون آقای ابراهیمی عزیز از کامنت بسیار زیبایت

      در همان هفته هایی که استقلال در صدر جدول بود و این گلایه‌ها و غر زدنهای آقای نکونام را در سایت‌های ورزشی خوندم

      گفتم طبق قانون نباید امسال استقلال قهرمان بشه

      چونکه این مربی داره شکست و قهرمان نشدن جذب میکنه

      و موقعی که پرسپولیس قهرمان شد من بار دیگر به این راه و به این قانون بیشتر از قبل ایمان آوردم

      که با فکر و باور میتوانم همه خواسته‌هامو عملی کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        اصغر و پرسیلا گفته:
        مدت عضویت: 1494 روز

        بانام خدا

        باسلام وعرض ارادت خدمت شمادوست عزیز جناب امیدخان عزیز

        بسیارسپاسگزارم از ابرازلطف جنابعالی

        امیدوارم روزی برسد تاجامعه ورزش کشورمان ازمربی گرفته تابازیکنان هنگام باخت بجای توجیه شکستها حرفه ای عمل کنند ومسئولیت شکست رابپذیرند وشکست رو یه تضاد بدونن ودرسهای لازم را بگیرند وروح جوانمردی وفرپلی درعرصه ورزش کشور به منصه ظهوربرسه تا همه ازورزش لذت ببرند واین باورتقویت بشه که همه چیز دست خودمون هست ولاغیر

        درپناه الله یکتا همیشه ورزشکار ورزش دوست وتتدرست باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          امیرعلی محبی گفته:
          مدت عضویت: 1608 روز

          چقدر عالی و قشنگ توضیح دادید به وسط کامنت زیباتون که رسیدم گفتم ای کاش با فرهاد مجیدی که سرمربی قبلی استقلال بوده مقایسه کنید که به زیبا ترین شکل ممکن توضیح دادید ، و یک موضوع دیگر که خیلی دوست دارم بگم تیم رئال مادرید هست ، این تیم به قولی انگار باور کرده که استاد کامبک زدنه و در چمپیونز لیگ حد اقل 1 کامبک رو داره ، و در یک سال با 4 کامبک به فینال رسید ، اینقدر این موضوع باور پذیر شده که رئال مادریدی ها برای کُری خونی میگوییند هیچوقت از دقیقه 80 به بعد به رئال مادرید گل نزنید چون کامبک میخورید

          در پناه نور و عشق باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    اسداله زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 1274 روز

    وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

    هر آنچه که در آسمانها و در زمین است، مسخر شما کرده ایم. و در آن نشانه هایی است برای کسانی که مى‏ اندیشند﴿الجاثیه/13﴾

    به نام رب العالمین

    سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر و بانو شایسته گرامی و همه عزیزانم

    چه موضوعی را باور کرده ای؟

    کلمه «باور» یکی از چالش ها و دغدغه های من هنگام آشنایی و ورود به مباحث توسعه فردی بود. با اینکه قبلا از آشنایی با استاد خیلی این کلمه را می شنیدم ولی هیچ کسی نبود که برای من بصورت شفاف و ساده و واضح توضیح دهد که باور چیست؟ و چرا همه موفقیت ها یا شکست های ما آخرش به این کلمه ختم می شود؟!

    این موضوع وقتی برایم بغرنج تر میشد که تا می گفتیم چرا موفق نمی شویم؟ چرا پولدار نمی شویم؟ و هزاران چرای دیگه … توپ و مینداختن زمین باورهامون و میگفتند برای اینکه باورهات خرابه! و در میرفتن و کسی نمی اومد بگه خوب حالا من باور خراب چه جور باید «باور» بسازم؟ و هی تکرار می کردند که برای تغییر نتایج زندگیم و رسیدن به موفقیت باید باورهایت را تغییر دهی! و بلافاصله پشت بندش این جمله ناامید کننده می اومد که باورها نتیجه نسل ها افکار و فرهنگ و گفته ها و شنیده ها و آداب و سنن و ادیان ما در زندگی هستند و یک شبه بوجود نیامده اند که یک شبه از بین بروند! و این آگاهی ها برای من بیشتر ناامیدکننده بودن تا امید بخش!

    خدا رو شکر در این زمینه خیلی زود تکاملم رو طی کردم و بعد از گذشت یک سال که با اساتید مختلفی چه به صورت مجازی و چه بصورت حضوری کار کردم. هدایت شدم به استاد عباسمنش گرانقدر و این سایت الهی و ایشان شدند بهترین و آخرین استاد من. و همواره خداوند را بابت این هدایت و آشنایی شکرگزار و سپاسگزارم.

    لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ / خدا را به پاس آنکه شما را هدایت نموده به بزرگى یاد کنید.(حج/37)

    …………………………………………………………

    باور چیست؟ و چگونه ساخته می شود؟

    «باور» یعنی شیوه فکر کردن و عمل کردن.

    باور با تکرار افکار در ذهن ساخته می شود.

    باور با منطقی کردن انجام یه اتفاق در ذهنمان بوجود می آید.

    باور با یافتن الگوهای مناسب در زمینه های مختلف ساخته می شود.

    باور با یافتن شواهد و نشانه های تائید کننده یک آگاهی یا گفته در زندگیمان ساخته می شود.

    وقتی که قانون اینست که تمام اتفاقات زندگی مان بدون استثناء نتیجه افکار و باورها و کانون توجه ماست و ما داریم با حرف زدن؛نگاه کردن؛ شنیدن؛ توجه کردن؛ فکر کردن به موضوعات مختلف داریم به جهان فرکانس می فرستیم و جهان هم مانند آئینه اتفاقات و شرایط و آدمهایی و ویژگی هایی رو از همان جنس فرکانسی که فرستادیم در زندگیمان بوجود می آورد و اینگونه ما خالق 100% زندگی خویشیم!

    وقتی که داریم کامنت می نویسیم؛ داریم باور می سازیم.

    وقتی که داریم کامنت می خونیم؛ داریم باور می سازیم.

    وقتی که داریم فایل میبینیم یا میشنویم؛ داریم باور می سازیم.

    وقتی که داریم زیبائی ها رو می بینیم؛ داریم باور می سازیم.

    وقتی که داریم ثروت ها رو می بینیم؛ داریم باور می سازیم.

    وقتی که داریم موفقیت ها را دنبال می کنیم؛ داریم باور می سازیم.

    وقتی که داریم روابط خوب رو می بینیم؛ داریم باور می سازیم…. پس ما دائما در حال ساخت باور هستیم. و اینکه باور قدرتمند کننده می سازیم یا باور مخرب؛ این بستگی به نوع انتخابمان دارد.

    استاد چند روزه که دارم کامنت های قدم سوم دوره 12 قدم رو میخونم. و امروز در مسیر برگشت به منزل یهو به ذهنم اومد که من روزی بیش از 7-8 ساعت در سایت هستم و مشغول مطالعه و نوشتنم. و این 880 روزی که عضو سایتم به جرات میتوانم بگویم از تمام دوران تحصیلم و کارم بیشتر مطالعه کرده ام! پس باید هم بیشتر از کل آن سالها در زندگی من تغییر و نتیجه حاصل شده باشه.

    هر چقدر که ما ورودی هایمان را کنترل می کنیم و آگاهانه داریم به نکات مثبت و الگوها و موفقیت ها و ثروت ها و روابط خوب… توجه می کنیم؛ و نتایج این توجه را در زندگیمان تائید می کنیم یعنی داریم در آن مورد باور می سازیم و هر چقدر این سیکل و چرخه ادامه پیدا کند (که فرایندی ابدی است) باورهای ما قوی و قویتر می شوند و این قدرت باور انتهایی ندارد. پس اینگونه نیست که باورهای مخربی که مثلا طی نسل ها به ما رسیده است؛ نیاز به همان تعداد سال برای از بین بردن و بوجود آمدن نتایج داشته باشند. بلکه به محض اینکه ما شروع به تغییر شیوه فکر کردن و کنترل ورودی هایمان می کنیم؛ نتایج هم کم کم بوجود میاد و هی با تقویت کردنشان نتایج هم بزرگ و بزرگتر می شود.

    ………………………………………………………………..

    آیا این آگاهی کمکی به من می کند؟

    شاید به حرات می توانم بگم این سوال مهمترین و اصلی ترین معیار زندگی من در مواجهه با مسائل و آگاهی هایی است که از قرآن؛ استاد؛ جامعه و یا جاهای دیگه دریافت میکنم. وقتی قانون اینست که هر چیزی رو که باور کنیم؛ از همان جنس وارد زندگیمان می کنیم آنوقت دیگه تکلیف من با خودم، با خدایم، با خانواده و اطرافیان و جامعه و هستی مشخص است. حتی سعی میکنم از آیات قرآن برداشتی داشته باشم که بهم کمک بیشتری بکنه و صرفآ به ترجمه هایی که شده اکتفا نمی کنم.

    وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم می بینم چقدر روح من تشنه این آگاهی ها بوده! برای همین نه تنها مقاومتی در دریافتشان نداشتم بلکه فقط و فقط تائید کننده و محکم کننده و تصدیق کننده ذات و روحم با این آگاهی ها بوده است. و همیشه درونم در برابر این آگاهی هایی که به اسم قرآن و دین و مذهب تو ذهن ما می کردند مقاومت داشتم و درونم آنرا پس میزد. بعنوان مثال من اگه اراده کنم میتوانم صبح برم کربلا و نجف و عصر برگردم خونه. اینقدر رفتن به عتبات عالیات (به قول مردم) راحت و نزدیک است. ولی همواره در درونم اینکار را شرک می دانستم و حتی یکبار برای حاجت گرفتن و زیارت کردن من در فرکانس رفتن قرار نگرفتم و چنین چیزی برای اطرافیانم تعجب انگیز است. این به معنی بی احترامی به این بزرگواران نیست. و همواره دوست دارم اگر روزی رفتم نه برای حاجت گرفتن و زیارت کردن بلکه برای سیاحت و مرور بخشی از تاریخ هستی بروم.

    استاد در هین نوشتن این کامنت یهو هوا ابری شد و برای یکی دو دقیقه بارون تندی زد که منو یاد پارادایس انداخت و هوا رو یه خورده تلطیف کرد. خدایا شکررررت برای این نعمت که در این ماه سال خیلی کم سابقه است.

    استاد آگاهی های جلسه قرآنی قدم سوم دوره 12 قدم منطبق بر آگاهی های این فایل است. در آنجا گفتید که: ما به اندازه ای که ما توانائی هایمان را باور میکنیم؛ ازشان استفاده می کنیم! تفاوت ما با سلیمان ها و ایلان ماسک ها تفاوت باورها و خودباوریمان است.باور حضرت سلیمان به بخشندگی خداوند و احساس لیاقت بالای اوست که از خداوند می خواهد که ثروتی بهش عطا کند که نه تنها از ازل تاکنون به کسی نبخشیده است. بلکه تا به ابد هم به کسی نخواهد بخشید! و اینگونه با یک باور مناسب ثروتمندترین انسان کل هستی میشود. اینست قدرت باور و نتیجه باور. در حالی که ما از درخواست کوچکترین نیازهایمان هم از خداوند عاجزیم و خودم قبلا مثل خیلی ها باورم این بود که خدا خودش مگه نمیدونه، من چرا بگم؟!!! که این ها همه از تفاوت باورها و نگاهی است که ما به خداوند داریم. دانستن اینکه خداوند هستی را به تسخر ما درآورده است؛ چقدر می تواند به ما قدرت بدهد. این که باور کنیم روح خدا در ما دمیده شده؛ اینکه باور کنیم ما خودمان خدائیم و ذره ای از ذات لایتناهی خداوندیم؛ اینکه ما خلیفه الله روی زمینیم؛ ما عزیزکرده خداوندیم… اینها چقدر می توانند به ما قدرت بدهند؛ انرژی بدهند و ما را با انرژی منبع و خودمان در یک راستا قرار دهد.

    استاد شما در دوره قانون آفرینش یه مثال خوب زدین در مورد موفقیت و باورها که خالی از لطف نیست اینجا بار دیگر مرورش کنم. شما گفتید که برای کسی که تحصیلات دانشگاهی و یا حتی سواد نداره، این باور که داشتن تحصیلات و سواد باعث موفقیت نمی شود باور درست و کمک کننده ای است. و برای یک فردی که تحصیلات دانشگاهی دارد، داشتن این باورد که افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند؛ افراد موفق تری اند باور مناسبی است. این مثال به خوبی برایمان واضح میکنه که هیچ چیزی در این جهان مطلق نیست؛ هیچ چیز کاملا درست یا غلطی در این جهان نیست؛ همه چیز برمی گردد به نوع نگاه ما؛ همه چیز بر می گردد که ما چگونه به مسائل و آگاهی ها نگاه کنیم و باوری بسازیم که بهمان کمک نماید. این همان اصلی است که شما همواره بر آن تاکید دارید و از رفتن به فرعیات و حواشی و جزئیات بر حذرمان می دارید.

    نمونه های کوچکی که من باورشان نکردم و انجامشان دادم مثل یاد گرفتن اصولی شنا در بزرگسالی بودو در حالیکه همه دوستام میگفتن دیگه دیره باید از کودکی میرفتیم آموزش و من شنا رو یاد گرفتم و آنها همچنان با آن باورها مانده اند. یا یادگیری خط خودکاری. من تا همین چند سال پیش خط خوبی نداشتم و همیشه دوست داشتم عالی بنویسم. از زمان پندمیک شروع کردم بصورت مجازی تمرین کردن و الان هر کسی خط منو میبینه لذت میبره و به خصوص خودم وقتی دوره ها رو با حوصله و عشق نت برداری میکنم واقعآ از دیدن خطم خودم عشق میکنم. موارد زیادی ازین موارد تو زندگی همه مان است که بهمون ثابت میکنه که خیلی محدودیتهایی که برای ما ساختن واقعیت ندارد و یک باور مخرب و بی اساس است.به همین مقدار بسنده میکنم و بار دیگر ممنون سپاسگزارم از شما و مریم جان برای هدایت ما به مسیر توحید و انسانیت. در پناه خداوند در دنیا و آخرت سعادتمند باشید.یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 394 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      به نام الله مهربان

      سلام و درود به استاد عزیزم و مریم بانوی دوست داشتنی

      سلام به شما دوست عزیز ک خوندن کامنت هاتون بسیار به من انگیزه و اشتیاق میده

      چند روزی است ک بسیار دلتنگ استاد بودم و از خدا خواستم ک استاد ی کلیپ بذارن من ایشونو ببینم دلم براشون تنگ شده هر چند کلیپ های دوره و فایلها رو می‌دیدم ولی دوست داشتم به تاریخ روز ایشان رو ببینم ک خدا رو شکر محقق شد.

      از اونجایی ک فقط قسمت اول کلیپ برای من باز شده و نمیدونم چرا بقیه فایل باز نمیشه و من گفتم خیری در اون هست بذار برم کامنت ها رو ببینم

      کلی ذوق کردم خداااایا استاد هنوز کلیپ نداشته 10صفحه کامنت اومده و این یعنی عشق شوق و احساس خوب که توی این سایت موج میزند.

      هدایت شدم به کامنت شما و تا اسمتون رو دیدم ذوق کردم که خدایا چی قراره بهم بگین

      آقای زرگوشی دوست فوق العاده چقدر کامنتتون عالی بود چقدر درس و نکته برای من داشت

      من همین چند دقیقه پیش در یک احساس نامناسبی بودم برای همین سریع اومدم سایت استاد

      و الان با کامنت شما دقیقا فهمیدم ک بله این احساسم برای باوری هست ک در وجودم هست .

      باورهای مخربی ک باید براشون منطق درستی پیدا کنم. مثلا باور اینکه همسر من تعیین کننده و مشخص کننده همه مسیر زندگی است من از کودکی تمام زنان خانواده ام را میدیم ک میگفتن مرد خدای دوم زن است عجب شرک آشکاری

      یا مرد هست ک باید راضی باشه یا اجازه بده و… خیلی از همین عناوین

      یعنی من این مدت دارم روی باورهای ثروتم توانایی هام و .. کار میکنم اما هر بار میبینم یه جایی کم میارم ترمزم کشیده میشه نمیتونم جلوتر برم

      و این همان باورهایی هستن ک من بهشون توجه نکردم من با تمام توانمندی آگاهی و… با تمام ساختن باور در خصوص کنترل ورودی هام مراقبت از دیدن ها و شنیدن ها و تحسین کردن زیبایی ها و احساس خوب داشتن توکل کردن تسلیم بودن در مقابل خدا

      یه جاهایی سردرگم میشم و نمی‌دونستم چرا

      امروز داشتم برای تابستانی برنامه ریزی میکردم هدفگزاری میکردم ک یکهو رسیدم به محرم و صفر

      یک پیشنهاد به همسرم دادم و ایشان از اونجایی ک بسیار مذهبی و متعصب هستن گفتن توی محرم و صفر و یکهو دلم لرزید

      ترسیدم سریع گفتم لاخوف چرا ترسیدم دیدم یه باور اومد بیرون ک اگر در محرم و صفر شاد باشید و در غم امام حسین غمگین نباشید اتفاق بسیار بدی برای شما یا عزیزانتون می افته و داستان‌هایی ک خانواده ام تعریف میکردند از کسانی که به عزاداری اهمیت ندادن و دچار چه بلاهایی شدن

      گفتم خدایا الان زمان جهاده اکبره

      چی رو باور کردم این باور این ترس واهی است یا واقعی ؟

      اصلا مگر توی دوره های استاد من نفهمیدم ترس یعنی شرک به خدا .

      چند مورد اومد توی ذهنم

      اول اینکه باید در لحظه حال زندگی کرد پس من هدف گذاری میکنم و از لحظه حال لذت میبرم

      دوم اینکه به خدا توکل میکنم یک درصد من بقیه به دست خداوند

      سوم اینکه قرار نیست من و همسرم یک نگرش و آگاهی داشته باشیم من سعی میکنم مسیر خودم را برم و خداوند ایشان رو در مسیرم قرار خواهند داد

      هنوز باید فکر کنم

      امیدوارم نت یاری کنه کلیپ استاد رو ببینم که دقیقا آنچیزی هست ک من باید بشنوم درک کنم و عمل کنم.

      سپاس از شما که نکات بسیار مهمی برای ما کامنت گذاشتید

      در پناه خدا باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
      • -
        زهره گفته:
        مدت عضویت: 768 روز

        سلام مریم عزیز

        دیروز فایل استاد رو دیدم و اینترنتم تموم شد و نشد بقیه رو ببینم و گفتم کامنت که میتونم بخونم_کامنت آقای زرگوشی رو خوندم عالی بود خدا خیرش بده؛گفتم خودم جدا چیزی ننویسم زیر کامنت آقای زرگوشی بنویسم که تشکر هم باشه از ایشان

        اما نشد

        تا دوباره امروز صبح فایل استاد رو کامل دیدم و گفتم دوباره بیام سراغ کامنت آقای اسدالله عزیز که خیلی بهم چسبید

        و اما دیدگاه شما رو دیدم

        به نظرم این هم لطف خدا بود

        چون دیروز میگفتم شاید من اون همه قوی و قدرتمند نشدم و شاید به درد کسی نمیخوره

        اما کامنت شما رو که خوندم یاد دو سال پیش خودم افتادم

        آره مریم جان؛من 32سالمه

        و دو تا بچه پسر دارم و همسرم کارمند

        تو فامیل ما از اول توی سلول های مغزمون کردن که حرف زدن رو حرف شوهر و مخالفت کردن با ایشان برابر است با کفر!!!و وای به روز همچین زنی

        زندگی من به دو دوره تقسیم میشه

        به 30سال قبل و این 2_3سال اخیر

        زمانی که وابسته بودن محض به همسرماز بی برنامه و بی هدف بودناز توسری خوردن ها_از تحقیر شدن ها ؛یعنی دقیقا جهنم رو لمس کردن پناه بردم به خداوند و هدایتم کرد به سایت استاد

        قبل از هر چیزی بذار یه اصل مهم بگم چون خیلی خیلی این مدت خودمو اذیت کردم«همه چی کم کم و تدریجی»

        برای من هم اتفاق میفتاد که دوستی می‌نوشت من توی سه ماه که با استاد بودم این کارو کردم ،اون کارو کردم

        ولی برای من به نظرم 6ماه طول کشید که بفهمم توی چه جهنم خودساخته ای بودم

        البته خود ساخته بودنش هم یک سال طول کشید که باور کنم،با اینکه استاد این محور تمام صحبت هاشه که خودت اتفاقات رو بوجود میاری_ولی من یک سال طول کشید که کنار بیام و در واقع اطرافیانم بخصوص همسرم رو ببخشم و تمرکز کنم روی خودم

        پس شاید اون دوستان یه زمین آماده بذر از قبل داشتن ولی من و امثال من یه زمین 8سال کشت نشده ای که هیچ رسیدگی به خودش نداشته

        این از این

        و اما من و همسرم

        روزی که ازدواج کردیم ،من لیسانس گرفتم _اما ایشون فقط گفت من دوست ندارم بری سرکار

        ومن با اینکه همون اول خدا هدایتم کرد و من تو قسمت نهضت آموزش و پرورش مشغول شدم ولی با دوبار غر غر کردن شوهرم دیگه ادامه ندادم

        چرا؟؟؟

        چون باور داشتم اگه گوش نکنم زن بدی میشم و ممکنه زندگیم از هم بپاشه

        چون باور کردم تمام زندگی من بستگی به این مرد داره و باید از تمام هر آنچه خودم دارم بگذرم تا فقط اونو راضی نگه دارم که بشم زن زندگی

        آخ آخ چه تعریف هایی از زن زندگی!!!

        دیگه با همین وضع فلاکت بار گذشت و گذشت تا چند سال پیش

        یه روز تصمیم گرفتم گفتم اینطور که نمیشه ،حداقل خونه هستم و سواد دارم یه کاری برای این بچه انجام بدم که حس خوبی بهم دست بده

        گفتم هزینه کلاس های بیرون رو که ندارم

        پس خودم یه چیزی رو رایگان و مجازی یاد بگیرم و یادش بدم

        و این شد شروع

        کمی جلوتر که رفتم ،گفتم چه خوب من میتونم اینو به چند نفر دیگه هم آموزش بدم

        و به همسرم گفتم؛گفت زهی خیال باطل

        مگه من میذارم….دوباره 8سال پیش تکرار شد

        اما من دیگه جوابش رو ندادم و فقط روی کار خودم تمرکز کردم

        یاد گرفتم و یاد گرفتم و بهتر و بهتر شدم ؛همه چی هم کاملا رایگان و فقط با حمایت خداوند(دیگه شاید خدا تو این مدت هزاران جا منو معرفی کرده و بهم ایده داده)

        و خلاصه که با وجود تمام نمی‌ذارم نمی‌ذارم های شوهرم من رفتم و گشتم دنبال آموزشگاه برای تدریس

        قضیه آموزشگاه هم کامل مفصل و هدایتیه که خداوند منو به اون سمت فرستاد

        فردا اولین جلسه تدریسمه البته با سابقه دو سال کار (پارسال تابستون رفتم)

        این خیلی خیلی خلاصه بود

        و اینو بدون که همه دخترای فامیل یواشکی از شوهرشون پول میگرفتن(البته اسمش رو گذاشته بودن میدزدیم)منم خیلی پول لازم داشتم و اصلا هم اگر حتی شوهرم میفهمید هم برام مهم نبود و عار نبود اما به خودم گفتم نه!!من باید خودم پول در بیارم

        تو جمع ها اونها هی میگفتن ما اینقدر پول پس انداز کردیم از جیب شوهر و من هیچی نداشتم ،میگفتم نه خودم در میارم با تخصصم

        پارسال تابستان که اولین سال تدریسم بود خیلی بهم سخت گذشت

        چون هنوز کاملا به صلح نرسیده بودم و باور داشتم که شوهرم بهم ظلم کرده ؛جدای از تحقیر کردن ها منو چندین سال عقب نگه داشته

        و به زور این سایت اومدن و کامنت خوندن حالم رو خوب نگه میداشتم و یه حس انتقام گرفتن داشتم از همسرم

        اینکه اول گفتم تکامل….بخاطر اینه که الان اوضاع خیلی خیلی بهتر شده

        طوری که همین 6ماه پیش همسرم خودش اومد و پیشنهاد داد و اصرار کرد که بیا آزمون آموزش و پرورش رو شرکت کنو من هم مجددا مثل تمام کارهام از خداوند نشانه خواستم و نشانه واضحی برام اومد(تلاشم رو واقعا با وجود دو بچه،و باز هم میگم بدون کوچکترین حمایت همسرم خوندم و آزمون دادم اما هنوز جواب نیومده و نمی‌دونم چی میشه….اما خیلی خیلی آرومم چون از ابتدا همه کارها رو خدا برام انجام دادهقبول بشم یک دنیا خوشحال میشم قبول هم نشم خیلی خیلی مهارت یاد گرفتم که حالا امسال تو این کلاس هام پیاده میکنم)

        خلاصه که همین امروز رفتم پسرم رو مهد ثبت نام کردم بدون اینکه همسرم حتی یک کلمه حرفی بزنه_با اینکه پارسال بعد از هر جلسه تدریس تو خونه ما جنگ و دعوا بود

        اما اما این نظر منه…باید به درستی کارت ایمان داشته باشی

        به اینکه خدایی هست و حتی اگر اصلا هم شوهرم و پدرم و هیچ مردی نباشه خدای من برای تمام مردم کافیه تا برسه به من

        بسیار بسیار باورهای توحیدی من پارسال به شدت بالا بود

        طوری که اصلا از جدایی و حتی جدا شدن از بچه هام نمی‌ترسیدم و فقط گریه میکردم و با خدا صحبت میکردم

        من خیلی مقاومت کردم و اما هر لحظه میگفتم خدایا این اوضاع جنگ و جدال رو دوست ندارم_من زندگی و همسرم و بچه هام رو دوست دارم من خوبی هاشون رو میبینم؛خداوندا کاری کن همسرم آرومتر و همراه تر بشه

        که به خداوندی خدا حالا امسال اینطوریه

        نمیگم مسیری که من رفتم درسته یا غلط …ولی من با توجه به احوال اون روزهام و افکار اون موقع اون تصمیم ها رو گرفتم که اصلا کوتاه نیام _ولی خب امسال خیلی ارومترم،خیلی خیلی آروم میسپارم به خدا و زیاد با همسرم بحث نمیکنم

        این هم به این معنی نیست که بی خیال شدم نه،چون دیگه میبینم همسرم پذیرفته پس من هم زیاد به مشکلات کوچیک توجه نمیکنم

        و راستی این رو از یه جایی به بعد متوجه شدم (باور کردم که)زنان قوی ،زنانی که مستقل هستن،زنانی که درآمد دارن خیلی عزیز تر هستن

        پس اینو کامل پذیرفتم و واقعا هم بهش رسیدم؛چون الان من در نگاه همسرم یه جایگاه دیگه ای دارم نسبت به زمانی که هیچ اختیاری از خودم نداشتم

        و به عنوان حرف آخر:بعضی جاها میرم میگن آره دیگه همینه(پارسال رو میگم)مثلا من بیست ساله آرایشگرم هنوز هنوزم شوهرم غر میزنه و دعوا داریم

        اما باید بگم این اشتباهه

        چون اونها همون رو پذیرفتن و باور کردن ،که مردها موافق نیستن پس باید غر هاشون رو تحمل کنند

        اما من باورم این بود که وقتی به درآمد برسم همسرم یه وجود من افتخار می‌کنه و همین هم شد_پیش خودم چیزی نمیگه اما هر آشنایی رو دیده گفته خانمم مدرس برنامه نویسیه

        این مسیر پستی بلندی زیادی داره،گاهی به شدت ناامید میشدم اما میگفتم خدایا منو تو این حال نذار بمونم ،دوباره بهتر

        باز حالم بد میشد،مشکل …مشکل

        اما باز راهی باز میشد

        فقط نباید کم آورد

        نباید وا داد

        باید دل رو به دریا سپرد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1274 روز

        سلام و درود خداوند بر بانو مریم عزیز

        در اینکه خداوند هر لحظه در حال پاسخ دادن به خواسته های ماست شکی نیست. گاهی جواب این درخواست ها را بلافاصله دریافت می کنیم چون مقاومت کمتری برای پذیرششان داریم و گاهی دیرتر دریافتشان میکنیم چون مقاومت بیشتری برای دریافتشان داریم. تمام حس ها و احساسی که داری رو کاملا درک میکنم. خوشحالم که دو دوره بسیار ارزشمند تو سبدت داری که هر دو برای رشدت لازمند. یبار دیگه بیا قانون رو با هم مرور کنیم:تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه افکار؛ باورها و فرکانس هائیست که به جهان میفرستیم و اصلا خالق بودن بر همین پایه است و لازمه عدالت خداوند هم همینست.

        استاد تو جلسه چهارم قدم سوم میگه: یکی از کارهایی که من انجام میدم و توصیه میکنم که شماهم انجام بدین اینه که تمرکزمان را از آدمهای دیگه و حتی اعضای خانواده مان برداریم و روی شخص خودمان بگذاریم و این به من کمک کرده که دیگه کاری به بقیه نداشته باشم.و این خودش یکی از عوامل مهم پیشرفت من است.

        مریم جان وقتی که شما تمرکزت رو روی خودت میگذاری آنوقت خالق شرایط و اتفاقات زندگی خودت میشوی. اینو باور کن چون این قانونه! وقتی تو تغییر کنی؛ همسر و فرزندتم تغییر می کنند. این صرفآ گفته استاد نیست. بلکه واقعیت زندگی خودم است.فرکانسی که تو از خودت ساطع میکنی مشخص میکنه که دیگران چجور باهات برخورد کنند یا در موردت فکر کنند. پس اگه ناخواسته ای دیدی سعی کن بیشتر به نکات مثبت توجه کنی؛ بیشتر سپاسگزاری کنید؛ بیشتر ورودی مثبت به خودت بدی چون این تنها راه کمک کردن به خودته!

        بهترین ورودی ای هم که میتونی بخودت بدی، بودن در این سایت الهی است. برای همین وقتی نجواها میان و میای سایت احساست بهتر میشه. سعی کن با تمرین بی نظیر ستاره قطبی آخر شب و اول روز فرکانس هایت رو تنظیم کنی و با خودت در احساس خوب و صلح قرار بگیری . دوره 12 قدم گنجینه بی انتهای آگاهی است که خودم فکر میکنم حتی اگه 2 سال هم فقط روی این دوره کار کنم باز هم کمه. کامنت های بی نظیری تو این دوره است بخصوص از افراد با سابقه سایت که نتیجه دستشونه . تمرکزت رو فقط روی این دوره بذاری و قدم ها رو ادامه بدی قطعآ نه تنها پاسخ سوالاتت رو دریافت میکنی؛ بلکه خیر و برکت و نعمتی وارد زندگیت میشه که بی انتهاست.و قبل از نوشتن این کامنت با یاری خدا قدم چهارم رو خریدم و تمرکز اصلی و تنها دوره من امسال همین دوره خواهد بود. بهترینها رو براتون آرزو میکنم.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 923 روز

      سلام خدمت شما دوست گرانقدر و هم فرکانسی ام اسدالله زرگوشی

      خلی از شما ممنون و متشکرم بابت این کامنت زیبایی شما که سراسر درس های خوبی برای من داشت

      من در مورد باور کردن و تغییر دادن باور ها درست درک نداشتم

      در حالیکه این همه فایل شینده بودم و از استاد عزیزم عباس منش زیاد شنیده بودم اما بازهم برایم خلی واضح نبود

      با مطالعه این کامنت زیبایی شما کمی این موضوع ساده تر شد

      چقدر خوب و روان دارید می نویسد

      چقدر خوب از مطالعه کامنت شما لذت بردم و تحسین تون کردم

      خداوند این مسیر رویایی را برای همه ما و شما ساده و آسان سازد

      که راحت و ساده درک کنیم و بی فهمیم و در زندگی مان عملی سازیم

      خلی ممنون و سپاسگذارم از شما و این کامنت زیبایی شما

      انشاالله همیشه در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      بابای مجرد گفته:
      مدت عضویت: 1433 روز

      بنام خداوند بخشنده و مهربان،رب العالمین

      اسداله عزیز، دوست خوبم

      امیدوارم حالتون خوب باشه

      خیلی وقت بود که دست به کامنت نشده بودم ولی با خوندن کامنت شما وظیفه خودم دونستم که از به اشتراک ذاشتن این آگاهی ها تشکر کنم، طبق قانون موضوع باورها و نحوه ساختنش پایه و اساس زندگی ماست و شما چقدر خوب اینو درک کردید.

      یکی از بزرگترین سوالات من در طول مدت آشناییم با این مسیر همین هایی بود که گفتید و خیلی برام تاثیر گذار بود.

      خدارو بخاطر هدایتم به این کامنت شکر میکنم، خداوند همواره پاسخگوست و این خواسته من بود و بهش هدایت شدم، چقدر این قوانین خالص است و در مسیر پیشرفتم به من کمک میکنه، بهترینها رو براتون آرزو میکنم و برای استاد عزیزم و عزیز دلشون هم بینهایت خوشبختی رو آرزو میکنم که اینقدر سخاوتمندانه، مثل پدری مهربان و دلسوز برای رشد و خوشبختی اعضای این خانواده تلاش می‌کنند خدارو بخاطر این دستان پر مهرش هزاران بار شکر میکنم.

      در خدا شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1274 روز

      سلام و درود فراوان به شما اسداله عزیز، برادر بزرگوارم. از درگاه خداوند براتون شادی و سلامتی و آرامش و احساس مثبت میخوام.

      الهی که در هر ثانیه از زندگیتون حالتون عالی عالی باشه.

      بینهایت تحسینتون می‌کنم اسداله جان، خیلی کامنت ارزشمند و گرانبهایی بود، و واقعا چه نکته ارزشمندی در مورد مطالعه کامنت ها گفته بودین. از طرفی نکته تامل برانگیز و صد البته امیدوار کننده دیگه ای که گفته بودین این بود که اگه ما واقعاً تغییر کنیم، نتایج ما در زمان بسیار کوتاهتری نسبت به گذشته تغییر می‌کنه. من خودم به شخصه دارم اینو تجربه میکنم که ای دو سالی که توی سایت بودم اصلا هیچ شباهتی به گذشته من نداره. حتی شبیه 4-5 سال قبلش هم نیست که من همش در حال مطالعه کتابهای موفقیت بودم. اون موقع با اینکه کتاب میخوندم ولی بازم کلی ناخواسته و شرایط سخت توی کار و زندگیم داشتم.

      از شما بینهایت سپاسگزارم

      و خداوند رو بخاطر نتایج طلایی زندگی تون شاکرم.

      تمرین شنا و خط هم خیلی تحسین برانگیز بود.

      یه چی میگم بین خودمون بمونه. جهت شوخی و خنده؛ نامبرده بیخ گوش خلیج فارسه ولی مدتهاست نرفته توی دریا شنا (شاید بیش از یکساله) استخر رو نگم که بالای 10-12 ساله.

      در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید و از نتایج طلاییتون برامون بنویسید.

      «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1274 روز

        سلام و درود خداوند بر آقا حمید گل

        امروز سعادت اینو داشتم که دومین کامنتمم براتون بنویسم و ازین بابت که خداوند وقت مرا آزاد کرده که پاسخگوی مهر و صفای عزیزانم باشم خدا رو شکرگزارم.

        از اینکه گفتی یساله دریا نرفتین اصلا تعجب نکردم. چون ذات انسان اینگونه است که خیلی زود شرایط براش عادی میشه. حالا این شرایط چه شرایط عالی باشه و چه شرایط بد. من این جمله رو خیلی از زبان شمالی هام شنیدم که بهم گفتن سالهاست دریا نرفتیم. تنها کسی که میبینم موفق شده کاری کنه که زندگی هیچوقت براش عادی نشه فقط استاد بوده. بقول خودشون هر کسی ایشون و مریم جان رو ببینه فکر میکنه که همین امروز متولد شدن و تا به حال چیزی تو عمرشون ندیدن! این چیزیه که باید آگاهانه در خودمون ایجادش کنیم. به نظرم اونوقته که زندگی هیچوقت برامون تکراری نمیشه و میتونیم اینجور به خوبی حق شکرگزاری نعمت هایمان را ادا کنیم.(اینها رو حمید جان به خودم میگم که خودم محتاج ترینم برای عمل به این حرفها)

        بحث دریا شد و خلیج فارس و بوشهر یاد خاطره ای افتادم که بهت حق میدم تو دریا شنا نکنی. در دوران دانشجویی یسال مجردی رفتیم شیراز و یه روز و بوشهر موندیم. من تا بحال خلیج فارس رو ندیده بودم و کلی ذوق داشتم و شنا هم تازه یاد گرفته بودم و له له میزدم تو دریا شنا کنم که هم بگم بابا من تو دریا شنا کردم و تو خلیج فارس شنا کردم و بقیه هم ببینن منو و کلی حال کنم برای خودم. آقا سوار قایق شدیم و چن دور زدیم ایام عید نوروز بود. و موقع برگشت نزدیک ساحل گفتم آقا قایق و نگه دار من میخوام بقیه راهو شنا کنم. خلاصه پریدم تو آب و 100-200 متری رو فک کنم شنا کردم و کلی خسته شدم تا به ساحل رسیدم. وقتی که با زحمت با کمک تخته سنگی از آب بیرون اومدم خودمو دیدم وحشت کردم! تمام بدنم زخمی شده بود داشت از جای جای بدنم خون میومد ولی چون بدنم گرم بود متوجه نشده بودم و شبیه کسی بودم که با کوسه جنگیده. دلیلش هم ساحل سنگی آن منطقه بود که بر خلاف ساحل شمال یا ساحل کیش حالت ماسه ای نداشت. دیگه از اون سال به بعد تو بوشهر شنا نکردم و ساحل نرفتم .حالا نمیدونم کل ساحلش سنگیه یا اون نقطه که ما رفتیم اینجور بود برای همین بهت حق میدم نری ساحل خخخ

        ……………………………………………..

        اینجا رو غنیمت بشمارم و چند تا از باورهامو بگم:

        1- از باورهای خوبی که دارم همین استعدادم تو ورزش و سالم بودنم است که خیلی راحت مهارت پیدا میکنم تو رشته های مختلف.

        2- یه باور خوب دیگه ام در انتخاب هندوانه و خربزه است که همه بهم میگن تو انتخاب کن برامون. و تا بحال هندونه یا خربزه بد مزه نخریدم.

        3- انجام معاملات خوب. همه میگند تو خوب معامله میکنی و تو معامله کسی نمیتونه سرت کلاه بگذاره. مثلا من یه موقعی تیولی خریدم که قیمت این ماشین 115 میلیون بود و آخرین سری خودروهای وارداتی از کره بود و بعدش که ارز یهو کشید بالا و وارادتش هم قطع شد و بعد اون تو ایران مونتاژ میشه و قیمتش بالا دو میلیارده. یا وقتی خونه خریدم تهران هم همین اتفاق افتاد که بعدش به شدت ملک گرون شد.یا تو اجاره دادن هم قیمت هایی که من میدم از بقیه کسایی که میشناسم بیشتره و مستاجر هم ازم خیلی راضیه. یه خاطره بگم هفته گذشته یه پنکه خریدم از لوازم خانگی پسر عموم که با دائیش شریکه. موقع خرید پسر عموم نبودش و من چون اعتماد داشتم بهشون قیمت و گفتند و کارت کشیدم و برداشتم اوردم خونه و یه سایه بان هم برای کولز گرفتم. اومدم تو اینترنت سرچ کردم که نحوه نصب سایه بان رو ببینم دیدم تو کالاهای دیگه پنکه هم آورد برام. رفتم مدل خودم رو دیدم و متوجه شدم اختلاف قیمت داره. ذهنم میگفت این قیمت ها فیکه و قیمت خریدت درسته بی خیال. ولی اومدم به پسر عموم پیام دادم چون وقت مناسبی برای تماس نبود و گفتم من این مدل پنکه رو خریدم و اینقدر تفاوت قیمت داره، اینو چک کن ممکنه دائیت اشتباه کرده باشه. اینو گفتم و دیگه پیگیرش نشدم. دیروز که مادرم بهم اطلاع داد برم فاتحه یکی از اقوام که فوت شده بود. وقتی رفتم دقیقآ تو اون جمعیت پسر عموم رو دیدم که کنار دستش خالی بود و ما رفتیم اونجا نشستیم و من باز حرفی نزدم تا اینکه خودش بعد مدتی حرف و پیش کشید و گفت که دائی ام تو قیمت اشتباه کرده و خوب شد گفتی چون چن تا ازشون رو به یه آشنای دیگه فروخته که اگه بفهمه بد میشه و برای اعتبارمون تو بازار خوب نیست و همون لحظه مابه تفاوت رو برام انتقال داد که تقریبا معادل قدم چهارم بود برام. و گفتم اینم رزق خداست در زندگیم. اگه من متوجه نشده بودم اونها هم متوجه این اشتباه نمی شدن.

        4- زیاد مهم نبودن حرف مردم تو این قضیه هم نسبت به دیگران خیلی خوبم و همسرم گاهی از سر لج میگه تو که اصلا نظر هیچ کسی برات مهم نیست خخخ.

        5- باور خوب دیگه ای که دارم اینه که باید لاکچری زندگی کنم و این باور سبب شد که من همون چند ماه پس از شاغل شدنم ماشین بخرم و ماشینی که خریدم 206 بود که اون موقع ماشین تاپی محسوب میشد برای یک کارمند. یا این باور سبب شد یکروز هم اجاره نشین نباشم. همیشه یا چیزی نخریدم یا اگه خریدم بالاترین کیفیتش رو خریدم.

        6- باور خوب دیگه ای که دارم مهارت در شناخت آدمهاست. بگونه ای که زود متوجه میشم شخصیت آدمها رو از لحاظ روانشناسی. و این قوانین استاد به این امر خیلی کمک کرده است برام.

        7- باور خوب دیگه ای که دارم هیچوقت از خریدها و انتخاب هام پشیمان یا دلزده نمیشم این خیلی در زندگی بهم کمک کرده و حتی اگه لباسی بخرم تا وقتی که قابل استفاده است دوسش دارم. یادمه یه تی شرت دوران مجردی خریدم تو بوشهر به قیمت 110 هزار آقا این تی شرت اینقد کیفیتش عالی بود که تا چند سال پیش داشتم که خانمم دیگه از جلو چشمام برداشتش و نوستالژی ای بود برای خودش. یا یه کولر آبی دارم که 16 ساله داره برام کار میکنه و امسال برادرم سرویسکار آورده بود برای کولرش بهم گفت می خوای یه سرویس کنه از کولرت منم گفتم باشه و گرنه هر سال خودم راهش انداختم و هیچ مشکلی نداشته.

        8- اصل اعتماد به افراد بارها شده که کارهایی انجام دادم و اعتمادهایی کردم که هیچ کسی نکرده و همیشه هم خدا رو شکر از اعتماد ضرر نکرده ام. مثلا معامله ای رو بصورت قولنامه ای انجام دادم یا پولی دادم ولی رسید نگرفته ام و کارهایی از این قبیل که هیچ وقت بازخورد بد نگرفته ام و اینم شاید برگرده به همون شناخت خوبی که از آدمها پیدا میکنم زود.

        ………………………………

        باورهای آسیب زننده ام

        1-ترحم و دلسوزی و یا تلاش برای تغییر دیگران این یکی از پاشنه آشیل های منست که خدارو شکر به لطف دوره احساس لیاقت بهتر شدم بخصوص این باور که من توانایی تغییر هیچ کسی را ندارم

        2- باور کمبود این باور هر چقدر روش کار کنم کمه و ریشه ای طولانی و قوی در من داره.

        3- باور ثروت در زمینه خلق ثروت هم که مرتبط با باور فراوانی است باز باورهای مخربی دارم.

        4- برای پولدار شدن باید شغل دوم داشت در زمینه ثروت نیاز به کار اساسی روی باورهام دارم که ان شاء الله بعد از دوره 12 قدم میخواهم روش کار کنم.

        5- باور به اینکه افرادی که زیبایی ظاهری دارند؛ زیبایی درونی ندارند. این یکی از باورهای مخرب من در دوران مجردی بود از بس که محدودیت داشتیم در رابطه با جنس مخالف و هر کدوم برای دیگری لولو خور خوره بود. و افراد زیبایی که تو زندگی به مشکل بر می خوردند مثل توپ همه جا صدا می داد و همه نقل محافل و مجالس میشد و الگوهای خوب هم به پستو می خزیدن و خوشبختی هاشونو قایم میکردن نکنه کسی چشمشون بزنه! ولی این باور با افزایش ارتباطات و آزادی های اجتماعی و شبکه ها و رسانه هایی که افراد موفق رو معرفی می کنند و به خصوص همین سایت الهی این باورم کاملا عوض شد و ایمان دارم که اکثر افراد زیبا؛ سیرت و باورهای زیبایی هم دارند.

        همینها به ذهنم اومد ولی میدونم اون زیر میرا کلی باور مخرب مهم و مخرب هنوز است که نیاز به شناسایی و جایگزینی با باورهای مناسب و قوی کننده دارد. باز کامنتم طولانی شد. ممنون حمید جان بابت همه چیز. در پناه حق باشی . یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      فاطمه ابراهیمی گفته:
      مدت عضویت: 1636 روز

      سلام دوست عزیز

      کامنت زیبای شما که خیلی عالی باورها رو توضیح داده بودید برایم درس بسیاری داشت. برایم نشانه ها را داشت که برم قدم 3 فایل هاش و البته فایل قرانی دوباره گوش کنم

      اما از همه مهم تر که ان را هم نشانه خودم در کامنت شما دیدم علیرغم ترس فراوان از آب من هم به کلاس آموزشی شنا رفتم

      من هم این باور را داشتم که کودکان بهتر شنا می آموزند اما به خود گفتم حتی اگر این باور درست باشه من باید به خود بگویم که می توانم چون الگوهای بسیاری در بزرگسالی یاد گرفته اند. و شما را هم یک الگوی مناسب در اینجا دانستم. موفق و پایدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1274 روز

        سلام و درود خداوند بر شما بانوی عزیز

        خوشحالم و تحسینتون میکنم بابت اینکه دنبال باورهای متفاوتی با عامه مردم هستید و بودنت در این سایت هم تائید کننده این مطلب است. مطمئنم شما زودتر از حد تصور تون شنا رو یاد می گیرید و با مهارت بالا از این نعمت الهی لذت خواهی برد زیرا همه چیز «باور» است که خدا رو شکر شما باورها و الگوهای مناسبی دارید. یکی دیگه از الگوهای موفق این سایت خانم حیدری هستند که مربی شنا هستند و سالهاست با مهارت عالی دارند در این زمینه فعالیت می کنند و آموزش می دهند که کامنتی هم در این صفحه گذاشته اند که میتونه انگیزه شما رو برای یادگیری بیشتر کنه. با آرزوی بهترینها براتون. یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 838 روز

      به نام تنها قدرت مطلق هستی

      خدای که راه گشاه هست

      خدای هدایت کننده هست

      خدای که حمایت کننده هست

      خدای که آنقدر میبخشد تا با تمام وجود راضی شوی

      خدای که وعده هایش حق هست

      خدای که کار هایش بی نقض هست

      خدای که هر لحظه در حال الهام به ما هست

      خدای که همیشه حواسش هست

      خدای که میلیارد ها بار بیشتر از ما موفقیت رشد و پیشرفت ما را میخواهد و در این مسیر حامی ماست

      خدا جانم شکرت که چنین با قدرت و زیبا خدایی میکنی

      خدا خیلییی کاربلد و درست هستی

      خدای عزیزم من تحسینت میکنم که چنین خدای عظیم و مقتدر هستی من بر خودم میبالم که بنده چنین خدای هستم که بی نهایت قدرتمند و بی نهایت با رحم هست

      دوستتتتت داریم خدا

      سلامممم به برادر ( داداش) اسداله عزیزم ، رفیق خوش قلبم

      رفیق جان یعنییییی من همیشه همیشه این شخصیت زیبای شما را با جان و دل باید تحسین کنم

      شما چقدررررر خوبید

      چقدرررر بی نظیر هستین

      هر کلام تان هر کمنت تان هر جمله تان دریایی از آگاهی هست

      کلام تان مثل قلب پاک تان برایم زیباست پر از عشق هست رفیق

      میخواهم بازم بگویم که خیلییییی دوستتت دارم

      خیلیییی ازت یاد میگیرم

      خیلیییی تحسینت میکنم

      عاشق شما و خانواده قشنگ تان هستم

      بازم قندول بابا را از طرف من یک ماچ کنید یک دانه صد دانه هر قدر دل تان خواست

      خدای من شکرت

      اسداله جان برادر نازنینم چقدررررر زیبا نوشتی

      چقدرررر عالی بیان کردی

      جا دارد یکی از هدایت های خدا را اینجا بنویسم بیبیین خدا چقدرر عشق هست

      میدانی رفیق جان شیطان زهن من چگونه میاید حال من را بد کند ؟

      میاید میگوید چی فایده هیچ کاری نداری ؟

      چی فایده تمام روز در خانه هستی ؟

      چی فایده ؟

      به محضی که میبینم حالم بد میشود به گفتگو های زهنی ام توجه میکنم میبینم شیطان باز حرف زدن را شروع کرده هست

      چند روز پیش خیلییی حالم را بد کرد از خدا هدایت خواستم میدانی فایل تمرکز بر نکات مثبت آمد دقیق یادم نیست قسمت چندم اش هست استاد خیلیی زیبا در مورد باورها گفتن که وقتی باور هایت تغییر کند چقدررر زود پیشرفت میکنی و همه چیز به آسانی وارد زنده گی ات میشود تا بروی سخت کاری فزیکی انجام بدهی

      و چقدرر زیبا گفتن مهم‌ترین اصل باور هست و چقدرر من خوشحال شدم که من در حال تغییر باور هایم هستم

      حالا هم خودت از بودن در سایت گفتی که روز هشت و هفت ساعت در سایت هستی

      من از سایت هیچ بیرون نمیشوم

      تمام روز و شب در سایت هستم و صدای استاد و این جملات زیبای شما چقدررررر برایم قوت قلب داد و اون هدایت خدا

      خدایاااا شکرت که هستی و هدایت میکنی

      میخواهم چیز های که خیلیییییی برایم بولد بود بنویسم تا یادم بماند

      سوالی خیلییی زیبایی که نوشتی

      آیا این آگاهی برای من کمک کننده هست ؟

      مروری بر قانون جهان را که نوشتی کاپی کردم

      قانون اینست که تمام اتفاقات زندگی مان بدون استثناء نتیجه افکار و باورها و کانون توجه ماست و ما داریم با حرف زدن؛نگاه کردن؛ شنیدن؛ توجه کردن؛ فکر کردن به موضوعات مختلف داریم به جهان فرکانس می فرستیم و جهان هم مانند آئینه اتفاقات و شرایط و آدمهایی و ویژگی هایی رو از همان جنس فرکانسی که فرستادیم در زندگیمان بوجود می آورد و اینگونه ما خالق 100% زندگی خویشیم!

      اینکه در جهان هیچ چیز مطلق نیست

      مثلی اینکه استاد عزیز ما میگوید خدا عشق مطلق نیست

      هم نفرت هست هم عشق هست هم عذاب هست هم رحمت هست

      در یکی از فایل های استاد هست ابراهیم عزیز مدیر سایت خیلییی زیبا میکوید که خدا در عین حال تمام فرکانس ها را میفرستد و این مربوط به ما انسان ها هست که در کدام فرکانس هستیم همان را دریافت میکنیم

      اکر در فرکانس عشق خدا باشیم عشق دریافت میکنیم

      در فرکانس عذاب باشیم عذاب دریافت میکنیم

      پس چقدرر این جهان زیباست که همه چیز به ما و به درون ما برمیگردد

      هیچ چیزی در بیرون نیست مگر انعکاس درون ما

      چقدررر این شعر زیباست

      بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست

      از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

      خدایاااااا شکرت برای آگاهی های زیبایت

      و اینکه شما هم فرمودین که هیچی در جهان مطلق نیست

      همه چیز به نوع نگاه و باور ما برمیگردد

      بخاطر همین هست که در جهان بی نهایت واقعیت وجود دارد و مهم ما هستیم که چی واقعیتی را انتخاب میکنیم یا چی واقعیتی برای خودمان میسازیم

      خیلیی خیلیییی سپاسگذارت هستم

      هر جا کمنتت باشد با عشق میدوم و میخوانم

      عاشقانه تحسینت میکنم عاشقانه دعایت میکنم برادرم

      عاشقانه از خداوند عشقش را خیر دنیا و اخرت و همه بهترین ها را برایت و خانواده عزیز ات میخواهم

      در پناه رفیق ابدی ات باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      ستاره حیدری گفته:
      مدت عضویت: 776 روز

      به نام خداوند بخشنده ومهربانم

      سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان عزیزم

      سلام خدمت برادر عزیزم آقای زرگوشی

      مدتهاست میخوام کامنت بذارم و ازتون تشکر کنم گفتم دیگه اینجا جاشه بخاطر اینکه منم دوره های 12قدم رو همزمان با شما دارم و دقیقا ماه به ماه شما نکته برداری میکنید روی سایت میذارید و برای من مرور میشه خداروشکرمیکنم شاگرد زرنگ کلاس استاد این دوره رو الان داره مرور میکنه و از آگاهی هاش استفاده میکنه من عالی کامنت می‌خونم فایل گوش میدم و کلمه به کلمه استاد رو تو دورهایی که دارم مینویسم ولی هنوز تو کامنت نوشتن تنبلم ان شاالله خدا کمکم کنه تو این مورد بیشتر فعالیت داشته باشم

      این کامنت هم برای تشکر و سپاسگزاری از شما نوشتم چون انقدر مرتب و منظم خلاصه جلسات 12قدم رو میذارید .

      بهترینها رو براتون آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      شهلاحیدری گفته:
      مدت عضویت: 1255 روز

      به نام الله مهربانم

      سلام به اسداله نازنینم

      اول از همه بگم که من از زمانی که شاگردی استاد رو سرلوحه خودم قرار دادم یاد گرفتم اصلا حرفی تو دلم نمونه

      من اعتراف میکنم که واقعا کم کم دارم حسادت میکنم به شما ،سعیده جان وآقا حمید حنیف عزیز

      چه خبرتون،هر چی ستاره س برای شما جمع میشه

      حالم ازین همه درس خون بودن وشاکرد زرنگ بودنتون بهم خورد

      بس دیگه،شما مگه کار وزندگی ندارین!!!!!

      اسداله عزیز رفیق قدیمی،یادی از ما نمیکنی،اینقدر که کامنت های همه رو میخونی وجواب میدی،فرصتی برات پیدا میشه یادی ازین شاگرد تنبلها هم کنی عایا؟؟؟

      بالاخره یه روز که جمعمون جمع میشه،رفقای عباسمنشی بهم میرسیم،یه جوری تا اون موقع رفتار کن رفیق که رومون به روی همدیگه افتاد بتونی ….

      عجب ها من هر چی نمیگم ونمینویسم ،نشستیم ببینیم کسی خبری از ما میگیره،دیدیم نه بابا معرفت هم معرفت قدیم….

      آخیش یه ذره دلم خنک شد،کامنت سعیده ی عزیزم رو میخونم همش با حمید نازنین گل میگن گل میشکفن،آقا اسداله رو که دیگه نگو،از عالم وآدم خبر میگیره الا ما(ایموجی خشم وغضب)

      والا

      از سرکار میایم ،سایت رو با ذوق چک میکنیم ،دلمون خوش الان یه نقطه ی آبی سهم ما شده میبینیم هیییییچ خبری نیست

      چی بگم!!!!

      آخیش دلم خنک شد

      بچه درس خون سایت ،اسداله نازنین رفیق بی وفا شما خوبید؟فریاد من رو از تهران میشنوید؟

      نمیدونم حتما من از قانون پیروی نکردم،وجهان داره جوابش رو میده

      شما سرتون شلوغ،ما چیکار کنیم که خلوتمون رو‌کسی خریدار نیست؟!

      ای جانم شکرت که اینقدر حالم خوب بود خوبتر شد

      اسداله عزیزم شما چه یادی از ماکنید یانه،ما دونه به دونه به کامنتتون رو میخونیم ولذت میبریم

      البته شما هم همیییشه لطف داشتی وکامنتهای این شاگرد تنبل رو خوندی وپنج ستاره دادین

      واقعا دلم نمیاد بگم که شاگرد تنبلی هستم،نه حقیقتا

      بنده این روزها دارم امتحانهای استاد رو پاس میکنم،یه جاهایی ساعتهایی مردود شدم ولی از تک ماده استفاده کردم وجمعش کردم

      چند وقتی بود که چالش داشتم به ظاهر غلط ولی بطنش خیر وخوبی بود

      اسداله عزیزم عجیبییب این روزها منتظر خبرهای خوش هستم که داره بهم الهام میشه وقول میدم به بزرگی خودش اولین نفر باشی که خبر بهت میدم ازمعجزه هایی که خدا بهم وعده داده

      اسداله عزیزم،این روزها حس توحیدی وحال عجیبی دارم وقلبم باز میشه وقتی حس میکنم که قرار اتفاقاتی که سالها منتظرش بودم قرار عملی بشه

      الهی شکرت

      خییییلی برام عزیز هستی نیاز به گفتن نیست،امیدوارم در کنار همسر نازنینت شینای قشنگم زیر سایه ی الله سلامت وشاد باشید

      دوستون دارم

      در پناه حق رفیق نابم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1274 روز

        سلام و درود خداوند بر شهلای نازنین

        سلام رفیق! خدا قوت بیا بشین یه لیوان آب خنک بنوش خستگیت در بره. میدونم آخر هفته ها فول تایم مشغول کاری و حسابی داری انرژی میذاری و آموزش میدی و در حال خلق کردن و گسترش جهانی. مطمئن باش ایموجی خشم و غصب اینجا تبدیل میشه به ایموجی لبخند و رضایت.(خودت ایموجی شو تصور کن)

        حالا دیدی چقدر حالت بهتر شد؟! دلیل اینکه اینجائیم همین داشتن حال خوب است. شما هم چادرتونو بیارین تو این فضای بهشتی برپا کنین و حالشو ببرین. هر چقدر که اینجائیم بیشتر از بدنه جامعه فاصله می گیریم و باورهای بهتری پیدا می کنیم تا بتونیم بهتر و زیباتر و ثروتمندتر زندگی کنیم. بودن در کنار افراد هم فرکانس مثل بودن در جمع خانواده لذت بخش و مفرح است.

        از اینکه گفتید خبرهای خوبی در راهه خیلی خوشحال شدم ولی تعجب نکردم. وقتی که در مسیر درست باشی و چنین رابطه خوبی با خداوند داشته باشی، آنوقت طبیعیه که هی اتفاقات خوب بیفته برات و هی خبرهای خوبی تو راه باشه. چشم به راه خبرهای خوبتون هستم و مطمئن باشید من و همه کسانی که موفقیت هایت را میبینند خیلی خوشحال خواهیم شد. ممنونم بابت لطف ومحبت همیشگی تون. با آرزوی بهترینها برای شما دوست عزیزم.در پناه حق باشی. یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          شهلاحیدری گفته:
          مدت عضویت: 1255 روز

          به نام خدای زیباییها

          سلام به اسداله عزیزم

          این کامنت رو در حالی مینویسم که تقریبا دوساعتی هست که از خواب بیدار شدم،اسداله جان جدیدا صبح ها خیلی زود بیدار میشم،انگار ساعت شروع روز جدید زندگیم شده چهار ونیم صبح،وبر عکس خیلیها که نالان وبی تاب میشن از بی خوابی،من با حالی فوق العاده از خواب بیدار میشم،انگار یه حسی بهم میگه شهلا پاشو وقت دیدار وعشقبازی با خداست،اینقدر حالم عالی میشه که روزم رو با زیباترین حالت ممکن شروع میکنم

          البته تو کامنتهای خودت هم متوجه شدم که شماهم سحرخیز هستی وباخدا این حال من رو داری

          جواب کامنت دوستانی که بهم محبت دارن واز وقتی بیدار شدم دادم،چون یاد گرفتم عجله ای برای جواب دادن نداشته باشم وبابهترین حال ممکن پاسخ دوستان نابم رو بدم

          اسداله جان میدونم خود شما هم این حس وحال الان من رو کاملا باتمام وجود درک میکنی،شور وشوق زندگی تو رگهامون جاری ولی بااین تفاوت که دیگه مثل گذشته خبری از عجله وشتاب بی جا نیست

          انگار دیگه قرار نیست مسابقه ای باشه،جا نموندیم از کسی یا چیزی

          جدیدا خیلی از دور به آدمهای اطرافم نگاه میکنم در اوج نزدیکی بهشون،و حال واحوالشون رو متوجه میشم ،نمیدونم چجوری برات عنوان کنم ولی یه حس عاقلانه نگاه کردن وپند آمیز،قطعا خود شما هم همین احساس رو به آدمهای اطرافت پیدا کردی

          وقتی میبینم چقدر دیدگاهم با اکثرشون متفاوت شده،اونها کجا هستن ومن کجا ،من برای چه چیزهایی تلاش میکنم اونها برای چی،اونها ظواهر رو در نظر دارن من تو هر ذره دنبال خداهستم وبس،اسداله جان تو وجودم خیلی به خودم میبالم

          حرفی یا کلامی به زبون نمیارم ولی با تمام رگ وریشه های بدنم به خودم افتخار میکنم که چقدرررر بزرگتر شدم،قوی تر شدم وخبری از شهلای قبل نیست

          دلم خواست در شروع این روز زیبا که خدا بهم هدیه داده،این کلمات رو برای شما یار نازنین بنویسم،که حالم خوب بود عالیتر بشه،ویک روز بانشاط وتوحیدی رو در کنار خودش شروع کنم

          خیلی سجده ی شکر بجا میارم که روزگاری به زور از خواب بیدار میشدم برای شروع زندگی،وچه حالی بود،الان از چهار ونیم صبح در حال رازونیاز باخودش هستم خسته وبی حوصله نشدم هیچ،انگار یه بمب تووجودم گذاشتن که داره میترکه پر از احساس عشق در اوج آرامش در کنار خودش

          خدایا شکرت

          خیلی برام عزیزهستی

          این انرژی وحال فوق العاده پیشکش شما رفیق نابم

          یاحق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
          • -
            اسداله زرگوشی گفته:
            مدت عضویت: 1274 روز

            سلام و درود خداوند بر شهلای عزیزم

            لذت بردم از کامنتی که نوشتید و حال خوبی که خدارو شکرررر دارید. دیدی اینجا جای لبخند و رضایت و حال خوبه!(ایموجیش با شما)

            چند تا نشونه خوب تو کامنتت بود که خیلی نوید بخش است و بهتون واقعآ تبریک میگم.

            یکی از نشانه هایی که بهم نشون میده که دارم خوب روی خودم کار میکنم و استاد هم قبلا گفتن اینست که خوابت کم میشه! این زود بیدار شدن یعنی هدف داشتن در زندگی. یعنی شور و شوق داشتن برای زندگی؛ یعنی انگیزه داشتن برای رشد شخصی و افزایش ظرف درونی.

            باور کن من گاهی شبها دو سه ساعت نشده از خواب بیدار میشم و فکر میکنم خیلی خوابیدم و وقتی ساعت و نگاه میکنم گاهی به خودم میگم بابا یکم بیشتر استراحت کن این بدن شاید حالیش نباشه و راضیش میکنم یکم دیگه استراحت کنه! حالا اینو مقایسه کن با وقتی که هدف و انگیزه نداری برای زندگیت. عین کارتون تام و جری پاهاتم بکشن بخوان از رختخواب جدات کنن به زمین چنگ میزنی بلکه بتونی چند دقیقه دیگه بخوابی! حالا شما کار هر روزتون استخر رفتنه و همه میدونن چقدر خواب بعد استخر به ادم میچسبه ولی انگیزه و هدف اهرمیه که از هر چیز دیگه ای قویتر عمل میکنه و این جای تحسین داره.

            از سحرخیزی گفتی یه چیزی بگم یکم بخندی. خانواده ما یه خانواده پر جمعیت است (5 برادر و 4 خواهر) از وقتی بیادم میاد مادرم که خیلی برامون زحمت کشیده زود بیدار میشد و همیشه حتی تابستونها که همه تا لنگ ظهر می خوابیدن مادرم ساعت 7 پتو رو از رومون میکشید و میگفت لنگ ظهره! و بقول خودش روزگار از دستم رفت! و اگه به اخطارهاش توجه نمی کردیم سفره صبحانه رو جمع می کرد و چایی رو میریخت و میرفت که به بقیه گارهاش برسه و ما بی صبحانه می موندیم. به همین دلیل از بچگی خانوادگی بجز یه برادرم همه سحر خیز بودیم. اون برادرمم اینقد میخوابید که به وعده نهار میرسید و عملا صبحانه رو حذف کرده بود اینقدر عاشق خواب بود. یادمه یه روز صبحانه خوردم و برای بازی رفتم خونه یکی از آشناها که با بچه هاشون بازی کنم. و وقتی رفتم خونشون همه بچه هاش خواب بودن و من خیلی ریلکس رفتم سر سفرشون نشستم و فقط پدر و مادرش بودن و من یبار دیگه چایی و پنیر خوردم و منتظر موندم تا یکی یکی بچه هاش بیدار بشن و وقتی چشمشون و باز می کردن و منو می دیدن با دست چشماشون رو میمالوندن و فکر می کردن خواب میبینن و باورشون نمیشد منم!خخخ ازین حرفها که بگذریم عاملی که سبب شد که سحرخیزی 5 و قبل 5 صبح رو تجربه کنم و جزء لایف استایل و سبک زندگیم بشه خواندن کتاب بشگاه 5 صبحی ها اثر رابین شارما بود که تاثیر عمیقی رو من گذاشت. و یکی از بهترین کتابهائیست که خونده ام.

            جدیدا خیلی از دور به آدمهای اطرافم نگاه میکنم در اوج نزدیکی بهشون این همان در صلح بودن با خود است. این نشانه همجهت بودن با انرژی منبع و بودن در مسیر درست است. این همان احساس رهایی و هم مداری با خواسته ها است. این همان حسی است که عامه میگن دنیا رو آب ببره؛ طرفو خواب میبره! ازین بابت که مثل اونها حرص و جوش نمیخوری، تقلا نمیکنی، دست و پا نمیزنی، نمیخوای دیگران و قانع کنی، مهم نیست چجور در موردت فکر میکنن و… و ازین بابت هم تحسینتون میکنم و بهتون تبریک میگم و باید هم به خودتون ببالید. چون لیاقتش رو دارید و این همان احساس ارزشمندی و لیاقت درونی است که سبب میشه به خودتون ببالید و خودتون رو تحسین کنین بابت این حال خوبتون و این آرامش و صلح درونیتون. با همین فرمان برو رفیق. با همین فرمان. چون این همان مسیر و جاده جنگلی صاف و آسفالت و زیبای جنگلی است که داره تو رو به سمت نعمت ها و ثروت ها و آرزوهات هدایت میکنه. ممنونم بابت به اشتراک گذاشتن این احساس عالیتون که احساس منم با نوشتن این کامنت عالی کردید. برایتان در این مسیر زیبا همین احساس دائمی را آرزو میکنم. یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
      • -
        فاطمه و رسول گفته:
        مدت عضویت: 1085 روز

        سلام به شهلااااااجاااااااانم

        بوس به روی ماهت رفیق جانمون

        شما شاگرد عملگرایی

        هم‌کلاسی با لیاقت مون .

        من عشق واحساس شما را از تهران دریافت کردم ..

        دمت گرم که خلوت وتنهایی این روزهاتو داری و پای درس ومشق استاد وانجام تمریناتی …

        ببین هربار میخواستم بیام برای آقای زرگوشی عزیز بنویسم

        میدیدم شما همونایی که من میخواستم بگم جلوتر از من

        براشون نوشتی و به رسول‌ میگفتم

        بابا این دختر همیشه زودتر از من پاسخ میده ….

        شما مدارتون بالاست خانوم

        که در این سایت بهشتی هستین

        خداروشکر برای وجود ارزشمندت

        من از همین الان اعلام حضور میکنم برای اون خبرهای خوش

        برای اون هدایت های کادوپیچ الهی که داری دریافت میکنی و قراره برامون بنویسی ان شاالله.

        الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره

        ان شاالله.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
        • -
          شهلاحیدری گفته:
          مدت عضویت: 1255 روز

          به نام خدای نازنینم

          سلام وصد درود به زوج توحیدی وناب این سایت،خانواده گرم وصمیمی وعزیز من

          واقعا وقتی مینویسیم خانواده،به معنای واقعی تو عمق وجودمون این نزدیکی واحساس زیبارو حس میکنیم

          فاطمه قشنگم ،بااون صورت زیبا وپر از مهر وعشق،محال هر وقت کامتتنون رو میخونم،پروفایل زیبا وپر از عشقتون رو نگاه نکنم وتحسینتون نکنم،سپاسگزارم که برام پیام فرستادین وباخوندن هر کلمه ش لذت بردم وبابتش خدای بزرگم رو شکر کردم

          اسداله عزیزم راست میکه،باید بیشتر چادرم رو توی سایت پهن کنم،که دایره های آبی کنار اسمم رو بیشتر وبیشتر دریافت کنم ولذت بیشتری از زندگی ببرم

          ماشالله اینقدر خودت استاد شدی که نیازی به گفتن حال توحیدی خودم ندارم،پر واضح که کجای این جهان هستیم وچطور از وجود خدا در کنارمون داریم لذت میبریم..

          به روی چشم،حتما میام واز اتفاقاتی که قرار بیفته برام خبرتون میکنم…

          فاطمه جان ما همدیگه رو ندیدیم ولی از برادر وخواهر تنی به هم نزدیکتریم،البته که نام رفیق هم ارزشش کم از برادر وخواهر نیست

          من همیشه اسداله نازنینم رو رفیق ناب خطاب میکنم،و واقعا به تمام معنا برام عزیز

          محال کامنتی بنویسه ونخونم واز حال خوبش خبردار نباشم..

          این هم جزئی از خوشبختی وسعادت من در این دنیاست که خدا چشم دل بهم داده مثل شما واکثر بچه های سایت،که ندیده بهم از جون ودل ، نزدیک هستیم..

          فاطمه ی قشنگم از خدا میخوام هر لحظه وهر ثانیه در کنار همیدیگه از وجود هم لذت ببرید ،گوارای وجودت حس ناب توحیدی

          گوارای وجودت عشق الهی

          گوارای وجودت این همه خوشبختی وسعادت

          گوارای وجودت ……نازنیم هر آنچه که لایقش هستی

          باز هم ازت سپاسگزاری میکنم که برام کامنت نوشتی ومن بانوشتن دوباره حالم عاااالی تر شد

          میبوسمت زیبای من

          به امید دیدار دربهترین زمان ممکن

          در پناه حق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1085 روز

      سلام به آقای زرگوشی عزیزم

      به زینب جان وشینا نازنینم .

      بی نظیرترین هم کلاسی مون

      فوق العاده ترین رفیق جانمون

      دمت گرم و

      خداقوت به این کامنتت

      صبرکردم سرتون خلوت بشه و به پاسخ هایی که دوستان بهشتی مون واستون نوشتن پاسخ بدین

      بعد کامنت بنویسم واستون .

      یعنی من عاشق کامنتتم

      اونجایی که نوشتین تو‌پ رو می انداختن تو زمین

      باورها و در میرفتن

      خیلی هم خندیدم

      واقعا حرف دل میتونم بگم همه مون بود وتجربه ش کردیم …

      ولی یکی مثل استاد عباسمنش عزیز اومد گفت چه جوری با این

      توپ گل بزنیم !!

      چه جوری باورهامون رو شکل بدیم

      چه جوری از این سایت بهشتی

      فرکانس بفرستیم و باعشق

      همدیگه رو تحسین کنیم تشویق کنیم

      دنبال رقابت تو این دنیا نباشیم و هر لحظه ایمان بیاریم که فرصت داریم تا رشدکنیم و

      خودمون رو دوست داشته باشیم و

      باورهایی که باعث شدن هرکسی

      خیلی راحت از تجربه هاش بگه و بنویسه و از نتایجش راحت بنویسه

      نامحدود وهرچقدر دلش خواست

      و استادی نازنین که باعشق داره نوشته های شاگردهاش رو میخونه

      این خوندن استاد عزیزمون واقعا نهایت احساس خوب وخوشبختیه .

      خداروشکر هزاران بار .

      سپاسگزارم بابت تموم کامنتهایی که بادقت تموم می نویسی و مطمئنا فرکانس وانرژی شم دریافت میکنی.

      نوش جانت آگاهی های

      دوره مقدس 12قدم

      گوارای وجودت احساس لیاقتت

      وجود ارزشمندت رو قدردانیم .

      ما دوووووووووست داریم

      ارادت داریم قلبا .

      شما بی نظیرترین همکلاسی ما هستی دراین سایت بهشتی

      و حضورت درخشان ومانا هست

      برای همگی مون .

      هرجا صحبتی ازشما به میون بیاد فقط

      عشق و توحید وعملگرایی و توجه و دقت شماست

      که همیشه تحسین برانگیزید .

      خدا حفظ تون کنه ان شاالله

      الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1274 روز

        سلام و درود خداوند بر فاطمه عزیزم

        شما خوب هستین. آقا رسول خوبند. محمد حسن و هلیسا خانم خدا رو شکر خوبند. مبارکتون باشه پروفایل های قشنگتون (ایموجی چشم قلبی) من هر موقع پروفایل هاتونو نگاه میکنم براتون عشق میکنم بخدا.همتون نمونه اید. دلم برای محمد حسن نگو یذره شده. کاش میومد و برامون مینوشت و ما رو به فیض می رسوند. مطمئنم بوقتش میاد و اینکار و میکنه.

        بهتون تبریک میگم فاطمه جان. تو این مدت به وضوح میبینم که چقدر رشد کردین و چقدر باورهای خوبی دارین.

        این نگاه زیباتون و این جملات قشنگ نشانه یه آگاهی ژرفه؛ نشانه یه ظرف وجودی بزرگه.

        کسی که دیگران و به بزرگی یاد میکنه قطعآ خودش آدم بزرگیه. و شما هم اینگونه هستید.

        این متن های ادبی زیبا که برامون نوشتی هم نشانه ای از توانائی بالای شما و مخزن و گنجینه غنی شما از واژه های ناب است. خداوند مادران و همسران ارزشمندی چون شما رو به توان هزاراران برابری برساند. زیرا زیربنا و موتور محرک رشد هر جامعه ای وجود مادران و همسرانی آگاه و اندیشمندی چون شماست.

        همیشه کامنت هاتون رو که بمب انرژی و حال خوب است میخونم و لذت میبرم. اونجا که موهای دختر نازنینمو میبستی اشک از چشمام جاری شد. این لحظات؛ این دل خوشی های کوچک؛ خیلی بزرگند.زندگی یعنی همین؛ نتیجه یعنی همین (همین الانم دارم با اشک برات مینویسم)؛ موفقیت یعنی همین؛ بخدا هزار تا ماشین و ملک و حساب بانکی داشته باشیم ولی اینها رو نداشته باشیم، فقیرترینیم! این لحظات و مگه میشه روشون قیمت گذاشت؟ پول و سکه رو برای تجربه این احساس میخواهیم. حالا که داریم تجربه اش میکنیم ثروتمند ترینیم؛ غنی ترینیم؛ الهی ترینیم.

        به آقا رسول بابت داشتن فرشته ای چون شما تبریک میگم. به آقا رسول بگید بیشتر از مهارتش و کار طلا سازی برامون بگه. هر مسیری که میره و هر مسئله ای که حل میکنه و هر توضیحی که راجع به این کار برامون بده هم به واضح شدن مسیر برای خودش کمک میکنه و هم ما باورهامون قویتر میشه و ایده می گیریم برای کارهای مشابه.

        جای من رسول جان و محمد حسن گل و هلیسا جون رو بغل کن و صورت ماهشونو ببوس. برایتان بهترینها رو آرزو میکنم. در پناه خداوند باشید. یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
        • -
          فاطمه و رسول گفته:
          مدت عضویت: 1085 روز

          سلام به آقای زرگوشی عزیزم

          بی نهایت دوووستون داااریم

          سپاسگزارم از نگاه زیباااااتون خداروشکر

          بازم فوق العاده تر برام نوشتین

          وبه قلبم نشست که

          این لحظات؛ این دل خوشی های کوچک؛ خیلی بزرگند.زندگی یعنی همین؛ نتیجه یعنی همین (همین الانم دارم با اشک برات مینویسم)؛ موفقیت یعنی همین؛ بخدا هزار تا ماشین و ملک و حساب بانکی داشته باشیم ولی اینها رو نداشته باشیم، فقیرترینیم!

          سپاسگزارم از لطف ومهرتون

          اصلا ازم تعریف کردین

          ذوق زده تر شدم

          بی تعارف و بدون فروتنی کیف کردم

          دومین کامنتم برای شما

          باعشق بیشتر نوشته میشه

          و میدونم این عشق رو دریافت میکنین ان شاالله

          محمدحسن سرگرم داستان نوشتنه واتفاقا پریشب یه داستانی که خودش براش تصویرگری هم کرده بود فرستاد برای سعیده جان …

          بعد اومد وویس بفرسته

          تموم جمله های عادی احوال پرسی هم نوشت رو کاغذ

          بعد از روش مثل کتاب خوند

          وااااای وااااااااای

          من به زور خودمو خنده مو کنترل کردم که چرا این کارو کردی آخه؟

          گفت من الان نویسنده م

          باید لحن صحبتم فرق کنه !!!

          چندروز پیش هم خونه مادرم به

          خواهرزاده م گفتم حمیدرضا

          میشه برام آب بیاری ؟؟

          گفت خاله حواست هست چی

          میگی !! داری به ستاره ی تکواندو میگی برات آب بیاره !!

          حالا این بچه بعداز دوسال ونیم باشگاه رفتن کلا یه مدال برنز استانی داره ..

          یعنی من موندم چی بگم !!!

          خدایا من اولشم ترکیدم ازخنده

          اما بعد تعمق کردم وبه خودم اومدم که انقدر مثل این بچه ها خودمو باور کردم بدون ترمز !!

          هرچند شما خودتون خداروشکر الان دارین شینا جان رو میبینید که چقدر این بچه ها راحت وبدون مقاومت به خودشون و خواسته هاشون باور بهتری دارن نسبت به ما .

          و این ایده گرفتن ودیدن رفتارهاشون واقعا یه کلاس درس هست ومیشه ازشون الگو گرفت.

          رسول جانم این روزها تمرکز بیشترش گذاشته رو کلیپ طلاسازی دیدن

          و تمرکز و تمرین واجرای اونها

          روی نقره و پایان کلاس هاش .

          هرهدفی هم برا خودش داشته باشه ،رفتن به سفر و طبیعت و پیاده روی تو برنامه ش باید ثابت باشه خداروشکر .

          کاری که میدونم شما هم انجامش میدید واهل گردش وتوجه به زیبایی ها هستین خداروشکر.

          بیشترین نتیجه ها وایده ها هم زمانی اومده که ما تو سفر یا طبیعت بودیم چون توجه آدم بیشتر میره به دیدن زیبایی ها

          و طبیعیه اتفاقات بهتری رخ میده

          همزمان تمرین آگهی تبلیغاتی هم با آدمها دراون

          مکان انجام میدیم ..

          فوق العاده عالیه انجام این تمرین ونتایجش که عزت نفس آدم رو واقعا بالا میبره .

          بازهم سپاسگزارم از مهربانی تون

          خدا حفظ تون کنه ان شاالله

          به زینب جان وشینای نازنینم سلام بنده رو برسونین و روی ماهشونم ببوسید .

          الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
          • -
            صحرا دختر طبیعت گفته:
            مدت عضویت: 2679 روز

            سلام فاطمه ی عزیزم

            امیدوارم حال دلتون عالی عالی باشه

            خانم شما چقدر زیبا و با عشق می‌نویسی.

            چقدر پر قدرت و الهی می‌نویسی.

            چقدر خوب داری به آگاهی ها عمل می‌کنی .

            کامنت های شما و رسول عزیز رو همیشه میخونم و در دل همیشه تحسین تون میکنم.

            زیبایی و آرامش درونی تون رو

            صلح و عشق درونی تون رو

            رابطه ی توحیدی تون رو

            از همه مهم تر اهل طبیعت و سفر بودن تون رو

            چقدر من خوشبختم که دوستان نازنینی مثل شما دارم.

            فاطمه جانم لذت میبرم از گفتگوهای توحیدی ات با سعیده جان و اسدالله عزیز…

            و این قسمت کامنت رو که درباره محمد حسن و تصویرگری کتابش نوشتی باور کن چشمانم قلب قلببببببی شد و ذوق کردم ، چون من کارم با کودکان هست و از هر کودک هزاران چیز دارم یاد میگیرم.

            حس درونیم گفت بهتون پیشنهاد بدم برای رشد مهارت محمد حسن ، حتما شورای کتاب کودک رو سرچ کنید، با انسان های نازنینی آشنا خواهید شد.

            همیشه خدا رو شکر میکنم که در زمان مناسب منو به کاری هدایت کرد که با تک تک سلول های بدنم دوسش دارم.

            بچه ها جلوه زیبای خداوند هستند و منو مثل همون طبیعتی که دوسش دارم کاملا به منبع وصل می‌کنند.

            جالبه براتون بگم ، ی زمانی فکر میکردم بچه های 2 ، 3 ساله خیلی سخته باهاشون کار کردن ، ولی وقتی رفتم تو دلشون و کنارشون بودم ، دیدم تک تک لحظات بودن باهاشون فقط و فقط عمل به قانون و فایل های استاد و تمرکز بر نکات مثبته.

            خلاصه که اون قسمت مربوط به کودک موتور محرکی شد تا بیام و کامنت بنویسم.

            نامبرده ساعت ها از صحبت و گفتگوهای عباسمنشی لذت میبرد ، امیدوارم خداوند هداتش کند تا در نوشتن کامنت هم این چنین باشد.

            دوست تون دارم ی عالمه.

            از قلب من به قلب شما ی عالمه دوستی و عشق و آرامش

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
            • -
              فاطمه و رسول گفته:
              مدت عضویت: 1085 روز

              سلااااااااام صحرا جاااانم

              سپاسگزارم از لطف ومهرت رفیق جانم

              بوووووووس به روی ماهت

              خداروشکر برای وجود ارزشمندت دراین سایت بهشتی نازنینم

              کارکردن بابچه ها هم عالمی داره

              نوش جونت باشه تموم لحظه هایی که پراز احساس وعشق در کنارشون هستی

              وکلی از رفتارشون وکارشون الگو میگیری وحال میکنی

              منم عاشق این کارهام که بیشتر وصل میشی به منبع و شکرگزاری

              واقعا بچه ها جلوه ی زیبای خداوند هستن

              خیلی سپاسگزارم از راهنمایی

              و معرفی شورای کتاب کودک

              حتما پیگیری میکنم عزیزم

              ‌خیلی خیلی دوست داریم

              الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی خوشگلتون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      وحید گفته:
      مدت عضویت: 1935 روز

      با سلام و آرزوی خوشبختی برای شما و تمامی دوستان عزیزمان توی این سایت توحیدی و الهی .

      آقای زرگوشی واقعا از کامنت شما لذت بردم و یکسری آگاهی هایی که از قبل داشتم برام خیلی بهتر و واضح تر جا افتاد و درک بیشتری کردم. خصوصا بازگو کردن مثال استاد از اینکه سواد دانشگاهی که باور داشتنش برای کسی که سواد داره بسیار کمک کننده است و باور اینکه سواد داشتن عامل موفقیت نیست برای کسی که سواد نداره باز هم بسیار کمک کننده است. یعنی باور به یک عامل بیرونی ( تو این مثال سواد ) داشتن و نداشتنش میتونه به هردو فرد بسیار کمک کنه.

      بسیار ممنونم از وقتی که گذاشتید برای یاداشت این کامنت ارزشمند.

      و در نهایت هم بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان که این آگاهی های ناب رو به ما ارائه میدن که واقعا شاید اگه بخوایم صد سال هم درس بخونیم تو مدارس و دانشگاه های مختلف شاید به جرات بگم نمیتونیم ذره ای از این آگاهی های ناب رو فرا بگیریم ؛ اونم آگاهی هایی که بشه واقعا بصورت عملی توی زندگیمون ازش استفاده کنیم و نتایج فوق العاده بگیریم.

      بی نهایت ممنون و سپاسگزارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    میترا اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 1467 روز

    بنام رب مهربان

    سلام وصد سلام به استاد عزیزم ،مریم جان شایسته وهمه دوستان خوبم در سایت بی‌نظیر عباس منش.

    به به چه فایلی، چقدر آگاهی دهنده وناب ،

    راجع به باور

    باوری که تغییرش جهاد اکبر میخواد واقعا وباید پای کارش بمونی تا نتیجهات به قول استاد ملموس بشه .

    استاد هنوز فایل تمام نشده بود وهنوز به اونجایی نرسیده بود که شما گفتید راجع به این موضوع کامنت بزارید پیش خودم گفتم کامنت های این فایل خوندن داره واقعا ،بعد که دیدم شا هم موضوع کامنت رو مشخص کردید کلی ذوق کردم وگفتم خدایا شکرت دیگه با حرف استاد کامنت ها هم هدف مند هستند وچقدر بدرد بخور وحسابی .

    من که مشتاقانه منتظر تا نظرات ناب دوستان رو بخونم و درس یاد بگیرم

    واما درمورد باورهای قدرتمند کننده ای که خودم دارم میتونم بگم من باور این رو دارم که در اغلب مسائل من ایده های خوبی دارم ومدیریت مسائلم خوب وبارها این رو از زبان دیگران هم شنیدم ودر جمع فامیل هیشه منو به عنوان لیدر انتخاب میکنن

    باور قدرتمند کننده دیگه ای که دارم اینکه فکر میکنم ایده های که خدا بهم الهام میکنه خیلی کاربردی ومن خیلی خوب دریافتشون میکنم وهر روز تو این ضمینه بهتر بهتر میشم ووقتی هم ایده ای بهم الهام میشه که با شرایط الانم هماهنگ دیگه بدون شک اجراش می کنم .

    درمورد باورهای تضعیف کننده که دارم خیلی فکر کردم ولی نمیدونم به خاطر عدم شناخت خودم یا نشناختن باورهای تضعیف کننده که موارد خاصی به ذهنم نیومد قطعا که باورهای تضعیف کننده زیادی دارم مخصوصا در مورد ثروت اما نمیدونم هنوز شناساییشون نکردم تصمیم دارم به یاری الله مهربان در ماه های اخیر روان شناسی ثروت یک رو خریداری کنم تا بتونم باورهای بهتری بسازم

    امیدوارم که با خوندن کامنتهای خوب دوستان بتونم باورهای تضعیف کننده خودم رو هم شناسایی کنم .

    استاد عزیزم خیلی ممنونم که انقدر خالصانه وبی منت مارو در راه رسیدن به خواسته هامون وراه رشد خودمون وجهانمون کمک میکنی

    آرزوی قلبی منه که یه روز مثل شما آنقدر برای جهان مفید باشم

    از خدای مهربونم براتون بهترین ها رو درخواست میکنم

    دوستتون دارم .

    در پناه خدای مهربون باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
  7. -
    رویا زرینی گفته:
    مدت عضویت: 755 روز

    سپاسگذارم از شما استاد عزیزم

    ممنونم بابت این فایل بی‌نظیر واقعا عالی بود و من هدایت شدم به این سمت خدا رو شکر خیلی عالی بود .

    آگاهی بالایی به من داد ریشه یابی شد بر باورهای مخربم واقعا خیلی از باور های که به ما دادند رو ما

    خیلی راحت پذیرفتیم خدارو شاکرم که که در این مسیر آگاهی قرار گرفتیم و با این فایل های بی‌نظیر به قول قرآن تعقل میکنیم و اندیشه میکنیم کمی عمیق فکر میکنیم در ریشه فکر و باورهای مان که ما چه چیزهای به فایده ای را پذیرفتیم شکر میکنم خدای مهربانم را که در این جمع ما رو قرار داد که روز به روز بهتر شویم و به یاد بیاوریم هیچ کس قدرتی در زندگیمان ندارد ما خودمان خالق زندگیمان هستیم و قدر را خداوند به خودمان داده که انتخاب کنیم حوب ویا بود را این عدل خداوند است سپاسگذارم از شما که همیشه با فایل های بینظیرتون دری از آگاهی به روی ما باز میکنید خدا رو شکر که من در این خانواده حضور دارم از خداوند میخواهم که همه ما را به راه راست هدایت کند راه کسانی که به آنان نعمت داده است سپاسگذارم از مریم شایسته عزیز و مهربانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  8. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3347 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    سلام و درود و سپاس بر استاد عباس‌منش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی

    زمانی که مشغول بکار بودم یک باور خیلی قوی و قدرتمند داشتم که همیشه در کلام و شخصیتم کاملاً مشهود بود و این بود که هر تغییر محل شغلی که برای من در نظر گرفته میشود برای من پله‌ای است برای رشد و ترقی و حتماً منفعت و خیریتی در آن برای من وجود دارد

    من مسئول قسمت کارگزینی اداره‌ محل کارم بودم و وقتی هم که برای همکارانم حکم جدیدی صادر میکردم و مورد اعتراض آنان واقع میشد این باور را با آنها تکرار میکردم که بعضی از آنها میپذیرفتند و احتمالا بعضی‌ها هم در دلشان به من و این حکمی که صادر کرده بودم ناسزا میگفتند

    بهرحال این باور چنان قدرتمند بود که باعث شد من در طول سالیان خدمتم هر حکمی که برایم صادر میشد نه تنها از محل قبلی کارم بسیار بهتر و آسانتر بود بلکه برای من با خود تجربه جدیدی و مهارت جدیدی را بهمراه داشت و من با همین باور توانستم به مناصب بالایی در شغلم دست پیدا کنم

    مدت زمان زیادی من در یک محل مشغول بکار بودم و همیشه از جابجا شدن محل کارم ترس و واهمه داشتم ولی همین باور چنان قدرتی درون من ایجاد کرد که با اطمینان و ایمانی مضاعف، حکم انتصابم را پذیرفته و در محل جدید مشغول بکار شدم و دیدم که تمام ترسها و دلهره‌هایم بیهوده بود و شروعی شد برای رشدو پیشرفت‌های متوالی و سریع بعدی

    و اما قسمت بعدی سوال این فایل در خصوص باور محدود کننده من

    بعد از بازنشستگی با توجه به علاقه‌ای که به امور گلخانه و کشت و کار داشتم، به گلخانه یکی از همکارانم که تولید صیفی‌جات داشت وارد شدم و بمدت یکسال بدون دریافت هیچ مزدی مشغول کارآموزی گردیدم و چنان با شور وشوق واشتیاقی هرروز صبح حتی زودتر از صاحب‌گلخانه وارد محل کارم میشدم و تا ساعتها مشغول رسیدگی به بوته‌ها و کارهای مربوط میشدم که همواره با تعجب صاحب آنجا روبرو بودم

    و برای وی این علاقه و اشتیاق من خیلی تعجب‌آور بود

    بعد از یکسال کارآموزی من و بخاطر علاقه من و توانایی و مهارتی که در زمینه گلخانه‌داری کسب کرده بودم صاحب گلخانه به من پیشنهاد داد که گلخانه را از وی اجاره کرده و خودم بطور مستقل مشغول بکار گردم

    چون خودش بخاطر سن زیادش دیگر توان کارکردن را نداشت

    این پیشنهاد بسیار عالی بود حتی قیمتی هم که به من گفت خیلی خیلی عالی بود و از عرف اجاره بازار نیز بسیار پایین‌تر بود و مضاف اینکه با شرایط آن زمان من کاملاً همخوانی داشت و انجام آن برای من کاملاً امکانپذیر بود

    خودش نیز گفت که من کنار دستت خواهم بود و اگر نیازی به کمک داشتی به تو مشاوره خواهم داد

    ولی متاسفانه نجواهای ویرانگر ذهن که حاصل باورهای محدود کننده من بود کار خودش را انجام داد و من را از انجام این قرارداد باز داشت

    باورهایی که باعث عدم انجام این کار شد این بود که:

    -من تازه یکسال است که وارد این شغل شده‌ام و توانایی انجام کار به تنهایی را ندارم

    -اگر مشکلی برایم پیش بیاید و نتوانم ادامه بده کل بهای اجاره از دستم خواهد رفت

    -من تازه کار هستم و در بازار هیچ آشنایی ندارم و چه کسی قرار است محصولات من را خریداری کند

    – من سی‌سال کار کارمندی کرده‌ام و توان کار آزاد و سروکله زدن با بازاریان را ندارم

    و باورهای محدود کننده دیگری که باعث شد من الان حدود دوسال است که دست بکاری نزده‌ام و منتظر هستم که شرایطی مشابه آن برایم پیش بیاید

    وقتی به قیمت و رشد چندین برابری قیمت محصولات در بازار نگاه میکنم میبینم که خداوند چه فرصت عالی در اختیار من گذاشته بود و چه انسان شریفی را در سر راهم قرار داده بود ولی باورهای محدود کننده من اجازه قدم برداشتن و رفتن در دل ترسهایم را به من نداد

    این موضوع علاوه بر اینکه خیلی باعث تاسف من گردید ولی برای من خیلی درسها داشت و بهمین منظور من مجدداً شروع کرده‌ام با تعهد بیشتر دوره روانشناسی ثروت یک را کار کردن و تمرین‌های آن را انجام دادن و باور کردن به اینکه وقتی من روی خودم کار میکنم هر اتفاقی برای من بیفتد و هر انسان شریفی که سرراهم قرار بگیرد و یا هر موقعیت کاری که برایم پیش آید همه و همه در راستای رسیدن من به خواسته‌هایم میباشد و باید با روی باز از آن استقبال کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 81 رای:
    • -
      بابای مجرد گفته:
      مدت عضویت: 1433 روز

      آقا مجتبی، دوست خوبم، سلام

      امیدوارم حالتون خوب باشه.

      من هم مثل شما در گذشته باوری داشتم که استعداد خوبی در ارتقاء شغل دارم و همیشه همینطور بود و من با مدرک دیپلم به جایگاه خیلی خوبی در کارم رسیدم.

      بابت موضوع گلخانه باید خدمت شما عرض کنم که اصلا احساس گناه نداشته باشید، شما واقعا از کجا میدونید که از اون راه پیشرفت می‌کردید، نمونه اش خود من یکسال است که گلخانه ای با همون شرایط و امکانات رو در اختیار دارم حتی با دانش فنی بیشتر، به روش کشت بدون حتی یک گرم خاک، با کاهش 98 درصد مصرف آب و بازدهی بالا و تولید محصولی کاملا ارگانیک. تنها سرمایه ای که داشتم پول پیش اجاره گلخانه بود مقداری هم برای خرید بذر و محلول غذایی، به دلیل داشتن باورهای تضعیف کننده و عدم رعایت قانون طلایی تکامل برای خرید لوله های مورد نیاز گلخانه به هوای فروش محصولم چک دادم و شروع به کار کرم، در شروع کار بدلیل مساعد نبودن شرایط کشت و سالن نشاء 3 دوره کلیه نشاء های من از بین رفت و کشتم عقب افتاد، بالاخره با بهبود شرایط و تغییر روش کشت بذر موفق به تولید تعداد 8000 نشاء کلم بروکلی شدم(دو برابر ظرفیت گلخانه) بدون یک درصد خطا، از اونجایی که این روش کشت رو داشتم برای اولین بار انجام می‌دادم، هر بار با مشکلات جدیدی مواجه میشدم، البته چون به هدفم ایمان داشتم ناامید نمی‌شدم و ادامه میدادم، خلاصه بگم قبل از به دست اومدن محصولم موعد چک سر رسید و من هیچ پولی نداشتم و مجبور به فروش اثاث خونم شدم حتی لوازم ضروری خونم، پروسه فروش لوازم و دغدغه پاس کردن چک باعث شد نتونم حتی محصولم رو به بازار فروش برسونم و عملا تمام تلاشم به هدر رفت و حتی تمام اثاث زندگیم، درسته من چیزهای زیادی یاد گرفتم و ناامید نشدم ولی نتیجه دلخواهم رو نگرفتم.

      میخواستم اینو بگم صرف اینکه ما راهی رو نرفتیم دلیل بر بهتر بودن اون راه نیست، موفقیت و خوشبختی و ثروت و… یک ررررونده، نتیجه مجموعه ای از باورهای درست و نداشتن مجموعه ای از ترمزهای مخربه.

      اگر ما باورهای درستی داشته باشیم که نتیجه کنترل افکار و ورودیهای ذهن و تمرکز بر زیباییها و نعمت‌ها با داشتن احساس خوب و سپاسگزاری از خداونده، و داشتن درک درستی از قوانین جهان هستی و عمل کردن به این آگاهی ها، عمل کردن به این آگاهی‌ها، (عمل کردن از همه چیز مهمتره) که البته این پاشنه آشیل خود بنده و شاید خیلی از دوستان هست ، با داشتن این باور قدرتمند که ما خالق زندگی خودمون هستیم و عوامل بیرونی کوچکترین تاثیری بر زندگی ما نداره و باور به ربوبیت خداوند و توکل به خودش و عمل به الهاماتش و طی کردن تکامل، لاجرم اتفاق می افته همونطور که برای هزاران نفر از دوستامون تو همین خانواده اتفاق افتاده و می افته همونطور که برای استاد عزیزمون اتفاق افتاده و ما داریم هر روز میبینیم.

      در پایان هم از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز سپاسگزارم.

      در خدا شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مجتبی کاظمی گفته:
        مدت عضویت: 3347 روز

        سلام محمد جان عزیز دوست خوبم

        ممنونم از کامنت عالی که برام نوشتی و سپاسگزارم از این که تجربه خودت را در این زمینه با من به اشتراک گذاشتی

        کاملاً درست فرمودید که رعایت قانون تکامل مهمترین و اساسی ترین قانونی است که باید در هر زمینه ای به آن توجه کرد

        که من با توجه به اینکه بعد از سی سال کار کارمندی وارد حرفه ای شده بودم که سابقه قبلی در آن نداشتم و میخواستم بلافاصله بصورت مستقل مشغول بکار بشوم مسلما شرایط برایم سخت میشد

        مورد دیگری که بعد از اینکه پیشنهاد ایشان را رد کردم همواره تسلی خاطرم هست و به من کمک میکند که خودم را سرزنش نکنم این است که من مطمئن هستم که با این باورهای محدودی که نوشتم اگر وارد این مسیر میشدم نه تنها نتیجه ای نمیگرفتم بلکه از لحاظ مالی نیز دچار ضرر و زیان میشدم

        واینجا واقعا دست خداوند و کمک و یاری او را بطور واضح میتوانم مشاهده کنم

        یعنی خیلی جالبه که یکی از دلایلی که باعث شد من پیشنهاد اجاره گلخانه را رد کنم این بود که خاک و آب گلخانه را برای آزمایش به آزمایشگاه خاک و آب برده و پاسخی که دریافت کردم این بود که بدلیل اینکه چندین سال پی در پی در این زمین محصول تولید شده، خاک توان خودش را از دست داده و بایستی بمدت چندین ماه به آن استراحت بدهیم که این چندین ماه در زمانی بود که من گلخانه را اجاره کرده بودم و مسلما از زمان مفید کشت و کار من کسر میشد

        الان که فکر میکنم میبینم که این واقعا لطف خداوند بود که جواب این آزمایش به این شکل به من داده شد در صورتیکه بعد از اینکه من گلخانه را اجاره نکردم شخص دیگری که تجربه و مهارت لازم در زمینه کشاورزی را داشت، نسبت به اجاره کردن گلخانه اقدام کرد و شروع به کشت و کار نمود و تاآنجا که اطلاع دارم در پایان دوره کشت ثروت خوبی نیز بدست آورد

        ( البته او اقدام به کشت گل شب بود کرد و نیازی نبود که از خاک آن استفاده کند)

        بهرحال من این را همواره دستی از طرف خداوند و هدایتی از جانب او میدانم که اجازه نداد من بدون داشتن باورهای قدرتمند وارد مسیری شوم که عواقب آن ممکن بود برای من بسیار خطرناک باشد

        به لطف خداوند من درسهای زیادی از این یکسال کارآموزی گرفتم و یاد گرفتم که طبق آموزه های دوره روانشناسی ثروت یک اگر من روی خودم کار کنم و باورهای من بصورت کاملا بنیادین تغییر کنند هدایت میشوم به مسیری که خیلی آسان و لذتبخش ثروت وارد زندگی من میشود

        پس من باید قبل از اینکه این مسیر را ادامه بدهم بیشتر روی باورهای توحیدی و باورهای ثروتساز کار کنم و بقیه را به خداوند واگذار نمایم

        بهرحال کامنتی که برای من نوشتی خیلی خیلی دلگرم کننده و امیدبخش بود و در جهت بدست آوردن احساس خوب خیلی به من کمک کرد

        ممنونم از وقتی که گذاشتی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    حمید حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    یارب العالمین

    سلام به دوزوج خوشبخت بهشتی

    سلام به تک تک همسفران عشق

    استادعزیزم چقدرخوشحالم روی ماهتون رومیبینم، وچقدر استایل بدنتون،مخصوصا حجم بازوهاتون عالی وقابل تحسین هست،عاشقانه وقلبا اندام زیبا وتنومندتون رو تحسین میکنم.

    بینهایت سپاسگزارم‌ازتون که این فایل زیبارو تهیه کردید،وقتی داشتم به موضوع چه موضوعی رو باور کردید،توجه میکردم دقیقا دوره کشف قوانین برام مرور شد،که همانطورکه محیط برنامه نویسی داره واکنش میده به کدهای وارشده،دقیقا بهمون‌نسبتم جهان ما داره واکنش میده به فرکانسهای(باورهای) ما،تواین جهان که فقط ساخته شده به باورهای ما پاسخ بده،هر چیزی رو اگرباورکنم وتوجه کنم وهی تکرار کنم وارد چرخه اش میشم ولاجرم اون باورهای خوب یا بد رو تجربه میکنم.

    بقول شما استادعزیز،همه چیز باوره،چی رو باورکردی داری تجربه میکنی ها.

    چقدرباورهای رایجی رو جامعه فرهنگ ومحیط براحتی پذیرفتیم، ودقیقا داریم همونارو تجربه میکنیم، هزاران باورهای مخرب که فلان متولدین این ماه اینجورین، فلان قومیت اونطوریه، باورکمبود که توهمه زمینه ها داره از همه جهت بهمون ضربه میزنه.

    باورهای مذهبی که اگر ثروتمند بشی آدم بدی میشی و هزاران احساس گناهی که فقط از طریق فرهنگ وجامعه بما رسیده و مافقط باور کردیم وداریم همواره تجربه میکنیم.

    یادرمورد سلامتی که فلان بیماری حساسیت فصلی هست یا چون ما تواین خانواده ایم نسل درنسل درماچرخیده.

    استاد عزیز وقتی داشتم به ریشه باورها فکرمیکردم،به این نتیجه رسیدم افراد ازجمله خودم برای اینکه صلب مسئولیت کنندو مقصررو عوامل بیرونی بدونند واین باور که تمام اتفاقات زندگیم رو من دارم توسط باورهایم خلق میکنم رو قبول نکنند میان یه درپوشی میزارن به اسم عوامل بیرونی.

    بینهایت ازتون سپاسگزارم

    عاشق همتونم باعشق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  10. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم در این سایت الهی

    خداوندا هر آنچه که دارم از آن توست

    خدا را شکر می‌کنم امروز هم با یه فایل جدید چقدر حال دلم خوب شد و انرژی خوبی گرفتم و این پرادایس دوست داشتنی با این همه زیبایی و قشنگی‌های خوبش چقدر احساس آرامش و حال آدم را خوب می‌کنه تا در زندگیم به مسیرهای خوبی هدایت شوم اگر توجهم را بتوانم روی زیبایی‌ها هدایت کنم

    اما با صحبت‌های استاد در مورد باورهایمان در جهت مثبت چگونه از آن استفاده کنیم من معتقدم که اگر یک باوری کمک کند برای پیشرفت خود ما باعث می‌شود که ما موفق شویم و با تمام وجود آن را انجام دهیم اما باورهایی که به ما قدرت و انرژی خوب می‌دهد در جهت خواسته‌هایمان ما را به موفقیت قطعاً می‌رساند اما اغلب باورهایی که داریم درست نیست و باورهای محدود کننده به ما این اجازه پیشرفت و حرکت را نمی‌دهند اما تا قبل از کار کردن روی ثروت 1 من هر باوری را چه از نظر سلامتی کاری و یا زندگی را چشم بسته قبول می‌کردم اما با کار کردن روی محصول ارزشمند ثروت یک کار کردن روی باورهای محدود کننده باعث میشود چرخه زندگی را برای ما روان‌تر و زندگی خوبی را می‌توانیم آرام آرام آن را تجربه کنیم

    اما باورهای نادرست چیزی است که با تکرار زیاد آن را قبول می‌کنیم و قلب مون اون آن را تایید می‌کند باید باورهایی را ایجاد کنیم که به ما کمک کند ثروت و یا نعمت وارد زندگی مان شود اما چیزی که به من کمک کرد تا محصول ثروت 1 را بتوانم بهتر کار کنم در مورد باورهای محدود کننده این است که در مسیر زندگی تا اونجایی که امکان داره از فضای مجازی اخبار روزنامه یا حرف‌های پوچ و هر چیزی که من رو از راه درست خارج کند کنار گذاشتم و فقط تمرکز روی فایل‌ها و توجه کردن به زیبایی‌ها من را یک قدم به جلو در جهت خواسته‌هایم هدایت می‌کند تا بتوانم نتایج خوبی بگیرم

    مثلا امروز در مورد سلامتی به این باور رسیدم که من دکتر نمی‌خواهم بروم چون معتقدم که خودم می‌توانم خودم را مراقبت و خوب کنم الان خدا را شکر 5 ماه است که از دکتر رفتن دیگر خبری نیست منی که هر هفته دکتر بودم امروز به این باور رسیدم که روی ذهنم باورهای محدود کننده‌ام کار کنم و تا الان هم موفق شدم اما در مورد ثروت یا نعمت هنوز کمی باید روی باورهایم کار کنم تا تغییرات درستی در وجود و شخصیت من شکل بگیرد و جهان هم من را تایید کند تا به نتایج ثروت هم برسم باید در هر زمینه‌ای باید با تغییر کردن و یا حمله کردن روی باورهایمان می‌توانیم باورهای نادرست را جایگزین باورهای درست کنیم تا کمک کند برای حرکت پیشرفت و زندگی خوب استاد از شما بی‌نهایت تشکر می‌کنم به خاطر درس‌ها و آگاهی‌های خوبتون همه دوستان خوبم رو به خدای بزرگ می‌سپارم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای: