چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 33
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-06-10 07:50:062024-06-10 07:54:09چه موضوعی را باور کرده ای؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای هدایتگر
سلام به استاد خوش اندام ومهربانم وبه مریم جانم وهمه بچه های بینظیر.
من برای بار دوم که روی این فایل کامنت میزارم اونم بعد از چند بار گوش کردنش ، به دو دلیل
اول اینکه بار اول ودومی که فایل رو گوش دادم یه سوال یا نجوایی تو مغزم آمد ، بار سوم که گوشش دادم خدا جواب سوال رو بهم الهام کرد .
گفتم با شما هم مطرح کنم شاید سوال بچه ها هم باشه .
اون قسمت از مقاله رو که استاد خوند که نوشته بود زیر ساخت های ورزشی آمریکا هم برای ورزش دومیدانی خیلی اوکی وخوب واستاد هم این حرف رو تایید کرد گفت زیر ساخت ها هم خیلی مهم دیگه ،
حتی مدارس و دانشگاه ها ش هم پیست دومیدانی های خوبی داره ،این نجوا تو ذهن من آمد که ببین پس عوامل بیرونی هم مهم .
ولی خیلی بهش توجه نکردم تا اینکه برای بار سوم که گوشش میکردم قبل از اینکه به این قسمت از فایل برسم که برام سوال بود بهم الهام شد که همون عوامل بیرونی هم که تو فکر میکنی مهم اونم به خاطر باورهای خود افراد جامعه به وجود آمده .
مثلا: تعداد زیادی از مهاجران سیاه پوست باور داشتن که در ورزش دومیدانی استعداد خوبی دارن و ژن این ورزش رو دارن و به خاطر باور جمعی، جهان هم کمک کرده ودر همون کشور زیر ساخت ها هم مهیا شده .
ولی اگه مثلا من نوعی به یه چیزی باورداشته باشم ولی اون مکانی که من زندگی میکنم قابلیت رشد منو نداشته باشه جهان منو به جایی هدایت میکنه که قابلیت رشد من رو داشته باشه .
ودوم اینکه در کامنت اولم باورهای محدود کننده ای به ذهنم نیومد بعد از خوندن کامت بچه ها چند تا از باورهای محدود کننده رو شناسایی کردم
باور اینکه همه خاندان ما در سطح متوسط وحتی رو به پایینی بودن وهستند.
_ هر که بامش بیش برفش بیشتر ( جالب اینه که اصلا فکر نمیکردم چنین باوری در ضمیر ناخود آگاه من باشه ولی یه بار که با یه مشتری حرف میزدم خاطر نیست که چی گفت که من در جوابش گفتم خب هر که بامش بیش برفش بیشتر وسری از حرف خودم تعجب کردم که آه پس من هنوز این باور تو وجودم هست )
باور اینکه مگه آدم چقدر زندست.( که یجوری آدم بی انگیزه میکنه )
استاد قشنگم این فایلتون همون جور که تو کامنت خیلی از بچه ها هم بود خیلی انرژیش بالا بود وما رو رفلش کرد خداروشکر که ما شما رو داریم. براتون بهترین ها رو آرزو میکنم
انرژی وانگیزم برای تغییر زندگیم خیلی بالاست و اینو مدیون شما وهمه اعضای عزیز این سایت خداروشکر به خاطر وجود تک تکتون .
در پناه رب مهربون باشید
به نام خالق هدایتگر
رب من تو صاحب همه چیزی و هرچی دارم از آن توست من هیچی نمیدانم و دانایی تو همه چیز تصرف کرده و منو هدایت میکنی
سلام استاد عزیزم سلام بانوی عزیزم سلام خانواده ی عزیزم
قلبم خیلی باز شده و میگه کامنت بنویس
وقتی شما خانواده ی عزیزم به کامنتی که در این فایل گذاشتم پاسخ دادین و کامنت گذاشتین چقدر اشک ریختم و خدارا شکر کردم که منو هدایت کرد این کامنت بنویسم.
بارها به خودم فشار اورده بودم که حتما بیام و کامنت بنویسم ولی راضی نمیشدم چون احساس میکردم که از درونم نمیاد و یه روزی به خودم گفتم باید آنقدر نتیجم خوب بشه که قلبم بگه کامنت بنویس و اون شبی هم که میخواستم این کامنت بنویسم هدایت خداوند بود و من مشغول دیدن یه فایلی بودم و نکته برداری میکردم که یهو برق ها قطع شد و هدایتی که اومد گفت برو واسه فایل جدید کامنت بنویس و از نتیجه ای که گرفتی به همراه باورهایی که روش کار کردی بنویس .
و باز هم هدایتی دیگر …
یکی از باورهایی که باعث شد مسیر از تهران به کیش پیدا کنم این بود که خداوند از طریق افراد مسیر بهم میگه و اینکه خداوند از طریق افراد باهام صحبت میکنه ،دقایق آخری که میخواستم از مسافرخانه ی شیراز بیام بیرون از پنجره داخل خیابون نگاه میکردم و به خدا گفتم خودت از طریق این آدمها بهم اشاره کن که به کدام سمت برم و بعد از مدت کمی یک آقای به سمت چپ اشاره میکرد و باز گفتم خدا جون لطفا با سه نشانه واسم تایید کن که به کدام سمت برم و شگفت زده شدم چون دو نفر هم زمان به همون سمتی که نفر قبلی اشاره کرده بود اشاره کرد.
وسایلم برداشتم و اومدم پایین و به سمتی که گفته شده بود حرکت کردم (اما تا کجا باید میرفتم ؟؟؟)به یکی از دوستام که شاگرد استاد زنگ زدم و باهاش صحبت میکردم چون سعی میکردم که آگاهانه ذهنمو به سمت بهتری هدایت کنم و مدام از اتفاقات خوب صحبت میکردم که به یک چهار راه رسیدم و پرسیدم مهدی جان به نظرت از کدام سمت برم و مهدی هم گفت برو به سمت چپ ،و باز هم حرکت کردم و به یک امامزاده رسیدم و به قلبم افتاد که مسیر فعلی همونجاست وقتی وارد امامزاده شدم بعد از چند دقیقه اذان شد و منی که نماز خواندنم صحبت با خداوند بود این بار بهم الهام شد که وارد شو و نمازی بخون جدا از صف وایستاده بودم و عقبتر از همه بودم در وسط نماز یه آقایی زد روشونم و گفت بیا داخل صف که بعدش رفتم کنارش نشستم و همونجا به قلبم افتاد که یه اتفاق خیری در راه .
نماز که تموم شد ی شخصی اومد پیشش و گفت آقا مهدی بعد از مدتها خوش اومدی و بعدش همین آقا مهدی منو برد خونه و گفت بعد از مدتها از اینجا رد میشدم و به دلم افتاد بیام اینجا نماز بخونم و دیدم شما ساک همراهتون هست گفتم مهمان من بشین .
یه شب خونه ی عمو مهدی بودم و متوجه شدم ایشون آدم عرفانی هستند که شاگردان مریدان زیادی هم دارن و ازشون چندتا چیز یاد گرفتم و میگفتن هر زمانی که میخوای غذا بخوری به غذات نگاه کن بوش کن و خدا را شکر کن و عجب غذاهایی اونجا خوردم .
فردا که از خانه ی عمو مهدی اومدم بیرون و میخواستم به دنبال نشانه ها برم گفت ساک هاتو همین جا بذار و اگر کارت جور نشد شب بیا شاهچراغ …
( بچهها بی نهایت باور دارم که خدا از طریق افراد باهام صحبت میکنه ) جایی واسه خواب نداشتم و نمیخواستم برگردم خونه ی عمو مهدی هرچند مهمان نواز بود اما من دنبال چیز دیگه ای بودم هرچی میگشتم چیزی پیدا نمیکردم بعدش یاد عمو مهدی افتادم که گفت شب بیا شاهچراغ و فکر میکردم که ایشون هم میاد و زمانی که نتونستم پیداش کنم گفتم خیره و فقط هم شماره ی خونشون داشتم((هرچی که واسم پیش میاد خیر ،این باور یک صلاحی بود که شجاعتم صد برابر میکرد )) داخل حرم شاهچراغ نشسته بودم وبا خدا صحبت میکردم که یه نفر شروع کرد به سرفه کردن و چندین بار این سرفه ادامه داشت و گفتم حتما باید از اینجا بلند بشم و به یه جای دیگه ای برم واین هدایت خداوند چند قدم جلوتر یه آقای داشت کنار زریح از اشعار حافظ میخوند و نظرم جلب کرد که بعدش اومد سمت من و با یه آقایی که بغل دستم بود شروع کرد به صحبت کردن که یه آقای دیگه اومد و ازش پرسید که میشه داخل حرم خوابید و ایشون هم گفتند بله که میشه (داخل شاهچراغ دوتا حرم داره )و آدرس اون یکی حرم داد و من هم به اونجا رفتم وای خدای من گرسنه هم بودم ولی جای خواب الویت اول بود چون بیرون هم هوا سرد بود وقتی به اون یکی حرم رسیدم از یه خادمی پرسیدم کجا میشه خوابید و منو راهنمایی کرد و بعدش بهم گفت بچه کجایی که منم گفتم لر هستم و در گوشم گفت همینجا بشین که امشب شام میدن( خداوند از طریق افراد باهام صحبت میکنه )و این شد که مدت چند هفته را در شاهچراغ خوابیدم و هرگز یک شب بیرون نخوابیدم که اذیت بشم .
هر صبح چند دقیقه قبل از اذان میومدن و همه را بیدار میکردن و خیلی ها ناراحت میشدن و غر میزدن و منم میگفتم خدایا شکرت که خودت واسم برنامه ریزی میکنی و صبح زود بیدارم میکنی و با شوق میرفتم نماز میخوندم و رو اون سه باوری که قبلاً گفتم کار میکردم .
خدایا خودت میدونی که تمام کلماتم راست راست
خدایا خودت میدونی که چقدر در هر لحظه حالم خوب بود و در آغوش تو با صدای قرآن در گوشم میخوابیدم .
با توکل به خودش حرکت کردم و هیچ چیزی نمیتونست جلومو بگیره ،توقف ناپذیر شده بودم و رب من صاحب همه چیزه پس دیگه نگران چی باشم ،خداوند از بی نهایت طریق مسیر بهم نشون میده به خاطر همین در یک شهری که شناختی ازش نداشتم همه چیز آشنا بود و افراد همه دوسم داشتن و همه کار واسم میکردن ((رب من صاحب همه چیز و قلبها را واسم نرم میکنه ))
دو شب اول که در کیش تو ساحل میخوابیدم هر چند ساعت با هوای خنک بیدار میشدم ولی با حال خوب و خوشحال میرفتم یه نقطه ای دیگه را پیدا میکردم و دراز میکشیدم که تنها در ده روز باعث شد به یک خانه ی با تمام امکانات هدایت بشم( دوتا کلید واسه دوتا واحد دستم بود و تماما با امکانات و هرگز احساسم نسبت به موقعی که در ساحل میخوابیدم چندان فرقی نمیکرد و تازه اونجا بود که منظور استاد میفهمیدم که میگفت رسیدن به یک خواسته تفاوت زیادی در احساس خوب شما ایجاد نمیکنه بله استاد با تمام وجودم متوجه شدم )
چند روز قبل از اینکه بخوام به شیراز مهاجرت کنم یه فیلم کوتاه از خودم گرفتم که دو روز و دوشب بود هیچ تغذیه ای نخورده بودم چون حتی پول نان لواش هم نداشتم و اپن فیلم هم هدایتی بود از خداوند برای عکس قبل از عمل و حرکتم در این مسیر و کمتر از دوماه به بالاترین حد یک زندگی رویایی رسیدم که اصلا در رویاهام نمیدیدم ،درواقع بهترین خانه در بهترین منطقه ی کیش که بهش دامون میگن همون موتوری که میخواستم بهم دادن بهم گفتن گواهی نامه بگیر تا ماشین هم بهت بدیم و هر نوع غذایی که دوست دارم آماده کنم و بخورم و قبلا هم گفتم یه کارتی دارم که هرچی خرج میکنم هرگز تموم نمیشه و مجددا شارژ میشه ((هرچی بخوام میخرم ،هرچی خرج میکنم خداوند صد برابرش به زندگیم برمیگردونه ، از جایی که گمان نمیکنم خدا بهم روزی میرساند ،من لایق ثروت و فراوانی هستم ،این چند باور تو کیف پولم نوشتم ))
یه مثال دیگه :تو این شهری که تازه ساکن شدم شناختی ندارم و چند روزی بیشتر اینجا نیستم و کارم طوری شده که مدام در حال مسافرتم ((یکی از خواسته هام قبل از مهاجرت به شیراز ))امروز رفتم به یه پاساژی تا خرید بکنم و بعدش که خواستم برگردم میخواستم یه جاروی رشتی هم بخرم که داخل حیاط جارو کنم و به خدا گفتم خودت هدایتم کن که یه جاروی خوب پیدا کنم وقتی اومدم سوار موتورم بشم دیدم یه ماشین پشت من پارک کرده و داره از یه آقایی سوال میپرسه سوار موتور شدم که برم به قلبم افتاد که دنبال همین ماشین برو و بعدش گفتم بذار امتحان کنم ببینم چی میشه با حالی که من با موتور بودم و میتونستم سریعتر برم اما پشت سر این ماشین رفتم و کنجکاو بودم که ببینم چی میشه تا اینکه نزدیک یک میدانی ماشین آهسته وایستاد و راننده با بغل دستیش به یک گوشه ای اشاره میکرد که چند متر جلوتر یک ابزار فروشی بود که یه دونه جاروی رشتی کهنه در داخل سطل گذاشته بود و مغازش چند پله زیر پاساژ بود یعنی اگر میلیارد ها بار از اونجا رد میشدم هرگز اون مغازه را نمیدیدم رفتم ازش پرسیدم و یه جاروی نو از انبار واسم آورد واقعا خدا در هر لحظه هدایتمون میکنه به شرطی که در هر لحظه ازش بخوایم تا آگاه بشیم و به ذهنمون حالی کنیم که این هدایت خداوند بود و ما فراموش کاریم به خاطر همین مدام باید به یادمون بیاریم تا حالا چندین بار کامنتی که در این فایل نوشتم خوندم و بارها شکر گذاری کردم که هدایتم کرد این کامنت بنویسم و جوابهای شما عزیزان باعث شد که با توکل و شجاعت بیشتری بخوام مسیر ادامه بدم به فایل های استاد گوش کنم و تازه دیروز دوتا دوره هم زمان خریدم .
جالبه که خدا منو به یه کاری هدایت کرده که در هر لحظه باید کنترل ذهن داشته باشم چون مربی یک پسر دوست داشتنی اوتیسم هستم و هرگز نباید در صحبت کردن با ایشون از فعل امر استفاده کرد
و باید تفکر کنم و با آرامش بتونم باهاش گفتگو داشته باشم و همیشه احساسم باهاش خوب باشه اولش فکر میکردم که میتونم تغییرش بدم و کاری کنم که عادی رفتار کنه و بعد از چند نشانه و الهام خدا فهمیدم که من به یکی از پاشنه های آشیلم هدایت شدم چون خیلی میخواستم دیگران تغییر بدم و هرگز تسلطی بر تغییر هیچ کسی ندارم و چون با این فرد تنها هستم هر زمانی که خواستم برای تغییرش کاری بکنم واکنشی که نشون داد نشانه ای از خداوند بود که بهم بفهمونه فقط خودت تغییر بده و اینجا جایی که بابت توکل و شجاعتت بهت جایزه دادم و هر رفتاری که میبینی اگر به اون رفتار حساس هستی پس درون خودت بنگر و تغییرش بده اگر اون رفتار تحسین میکنی واسه خودت برش دار و ازش استفاده کن بنابراین رو خودت کار کن و کاری به این بچه هم نداشته باش ،اینجا قرار خیلی رشد بکنی تا به مرحله بعد برسی ،دقیقا یکی از درخواستهای داشتم این بود که خدایا شرایطی واسم فراهم کن که بتونم رو خودم کار کنم و این چنین شرایطی واسم به وجود اومده و چقدر بارها خدارا شکر کردم که این فرشته ی شیرین و بامزه را سر راهم قرار داده ((خدا از طریق این فرشته خیلی درس هارا بهم میده و خیلی دارم رشد میکنم ))
در آینده انشالله از آنچه که دارم میفهمم و نتایج شگفت انگیزی که به دست آوردم مینویسم با هدایت خداوند ((در هر کاری خداوند هدایتم میکند و هرچی واسم پیش میاد خیره و به نفع کنه))
تفاوت بسیاری هست با زمانی که یک آگاهی را بشنوی و یک آگاهی را عمل کنی
تفاوت بسیاری هست با زمانی که قوانین را میشنوی وزمانی که قوانین را عمل میکنی
احساسی که از عمل به یک قانون و آگاهی به وجود میاد قابل مقایسه نیست با احساسی که از شنیدن آن قانون و آگاهی میاد
حالا میفهمم استاد چه احساسی داره وقتی کامنتهای ما را میخونه و تازه در هر کامنت جنس احساسشون بهتر هم میشه چون وقتی از نتیجه ی خوبی که ما گرفتیم صحبت میشه قلبشون خیلی بیشتر باز میشه و خدا میدونه چقدر سر نتایجی که بچه ها گرفتن و میگیرن اشک شوق و سپاس گذاری میریزن و خداهم بهشون الهام میکنه که چه فایلی بذارن .
تا احساس خوبی نداشته باشی الهام خوب سراغت نمیاد
تازه اینا به کنار وقتی از نتایجی که از ایمان و توحید به وجود اومده و کامنت میذاریم این جنس احساس یه حس دیگه داره که انشالله هرکسی در مسیر توحید باشه تجربه میکنه ،به خاطر همین بارها از استاد شنیدیم که میگن تمام کامنت های سایت عباسمنش با عشق میخونم
استاد عزیزم همانطور که به هدایت های ربم ایمان دارم و باور دارم که همیشه و در هر لحظه هدایتی میکنه ایمان و باور دارم که میبینمتون و خیلی دوست دارم در پرادایس عزیزمون قرآن تلاوت بشه و خداوند تلاوت میکنه
خانواده ی عزیزم خیلی عاشقتونم
به نام خدای مهربان
سپاسگذار خداوندم برای قرار گرفتن در مسیر آگاهی و رشد.
دوست عزیز توحیدی مجید جان سلام.
شما رو خیلی خیلی تحسین میکنم برای عمل کردن به آنچه که آموزش دیدید و دریافت کردید.
و چه زیبا خداوند پاداشها رو بهت داده و به وعده خودش عمل کرده.
در مورد قسمت آخره کامنتت در مورد تغییر دیگران و واکنش نشان دادن به مسائل هست بگم که یکی از بزرگترین ضعف هام همین قضیه هست
بنده با اینکه به لطف خدا کسب و کاری دارم که هم مشتری راه میندازم و هم وقت دارم فایل ببینم ، کامنت بخونم و در مسیر قدم بردارم ،
روزانه حدود 5 6 ساعتی داخل سایتم و فکر میکردم که تغییر کردم …
دیشب سره تضادی که چند وقتی هست با همسرم پیدا کردم کنترل ذهن از دستم خارج شد و شروع کردم به پیام دادن و توجه به نکات منفی ایشون و هدایت شدم به مدار پائین و پائین تر
امروز خیلی فکر کردم که من از این پاشنه آشیل خیلی ضربه خوردم و هر موقع تضادی پیش میاد نمیتونم کنترل کنم و کنترل اوضاع از دستم خارج میشه
همینجا در مقابل خدای مهربان اعلام عجز و تسلیم بودن میکنم که اول هدایتم کنه راه حلی برای مسئلم پیدا کنم
و باز از خدا میخوام کمکم کنه که بتونم روی پاشنه های آشیلم بصورت ریشه ای کار کنم و تغییر بصورت بنیادین در رفتار و شخصیتم نهادینه بشه
در پایان از استاد عزیز سپاسگذارم که باعث رشد و گسترش توحید و یکتا پرستی شدند و
همیچن امکانی را فراهم ساختند که بتونیم از تجربیات همدیگر استفاده کنیم و در راه سعادت و خوشبختی و زیبایی و نعمت و ثروت قدم برداریم .
در پناه خدای مهربان باشید.
سلام به استاد عزیز و مهربان
تشکر از زحمات فراوانیمیکشیدوفایلدرستمیکنید
واقعاخدارسپاس گذارم مرابااینراهاشناکرد
ومرابهارامشرساند
فایلهایشماخیلیلذتبخشاستوهربارگوشمیکنمچیزجدیدیادمیگیرم
من 32سالههستمالانزدیکدوسالهست بااینقانوناشناشدمچرخزندگیمروانشدهواتفاقهایخوبخیلیراحتبرایممیافتدمنازسن18سالگیبهبعدهمیشهدنبالتعغیرزندگیبودمولیباخودمروراستنبودمتاسال1400گفتمخدایمنزندگی منو تعغیربدهوواقعاتعغیراتواردزندگیمشد اگه ازنظرروحی روانیبگمزندگیمن صدهزار درجه با قبلتعغیرکرد وازنظرمالیوچیزاهایبیرونیخیلیتعغیر کردم واقعارازیموهرروزتلاشمیکنمبرایبهترشدنخداروشاکرمکهمنوهدایتکرد
به نام خداوندی که نسبت به من بخشنده و مهربان است
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان هم مسیر
اول از همه تحسین میکنم زیبایی های حیرت انگیز پارادایس زیبا رو و همچنین اندام فوقالعاده استاد عزیز رو . ماشالله استاد .احسن . شدین کوهی از عضله . دمتون گرم
و یه تشکر ویژه از دوستان عزیز بابت کامنتهای عالی و پر بارشون . چقدر باورهای عالی و قدرتمند کننده ای رو من از تو کامنتها کشیدم بیرون و نوشتمشون .
جدا از کامنتهای محدود کننده ای ک توضیح دادن ک از داخل همون کامنتهای محدود کننده هم میشه کلی باور خوب در آورد و ترمز ها رو پیدا کرد . اما من بیشتر تمرکز کردم روی باورهای قدرتمند ک ب قول استاد تو هزارتا کتاب موفقیت هم چنین باورهای عالی نمیتونی پیدا کنی
و باز بیشتر از همیشه باور کردم ک صفر تا صد زندگی من بستگی ب باورهام داره بستگی ب این داره ک من چ حرف یا باوری رو قبول کردم و تو ناخودآگاه هم ذخیره سازی کردم .و خودم رو با اون باورها برنامه ریزی کردم . من باید بیام باورها رو شناسای کنم و ببینم ک کدوم باور ب نفع منه کدوم باور ب ضررم. اون های ک ب نفعمه تقویتشون کنم و اونهای ک ب ضررمه تغییر شون بدم و این هم از نتایجم معلوم میشه . و انصافا باورهای خوبم دارن روز ب روز بیشتر میشن و من از این روند خیلی راضی ام و هروز باورهای مثبتم رو میشمارم . مینویسمشون .دوستشون دارم و عاشقشونم و کلی قربون صدقه شون میرم و بهشون میگم ک قراره با هم یه زندگی باشکوه رو برای هم بسازیم. و باورهام با این کار کلی انرژی میگیرن و هرروز قدرتمندتر میشن.
و من هم دارم میبینم ک چرخ دنده های زندگیم روغن کاری شدن و دارن روون تر میشن
دارم میبینم ک خداوند داره کارهای من رو انجام میده. یعنی اون کارهای رو ک بخدا میسپارم نتیجش فوقالعاده بهتره
استاد عزیز هزاران بار شکرگزار خداوندم ک من رو با شما آشنا کرد
خدایا من رو به راه راست هدایت فرما . راه کسانی که به آنان نعمت و ثروت عطا کرده ای.
با آرزوی نعمت . ثروت و سلامتی بیشتر برای همه مون .
در پناه رب العالمین
به نام خدای مهربان و هاایتگرم
سلام به دوست و بردار همفرکانسیم
امروز صبح اومدم تو سایت با خودم گفتم یه کامنتی رو بخونم که سر صبحی یه نشونه ای به من بده
به کامنت شما هدایت شدم
بسیار بسیار زیبا مفید و روان بود
لذت بردم و درس گرفتم مرحبا به شما
آقا فرهاد دوست عزیزم خوشحالم از اینکه کنار دوستان آگاه و توحیدی هستم که میتونن از میان اون همه کامنت دیدشون رو چقدر زیبا تو ضییح بدن که شما اومدین باورهای قدرتمند کننده رو بیرون کشیدبن و یادداشت برداری کردین و برای خودتون کنارگذاشتن و روی باورهای که به نفع شماست اونها رو شناسایی کردین
و به من یاد دادین که از باورهای درست در زندگیم استفاده کنم
ممنون و متشکرم از شما
و اصل خوندن کامنت همینه که با اونها رشد کنیم پیشرفت کنبم نه اینکه صرفا حالمون رو خوب کنیم بلکه در کنار حال خوب خودمون و زندگیمون رو رشد بدبم و تغییر کنیم در همه جنبه های زندگی
متشکرم سپاس فراوان بهتربنها نصیبتون
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم… به خانواده خوب
زمان که ما به دنیا چشم گشودم مغز ما مانند برگ سفید کاغذ بود ولی یکسره باورها به ذهن ما تزریق شده به طور آگاهانه ویا ناآگاهانه چون همان باور ها باعث انگیزه میشود در اکثر موارد.من هم از جمله از این افراد بودیم.
1 مادر من این باور را داشت که پای ها تو مانند ثروتمندا هست برای من این مورد در دوران کودکی یک انگیزه شده بود.
2پدر من این باور را داشت که تو اینجنینر میشی در دوران کودکی برای من میگفت راستش هم به حقیقت تبدیل شود یکی از مشهورترین پوهنتون درس خوندام.
3عمه من این باور داشته که تو ملک میشی چون هوشیار هست.
4 من این باور داشتم که نام من خاص هست. یعنی سیف الرحمن
ولی از دوران کودکی من به این باور بودمی که تنها یک رب العالمین وجود داره همیشه از الله مدد و کمک میخواستم
5 همیشه از دوران کودکی یک باور داشتم کی در زنده گی من اتفاقات تباز میشی.
6 پیش از آشنایی با استاد ناخودآگاه احساس خوب کی می داشتم باعث اتفاقات خوب رخ میداد.
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام خدا جونم شکرت
سلام استاد عزیزم و مریم نازنینم
سلام دوستان عزیز دردانه های خداوند
وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّىٰ یُبَیِّنَ لَهُمْ مَا یَتَّقُونَ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
خدا بعد از آنکه قومی را هدایت کرد دیگر گمراه نکند تا بر آنها آنچه باید بپرهیزند( از موجبات ضلالت )معین کند که خدا محققاً به همه چیز داناست.
چه موضوعی را باور کرده اید؟
خدایا شکرت که هر لحظه در حال سور پراید کردن من هستی
انگار دست از همه چی کشیده ای و فقط حواست به من است
خدایا شکرت کرور کرور شکرت
استاد تو مدتی که در دوره بینظیر 12 هستم
چند روزی فقط از خدا میخواستم تو تمرین ستاره قطبی که منو سورپرایزم کنه
و میگفتم ترمزهای. بیشتر و بهتر و آسانتر برام واضح کن من انسانم فراموش کار وناسپاس پس خودت هوامو همه جوره داشته باش
طی این چند روز که فایل جدید روی بنر سایت اومده هنوز در شوک هستم که خداوند. سریع العجابه است و بزودی پاسخم را داد و من دریافت کننده خوبی بودم همون روز صبح که اومدم تو سایت سورپرایز شدم و فقط اشک شوق ریختم و گفتم چند بار گوشش بدم تا کمی درک کنم آنچه که به من گفته میشود از کلام حق
آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
طبق معمول فایل های و دورههای عالی شما استاد همه از دل بر میآیند و بر دل و جان و گوشت و استخوان مخاطب میشینه این آگاهی های ناب
چون ما قبل از تولد تمام این آگاهی های ناب را میدونستیم و بعد از تولد به فراموشی توسط خانواده جامعه افراد و تمام عوامل بیرونی بفراموشی سپرده شد و و الان بخواست همان تضادها و شرک و بی ایمانی و ترس و نگرانی ها خود من الان اینجا هستم
از هدایت یافتگان الهی هستم
خدایا شکرت هر لحظه سپاسگزارم از لطف و رحمت و مغفرت و آمرزش و رحمان و رحیم بودنت
خدایا شکرت
استاد اول اینو بگم که امروز بمعنای واقعی کلمه زندگی را زندگی کردم
چون من تونستم یک باور قدرتمند را که بارها شنیده بودم و در مدار درک آن نبودم را امروز درک کنم
باور بینظییییر فقط برای امروز زندگی کن
استاد انقلابی امروز در درونم بپا شده که همچون آتشی سوزان بر تمام شرکتهای وجودم رخنه کرد و حس آزادی و آرامش و رهایی را امروز درک کردم
گفتم من که به گذشته بر نمیگردم پس بیخیال
از آینده هم بی خبرم پس بیخیال
یعنی چی ؟؟
یعنی همه چی همین لحظه است شاد باش و بپوش و برقص و زندگی را آسون بگیر
همین بخدا همین
دیدم آرامتر شدم گفتارم با فرزندانم در لحظه تغییر کرد آرامش عجیبی تو کلامم اومد بچه ها سریع فرکانس آرامش منو دریافت کردند و ارتباط بهتری باهم داشتیم
دوستم بهم زنگ زد گفت بریم کفش بخریم
گفتم اما ده میشم بیا بریم رفتیم با خیال راحت برای خودم و دختر کفش خریدیم بدون اینکه نگران حساب بانکی ام باشم بدون اینکه ترسی از پول خرج کردن داشته باشم یک جفت دمپایی صندل برای پسرم گرفتم
کلی با دوستام خندیدیم و شاد بودیم تا اومدم خونه
ناهار خوشمزه مو جدا جونم هواشو داشت و عالی اماده شده بود
همسرم اومد خونه حالش عالی بود کلی خوراکی سالم تخمه و بادام و کشمش و میوه خرید کرده بود کلی باهم خنده و شادی داشتیم
از اونجایی که ته دلم به نور مهاجرت روشن شده با ایمانی قوی با همسرم در میان گذاشتم
گفتم من سمت خودمو با ایمان و توکل انجام میدهم
بقیش باخدا من نمیدونم من تسلیمم خدا خودش نرم کننده دلهاست
هدایت شدم به کامنت های عالی دوستان کلی اشک شوق و ایده و باورهای قدرتمند کننده را تقویت کردم
هدایت شدم به قرآن سوره توبه
الله واکبر
خود خدا هم مستقیم باهام درباره مهاجرت حرف زد
خدایا کریدیت تمام اتفاقات عالی امروزم را دادم بتو من هیچی نیستم همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری
خدایا شرک های وجودم را بکش
همه چی توحیده توحید و توحید
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها وارد غضب کرده ای و ن گمراهان
استاد من این موضوع را باور کرده ام و این چند روز خیلی مسمم تر شده ام برای مهاجرت و باور دارم که خداوند به شجاعان پاداش بیحساب میدهد از جایی که فکرشو نمیکنی میرسونه با دیدن الگوهای عالی که در همین سایت توحیدی دیدم کلی ایمان و باور و توکلم اعتمادم به تنها فرمانروای کل کیهان بیشتر شده
خود شما استاد گرامی مجید پیر دوستی سعیده عزیز و خیلی دیگه از عزیزان در این مکان معنوی را الگوی مناسب و عالی برای خودم قرار داده ام و هر لحظه ایمانتون رو تحسین میکنم وهر لحظه سپردم بخدا که همه کاره است خودش دلها را برام نرم میکند
باور قدرتمند م اینه که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم
بخدا از وقتی این باور را ورد زبانم کرده ام جز این نبوده که ناسپاسم اگه بگم بوده
باور قوی دیگه که دارم باهاش لحظه هامو خدایی میکنم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است بخدا تمام مدت که ورد زبانم شده در هر شرایطی اتفاقات بظاهر بد همه خیر و برکت بوده برام
الله واکبر اسناد چه دستاوردهایی را کسب کرده ام
چقدر الهام جونم نوشتن داره بهم کمک میکنه
استاد وقتی میخوا م شروع کنم به نوشتن اصلا نمیدونم چی بنویسم میسپارم به جان جانانم دیگه خودش همه کاره میشه این باور قلبی من شده قلمم نوشتنم گفته های که از دل بر میآید را خودش داره برام مدیریت میکنه من کی باشم که منم منم کنم یا الله من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
استاد باورهای محدود کننده که الا ماشاالله
اینقدر زیاد هستند که بنویسم صدها خط بشود
باور محدود که برام سریع اومد بالا اینکه چون مادرم با خانواده همسر زندگی کرده پس دختر هایش هم باید تا آخر عمر پیش خانواده همسر باشند
باورمحدود اینکه همیشه تو خانواده هامون بوده پول چرک کف دسته از این دربیاید از اون در میره
باور محدود دیگه اینکه گفتند و رفت در ناخودآگاه من پول درآوردن کار سختی است و همیشه هم پدرم خدا بیامرز و برادرانم به سختی کار میکردند و همیشه کفگیر به ته دیگ میخورد همه چی داشتیم ولی پول رو نمیتونستیم حفظ کنیم
باور محدود دیگه باید پارتی داشته باشی که بری سر کار
باور محدود دیگه اعتقاد به چشم زخم و خرافات و مذهب
باور محدود اینکه باید حتما نمازت بوقت باشه روزه سرجاش باشه حتی تو روستامون میگفتن دخترها روزه میگیرن تا شوهر کنند وقتی ازدواج میکنند دیگه از خدا و نماز و روزه دور میشن خخخ
باور محدود دیگه هر چقدر پول از بشی آدم بدی میشی
باور محدود دیگه بچه ها مخصوصا پسرها باید حتما یکیشون بمونه و مواظب پدر و مادرش باشه
باور محدود دیگه زن باید خونه داری کنه و بشینه تو خونه و کار نکنه
باور محدود دیگه عدم احساس لیاقت
باور محدود دیگه هر کاری باید قسطی و چکی باشه
باور محدود دیگه به هر کسی اعتماد کنی مالتو میخوره
و خیلی باور های غلط و محدودی که به خورد ذهن و ناخودآگاه من رفته و شکر خدا با آموزشهای عالی استاد عزیزم و الگوهاب خوبی که تحسین میکنم موفقیت وسربلندی اونها رو دارم هر روز روی خودم و قوی تر کردن ایمان . توکل و اعتمادو باورهایم
بلطف خداوند کار میکنم و هر روز بهتر از روز قبلم هستم
آرامشم بیشتر شده
ایمانم قوی تر شده
توکل و اعتمادم بیشتر شده
قدرت تجسمم بیشتر شده
همزمانی فایل با قدم دوم جلسه دوم
بسیار لذت بخش است
خدایا شکرت که باورهای قدرتمند را برایم واضح تر و آسانتر کرده ای
باور پول بی نهایت وجود دارد و در زندگی ام از خزانه الهی سرازیر شده
خداوند هر لحظه نگاهش به زندگی ام است هر جایی کمبودی باشه خودش از بینهایت راه سرشار از نعمت و رحمت و برکت میکند
انسان های عالی و قابل اعتماد در زندگی ام موج میزند
تمام شرایط و انسانها و موقعیت ها وسیله ای است از طرف خداوند برای رساندن موهبت های الهی به من
من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم
از هر خیری از خدا بهم برسد من سخت فقیر و نیازمندم
من فقط روی خدا حساب باز کرده ام
معنوی ترین کار پچدنبا ثروتمند شدن است
هر چقدر ثروتمندتر شوی نزد خدا محبوبتری
هر چقدر من بخواسته هام برسم خدا را بخواسته هایش رسانده ام
من انسانی فوقالعاده عالی و دوست داشتنی و تاثیر گذار هستم
من عاشق هنر هستم و کارهایم ارزشمند هستند
خداوند انسانهایی که عاشق هنر هستند و ثروت مند هستند و با عشق خرید میکنند را به من هدایت کرده
نعمت و ثروت و فراوانی بی نهایت است
من انسانی توانمند به هر چیزی که علاقه داشته باشم زمان میگذارم و مهارت کسب میکنم و موفق میشوم
همیشه درهر کاری بزرگترین سرمایه من راستی و درستی و صداقت من اولویت دارد
خدایا شکرت برای این همه باور قدرتمند که باعشق ساخته ام و نوش جانم شده و به تمام وجودم نشسته
من در قلمرو خدا وند هستم و باید تمرکزم را روی بهبود خودم بزارم خدایا شکرت
هر باوری بسازم خداوند مرا هدایت میکنه به سمتش
خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست
خدایا شکرت که نور آسمانها و زمین هستی
خدایا شکرت که مالک اصلی تویی
ومن وابسته به اصلم هستم
خدایا شکرت برای کنترل ذهنم که خیلی بهتر شده ام نسبت به روز قبلم
خدایا شکرت که تشخیص الهامات را از نجوا بر قلبم واضح تر کردی
قلبم باز تر شده فقط میگم خدایا شکرت
احساس خوب اتفاقات خوب
من لایق دریافت الهامات و نعمتهای الهی هستم
من لایق بندگی کردن هستم
من اشرف مخلوقات جانشین خداوند بر زمین هستم
تمام اتفاقات زندگی ام براساس افکار و فرکانس ها و باورهای من خلق میشوند
خدایا شکرت که سکان زندگی ام را بدستان قدرتمند تو سپرده ام و آرامم
خدایا شکرت که فرمان کشتی ام در دست توست و مرا در ساحل ارامشت لنگر انداختی
من پاره ای از وجود پاک خداوند هستم من لایتناهی هستم
من ارزشمندم فقط به این دلیل که هستم و نفس میکشم
باورهای من اتفاقات زندگی ام را خلق میکند
پس آگاهانه کانون توجهم را بر سپاسگزاری بر اتفاقات خوب بر زیبایی ها بر آنچه که شایسته روح پاکم هست بزارم
ورودی هامو کنترل کنم
با خودم در صلح باشم
اول خودم و بعد دیگران را ارزشمند بدانم
هر کسی هر جوری با هر اعتقاد و عقیده ای که هست بپذیرم
من قدرت تغییر کسی را ندارم
هر کسی در هر جایی هست در جای درستشه
باورهای قوی را در خودم تقویت کنم
حتی اگر کسی و حتی عزیزانم هم یک باور نادرست دارند ولی قبول کرده اند و با آن باور موفق هستند سکوت کنم و نخواهم کسی را باب میل خودم مدیریت کنم
چون هر کسی روح مجزایی است که اومده این جهان مادی رو تجربه کنه مدتی و بازگشت همه بسوی خداست
این باور در من جهادی اکبر براه انداخته
خدایا شکرت
فقط برای امروز خوب زندگی کنم
که هر لحظه بازگشتم بسوی خداست .
جان جانانم سپاسگزارم
استاد عزیزم بازهم برامون خوش بدرخشین
دوستون دارم عاشقانه
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت
الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
سلام دوست من
خدا رو شکر که به کامنت بسیار زیبای شما هدایت شدم،
مخصوصا این قسمت:
باور بینظییییر فقط برای امروز زندگی کن
استاد انقلابی امروز در درونم بپا شده که همچون آتشی سوزان بر تمام شرکتهای وجودم رخنه کرد و حس آزادی و آرامش و رهایی را امروز درک کردم
گفتم من که به گذشته بر نمیگردم پس بیخیال
از آینده هم بی خبرم پس بیخیال
یعنی چی ؟؟
یعنی همه چی همین لحظه است شاد باش و بپوش و برقص و زندگی را آسون بگیر
دوست من، خداوند در قرآن میفرماید لاتخف و لاتحزن
نترس و اندوهگین نباش
(از آینده ای که نیامده نترس و بخاطر گذشته ای که از دست رفته اندوهگین نباش)
در پناه الله یکتا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
درود و خدا قوت به شما استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان، که همیشه با عشق فایلها رو برای ما فیلمبرداری میکنند.
واقعا سپاسگزارم از شما عزیزان که وقت میگذارید و فایلهای با ارزشی که هر کدام حکم یک دوره ی کامل رو داره برای کمک به همنوعان خود آماده میکنید️️
از دیدن روی ماهتون، استاد عزیزم بعد از مدتها و شنیدن صحبتهای گرانبهاتون بسیار بسیار خوشحال شدم و لذت بردم از تک تک گفته های نابتون.
باور های ریز و درشت بسیاری توی وجود خودم، بعد از دیدن این فایل پیدا کردم که از همه مهمتر این بود که من چون شغلم فنی هست همیشه بر این باور بوده و هستم که با یکبار دیدن، سریع یک چیزی را یاد میگیرم و این باور در زندگیم خیلی به من کمک کرده، والبته باورهای مخرب زیادی هم دارم که سعی میکنم به یمن روانشناسی ثروت آنها را با باورهای مناسب جایگزین کنم.
این کامنت را بیشتر جهت تشکر از استاد نازنینم گذاشتم و امیدوارم به زودی از نتایج و دستاوردهای خوبم براتون بنویسم.
در پناه حق سلامت و خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند باشید.
به نام خدای بزرگ
و خدایا شکرت که هستی و به ما هستی بخشیده ای
سلام به استاد عشق استاد عباس منش و خانم شایسته دوست داشتنی
و سلام به بچه های هم فرکانسی خودم
استاد این اولین کامنت من هستش و از این ویدیوی فوق
العاده شما که ظبط کردید میخواستم بنویسم اونجایی که در مورد باور صحبت میکردید که هر کسی تو زندگیش یه سری باور هایی داره که شاید از نظر بقیه خیلی بی ربط و مسخره میاد ولی به خود اون فرد که باور مخصوص به خودش رو داره چنان انگیزه و قدرتی داده که تونسته به موفقیت های بزرگی دست پیدا کنه . واینکه خودتون استاد تو ویدیو اشاره کردید به اینکه بزرگترین دونده جهان اوسین بولت هم یه باور مربوط به اینکه نژادش به اینک تونسته بهترین دونده جهان بشه کمک زیادی کرده و این خیلی به نظرم جالبه بودش
ودر اخر من مبهوت اون همه زیبایی پرادایس شدم که چقدر زیباست و اون غروب خورشید که چقدر شگفن انگیز بودش و خدایا شکرت
گر نگهدار من انست که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
سلام استاد عزیزم خداوند هزاران بار شکرت بابت خدای عباس منش که همچون باورهای در خودش ایجاد کرده وخداوند هزار با شکرت خداوند مرا هدایت کرده به این مسیر به خودم افتخار میکنم واز خداوند می خوام ظرف وجودم را از این آگاهی ها پر کنه تو همه جنعه ها که طرف وجودم با توحید شروع شده درست شکل بگیره قبل از این هدایت بشم به سمت خداوند همیشه دوست داشتم سعادت مند زندگی کنم یعنی معمولا گفتم اشتباهی نکنم ولی بعد ازاینکه زندگی نامه استاد خوندم اولش ذهنم خیلی مقاومت کرد وهمش خواست با قضاوت های خودش بگه که نمیشه ولی با اینکه دست ذهنم خوندم ودیدم اگه خداوند رو در وجود خودت همه کاره زندگیت دونسته شدنی من هم این علاقه به ثرومند شدن پیدا کردم ولی به قول استاد ما معمولا با باورهای محدود کننده ای بزرگ شدیم که خیلی باید حساب کتاب می کردیم یعنی ایطور بزرگ شدیم مثلن یعنی ما حتی حاضر نبودیم رو خودمون یا برا خودمون سرمایه گزاری کنیم ومن این لیاقت درون خودم مبینم که از دورهای استاد اسفاده کنم تا خداوند به آسانی ها هدایتم کنه تا صدای خداوند در درونم بلند شه تا در مسیر خواسته هایم حرکت کنیم
سلام به همگی
خدایا شکرت
من این فایل رو دوبار دیدم و کلی خلاصه نوشتم از نقش باور ها از از اینکه مهم اینه که ما چه باوری در خودمون پروش بدیم
و وقتی چیزی رو باور کنیم جهان شروع میکنه به واکنش دادن به این باور
یکی از باور هایی که برای خودم بعد از چند وقت مرور کردم اینه که خدا همه کارست بنده خدا هیچ نقشی در زندگی من نداره
این باورم بعد از خوندن کامنت زیبای سعیده خانم شهریاری یادآوری کردم که گفته بود مدیر عامل کیه خدا همه کارست
اول اینکه من هدایت شدم از طریق یکی از دوستان به یک رویدادی که اصلا قصد شرکت نداشتم ولی اومد به من گفت و منم پذیرفتم با اینکه هزینه باید پرداخت میکردم یه کد تخفیف هم به من داد و منم ثبت نام کردم که هزینه کمی هم نداشت
اون دو روزی که اون رویداد برگزار شد یکی از بهترین روز های زندگی ام رو تجربه کردم و بودن با ادم هایی که شور رو شوق دارن گاهی شوخی وسط سخنرانی و کلی ادم باحال و با صفا که اتفاقا بعضی هاشون صاحب کسب و کار بودن و بیزینس خودشون رو داشتن واقعا برام شیرین بود و لذت بخش
و من به کلی از ترس هام غلبه کردم ترس توی جمع بودن ترس تعامل با جنس مخالف و با کلی ادم اشنا شدم و جرعت حرکت به خودم دادم و رفتم توی دل ترس هام
وتازه دیدم چقدر تغییر کردم چقدر شجاع تر شدم و این باور در من تقویت شد منم می تونم آدم ها رو با حرف های جالبم بخندونم (البته نه که نشون بدم ادم خنگی هستم و به خودم ضربه بزنم )کاری که دوستش دارم که یه چیزی بگم و سالن بره رو هوا و توی این مراسم چند بار این اتفاق افتاد :)))))
خدایا شکرت
بعد رسیدیم به مسابقه کسب و کار و من همون اول گفتم خدا خودت آدم هایی رو بیار توی تیم من که اول بشیم
گذشت و ایده ها اومد ونوشتیم و بعد چند ساعت اون بوم کسب و کار رو با ایده خودمون پر کردیم و با اینکه وقت هم اخراش بود یه جاهایی واقعا به هم ریخته نوشتیم نه در حد خیلی زیاد ولی یه ذره نامنظم شد و بچه ها گفتن خیلی بد شد فکر نکنیم اول شیم خراب کردیم
ولی گفتم مهم نیست
چرا
چون من با خودم گفتم خدایا داوری نداریم داور تو ایی
مهم نظر توعه هیچی دیگه مهم نیست
تو بخوای و چون من می خوام
تو هم می خوای با همه اینا ما اول میشیم
رفتیم ما واسه ارائه آماده شدیم همون جا 17 تا تیم بودن ما هم یه گوشه مشغول تمرین ارائه و چندین بار تمرین کردیم
که بتونیم خوب ارائه بدیم من لبخند تمسخر گروه های بغل دستیمون رو میدیدم که که میگن چرا اینا این همه تمرین میکنن یه ارائه ساده است دیگه
ولی هیچی نگفتم
یه بار یکی از بچه ها اومد گفت ببین شما این دو قسمت و ننوشتید اگه بنویسید داورا خوششون میاد ما نوشتیم برامون دست زدن شما هم همین الان بنویسد کسی نمی فهمه
من گفتم مهم نیست رای داورا به اینا نیست چند بار اصرار کرد که بنویسد و فلان ولی من اصلا برام مهم نبود
خب گذشت داوری به این شکل بود که ما توضیح می دادیم و بعد دو دقیقه داورا سوال میپرسیدن درباره ایدمون
نوبت ما شد داورا اومدن منم یه ارائه عالی دادم بدون کوچک ترین حتی یه ذره حتی یه ذره اشتباه و تپق
قبلش که یکم استرس گرفتم گفتم من ارائه نمی دم خدا ارائه میده
تو نیستی محمد خدا قراره بگه
و من به شکل کاملا مسلطی بدون یک ذره لرزش صدا با یه ریتم خیلی جذاب ارائه دادم و گفتم و گفتم و عالی بود و عالی بود
بله این من بودم همون محمدی که اولین بار وقتی داشت ارائه میداد داخل دانشگاه صداش انقدر میلرزید که حتی با اینکه نشسته بود و توی این کلاس فقط چهار نفر ادم با یه استاد بودن و اصلا داشتم از رو می خوندم ولی انقدر بد ارائه دادم که کلی خجالت میکشیدم
حالا من تبدیل به ادمی شده بودم که بدون تمرین زیاد فقط با دوبار تمرین بدون متن که هر بار یه جوری ارائه میدادم جلوی بیشتر چشم 50 نفر که با دوتا چشمشون به من زل زده بودن و به من نگاه میکردن که توی این جمع 8 تا داور که استاد و همگی دکترا دارن وچندتا از افرادی که خودشون مسئولیت بزرگی رو در کشور به عهده داشتن حضور داشتن مثلا مسئول ICT گیلان و من (که منی وجود نداره خدا بود . یک لحظه اش هم منی نبود )به راحتی هر چه تمام تر با یه اعتماد به نفس خیلی بالا داشتم حرف میزدم و ارئه دادم
خب وقت پرسش داورا شد و یهو یکی از اساتید اومد موبایل اورد من میخوام داوری تیم شما رو اون اقایی که خودش توی این کاره انجام بده و حالا صحبت هایی انجام شد که اونم داوری نبود عملا فقط ایدمون رو بهش گفتم و زمان پرسش تموم شد
و یهو داورا رو تیم برگزار کننده بردن به سمت گروه آخر
متوجه شدید چی شد اصلا از گروه ما سوالی نپرسیدن که ما با چالش مواجه بشیم :))))
رفیتم با واسه داوری و اختتامیه که من همون جا راحت نشسته بودم و به بچه ها گفتیم ما اولیم می دونم
شروع و دیگه تا الان فهمیدید ما اول شدیم :))))
و بین بیشتر از 80 نفر شرکت کننده و 17 تا تیم با چهار نفر اعضای گروه که فکر کنم تیم ما کمترین اعضای گروه رو داشت اول شدیم و هیچکدوم از اون بچه خفن های دانشگاه نبودیم از اونا که دیگه این تو اون گروهه باشه اول میشه اتفاقا با ذهینت قبل ما شانس آخر بودیم
فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ ۚ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ
معنی : و چون طالوت و سپاه مؤمنش از نهر گذشتند (و مواجه با دشمن شدند لشکر بیمناک گشته) گفتند: ما را تاب مقاومت جالوت و سپاه او نخواهد بود.آنان که به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت معتقد بودند (ثابت قدم مانده) گفتند: چه بسیار شده که گروهی اندک به یاری خدا بر سپاهی بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است.
آیه 249 سوره بقره
بله وقتی باورت باشه خدا کار ها رو انجام میده داورا چیکارن این میشه نتیجه نه اینکه بگه این بخش و پر نکردم ، این کار رو کن داورا خوششون میاد اون کار رو کن نمی دونم ارائه اسانسوری بده داستان تعریف کن و از محدود گروه هایی بودیم و شایدم تنها گروهی که واسه ارائه داستانی تعریف نکردیم و فقط ایدمون رو توضیح دادیم این میشه که می تونی بدون حتی چالش داوری اول بشی و تمام
تازه بعد از مسابقه هم نرفتم بگم که ببین شما ما رو مسخره کردین حالا ما اول شدیم چون نیازی ندارم و البته چون استادم عباس منشه و نگاهم به خدا
خدایا شکرت
تمام این ماجرا ها این باور رو توی ذهن من بلد کرد که کار ها رو فقط خدا انجام میده
خدایا شکرت
سلام به دوست عزیز و هم فرکانسی
چقدر عالی روی باورهاتون کار کردین و چه باورهای قدرتمند و توحیدی در خودتون ایجاد کرده اید و این حتما حق شماست چرا که عملکرد دارید و این عملکرد به وضوح در متنی که نوشته اید مشخص است، اولین نشانه عملکردتون در کامنتتون این است که گفتید دو بار این فایل را دیدی و کلی خلاصه نویسی کرده اید و عملکردهای دیگرتون که نوشته بودید به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
خیلی خوشحالم و خداوند را شاکرم در جمع دوستان توحیدی وعملگرای هستم
ممنون از حضورتون
سلام به آقا محسن عزیز
خیلی ممنونم که کامنت من رو مطالعه کردید
توجه شما به این جمله که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است برام جالب بود
و قطعا برام نشونه ای بود که باید ادامه بدم نباید رها کنم همه این حرف هایی که زدم رو اگه فراموش کنم دیگه نتایج قبل رو نمی گیرم
و چون این نتایج در اثر باور هایی که ساختم و هیچ چیز اتفاقی نیست
ممنون از کامنتی که برام گذاشتید
من هم خوشحالم که در جمع افرادی مانند شما هستم
موفق باشید
به نام خدا
سلام محمد آقا
ایول این نوشته را محمد ننوشت خدا گفت و محمد نوشت تا ایمان من قدی تر بشه هر لحظه بگو اینو خدا درست میکنه این کار دست خداست
خیلی عالی بود ایده ای که تو مسابقه بین 17 تیم اول شد چرا
چون خدا مسولیت این و کار رو به عهده داشت
خدایا تنها تو را دارم و تنها از تو یاری می جویم
بهترین ها را تقدیم لحظلتمون
باد
منم تلاش میکنم بیشتر با خدا معامله کنم در هر کاری
باورهای عالی بود که خدا خودش داور هست
خدا خودش منو برنده میکنه
خدایا شکرت
دوست عزیز از تو و خداوند بابت این تجربه زیبا و بیان آن سپاسگزارم
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
سلام زیبا خانم عزیز
خیلی ممنونم از شما که چراغ آبی پروفایلم رو روشن کردید
خدایا شکرت
ممنون از وقتی که گذاشتید و کامنت منو خوندید
خیلی خوشحالم که کامنتی که خود خدا نوشت چراغ و نور هدایتی برای شما شد
همه چیز در دستان قدرتمند خداوندِ
خدایا شکرت
موفق و ثروتمند وشاد باشید