چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 39
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-06-10 07:50:062024-06-10 07:54:09چه موضوعی را باور کرده ای؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سپاسگزاری های مربوط به نعمت آب – سری سوم
150. خدایا شکرت که عامل اصلی برتری انسان بر دیگر مخلوقات، مغز اوست، و 75 درصد وزن مغز از آب تشکیل شده است
151. خدایا شکرت که 90 درصد خون انسان را آب تشکیل میدهد
152. خدایا شکرت بابت لذت حمام کردن با آب گرم، مخصوصاً بعد از یک روز پر کار و بعد از خستگی
153. خدایا شکرت که با آب، ظرف ها را می شوریم و لباس ها را تمیز میکنیم
154. خدایا شکرت بابت نعمت شلنگ آب و شیرآلات آب
155. خدایا شکرت بابت تمام ظرف و ظروف مربوط به آب، مثل لیوان، پارچ، تانکر آب، استکان، بطری آب و……..
156. خدایا شکرت که آب فراوان ترین ماده شیمیایی روی زمین است
یاد باور فراوانی افتادم که استاد خیلی روی آن تاکید دارد
157. خدایا شکرت بابت ترکیب منحصر به فرد و نیز تمام خواص شگفت انگیز آب
158. خدایا شکرت که حدود سه چهارم سطح زمین با آب پوشیده شده است
159. خدایا شکرت بابت قنات ها و کانال های آب
160. خدایا شکرت بابت صنعت سدسازی
161. خدایا شکرت بابت رودخانه کارون که چه نقش مهمی در ایران دارد
162. خدایا شکرت بابت سد گتوند، که ایام عید نوروز چقدر آنجا لذت بردیم
163. خدایا شکرت بابت رودهای مهم ایران از جمله همین کارون، ارس، اروندرود، زاینده رود، سفید رود، گرگر، مارون……..
164. خدایا شکرت بابت سازه های آبی شوشتر
165. خدایا شکرت بابت خلیج فارس، دریای عمان، دریای خزر
======================================
166. خدایا شکرت بابت دریاچه های ایران از جمله:
دریاچه ارومیه،
دریاچه نمک حوض سلطان که در شرق اتوبان قم – تهران قرار دارد،
دریاچه بختگان دومین دریاچه بزرگ ایران بعد از دریاچه ارومیه
دریاچه زریوار در کردستان
دریاچه پریشان که یکی از بزرگترین دریاچه های آب شیرین ایران و خاورمیانه است
دریاچه طشک در استان فارس
دریاچه گیسوم تالش
دریاچه عباس آباد
دریاچه شورمست (چه اسم قشنگی داره!)
دریاچه سد نمرود
دریاچه ولشت در چالوس
دریاچه ساهون در لاهیجان
و…………..
167. خدایا شرکت بابت عظمت و مهربانی تو نسبت به خلق، که طبق یک تحقیق، حدود 304 میلیون دریاچه و تالاب در سراسر کره زمین وجود دارد
168. خدایا شکرت بابت تمام تالاب های ایران، از جمله:
تالاب انزلی
تالاب شادگان
تالاب گاوخونی
تالاب میقان
تالاب پریشان
تالاب هامون
تالاب هورالعظیم
169. خدایا شکرت بابت دریاچه آب شیرین پردایس استاد، که هم خیلی خوب و دیدنی است و هم چه خاطرات خوشی با آن داریم، و هم این که استاد چه فایلهای ارزشمندی کنار این دریاچه برامون ضبط کرده دمش گرم و باغش آباد
170. خدایا شکرت بابت تمام قسمت های سریال زندگی در بهشت
171. خدایا شکرت بابت رودهای مهم جهان، مثل ولگا، گنگ، دانوب، نیل، آمازون، می سی سی پی، راین
=====================================
172. خدایا شکرت بابت رودهای مهم ایران، مثل:
ارس
زرینه رود که به دریاچه ارومیه می ریزد
رود کرج
زاینده رود
رود چالوس
دربند
گرگر
شطیط
دز
کارون
اروند رود
اترک در گلستان
هریرود
سفید رود در زنجان، که به خزر می ریزد
هیرمند در سیستان
آهوران در کرمانشاه
هلیل رود در کرمان
بابلرود
مهاباد رود
رود زولا در سلماس
گدار چای
رودخانه گلپایگان
رود کورده در فارس
رودخانه قزل اوزن در کردستان
زنجان رود
هزار رود در زنجان
173. خدایا شکرت که با یکی از دوستانم در ارومیه صحبت میکردم و حرف از باران شد، گفت امسال بارش ها خیلی خوب بوده و نصف دریاچه ارومیه آبگیری شده. خیلی خوشحال شدم
174. خدایا شرکت که کولر آبی ما اینقدر خنک میکند و باد پرفشاری دارد
ادامه دارد……….
خداروشکرتتتتتتت
چه کامنت لذت بخشی بود ،
چقدر قشنگ و با جزییات نوشتین ، عالیییی بود ،
تا جایی که بتونم هر بار که از حمام و اب گرم و پر فشار خونمون استفاده میکنم خداروشکر میکنم ،
اما شما انقدر با جزییات و زیبا دوباره نوشتین واقعا لذت بردم ،
ممنون که دوباره یاد آوری کردین بهمون که چقدر غرق در فراوانی نعمت و لذت هستیم ، خدایاشکرتتتتت .ممنون از شما
درود خدا بر استاد عباسمنش عزیز ومریم جان دوست داشتنی من
سپاسگزارم استاد ازتون بابت تمام صحبتها وباورهای زیبایی که برامون دائما یادآوری میکنید .استاد من یک کوچ ام و اینو دقیقا دیدم تو آدمها 90 درصد انسانها درذمورد شروع یک موضوع اگر باور محدود کنندهای داشته باشند اصلا تلاش خاصی در مورد اون موضوع انجام نمیدنوقبل از شروع تو ذهنشون واقعا باختن وخودشو نو بازنده میبیننن.تیموتی گالوی تو کتاب بازی درونی تنیس اینو خیلی کامل توضیح میده.
در صورتی که من باور کردهام استاد من هر چیزی را که بخواهم میتوانم در زندگیم خلق کنم هر چیز ی،هر چیز استاد
چون قدرت من بینهایت است .
واقعا هم تو زندگیم استاد این کارو انجام دادم والان تو اون مرحله از زندگیمم که باید پول فراوان بسازم وباز اینو مطمئینم استاد که به زودی اتفاق خواهد افتاد .چون من ذهن امو باید میساختم که آمادهاش کردم ظرفمو باید بزرگ میکردم که انجامش دادم والان دقیقا آماده دریافت هستم وفقط یک قدم دیگه تا ساختن اون فراوانی مالی دارم از رب جهانیانم کمک میخوام ومیگوییم که من آماده دریافت هر چیزی از سمت تو هستم هرچیزی
هر چیزی که از سمت تو بر من وارد شود من فقیر اون چیز هستم ربم تو راسپاس سپاس سپاس.
استاد دوستتون دارم وازتون ممنونم.
شاگرد شما زهره یوسفی
بسم الله الرحمن الرحیم
سفرنامه به درون من (یک)
سلام
من نرگس هستم. یک ماه دیگه بیست و پنج سالم میشه و از هجده سالگی عضو سایت شدم. اون روزهای اول سرم باد داشت و ارزوهای خیلی بزرگی توی ذهنم می پروروندم. میگفتم دیگه تا بیست و چهار ، پنج سالگی اون خونه ی رویایی و اون ماشین ارزوهام رو دارم. یک زندگی مرفحانه و پر از ثروت ، یک رابطه ی عاشقانه و … با اینکه حدود شش سال گذشته و من بیست و پنج سالم شده اما خبری از اون تصویر رویایی نیست.
من درست سال پیش دوره ی دوازده قدم رو توی اکانت خواهرم خریدم و ماه به ماه طیش کردم و اسفند ماه اومدم تا چک اپ فرکانسیم رو مقایسه کنم با اول سال. باورم نمیشد. من هیچ تغییری نکرده بودم. روابط همون روابط بود، اعتماد به نفس همون بود، ارتباطم با خدا همون بود فقط وضع مالی کمی بهتر شده بود. باورم نمیشد. خیلی بهم برخورد استاد خیلی زیاد. وقتی داشتم فایل چک اپ ایلیا رو میدیدم که چقدر قشنگ توضیح میداد و چه نکاتی رو از هر فایل توی زندگیش استفاده کرده بود واقعا هیچی نداشتم که بگم. چیزی نبود که بگم من از این نکته توی این قسمت زندگیم استفاده کردم. خیلی زورم اومد. با خودم فکر کردم واقعا همینه. واقعا من هیچ تغییر اساسی توی خودم و باورهام به وجود نیاوردم. وقتی کسی رو میبینم که دو ساله عضو سایت شده و زندگیش از این رو به اون رو شده و همش از خودم میپرسم چطور ؟ چطور اون تونست و من نتونستم ؟ چرا زندگی من اون تغییرات بزرگی که بقیه دارند رو نداره؟ جوابش رو دقیقا سر چک اپ فرکانسی اسفند ماه گرفتم. به خودم قول دادم که تغییر کنم. از همون بعد از عید شروع کردم واقعا به ایجاد یک سری تغییرات قدم به قدم. الان بعد از سه ماه میخوام یک سری تغییراتی که ایجاد کردم رو توضیح بدم و ازین به بعد هم به هدایت خدای مهربانم سعی میکنم مراحل تغییراتم و تصمیماتم رو توی سایت بنویسم. چون من خیلی درونگرا هستم و حس میکنم نوشتن میتونه راه ارتباطی خوبی برای ابراز درونم به دنیای بیرون باشه.
برای سال جدید با خواهر و برادرم صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم دوره احساس لیاقت و روانشناسی ثروت یک رو بخریم و کار کنیم.
من شروع کردم به کار کردن روی احساس لیاقت اما وقتی به جلسه تکمیلی پنج رسیدم تقریبا اواسط اردیبهشت بود و متوجه شدم دارم خیلی کندتر از انتظارم پیش میرم و انچنان میلی برای گوش دادن بقیه جلسات ندارم. با خودم فکر کردم که چرا ؟ دیدم من دوباره دارم همون کاری رو میکنم که توی دوره دوازده قدم کردم. فقط جلسات رو گوش میدم و تایید میکنم اما هیچ تغییری در درونم ایجاد نمیکنم.
گفتم فایل گوش کردن فعلا بسه. من باید تغییرات عملی ایجاد کنم. همین وسلام. تا وقتی تغییری ایجاد نکنم دیگه فایلی گوش نمیدم.
اومدم اولین موردی که از شاید یک سال پیش میخواستم که به صورت مداوم داشته باشم رو انجام دادم. “هر شب حرف زدن با رب مهربانم” این کار رو دو سال قبل وقتی به یک تضاد عاطفی شدید برخوردم انجام دادم ، توی دفترم بسم الله میگفتم و شروع میکردم به حرف زدن و نوشتن حرفام به رب عزیزم و خیلیییی لذت بخش و ارامش دهنده بود. خیلی روحم رو اروم میکرد. لذتش زیر زبونم مونده بود به خاطر همین بعد ازون ماجرا همیشه به خودم میگفتم من این کار رو باید به یه عادت دائمی تبدیل کنم ولی هیچوقت نمیشد. یعنی هر بار میگفتم از این به بعد مینویسم ، یک شب مینوشتم دوباره فرداش نمیشد و کلا بیخیال میشدم تا دو هفته بعد دوباره میگفتم باید بنویسم باز نمیشد و … تا اینکه این بار گفتم این تعهد منه. این نیاز منه. این همون چیزیه که میخوام. مینویسم. و از همون شب تا همین امشب هر شب نوشتم هر شب … و چه لذتی داره حرف زدن و نوشتن برای او . واقعا بی نظیره. واقعا با هیچ حسی قابل مقایسه نیست. واقعا بهترین حس دنیاست حرف زدن با خود خود او.
این تغییر خیلی اعتماد به نفسم رو بالا برد. چون چیزی بود که مدت ها بود میخواستم انجام بدم و نمیشد و حالا شده بود. خیلی حس خوبی میداد. کلی از نظر روحی و ذهنی ارومم میکرد. امید شبانه ی من بود این حرف زدن های عاشقانه با رب.
بعد از این تصمیم و شروع این تغییر من به رب مهربانم گفتم من نمیدونم. واقعا نمیدونم باید چیکار کنم. همون حرفی که اقای احمد رضایی عزیز میگفت. اینو گفتم و گفت بیا مشکلاتت رو دونه به دونه حل کنیم. منم گفتم چشم.
گفتم اولین مشکل من ارتباطاتم با دیگران سر کارمه. من به شدت ادم درونگرایی هستم و خیلی اروم بودن و تنهایی کار کردن رو دوست دارم. البته بعد از اینکه از اذر ماه رفتم سر کار در سمت کارشناس پرتودرمانی توی بیمارستان امام خمینی تهران این رو بهتر فهمیدم. من توی شغلم، پنجاه تا همکار داشتم. من از محیط دانشگاهی که کلا با چهار پنج نفر همکلاسی و استاد که همگی خیلی با شخصیت و سطح بالا بودند یک دفعه وارد محیط شلوغ و پر از ادم های مختلف با هر نوع تفکر و سطحی شدم. ارتباط برقرار کردن به شدت سختم بود. با اینکه چند ماه از شروع کارم گذشته بود و یکم اوضاع برام راحت تر شده بود اما همچنان هم چالشم بود. به رب مهربانم گفتم رب ، حرف ادم ها خیلی برام مهم شده ، اینکه هر کسی به خودش اجازه میده هر حرف نامربوطی بزنه اذیتم میکنه. اینکه هر کسی جرئت میکنه نظر بده یا ایراد بگیره اذیتم میکنه. چیکار کنم ؟
ازش پرسیدم چیکار کنم اونم به من راه حل ها و تغییراتی که باید ایجاد میکردم توی این مرحله رو خیلی زیبا گفت. اول از همه توی ذهنم جایگاه همه ی ادم ها رو پایین بیارم. هیچ مسئول و با سابقه و هیچ کسی از من برتر نیست و من ارزشمندم. گفت سر کارت کاملا مرتب و اراسته برو. منم گفتم چشم. روپوش نو و خوشگل خریدم. همیشه خوش بو میرفتم. موهام همیشه تمیز و مرتب و خوش بود. ساعت مینداختم. یک ارایش ملایمی میکردم. در مجموع با یک ظاهر خیلی بهتر سر کارم حاضر میشدم. رب من گفت همیشه یک ربع زودتر برو سر کارت که قبل از شروع کار بتونی ریلکس بشی یه چایی شیک بخوری و بعد شروع کنی منم گفتم چشم. گفت به جای غذای بیمارستان ، غذای دانشکده ی پرستاری رو رزرو کن و برو اونجا ناهار بخور. کیفیت غذای اونجا بهتره. گفتم چشم. با توجه به جلسه ی سه احساس لیاقت بهم گفت اگر کسی حرف نامربوطی زد خیلی جدی و محترمانه بهش بگو که نباید این حرف رو بزنه یا اینجوری صحبت کنه و توی این حدود دو ماه من چندین بار این کار رو کردم. دقیقا از چند نفر که حرف هاشون اذیتم میکرد ، به همشون گفتم و یک نفرشون هم کلا برنامه ی کارم ازم جدا شد و دیگه باهاش شیفت نبودم خداروشکر. اولی دوستم بود و همش به شوخی میگفت کارت به درد نمیخوره و خیلی ارومی و این حرفا. منم بعد از اون بهش مستقیم گفتم من میدونم تو شوخی میکنی و چون دوستم داری اینجوری میگی (خودش همیشه میگفت من فقط با کسایی که دوستشون داشته باشم شوخی میکنم و با بقیه خیلی خشک و جدیم) اما من با این حرف راحت نیستم و باعث میشه بقیه هم فکر کنند واقعا من کارم خوب نیست پس لطفا دیگه این رو نگو و خداروشکر دیگه همچین حرفی ازش نشنیدم. نفر دیگه مسئول شیفت صبح بخش بود که هر بار من رو میدید یه ایراد بی مورد میگرفت. چون من به احترام بزرگتر بودن و اینکه سری بعد دیگه چیزی نمیگه جوابش رو نداده بودم اون هم هر بار همین کار رو باز هم به شوخی میکرد. مثلا میگفت عههه دستگاه خراب شده خانم هاشمی باز دستگاه رو خراب کرده بعدم میخندید. حالا اونجا مثلا ده نفر دیگه هم داشتند کار میکردند. منم اخرین بار محترمانه بهش گفتم اقای فلانی میشه لطفا دیگه توی جمع با من شوخی نکنید. احساس میکنم مناسب نیست و اذیت میشم. این اقا هم خداروشکر دست از سر ما برداشت. و چند مورد دیگه که حالا بگذریم.
باز مورد دیگه ای که پیش اومد سرکارم این بود که به من شیفت های اضافه میدادند. یک بار من برنامه ریزی کرده بودم برای یک پنجشنبه که جایی برم که دو روز مونده به اون یهو گفتند فلانی ها که شامل خانم هاشمی هم میشد باید پنجشنبه غروب بیان شیفت. طبق حرفی که خودشون قبلا زده بودند من شیفت های اضافه داشتم و قرار بود توی مواقع اورژانسی دیگه من رو شیفت نذارند. من این رو به مسئولی که شیفت ها رو مشخص میکرد گفتم و اون برخورد بدی کرد. منم خیلی ناراحت شدم و کنترل ذهن واقعا برام سخت شد. به شدت درگیر بودم و میخواستم حتی درجا از کارم انصراف بدم و بیام بیرون. اون روز اومدم خونه ، به عصر نرسید که دولت اعلام کرد چهارشنبه بیمارستان ها باید باز باشه و شیفت پنجشنبه ی من خود به خود حذف شد. اما این تضاد خیلی اذیتم میکرد توی ذهنم و هی با ربم صحبت میکردم که چیکار کنم و چه تصمیمی بگیرم. در نهایت به این رسیدم که من از نظر مالی در حال حاضر این کار رو نیاز دارم. نباید ورودی مالیم رو صفر کنم و باید به روش دیگه ای این مسئله رو حل کنم. این مسئول هم فقط در حد نوشتن شیفت هاست و نه رئیس منه نه مالک بیمارستانه نه مالک بخشه نه هیچی که نیاز باشه باهاش در ارتباط باشم. منم از طرف دانشگاه اینجا هستم و کسی اجازه نداره با من رفتار بدی داشته باشه. کل ارتباطم رو با این خانم مسئول نوشتن شیفت قطع کردم و گفتم خدایا نوشتن همه ی شیفت هام با تو. من راضیم. نه یک کلمه بحث میکنم نه اعتراض حتی اگر شیفت هام زیاد بود الخیر فی ما وقع. این رو گفتم و پرونده ی این خانم رو توی ذهنم بستم. و به طرز عجیبی بعد ازون کلی شیفت خود به خود آف شدم. همه ی شیفت هام خیلی عالی و با هم شیفتی های خوب بود و…
بازم مینویسم از بقیه تغییراتم.
در نهایت هم خدایا خودت هدایتم کن. من پا تو مسیر تو گذاشتم که تو هدایتم کنی به راه راست به راه کسانی که به اون ها نعمت دادی…
سپاس گزارم
سلام دوست عزیزم نرگس هاشمی و خانواده صمیمی عباس منش کامنت قشنگ تونو خوندم و لذت بردم خیلی خوبه که وقت میزارین و اینجا حرف های قشنگ و نتیجه هاتونو مینویسین دقیقا منم خیلی وقت ها به زمان بندی خداوند اعتماد دارم و میدونم کاری که خداوند به طرز بهترینش برای ما انجام میده هیچ بنده ای نمیتونه انجام بده و هیچ کس جز خودمان نمیتونه بهمون خوبی و یا بدی کنه منم دقیقا با آدمهای بسیاری سرکار هستم هررروز هرلحظه تعداد خیلی بالایی و اینکه اجازه ندم تا یه جایی اینجوری تو یه سریع مساِئل اما یه جاهایی هر چقدر میگم کسی گوش نمیده یکی اینکه یاد گرفتم احترام بزار و اصلا در مقابل هییچکس غرور نداشته باشم وهمه را از طرف خداوند بدانم چه خوب چه بد بگم اینا به نفع من دارن عمل میکننه حتی رو مانیتورم هم نوشتم او پاره از خداست پاره از منست تو یکی از فایلهای دانلودی مییگه فکر پرتو اگاهی میگه برای لحظه ای هم شده از هیچکس تنفر نداشته باشین و همه را از وجود خودتون بدونین و این جمله خحیلی به من کمک کرده تا از کسی ناراحت نباشم تا به کسی ضربه نزنم فقط حس خوب داشته حس خوب منتقل کنم و اینکه تقریبا هر کس میاد تو اتاقم بهم میگه چقدر انرژیت مثبته در پناه الله شاد باشین جمله هامو نمیتونم ببندم تایه حرف میزنم تمام خخ کامنتت تاثیر گذار بود
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاسگزارم از شما دوست عزیز
بله دقیقا. بحث روابط برای من به شخصه یک دنیایی هست که نیاز دارم توش بسیاری از اموخته هام رو کنار هم بگذارم و عادت شخصیتی خودم کنم تا پس از مدتی اون تجاربی که میخوام وارد زندگیم بشه.
همه ی انسان ها رو ارزشمند و پاره ای از خداوند دیدن یا همان خداوند رو در همه کس دیدن …
تحسین زیبایی های ادم ها و توجه به نکات مثبت هر کس …
بزرگ نکردن هیچ کس در برابر خداوند …
و موارد دیگه ای که انشالله بتونیم در عمل استفاده کنیم.
سلام به دوست همفرکانسی
خداوند را شاکر در جمع شما دوستان خودساخته و توحیدی هستم .
کامنت شما بسیار شبیه زندگی من بود
در اوایل حضورم در سایت مثل شما فکر میکردم و هیچ عملکردی نداشتم و البته منتظر نتایج بزرگ بودم ،بارها و بارها نا امید از خودم شدم ولی هیچ وقت نا امید از آموزشهای استاد نشدم چرا که نتایج استاد و شما دوستان در حال پیشرفت سند محکمی بود برای ذهن نجواگرم و جای هیچ بحثی را برایش نمیگذاشت اگر بقیه توانسته اند طبق همین آموزشها و با همین سایت و با همین روش به نتایج بزرگ برسند پس من هم میتوانم اینجا بود که با خودم گفتم باید زمان حضورم در سایت را بیشتر کنم و از تجربه دوستان گلی مثل شما استفاده کنم و سعی کنم در زندگیم اجرا کنم و سعی کنم عملکرد داشته باشم به قول استاد ایمانی که عمل نداشته باشد حرف مفت است.
خداوند را سپاسگزارم مرا در سایت توحیدی استاد عباسمنش در کنار شما دوستان عملگرا قرار داده
در پناه خالق وهاب شادو پیروز و سلامت و ثروتمند باشید
دوست عزیز چقدر لذت بردم از کامنتت که متوجه شدی باید به اگاهی هات عمل کنی واونجاست که نتایج میاد
،خیلی خوبه که ما بتونیم ارتباطمون رو با رب العالمین بیشترو بیشتر کنیم
بنظرم ما به اندازه ای که بتونیم با پروردگارمون ارتباط برقرار کنیم هدایت میشیم به مسیر های عالی وفوق العاده
شاد وثروتمندباشید
سلام خانوم هاشمی عزیز
عکس زیباتونو در قاب طبیعت دیدم و محو تماشای چهره زیباتون و لبخند دلنشینتون شدم و به خودم لایک دادم که روی پرفایلتون کلیک کردم تا از دیدن این قاب زیبا لذت ببرم ،چون حیف بود این میکس زیبا از طبیعت و چهره زیباتونو از دست بدم
شروع کردم به خوندن کامنت زیباتون و هر سطر که جلو میرفتم به خودم میگفتم الحق که درون شما بسیار بسیار زیباتر از تمام تعریفای است که میشد از ظاهر شما گفت
چقدر لذت بردم از خودشناسی که انجام دادین و کندوکاشی که در وجود خودتون داشتین تا ترمزهای خودتونو کشف کنید
وقتی توضیح شما رو میخوندم راجب طی کردن قدمها و اینکه فقط میشنیدین و تغییری حس نمیکردین حس کردم منم تا حدود زیادی همینطورم و خیلی وقتا فقط گوش دادم و عمل نکردم و بعضی جاها که تصمیم و تعهد داده بودم انجام بدم به وضوح نتایجم تغییر کرده بود
در واقع این ترمز شما ترمز منم بود و باید بتونم مثل شما تعهد خودمو بیشتر کنم برای تغییرات اساسی در زندگیم ،چقدر خوب در مورد نحوه برخوردتون با همکاراتون توضیح دادین و اینکه چطور بصورت عملی اقدام کردین ،چون منم دقیقا همچین موردی دارم و در محیط کارم برام پیش اومده و از همین الان تصمیم گرفتم که من بصورت عملی اجراش کنم و احساس لیاقتمو با خنده و شوخی بی جا اشتباه نگیرم و هر جا لازم بود با جدیدت برخورد لازم به همراه احترام انجام بدم
چندتا ایده دیگه هم از نکاتی که گفتین به ذهنم رسید که باید اجرا کنم مخصوصا اولویت بندی حل مسائلم و شروع کنم به حل کردن آشغالای که زیر میز گذاشتم و با هر بار حل کردنش آرامشمو در طول روز بیشتر کنم
همین الان که در حال تایپم اقدام اولی رو میخوام انجام بدم
نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم برای این کامنت زیبا و پرآگاهیتون ،از خداوند برات طلب بی نهایت آرامش و ثروت بی انتها رو در همه ابعاد خواستارم
سپاسگزارم از شما دوست عزیزم
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس گزارم ازتون دوست خوبم
تعریفتون خیلی حس خوبی به من داد.
انشالله که بتونیم این مسیر تغییر کردن رو ادامه بدیم. یکی از مواردی که همیشه جنبه های دیگری از آگاهی ها رو برای من باز میکرده کامنت های دوستان از تجربیات خودشون بوده. که این بار هم انگیزه بخش من بود تا من هم بتونم به همین منوال نوعی از عمل کردن به اگاهی ها و تجربه ی حاصل از اون رو با شما دوستان به اشتراک بگذارم. خوشحالم که باعث شد شما هم دست به اقدام بزنید.
سلام به شما استاد زیبای من
که همرنگ اون طبیعت زیبای پردایس شدین
ست زدین باهاش انقدر که همچیز در این تصویر زیباست به وجد اومدیم
استاد چندتا موضوع خیلی جالب براتون تعریف کنم
اولا منو همسرم خیلی آگاهانه وقتی مواردی این چنین میدیدم به هم میگفتیم خب بااینکار داره باورش تقویت میشه اصلا بذار خرافات باشه
ولی برای اون اصلی شده که داره به نتیجه دادنش کمک میکنه
یکی ازاین موارد زمان هایی بود که میبینیم مغازه دار ها اول صبح جلوی مغازشون آبپاشی میکنن برای برکت و رزق و روزی
یا خانم های خونه دار حیاط میشورن برای برکت اول صبح
یا وقتی وارد مغازه هایی میشدیم میدیدم نعل اسب کوبیدن جلوی ورودی که این باور تقویت میکنه مشتری زیاد میشه برکت میاره
هروقت ازاین چیزها میدیدیم به هم میگفتیم خب چه اشکال داره بذار اگر باورش تقویت میشه انجامش بده باهاشم حال کنه
حالا ما بریم متقاعدش کنیم که نه فلان فرکانس هیچ دلیل علمی نداره
واقعا موضوعی رو اشاره کردین که خیلی از ابعاد شخصیتی آدمها رو میتونه تقویت کنه
اینکه به عقاید و باورهای هم احترام بذارن
هرکس با سبک شخصی خودش بذارن زندگیشو کنه و در جهت رشد زندگیش هرطور میخواد عمل کنه ما نخوایم درست و غلط بودن چیزی رو به کسی ثابت کنیم که واقعانم این دانشمند این موضوع خیلی خوب متوجه شده
بااینکه خودش رفته دنبال نقض اون فرضیه ها
ولی بازهم دمش گرم با اینکه علمی نقضش کرده هزار و یک دلیل براش داره
ولی گفته من هیچوقت این نتایج به اقای بولت نمیگم چون اون دقیقا همینو فهمیده
بذار اگر باورشه باورش بمونه
بذار اگر کمکش میکنه کمکش کنه
ماهم این اصل رو باید یاد بگیریم بذاریم هرچیزی که کمک کننده ست یا بقول شما استاد باور قدرتمند کننده ست بذاریم باشه
نخوایم با چهارتا جمله که مثلا تئوری یاد گرفتیم شک به دل کسی راه بندازیم
من باور دارم تو این جهان دو قطبی به هر سمتی که بریم همون روی خودشو بهمون نشون میده
اصلا منی که سرم توی لاک خودمه و نمیخوام باور کسی رو هرچقدر خرافات خراب کنم و بهش احترام میذارم و تازه تحسینشم میکنم
همین جهان اتفاقاتی سر راهم میذاره که باور ثروتی خودمو تقویت کنم چون دنبال این هستم
نه دنبال چرایی کارهای بقیه……
استاد مهربانم شما و بانو زیبای شما بعد از خداوند روز شب ما هستید مثال زندگیتون نقل گفتگوهای من و همسرمه
تعهدتون مثال همیشگی برای حرکت هروزمونه
و با صدای شما روزمون شب میکنیم
انقدر نتایج ازتون گرفتیم
همین رابطه زیبا بیزینس شخصیت رو به رشد و زندگی که همیشه امیدواره
همیشه در این دنیای کثرت بیشتر از قبل میخواد خلق کنه همرو بخاطر تعهد شما توی اون روزای گرم بندرعباس داریم
گفتم روزای گرم بندرعباس که بدونید ماهم اهواز هستیم و با همون شرایط اب و هوایی
و دقیقا به همون میزان خواسته
که دلمون میخواد هدایت بشیم به هوای خوب و یک پردایس زیبا
برای همین الان هم خدارو صدهزار مرتبه شکر که همچیز داریم الحمدلله
امیدوارم منم با تعهدم جوری خلق کنم جوری خدمت به خلق کنم که این درونم یک روزی اروم بگیره و بگم آخی دیدی شد دیدی توام تونستی تاثیر جهانی بذاری و همونی شد که همیشه تصورش میکردی…..
ان شاءالله در مسیر سعادت و خوشبختی قدم به قدم با هم پیش بریم
دوستتون داریم با عشق شقایق️
سلام بشما برادر عزیز.
یه موضوعی این چندین روزه که این فایل روی سایت قرار داده شده و از خوندن کامنت دوستان ذهن منو درگیر کرده و سوال شده برام. چندین بار خواستم کامنت بنویسم و سوال خودمو مطرح کنم ولی باخودم میگفتم صبرکنم شاید باخوندن کامنتها به جواب برسم ولی الان باخوندن کامنت شما انگار دیگه نتونستم صبرکنم و سوالم را همینجا مطرح میکنم.
برای من یه تضاد و سوال پیش اومده که مثلا کسیکه نعل اسب میزاره تو محل کارش با باور اینکه اون نعل اسب براش خوش شانسی میاره و مشتریش زیاد میکنه که واقعا هم همین اتفاق میفته براش آیا این شرک نیست؟!!
وقتی من برکت زندگی و کسب کارمو دارم از یه نعل اسب میبینم و میدونم نه از خدا
درصورتیکه تو زندگیم تجربه کردم وقتی مشرک شدم حتی ناآگاهانه دقیقا دردشو کشیدم.
دیدم مثلا کسی را که با شخصی شراکت کرده و باورش شده از روزیکه با فلانی شریک شدم چقدر شرایطم خوب شده حتی باوجود اینکه شریکش چقدر داره ازش سواستفاده میکنه و خودشم واقفه به این موضوع ولی حاضر نیست ازین شراکت جدا بشه درصورتیکه خودش خیلی توانمندتر از شریکش هست.
حتی یبار هم همین مساله شرک را بهش گفتم. قبول نکرد و گفت نه من خدا را قبول دارم و مثل خودمون که خیلی جاها فکر میکردیم خیلی باایمانیم بعد فهمیدیم که….
این بنده خدا هم شروع کرد به دم زدن ایمانش بخدا. بعد یسوال ازش پرسیدم گفتم اگر خدا بهت بگه از شریکت جدا شو ناراحت میشی یا خوشحال. یکم فکر کرد گفت ناراحت میشم خیلیم زیاد ناراحت میشم چون من از روزیکه با این شخص شریک شدم صاحب خیلی چیزا شدم.
بله و این تضاد و سوال برام پیش اومده
گرچه نظر خودم بر همون مشرک بودن هست چه برای استفاده از نعل اسب یا مثل همین دوستمون نوع نگاهش به این شراکت و موارد زیادی شبیه این موارد.
ولی بازم خواستم مطرح کنم و نظر استاد و بقیه دوستان را هم بدونم
موفق باشین دوست عزیز
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته
چه باورهای محدود کننده ای را پذیرفته ای که بر علیه شما کار می کند؟
من از همون دوران دبیرستان پذیرفتم که در دروس ریاضی و تحلیلی مشکل دارم و هوش ریاضی ضعیفی دارم،و برعکس دختر خالههام ریاضی و آمار براشون مثل آب خوردن بود از اونجا که خیلی شبیه هم بودیم دوران دانشگاه میرفتن جای من امتحان آمار میدادن،حتی اگر ک مسئلهای رو برای من توضیح میدادند چنان این درس رو اون موقع برای خودم غول کرده بودم ه احساس میکردم یا من نمیفهمم یا هیچکس بلد نیست درست توضیح بده،الان متوجه میشم با این باور مخربی که تو ذهنم داشتم از همون اول یک دیوار محکم بتونی میون خودم و فهم اون درس ساخته بودم اگر هم چیزی رو درک میکردم به خودم اعتماد نداشتم، گذشت تا سالها بعد در در دوران ارشدم با مباحث استاد و قدرت ذهن و باور آشنا شدم و شب امتحان آمار کتاب و جزوههام رو باز کردم و شروع به خوندن کردم، روز جلسه فقط 5 تا سوال داده بود و برای همون 5 تا سوال بقیه مدام قاضای برگه اضافه میکردند بین 40 و خوردهای دانشجو فقط 7 نفر نمره آورده بودند و من بین تون 7 نفر بودم ،چه زمانی ،؟ موقعه ای که پذیرفتم میتونم تلاشم رو کنم و باقی رو واگذار کنم به خدا و البته کلی باور سازی که به راحتی این درس رو پاس میکنم
یه باور مخرب دیگهای که دارم اینه که حس میکنم چون تازه وارد بازار کارم شدم و چون تمام شاغلین تو این حرفه در شهرممون آقا هستند،کمتر کسی به من اعتماد میکنه و برای من کار میکنه و با این باور مخرب به نظر خودم به نسبت گاهیهایی که دارم کندتر دارم پیش میرم، باور مخرب سن جنسیت ،عوامل بیرونی
یه باور مخرب خیلی ازش ضربه خوردم اینه که از کوچیکی از تو خونواده و جامعه به ما یاد دادن که ه دختر که ازدواج میکنه دیگه همه چیزش میشه شوهرش همیشه، باید با اون وقت بگذرونه، همیشه باید منتظر اون باشه با اون غذا بخوره با اون بیرون بره و همه چیز شوهرش باشه و بلعکس،خیلی زیاد از این باور باور وابستگی در روابط ضربه خوردم و تو رابطم با همسرم اذیت شدم و همچنین اون هم اذیت شد تا زمانی که دوره عشق و مودت در روابط گرفتم متوجه شدم که ما صرفاً چون با همه ازدواج کردیم دلیل نمیشه تفکرات مون ،علایقمون یکی باشه،وقتی کوه میرفتم یه طوری به اونایی که دو نفره میومدن کوهنوردی نگاه میکردم، انگار که چه چیز گرانبهایی را از دست دادم الان که چند ساله داره از این موضوع میگذره ،چقدر خوشحالم که همیشه تنهایی میرم کوهنوردی کلی فرصت دارم که فکر کنم ،با ترسام مواجه بشم ،بلند بلند با خدای خودم صحبت کنم،و.. اینها بلد ترین باور های مخربی بود که خیلی ازشون ضربه خودم .
چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که آن باورها ایمان و انگیزه هایت را در راستای تحقق خواسته هایت افزایش داده است ؟
من از بچگی خیلی خیلی کم مریض میشم و اگر دکتر میرم فقط و فقط برای دندانپزشکی است باور خیلی قوی دارم در مورد اینکه بدن سالمی دارم همیشه سلامت هستم و همین باور باعث شده واقعا همیشه در سلامتی کامل جسمی باشم
یه باور دیگهای که دارم اینه که خیلی قیافه دلنشین و زیبایی دارم و همه از کودک بگیر تا پیر منو دوست دارن ،خیلی شده که مجلس یا جمعی باشه و یه مامانی بهم گفته خانم، دختر کوچولو م میگه اون خانم چقدر خوشگله ،
این باور در روابط ام با نیروهای کاری م با باور اینکه معمولا خانمها دوست دارند با خانمها کار کنن و اینطوری راحتر هستن خیلی به نفع شده
باور اینکه من مدیر بسیار عالی هستم
باور ی که من یه روانشناس عالی هستم و خیلی خوب میتونم تاثیر گذار باشم و بقیه رو قانع کنم که به حرفهای گوش بدن و عمل کنند که چندین بار توسط اساتیدم ، مراجع هام واطرافیان خیلی نزدیک م بازخورد همین باور رو گرفتم
باور اینکه در یه سری موارد کارهای من به راحتی انجام بشه
باور اینکه من همیشه مورد توجه و تحسین همگان قرار میگیرم
این باور که ذهن من در شرایط اضطراری بسیار عالی عمل میکنه و با این باور، وقتی اتفاق غیر منتظرهای میافته، واقعاً عالی عمل کردم و راهکار همون لحظه به ذهنم الهام شده مثل موقع ای که تو کوه توسط سگ های گله احاطه شدم و چنان خودم رو قدرتمند نشون دارم که جرئت نکردن بهم نزدیک بشن ،یا تو دعوای خانوادگی که بین چند تا مرد قرار گرفتم و نزاشتم کار به جاهای باریک بکشه که بعداً همگی از این رفتار و عملکرد من متعجب بودن و شجاعت و سیاستم رو تحسین کردن
سپاسگزار زحمات شما دو استاد گرامی هستم
سلام فرنگیس جان وو دوستان خانواده عباس منش ممنون بابت کامنت قشنگتون واقعا کامنت خوندن چقدر به اگاهی های ما اضافه میکنه من چند ساله که دارم مرتب دوره هارو دنبال مینم حالا یا رایگان یا اینکه خریدم اما هیچوقت به درستی انجام ندادم چرا چون کامنت نمیخوندم و سرسری رد میشدم ولی الان خیلی خوب شدم یعنی یه تغییراتی تو وجود خودم حس میکنم اون ارامشه حال خوبه منم فکر میکردم و فکر میکنم که تنها نباید جایی رفت لذت نمیبرم هنوزم روی این موضوع باگ دارم یه ذره بهتر شدم باز من مجردم ولی کلا الان هر کجا پا میزاری نیاز نیست که حتما ازدواج کرده باشی همه یکی کنار خودشون دارن و یه رابطه خیلی قشنگ برای خودشون ساختن قشنگ بود منم تو سلامتی فوق العاده ام تا وقتی که ادمهالی منفی کنارم نباشن و حرفهای بیهوده نززن خیلی جاها توجه نمیکنم ولی اگه دوستانی که به تازگی حذف کردم زیادی حرف از بیماری بززن اوکی نیستم باهاشون قطع رابطه کردم باهاشون خداروشکر اونم با کمک استاد به لطف الله مهربان در پناه اللخ شاد پیروز عالی باشید
سلام و ارادت من اینفایل رو دیروز دیدم ولی امروز یکی از اتفاقاتی افتاد که بعد از مدت ها منو تکون داد و این بود که من هرچی کار میکنم ی تایمی هست که کلا حالم زیاد اوکی نبود و اینکه تو خودم بودم و ی قبض برق برام اومد و شروع کردم غر زدن و یعنی چی من تازه یکو سیصد قبض دادم دوباره 20 روز نشده نیومده کنترو ببینن چن ماهو کیلویی قبض میفرستن وفلان که بعد چند ماه دوباره نمیدونم برایه افته فشاره یا چی کولر فقط شده بود مثله پنکه و خنک نمیکرد و و چند ساعتی گذشت و گفتم بخدا که غر زدی اینجور شدو فلان از خدا و حتی کولره معذرت خواستم خخخ و خودمو شروع کردم مشغول کردن به کار و خالی کردن بطری آب کولر که زیره 1 دقیقه به طور جادویی خوب شد! وااای اصلا واقعا سرعت این پاسخ عجیب بود و تو همین حین شروع کردم کار کردن رویه باور که چرا مشتری دفع میکنمو اینا شروع کردم به نوشتن که آره اکثره آدمایی که میان خرید کنن میان ی چیزی میخان انگار ازت بکنن (چون یادم بود تویه زمانی که مشتری هایه سخت گیرو تخفیف بگیر داشتم اینارو به خودم میگفتم ) خلاصه که جواب باور این بود که 100 درصد من دارم اشتباه فکر میکنم و خیلی فکرم راجبه مشتری و آدم ها منفی و اشتباه شده و مشتری هایی داشتیم قبلا که اصلا قیمت براشون حتی مهم نبوده و احترام گذاشتن به ما و خیلی راحتم هزینع کارو دادن (البته اینو بعده کلهه جریان خواستم جایگزین کنم گفتم بنویسم یادم نره )همین که داشتم مینوشتم مشتری اومد داخل بعد از چندین ساعت و خلاصه
اینکه حتی این مابین چندتا باور دیگ پیدا کردم مثله اینکه مشتری تخفیف بگیر اومد و باز ی نشونش و دلیلش اینه که میگفتم همون که نوشتم به دلیل غر زدن ودیده منفی که برام ایجاد شده و توجه به چیزی که نمیخاستم و کارو سخت کردم
و باز این باور باید جایگزین بشه با تجسمه و سفارش مشتری هایی که میخام و تکرار این چرخه
خلاصه که هرکاری کردم وسط کارم بیام تا این کامنت رو بگذارم
و اینکه بگم همه این داستان با جزییات کمتر زیر 25 دقیقه شد
در کل ممنون ازتون یا حق فعلا
با سلام خدمت استاد عباسمنش نازنین و مریم خانم شایسته عزیز
این فایل امروز نقطه عطفی شد در زندگی من ، منی که بیش از یکسال هست در این سایت عضور هستم و کلی فایل خریداری کردم و تغییرات شگرفی در زندگیم بوجود آمد، امروز با دیدن و شنیدن این فایل جرأت نوشتن باروهای محدود کننده و همچنین قدرتمند کننده خودم رو پیدا کردم.
تا الآن 82 باور قدرتمند کننده و 33 باور محدود کننده از خودم نوشتم که بخشی از آنها را با شما عزیزان به اشتراک می گذارم که هم برای خودم یادآوری مجدد بشه و هم شاید عزیزی بتونه از اونها برای استخراج باورهاش استفاده کنه:
نمونه هایی از باورهای قدرتمند کننده :
1-توانایی بالایی در یادگیری مسائل از زمان بچگیم داشته ام.
2-توانایی متعاقد کردن دیگران را در سطح بالا دارم.
3-چون سمت خانواده پدریم همگی عمرهای بالا و با کیفیت داشته اند من هم به سمت اونها از لحاظ ژنتیکی رفتم…
4-من آدم خوش مسافرتی هستم
5-توانایی حل مسئله در من بیش از هرکسی هست که تا بحال شناخته ام
6-در رسته شغلی خودم از همه بهتر و با کیفیت تر کارم رو انجام می دهم
7-من با ورزش کردن انرژی عمومی مضاعفی می گیرم
8-من در یادگیری زبان انگلیسی استعداد نهفته عالی دارم
9-من از اول عمرم انسان خوش قول و منظمی بودم (در بحث زمان)
10-آشپزی من علی الرغم اینکه مرد هستم عالیه و همه همیشه از دستپخت من تعریف می کنند
11-من از انتخاب همسر شانس آوردم…
12-من توانایی بالایی در پرزنت استعداد ها و قابلیتهایم دارم
13-هیچ کس از اطرافیان به خوبی من نمیتونه لباسها رو اتو کنه
نکته: موارد بالا نمونه ای بود از باورهایی که من از ابتدای عمرم داشتم و باورهای قدرتمند کننده زیر، از زمانی در من شکل گرفته است با استاد عزیزم آشنا شده ام:
1-من به این باور رسیده ام که هیچ کس تأثیری در خوشبختی یا بدبختی من نداشته ، ندارد و نخواهد داشت.
2-جهان و به تبع آن زندگی من دائما در حال رشد و پیشرفت می باشد.
3-اتفاقهای به ظاهر نامناسب در مسیر رشد من، در راستای رسیدن من به خواسته هایم می باشد.
4-مشکلات و موفقیت هر کسی مربوط به خود او و متناسب با فرکانسهای او می باشد.
5-ورودیهای ذهنی من تاثیر بسزایی در ایجاد ، تقویت و تخریب باورهای من چه خوب و چه بد دارد.
6-افراد با فرکانسهای مخرب و پایین بطرز معجزه آسایی از زندگی من حذف می شوند.
7-من در حال گذراندن سیر تکاملی در راستای رسیدن به اهدافم می باشم.
نمونه هایی از باور های محدود کننده من:
1-من انسان موفقی در خرید و فروشهای شخصی مثلا خانه و ماشین نیستم و همیشه ضرر می کنم.
2- چون پدر و برادرمن کارمند بودند من از بچگی احساسم این بود که کلا خانواده ما با کارمندی بیشتر مأنوس هستند تا بیزینس شخصی، بواسطه همین منم کارمند شدم.
3-من هر چقدر هم درآمدم بره بالاتر، باز هم آخر ماه کم میارم.
4-من کلا آدم عجولی هستم.
5-من هر کاری رو بصورت طوفانی و با تمام قدرت شروع میکنم، ولی در بین راه رهایش می کنم.
استاد خیلی ممنونم که امروز با این فایل شما، گشایشی شگرف در شناخت باورهایم شکل گرفت و می توانم در مورد هر کدامش برنامه بنویسم.
صرفا برای خودم:
“” من متعهد می گردم هر روز بر روی باورهای قدرتمند کننده خودم کار کنم تا قوی تر شود و بصورت موازی بر روی ریشه های باورهای محدوده کننده خودم کار کنم تا راحتتر بتوانم آنها را حذف و باورهای قدرتمند کننده را جایگزین نمایم””
سپاس از همه همراهان عزیز و دوستداشتنی
سلام دوستان عزیزم مهرداد و فرزانه قشنگم دو زوج دوست داشتنی زیبا ممنون که کامنت گذاشتین تا منم متوجه شم چجوری باورهاموپیدا کنم یکی دیگه اینکه بالای صفحه کامنت تون نوشته که دوره روانشناسی یک و خریداری کردین من گفتم خدایا این چیه دیدم خرید محصولتونه و خیلی جالب و قشنگ هدایت شدم به خوندن کامنت های زیبا روانشناسی ثروت یک چقد قشنگ بودن و اولین کاری که امسال انجام میدم خرید دوره روانشناسی یک هست ممنون بابت کامنتتون بابت خریدتون بابت وجود شما دوتا زوج قشنگ در پناه الله شاد پیروز موفق باشین
بنام خداوند بخشنده
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و مهربام و تمام دوستان با ایمان
من سارا رضایی هستم 11 ساله و از همین که میتونم کامنت بنویسم و ارتباط داشته باشم خدا را شکر میکنماستاد این فایل خیلی زیبا بود و من خیلی به این فایل به طرز شگفت انگیزی هدایت شدم چون من اون روز دقیقاً من جمعه اومدم داخل سایت و دیدم که این روشو که خوندم دیدم فایل جدید نوشته بعد وقتی متن و موضوع فایل رو دیدم واقعاً شگفت زده شدم و خدا را شکر کردم حتی به مامانمم یعنی الهام . حالا توضیح بدم که چه اتفاقی افتاد که انقدر شگفت زده شدم من اون روز رفته بودیم خونه پدربزرگ و مادربزرگم و با پسر عموهام داشتیم یه فیلم ترسناک داخل یوتیوب نگاه میکردیم فیلم واقعاً ترسناک بود این فیلم حالا داخل یوتیوب میگفتم واقعیه ولی خب فیک بود در اصلولی خب من خیلی حس کنجکاوی داشتم و خواستم برم که در مورد این سایت تحقیق کنم بعد از اینکه تحقیق کردم یک سری چیزها رو باور کردم که خیلی به ضرر من بود چون یک سری خوانندهها داخلش هستند که من خیلی خوانندهها رو دوست داشتم یه سری کسایی بودن که من دوستشون داشتمخب من ولی خیلی تعجب کردم و خیلی ناراحت شدم و واقعاً باور غلطی بود واقعاًم نباید داخل من شکل میگرفت ولی یعنی داشتم با خودم میگفتم سارا ای کاش این فیلمو نمیدیدی ای کاش ای کاش واقعاولی بعد وقتی برگشتم خونه با مامانم صحبت کردم گفتم مامان الهام من واقعاً ترسیدم از این فیلمه و واقعاً داره روم تاثیر میذاره نمیخوام اینطوری بمونم این باور غلطو نمیخوامبعد حالا با مامانم انقدر صحبت کردم حتی رفتیم داخل نشانم هدایت کن یک فیلمی واسه ما اومد که واقعاً ما رو به یعنی واقعاً نشانه ما بوده هدف ما بود انگار اون فیلمو دیدیم در موردش صحبت کردیم دوتایی و خیلی عالی بودبعد من گفتم که پس این ندای من بود این ندای من بود که این فیلم رو ببینم اصلاً باید میدیدم چون من حتی یه سری ترسهای دیگه هم داشتم از قبل واسه چیزای خیلی مزخرف ولی ولی خب وقتی با مامانم صحبت کردم یه فایل گوش کردیم امروز دوبارهامروز این فایل جدید جدیدتونو گوش کردم و واقعاً رو خودم تاثیرات خوبی گذاشتم چون الان شدت بسیار زیادی از اون ترسهای همه ترسهای من کم شد به خاطر اون به خاطر اون صحبته به خاطر اون فایله و اصلیترینش به خاطر اون فیلم ترسناک استاد من ی باور محدود کننده ای دارم که واقعا اذیتم میکنه من ی مکانی میرفتم که اونجا اعتماد بنفسم خیلی پایین اومد اونجا من نمش فکر میکردم همه من رو مسخره میکنن و درواقع چون باور داشتم اتفاق افتاد به قول شما که جهان به باور هام گوش کرد و واقعا مسخره شدم ولی داخل مدرسه من تصمیم گرفتم و گفتم که سارا تو میتونی و خیلی بهتر از قبل شدمچه در ندرسه چه هرجای دیگه ای حلا یچی بگم معمولا پدر بزرگ ها میگن شما ها باید دکتر شین چون پول توی همین کاره ولی من گوش نکردم من گفتم من باید برم دنبال علاقه خودم و خدا وند در ها رو با استفاده از کلید ها برای من باز کرد و من الان یک بسکتبالیت هستم و کلاس برنامه نویسی هم میرم چون اینها علاقه من هستن و من از این جلسه درسای بزرگی گرفتم خدایا ازت ممنونم که همیشه همراهم هستی
وَیَنصُرَکَ اللَّهُ نَصرًا عَزیزًا
و خداوند تو را به یک پیروزی شکستناپذیر یاری نماید!
لِیَجزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفسٍ ما کَسَبَت ۚ إِنَّ اللَّهَ سَریعُ الحِسابِ
تا خداوند هر کس را نسبت به دستاوردش جزا دهد. بدانید خدا به سرعت به حسابها رسیدگی میکند
استاد عزیز و مریم جون و تمام دوستان عزیزم امیدوارم همه ما در مهر پروردگار رونق پیدا کنیم
امید دارم که خداوند حافظ همه ما است
سلام استاد عزیزم
خدایا هرچه دارم از تو دارم
در رابطه با باورها من فقط یه چیزو میدونم
اینکه جهان و این سیستم فقط یکار رو بلده اونم اینکه به ما ثابت کنه که درست فکر میکنیم یعنی هر باوری داشته باشیم چه خوب چه بد.
اگر باور داشته باشیم که مثلا ژن فلان انسان هابرای
فلان ورزش خوبه من که نمیتونم هرجا میریم و هرکاری بکنیم به ما ثابت میشه که تو درست فکر میکنی
و اینکه همه چیز داره بخاطر باورهای ما رقم میخوره
من خودم در مورد رابطه مشکل داشتم و دارم هنوز اما ازوقتی توجهم رو گذاشتم روی فراوانی و رابطه های پر از عشق و کیفیت بالا هرروز دارم هدایت میشم به دیدن و شنیدن روابط عاشقانه و زیبا
چی این وسط داره تغییر میکنه که من اینطوری میبینم(باورهای من)
الان هم با تعهد دارم روی باورهای ثروت کار میکنم که نه تنها باورهای ثروت ساز بلکه در همه جنبههای دیگر زندگی ام دارم رشد میکنم خداروشکر
وقتی باور کردم که خودم دارم خلق میکنم
وقتی میدونم که تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدنه
ثروت مرا به خدا نزدیکتر میکند
خدایا شکرت
سلام استاد من میفهمم باید این باور هارو نسبت به کارم داشته باشم
محتوای آموزشی من ارزشمند هست و باعث تغییر دست خط کسانی میشه که ار دوره های من استفاده میکنند و میتونند اعتماد به نفسشون رو بالا ببرند
میدونم که باید این باور ها رو بسازم که
من جذابم بیان شیوا و روانی دارم ادم ها به کانالم و خودم هدایت میشن خدا دل هارو نرم میکنه و من توانایی ساختن ثروت رو دارم
میدونم که باید این باورر رو بسازم که هرروز ماهر تر میشم ثروتمند تر میشم موفق تر خیلی خیلی ایتاد تر من تواناییم نامحدود هست و خدا کمکم میکنه
خدا میخواد من رسالتم رو انجام بدم
خدا دوست داره که ادم های زیادی با هنر من تغییر کنند مشتری بی نهایته ایده خلاقیت فرصت ها بی نهایت هستن و هرروز بیشتر میشن