چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 44
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-06-10 07:50:062024-06-10 07:54:09چه موضوعی را باور کرده ای؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام رحمان و رحیم
درود بر استاد عباسمنش
من هر روز فایل های شما رو گوش میدم استاد
و در زمینه سلامتی، آرامش، روابط تقریبا رشد خوبی داشتم خداروشکر
در زمینه ثروت و مالی هم تمرین های زیادی انجام دادم الان چند سال حقوق ثابت دارم اما هر چقدر تلاش میکنم و تمرین انجام میدم و روی باور هام کار میکنم در همون موقعیت قبل موندم و اصلا پیشرفت نکردم
نمیدونم چه باوری دارم که مانع من شده
سلام به استاد و دوستای عزیزم
من کمی از کامنت هارو خوندم تا ببینم کی باوری مث باور من داره اما چیزی پیدا نکردم
باور محدودکننده ای که من دارم اینه که فکر میکنم باید مسائل و چالش های زندگیم به سختی و زور حل بشن باید من خیلی درد و رنج بکشم تا بعدش روی خوش زندگی رو ببینم و آرامش بگیرم بعدش
این باور ازینجا اومده که من جملات انگیزشی رو میخوندم قبلا که گفته بود الان که میبینی تو رنج و سختی هستی بدون قراره بعدش آسون بشه و فلان..هرچقدر بیشتر درد بکشی یعنی آدم پخته ای میشی و اینطوریه که رشد میکنی
همین باور باعث شد من با چالشی ک برخورد کردم خیلی برام سخت باشه برام عذاب آور باشه حلش
دچار شرکی شده بودم و از ینفر میترسیدم با این باور فکر کردم ک اره باید درد و رنج زیادی بکشم تا حل بشه این موضوع ، بعد این شرکه دیگ ارامش دارم و روی خوش زندگی رو میبینم
یعنی من باور دارم مسئله های زندگیم باید سخت حل بشن
بخاطر همین باور، گاهی جرات مواجه شدن با مسائلمو ندارم، فکر میکنم قراره با ورود چالش به زندگیم عذاب هام بیشتر بشه و زندگی برام سخت بشه
دوست دارم خیلی راحت مسائلم حل بشه
دوست دارم در ارامش باشم و حل بشه
دوست دارم من لذت ببرم از مسیر و ازین چالشه و چالشم به دست خدا حل بشه
دوست دارم خدا حلش کنه به راحت ترین شکل ممکن
دوست دارم آسون و راحت مسائلم حل بشن
من عاشق راحت حل شدن مسائلم هستم
من عاشق راحت حل شدن چالشام هستم
من لذت ببرم و خدا حل کنه با دستای پرقدرتش
همین شرک رو که داشت برام سخت حل میشد امروز به خدا گفتم خدایا من اینمدلی دوس ندارم حل بشه..دوس دارم خیلی اسون راحت سریع حلش کنی بدون اینکه من حتی زره ای بفهمم
با خودم گفتم این خواسته منه
مگه اینو به خدا بگم میگه اینی که خواستی رو من ندارم٫
مگه خدا کمبود داره؟
مگه دست و بالش بسته اس؟
اون که فقط گفته از من بخوایید تا اجابتتون کنم
دیگ مشخص نکرده حد درخواست رو ک
اما باز باورام در موردش ارور میدن
دوستای گلم اگه شما در این مورد مثالهای خوبی دارین از زندگی خودتون ممنون میشم برام بنویسین با مثال تا برام باورپذیرتر بشه این مورد
مخصوصا تو مسئله شرک که استاد خیلی میگن در موردش ک شرک مساوی با عدم حال خوب هست و من فکر میکنم شرک داشته باشم خیلی دیر حل میشه به سختی حل میشه به زور حل میشه و فلان
دوستتون دارم
به نام پروردگار بی نظیرم
سلام به دوست قشنگم زهراجان
اینکه در این مسیر قدم برداشتی عالیه و داری صدای درونت رو میشنوی (اینکه مسیر و فکرت اشتباه بوده و قدرت مطلق خداونده)
همونطور که گفتم 3 سال پیش کسب وکارم رو شروع کردم اوایل همیشه فکر میکزدم وقتی توی کاسبی کم میارم چه پولی چه انرژی باید به یکی بگم فلان روز مثلا چک دارم میشه بهم قرض بدی ؟!
یا مثلا دستگاهم خراب شده میشه بهم کمک کنید ؟!، درخواست کمک خوبه اما نه تا جایی که تبدیل به کفر بشه من زور میزدم پول اجارم جور بشه و هیچوقت تشده بود با ایمان قلبی به یگانه خدای خوبم بگم خدا منا فلان تاریخ چک دارم تا اینکه بیشترو بیشتر تمرین کردم توی سایت فایلای استاد عزیزم رو زیر رو میکردم هر روز ساعت ها توی سایت در کنار دوستان و استاد زمانمو سپری میکردم دیدم وااای چقدر من کافرم!!
یه روز گفتم دیگه بسه از فردا فقط مینویسم مینویسم و از خداوندم میخام که بهم کمک کنه واسه اجاره ام واسه هر مشکلی که سر راهم قرار بگیره من با اطمینان اونو صدا میکنم و شده ذکر هر روزام (خدایا من فقط تو رو دارم من فقط تو روتکیه گاهم میدونم
تو قدرت مطلقی تو ثروتمندترینی تو تواناترینی و جز این نیست )
خدایا خودت ادمای درست و خوبو در مسیرم قرار بده، خدایا تو مشتریا رو به این سمت هدایت کن،تو زبان شو، تو گوش بشو خدایا فقط تو
زهراجان باورت میشه هفته گذشته کولرمون خراب شده بود و یزد بشددددت گرمه ها دلم خواست کولر گازی بخریم تا اومدم به این فکر کنم چه قیمته گفتم بابا من که ثروتمندترین قدرت جهان هستی رو دارم کولرگازی که سهله دنیام بخوام برام فراهم میکنه من توی 4 روز کار کردن تونستم کولر گازی مغازمونو بخرم و فقط به اون توکل کردم
اولش ترس داره چون ما عادت کردیم به کفر
عادت کردیم فکر کنیم قدرت ادما از خدا بیشتره اما اون نخواد تو به پلک هم نمیتونی بزنی
بهش ایمان داشته به بزرگیش که شده تا دقیقه نود اون برات انجامش میده
هیچ بنده ای در هیچ کجای جهان این قدرتو نداره که بخواد تو رو اذیت کنه و تو رو نابود کنه مگر شخص خودت که این باورو داشته باشی
بنظرم هر روز این تمرینو داشته باش بنویس از روزایی که به مو رسید اما خدا نذاشت پاره بشه
ذهنت شاید مقاومت کنه اما انقدر بگو تا باورش کنی و ببینی
خداوند قادر مطلق هست وبس من به این ایمان صددرصد دارم
هر چیزی رو که باعث میشه تو فکرکنی برای هر اسانی قبلش سختیه بریز دور و اصلا باورش نکن
اینا یه مشت باور الکیه که به خورد مغزمون دادیم، پیجای انگیزشی رو انفالو کن بنظرم و فقط تایمت روی توی سایت بگذرون اینستا واقعا معظل بدیه و استادم اصلا تاکیدی ندارن که زمان رو توی اینستاگرام هدر بدین بیا توی سایت و اینجا عشق کن و یاد بگیر که به درد زندگیت میخوره و زیر رو میکنه باورهاتو
عزیزم زندگی سراسر ارامشه اصلا این باور از پایه غلطه که بعد هر سختی اسانیه ، یا سربالایی بعدش سر پایینه تو خودت زندگی خلق میکنی یا مثلا میگن خدا بنده هایی که دوسشون داره رو سختی بیشتری میده، همش دروغه
شاید یه سری موضوعات که دست ما نیست اتفاق بیفته مثل فوت عزیزانمون و ما رو دچار غم کنه و سختی امااا اونجاست که نباید بزاری حالت بد بمونه و باز به مسیر صحیح برگردی
بقیه امورات جز مرگ به دست خودته و لازم نیست سختی بکشی
واسه من که اینطور بوده و خیلی چیزا رو الان دارم به راحتی به دست میارم
فقط فایلای استاد رو فراموش نکن که منبع عالی برات تغییر باوراته
میتونه هر روزززت پر از عشق و ارامش باشه مثل زندگی استاد عزیزمون که میتونن برات الگوی خوبی باشن
فایلای زندگی در بهشت رو هر روز نگاه کن و ببین قدرتی که میتونی توی دستای خودت باشی
زندگی سراسر عشق، ارامش، زیبایی، رابطه خوب، سلامتی و ثروت همشون رو استاد خوبمون خلق کردن و هر روز ما رو بیش از بیش شیفته خداوند عزیزمون میکنن
در پناه خداوند قدرتمند و یگانه ام باشی عزیزم
بنام افریدگار هستی
درود بر استاد بزرگوارم
دستان پر مهر مریم جان رو میبوسم برای ضبط تصویر وصدای استاد خوبم
ما از سن کم دهه 60 مخصوصا با باورهایی یکسان بزرگ شدیم باورهایی که تا به الان هنوز مثل سیمان چسبیدن که برای عوض کردنشون یه جهاد اکبر رو میطلبه
من 3 سال پیش پا روی ترسام گذاشتم و کسب وکارمو شروع کردم اونموقع اسفند سال 1399 و دقیقا اوج کرونا همون زمان که خیلی کسب وکارا جمع شد ، برحسب اتفاق با استاد بزرگوار اشنا شدم وشروع کردم به تغییر باورهام تا دو سال مدام توی سایت بودم و مرتب کامنت ها رومیخوندم فایلای استاد رو نفر اول میدیدم از بس که دلم میخاست بدونم اصلا برای چی خلق شدم
هدفم چیه با کلی باور اشتباه در رابطه با فروش و مشتری
اینکه مثلا مغازم مکانش کوره، هر روز اوضاع بدتر میشه و بقول بابام یوم ال بدتر یوم البدتر و هزاران باوری که دونه دونه پیداشون کردم
ترس از نداشتن پول که اگر تموم بشه پول حسابم چطور باز جنس بخرم ، چطور خرج خونه رو در بیارم و ترس از پیشرفت نکردن همه اینا باعث شده بود از کسب وکارم و کاری که کردم پشیمون بشم اما تصمیم گرفتم و شروع کردم به خوندن کتاب رویاهایی که رویا نیستند و استفاده از فایل های رایگان و ارزشمند استاد
مصاحبه با دوستان که خیلیا از استارت کسب وکارشون حرف زده بودن و اینکه باورای کمبودشونو جایگزین ثروت و فراوانی کرده بودن
الان سه سال گذشته و من هر روز و هر روز تمام جملات ارزشمند استاد رو توی نتای کوشیم دارم پشت زمینه گوشیمه و تکرار میکنم
باور به سختی به دست اوردن پولو با اسان بدست اوردنش جایگزین کردم
باور پول نداشتن مردم رو با ثروتمند بودن مشتریای خودم جایگزین کردم
باور اینکه شرایط هر روز داره بدتر میشه رو با اوضاع مالی مردم هر روز داره بهتر میشه جایگزین کردم
الان قدم به قدم دارم به فروش های فوق العاده ای میرسم منی که یک هفته شاید مشتری تو مغازم نمیومد امروز بعد سه سال درامدم ماهیانه تا 170 میلیون هست و زندگیم عجیب بابرکت شده ، دخل مغازم عجیب با برکته
سعی کردم توی کارم صادق باشم و بقول استاد همیشه مسیر درست رو برم
من هر روز دارم روزایی که ارزوی مشتری رو داشتم رو جلو چشمم تکرار میکنم تا فراموش نکنم پیشرفتم رو و تاثیر معجزه اسای تغییر باورهامو
سعی میکنم واقعا در عمل انجامش بدم بعضی وقتا ناخواداگاه ذهن منحرف میشه یا شاید ترس به دلم بیاد اما صدای شیطان اونقدرا قوی تر از ندای قلبم نیست
کاش استاد کاش بدونید شما چه کردین با زندگی خیلی از ماها
وبدونید خیلی از ماها یکی از بزرگترین ارزوهامون که نوشته شده اینه یه روز با بزرگترین دسته گل دنیا به دیدنتون بیایم و از معجزاتی که خلق کردیم براتون تعریف کنیم میبوسم دستان با محبت استاد عزیزم رو و خداراشکر هزاران مرتبه شکر که وجود شما رو توی زندگیم دارم
شما یکی از بزرگترین نعمت های زندگی من هستین
در پناه خداوند عزیزم باشید
سلام
ذهن جوری تربیت شده که سعی می کنه با کمترین مصرف انرژی کار کنه
یکی از چیزهایی که به ذهن کمک می کنه در مصرف انرژی صرفه جویی کنه باور هست
باور تکلیف ذهن را راجع به مسایل مهم مشخص می کنه و اون را از تصمیم گیری و فکر کردن دوباره راجع به اون مساله راحت می کنه
مثلا باور مالی کار فکر کردن راجع به پول را در کسری از ثانیه انجام میده و نتیجه را اعلام می کنه این کار برای صرفه جویی در مصرف انرژی و همچنین واکنش سریع به وجود امده
یک نوار نقاله را در نظر بگیرید که در یک کارخانه محصول ساخته شده را جلوی شما می اره و شما چند ثانیه وقت دارید که این محضول را تعیین تکلیف کنید ایا سالمه بذارم بره؟ یا خرابه نذارم بره ؟
باورها هم همینطور کار می کنند ذهن در ثانیه هزاران تصمیم باید بگیره و این تصمیم ها باید سریع گرفته بشه چون ذهن وظیفه حفظ جان ما را به عهده داره و سعی می کنه سر خودش را برای تصمیمات مهم تر همیشه خلوت نگه داره پس خیلی از تصمیات از قبل باید گرفته شده باشن که اینها همون باورها هستند
یک جور دیگه هم میشه توضیح داد
باورها سیستمی کردن کارها برای جلوگیری از تکرار و تلف کردن زمان هستند
فرض کنید شما شب می خواهید وارد خونه ای بشید که تاریکه شما می تونید مشعل روشن کنید که باید به دنبال چوب و شعله و .. باشید اینکار یکبار مشکل شما را حل می کنه و بار دیگه دوباره باید دنبال چوب و شعله باشید و این مشکل دوباره تکرار میشه فرض کنید از چراغ قوه استفاده کنید حالا مشکل راحت تر حل میشه اما هنوز میشه بهتر حلش کرد فرض کنید خونه را برق کشی کنید و با زدن یک کلید هربار خونه به راحتی روشن بشه این حل کردن مشکل توسط سیستم هست باور قراره این کار را برای ما بکنه با ساخت یک سیستم تصمیات تکراری را برای ما سریع بگیره و از بروز مشکلات تکراری جلوگیری کنه
اما همون جور که در مثال دیدم هر سیستمی خوبی و بدی های خودش را داره مشعل خوبه اما خیلی ابتدایی هست و مشکل خودش را داره چراغ خوبه و یه لول بهتره و برق کشی ساختمون از همه بهتره اما همین سیستم بهتر هم تا جایی می تونه جوابگو باشه و باید از نظر کارایی مرتب چک بشه
حالا فکر کنید که برق این ساختمون یه مشکلی داره و مثلا هربار شما کولر را می زنید فیوز می پره
شما به جای رفع مشکل برید و فقط فیوز را بزنید و این مشکل هربار تکرار بشه و شما بجای رفع مشکل به قول استاد اشغالها را زیر مبل بریزید تا باعث بشه کولر بسوزه و خسارت مالی یا جانی بزنه
باورها برای اسان شدن کارهای ما ساخته شده اند اما اگر با پیشرفت ما باورهای ما با باورهای قوی تر جایگزین نشوند می تونند برای ما ایجاد مشکل کنند
شاید باوری برای 10 سال پیش ما بد نبوده اما امروزه میتونه برای ما مشکل افرین باشه
پس ما باید باورهامون را مرتب بررسی کنیم تا ببینیم ایا کارایی لازم را دارند یا نه ؟
ایا نسبت به گذشته بهتر شدند یا باعث پسرفت ما می شند؟
و هر چه اون باور کلیدی تر باشه ما باید به اون حساس تر بشیم و با دقت بیشتری اون باور را چک کنیم
باورهای کلیدی باورهایی هستند که باعث تصمیم های مهم تو زندگی ما می شند
مثلا تصمیم برای سلامتی ما
تصمیم برای ازدواج یا طلاق ما
تصمیم برای وضعیت مالی ما
حالا اگر تشخیص دادیم که باوری مشکل داره و باید تصیح بشه چطور اون را درست کنیم ؟
باورها تصمیماتی هستند که سریع و ناخوداگاه گرفته می شند با اگاهانه تصمیم گرفتن می تونیم این روند را بهتر و تصحیح کنیم
مثلا ما می خواهیم تصمیم گیری مالی کنیم و این تصمیم بر اثر باور کمبود هست با تصمیم گیری اگاهانه بر اساس باور فراوانی و تکرار این فرایند می تونیم اروم اروم این باور جدید را جایگرین باور قبلی کنیم
ما رفتاری داشتیم قبلا که بر اساس باور عدم لیاقت هست حالا با ایجاد باور من لایق بهترین ها هستم می تونیم رفتار بهتری را جایگزین رفتار قبلی کنیم و این باور هم اروم اروم تصحیح بشه
البته مثل همه موارد تکامل نباید فراموش بشه و مهارت تغییر باور هم اروم اروم بهتر میشه
موفق باشید
چون دخترم نمیتونم ثروتمند بشم چون خانوادم توان مالی و توان حمایت ندارن چون لایقش نیستم چون اینجا تو این کشور یا باید پارتی داشته باشی یا پول یا از بدنت مایه بزاری چون از سن کمتر نتونستم دیگه نمیشه چون ذهنم فقیره چون یبار توی کار شکست خوردم دیگه تمومه چون بلد نیستم پسنداز کنم و چطوری پولمو خرج کنم چون دانشجوام نمیشه ثروتمند بشم کار سخته زمان زیادی میخواد عمرت میره
سلام و درود خدمت اساتید عزیزم و بچه های
عزیز سایت
با دیدن این فایل قلبم گریه کرد من صداشو شنیدم
من شکستنشو شنیدم الانم داره گریه میکنه چشمانم هم باهاش همدرد ما باید آرزو رو به یه نسخه عالی تبدیل کنیم …
چرا گریه کردم ؟چرا حالم منقلب شد؟
چرا لحظه ای شکستم؟؟؟
استاد گفتین باور قدرتمند کننده من با عرض معذرت از وجود خدایی خودم هیچچچچچچ باور قدرتمند کننده ندارم (دیگه وقتشه خود افشایی،دیگه بسه حرف ،حرفِ الکی،امید واهی ،)
دیگه باید یه کاری کنم من باید خودم خودمو ارزشمند کنم …
بعد از تقریبا 4 ماه که باشما آشنا شدم هر روز میگفتم آره باید باورها عوض بشه اما عمل … نبود یعنی بشینم بنویسم خودمو کنکاش کنم نبووووود
امروز نوشتم هر آنچه که منو تا به حال ویران کرده
اما من دنیامو میسازم این دفعه به سبک خودم به سبک آموزه های استاد عباسمنش (من 32 سال منتظر همچین آگاهی هایی بودم)
403.4.17
آنچه از درون نسبت به خودم باور های محدود کننده دارم (مینویسم یادم نره کجا بودم ..)
1.من اصلا جذابیت ندارم .
2.من تنبل هستم.
3.من قدرت خلق چیزی رو ندارم.
4.من همیشه بی حال و حوصله،بی روحیه و بی انرژی هستم.
5.همیشه خواب آلودم.
6.همیشه پرخوری میکنم.
7.عرضه انجام هیچ کاری رو ندارم.
8.دمدمی مزاحم.
9.نظر دیگران روی من اثر میکنه.
10.بی سلیقه ام.
11.بی نظام.
12.قدرت انجام کاردستی از خودم ندارم.
13.من قدرت تاثیر گذاری روی هیچکس رو ندارم.
14.هیچ کس به نظر و حرف من اهمیت نمیده.
15.هیچ وقت پولدار نخواهم شد.
16.من اصلا استعداد ندارم.
17.عرضه و لیاقت رانندگی کردن ندارم.
18.هیچ کاری رو به سرانجام نمیتونم برسونم.
19.ارزشمند نیستم.
20.عصبی هستم.
21.صبور نیستم.
22.همیشه بدهکار میمونم.
23.اصلا نمی تونم تمرکز داشته باشم.
24.خجالتی هستم.
25.اصلا جدی و قاطع نیستم.
26.کینه ای هستم.
27.همیشه حرص میخورم.
28.ایمانم ضعیفه.
29.ناسپاسم.
30.اندامم زیبا نیست .
31.ترسو ام.
32.خداوند همه چیز را یکجا بهم نمیده.
33.من خسیسم.
34.کمبود ………..
شاید این لیست در دفترم باز اضافه بشه جالبه با نوشتن هر کدوم انگار ذهنم میگه همه اینا رو پدر و مادرت اونقد بهت گفتن خودتم باور کردی و اینا وراثتیه…
خداوندا من در همینجا به خاطر تک تک لحظاتی که در بچگی تحقیر شدم اول از همه خودمو میبخشم و میپذرم خودمو و بعد پدر ومادرم را ،چون به قول استاد اونا بهترین خودشونو برام گذاشتند اون کارا از دستشون بر میومد…
و میخوام پا بزارم رو وراثت و جز افرادی باشم که باور هاشو تونست عوض کنه فارغ از اینکه دیگران چه نظری دارند … استاد یاشاسین
الهی به توکل نام اعظمت
خدایا استاد و خانم شایسته و دانشجویان مثل الماس سایت و مابقی کارکنان سایت را در پناه خودت حفظ کن
آمین یا رب العالمین….
. سلام استاد
سلام دوستای عزیزم
من اولین کامنتم رو دارم میگذارم همیشه فکر میکردم چه حسی دارم زمانی که اولین کامنتم رو میذارم
خدارو هزار بار سپاسگذارم که توی این مسیر قرار گرفتم و استاد باهوشی دارم
من 43سالمه حدودا 7ساله که روی خودم کار میکنم حدود 3ساله با سایت عباس منشن دات کام آشنا شدم
حدود یک ماه بود تصمیم داشتم کامنت بگذارم اما از خداوند درخواست کردم خودش در زمان مناسب هدایتم کنه
روز هشتم تیر تولدم بود کوه بودم نشد کامنت بگذارم گفتم خداوندا استاد میگن کامنت بگذارید بنویسید که باور هاتون شکل بگیره. قسم به قلم. خلاصه که دیشب پسرم که اونم 14تیر تولدش هست رفته بود با پولای تولدش هدیه بخره .
توی راه برگشت ناخود آگاه به من گفت بابا من خیلی توی تو تغییر دیدم. گفتم چه تغییری رو واضح تر میبینی گفت تو آروم شدی تو بابای خوبی شدی. گفتم پسرم چطور آروم شدم.
اینجاش رو دخترم گفت. گفت بابا قبلا ها عصبی بودی حتی در عصبانیت میومدیم میگفتیم آروم باش عصبانی تر میشدی و ما ازت میترسیدیم .
خدای من خدای خوب من همونی رو که لازم داشتم گفت.
من آرامش دارم. من اینقدر ارومم که خدارو تو قلبم حس میکنم.
برای دوستان و استاد عزیز آرزوی بهترینهارو دارم.
البته من در زندگی تغییرات زیادی داشتم اعتیاد و مشکلات دیگه که به لطف خداوند مهربان یکی یکی دارم مساعل رو حل میکنم و به زودی به نتایج بهترو بهتر هدایت میشم خدارو سپاسگذارم که توی این حس خوب اولین کامنتم رو ارسال کردم و حس خوبشرو دریافت کردم.
امیدوارم که شاد سالم ثروتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استادم سلام به بانوی بهشتی خانم شایسته مهربانم
سلام به اهالی بهشت
خیلی وقت هست ک چیزی در سایت ننوشتم اما حالا اومدم بنویسم از معجزات این فایل
استاد عزیزم همه مدتی ک در این سایت بودم یک طرف و از وقتی این فایل رو گوش دادم یک طرف
خیلی تلاش میکردم رو خودم کار کنم اما هر کاری میکردم اینکه باورها دارن زندگیمو میسازن رو درک نمیکردم طوطی وار تکرار میکردم یه کامنت از اقای رضا عطار روشن خواندم ک گفته بود من باور کردم اینو ک این باورها هستن ک شرایط رو میسازن همش میگفتم چطور باور کنم میدونستم ک هنوز درک نکردم اینو با ایکنه همش توی سایتم یا فایل گوش میدم یا کامنت بچه های گل رو میخونم
بعد از گوش دادن این فایل و خوندن کامنت ها انگار یه جرقه تو ذهنم خورد همش این سوالو از خودم میپرسیدم ک چه موضوعی رو باور کردی و ناگفته نمونه ک من مدام توی رفت و امدم به تهرانم و این فایلو روزی گوش دادم دو روز بعدش رفتم تهران کارام عالی پیش میرفت
در مورد پول به خودم گفتم چه موضوعی رو باور کردی ؟ ایا باور داری ک پول نیس پول کمه تو لایق نیستی حسابت پر پول باشه هر چی بخوای داشته باشی به راحتی ؟ و فردای اون روز من با خانواده پسر عموم رفتم بیرون اونجا فک کنم پارک جنگلی بود دقیقا روبروی آلاچیق ما یک برج بزرگ و زیبا بود و کامنت اقا رسول ک در مورد لحظه حال بود و یکی از دوستان از ایشون تشکر کرده بود و گفته بود پاشنه آشیلمو پیدا کردم گفت ک من همیشه منتظر بودم اتفاقات در اینده بیفته در صورتی ک در لحظه حال نبودم و من هم فهمیدم این باور اشتباه من هم هست ک از این دوست عزیزم هم کمال سپاسگذاری رو دارم
خب برگردیم به برج من لحظه به لحظه نگاه این برج میکردم و فراوانی و شکوه ثروت رو تایید میکردم و تحسین میکردم و به خودم میگفتم این نشانه هست ک من لایق ثروتم ک خدا منو اورد روبروی این برج من پول کمی توی کارتم بود همون لحظه یکی از دوستام تماس گرفت گفت 40میلیون از کسی طلب دارم گفتم مال توییه ک پسش بده شماره کارتتو بده ک بیست تومنشو به کارتت انتقال بده و من اون لحظه فقط سکوت کردم و توی دلم تایید میکردم ک باور کن باورهاست ک شرایطو میسازه و دو تا ده میلیون به حساب من اومد درسته مال خودم نبود اما خیلی خوشحال شدم ک باعث شد باور کنم این باور رو ک من خالق زندگیم هستم و باورها شرایط من رو میسازن خدا رو هزاران مرتبه شکررررت
و سعی کردم متعهد باشم اون روز هوا گرم بود گفتم کاش الان هوا خنک بشه و خورشید غروب کرد یک باران روییایی بارید و من زیر باران فقط سپاسگذاری میکردم وهر لحظه ایمانم بیشتر میشد
تو راه برگشت تمام ساختمانها و ماشینها و فراوانی ثروت و زیباییها رو تحسین میکردم تعهد دادم به خودم ک فقط لحظه حال باشم و مسیر رو ادامه بدم
گذشته از همه اینها من برای کارهای اداریم توی تهران یک خونه با کلیه امکانات با یک ویوی زیبا رو به پارک خدا در اختیارم گذاشته بود قبلا خونه جای دیگه بود و فضای بسته در هر حال خونه در اختیار داشتم بدون هیچ هزینه ای اما این خونه عالی بود توی اتاق خواب روبروی پارک مینشستم و کامنت میخوندم نسیم خنک صدای جیک جیک گنجشکان قارقار کلاغ هاو هاپ سگ اصلا این فضا برام معنوی بود خدایا شکرررت ک در همه حال کنارمی.
قبل از اومدنم به تهران برادرم قول داد ک شمال کار داره میاد تهران ک من همراش برم شمال من خوشحال شدم ک بیاد و برم شمال چون تاحالا نرفته بودم اما پیگیر نشدم و نیومد و خداوند ک استاد برنامه ریزی هاست خانواده پسر عموم اومدن تهران و من رو به سفر شمال دعوت کردن خدایا مگه میشه اینقد همچی دقیق باشه شب بیرون دعوت شدم پل طبیعت من فقط ثروت و زیباییها رو تحسین و تایید کردم و بسیار عالی بود و خوش گذشت توی مسیر برج میلاد رو ک میدیدم شکوه ثروت رو حس میکردم فرداش راهی شمال شدیم
همش به خودم میگفتم چه موضوعی رو باور کردی ؟ ببین خدا این همه ثروت توی تهران بهت نشون میده ک بگه ثروت فراوانه و حالاببینم پلن بعدی برام چیه وجاده چالوس و زیباییها من اصلا توی یه عالم دیگه بودم بعدش دریا ک با موجهای مهربانش منو در اغوش میگرفت به قول بانو حمیرا نسیم موج دریا موهامو شونه میکرد. نم نم بارون هوای عالی سبزه و جنگل دریا و ساحل
گفتم خدایا مگه زیباتر از دریاهم وجود داره تا نهایت ثروت و زیبایی خدا منو هدایت کردی باز فرداش به یه نقطه ای از رشت ک بی شک قطعه ای از بهشت بود هدایت شدیم گفتم ببین حتی زیباتر از دریا هم بهم نشون داد خدا برام هنر نمایی میکرد دو شب شمال بودیم ک فرداش بخاطر کارهای اداری برگشتیم تهران خدیاااااا شکررررت
وقتی از شمال راهی تهران شدیم کوهای پوشیده از درخت عین مخمل با اینکه من توی شهرستانیم ک طبیعتش حرف نداره اما شمال چیز دیگه بود برام گفتم خدایا من ظرفیت این حجم از زیبایی رو دارم ؟ حتما دارم حتما لایقم ک منو از جنوب ایران اوردی به شمال ایران ک این همه ثروت توی تهران و این همه زیبایی توی شمال ببینم بدون یک ریال هزینه کنم حتی سوغاتی هم برام گرفتن من توی ذهنم چای شمال و زیتپن بود ک بدون اینکه بگم میخوام سوغاتی بگیرم برام گرفتن خدایا شکررررت فهمیدم چقد راحته ک باور کنی باورها هستن ک شرایط رو میسازن خلاصه گفتم ک طولانی نشه اینقد معجزات زیاد بود ک نمیتونم همه رو بنویسم خدایا سپاسگذارتم
و شرایط کارم پیش یک ادم تاپ لول در رشته خودم ک رزومه تحصیلی و شغلیش یک صفحه میشد از اساتید افتخاری دانشگاهای اروپا و 54 کشور جهان رفته بود و 12 سال اروپا بود اوکی شد ک پورسانتی کار کنیم و ماهانه یک درامد ثابت اما مبلغ کمی به من بده ک 3 میلیون به حسابم زد بدون اینکه هنوز اونجا شروع به کار کنم و البته این شخص بزرگوار در سفر قبلیم به تهران ک باز هم توی اون سفر خداوند منو دعوت کرد به جشن دیدار وکلای تهران در هتل پارسیان استقلال اشنا شدم ک در بین هزاران نفر به سمت من امد و از من خواست عضو انجمن کانون بشم ک حتی من شهرستان بودم و یه سری کارهایی ک همکارام کلی تلاش کردن اما من بدون ذره ای تلاش این شخص توی تهران با تلفن کارای منو درست کرد استاد اینقد معجزات زیاده ک نمیدونم کدومو بگم
اینقد این فایلو ک گوش دادم نتایج از هر طرف رخ میداد ک هنگ شدم یاد گرفتم ک فقط و فقط در لحظه حال باشم استاد شمال ک بودم یه جاده وسط جنگل بود اسفالت یاد ستاره قطبی منو مینداخت گفتم این همون جاده اسفالته وسط جنگله ک منو به خواسته هام میرسونه همین مسیر رو ادامه بدم و زیباییها رو دنبال کنم تا به خواسته هام برسم اینطوری دیگه کاملا حواسم جمع بود به ذهنم خدا میدونه چه معجزاتی در انتظارمه
در برابر هر چیزی ک از خدا خواستم خدا گفت:
أعطیتُکَ ما تُرید.
بهتر از چیزی ک میخواهی بهت میدم.
اینقد معجزاتی برام رخ میده زیادن ک سعی کردم کوتاه مهمترینشون از نظر خودم رو بنویسم الهی شکر استاد عزیزم ازت سپاسگذارم
دوستون دارم .
خدایاشکرت.:درودخدا بر استادعباسمنش عزیزم بهترین پیام آور حال حاضر من وسپاس از خانم شایسته عزیز که واقعا درساخت تصاویر ضبط شده وآگاهی های صوتی ضبط شده خیلی کمک یار بزرگی هستند که وجود ایشون خودش یک نعمتی از سوی خدا که این همه آگاهی های سایت عالی بشه وآقای ابراهیمی بسیار بزرگ وخانم فرهادی عزیز وهمه دست اندر کاران سایت عباسمنش وهمه اعضای سایت عباسمنش این بهشت زیبا خدایا شکرت.من میثم بارانی حدودا 20الی 30 مرتبه
ی 30 مرتبه این فایل آگاهی چه موضوعی رو باور کرده ای گوش کردم واما دوباره گوش کردم وباور ساختم نوشتم.،:از خودم سوال پرسیدم اینکه چه موضوعی را میثم باور کرده ای که درونشون قوی ویا ضعیفی.،مثلا یکی از پاشنه های آشیل من که باور کرده ام ژنتیکی امشب دیدمش .پرخوابی بنده هست ونمیتونم هم سحر خیز باشم واز اونجایی که کار من فیزیکی هست من جوشکار تیرچه بتن هستم
وما جنوب کرمان شهرستان جیرفت گرمای 45. 50درجه خب دیر از خواب بیدار شم به گرما میخورم وارزش رفتن سر کار رو نداره مثلا دیروز صبح نرفتم سرکار بعد از ظهرش رفتم امروزم خواب افتادم .صبح نرفتم عصر هم به دلیل مهمان نرفتم.باورمون اینه از طرف مادری .مادر ودایی هام وپسر خاله پسر دایی هام تعداد زیادشون انقد خواب دوست دارن که شده ضعفمون مثلا ایستاده خواب میریم .مثلا شبانه روزی 12 ساعت وبیشتر میتونیم بخوابیم.حالا خوبی هم داره مثلا هر لحظه از24 ساعت زمان اراده کنم میتونم بخوابم کمتر از سه چهار دقیقه.،حالا اومدم این باورها رو ساختم .،اما پدرم در شبانه روزی سه چهار ساعت هم بخوابه کافی براش کنترل قوی در خواب داره.،دلیل اینکه تا الان این باورها در من ساخته نشده ضعیف شده نبود یا کم بودن پدرم در کنار ما بوده که مدت بیشتری در کنار همسر دومش بابام بوده وکمتر دیدیمش .،وبرادر بزرگم که از کل خونواده ی ما سنگین خواب تره بسیار اما اراده کنه در بیدار شدن در هر زمانی توانایی واراده اش رو داره واز بچگی اینگونه بود .اما انقد سنگین خوابه زلزله بیاد بیدار نمیشه .اما اگر قبل خواب تصمیم برای بیداری در ساعت خاصی حالا هر زمان کنه بیدار میشه.،ومهم تر روزهایی بوده من 24 ساعت اصلا نخوابیدم وانرژی داشتم ویا در 24ساعت نیم ساعت یک ساعت و دو ساعت وسه وچهار ساعت خوابیدم باز انرژی داشتم وبار ها مثلا شبانه روزی 4 ساعت خوابیدن رو تجربه کردم پس به یاد آوردم ودیدم بهترین الگو خودمم برای خودم.،حالا موضوع بعدی :من حدودا صد ها هزار ساعت آگاهی دیدم که بیشترین فایل های آگاهی استاد هست وبهترین خالص ترین نتیجه بخش ترین استاد بنده هست.،وده ها کتاب خوندم البته من تو معنویت از کتاب های معنوی چین وهند و استرالیا و آمریکا وژاپن وبومیان استرالیا و….خوندم کنجکاو بودم برام لذت بخش بود درس داشت درسته از مسیرم هم خارج شدم ولی به لطف آموزه های استاد زود مسیرم رو پیدا کردم.واین شبانه روز آموختن یکی از قدرت های بزرگ منه .من در تلگرام یه کانال معنوی به نام (عاشقان نور )دارم که حالا نامش چند بار عوض شده اونجا آگاهی های صوتی زیادی گذاشتم شاید دویست سیصد تا وکلی رو هم پاک کردم از فایل های صوتیم چون با تکامل آگاهیم متوجه اشکالاتی درونشون شدم وبهترین ستاره قطبی من آگاهی های استاد بود مخصوصا فایل های توحیدی استاد هیچ جا نمونشون نیست .من صد ها نفر از آموزه هام از افسردگی شدید به آرامش رسیدند.وده ها نفر از خودکشی دست کشیدند .وده ها نفر اعتیادشون رو ترو کردند. همش خدا بوداراده ی خودشون ماوسیله بودیم .،خلاصه اینها بزرگترین توانایی های من هستند که قدرت زیادی در خودشناسی خداشناسی ودرک قانون دارم به لطف استاد عباسمنش اول بعد از خدا.،واونجا که استاد گفتین کسی که باور دارد استعدادی ژنتیکی دارد بیشتر روی استعدادش سرمایه گزاری میکند.این کار رو ناخودآگاه داشتم انجام میدادم اما شنیدن از زبان استاد انگار بیدار شدم.،من بسیار قدرت تاثیر گزاری روی افراد دارم البته با رعایت قانون که از استاد آموختم.،من حافظه ی طولانی مدتم بسیار قوی هست وباز این ژنتیکی از سمت مادری .مثلا مادر من حدودا 65 داره از 3 سال ویا چهار سالگیش یادشه من هم همینطور وتو طایفه ی ما زیاد هستند این جنس افراد مثلا پدر همسر من 83 سال داره وپدر همسرم پسر عموی مادر من هست .ایشون هم یعنی پدر همسرم از خاطرات 3 الی 4 سالگیش تعریف میکنه.،وما باور کردیم ژنتیکی والبته به من این حافظه طولانی مدت بسیار کمک کرده ومیکنه از این بابت اتفاقات واشتباهات وکارهای درست زندگیم برام درس شدند قشنگ یادم میاد ومن از همان چهار پنج سالگی در وسع یک کودک چهار پنج سال نمیشه گفت آگاهی نصیحت میکردم.همیشه دوست داشتم به مردم کمک کنم خدمت کنم دوست داشتم به تمام مردم جهان خدمت کنم وجونم را برای مردم جهان بدهم چه ایرانی چه خارجی .من از وقتم از زمانم از درآمد از هر چی که داشتم به مردم کمک میکردم از کار رایگان هر چی که در توانم بودوزیادضربه خوردم اما نا امید نمی شدم هیچ وقت نگفتم دست از دلسوزی مهربانی که تعادل نداشتم قبل از آشنایی با استاد دست نکشیدم تا با استاد آشنا شدم وفهمیدم به هر کسی نمیشه کمک کرد وخدمت کمک اول نزدیکان هست ودلیل تمام اون ضربه ها ی شدید روحی رو فهمیدم اما میگم هیچ وقت حتی برای یک بار بخاطر قدرنشناسی وبی مهری دیگران نگفتم آدم بدی میشوم وباز این رو هم ژن یا ذات پاک خود می دانستم میدونم چون میخوام این باور را قوی نگه دارم.،من 4 بار به صورت شدید تا یک قدمی مرگ رفتم یک بارش هم تصادف با دوچرخه 11سالگی بود.بعد از عمل سرم که ضربه مغزی شدید شده بودن دو سه روز در کما رفتم وبعد از دو سه روز دوباره زنده شدم.،استاد یه جاهایی میگفتید بعضی ها تحت فشارهای زیاد تغییر میکنند این اتفاقات ضربه ها لطف خداوند بوده در آن زمان البته که درسش رو گرفتم فقط سلامتی خوشبختی رو تجربه میکنم ومیخوام بگم اون چهار باری که تا یک قدمی مرگ رفتم مخصوصا اون بار که کما رفتم وبیرون اومدم پذیرفتم انسان خاصی هستم اومدم به جهان خدمت کنم در حد خودم واسطه باشم .،در همه زمینه ها قدرتمند شده ام.آرامش .سلامتی.خوشبختی.روابط.ارتباط با خدا مخصوصا الهام گرفتن ازش وهمه چی عالی قدرتمند هستم.،ولی چون بلاخره گاهی های متفاوتی رو دنبال کردم از مسیر زیاد خارج شد از مسیر ثروت مخصوصا البته ثروت هم رو به رشد هست مغازه پوشاکی یعنی لباس زنونه مردونه خودمون رو تو محله زدیم پر فروش هم هست .ما 90 میلیون خرید جنس هامون شد الان بالای 250 میلیون جنس هامون هستند حدود ماهی 25 الی 30 میلیون درآمد خالص مغازه هست تزریق بیشترش در خودش میشه البته مغازه بیشتر همسرم هست من جوشکاری میکنم .من هم از جوشکاری خسته شدم هم علاقه ای به مغازه امان ندارم همسرم عاشق مغازه لباس فروشی هست جوری که میرن برای خرید تهران ما یک روز خورده ای تا تهران فاصله داریم با ماشین البته فعلا با اتوبوس میرن برنامه چند ماه آینده با هواپیماست کمتر خسته میشن وزمانشون مدیریت میشه میخواستم بگم همسرم از بس که عاشق این کار هستند شبانه روزی ده ساعت حدودا مغازه هستند خسته نمیشن بعد خونه هم میان تو گوشی جنس میبینن جنس منظور لباس.،ومن عاشق اینم از این مسیر قانون درآمد بگیرم.البته عاشق این مسیرم شب وروز کارم دنبال کردن آگاهی هاست که بیشترین مواقع 99درصد آگاهی های استادو خودم رو گوش میکنم.، ثروت به کسی آموزش نمیدم در جایگاهش نیستم ولی در خودشناسی خداشناسی واقعا از خودم راضی هستم چون هم خودم نتیجه های فوق طلایی گرفتم هم افرادی که از آموزه هام استفاده میکنن وخداوند شاکرم بخاطر هدایت کردن من رو پیش استاد .من از اوایل سال 95 بیشترین زمانم آگاهی های استاد رو دیدم فایل های رایگان تا الان گوش کردم .از جاهای دیگه البته صد شصت خورده ای نزدیک به صد هفتادروزهم عضو سایت شدم من قدیم ها بارها سعی کردم عضو سایت شم نتونستم حتما موقعش این زمان بوده.خیلی صحبت های دیگه مونده در مورد باور .مثلا قدیم ها توسط فایل های رایگان استاد من هدایت شدم اینیستا مرتاضان هندی وایرانی کرمانشاه رو البته کرمانشاهی ها گمونم ایلیا الله بودن دیدم تصاویر عجیب غریب که روی آتیش راه میرفتن چاقو در صورت خود فرو میکردن وکرمانشاهی ها چاقو تو دل خودشون میکردن ودر اون زمان نیاز بود تاثیر باورها رو ببینم.،من قبلا به صورت غیر مجاز قسمت های زیادی از 12قدم رو گوش کردم البته باز وجدانم راضی نمیشد پاک میکردم تا جایی که یک فایل رایگان از استاد که از جای دیگه به دستم رسیده بود پاک کردم از سایت استاد شروع کردم منظورم از این گفته ها این بود روح روان من تا ابد تشنه ی 12 قدم هست عاشق ستاره ی قطبی هستم البته هنوز نخریدم از قدم اول به یاری خدا که خریدم با عشق وسواس هر فایل رو به ترتیب بار ها گوش میکنم مینویسم در زندگیم به کار میگیرم .خدایا شکرت بابت خود خدا خدایا شکرت بابت استاد خالص درجه یک دنیا خدایا این بالاترین خوشبختی که من دارم وهر روز خوشبخت ترم خدایا شکرت
به نام خداونده بخشنده بخشایشگر مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم
من میخوام در مورد یه باور سمی در مورد خودم بگم که اصلا کاری کرده که من نتونم باور سازی کنم
اونم اینکه
در ذهن خودم باور سازی رو سخت و پیچیده کردم
یعنی
باورم این هست که باور سازی سخت هست
ولی باز خدارو شکر که هدایت شدم به یک کامنتی از بچها که یک موضوع در زندگیش اتفاق افتاده بود
و یه سری حرفها رو شنیده بود در مورد کسب و کار خودش که با همون چنتا حرف به این باور رسیده بود که اره کارهای من دیگه مشتری نداره و قدیمی شدن
در صورتی که از همون کارهای که اون دوستمون داره
کسانی دیگه ای دارن خوب میفروشن
اونجا بود که این سدی که برای باور سازی تو ذهنم بود رو شکوند
چون خودم هم تو دام همین چنتا حرف و کانون توجه چند دفعه ای افتادم و یه باور مخرب برای خودم درست کردم
خدارو شکر که به درک خوبی در باور سازی رسیدم
و خواستم به اونای که مثل من درگیر باور سازی هستن که چطور باور بسازیم بگم که
باور سازی یعنی توجه کردن به یک موضوع و پذیرشش میشه باور همین به این سادگی
البته که استاد تو دوره 12قدم گفتن
ولی از اونجای که من درست عمل نکردم و تمرینات رو درست انجام ندادم مفهومش رو درست درک نکرده بودم
امیدوارم که بتونم روز به روز درک بهتری از مفاهیم داشته باشم