سرمایه اصلی شما چیست؟!

سلام استاد عزیزم. ممنونم ازتون بخاطر این فایل عالی.

این فایل منو برد به چند پیش و منو یاد خودم انداخت ، انروزا تو کار املاک بودم! املاکی که ۴ نفر بودیم و تازه شکل گرفته و سه نفر از ما زیر ۲۰ سالمون بود! مدیر اون کسب و کار ۲۰ سالش بود. تمام تجربه ش از کار املاک فقط ۶ماه کار کردن برای یک‌نفر دیگه بود. خلاصه ما شروع کردیم و توی یک سال ، فقط یک سال به یکی از بنگاه های بزرگ شهرمون تبدیل شدیم! تقریبا هر روز یک معامله انجام میشد حالا یا رهن و اجاره یا فروش. توی ماه چندین میلیارد گردش مالی داشتیم و همگی سود خوبی داشتیم از این کار ، حالا هر کس به اندازه باورش و احساس لیاقتش! چون واقعا تخصص ما هممون تازه وارد بودیم. اوایل حتی شهرکای نوساز شهرمون هم نمیدونستیم کجاست. الان که فکر میکنم دلیل این رشد ما صداقت و درست کاری ما بود. چون واقعا خود من تمام تمرکزم این بود که یه نفرو صاحب ملک کنم و سرمایه اصلی من اون روند روبه رشدی بود که داشتم و هر روز سعی میکردم یه چیزی یاد بگیرم ، تو سال اول مدیر قرارداد شدم. قراردادهایی که داشتم از صفر تا صد خودم انجام میدادم تا حدی که مدیر بنگاه میگفت امروز کی انقدر پول کشیده ، میگفتم من قرارداد داشتم، ما حتی حسابدار هم نداشتیم!!!

اما سال دوم موضوع عوض شد و من بخاطر باور کمبود و طمع و حرص ، و فراموش کردن مسیرم، اومدم زور زدم و یک باوری که سال دوم شکل گرفته بود از مدیر بنگاهمون ، که همش میگفت اینا رو نمیشه صادقانه ملک بهشون داد کمیسیون خوب نمیدن و … اینجا بود که طمع و حرص جای خودشو به باور فراوانی ، به صداقت ، به احساس آرامش داد و من با اینکه تواناییم ده برابر شده بود ولی در آمدم رشد خاصی نکرد! من شاهد بودم که هرجایی با صداقت رفتار کردم ده ها برابر سود کردم. کلی مثال دارم در مورد ملک هایی که بهم سپرده شد و هیچ کاری نکردم واسشون ولی کلی سود داشته واسم. مثلا یک ملکی رو اجاره دادم و از مستاجر یکم مبلغ کمتری گرفتم همونجا دوست مالک این صحنه رو دید و دو روز بعدش یه ملکی برای فروش بهم داد و گفت فقط خودت کارشو انجام بده. دقیقا روز بعدش یک نفر تماس گرفت و خونه رو دید ، خیلی راحت روز بعدش قرارداد اینم نوشته شد ، جالب اینجاست که مشتری برای خرید این ملک باید یه زمین میفروخت که بتونه اینو بخره ، جالبتر اینکه خودش زمینو فروخت ولی اومد پیش من قرارداد نوشت و اینجا هم من کمیسیون خوبی گرفتم! نکته جالب دیگه در مورد این مثال ، دوتا ملک نزدیک به دفتر ما بود و من حای میتونستم پیاده برم برای بازدید ملک ها. بعنی در نهایت سادگی و راحتی و البته صداقت ، کار پیش میرفت بدون اینکه من زور بزنم!

البته جاهایی هم بود که من زور زدم من صداقت نداشتم و به حساب خودم زرنگی کردم ، اما اونطرف به محض اتمام معامله دیگه اصلا پیداش نشد که نشد ، از اونطرف مشتری هایی داشتم که اصلا هیچ خونه ای واسش اوکی نکردم ولی صدها مشتری معرفی کردن میگفتن از طرف فلانی اومدیم!

این داستان کلی درس واسه من داشته! همیشه به خودم میگفتم که نباید سطحی به موضوعات نگاه کنم، نباید گنجشک روزی باشم ، نباید حرص و طمع وجودمو پر کنه، نباید زور بزنم! بارها این مثالها رو به خودم یادآوری کردم! واقعا سرمایه اولیه من صداقت و درستکاری منه ، سرمایه من اون تسلط روی کارمه ، اون حس آرامش و یقینه که از باور فراوانی میاد و به مشتری منتقل میشه ، اون احساسیه که به خودت میگی بذار کارشو راه بندازم ،

متاسفانه من مدتی کور شده بودم از حرص و طمع ، فراموش کرده بودم که پول و ثروت و هر نعمتی پاداش این مسیره! البته که اون موقع با شما و این آشنا نبودم ولی احساسم انقدر بد میشد که به وضوح میفهمیدم کارم اشتباهه.

به لطف خدای یکتا با یکی از اون معامله های صادقانه و با عشق ، که هم مشتری و هم مالک با عشق مبلغ کمیسیون رو پرداخت کردن دوره روانشناسی ثروت رو خریدم و بعدش کار املاکو کنار گذاشتم چون علاقم نبود. خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم بخاطر این شجاعتی که بهم داد و تونستم پی در مسیری بذارم که علاقمه ،

سوال اول ؛ سرمایه اصلی من الان توانایی منه! اگر من هر روز فوتبالمو ارتقا بدم ، توانایی شوت زدن، دریبل زدن ، پاس دادن ، سرعت و استقامتو ارتقا بدم و از اونور آگاه باشم که جهان بعنوان مربی دنبال بازیکن خوبه ،، هدف مربی پیروز شدنه و بازیکن خوب هم در راستای هدفش ، دیگه به آرامش میرسم و کارمو به عشق بیشتری انجام میدم ،،،

سرمایه اصلی من اون باور فراوانیه که نمیذاره من عجله کنم ، لذت بردن از مسبرو بهم یادآوری میکنه و هر روز که یک فردی می بینم همسن من بوده و شروع کرده الان تو بهترین تیم های جهان داره فوتبالشو ادامه میده ، تحسین میکنم و انگیزم دوبرابر میشه و با عشق دوباره ادامه میدم.

سرمایه اصلی من شناخت خدای مهربون و قدرتمندیه که تمام قدرتو برای خلق زندگیم به خودم داده و سرمایه اصلی من شناخت قوانینه که انقدر زندگیمو لذتبخشتر کرده!

سرمایه اصلی من لذت بردن از مسیریه که مورد علاقمه ، با هر بار شوت زدن و دریبل زدن انگار رو ابرها هستم ، با هر بار فوتبال بازی کردن انگار تو بهشتم.

سرمایه اصلی من ادامه دادن و استقامت ورزیدن توی این‌ مسیریه که خداوند وعده پیروزی داده …

سوال دوم ؛ چطور میتوانم این سرمایه را رشد بدهم؟ با هر بار پیشرفت من توی این حوزه سرمایم بیشتر و بیشتر میشه! هر ماه که استقامتم بیشتر میشه ، قدرت شوت هام بیشتر میشه سرمایم رشد میکنه! و البته تمرین مداوم و امیدواری میخواد کنترل ذهن میخواد و ادامه دادن!

رشد سرمایه من با بها دادن به ندای قلبم اتفاق میوفته، اینکه به نجواها گوش ندم و فقط کارمو ادامه بدم ، این حد از کنترل ذهن مسلما باعث موفقیت میشه!

سرمایه من وقتی زیاد میشه که احساس یقین و امیدواری بیشتری در خودم ایجاد کنم.

وقتی که احساس لذت بیشتری با اهرم رنج و لذت در خودم ایجاد کنم.

وقتی که مداومت به خرج بدم برای بیشتر موندن در این مسیر و بیشتر در حس خوب موندن.

وقتی به خداوند اعتماد کنم و با توکل تمام کارهایی که نیازه انجام بدم و ترس ها رو زیر ما بذارم! سرمایه م چندین برابر میشه….‌

همه چیز ذهنیه! همه چیز باوره! همه چیز فرکانسه! همه چیز ایمانه! همه چیز کنترل ذهنه! ایناست که باعث موفقیت مالی ، موفقیت کاری ، روابط خوب و هر نعمتی میشه،،، نه پول و نه هیچ عامل بیرونی دیگه ای… بازهم بقول قرآن بعضی آدما کلا دنبال فرعیات هستن ،،،

بازهم ممنونم استاد بخاطر این یادآوری و این فایل بی نظیر که پر از حس خوب بود🍃❤