سرمایه اصلی شما چیست؟!

سلام به استاد عزیز و همه دوستان نازنین

واقعا فایل بینظری بود خیلی لذت بردم خیلی به اگاهی هام اضافه شد

الان که فکر میکنم میبینم انصافا من هم این ویژگی ها را دارم این صداقتو و درستکاری هارو دارم اما در مرحله دوم یعنی ارزش انچنانی واسشون نمیزاشتم میگفتم این هستش دیگه هست که هست

یادمه وقتی فروشندگی میکردم باوجود اینکه صاحب مغازه میگفت مشتری که اومد بفروش بره کفش چینی رو به جای کره و ویتنام معرفی میکرد ولی من همیشه با این مشکل داشتم میگفتم وقتی که چینی هستش چرا بگم ویتنامه و وقتی مشتری می اومد من بهش میگفتم این کفش کفش چینیه اما از اون چینی به درد نخورا نیست کفش خوبیه و از خوبی هایی که کفشه داشت واسشون شرح میدادم بعد یادمه اون یک فایلی از استاد دیدم از اون فایل مصاحبه با استاد

استاد داستانی رو تعریف میکرد که تو روستاشون یک رفیقی داشته که خیلی مهارت داشته و اینا و مهارتش عالی بوده و استاد میگفت من وقتی میرفتم روستا میرفتم پیشش و میخواستم ترغیبش کنم که از مهارت هاش استفاده کنه و هی میگفتم تو مهارتت عالیه برو تهران و اونجا پیشرفت کنو اینا ولی میگفت اون جواب خوبی نمیداد و قبول نمیکرد و بعد استاد گفت اون موقع ها فکر میکردم مهارته که خیلی مهمه اما باور مهمه باور مهمه باور مهمه باور مهمه و همینجوری چندین بار پشت سرهم تکرارش کرد ایمان مهمه توحید مهمه اگر مهارت هم نداشته باشی یک مهارتی یادبگیری و این ویژگی هارو داشته باشی موفق میشی مگر نه مهارت هم داشته باشی ولی باورو ایمان نباشه به هیچی نمیرسی و امشب که این فایلو دیدم یکم جا خوردم اما بعد درک کردم که این فایل فوکوسش رو مهارته و صداقتو… و زیاد در مورد باور حرف زده نشد زده شد ها حتی استاد گفتند که 2 عامل اصلی 1.مهارت درستکا ی صداقت توحید ایمان 2.باورداشتن به اون ویژگی ها

اما من میخوام بگم خیلی هارو دیدم درستکارم هستند صادقم هستند مهارت هم دارند اما هیچی نشدند پس باز باوره مهمه باور به اون ویژگی های شخصیتیه که باعث میشه حرکت کنه خودباوریش بیشتر بشه عزتمنتر بشه و حرکت کنه و عمل کنه اون باور نباشه که نتیجه ای هم نیست همه ما همچین انسان هایی رو که من بالا گفتم تو زندگیمون دیدیم

و یک چیز دیگه که ذهنمو درگیر کرد و سوال واسم پیش اورد استاد از کلمه حرام استفاده کردند که سرمایه گذاری تو بانک حرامه ولی خودشون تو فایل های دیگشون گفتند که من بهم الهام شد برم سهم امازونو بخرم پس ایا سهم خریدن حرام نیست کلا هنوز کلمه حرام واسم خوب هضم نشده همون چیزی که اخوندایه ما میگند همونه یعنی گناهه و به جهنم میریم

1سالی میشه که عضو سایتم و خیلی خوب هم روخودم کار کردم جواب خیلی از سوالاتمو گرفتم وبرام منطقی شدن یک از سوالام همیشه گناه و خیر،جهنم و بهشت بود و به این رسیدم ما دراین دنیا بهشت میتونیم تحربه کنیم جهنمم میتونیم تجربه کنیم ماییم که تصمیم میگیریم با باورهامون بهشتی زندگی کنیم یا جهنمی حال هروقت مردیم اگر بهشتی زندگی کرده ایم اخرت هم میریم بهشت جاودان خیر اگر جهنمی زندگی کرده ایم تو اخرت میریم جهنم حال اونجا چ اتفاقاتی میفته و اینا سوال واسم پیش نیومده و دنباشم نبودم ولی تو این دنیا وقتی احساسمون خوب باشه در مسیر حرکت کنیم باورهامون خوب باشه و هر روز بهتر بشه ما در بهشت زندگی میکنیم خب اینطوری خیلی هم منطقیه ولی مشکل اینجاست که خیلی چیزا هستش که احساس مارو بد نمیکنه و بزرگان ما گفتند نه نکنی حرامه گناه داره میری جهنم

مگه بهشت و جهنم همین الان تو همین دنیا نیست مگه نمیگیم احساس خوب=بهشت

احساس های بد =جهنم خب الان با این کار من اصلا حسم بد و جهنمی نمیشه چرا گناهه چرا حرامه

هرچند من نه پول تو بورس گذاشتم نه تو بانک نه سهمی خریدم تا حالا شایدهم وقتی میری پول تو بانک میزاری حسش حس بدو جهنمی هستش

حال

سوالم از شما دوستان اینه که ایا خوب قوانینو درک کردم؟ اون طوری که گفتم همون طوره

یا خیر؟

همون طوری که بزرگان مادرباره بهشت و جهنم گفتند همونه و گناه کنی میری جهنمو خیر کنی میری بهشت؟

لطفا جوابمو بدید من این سوال قبلنم پرسیده بودم بعضی گفته بودند خیلی واست مهمه برو تحقیق کن خب دارم تحقیق میکنم دیگه کجا بهتر ازاین جا واسه تحقیق

و اون بخشی که استاد فایلو نگه داشت و در مورد حرف هایی که خدا به محمد گفته اند صحبت کردند باز من بگم خیلی هارو دیدم میخواهند مهربان باشند خش خلق باشند و هستند ولی کسی جذبشون نمیشه واین برمیگرده باز به باورهای ارتباطی ما باورهامون درمورد خودمون و مردم ما اول باید باورهای خوبی درمورد روابط بسازیم و اون موقع که باور تبدیل شد به به رفتار به اعمال ما

و ما باتوجه به اون باوری که ساختم مه بان میشیم خش خلق میشیم و خودمون میشیم بدون ماسک

مردم از ما خوششون میاد و دور مارو میگرند باز همون جوهره است همون باوره است که مهمه همون درون و شخصیته هست که نتیجه هارو رقم میزنه

یک جای دیگه هم استاد گفتند مثلا میری پیش یکی کارهایی رو واست انجام بده و اون برای اینکه تو زیاد هزینه نکنی خرج نکنی بهت میگه و پول جیب تو واسش مهمه و برای اینکه خرج زیادی نکنی میگه این کارت اینو لازم نداره وبا همین چیز ساده کارت راه میفته و این اسمش صداقته این اسمش درست کاریه

به نظر من این باور کمبوده

مگه ما نمیگیم فراوانی زیاده مردم ثروتمندن پس چرا باید برای اینکه پول بیشتر یکی دیگه خرج نکنی نگران باشیم و کارشو با این نیت که پول اضافی خرج نکنه انجام بدیم و کارشو راه بندازیم و بگیم من صادقم و درستکارم

در مورد مهارتمون وقتی کار رو برای طرف انجام میدیم باید بهترین کار رو انجام بدیم حال هزینه داشته باشه حال نداشته باشه با این باور که من باید بهترین کار خودمو اراعه بدم چون این کار منه مهارته من و من باید بهترینشو انجام بدم با این باور که هم من ادم درستکاری ام و کارمو درست انجام میدم و واسه این کارم هزینه مطابق کاری که انجام دادم میگیرم هم تویی که کارتو اوردی تا واست انجامش بدم لایق بهترینی پس بهترینشو واست میزارم بهترین کار رو واست انجام میدم و این اوج صداقت اوج درست کاریه

امید وارم جواب کامنتمو بنویسید جواب سوالمو بهم بدید

با عشق کامنتمو نوشتم

خیلی فایل بینظری بود و خیلی لذت بردم

با عشق به همه خانواده عزیزم…