یک توصیه:
پس از گوش دادن به فایل صوتی و تصویری، با توجه به موضوعات اساسی ای که در این فایل توضیح داده شده است، در این موضوع تفکر و تأمل کنید و جواب خود به سوالات زیر را در بخش نظرات این صفحه بنویسید:
1.سرمایه اصلیِ من چیست؟
سرمایه اصلی شما می تواند شامل ویژگی های شخصیتیِ سازنده ای باشد مثل:
صداقت، درستکاری، خوش خلقی، توانایی برقراری ارتباط، توانایی مدیریت بحران، توانایی مدیریت افراد، توانایی حل مسئله، توانایی دیدنِ نکات مثبت افراد و برانگیخته کردن آن ویژگی ها خصوصا در شرایط به ظاهر بحرانی و…
همچنین سرمایه اصلی شما شامل مهارت هایی تخصصی است که می توانی کسب کنی و هر بار در آن مهارت ها بهتر بشوی.
ضمن اینکه هر کدام از این دو جنبه از سرمایه اصلی شما، می تواند جنبه ی دیگر را رشد بدهد و مثمر ثمرتر کند. در نهایت، «ثروت و استقلال مالی»، فقط یکی از خروجی های سرمایه ی اصلی شماست.
2.چطور می توانم این سرمایه را رشد بدهم؟
یعنی با جزئیات بنویس:
در حال حاضر، چقدر بهبود دائمیِ این سرمایه های اصلی چقدر برایت اولویت دارد؟
چقدر از زمان، انرژی و تمرکز روزانه ی شما صرف رشد این سرمایه های اصلی می شود؟
چه برنامه ها یا ایده هایی برای رشد این سرمایه ها می توانی داشته باشی؟
و اگر تمرکز اصلی شما صرف رشد این سرمایه های اصلی بشود، چقدر کیفیت زندگی شما را در تمام جنبه ها بالاتر می برد؟
منابع بیشتر درباره موضوعات آموزشی این فایل:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD643MB42 دقیقه
- فایل صوتی سرمایه اصلی شما چیست؟!40MB42 دقیقه
به نام انرژی معجزهگر و قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیکتر است و به خوشبختی و ثروتمندی و داشتن زندگی عاشقانه و رویایی برای من بیشتر از خودم مشتاق است
به نام سیستمی قانونمند که قدرت خلقکنندگی تمام اتفاقات زندگیم را به دست باورها و افکار من داده است، تا بتوانم با حفظ احساس خوب و ارسال فرکانس مناسب، از راههای لذتبخش و آسان به تمام آرزوها و شرایط دلخواهم برسم
به نام خدای قدرتمند و مهربانی که جهانی سرشار از عشق و فراوانی و نعمت و فرصت و ثروت و خوبی و آدمهای خوب را به بینهایت مقدار آفریده
و من را نیز موجودی بسیار ارزشمند خلق کرده که لیاقت تجربه همه نعمتهای کوچک و بزرگش را دارد.
سلام به همه زیباییها، آدمهای خوب و باایمان، سلامتی، آرامش، آسایش و رفاه، عشق و وفاداری، ثروتمندی، لذتهای پاک و تجربههای ناب، موفقیت، خوشبختی، سعادتمندی و هر چیز خوبی که در جهان زیبا و غنی ما وجود دارد.
*
سرمایه من چیه؟
قبلا این سوال رو بارها از خودم پرسیدم و بهش جواب هم دادم؛ اما اون زمان فقط دو تا چیز رو بعنوان سرمایه خودم میدونستم. من باور داشتم که کودکی فوقالعادهای که داشتم اولین سرمایه من و جوونی که الان دارم دومین سرمایه منه. برای مثال وقتی میدیدم بعضی از مردم بواسطه نبودن در کانون گرم خانواده، دریافت محبت کافی و تربیت و پرورش صحیح، به راههایی کشیده شدن که اصلا خوب نیست و تو کوچه و خیابون زندگی نامناسب و سختی رو دارن تجربه میکنن و خیلی چیزهای دیگه، من به این موضوع از این دیدگاه نگاه کردم که بواسطه برخورداری از اون گذشته فوقالعاده و آرامشبخش و داشتن اون محیط گرم و ایمن، الان میتونم آسوده اینجا بشینم و بدون نگرانی و با آرامش خاطر به خودم و آیندم و اهدافم و آرزوهام فکر کنم و به آینده امیدوار باشم. در مورد جوونی هم منظورم اینه که اگر مثلا الان 90 سالم باشه، ممکنه نتونم خیلی از فعالیتهایی که الان قادرم انجام بدم رو به خوبی از عهدهشون بربیام.
الان که صحبتهای استاد عباسمنش رو گوش دادم، سرمایههای بیشتری یادم افتاد که واقعا دارمشون و خوشبختانه برام واضح شدند. مثل صداقت و درستی که توی کار داشتم، وقت شناسی و خوش قولیم، باوجدان بودنم تو کاری که انجام میدادم، روراست بودنم، ارزش گذاشتنم برای مشتری یا کارفرما، استعداد و تواناییهایی که دارم، پتانسیل زیادی که برای یادگیری و پیشرفت دارم، به قول استاد، سلامت فکری و وفای به عهد، مهارتها و تخصصی که دارم.
اما یکسری از سرمایههای درونی هم بودند که برای من به شخصه به اندازه مواردی که در بالا نام بردم، بولد نیستند. نه که بگم اینها رو ندارم، نه اصلا؛ اتفاقا دارمشون و خوبم دارمشون، اما عالی نیستند هنوز؛ مثلا سرمایه اعتمادبهنفس و خودباوری رو دوست داشتم درست در کنار صداقت و درستی نام ببرم. من به خودم و استعدادم و تواناییهام و ایدههای قشنگی که تو ذهنم میآد باور دارم و اتفاقا خودم عشق میکنم با اونها و خدا میدونه که بعد از اتمام تسکهام به خودم حتی میبالیدم. مثلا میرفتم بارها نگاهشون میکردم و لذت میبردم. اعتماد به نفس دارم ولی اون میزانی نیست که مدنظرمه. اصلا به خاطر همینه که دنبال اینم بتونم هر چه زودتر دوره احساس لیاقت رو تهیه کنم. چون اتفاقا احساس میکنم لیاقت دوره احساس لیاقت رو دارم. لیاقت اینو دارم که به خودباوری بیشتر، عزت نفس بیشتر، اعتماد به نفس بیشتر، خودارزشمندی و لیاقت بیشتر برسم…
با توجه به حرفهای استاد عباسمنش، اینها ارزش و دارایی و سرمایه من هستند؛ چون پول میتونه بیاد و بره، ولی این ویژگیها همیشه میتونند با من باشند.
در واقع نباید آدم درست و پاک بودن خودمون رو چون ویژگی در دسترس ماست ندید بگیریم و اونو باارزش ندونیم؛ اتفاقا اینها دارایی و سرمایه و ارزش ماست.
استاد بارها گفتند که سرمایه اصلی ما مقدار پول ما نیست: درستکاری و صداقت و سلامت فکری و مهارت و وفای به عهد هست.
برای شروع ی کار باید تخصص، مهارت، دانش، صداقت، ایمان، وفای به عهد و درستی داشته باشیم، آنگاه خواهیم دید که همه چیز برای ما اتفاق خواهد افتاد؛ کار میاد، مشتری میاد، اعتبار میاد، ثروت میاد، امکانات میاد، لذت میاد، پیشرفت میاد، آرامش میاد، خوشبختی میاد.
باز هم به خودم یادآور میشم که برای شروع هر کاری:
– باید درستی داشته باشیم
– و پاش بایستیم
– و باید بهاشو بپردازیم
– و جلوی نجواهای شیطان را بگیریم
– و سر درستکاریمون بمونیم.
اکنون که به کمک استاد عباسمنش سرمایههای اصلی را شناختیم، باید برای این سرمایهها ارزش بزاریم؛ بدونیم که این سرمایه صداقت و درستی و خوشقولی… بسیار ارزشمند است و ما رو میتونه به موفقیت و ثروت و رضایت و پیشرفت و خوشبختی برسونه.
علاوهبرآن، ما باید سرمایههای حقیقی خودمون رو با درستی، صداقت، اعتماد به نفس، توحید و توکل فقط به خداوند، با افزایش مهارت و مطالعه هر روزه در زمینه کاری که بهش مشغول هستیم، رشد بدیم.
یک آدم سالم و درستکار، هر روزش رو با رشد و پیشرفت مناسب طی میکنه، شبها راحت سرش روی بالش میزاره و میخوابه و وقتی روی تصاعد میفته، ثروت از در و دیوار وارد زندگیش میشه؛ چون علاوهبر اینکه در کارش مهارت و دانش لازم رو داره، انسان درستکار، صادق و معتمدی هم هست که این بسیار ارزشمنده.
یادم میمونه که اگر برای این سرمایههای انسانی و تخصصی ارزش قائل باشم، جهان هم برای من ارزش قائل خواهد بود و آنگاه به پول به عنوان سرمایه نیاز نخواهم داشت. بنابراین چیزی که مهمه:
تخصص و مهارت + انسانیت و درستکاری
بنابراین تواناییهایت را بشناس، گسترش بده، مطالعه کن، خودتو رشد بده و با صداقت و ایمان پیش برو.
پس سرمایه اصلی پول زیاد و وام و اجاره و اعتبار نیست؛ سرمایه اصلی درستی و صداقت و تواناییهای من است.
من آدم پولسازی هستم؛ من باید باورهایم را تغییر دهم، مهارتهایم را افزایش دهم و روی سرمایههای انسانی و تواناییهام کار کنم تا پولساز باشم؛
در حقیقت، شخص من با تواناییها و ویژگیهای خوبی که داره میتونه پول بسازه.
ذهن باید پولساز باشه، ذهن باید ذهن ثروتمندی باشه؛ باورها باید باورهای درست و قدرتمندکننده باشه.
دنبال سرمایههای درونی و تخصصی خودمون باشیم؛ دنبال افزایش این سرمایههای درونی، بواسطه احساس لیاقت و خودارزشمندی، بواسطه صداقت و درستکاری، بواسطه تخصص و مهارتهایمان باشیم، خواهیم دید که ثروت دنبال ما خواهد آمد.
بشینیم باورهایمان را در مورد ثروت درست کنیم؛ آنگاه ثروت اونقدر وارد زندگیمون میشه که نتونیم حتی حسابش کنیم.
بنابراین دانستیم سرمایه اصلی ما همان:
– ایمان
– توحید
– توکل
– درستکاری
– صداقت
– و نه گفتن به نجواها شیطان است
خداوند به کسانی که ایمان آورده و استقامت میکنند، همه چیز میدهد و میفرماید “آنها را آسان کردیم برای آسانیها.”
نکته مهم:
این ذهنیت که پول را بدهیم به کس دیگری که بره باهاش برامون پول بسازه، این ی دروغه. در واقع نباید دنبال این باشیم که ی سرمایهای باشه که بزاریم برامون پول و اعتبار بسازه؛ ما باید دنبال یک سرمایهای باشیم که در درون خودمون افزایشش بدیم.
اینکه فکر کنم به این که پولم قراره برای من پول بسازه باعث میشه تمرکزم رو از روی خودم و مهارتهام و تواناییهام و تخصصم و سرمایهگذاری اصلیم و صداقت و توحیدم بردارم؛
به عبارتی، همین که فکر کنم سرمایهگذاری کجا باشه برام بهتر کار میکنه و پول میسازه، دقیقا یعنی منحرف شدن از اصل.
*
اگه بخوام مثال بزنم از آدمی که از اسکرچ، از صفر، از هیچی شروع کرده و الان ی زندگی فوقالعاده رو داره باید بگم یکی از نزدیکانم هست، که در ابتدا هیچ سرمایه مالی اولیهای نداشت. در یک جمله میتونم بگم که اون آدم محترم، نون صداقتشو خورد و الان داره به یک عالمه آدم نون حلال میرسونه. دقیقا به خاطر سرمایههای انسانی و درونی که داشت، اعتبار و اعتماد کسانی که براشون کار میکرد رو در مدت کوتاهی کسب کرد، بطوریکه چکهای با رقمهای فوقالعاده بالا بهش سپرده میشد، اموال زیادی به امانت دستش سپرده میشد. میدونید موضوع فقط پول هم نبود، تو خیلی زمینههای دیگه هم براش فرصتهای باورنکردنی پیش میاومد. الان که اون آدم ثروتمند و خوب، اونقدر وضع مالی و معنوی زندگیش رضایتبخشه که نمیتونم براتون توضیح بدم. البته به گفته خودش، چیزی که واقعا خوشحالش میکنه و براش اهمیت داره دیدن بچههاش و بودن در کنار خانوادشه، سلامتی و آبرومندیشه… اصلا هر کاری میکنه از راه درست نمیخواد منحرف بشه، صداقت و درستی داره تو کارش و توی معاملههاش، امینه، باوجدانه… برای دیگران زندگی نمیکنه، یعنی میدونم میتونه فلان ماشین برند مثلا آلمانی رو بندازه زیر پاش، ولی اهل تجملات و پوز دادن نیست، و ی ماشین خارجی خیلی خوب زیر پاشه حالا نه مثلا فلان برند. منظورم اینه دنبال جلبتوجه نیست دنبال به رخ کشیدن نیست. و خیلی چیزهای دیگه که باور دارم از خیلی از قوانین جهان آگاه هست. اینو ازش نپرسیدم ولی با شناختی که ازش دارم، تقریبا باور دارم که اگر ثروتشو ازش بگیرند، میتونه دوباره بدستش بیاره، چون آدم درست فکر کردنه. اصلا مثال این فرد برای من کلی حسن داره. مثلا باور به اینکه میشه در سنین جوانی به ثروت و خوشبختی رسید. اینکه آدمهای ثروتمند آدمهای خوبی هستند. اینکه ثروت خوبه. اینکه ثروتمند باشی آدم نیکوکارتری هستی، (چون میبینم چقدر به خانوادهاش و حتی افراد غریبه کمک میکنه). اینکه اگر کانون توجهت روی هر چیزی باشه و اون رو واقعا باور کنی، برات پیش میاد. من هم اون آدم و هم آدمهای موفق و ثروتمند دیگهای که میشناسم رو تحسینشون میکنم، فراوانی نعمت و ثروت در جهان رو تایید میکنم و در آخر، امکانپذیری رسیدن به آرزوها و شدنی بودن تبدیل رویاها به تجربه زندگی رو باور میکنم.
*
سوال:
سرمایه تو از لحاظ انسانی و تخصصی کدام است و چطور میتونی بیشترش کنی؟
چه برنامهای داری برای اینکه سرمایه تخصصیت را بیشتر کنی؟ چه کتابهایی را باید برای سرمایه تخصصیات بخونی؟ چه مهارتهایی را باید برای سرمایه تخصصیات یاد بگیری؟ چه تمریناتی را باید برای سرمایه تخصصیات انجام بدی؟
سرمایههای انسانی: وجدان داشتن، صداقت، روراستی، درستی، وقت شناسی، خوش قولی، مهربانی، بااستعداد بودن، سریع یاد گرفتن چیزی، صبوری و تحمل انجام کار تکراری تا به نتیجه و کیفیت رضایتبخش برسم، روحیه رقابت سالم داشتن، شنونده خوبی بودن، مشورت کردن، عضو حزب باد نیستم ولی در عین حال آغوشم برای حرف حق بازه، نیتهای خوبی که دارم، احترام گذاشتن به همه آدمها، بلور به تواناییهام و پتانسیل بالقوهای که دارم.
سرمایههای تخصصی: ذهن خلاقی دارم، ذوق هنری دارم، ایدهپردازم، تو زمینههای مختلف استعداد دارم، روحیه، علاقه و پتانسیل یادگیری چیزهای جدید رو دارم، تواناییهای زیادی دارم که فک کنم اونها رو باید تو این قسمت نام میبردم :)
برای مثال: برنامهنویسی رو بلد بودم و میتونم دوباره واردش بشم، طراحی سایت انجام دادم ولی عشق من نبوده و دست کم خوبه تکلیفم تو این مورد مشخصه، زبان انگلیسیم عالیه، کارهای گرافیکی کردن با کامپیوتر رو خیلی دوست دارم، کار با فتوشاپ، ایلاستریتور، پریمییر، افترافکت، فیلمورا، کمتسیا، ادیوس… کلا نرم افزارهای ادوبی و گرافیکی رو هم دوست دارم، هم بلدم، هم مشتاق یادگیری بیشتر هستم، تولیدکننده محتوای خیلی خوبی هستم، سئو بلدم، UI و UX بلدم و طراحی اپلیکیشن با فیگما رو بلد هستم.
اینکه چطور میتونم سرمایههای انسانی و درونی خودم رو بیشتر کنم، حقیقتا باید بگم اینجا بودن و کمک گرفتن از آموزههای استاد عباسمنش. من تا قبل از آشنایی با اینجا هم خصوصیات خوب خودم رو داشتم و در تلاش بودم راه خودم پیدا کنم و بهتر باشم؛ اصلا شاید به همین خاطر خدا من رو هدایت کرد به اینجا و به آگاهیهایی که توی این سایت نشر داده میشه. من به جرات میتونم بگم که نقطه عطف زندگی من زمانی بود که اومدم اینجا و شروع کردم عاشقانه گوش دادن به حرفهای استاد عباسمنش. حالا برای افزایش و رشد سرمایههای انسانی و درونی خودم، بهترین راه رو موندن و پرسه زدن توی این سایت توحیدی و گوش دادن به حرفهای استاد (چه توی فایلهای رایگان و چه توی دورههای خریدنی)، عمیقا فکر کردن به خودم و شرایطم و شناختن خودم، حلاجی و کشف کردن خودم، جستوجو کردن خدا در زندگیم و شناخت واقعی او، کشف قوانین جهان و… و باز هم عمیقا فکر کردن به خودم و کامنت گذاشتن میدونم. یعنی من وقتی میام اینجا یادم میفته آدم ارزشمندی هستم و خدا من رو دوست داره، بادم میفته که لیاقت تهمتهای خدا رو دارم، خودم رو بیشتر دوست میدارم و دوست دارم بیشتر تلاش کنم تا شخصیت رویایی که میخوام رو برای خودم بسازم و هر روز بهتر از دیروز باشم و هر روز خوبتر از دیروز باشم. اینجا میان فقط افکار خوب توی ذهنم میچرخه، فقط به آرزوها و اهدافم فکر میکنم. با هر بار اومدن به اینجا، احساس میکنم به شخصیتی که آرزوشو دارم، دارم نزدیک و نزدیکتر میشم. چون حرفهای حق استاد رو با جان و دل میپذیرم. چون آرامش میگیرم، بهتر میتونم فکر کنم، اهدافم رو مشخص میکنم، روحیه میگیرم، برنامهریزی میکنم، نشانهها رو پیدا میکنم. من اینجا که میام نعمتهایی که ازشون برخوردار هستم رو بهتر میبینم، زیباییهای بیشتری تو زندگیم پیدا میکنم، اینجا که میام احساس ارزشمندی و لیاقت بسیار بیشتری میکنم…
در مورد سرمایههای تخصصی که همین الان هم هر روز تقریبا دارم مطالعه میکنم. البته فعلا فقط به زبان انگلیسی محدود میشه. ولی پارسال یکسری دورهها رو گذروندم که خوب بودن و حتی نمره کامل گرفتم و پروژه عملی خوبی هم انجام دادم. اما برای بهتر شدن، قبلا سرچ زدم و یکسری دورههای فوقالعاده خوب هست که تا الان توی یکیشون شرکت کردم. غیر از دورههای آنلاین، یکسری بستههای آموزشی هست که خریداری کردم، خدا رو شکر. من معمولا برای کارهای کامپیوتری دیگه کتاب فیزیکی نمیخرم با ایبوکها و یا فایلهای آموزشی یوتیوب و پکیجها پیش میرم که راضی هستم فعلا. شرکت توی وبینارها و سمینارها رو هم دوست دارم.
بطور دقیق یکسری دورههای آموزشی هست که دانشگاهها بصورت آنلاین میزارن و من بعد از امتحان زبان، خیلی مشتاقم اونها رو شرکت کنم، مثلا دوره حرفهای پریمییر، انیمیشنسازی… خیلی از وبینارها هم هستن با موضوعات تکنولوژی و کامپیوتر که خیلی دوست دارم تو برنامم بگنجونم و شرکت کنم توشون، مثل هوش مصنوعی، چت جیبیتی… علاوهبر اون، بستههای آموزشی هم که در مورد کار با نرمافزارهای مختلف ویدیویی و صداگذاری و میکس هست و یا در مورد نتورک پلاس، تست نفوذ و زبانهای برنامهنویسی هستند رو هم خیلی دوست دارم داشته باشم و یاد بگیرم.
پراکنده گفتم ولی واقعا اینطوریم من، دوست دارم همه اینها رو بلد باشم. ولی خب، اصل مطلب به کارهای گرافیکی و محتوای تصویری و ادیت ویدیو و صداگذاری مربوط میشه. کنارش زبان انگلیسی بیاد وسط، محتواها کیفیت و اعتبارشون بالا میره و بقیه موارد.
*
توی انتهای فایل، استاد اشاره کردند به اینکه اینها رو برای کسانی میگن که آمادگی دریافت دارند. وای خدای من، باور نکردنیه. اولش که این فایل رو گوش میدادم فقط داشتم نکتهبرداری و تایید میکردم. حتی به خودم گفتم اره واقعا سرمایه اصلی اینها هستند؛ اینکه صداقت و وجدان کاری دارم، استعداد و توانایی و مهارت دارم و مهمتر اینکه بسیار مشتاق هستم تا علم و دانشم رو در زمینه کاری که دوست دارم افزایش بدم و پیشرفت کنم؛ اینها هستند که مهماند. آخر فایل رو فک کنم 7 8 10 بار گوش دادم و تلنگر اساسی خوردم. من میدونم تو کارم صداقت داشتم، سعی میکردم تسکهایی که به من محول میشد رو به نحو عالی انجام بدم، دنبال سرسری کار کردن نبودم، سعی میکردم تو موعد مقرر اون کار رو باکیفیت ارائه بدم. (زمان مدرسه یادمه معلم زیست ورقههای امتحانی تصحیح کرده رو به ما داد، من که جز شاگردای زرنگ و درسخون کلاس بودم و انتظار نمره کامل داشتم از خودم، دیدم مثلا امتحان که از 7 نمره بود، من شدم 6.5 و وقتی جوابهام و نمره هر سوال رو جمع بستم دیدم ای بابا، 25/. هم که مثلا بیشتر داده، یعنی اشتباهی زیاد نمره داده بود خانوم معلمم. خوب یادمه یکم تو ذهنم کشمکش داشتم که مریم ول کن، شاید خود خانوم معلم دلش خواسته بهت بیشتر نمره بده… بالاخره پا شدم و رفتم به معلممون گفتم که به من نمره زیادی دادین. بعد از اون در درون من احساس بهتری بوجود اومد، به خودم افتخار کردم و از خودم رضایت داشتم. من تو کل دوران مدرسه و دانشگاه، هیچ زمان تقلب نکردم، همیشه ترجیح دادم خودم بنویسم و این کار رو مثل خیلی از آدمهای دیگه زشت میدونستم.) میدونین منظورم چیه از این حرفها؟ میخوام بگم همین اثرات و رفتارهای کوچیک در برهههای مختلف زندگیم داره به من یادآور میشه که من سعی کردم آدم خوبی باشم، وجدان داشته باشم، اصلا برای خودم ارزش قائلم، دنبال اینم کار درست رو انجام بدم، پس باید به خودم افتخار کنم و روی این سرمایههای درونیم بیایستم. نمیگم اشتباه نداشتم، چرا داشتم، خیلی هم داشتم و بابتشون شرمندهام، ای کاش اون ظلمها رو اون زمانها به خودم نمیکردم اما همونطور که توی جلسه نامه 31 امام علی استاد توضیح دادن، من نمیتونم بشینم هی اون اشتباهات رو مرور کنم تو ذهنم، چون فایده که نداره هیچ اتفاقا ضرر هم داره و من رو از خدا دور میکنه و فرکانس نامناسبی به جهان ارسال میکنم. بنابراین باید قبول کنم که ما انسانها خطا میکنیم ولی مهم اینه که درس بگیریم. من باید خودم رو ببخشم، خودم رو دوست داشته باشم، به خودم احترام بزارم، به خودم و تواناییهام ایمان داشته باشم، به توحید و یگانگی خدا و قدرت او باور قلبی داشته باشم، تمرکزم رو روی کارهای خوبی که کردم و یا دست کم تلاشهایی که برای خوب بودن صرف کردم بزارم و به احساس لیاقت و خودارزشمندی بیشتر برسم؛ که این احساس همه چیزه.
دقیقا دیروز به ی تضاد برخوردم که همه چیز من رو تحتالشعاع خودش قرار داده، بطوری که مقدار زیادی از پولم که دارم ازش پول و اعتبار بدست میآرم داره از دستم میره. حالا من به خودم گفتم چرا آخه باید اینطور بشه، من که همش برای این دارایها سپاسگزاری میکردم و شاکر بودم… راستش خیلی هم گریه کردم و دیدم افکار نامناسب داره به من هجوم میاره. اومدم سریع توی سایت.
اول بگم که ی چند روزی بود چند صفحه از سایت رو برای خودم باز کرده بودم و میخواستم گوششون بدم ولی رفته بودم سراغ ی چیزهای خوب دیگه از سایت. دقیقا قبل از برخورد با تضاد، روی کاغذ نکتههای جلسه “شواهدی بر افزایش فرصتهای ثروتساز” رو نوشته بودم ولی هنوز مرور دوباره نکردم و کامنت نزاشتم براش.
خلاصه اینکه بعد از برخورد با تضاد، برای اینکه حال خودم رو خوب کنم رفتم جلسه 2 راهنمای عملی دستیابی به رویاها گوش دادم ( توی اون جلسه استاد میگن خودتون رو بشناسید، تواناییها و اهدافتون رو کشف کنین، برید دنبال کاری که عاشقش هستین و بدونین با باورهای درست و توکل، فقط مهمه اولین قدمها رو بردارید و مطمئن باشید که خداوند حتما کمک خواهد کرد…).
بعد اومدم سراغ این صفحه که از قبل باز بود تو گوشیم. گوش دادم بهش و نکته نوشتم. خیلی جالبه، دقیقا چیزی رو گوش دادم که واقعا نیاز بوده بشنوم. بحث سر سرمایههای درونی و انسانی و سرمایههای تخصصی هست نه پول اولیه برای استارت کار. من هر چی بیشتر دارم فکر میکنم بیشتر دارم ایمان میارم. میدونین من صحبتهای استاد عباسمنش رو در بهترین زمان ممکن شنیدم. آخه چرا این همه تمرکزم رفته روی پولسازی از پولی که دارم. چرا سرمایههای درونیم رو کم اهمیت میدونم، چرا مهارت و تخصصی که دارم رو فراموش کردم. چرا یادم رفته که من خیلی قابلیتها و تواناییها دارم و ذوق و ذهن خلاقی تو کارم دارم…
شاید برای شما مفهوم خاصی نداشته باشه اما برای من پر از نشونه است. چونکه دوباره با آگاهیهای جلسه 2 راهنمای عملی دستیابی به رویاها، یاد خودشناسی و دنبال کردن کار موردعلاقه و اهدافم افتادم و دیشب کامنت خودم رو بعنوان ردپایی از شرایط گذاشتم. در ادامه، با آگاهیهای این جلسه که مثل معجزه جلوی چشمام قرار گرفت و دقیقا زد به هدف و باعث شد متوجه بشم که این تضادی که باهاش روبرو شدم ی درس بزرگ برام داره و اون هم گوشزد کردن اهمیت بیچونوچرای سرمایههای درونی و انسانی و سرمایههای تخصصی نسبت به پول و سرمایه مالی اولیه هست بود. اینکه من دارم تمرکزم رو روی این میزارم که چطور از پول خودم پول بسازم و این شده فکر اصلی من و این دقیقا اشتباست. من باید به اون سرمایههای انسانی ارج بدم، دنبال افزایش سرمایههای تخصصی و مهارتهای حوزه کاری که بهش علاقه دارم باشم، باورهای قدرتمندکننده داشته باشم، و با توحید و ایمان قلبی کارم رو شروع کنم، اون وقت ثروت و اعتبار و امکانات و موفقیت… خودشون وارد زندگیم میشن، بطوریکه حتی نتونم بشمارمشون. حالا تصورش رو بکنید بعد از اینکه نوشتن کامنت این جلسه رو تموم کنم، میخوام برم نکات جلسه شواهدی بر افزایش فرصتهای ثروتساز رو مرور کنم و کامنتش رو بزارم. یادمه استاد عباسمنش توی اون فایل چقدر از خوبی ثروت و ثروتمندی گفتند، چقدر استاد به باورهای قدرتمندکننده و شواهد افزایش و رشد تعداد ثروتمندان و حتی میزان ثروتشون اشاره کردند. برای من مثل تیکههای پازل کنار هم قرار گرفتند. فکر کنم به لطف استاد من درسم رو از این تضاد ناگهانی گرفتم و متوجه اشتباهم شدم. این پول زیاد که داره از دستم میره یکم در ظاهر ناراحتم کرده، حق بدین به من، اما خدا شاهده باورهای قدرتمندکننده و ثروتساز استاد تو ذهنم دارن تکرار میشن. دیگه بغض ندارم، تقریبا بالای 90 درصد آرامش دارم، چون:
خدا من رو دوست داره، برام ارزش قائله.
وقتی از خدا درخواستهای بزرگ دارم، یعنی به قدرت او ایمان قلبی و یقین دارم.
خدا خواسته من با افکار و باورهام خالق زندگی خودم باشم.
زندگی من چیزی نیست جز باورهای من.
این من هستم که خالق شرایط زندگیم هستم.
من میتونم هر چیزی رو که بخوام تو زندگیم خلق کنم.
همه چیز به باورها و احساس خودم بستگی داره.
احساسم خوب باشه اتفافات خوب رخ میده.
خدا میخواد من خوشبخت و ثروتمند باشم.
جهان، جهان فراوانی نعمت و ثروت و فرصته و ایدههای پولسازه.
اگر من فقط بخوام و باور درست داشته باشم و با توکل به خدا قدم در راه بزارم، کل جهان به خدمت من درمیاد و از هزاران هزار دستان خدا به طرق مختلف به من کمک میشه.
خیلی افراد خوب هستند که دنبال فردی با سرمایههای انسانی و تخصصی من میگردند و حاضرن پول زیادی برای مهارت و صداقت من بپردازند.
خدا رو هزار بار شکر
*
خدای بزرگ و قدرتمند من، برای اینکه امروز هم من را به سمت زندگی بهتر و شرایط ایدهآل و رویاییام هدایت کردی، ازت هزاران بار ممنونم.
خدای سخاوتمند من، من آمادگی دریافت برکات، نعمات، ثروت، آگاهیها و هدایت بیشتر و هر خیر و برکتی رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون ازت هزاران بار ممنونم.
سلام ابوالفضل عزیز
ازت ممنون هستم که احساس خوبت رو با ارسال پیامی انرژیبخش و دلنشین به من منتقل کردی.
من تقریبا یک ساعت هست که از سفر برگشتم، در اولین فرصت اومدم سایت و دیدن پیام شما، از جمله اتفاقات خوب امروز من شد که بابتش از خدای بزرگ خیلی ممنون هستم.
باعث شدین چیزی که نوشتم رو دوباره بخونم و نکات برام مرور بشه. خوشحالم باورهای خوبی رو پیدا کردین و نوشتین. امیدوارم هر روز به سمت زندگی رویایی و دلخواهتون هدایت بشین.
براتون از خداوند مهربان آرزوی خوشبختی و سعادتمندی در هر دو جهان رو دارم.