سرمایه اصلی شما چیست؟! - صفحه 13

سلام استاد نازنینم.

اول اینکه واااقعا خوشتیپ شدین😍🔥. خیلییی عالی😍👍👌میخواستم بگم تبریک میگم به این همه اراده. اما دیدم به شما باید در همه مواااارد تبریک گفت.

هم از دیدن تون لذت بردم. هم از آسمون فوووق العاده زیبای پشت سرتون که همینجور که شما حرف میزدید، با تغییر رنگش دلمو می‌برد.و میگفتم خدایا شکرت. خدایا منم زندگی تو همچین فضایی رو میخوام.💗هدایتم کن به همچین جاهایی.

استاد حرف واسه گفتن زیاده. اصلا نمیدونم از کجا باید بگم.

پارسال همین موقع ها بود که دوره دوازده قدم رو تهیه کردیم.

تو خونه 70 متری مسکن مهر. با درآمد صفررر مطلق.

چون گفته بودم که همسرم که تو فرودگاه کار می‌کرد به دلیل اون بیماری همه گیر پروازهاشون لغو شد. و بلاتکلیف امروز و فردا میکردیم که برگرده سرکارش.

و هرچی پس انداز بود رفت.

امسال همین موقع بعد از 11 قدم. که البته قدم 12 رو خریدم اما هنوز بهمون نگفته که وقتشه با دل و جون گوش کنید. چون ما. حتی برای استفاده‌ای قدم ها هدایت میشیم.

امسال همین موقع. در آمد هفتگی 100 میلیون رسیدیم.

اصلاااااا نمیتونم بگم چه معجزه ای رخ داده.

به هیچکس نگفتیم. چون غیر ممکنه باور کنن.

خود منم باورم نمیشد اگر کسی بهم میگفت.

من. پارسال اولین کلاب هاوس شما با یه آقایی رو گوش کردم. اون آقا گفت از درآمد ماهی فک کنم 3 میلیون رسیدم به ماهی 50 میلیون. من. توی دلم گفتم. داره جو میده. میخواد مثلا بگه من انقدررر نتیجه گرفتم.🙈از همینجا ازشون عذر میخوام😅

چون میشه میشه میشه. فقط باید روی خودمون کار کنیم. فقط حالمون رو خوب نگه داریم. فقط توکل کنیم.

ما پارسال توی درآمد صفر حالمون رو خوب نگه داشتیم. خیلییییی سخت بود تو شرایط که نمیتونستیم یه بستنی برای دخترمون بخریم حالمون رو خوب نگه داریم. اما انجامش می‌دادیم. خدارو هزاران مرتبه شکر که. من و علی کاملا هم مدار هستیم… فقط باهم حرف می‌زنیم. از نعمت ها می‌گفتیم از امید از توکل از اینکه میشه. اگر استاد تونسته ماهم میتونیم. فقط زیبایی و رو تصدیق و تایید میکزدیم.هدایت شدیم قدم برداشتیم. تضادها میومدن. درس می‌گرفتیم و ردش میکردیم.

بعد از 2 سال

مهمتررررین امتحان جهان رسید.

کار علی توی فرودگاه درست شد. دوباره باید برمی‌گشت سر کارش.

کاری که توی سمتی که علی داشت از راه نادرست. راه نادرستی که همه افرادی که تو فرودگاه کار میکنن خبر دارن. و اصلا عرف شده. و همه تلاش میگنن به اون جایگاه برسن تا ماهی صد ها میلیون پول به جیب بزنن.

علی ام خیلی راحت میتونست ماهی حداقل صد میلیون پول داشته باشه.

اما دیگه وقتش بود. بعد از 2 سال کار کردن رو خودمون از این مرحله هم رد بشیم.

گفتم نه علی. دیگه اینکار مال تو نیست. دیگه ما خدا رو داریم. به کسی باج نباید بدی. دیگه ما خودمون باید پول بسازیم اونم از راه درست. بدون استرس بدون دغدغه. با لذت و آقا بالا سر خودت بودن.

خلاصه اینکه با ایمان صد درصدی کارش رو رد کرد.. و تو کاری که برای خودمون راه انداخته بودیم. ادامه دادیم. (اینجا اون سرمایه انسانیمون بهمون کمک کرد)

اماااااااا بازم جهان میخواست امتحان کنه. که ببینه ما لایق پاداش بزرگه هستیم یا نه.

کارمون خوابید. فروشمون کم شد. تو ایران یه موج گرونی مثل هر سال راه افتاد

اما من و علی دم به تله ندادیم. حالمون رو عاااااااالی نگه داشتیم. اصلا انگار جهان پر از آرامشه. من با اطمینان صددرصدی میگفتم علی خدا داره یه برنامه هایی برامون. میچینه. اینا. نشونه شه. اتفاقای خوبی تو راهه. 2 هفته ای همینطور گذشت.

تا اینکه شروع کرد به چیدن تیکه های پازل.

…. خیلییی مفصله گفتن این تیکه ها🤭نیمخوام سرتون رو درد بیارم. خلاصه یه آقایی تو بازار که ازش جنس می‌گرفتیم…و بعدا فهمیدم یکی از قدیمی ها و پولدارترین های بازارن. با علی دوست شد ک. به خاطر (سرمایه تخصصی علی که زبان انگلیسی بود. چون علی زبان انگلیسی رو عالی صحبت میکنه.) و اخلاق خوب علی، که با همه صادق و مهربون و خوش برخورده (سرمایه انسانی ایشونه) و خود من به خاطر همین باهاش ازدواج کردم 😅

قرار شد علی بره هفته ای 2_3 جلسه باهاشون زبان کار کنه.

اما ظاهرا ایشون یکی از فرشته های خدا هستن. یک انسان بسیاااااار شریف و نازنین که اومدن دست خدا بشن و با زبون خودش میگه من میخوام شما پولدار بشید. میخوام از. کاسبای بزرگ بشید.

استاد واقعا بغضم میگیره. من روزها گریه کردم. و خدارو شکر گفتم. این انسان که دست خداست.

اول خواسن توی بازار برای علی یه. مغازه بگیره. با هزینه خیلیییییی بالا. و 500 میلیون جنس بریزه توش. بدون اینکه حتی انتطاری داشته باشه. و از ما بخواد سند و مدرکی امضا کنیم.

اما مغازه ای تو این فصل پیدا نشد. و ایشون گفت فروردین ما اقدام میکنم. اون موقع بهترین مغازه بازار رو برات میگیرم.

ولی من گفتم حتما یه چیز بهتر قراره اتفاق بیفته. اینجوری بهتره ماهم تکاملمون رو طی میکنیم. چون حسم بهم میگفت اون یه قدمه بزرگه.

و خیلییییی رها و تسلیم خدا. گفتیم خودت تا اینجا ردیف کردی. بقیه ش هم با خودت. فرمون دست خودت. ما رو هدایت کن. اصلا نه حرص زدیم نه طمع کردیم

و چقدرررر این انسان که دست خدا شده برای. ما. با ما هم فرکانسه. تمام حرف هاش نشون میده که این. آدم ناخواسته قوانین ثابت جهان رو عمل کرده. و به این نتایج رسیده.

یه روز ایشون گفت من تعجب می‌کنم چرا مغازه جور. نشد. اما حتما خیر بوده. من تو زندگیم هر چی خواستم بهش. رسیدم. الانم نمی‌تونم تا فروردین صبرکنم.شما باید زود پول دربیاورید. درآمدتون زیاد بشه. ماهی 30.میلیون پوله آخه؟! یهو گفت من یه پیج برای کارم درست کردم. اما انقدررررر سرم شلوغه و انقدررررر مشتری های خیلییی گنده دارم انقدر پول میاد به حسابم که اصلا وقت نگا کردن به پیجم رو ندارم.

مشتری های خوبی پیج رو دارن. برای شروع کارتون خوبه. رو پیج کار کنید فعلا ماهی 200 میلیون بهتون میده..

ما از هفته پیش روی پیج کار کردیم. محصول که میرسه ایران، انبار این انسان شریف زود به علی نمونه میده. خیلی زود عکاسی میکنیم. و میذاریم تو پیج. همزمان با مشتریان خیلی بزرگ که ایشون دارن. ماهم تو پیج به مشتری ای کوچیکتر می‌فروشیم.

تو اولین هفته 100 میلیون درآمد داشتیم.

و به گفته خودِ ایشون فقط خدا میدونه ما چقدرررر از این پیج پول بسازیم. چون تو این بحث فروش عمده ی این حرفه تا الان کسی اینجوری عکاسی نکرده و رو پیج کار نکرده

یه جورایی جدیده برای همه. و کسایی که شهرهای دیگه هستن و نمیتونن بیان تهران خیلی راحت خرید میکنن.

و استاد این دقیقا چیزی بود که. من میخواستم. فروش آنلاین. کار آنلاین. بدون محدودیت زمان و مکان.

عبارت تاکیدی که روزی 100 بار تکرار میکردم و میکنم. که. من تو خواب و بیداری و توی مسافرت پول می‌سازم و حساب بانکی هر لحظه در حال افزایشه.

خلاصه اینکه استاد نازنینم قرار. بود این حرفا رو تو قدم 12 براتون بنویسم اما بهم. گفت امشب همین حالا بنویس.

آره استادم شما اون الهام و علی 2 سال پیش رو کوبونیدید و از نو ساختید.

ما تو همه چیز رشد کردیم. اعتماد به نفس. عزت. نفس. ایمان. توکل. توحید. رابطه عالی. پول ساختن.

این. تازه اول راهه. مطمعنم یه روزی به راحتی میام فلوریدا و شمارو از نزدیک زیارت میکنم.

عبارت تاکیدی که گفتید

جهان سرشار از انسان های نازنین و مهربان است که از هر جهت به من کمک میکنند.

اون انسان شریف با خود شما شروع شد. و همینجوری انسانهای شریف اطراف من و علی دارن زیاد میشن.

صاحبخونه ای که امسال باید 50 الی 80 میلیون به پول پیشمون اضافه می‌کرد. بهمون میگه نمیخواد. من نیازی به این پولا ندارم.

بشینید همینجا رو بخرید. خیال منم راحت کنید.

این انسان های شریف تا یکسال پیش نبوودن

اصلا فک. میکردیم روی کره زمین یا حداقل ایران دیگه وجود نداره.

اما الان تو زندگیمون هست

و هر. روز داره جنس آدم های اطرافمون عوض میشه.

خدایا شکرت. خدایا شکرت. خدایا شکرت.

دوستتون دارم استاد.

سایتون مستدام.

با ایمان و توکل منتظر روزی هستم که از نزدیک ببینمتون. و از نتایج بزرگمون براتون بگم.

در پناه الله❤️