سرمایه اصلی شما چیست؟! - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/06/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-06-28 20:20:402024-02-14 06:21:52سرمایه اصلی شما چیست؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند جان و خرد
سلام به استاد عزیزم و همه دوستانم در این خانواده بزرگ
اول استاد دستمریزاد میگم بهتون بابت وضعیت جسمانیتون.
استاد در مورد این فایل،من هرجایی که شروع به فعالیت کردم هیچگونه سرمایه اولیه ای نداشتم. همیشه و همه جا من رو برای مهارتم،صداقتم،درستکاریم ،شخصیتم و خوش قولیم خواستن. هیچ وقت نشده من وارد یک کاری بشم که سرمایه اولیه برده باشم. همیشه اینطوری بوده که سرمایه از ما و کار از تو. حرف هم حرف خودت و هر ایده ای که در کار داری هم اجرا میشه. توی ایران اینطور بوده توی جاهای مختلف،از دوتا کشور دیگه هم که پیشنهاد کار داشتم هم باز نیاز به هیچ سرمایه ای نبوده و حتی تمام هزینه های ویزا و اقامت هم با فرد پیشنهاد دهنده بوده و من یک ریال بابت تمامی اینها پرداخت نکردم. هرجا هم رفتم بمحض اینکه وارد شدم،بیشترین سطح درآمدی رو داشتم یا در بدترین حالت مساوی با بقیه افرادی بوده که چند سال اونجا سابقه کار داشتن.
بعد از اینکه با این سایت آشنا شدم شرایط تغییر کرد اما رو به خوبتر شدن. خوبتر شدن از این نظر که وقتی روی باورهای کار کردم و شروع کردم روی سرمایه گذاری روی خودم،به حرف استاد گوش دادم و فقط توی حوزه مورد علاقه خودم فعالیت کردم و هرگونه پیشنهاد کاری رو دیگه قبول نکردم(حتی پیشنهادهای خارج از کشور و درآمدهای خیلی عالی) و فقط تمرکز کردم روی حوزه های مورد علاقم که سلامت پوست هست و رانندگی حرفه ای.
در حوزه سلامت انقدر یوتیوب رو زیر و رو کردم که الان آناتومی تک تک اعضای بدن رو بلدم. انقدر مهارت دارم توی این حوزه که این خاطره جالب یکروز برام پیش اومد: داشتم مشاوره پوست میدادم و خب طبیعتا مراجعه کننده رو نمیشناختم و آشنایی قبلی نداشتم باهاشون. اما انقدر علمی صحبت کردم که ازم پرسیدن مدرکتون چیه و من گفتم هیچ مدرکی ندارم و علاقه دارم به این حوزه. بعد اون فرد خودش رو که معرفی کردن متوجه شدم که پزشک هستن.حسابش روکنید که اون پزشک فکر کرد من مدرک دارم. بقول استاد دل و روده این حوزه علایقم رو در آوردم و به چیزی رسیدم و به ایده ای رسیدم که لک های هورمونی یا حاملگی رو بدون استفاده از هیچ محصولات پوستی وفقط با مکمل های غذایی طی مدت زمان تقریبی ۲ماه و با کمترین هزینه کاملا برطرف میشه. افرادی رو مراجعه کننده دارم که میگن الان نزدیک ۱۰سال هست که این مشکل پوستشون حل نشده و بقول خودشون از دکتر رفتن خسته شدن دیگه،اما با این ایده توی مدت زمان بسیار کم مشکلشون حل میشه.
یکی از علایق دیگم رانندگی حرفه ای هست و برای بالا بردن مهارتم اول رفتم از کلاسهای آموزشی پرس و جو کردم و دیدم با شرایطم جور نیست. به خدا گفتم یجور هدایتم کن. و هدایت شدم بسمت یکسری ویدئوهای آموزشی و بعد یکسری ایده های مهارتی بهم الهام شد که الان مهارت اینو دارم که هم با پای چپ هم با پای راست میتونم کلاچ و ترمز بگیرم. یعنی میتونم هرکاری که توی رانندگی با پای راست انجام میشه،با پای چپ انجام بدم و برعکس.
انقدر این مهارت اعتماد به نفسم نسبت به رانندگی رو بالا برد که حدی نمیتونم براش تصور کنم. اما هنوز خیلی باید مهارتم رو بالا ببرم و دارم اینکار رو میکنم.
سعی میکنم هر روز مطالب جدید رو پیگیری کنم توی این دوتا حوزه. توی یوتیوب کلی فایل و ویدئو میبینم. یه کانال تلگرام راه اندازی کردم در مورد( درمان لک)،تقریبا روزانه مطالب میذارم و آگاهی ها و تجاربم رو میذارم توی اون کانال.
قطعا من هرچقدر مهارت و اطلاعاتم رو بالا ببرم،از نظر اعتماد به نفس و عزت نفس پیشرفت میکنم و این باعث میشه احساس لیاقتم بیشتر بشه و طبیعتا ثروتها رو به لیاقتها میدن. من سعی میکنم انسان ارزشمندتر و مفیدتری باشم و دنیا رو جای بهتری برای زندگی کنم.
خدایا شکرت بابت تمام ایده ها و الهاماتی که بهمون میشه تا از تضادها و ناخواسته های زندگیمون شیرینی رو بچشیم.
استاد تمام صحبت هاتون رو با گوشت و استخونم درک میکنم. همین چند مدت پیش که همه تب بورس گرفته بودن،هرچی بهم پیشنهاد شد که بیا سرمایه گذاری کن،میگفتم من توی حوزه ای که هیچ مهارتی ندارم و اطلاعاتی ندارم سرمایه گذاری نمیکنم(البته که توی همین جوابی که بهشون میدادم هم کلی باور منفی هست). اما به لطف خدا و بطور ناخودآگاه من توی اون مسیر نیوفتادم و بعد از یه مدتی هم که دیگه همه میدونن چه اتفاقاتی افتاد.
داداشم توی ارز دیجیتال فعالیت داره. بارها تا الان بهم گفته هرکس توی اینجا سرمایه گذاری نکنه فلان میشه تا چند سال دیگه و از این حرفها. اما هیچوقت قبول نکردم و نخواهم کرد. چون ثروت بینهایته و پایانی بر ثروت نیست. این شخصیت و باورهای ما هست که باید نسبت به موضوعات مختلف تغییر کنه تا شرایط ما تغییر کنه. تغییر فقط و فقط اینطوری بوجود میاد. اگر من آدم قبلی باشم،تحت هر شرایطی نتایجم شبیه به همون آدم قبلیه.
چقدر لذت برم استاد از آرامش اون رودخانه،از اون فرد اسکیت بازی که هرسری رد میشد از اون قسمت سلام میکرد. چقدر لذت بردم از شخصیت و شعور اون دو نفری که تا متوجه شدن اینجا دوربین گذاشته شده و یک نفر داره صحبت میکنه،نیومدن از جلوی دوربین رد بشن و راهشون رو عوض کردن. چقدر لذت بردم از رنگ آسمون که آخرای فایل دیگه یجور صورتی بنفش شده بود که خیره کننده شده بود برام. چون عاشق رنگ بنفشم.
ممنونم استاد ازت،از شما و از خانم شایسته عزیز تشکر ویژه دارم که موضوع اون مکالمه شما رو پیشنهاد دادن برای موضوع این فایل. آفرین به شما خانم شایسته که مشخصا نکته بین هستید.
از خدا براتون فقط آرامش وشادی و حس خوب میخام.
پایدار باشید🌹🍀🙏🏼♥️
سلام استاد عزیزم چقدر خوشحال و سپاس گذارم بخاطر این صحبت ها وقتی تک تک صحبت های شما رو گوش می کردم اشک هام صورتم رو خیس کرده بود شروع کردم به نوشتن اینکه خدایااا تو چقدر مهربونی که باعث شدی من به بزرگ ترین سرمایه زندگی خودمو پیدا کنم
استاد جان من در زمینه گوینده گی و تدریس عزت نفس فعالیت می کنم روزی ۸ ساعت تحقیق می کنم و مینویسم و رو عزت نفسم کار می کنم و ۸ ساعتم کار می کنم
اما ماجرا از اینجا شروع شد میدیدم خیلی از همکار ها م برای اینکه محصول خودشونو تو اینستاگرام بفروشند از ماشین های بنز و بی ام و استفاده می کنن
بارها بارها همکارم بهم میگفتن مهدی چقدر ساده هستی که نمیای حداقل ی بنز E250 برای یک هفته اجاره نمی کنی که حداقل 5 تا ویدئو ضبط کنی تا مردم حرفتو باور کنن
منم گاهی وقتا وسوسه میشدم اینکار انجام بدم برم ی ماشین اجاره کنم اما وقتی فکر می کردم به خودم می گفتم نه من صادقانه این مسیر ادامه میدم نمیخوام صداقت و درستکاری خودمو زیر سئوال ببرم بعضی وقتا وسوسه میشدم ولی کنترلش می کردم به تعداد فالور های همکاران نگاه می کردم میدیدم خیلی رشد کردن همیشه میگفتم من باید صداقت داشته باشم نخوام بخاطر گرفتن ۴ تا فالور اعتبار خودمو زیر سئوال ببرم و از وقتی کارمو شروع کردم سعی کردم صداقت و درستکاری بذارم اولویت کارم حتی به ضررم تموم شه🥰
شاید رشد کسب و کارم کم باشه اما هیچوقت حاضر نیستم عکس پروفایلم خودم و با ی ماشین اجاره که قیمتش 7میلبارده باشه
با اینکه کلی فرصت برای گرفتن عکس جذاب خفن و برای لایف استایلم با ماشین های عالی داشتم اما هیچوقت نخواستم اینکار انجام بدم
میدونستم من نیازی ندارم که خودمو به دیگران ثابت کنم من فقط باید با صداقت این مسیر ادامه بدم
سرمایه اصلی من تو کسب و کارم
اول صداقت و درستکاری که باعث میشه من آرام آرام رشد کنم و ایمان دارم خداوند کمکم می کنه تو مسیرم🥺
بقول قرآن
أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
آگاه باشید که دوستان خدا، نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشوند.
دوم تخصص و مهارت من در زمینه آموزش عزت نفسه که هر روز سعی می کنم…
چطور می توانم این سرمایه را رشد بدهم؟
در حال حاضر، چقدر بهبود دائمیِ این سرمایه های اصلی چقدر برایت اولویت دارد؟
هر بار سعی کردم صادقانه به شاگردانم با تمام وجود کمک کنم نتایج بهتری بگیرند فروشم بالا رفته و تعداد افراد زیادی از طریق های مختلف به سمتم هدایت شده و محصولم فروش عالی داشته هر چقدر این جنس فرکانس صداقت و درستکاری تو کارم گسترش بدم باعث میشه هر روز رشد کنم و تعداد افراد بیشتری بهم اعتماد کنم و این قشنگیه چون خودمو حالم خوبه هر شب میتونم راحت بخوابم خدایاشکرت
چقدر از زمان، انرژی و تمرکز روزانه ی شما صرف رشد این سرمایه های اصلی می شود؟
روزانه حدود ۸ ساعت زمان من صرف میشه تا مطالعه کنم دوره های آموزشی در حوزه تخصصی خودم ببینم و تمرینات تو زندگی خودم اجرا کنم استاد جان من علاقه ندارم حرف های دیگران کپی کنم تو صحبت هام بگم سعی می کنم آنقدر درمورد اون زمینه مطالعه داشته باشم تا سبکی شخصی خودمو داشته باشم و از زندگی و نتایج صحبت کنم همین باعث شده تو هر کاری وارد میشه سریع رشد کنم
میدونم این جنس فرکانس صداقت و درستکاری که دارم پرورش میدم تو تمام جنبه های زندگیم تاثیر مثبتی میذاره باعث میشه تو روابطم با افراد خود واقعیم باشم همین باعث میشه زندگیم روز به روز بهتر میشه و کمتر سه سال به جایگاهی میرسم که واقعا نتایجش شگفت انگیزه🥺
استاد جان عاشقتم😍❤️
❤️هو☝️❤️
سلام بر استاد عزیزم
استاد برم سر اصل مطلب
من نمونه ی قسمتی از حرف های شما هستم، استاد من سرویسکار یکی از وسایل آشپزخانه هستم، از سال ۸۸ که پیک موتوری بودم، به توسط یکی از دوستانم دعوت شدم به همین کارِ الانم،اما قبلش رو بگم، وقتی پیک موتوری بودم، کیلید ۳تا از مغازه های سه راه امین حضور طهران، دست من بود، یعنی خودشون داده بودن که در نبودشون من وارد مغازه شون بشم و اجناس رو بار بزنم روی موتورم و ببرم برای مشتری،، واقعاً اعتماد بزرگی بود که به لطفِ الله مهربان به من داشتند و همیشه به من میگفتن تو آدم مطمئنی هستی،، الهی شکر،، قبلا هم در سال ۸۴ پیکِ یک آژانس هواپیمایی در عباس آباد بودم که یه روز یه زن روس که نصفه شب پرواز داشت، اومد و گفت من چندین هزار دلار پول نقد دارم و میترسم شب باخودم ببرم هتل، که صاحب آژانس بلافاصله اون همه دلار رو که در اون زمان که حقوق من ۳۵۰تومن بود، حدود ۸۰میلیون تومن دلارو به من داد و گفت با خودت ببر خونه و نصفه شب ببر فرودگاه و بده به اون خانم روس که اینکارو هم انجام دادم، هرچند تا صبح نخوابیدم ،، این در حالی بود که سفته ی ضمانتیِ من در اون آژانس یک میلیون بود،، الهی شکر بابت این اعتمادها، گذشت و گذشت و سال ۸۹ که من ۳راه بودم و کلید ۳مغازه دستم بود دعوت شدم به سرویسکاریِ کار الانم، به اون طرف که از رفقا بود گفتم که من اصلا کار فنی نکردم در عمرم و تا حالا آچارو دستمم نگرفتم (چون شغل پدرمم هم پوشاک بود) ولی دوستم اصرار کرد که تو فقط بیا دنبال من و برام نوار تفلون بپیچ نم نم یاد میگیری، خلاصه رفتم و رفتم و با سختی های فراوان که شاید یه روزی بگم، شدم نصاب و سرویسکار اون محصول برای یک شرکت، به یکسال نکشید که خودم مشتری پیدا کردم و ازون شرکت اومدم بیرون، و از سال ۹۰ مستقل شدم(بدون سرمایه با یه جعبه ابزار و یه دریل و یه هوندا ۱۲۵ و یه خط اعتباری)
روز به روز مشتری ها مویرگی زیاد شدند و همون مشتری ها بهم مشتری معرفی میکردن استاد، کار بجایی رسید که معرفی شدم به افراد لشکری و کشوری و میرفتم خونه هاشون، افرادی که هیچکسی باور نمیکنه که بگم……
کار بجایی رسید که افراد مذهبی که به هیچ عنوان قبول نمیکردند بدون حضور خودشون من برم برای سرویسکاری محصول، خودشون کیلید منازلشون رو به من میدادند و میگفتن ما به تو اعتماد کامل داریم،این کیلید خونه،خودت برو کارو انجام بده و کیلید رو بیار،،
الان استاد،۳۰۰،۴۰۰تا مشتری دارم و یکی بیشتر یکی، بهم اعتماد دارند
شاید باورش سخت باشه،ولی اینو در ۳۸سالگی میگم برای رفقای جوان تر، اون مشتریانی که در برخورد اول با من چونه میزدن و زورشون میومد پول بدن، و ۱۰۰جا میرفتن قیمت میکردن، الان پس از اتمام کار میگن علی آقا فقط مبلغ و شماره کارت بگو،حتی میگم اجازه بدین توضیح بدم که چه چیزایی از محصول رو تعویض کردم یا فاکتور بدم بهتون،ولی میگن لازم نیست فقط مبلغ رو بگو،،
استاد بعضی از مشتری ها هستند و دسته ی پول رو میزارن جلوی من و خودشون میرن اون طرف و میگن هرچقدر خودت میدونی بر دار،،
ولی استاد من یکبار هم نشد که پول حروم و اضافی از مردم بگیرم، من یکبار هم نشد کارمو ناقص انجام بدم،همیشه با خدای خودم معامله کردم و دنبال پول حلال بودم، چقدر دوستانم با ترفندهای مختلف میخواستن منو وارد جلساتشون و گروههای گلد کوییست و هرمی بکنن و من اصلاً یکبار هم نرفتم و جالبه یکبار هم وسوسه نشدم، استاد، خداوند هم برام سنگ تموم گذاشت، مثلا در سال ۹۶ با ۱۱۵میلیون برام یه خونه رو به طرز اعجاب انگیزی ردیف کرد که الان ۱۰برابر شده و من اگر با در آمد امروزم سالها هم پس انداز میکردم نمیتونستم بخرم یا خیلی آوانس های دیگه که سر راهم قرار داد و دستم رو گرفت ،،
خداوندا سپاسگزارم 🙏
تمام این چیزایی که گفتم به الله قسم تعریف از خودم نبود،اینا همش لطف پروردگار بوده و اعتبارش مال خودشه، من خواستم به رفقای جوانتر بگم که راستی و درستی در درگاه خداوند، گم نمیشه و پایمال نمیشه
،،،فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره،،،
استاد من اخلاقم از نوجوانی این بود که، یکی از کارمندی بدم میومد یکی از سود بانکی،
تمام حسابهام رو که در بانک باز میکردم ،جوری باز کردم که سود روش نیاد،حتی کارمند بانک تعجب میکرد،و شاید خیلیها از این حرف من ناراحت بشن و ……
ولی من سود بانکی رو درست و پاکیزه نمیدونم و احساسم اینه که یه مدل شیک و مجلسی،از ربا هستش،،
مثلاً من یه کارت بانکی داشتم که با موجودی کمی که من داشتم، سالی یکی ۲بار مثلا ۲هزار تومن واریز میکرد بحسابم بابت سود سپرده، منم بلافاصله میرفتم چندین بار یه پول بیشتری رو صدقه میدادم که اثر اون پول توی زندگیم وارد نشه،،به هر حال اعتقادات خودم رو داشتم و خیلی هم حرف شنفتم از نزدیکان و دوستان بابت این اخلاقام،، هرچند که الان همه شون به لطف حق، بهم ایمان دارن و ….. که همش لطف اللهِ مهربانه وگرنه من از خودم هیچی ندارم، هیچ ابن هیچم
رفقای عزیزم،جوانترهای گل گلاب
دنبال رزق حلال باشید، دنبال پول پاکیزه باشید، رزاق مهربان کاری نداره که دلار چنده یا تو در چه جایگاهی هستی،، بخواد بده میده،،
خصوصاً که الان در دوره ی ۱۲قدم و قدم چهارم هستم و بیشتر این مسایل رو میفهمم،،
رفقا کار دست خودشه، به در و دیوار نزنید، مسیر کج جواب نمیده، والله جواب نمیده،،
خداوندا، در آخر این کامنت، با چشم گریان و پر از اشک، بازم جلوی همه میگم که اگر هر نعمتی در زندگی دارم، از اعتبار و مشتری و زن و بچه و خونه و ماشین و …… همه و همه از رحمت و مهربانی توست، و هر مشکلی که در زندگی من پیش اومد از اشتباهات خودم بود
خدایا شکرت بابت همسرم
خدایا شکرت بابت ۲تا دسته گل ۱۴و ۹ ساله که دارم
خدایا شکرت بابت اعتباری که به لطف تو دارم
خدایا شکرت بابت استاد عباس منش عزیزم❤️
استاد،من یه سرویسکارم، ولی مشتری های من که منازلشون میرم و از پولدارترین و صاحب بزرگترین کارخانه های ایران هستند که اکثراً رو میشناسید، منو برای مراسمات خصوصی و جشن های خودشون با عزت و احترام دعوت میکنن، اونم از قبل با اصرار ازم قول میگیرن که اگه نیای ناراحت میشیم،، وقتی وارد مجلس میشم در حالیکه با موتور رفتم، یه جوری تحویل میگیرن جلوی همه که خودم خجالت میکشم
یه جاهایی خودم خندم میگیره، میگن نیگا کن، من سر میزی نشستم که صاحب ۳تا برند بزرگ ایران سر این میز هستند،،
اینم بگم، هیچ وقت سعی نکردم به کسی یا شخصی رو بندازم و از موقعیت خودم سو استفاده کنم،
همیشه چشمم به دستان الله مهربان بوده، و این دستان انسان رو به کجاها که نمیبره
الهی شکر،الحمدالله رب العالمین
رفقای جوانتر،
به قول قدیمیا:
دستتون رو بزارید روی زانوی خودتون و بگید یا الله❤️
به خودش قسم کمک میکنه
مَشتی هم کمک میکنه
حاج آقا فلانی یا مهندس فلانی رو بزارید کنار،
نه اینکه خدایی نکرده بی احترامی کنید، احترام بزاریم ولی به قول استاد توی قلبمون بگیم قدرت و اعتبار از آن توست اوسا کریمِ عزیزم
دم همتون گرم
ببخشید زیادی نوشتم و سرتون رو درد آوردم ، اگر این این تجارب به درد یه نفرم بخوره واسه آخرت من بسه
ارادتمند همگی
یا الله❤️
به نام الله مهربان
با سلام.دوست عزیز
هنوز فایل رو نشنیدم اومدم کامنتهای دوستان رو بخونم ،تا سر فرصت فایل رو بشنوم .
واقعا باعث افتخار وجود انسانهای شریفی مثل شما. من خیلی لذت بردم از داستان زندگیتون .
واقعا حق شماست این زندگی ،این احترام . شما لایق بهترین ها هستید.
در پناه الله یکتا شاد باشید سعاتمند در دنیا و اخرت
سلام بر شما دوست گرامی و محترم
سپاسگزارم از لطفتون 🙏
خدارو شاکرم بابت وجود شما دوستان هم فرکانسی
امیدوارم در کنار هم، و با تمرکز بر روی نکات مثبت، و قوانینی که الله مهربان در قران برامون قرار داده، هر روز و هر روز، با قدرت به سمت توحید و موفقیت قدم برداریم
یا الله ❤️
سلام بر استاد عزیز و خانم شایسته گران قدر.
خدا رو شاکرم که با گروه عباسمنش آشنا شدم و اینقدر اطلاعات عالی در مورد نحوه زندگی کردن بدست آوردم.
واقعا استاد سرمایه اصلی ما خود ما هستیم نقاط قوتی که داریم،سجایای اخلاقی که داریم و مهارت و تخصصی که میتونیم هر روز بیشترش کنیم.
من یک عینکسازم سالها قبل پیش یه نفری به عنوان فروشنده رفتم با اینکه قبل از من فروشندههای مرد دیگهای هم داشته بود اما به کسی این حرفه رو یاد نداده بود ولی با صداقت و پاکدستی خودم تونستم اعتماد این فرد رو جلب کنم و کل کار با تمام چموخمش به من یاد داد و حتی تا جایی پیش رفت که من به شریک تجاری این فرد تبدیل شدم با حداقل سرمایهای که داشتم و الان هم خودم تنها یک مغازه دارم و در شغل خودم به نظر خودم خوب هستم و همه اینهارو مدیون صداقت و درستکاری خودم هستم.
چند سال قبل که تازه عدسیهای ضد خش اومده بود به بازار تنها کسی بودم که به مشتریان میگفتم این عدسیها فقط دیرتر خش میخورن هرچند اون موقع خیلیها میرفتن و خرید نمیکردن اما بعد یه سال خیلیها برگشتن و گفتن راست میگفتی و این برای من شد منبع درآمد.
استاد قبل اینکه با شما اشنا بشم یکبار یکی گفت که ترامپ امده سرکار دیگه همه چی تمومه و در جواب بهش گفتم اصلا مهم نیست کی سرکار توی هر شرایطی و در هر منطقهای حتی بیابان آفریقا من میتونم مغازه خودم رو بزارم و پول در بیارم ،میخوام بگم که حرفهای که توش علاقه داریم هم سرمایه است به شرطی که هر روز دانشمون رو درش زیادتر کنیم و مهارتهامون رو بالاتر ببریم
واقعا استاد از شما بسیار سپاس گذارم و خدار رو هزار بار شاکرم واقعا شما دیدگاه من رو نسبت به همه چی عوض کردید و این تغییر برای من بسیار لذت بخش بوده حتی بچه های من تغییر کردند هربار که صحنه و اتفاق جالبی رو میبینند میگن خدایا شکرت تا حس بدی به همون دست میده دختر هفت ساله انگار که به نوعی زبان خداوند،زود میگه عدم توجه به ناخواستهها😊
واقعا سرمایههای اصلی زندگی همین چیزا هستن که اکثرا برامون خیلی ساده هستند اما باید یادبگیریم که نه اتفاقا خیلی مهم هستند و خانواده خوب که پشتوانه تو هستش به نوعی سرمایه است چون میدونی و خیالت راحت که اگه حتی شرایط نا مساعد هم بشه تا پایان حل مسئله پشتت وایسادن.
بهرحال به نظر من چهار فاکتور توحید،اخلاق خوب،مهارت در تخصصی که بهش علاقهداری و خانواده میتونن اصلی ترین سرمایههای ما باشند و میتونیم با این سرمایه ها پول و ثروت هم بسازیم.
آرزوی سلامتی نعمت و ثروت از الله یکتا برای همه خانواده عباسمنش.
سلام دوست خوبم🙋♀️
خیلی جالبه که من زیاد دیدگاه هایی رو که امتیاز زیادی ندارن مطالعه نمیکردم اما باز هم مطمئنم این هم هدایت پروردگار بود که دیدگاه زیبا و مختصر و مفید شما و بقیه عزیزانی رو که امتیاز زیادی ندارند را بخوانم و با تمام وجودم لذت بردم😍😊❤
خدارو شکر که شما سرمایه هایی دارید که با هیچ پولی نمیتوان آنها را خریداری کرد و همین صداقت شما باعث شد که در بیزینستون اینقدر موفق باشید،و چقدر برام جذابه که فرزندان شما هم آموختند که باید سپاسگزار و شکرگزار خداوند باشند و این یک دلگرمی هست برای ما که در آینده جامعه ایی بسیار آگاهتر، شکرگزارتر و قطعاً موفق تر خواهیم داشت،شما خیلی خوب قانون را درک کردید اونقدر که به فرزندانتون هم منتقل شده.
قدر این سرمایه صداقت و روراستی که خداوند به شما عطا کرده بدونید و قطعاً اگر به همین شیوه ادامه بدین یک تاجر در کلاس جهانی خواهید شد.
خلاصه از خواندن دیدگاهتنون بی نهایت لذت بردم و حس خوب گرفتم،خیلی با ارزش بود برام.
براتون آرزوی بهترینهای خداوند رو دارم هم در دنیا و هم در آخرت🙏🤲
سلام به استاد عزیز وهم دوستان
این یک فایل عاالی بود ولذت بردم
خواستم از تجربه خودم در باره صحبت های استاد بگم شاید برای یک نفر از شما دوستان دریچه امیدی باز بشه
من الان 17ماه که بااستاد عباس منش اشنا شدم یعنی در کل بااین مباحث اشنا شدم
اون اوایل شرایط کاریم خوب نبود ودرامدم ماهی 5تومن بود وتوی تهران خیلی درامد پایینی بود
میخواستم کاری رو که دوست دارم رو شرو کنم ولی سرمایه نداشتم وواقعا صفر بودم وکاری که میخواستم شروع کنم در کمترین حالت 500تومن سرمایه میخواست وباهر کسی صحبت میکردم میگفتن بدون سرمایه نمیشه
ولی من با فایل هایی که شنیده بودم وسعی کرده بودم که باور کنم وعمل کنم تصمیم گرفتم حرکت کنم وکارمو شروع کردم در اوایل از کسانی که منو میشناختن کار میگرفتم وبعد که رفتم جلو تر با افراد جدیدی اشنا شدم که انها هم به من اعتماد کردن وبه من کار دادن برای فروش و الان به طور میانگین همیشه یک میلیارد از جنس مردم دست منه ومن تونستم به درامد ماهی30تا 50میلیون برسم هنوز نتونستم ثابت نگهش دارم دارامدی که دارمو نوسان دارم
ولی وقتی برمیگردم به روز اولم نگاه میکنم که با سرمایه صفر به درامد رسیدم خیلی ازخودم راضیم وسپاس گذار خداوندم
یک سال پیش این شرایط برای من ارزو بود
امیدوارم شما هم به آن خواسته ای که دارید به راحتی برسید
پای خواسته هاتون بمونید…،❤️
سلام مسعود عزیزم دوست خوبم بهت تبریک میگم که اینقدر ایمان داشتی و روی خودت کار کردی و عمل کردی به آموزش های استاد و تحسینت میکنم دوست خوبم و خداروشکر میکنم که بدون هیچ سرمایه ای به این درآمد رسیدی و واقعا منم همیشه توی ذهنم این درآمد ماهیانه رو از خدا میخواستم و این رو از توی پیامهای شما دیدم و باور میکنم که میشود چون شما و خیلی از دوستان تونستن و من هم میتونم و خیلی در کل خوشحال شدم ازین که به این خود باوری رسیدین
در پناه حق باشید و سلامت و ثروتمند
سلام به دوستان عزیز و استاد نازنین
استاد چقد ذهن منو راجبه خودم باز کردین وقتی داشتین راجبه دوستتون صحبت میکردین من فقط تصویر خودم تو ذهنم میاومد و خاطراتی از جاهایی که کار کردم تو ذهنم مرور شد
درمورد خودم چیزی که میدونم اینه که آدما خیلی راحت بهم اعتماد میکنن و من هیچوقت فکر نمیکردم این یه حُسنه چون اینقد برای خودم بدیهی بود که فکر میکردم شاید درمورد همه آدما صدق میکنه،
اگه بخوام مثالایی از زمانایی که آدما تو کار به راحتی بهم اعتماد کردن بزنم: اولین و کوچکترینش برمیگرده به سه سال پیش قرار بود ادمین یه پیج اینستاگرامی باشم که پیچ پرمخاطبی بود یکی آشناها منو بهش معرفی کرده بود و فقط یه شماره از من بهش داده بود یکم تو واتساپ باهم حرف زدیم و بدون اینکه منو ببینه سریع رمز پیجشو بهم داد و چیز جالبی که گفت، گفت عکس پروفایلتو دیدم چهرت برام قابل اعتماده. و تو تمام مدتی که براش کار میکردم هیچوقت منو از نزدیک ندید
مورد بعدی یه کارخونه بود که کارشون تولید فرش و مبلمان و کالای خواب بود و از کارخونه های معروف شهرمون بودن، اوایل که آگهی استخدامی زدن حدود ۴۰ نفر تو یه گروه بودیم که بصورت تستی براشون دورکاری کار میکردیم و قرار بود بین اون ۴۰تا یه سریا رو انتخاب کنن که باهاشون ادامه همکاری بدن و من انتخاب شدم، بعد از یه مدت رئیس اصلی کارخونه به من زنگ زد و گفت خانم کردگار ما از کار شما خیلی راضی بودیم و دوس داریم با ما بصورت حضوری هم تو دفترمون همکاری داشته باشین خلاصه من یه روز حضوری رفتم که ببینم کارو که باز رئیس کارخونه هم به من اینو گفت: از قیافتون معلومه آدم قابل اعتمادی هستین. وقتی من تو دفترشون شروع به کار کردم به من پیشنهاد دادن که باهاشون قرارداد ۱۵ساله ببندم و گفت یکی از شعبه هاشونو به اتخاب خودم کامل میده در اختیار خودم که مسئولییت کاملش با خودم باشه و گفت حتی توی قراردادم اینو قید میکنه اما من چون خودم یه اهداف دیگه داشتم و دلم نمیخواست برای همیشه واسه کسی کار کنم قبول نکردم چون بشدت روحیه کارآفرینی دارم هرچند اونجا هم اصلا مثل کارمندا باهام برخورد نمیشد سرویس رفت و آمد برام گذاشته بودن که حتی درِ ماشینم خودشون برام باز و بسته میکردن ینی تا این حد برام ارزش و احترام قائل بودن که گاهی فکر میکردم کل این دفتر و دستک مال خودمه اما چون همیشه علاقه داشتم کسب و کاری داشته باشم که صفر تا صدش مال خودم باشه ادامه ندادم حتی روزی که میخواستم باهاشون قطع همکاری کنم کلی پیشنهادای دیگه بهم دادن که هرچی بخوای برات مهیا میکنیم شما فقط بمون چون آدم به درستکاری شما دیگه پیدا نمیکنیم.
خلاصه بعد از این وارد یه شغل دیگه شدم که یه خانم و آقایی بودن که انبار ظروف آشپزخونه داشتن که تموم کاراشون وارداتی و برند بود و یه پیج اینستای پرمخاطب داشتن که کارشونو میذاشتن اونجا قرار بود من کاره تولید محتوا کنم و ادمین پیجشون باشم بعد از یه هفته که با صاحب کار میرفتم انبار واسه تولید محتوا دیگه کلید انبار با گوشیشونو دادن دستم که خودم تنهایی برم انبار و کارارو کنم، آقاهه خیلی حساس بود و به من گفتن افراد زیادی اومده واسه کار ولی ما کاره شمارو پسندیدیم و احساس کردیم با جون و دلتون کار میکنین و فقط رفع تکلیفی نیست و برای ادامه همکاری ازم خواستن که با اعضای خانوادم صحبت کنن و یه چک برای تضمین بذارم پیششون من گفتم خانوادم که هنوز درجریان نیستن و مادرم فکر میکنه من هنوز جای قبلی مشغول به کارم بخاطر همین نمیخوام فعلا چیزی بدونه چک هم که خودم ندارم تو فامیل و آشناهم چون علاقه ندارم از کارام و محل کارم سردربیارن متاسفانه فعلا کسیو ندارم، آقاهه یکم مکث کرد یهو گفت اشکال نداره حالا کارمونو شروع میکنیم ببینیم چی میشه و همون لحظه کلید انبار و گوشیشونو بهم دادن و من از فرداش که کارمو شروع کردم تا روزی که قطع همکاری کردیم (که اونم باز پیشنهادش از طرف خودم بود) هیچگونه چکی ازم گرفته نشد و هیچ تماسی هم با خانوادم نگرفتن
انبارشون فک میکنم حدود ۲۰۰میلیون جنس توش بود و ته یه کوچه بود حتی دوربینم نداشت چون همیشه خودشون میرفتن و هیچوقت اینطوری نبود که کسی دیگه وارد انبارشون بشه اونم تنهایی و یه چیز جالبی که الان یادم اومد این آقا و خانم تو فضای موفقییت انگیزشی و مثبت اندیشی و اینا بودن و حتی استاد رو هم میشناختن اما خب اینجوری نبود که خیلی مباحث استاد رو پیگیری کنن. خانومه گفت زمانی که همسرم آگهی گذاشت تو دیوار واسه استخدام گفت خدا یه فرد مناسب سرراهمون قرار میده و خدا شمارو قرار داد، خیلی این طرز فکرشون راجبه خودم برام جالب بود.
من به هرکی میگفتم با این شرایط کار میکنم میگفتن امکان نداره به این راحتی بهت اعتماد کرده باشن حتما زیرنظر دارنت، اما من متوجه اعتمادشون به خودم بودم.
ولی با همه اینا وقتی استاد تو فایل گفت سرمایه اصلیتون واسه شروع کسب و کار چیه من همونجا استپ کردم کردم و تو دفترم هرچی به ذهنم اومد نوشتم اما فکر میکنین چه چیزایی نوشتم؟ فقط درمورد میزان نقدینگیم و یه کوچولو مهارتام نوشتم و بحث درستکاریم به ذهنمم خطور نکرد ینی هرچیزی نوشتم جز این البته از شما چه پنهون تو مثال شغلایی که زدم مهارت و تجربه آنچنانی هم نداشتم مثلا تو اون شغلم تو کارخونه اولین بارم بود که برای معرفی کالا میرفتم جلو دوربین اونم به اصرار خوده صاحب کار رفتم تا قبل از اون تجربشو نداشتم و خیلی مهارتمم بالا نبود اما خودشون وقت میذاشتن و بهم نشون میدادن یا مثلا تو کاره انبار اولین بارم بود که ایده میذاشتم و تولید محتوا میکردم حتی گاهی فیلم و عکسام تار میشد یا الگوریتم اینستارو زیاد بلد نبودم اما برای آموزشم وقت میذاشتن و اجازه میدادن با آزمون و خطا بیام بالا یعنی یه جورایی بواسطه اون اعتماد و درستکاریم داشتن روم سرمایه گذاری میکردن البته که منم با جون و دل وقت میذاشتم برای بالا بردن دانش و مهارتم
ولی من تو تمرین این فایل هرگز رو این خصلتم حسابی باز نکردم اما وقتی ادامه فایلو گوش کردم و حرفای استاد راجبه سرمایههای اصلی شنیدم انگار برق منو گرفت اصلا این روحیهام رو به حساب سرمایهام نذاشته بودم و اصلا فکر نمیکردم تا این حد عامل مهم و پیشبرندهای باشه
مرسی استاد که این فایلو گذاشتین و سرمایههای وجودیمو به یادم آوردین سرمایهای که مهمتر و ارزشمندتر از هر عامل دیگهایه.
بنام خدایی که بشـــــدت کافیست
ســـــــلام😘
اول از همه یه تشکر ویژه از مریم جان شایسته برای مثل همیشه سوالات و ایده های خوبی که در نهایت منجر به تهیه چنین فایل های بـــــــــــی نهایت ارزشمندی میشه که همین خودش بدون شک یکی از مـــــهم ترین سرمایه های خود مریم جون هست که یکی از سپاسگزاری های هر روز من شدن در کنار وجود استاد عزیزم
اما جواب من:
مهم ترین سرمایه انسانی من توانایی برقراری عالی ارتباط، درست کاری ام و تلاش برای رشد بطوری که دسوت دارم همیشه بهتر از دیروزم باشه و نه اینکه متوقف بشم و توانایی دیدن نکات مثبت در هر چیزی هست تقریبا که مخصوصا اولی و سومی رو من با کار کردن روی خودم در خودم ایجاد کردم یعنی اصلا وجود حقیقی در من نداشتن و البته که دومی هم که درستکاری هست و داشتم هم اصلا اهمیتی و ارزشی برای اون قائل نبودم
من الان بعنوان مسئول روابط عمومی در دو جا و چند روزی هم هست یک مجموعه سومی هم بهم پیشنهاد داد و شروع کردم باهاشون کار کردن در حالی که تا دو سال پیش اصلا من چیزی از روابط عمومی و فعالیت هایی که در اون میشه انجام داد نمی دونستم و همین اومدن من در این بخش بواسطه سرمایه های انسانی من اتفاق افتاد که من بخاطر درست کاری، تلاشگر بودنم که باعث شد قبل این در مجموعه های مختلفی کار کنم اونم در فرهنگی که تقریبا آدما انتظار دارند کسی دیگه (پدری، عمویی، دایی ای و ….) واسشون واسطه بشه من بواسطه همین سرمایه های انسانی ام جاهای بزرگی کار کردم اونم در بخش هایی که قبلش حتی جرأت فکر کردن بهشون رو نداشتم مثل خبرنگاری که اساس اون ارتباط برقرار کردن هست درحالی که من شهره فامیل و دوست و آشنا و غریبه بودم در خجالتی بودن و خیلی ها مثل مثلا هم کلاسی های دانشگاهی ام همیشه میگفتن آخه تو چطوری اونجا رفتی آخه تو چطوری با فلان آدما ارتباط داری؟ چطوری؟ و قبلا خودم هم جواب درستی نداشتم، من فقط تلاش میکردم و این خواستنه برای رشد تو وجودم بود حتی با اینکه اطرافم الگوی درست و حسابی ازش نداشتم ولی همین خواستنه باعث شد به الگوی درست هم برسم که الان هم اینجام، خلاصه حضور الانم در بخش روابط عمومی یکی از سه مجموعه ای که کار میکنم که بزرگتر از دو تای دیگه هست که بزرگترین سازمان ورزشی در هر استانی هست هستم و قبلش هم تو یک مجموعه ای ورزشی دیگه اما در قالب کوچیک تر بودم و همه این ها همونطور که گفتم، سرمایه های انسانی ام باعث شد الان داشته باشم، تو هر مجموعه ای بودم سعی میکردم نهایت تلاشم رو بزارم و با صداقت کار کنم و واقعا هم لذت می بردم وقتی هر بار بهتر انجام می دادم مثلا تو پایگاه خبری ورزشی فعالیت میکردم اصلا هیچی از سایت بلد نبودم ولی وقتی یکی از مسئولان سایت شدم برای گذاشتن اخبار ورزشی، اینقدر که با لذت انجام می دادم که به یه نکاتی هدایت میشدم که حتی مدیر مجموعه هم انجام نیم داد و همین باعث قشنگ تر شدن اون بخش میشد و همین رو میرفتم به همکارم هم میگفتم اونم انجام بده و همین دقیقا همین سرمایه انسانی ام باعث شد مدیر این بخش وقتی برای یک مجموعه بزرگتر از این پایگاه خبری ورزشی خواستن کسی رو معرفی کنه من رو معرفی کرد و باز وقتی وارد این مجموعه شدم باز هم تمام تلاشم رو میکردم و کارهایی انجام دادم که قبل من تو این مجموعه انجام نشده بود در بخش روابط عمومی و چون انجام نشده بود اصلا مدیر اون از من هم نمی خواست ولی من خودم سعی دوست داشتم هر چی دارم بزارم با اینکه با انتقاد خیلی از دوستانم مواجه میشدم که زینب دیگه ایـــــــــــنقدر کار خوب اینحا انجام نده اونا که چیز زیادی بهت نمیدن ایــــــــقدر وقت و انرژی نزار اینقــــــدر هر چی داری و بلدی رو نکن، درحالی که من حس خـــــــیلی خوبی داشتم از انجام اونا و اصلا خیلی از کارهایی که انجام دادم قبلش من بلدشون نبودم انجامشون نداده بودم ولی همین حسی که دارم همین سرمایه های انسانی ام که ناآگاهانه داشتم رشدشون میدادم تو وجودم باعث شده بود ایده های بهتر بهم الهام بشه که الان با این فایل من چـــــــــقدر خدا رو شکر میکنم که تازه نمـــــی دونستم و با رشد سرمایه های انسانی ام چــــــــقدر باعث اتفاقات خوب و ایده های خوب و بیشتر شدن مدار مالی ام شده حــــــالا که با این فایل فهمیدم چـــــــه اتفاقات بـــــــی نظیری قراره واسم بیفته 😍 خدایا شـــــــــکرت، استاد عزیزم و مریم جان روی ماه شما رو می بوسم😘
استاد منم دیگه کم کم مثل سالهای قبل شما دارم بوی پول و ثروت رو حس میکنم، الان خودم رو خــــــیلی ارزشمند میدونم، مجموعه سومی که باهاشون شروع کردم کار کردن درحالی که یک هفته نشده کارم رو شروع کردم باهاشون پول من رو پیشاپیش دادن درحالی که کسانی هستن باهاشون خــــــــیلی قبل تر من و به قولی از خانواده اون رشته ورزشی هستن هنوز هیچ پولی بهشون ندادن یا مجموعه دومی که هستم 😂 هم همینطور مثلا تا چند ماه پیش بهشون گغته بودم هر 6 ماه بهم بدید گفتن چشم ولی یک ماه پیش بهشون گفتم میخوام از این به بعد هر دو ماه بهم بدید گفتن چشم و دو روز بعدش واسم واریز کرد درحالی که بازم کسانی هستن که سالها تو این رشته هستن و کلی از جیب خودشون هم خرج کردن ولی هنوز بهشون چیزی داده نشده، یا مثلا یک هفته پیش یک جلسه ای بود که مسئولین روابط عمومی های تمام هیأت های ورزشی استان بودن همه شون می نالیدن از اینکه از جیب خرج میکنند ولی برای من عجیب بود، شاید مبلغه هنوز بزرگ نباشه البته بماند تو همین دو تا از سه مجموعه هایی که کار میکنم همین مبلغی که الان برای من کم هست برای یه عده ای زیاده چون نصف اونم نمی گیرن ولی من خدا رو شکر میکنم که بواسطه رشد سرمایه های انسانی ام تونستم سرمایه تخصصی برای خودم ایجاد کنم و میخوام از این به بعد هم با مطالعه و سرچ بیشتر در این حوزه روابط عمومی باعث کارایی بیشتر در کارهایی که ارائه میکنم بشم و البته که همزمان و هر روز و هر لحظه حواسم به رشد سرمایه های انسانی ام هم باشه که اینا مـــــــــهم ترین سرمایههای من هستن چون همین سرمایه های انسانی من مثل توانایی برقراری ارتباط، درست کاری ام، خوش خلقی ام، توانایی دیدن نکات مثبت و همینطور سپاسگذار بودنم باعث اتفاقای فوق العاده واسم شده پس با وجود همین ها و رشدشون بازم کـــــــــلی اتفاقای خوب بزرگتر تو حوزه مالی و تــــمام حوزه های دیگه واسم میفته😍💃 خدایا شــــــکرت
هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه خدای وهاب
سلام
.
.
من قبلا هم کامنت های شما رو زیاد خوندم همش تاثیر گذار و مثبت بوده برای من و چقدر تحسینتون کردم که اینکار رو انجام دادید و چقدر خوب داربد پیشرفت میکنید و پول میسازید و از خیلی دختر هایی که توی جامعه میبینم بسیار مقتدر تر و مستقل تر هستید و چقدر عزت نفس دارید که دارید راجب شخصیت های مثبت خودتون مینویسید امیدوارم در پناه الله یتا شاد و سربلند و پیروز باشید
درود برشما استاد عزیزم
من چند روزی هست که دارمروی عزت و ارزشم کار میکنم ک این نعمتی کخداوند بهمداده رو بهترین استفاده ازش بکنم ک بتونم فقط روی خدا حساب باز کنم واحساس نیاز به هیچکس دیگه نداشته باشم اما این چند روز متوجه میشم خیلی ارزش و عزت همسرم داره زیر سوال میره یجورایی انگار با وجود اینکه خودش همه کاره و صاحب کار هست اما دیگران ارزشی براش قایل نیستند و این منو اذیت میکرد با خودممیگفتمچرا خودش رو داره بی ارزش میدونه و قدر خودش رو نمیدونه و یجورایی فکر میکردم وقتی اون داره بی ارزش میشه عزتش زیر سوال میره با رفتاری ک دیگران باهاش دارن انگار ارزش و عزت من همداره زیر سوال میره و ذهنم درگیر اینموضوع بود کچرا الان کمن دارمروی خودمکار میکنم این موضوع ارزش و عزت در همسرم داره کمرنگمیشه و من دارماذیت میشم گفتم خدایا خودت هدایتم کن من نمیدونم چکار کنم اومدمداخل سایت و هدایت شدم به فایل شما و اون جمله ای ک با تاکید تکرار کردید جواب سوالم بود ک گفتید ایمان اوردید استقامت کنید یعنی جا نزنم و به این راهمادامه بدم تمرکز بزارم روی بالا بردن ارزش و عزت خودم کاری نداشته باشم ک همسرم ایا اون ویژگیی رو داره یا نه اینجاست ک باید تو با ایمان و استقامت ادامه بدی گول نجواهای شیطان رو نخوری ک بگی نه پس جواب نمیده اوضاع داره بدتر میشه نه این یعنی من ارزش و عزت خودم رو باور ندارم که فکر میکنم ارزش و عزت من وابسته به ارزش و عزت همسرم داره سرمایه اصلی من عزت و ارزش منه و بازپیش رفتمجواب سوالمرو واضح تر گرفتم ک شما با تاکید گفتید
همینکه من فکر کنم سرمایه ی من کجا بزارم ک برای من کار کنه باعث میشه که منحرف بشی از اصل این جمله جواب منو داد یعنی همینکه من فکر کنم ارزش و عزت من بستگی به میزان ارزش و عزت همسر من داره این یعنی من دارم منحرف میشم از اصل سرمایه ای که خدا در وجودم قرار داده بنام ارزش و عزت که من رو اشرف مخلوقات کرده پس من باید روی خودم کار کنم گارد نگیرم ک چرا اون تغییر نمیکنه اورا قضاوت نکنم انتقاد نکنم ازش تا ارزش و عزت خودم حفظ بشه و بتونم بیشتر دراین زمینه رشد کنم و مهارت های بیشتری کسب کنم تجربه های بیشتری رو داشته باشم گول نجواهای شیطان رو نخورم فقط و فقط روی خودمکار کنم من مسئول تغییر دادن همسرمنیستم و ویژگی رفتاری او هیچ تاثیری نمیتونه در عزتمندی من داشته باشه ک اتفاقا اگر فکر کنم تاثیر داره این یعنی من ارزش خودم رو نشناختم به خودم و توانایی هام باور ندارم اما خداراشکر همه چیز منم من که به لطف الله از این سرمایه ای کخداوند بهم داده باید بهترین استفاده رو بکنم روی خودم کار کنم تا پیشرفت کنم من که تغییر بکنم او هم تغییر میکنه جهان اطرافم هم تغییر میکنه و به مداری هدایت میشم ک پر هست از انسان هایی ک با ارزش و عزتمند هستند و این یعنی همان اعتماد به خود همون توکل همون ایمان ک دیگه وابستگی ندارم به کسی و رها کنم و بزارم خداوند کار خودش رو انجام بده من فقط باید روی خودم کار کنم و نباید بزارمذهنم پرت بشه به فرع و از اصل منحرف نشم
الهی شکرت بخاطر هدایتت ؛درست به موقع
خدایا شکرت ک من رو هدایت کردی به این آگاهی پر از نعمت
اهدنا اصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم اره این آگاهی هم نعمته که اگر از این آگاهی ک امشب به من دادی بهترین استفاده رو بکنم و مصمم و با اراده ادامه بدم بیشتر و بیشتر من را به راه کسانی ک به ان ها نعمت داده ای در همه زمینه ها هدایت میکنی
الهی همه ی ما را به راه راست به راه کسانی ک به انها نعمت داده ای هدایت کن ک این نعمات میتونه همان سرمایه ی اصلی ما برای رسیدن به تمام خواسته هامون باشه
قلبتان پر از وحی الهی و ذهنتان پر از باورهای توحیدی و زبانتان پر باشه از حرف های خدا
خداوند یار و نگهدارتان
سلام به همه
امان از این ذهن فراموشکار، من کار امروزم رو دقیقا مدیون سرمایه صداقت هستم سه سال پیش من یک کارشناس ساده آی تی بودم در یک شرکت بزرگ پخش، و با اینکه تمام بار کار تیم مون روی دوش من بود ولی اصلا و ابدا دیده نمیشدم و هر وقت درباره افزایش حقوق صحبت میکردم حواله می شدم به یه زمان و وقت بهتر و همین باعث شد که بعد از هفت سال از این شرکت جدا بشم ،تمام سه سال گذشته با عباسمنش گذشت و تمام تمرکزم روی رشد شخصیم بود
من دیگه اون آدم سابق نبودم دنیام بزرگتر شده بود، همه اش دنبال ایجاد چالشهای بزرگتر بودم برعکس قبل که از هر تجربه جدیدی فراری بودم و به نوعی فکر میکردم آرامش در سکون و نگه داشتن داشته هامه
اما وقتی تو رشد میکنی دنیات بزرگتر میشه و ترسهات کمتر، من رشد کردم و رشد کردم و سال گذشته در چنین روزهایی به لطف آموزه های استاد در دوره 12 قدم از کاری که تازه یکسال بود واردش شده بودم و علاقه ای بهش نداشتم اومدم بیرون، و خدا با بزرگی خودش و با یه سناریو زیبا و قشنگ و با شکوه هر چه تمامتر من رو به شرکت قبلی که سه سال پیش کار میکردم هدایت کرد دقیقا مصداق تعز من تشا
اما این بار به عنوان رئیس نرم افزار، اما این بار اونها بودن که با هزار التماس به سمت من اومدن، اونها بودن که حقوق سه برابر کار قبلیم که شجاعت به خرج داده بودم و ازش بیرون اومده بودم به من دادن و توی جلسه اولیه ای که باهاشون داشتم تنها تقاضاشون از من این بود که تو بیا و فقط نظارت کن به تیم، اصلا نمی خوایم کار هم بکنی فقط میخوایم کسی بالای سر تیم باشه که بهش اطمینان داشته باشیم و همه اینها به خاطر عدم صداقت نفر قبلی بود و دزدی ها و اختلاسهایی که در شرکت انجام شده بود
این بار اونها خریدار صداقت و یکرنگی من بودن و منی که با باورهای قبلیم به شدت از پذیرفتن مسئولیت و مدیریت فراری بودم و همیشه با خودم میگفتم مدیریت، اونم مدیریت آی تی چنین مجموعه ای یعنی دردسر، این بار با آموزه های جدیدی که از عباسمنش یاد گرفته بودم پذیرفتم، چون عباسمنش بهم گفته بود تو برو جلو، خدا هست و از طریق دستهاش کمکت میکنه هدایتت میکنه و خدا هم بود همواره بود ولی باز امان از ذهن فراموشکار که باعث میشه یادت بره چی شد؟ چه جوری شد؟ ریشه قضیه چی بود
بی خود نیست که عباسمنش همه اش تاکید میکنه به گرفتن عکس قبل از عمل، به گذاشتن نشونه و ردپا، که وقتی برمیگردی عقب بدونی که کجا بودی و مسیر چطور بود و حالا کجایی و چقدر مسیر زیباتر و آسونتر و راحتتر شده
خدایا خودت هدایتم کن که همواره و همیشه نعمتهام رو ببینم و برام عادی نشن
سلام
دوست عزیزم
لذت بردم از متن زیبا تون
و اون صداقت و درستکاری که داشتین
و اون اعتماد به نفس که تونستین از اون شرکت برین بیرون
و تمام این ها نشونه ردپا های آموزه های استاد عباسمنش هستش
خدایا شکر که الان در موقعیت خوبی هستین
منم بعد ۲ سال کار کردن در جایی به خاطر همین حقوق کم اومدم بیرون و توکلم به خداست چون در اون ۲ سال تمام تلاشم رو کردم از لحاظ درست کاری و صداقتم و الان وجدانم راحته چون خیلی خیلی موقعیت بود که تونستم جلوی نجوا های شیطان را بگیرم
و مطمنا میتونم با سرمایه صداقت و درست کاریم موفق بشم
🙏🙏🙏
سلام
الان که کامنت شما رو خوندم یاد حرف خودم افتادم که دقیقا مشابه تاکیدات استاد بود
روزی که مراسم معارفه من در سمت جدید بود خطاب به نیروهام گفتم صداقت مثل بذری میمونه که تو امروز میکاری ولی نمی دونی کی جوونه میزنه ولی مطمئن باشید قطعا یه روز ریشه میکنه و از زیر خاک میاد بیرون
سلام استاد عزیزم سلام خاله مریم همیشه ایستاده برای ندای حق و سلام دوستان عزیز
واقعا کسی اگر این فایل که محتواش بسیار گرانبها هست رو عمل کنه بهش ، اونوقت دیگه چه ترسی داره از کمبود چه حزنی داره. این فایل ارزشش چند میلیون هست ولی شما چقدر راحت ، اینقدر که پر شدید و باور فراوانی شما رو احاطه کرده ، نه تنها الان بلکه سالهای ساله دارید فایلهای رایگان پر میکنید و با عشق به مخاطبتون هدیه میدید و به خاطر همین انفاقی که میکنید ، خدا صدها هزاران بار بیشتر رو وارد زندگیتون کرده و میکنه. انفاقی که نه منتی توش هست نه آزاری و با عشق دوست دارید چیزی که خودتون درک کردید ، رو افراد هم مدار درک کن ، حتی شده به رایگان فایلی بزارید چون اینم از همون صداقت و درستکاری و این هست که نمیتونید اینکارو نکنید.
استاد من چند وقته به طرز شدیدی تمرکز گذاشتم روی بهبود باورهام ، خصوصا تمرکزی دارم روی باورهای ثروت کار میکنم ، روی باورهای توحیدی کار میکنم و تمرکز گذاشتم تا مهارتهای خودم در فوتبال رو هم در کنار کار روی باورهام افزایش بدم و از صبح که بلند میشم ، تجسم اهداف کوتاه مدتی که دارم با حس خوب رو انجام میدم ، اولین کاری که هرروز میکنم بعد بیداری ، خوندن قرآن هست برای تقویت باورهای توحیدیم که استاد میدونید که با آدم چه میکنه قرآن ، از وقتی شروع کردم از اول با جدیت قرآن رو خوندن و تعهد دادم برای اینکار ، اینقدر به قول قرآن قلبم محکم شده که حد نداره ، هیچوقت شاید اینقدر قلب جسور و محکم و بدون ترس و نگرانی تا این حد نداشتم. با اینکه هنوز تازه رسیدم سوره آل عمران آیه ۸۰ که اول قرآن هست و هنوز آنچنان جلو نرفتم ولی همین آیات خدا تا به همین الان از من آدم دیگه ای ساخته ، تصمیماتی گرفتم که در راستای خواستم غیر منطقی ترین تصمیمی بود که میشد گرفت از نظر عقل ولی وقتی نشانه های الهی رو دیدم ، گفتم اگر به این نشانه کافر بشم ، منم مثل بنی اسرائیل که بلا سر خودشون آوردن به خاطر کافر شدن به نشانه های الهی ، بدبخت میشم و یاد حرف شما افتادم که گفتید اکثرا هدایت های خدا غیر منطقیه چون از قلب میاد. میشینم بیشتر قرآن میخونم ، تفسیر کمتر میخونم ولی گاهی که هدایت میشم به خوندن خصوصا در سوره بقره ، اصلا دیوانه میشم از حجم هدایت رب ، میرم ریشه کلمات رو بررسی میکنم و سعی میکنم اصل آیات رو بفهمم.
کلی کارهای در راستای خواسته هام هرروز انجام میدم و کلا تمرکزم روی هدفهام و تغییر باورهام هست. من یه متنی رو شروع کردم به نوشتن در مورد باور فراوانی که قصدم این بود و هست که در جلسه ۳ راهنمای عملی برای تمرینش قرار بدم ، بعد از خدا هدایت خواستم اول متن که ان شاءالله خودش هدایتگر من خواهد بود برای نوشتن متنی که گره از همه چی باز میکنه و منو به باور قوی تری از باور فراوانی میرسونه و قلبم رو مطمئن تر به بینهایت بودن همه چی و قدمم رو استوارتر برای حرکت در مسیر علاقم و انجام ایده های خداوند .
وقتی شروع میکردم به نوشتن ، دیگه خودم نبودم ، همینطور نوشته میشد ، مثالها میامد ، چیزایی که باید بنویسم ، هربار که میرفتم باز با همین دعا شروع میکردم و باز به دری جدید از آگاهی برمیخوردم که همینطور قلمم ناخودآگاه مینوشت و اینقدر این متن زیبا شد و باعث شد که کلی از ترمزهام روشون کار بشه و ترمزهای خودم که علت نبود نتایج بودن رو پیدا کنم که اسمش رو گذاشتم دوره ثروت من. گفتم من تا وقتی دوره روانشناسی ثروت ۱ رو بخرم این دوره ای هست که باید روش کار کنم تا در بحث مالی رشد کنم بعلاوه فایلهای رایگان استاد. و استاد شما که امروز تو این فایل صحبت کردید ، دیدم تمام چیزهایی که شما صحبت کردید رو خدا توی این متن هدایتم کرده و صحبتهای شما تاییدی شد بر این متن من و گفتم ببین تو داشتی با جدیت دنبال بهبود باورهای ثروت خودت بودی و به اینها هدایت شدی و حالا استاد یه فایلی گذاشته که داره در مورد همینها صحبت میکنه. حتی فایل قبل هم همینطور بود که هنوز فرصت نکردم برم کامنت برای اون بزارم و تازه خودم ترمزهام رو کشف کردم و به عنوان تمرین باید برم بنویسم. خیلی جالبه که حتی در مورد موضوع سرمایه ، خداوند به طور دقیق هدایتم کرده بود و توی نوشته هام آورده بود و منو به این نتیجه مجددا رسوند که سرمایه منم ، حتی در مورد سرمایه صداقت و درستکاری هم خداوند هدایتم کرد به فایل صوتی تجربیات حمید که از دوستای شما بوده و تو گروه تحقیقاتی گذاشتید که توضیح داد چطور درآمدش رو ۳ برابر کرد. با فایل حمید خدا غیر مستقیم و مستقیم بهم گفت که تو نیازی به سرمایه اولیه نداری و مهمترین سرمایه تو ، همون تخصص ، ایمان و توکل و دل بریدن از کار قبلی و همچنین بصورت غیر مستقیم گفت که ارتباطات خوب تو و حسن نیتت در برخورد با مردم همه کار برات میکنه. اونجا اینو نفهمیدم ولی حالا کامل متوجهش شدم.
منم خودم آدمی هستم که توی کارم ، به هیچ عنوان کم نمیزارم ، همیشه با تمام وجودم فعالیت میکنم ، صداقت کاری دارم واقعا. واقعا آدم امینی هستم ، اگر کسی حرفی بهم بزنه و بگه اینو به کسی نگو یا حتی اگرم نگه نگو ، بازهم من رازدار اون فرد میمونم و اگر چیزی بهم سپرده بشه ، با نهایت توان در حفظش میکوشم. ولی هیچوقت به این ویژگیهای شخصیتی به این شکل نگاه نکرده بودم که اینا هم میتونن برای من پول بسازن. در حقیقت اینا منبع اصلی پولسازی من در کنار باورهای قدرتمند کننده ثروت و بحث تخصص توی کارم هست. این شد باز دری از آگاهی که بیام روی این جنبه هم روی خودم کار کنم. توی دنیای حرفه ای فوتبال هم میشه دید که افرادی که ویژگیهای شخصیتی درستی مثل صداقت و درستکاری و گذاشتن تمام وجود در کار ، ارتباطات خوب با همه ، توانایی رهبری و از اون طرف توانایی های تخصصی در کارشون دارن مثل مسی ، مثل زیدان ، مثل رونالدو و مارادونا و … اگر در پایین ترین لول ها هم بودن ، بعدش همین ویژگیهای شخصیتی و همین مهارتها ، اونا رو به عرش برده. من تو متن خودمم نوشتم در مورد مسی که آماری بود از پاری سن ژرمن و مسی و ارتباطش با حرفای استاد اینه که یه نفر مثل مسی ، فقط از فروش پیراهنش ، نزدیک به ۱ میلیون دلار ، پول میسازن و دیگه بیش از حد هم پیراهن برای فروشش تولید میشه و قراردادهای دیگه ای که فقط به واسطه حضور مسی بسته شد و پی اس جی رو از لحاظ سود منفجر کرد ، خب وقتی داره همچین گسترشی در جهان ایجاد میکنه ، معلومه پی اس جی حاضره هر مقدار پول بهش بپردازه. حالا چرا اینقدر مسی رو افراد دوست دارن؟ دقیقا ، همون ویژگیهای شخصیتی عالی و همون مهارتهای درجه یک ، که خیلی وقتا اینطوری خودش رو نشون داده که مسی یه موقعیت خوبی داشته تو بازی ولی خودش گل نزده و پاس گل داده و این ویژگی شخصیتیش محبوبش کرده که از باور فراوانی میاد و از پر شدن از خواستش.
حالا میخوام به قسمتی که استاد در مورد اینکه منبع پولسازی باید خودمون باشیم نه بیرون صحبت کنم و قسمتی از متنی که خدا طی چندین روز گفت و نوشتم و نوشتم و هنوزم ادامه داره رو ، بزارم اینجا.
پول همیشه سمت آدمی که لیاقت خودش رو باور داره میره پس باور به لیاقت خودت به نعمتهای خدا از جمله پول و باورت به فراوانی جهان رو ، با حرکت پر قدرتت در مسیر علاقت و تمرکز ۱۰۰ درصد نشون بده و اونوقت خدا اینقدر از جاهای مختلف پول و رزق وارد زندگیت میکنه که بی نیاز بشی مثل محمد مومنی ، خداداد عزیزی ، کانته ، جیمی واردی ، صلاح و مانه و …
قسمت دوم که میگه : فرصتها برای کسب و ساختن ثروت بینهایت زیاده و هرروزم بیشتر و بیشتر میشه هم منطق اینه که ثروت سراغ فردی میره که داره مسئله حل میکنه. نکته مهم اینه که ما باید همیشه خالق پول باشیم ، درسته ما خالق پول باشیم. اینکه از بورس یا جای دیگه پولمون یا سرمایمون بیشتر بشه ، ایرادی نداره یا شایدم داره ( اینجا یه لحظه شک کردم ) چون من امروز توضیحات ربا رو که از سوره بقره خوندم ، دیدم وامهای بانکی تماما در دسته بندی ربا قرار میگیرن و و این مورد هم خیلی شبیه رباست چون پولی داریم میدیم به جایی که سود کنیم ، البته تفاوتش اینه که اینجا دیگه چه سود باشه چه ضرر ، وظیفه کسی که پول رو دریافت کرده این نیست که پول ما رو بعلاوه سود بهمون برگردونه و بازم که دقت میکنم میبینم رگه های ربا توش هست چون بالاخره کسانی که ربا خواری میکنن هم ممکنه طرفی که بهش پول دادن بزاره بره و دست ربا دهنده بهش نرسه و اینجا هم همینه و پولی که میزاری ممکنه برنگرده و حتی ضرر کنی. خیلی جالبه تفسیر قرآن و مثال قرآن از ربا دهنده. میگه : “کسانى که ربا مىخورند، بر نمىخیزند مگر مانند کسى که بر اثر تماس شیطان با او دیوانه شده” و نمىتواند تعادل خود را حفظ کند( اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ اَلرِّبٰا لاٰ یَقُومُونَ إِلاّٰ کَمٰا یَقُومُ اَلَّذِی یَتَخَبَّطُهُ اَلشَّیْطٰانُ مِنَ اَلْمَسِّ )
واقعا هم همینه چون اون استرسی که کسی که ربا میده و ربا میگیره ، داره باعث دیوانگی و عدم تعادل فرد چه روحی و چه جسمی میشه
کل آیه رو میزارم خیلی زیباست
بقره ۲۷۵ :
ٱلَّذِینَ یَأۡکُلُونَ ٱلرِّبَوٰاْ لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ ٱلَّذِی یَتَخَبَّطُهُ ٱلشَّیۡطَٰنُ مِنَ ٱلۡمَسِّۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡبَیۡعُ مِثۡلُ ٱلرِّبَوٰاْۗ وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْۚ فَمَن جَآءَهُۥ مَوۡعِظَهٞ مِّن رَّبِّهِۦ فَٱنتَهَىٰ فَلَهُۥ مَا سَلَفَ وَأَمۡرُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِۖ وَمَنۡ عَادَ فَأُوْلَـٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ
ترجمه: رباخواران برنمى خیزند مگر چونان کسى که وسوسۀ شیطان او را دیوانه کرده باشد، این به کیفر آن است که گفتند «داد و ستد مانند رباست » خدا داد و ستد را حلال و ربا را حرام کرده است اگر کسى هشدار الهى را دریابد و خوددارى کند سودهاى فراهم آمدۀ در گذشته از آن اوست و کارش با خداست، و آنان که تکرار کنند از دوزخیانند و در آن جاودان بمانند.»
آیات بعدی هم گفته میشه که اگر اون سود رو هم بزارن کنار ، براشون بهتره و کسی که اینکارو نکنه به جنگ با خدا و رسولش برخواسته ولی اگر توبه کنند اصل سرمایه از آن خودشون هست و میگه نه ستمکاره باشید نه ستم کش.
یعنی با توجه به این آیه میشه فهمید چیزی که درسته داد و ستد هست یعنی یه چیزی بدی ، حالا مهارت هست ، کالا هست هرچی هست و یه چیزی یا پولی دریافت کنی. که از واژه بیع استفاده میشه ولی ربا کاملا متفاوته.
اگر برید سرچ کنید ربا یعنی چی و ویکیپدیا رو بخونید و تاریخچه ربا ، خیلی نکات آگاهی دهنده داره که میفهمیم چرا ربا بده و الآنم داریم میبینیم که آدمای دور و بر خودمون هم به واسطه همین وامهای بانکی دارن چه زندگی سختی رو برای خودشون درست میکنن که همش در حال دویدن هستن و هیچ لذتی نمیبرن و دارن میدوئن تا قسطاشون رو بدن.
با تمام این حرفا پس آدم به این نتیجه میرسه که دنبال هیچ سودی روی پول نباشه و به توانمندی خودش و قدرت خدا و فراوانی جهانش باور داشته باشه و به قدرتی که خدا بهش داده و پول بسازه. چون در بهترین حالت حتی اگر کسی مثلا با خرید دلار ، سود کرده و حتی استرسی هم نداشته و پولش چند برابر شده ، با این حالت خوبش هم ، من با توجه به قانون میگم که خیلی بهتره که آدم خودش اون پول رو بسازه چون تکامل ذهنی بهتر طی میشه و رشدها خیلی بهتر و سریع تره و دفعه بعد طرف به خودش میگه من این پول رو از توانمندی خودم به لطف و فضل خدای رزاق و وهاب ساختم ، پس دفعه بعد دوباره اون عدد رو تکرار میکنه و سریع تر تو مداری که هست به ثبات میرسه و میره مدار بعدی تا اینکه سود بگیره و بعد باز بخواد خودش پول بسازه و مسیرش یکم دورتر میشه از مسیر اصلی. تازه اگر اون سود روی پول ، زیر زبونش مزه نکنه و نخواد ادامه بده این مسیر رو. مثل خیلیا که اینکارو کردن و همیشه زندگی سختی دارن چون هیچوقت به ثروتی نرسیدن که منبعش درون خودشون باشه و همیشه محتاج بیرون بودن و یه جورایی دستشون رو کوتاه میکرده از قدرتی که درون خودشون دارن و توانمندی های بالقوه ای که میتونسته بالفعل بشه با تمرکز در مسیر درست. در مورد وام های بانکی که افراد میگیرن هم همینه که لحظه اول شیرینه براشون و کلی پول میاد که میتونن کارهای بزرگی باهاش انجام بدن ولی بلایی که سر خودشون میارن رو نمیبینن و چون از اون طرف به فراوانی و فضل خدای رزاق و وهاب باور ندارن ، دوباره با اون همه نشانه ، شیرینی میکنه زیر زبونشون وام بانکی و دوباره تو سیکل معیوب میافتن. حتی آدم وقتی خدا رو باور میکنه نباید اصلا دنبال حتی وام بدون بهره و یا قرض کردن از کسی باشه چون اونم به آدم استرس میده و به انسان ضررهایی وارد میکنه.
در بحث تکامل هم گفتیم ثبات در مدار رو دور میشن ازش ، افرادی که ربا میخورن ، خیلی جالبه که اونایی که قرآن مثالش رو زد هم گفت یتخبطه الشیطان من المس که ریشه واژه اول خبط میشه به معنی ضرب شدید و کلا به معنای ضرب زدن و ریشه کلمه سوم یعنی مس ، مسس هست که به معنی دست زدن ، رسیدن و یافتن است که مس نظیر لمس است با این تفاوت که در لمس احساس هست. و اصل مس چسبیدن و شدت جمع است.
با این معانی میشه گفت ، کسانی که ربا میخورن بلند نمیشن مگر مانند کسانی که بلند میشن و شیطان ضربتی سخت به آنها وارد کرده که به خاطر چسبیدن و اون حرصی هست که بخاطر رسیدن و دست یافتن به مثلا پول داشتن. پس کسی که به این حالات دچار میشه ، ثبات و تکامل رو از دست میده چون محتاجه و چسبیده به خواستش و فکر میکنه تنها راه رسیدن به خواستش حالا پول باشه مثلا ، اینه که ربا دهنده باشه و کسی که ربا میگیره هم فکر میکنه تنها راه رسیدن به پول مثلا ، گرفتن این پول یا وامه و اونم ایمانش ضعیفه.
و اینم بهتره بدونید که قبل این آیات خدا مفصلا در مورد انفاق صحبت کرد و تو آیات ربا هم خدا میگه خدا ربا را نابود میگرداند و صدقات را افزایش میدهد چون انفاق یعنی ایمان داشتن به خدایی که میدهد و قدرت داده به ما و منبع رزق و روزی ما هست و از فضل و وهابیتش به ما میدهد و ما قسمتی از خیر یا رزق یا پولمون رو میبخشیم با نیت و باور به مغفرت و فزونی فرمانروای عالم و به این شکل کمک کردن به خودمون که خدا گفته اون چیزی که میبخشید باید چه شرایطی داشته باشه و وقتی بخشیدید ، چند برابر برمیگرده به زندگیتون چون این قانونه جهانه.
ولی ربا برعکس اینا هست و ربا دهنده با این نیت ربا میده که پولش رو یه آدم چند برابر کنه نه خدا و این شرک هست و چسبیده به دنیا و فقط دنیا رو میبینه و آخرت رو فراموش کرده و از یاد برده که این اعمالی که انجام میده ، محاسبه میشه و فقط این دنیا نیست و تو همین دنیا هم بلا سر خودش میاره ولی باز میگه نه بابا اصلا دنیای پس از مرگی نیست که ، بزار همین مسیر رو برم ، بزار دوباره سرمایمو بزارم فلان جا ، جای قبلی اصلا جای خوبی نبود
و کسی که ربا میگیره هم مشرک هست چون بجای اینکه از خدا ثروت بخواد ، دست به دامان بنده خدا شده که اونم نه با شغل یا ارائه خدماتی بلکه با قبول دادن بهره در آینده ( باج ) ، پولی رو دریافت کنه و این از همون اعمالی هست که بازگشت خوبی برای فرد نداره و باعث رشد و گسترش نمیشه و کسانی که ربا میخورن ، زیر چرخ دنده های جهان له میشن چون کسی که حرکت نمیکنه برای تغییر و بهبود شرایط خودش و دنبال ربا دادن یا گرفتن هست ، خیلی خیلی آدم ضعیفیه که چون نمیخواد باور کمبود و سایر باورهای اشتباهش در مورد ثروت رو عوض کنه و باور نداره شرایط بهتر از اینم بشه که بتونه نقد هرچی میخواد رو بخره و پولش رو خودش بسازه ، میاد ربا و وام میگیره و دنبال سودهای حاصل از دلار یا بورس یا چیزهایی شبیه اینه و به همین دلیل اینقدر جهان بهش فشار میاره که له میشه. چه مثال خوبی زده قرآن که شیطان ضربتی سخت بهشون وارد میکنه بخاطر چسبیدن اونها و حرصی هست که برای رسیدن دارن و مثل وقتی میمونه که کسی چیزی تو سرش میخوره مثلا توپ فوتبال ، اونایی که خورده میدونن ، و تا یه مدت کوتاه اون فرد از ضربه گیجه و حالت روحی افراد ربا خوار هم همینه که از لحاظ روحی و جسمی نمیتونن درست و پابرجا باشن و ثبات داشته باشن ( به معنی ریشه یقومون و یقوم دقت و تحقیق شود – ریشه = قوم )
یعنی قرآن خیلی واضح رمز کسی که در دنیا و آخرت دارای ثروت فراوان باشد رو هم گفته اگر بینای دل باشیم و از اونور نشون داده کسی که فقط حب دنیا در دلش باشه و وابسته دنیا و به نتایج اعمالش دقت نکنه ، چه کارهایی میکنه مثل همین ربا خواری و چه نتایجی داره.
جالبه قرآن هم خیلی جاها میگه اتقوا الله و ریشه تقوی به معنی پرهیز از هرکاری که به شی ء ضرر و اذیت میرساند و اتقوا الله به معنی انجام کارهای الهی که ما رو از ضرر و آسیب دور میکنه و باعث پرهیز ما میشه از استفاده کردن از قانون خدا بر ضد خودمون و حفظ و صیانت و نگهداری میکنه از ما. در واقع میشه از خدا بپرهیزید یا بترسید هم معنی کرد یعنی از قانونمندی خدا و نتایجی که این فرکانس میتونه برای شما داشته باشه بپرهیزید یا بترسید ( کلا نمد ) .حالا هرکاری باشه که نتیجه بدی داره برامون.
تمام قرآن هم سعی داره از ما انسان با تقوا و پرهیزکاری بسازه که به خودش آسیب و ضرر و اذیت نمیرسونه و تو این آیات اول در مورد انفاق گفته شده که اصلا خود بخود جلوی ضرری به اسم ربا رو میگیره البته اگر با ایمان بهش عمل بشه و بعدش در مورد ربا صحبت شده.
جالبه وقتی فکر میکنم میبینم بانکها هم وقتی یه نفر وامش رو نمیده ، کلی دردسر و مشکل و سختی و دادگاه و پول دادن برای وکیل و استخدام افرادی برای پس گرفتن پولش باید انجام بده که چقدر اونو از مسیر اصلی دور میکنه و دقیقا دچار همون ضربت شیطان میشه و اصلا دیدیم خیلی از بانکهایی که بعداً فسادشون مشخص شد و از راه حق خارج شدن ( فسق) و چقدر دادگاهی شدن و چه بلاهایی سرشون اومد که به خاطر همین طمع و حرص مال دنیاشون بود و حتی دست به اختلاس و دزدی زدن و با کلی پول فرار کردن. بنظرم یکی از نتایجی که میتونه ربا دهنده براش ایجاد بشه ، همین عادی شدن دزدی و کلاهبرداری هست براش. ربا گیرنده هم که بدترین نتیجه ای که ایجاد میشه ، دور شدن از خدا و صفات خداگونه ای مثل عزت نفس ، توحید و … هست.
الحمد لله رب العالمین ، خدا رو شکر که در مدار دریافت این آگاهی ها قرار گرفتم
ادامه بحث باور فراوانی
پس این ایراده که چشممون به بیرون از خودمون برای پول درآوردن باشه به جای اینکه با توانمندی خودمون پول بسازیم و همیشه باید نگاه مون این باشه که من توانایی ساختن پول رو دارم ، بینهایت فراوانی هست ، همونطور که فلان جا و فلان جا تونستم پول بسازم و با این منطق همیشه حرکت میکنیم و نکته مهم همین حرکت کردنس که متوقف نشیم و مفت خور نشیم که باعث بشه هیچ مهارتی در حل مسئله از خودمون بروز ندیم و همیشه مثل آدمای بدبخت چشممون به یه جایی یا کسی باشه که سود بریزه به حسابمون و در نهایت هم با این افکار ، یه جایی متوقف میشیم و خِر ما رو میگیره و اونوقت دیگه مجبور میشیم حرکت کنیم چون حسابی چک و لقدی شدیم. بیام کارو به اونجا نرسونم و خودم مثل بچه آدم حرکت کنم و به رزاقیت و وهابیت خدا اعتقاد داشته باشم و بدونم ثروت بینهایت هست و بدونم مشتری زیاده ، پول دست مردم هست فراوان هم هست و منم لیاقتش رو دارم که در راستای علاقم پول بسازم و به توانایی های خودم ایمان و باور دارم و ارزشمند میدونمشون و سعی کنم ببینم رزقی که خدا همین الان وارد زندگیم کرده به طرق مختلف نه فقط از طریق شغل مثلا یه نمونه کادوهایی که گرفتم و با این باور وابسته نباشم به اینکه حتما من باید همین حالا از شغلم پول بسازم ، نه ، حتی شاید باید فعلا برم یه کار غیر مرتبط با عشق و علاقم انجام بدم تا باورهام بهتر بشن و ترمزهامو اصلاح کنم و بعد پول بسازم ازش. شاید تو اون کار غیر مرتبط ، برای بهتر شدن باورهام ، باید چیزهایی تجربه کنم یا همون ویژگیهای شخصیتی مثل رهبری یا توانایی مدیریت بحران و هر ویژگی خوب دیگه ای باید ایجاد کنم تا در کار مورد علاقم بتونم موفق باشم. پس من نمیچسبم که حتما باید همین حالا این کار به درآمد برسه و میزارم توسط خدا هدایت بشم و به خودم سخت نمیگیرم و البته که وقتی باورهای ما درست بشه ، در راستای عشق و علاقمون هم هدایت میشیم ولی نکته مهم اینه که وابسته نباشیم. مثلا من تجربه این روزهای خودم رو میگم. من توی خواسته های خودم که به دیوار اتاقم زدم نوشتم که گواهینامه رانندگی رو خیلی راحت و ساده بگیرم و از وقتی اینو نوشتم ، بدون کوچکترین تلاش فیزیکی از طرف من ، خدا توسط دستان خودش بدون اینکه من از اون فرد بخوام ، کار منو پیگیری کرد و جالبه من با دوستم که صحبت میکردم ، میگفت فلانی مربی خوبیه ، بعد من گفتم من مربیم کس دیگه ایه و بعدش بهش گفتم همه آدما خوبن و هرچه پیش آید خوش آید و با این طرز نگاه واقعا رها بودم از اینکه کی مربی من میخواد باشه و میگفتم هرکس باشه همون خوبس. خلاصه جهان گشت و گشت ، مربی من به هر دلیلی نمیتونست آموزش بده و همون مربی ای که دوستم میگفت ، یکی از هنرجو هاش ، به دلیل امتحانات نمیاد و جا باز میشه برای من و منم هدایت میشم به آدمی که تعریفش رو شنیده بودم و دیدم که چقدر هم تو کارش صبور و با حوصله بود و کارش رو عالی انجام داد و من باهاش احساس راحتی کردم.
این داستان رو گفتم که بگم وقتی آدم وابسته نیست ، چطور هدایت میشه به بهترین و در تایید حرفای بالا ، وقتی آدم وابسته نیست و حتی میره یه کار غیر مرتبط با شغل عشقش انجام میده ، درنهایت هدایت میشه حتی میتونه قبل اینکه بره شغل دیگه ای هدایت بشه. من مثال رضا عنایتی یادم میاد که تو متنم هم بهش اشاره کردم ، ایشون تو بازار کار میکرده و بعدش هدایت شده به کار در کارخونه و اونجا تو تیمشون بازی میکرده و خیلی هم گل میزده ، تو حین خدمت هم میامده براشون بازی میکرده و به قول خودش اصلا به فوتبالیست شدن فکر نمیکرده ، در حقیقت وابسته نبوده ، قطعا فکر میکرده و بعد تو فینال مسابقات کارگری دیده شده و بعد رفته تیم لیگ ۲ و بعد ابومسلم خراسان و بعد استقلال تهران. اینم یه الگوی خوب که هم سطح مالی پایینی داشته هم تو کارخونه کار میکرده که اصلا ربطی به فوتبال نداشته و فقط تیم فوتبال داشته و هم سرباز بوده و خدا اینجور هدایتش کرده. پس منم دست خدا رو باز بزارم برای هدایت.
به هیچ چیز جز اینکه خدا تنها قدرته و اون بهم ثروت میده فکر نکنم و بدونم اون میده ، حالا از چه راهی دیگه به من ربطی نداره و من باید دستش رو باز بزارم تا هدایتم کنه و بدونم تمام اون شرایطی که منو به اون ثروت میرسونه همین الان موجوده یعنی اون افراد ، اون تیم و هر شرایطی و ایده هایی و مهارتهایی و اتفاقاتی و هرآنچه منو به اون ثروت میرسونه همین حالا هست و من به محض هماهنگی باورهام ، بوم اتفاق میافته و کن فیکون میشه و من باید فقط تمرکزم روی خودم باشه
الحمدلله رب العالمین
متشکرم استادم بابت این آگاهی های فوق العاده
به نام خدای مهربان
سلام خدمت دوست عزیزم
چقدر خوندن کامنت شما بهم آرامش داد
معلومه همش از قلبتون اومده
چقدر زیبا مثالهایی زدید از کتاب خدا
خیلی تحسین تون میکنم بخاطر این ایمان و تلاشی که دارید برای تغییر باورهای توحیدی
اینقدر محو خوندن کامنت شما شدم که یه قسمت از گفته هاتون یه لحظه فکر کردم خودم این کامنت رو نوشتم اونجایی که از گواهینامه گفتین اونجا یه لحظه شک کردم که نکنه خودم نوشتم
سپاسگزارم از کامنت زیبای شما
بهترین بهترینها رو براتون آرزو میکنم
ان شاءالله که همیشه در مسیر توحید باشید
♥♥♥♥♥♥
سلام دوست عزیزم واقعا عالی بود کامنتت خیلی خوبه که اینقدر پشت کار داری و هر روز صبح بلند میشی و قرآن میخونی و اینقد خوب درک میکنی قانون جهانو هم خودت هدایت میشی و هم وسیله میشی که دیگران هدایت کنی ب راه درست چند وقتی بود که همش توی ذهنم دنبال جواب میگشتم که چیکار باید بکنم کدوم راه انتخاب کنم انفاق یا دلار خریدن که منو ب وضوح رسوندی واقعا درسته که کسایی که انفاق میکنن ب خدا ایمان دارن و کسایی که دنبال دلار وبورس هستن ب منبع بیرونی ایمان دارن