- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
با سلاااااام خدمت استاد عزیزم. خدا قوت از این همه ارایه آگاهی به ما.
خیلی خیلی عاااالی بود استادم. واقعا ممنون از این فایل.
فرق تحمل و صبر. صبر یعنی امید، توکل و لذت بردن در کنار صبر کردن.
اما تحمل یعنی امید نداشتن که راه حلی دیگه وجود نداره و همینه که هست.
استاد مثال هایی بسیار دارم از این موضوع که یکسری اش قابل گفتن و یکسری نه …در مورد فرزندم که از به دنیا آمدن تا حدود 2 سالگی به دلیل بدخواب بودنش و بی تجربه بودن و ماه خراب بودنمان، ما شروع کردیم به عادت های بد دادن به بچه که بتونیم بخوابونیمش که تا حدود 2 سالگی همینطوری من رو پا میخپابوندمش، حتی شب ها. دیگه عاصی شده بودم و خسته خسته …. دیگه واقعا میخواستم این شرایط تغییر کنه … اما باور نداشتم که قابل تغییر است این شرایط. تا اینکه در اون دوران با آموزه های شما آشنا شده بودم که به خودم گفتم حتما راه حلی است .. تا اینکه یه روز صبح که داشتم میرفتم سر کار، پدرم که میومد پیش پسرم تا پرستارش برسه، کنار پسرم دراز میکشید تا اون بازم بخوابه … پدرم که اصلا کارهای ما را بلد نبود که مثلاً اون رو ، رو پا تموم بده ، همینطور کنار پسرم دراز میکشید و اون هم ادامه خوابش را میداد. با دیدن اون صحنه من متوجه شدم که بله پسرم کاملا توانایی اون را داره که بدون رو پا تکون دادن بخوابه … بعد از اون من یک هفته با توکل به خدا تمام تلاشم را کردم که پسرم را از اون عادت که در کنار ما شرطی شده بود، در بیارم و خدا رو شکر اون کابوس ها تمام شد.
داستانی دیگر اینکه ما که سال ها مستاجر بودیم و یه جورایی عادت کرده بودیم و حوصله این رو نداشتیم که در جهت صاحب خانه شدن، تلاشی داشته باشیم، در یک جایی که با تضاد در این زمینه مواجه شده بودیم، من دیگه از اعماق وجودم خواستم که این شرایط تغییر کند و همینطور از طرف خدا هدایت شدیم به راه حل هایی در این زمینه و خدا رو شکر الان یکسالی است که صاحبخانه هستیم و لذت میبریم. خدا رو سپاس
استاد من کلا آدم صبوری هستم و به این صفت هم معروف … اما با این فایل فهمیدم که خیلی جاها تحمل کرده ام و با این فکر که چاره ای نیست دیگه ، هدایت خدا جون رو در اون راهی که دنبالش بودم را نمیدیدم. خدا رو شکر که به این فایل هدایت شده ام و الان کلی باورهایم تغییر کرد در مورد چیزی که خواستارش بودم و اما هدایتی نمیدیدم.
این که فرمودین هر چیزی که داره بد پیش می ره، حتما طبیعی نیست و راه حلی داره. کافیه باور داشته باشی و هدایت بشی. اگر باور نداشته باشی، هدایت هم نمیشی و همینجوری داری تحمل میکنی و لذت هم نمیبری. اون موقع که با تغییر باورهات، هدایت شدی، یعنی تو تغییر کرده ای … چون هیچ چیزی خودبخود تغییر نمیکنه. تو باید قدمی در این راه برداری.
خدا رو سپاااااس
وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ آیه 44 سوره غافر
من کار خود به خدا وامیگذارم که او کاملا بر احوال بندگان بیناست.
باور داشته باش که خدا بینا است بر احوال همه ما و کار خود را به او واگذار کن. ما باید باور واقعی داشته باشیم و بخواهیم، تا هدایت شدیم و نتیجه بگیریم.
در پناه خدا جووووون
شیما