- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
سلام استاد عزیزم
اوووف یه عدد عشق وارد میشود ،چه صحنه ای بود میون این موسیقی زیبا و صحنه بهشتی یه استادخوشتیب و عالم و همه چی تموم رو میبینیم وچشم ما به جمال زیبای شما روشن شد
فرق صبر و تحمل
واژه صبر 103بار در قرآن اومده و 4بار خداوند فرموده با صابران است و 4بار گفته صابر بودن نشانه عزم و اراده قوی است
صبر به معنای تحمل تو ذهن من در گذشته چندان دور یه انتظار انفعالی بود ،از سر چاره نداشته و در برابر عجله و شتابزدگی
متوجه شدم که صبر به معنای مقاومت ،پایداری و تسلیم نشدن با حساس خوب هست
اگر از میان شما20تن صابر باشند بر 200تن غلبه میکنند ( انفال 65)
کجا تحمل کردم ولی فک میکردم دارم صبر میکنم
وقتی آموزش و پرورش کار میکردم چند ماه با مشکل نبود برگه و قیمت بسیار بالای اون مواجه شدم و با این که قرار دادم تموم شده بود ، چند ماه به قیمت قدیم کار میکردم به این امید که قرار داد جدید رو تمدید کنند، بدون برگزاری مناقصه ،خلاصه یه مشرک واقعی بودم دل بسته بودم به وعده وعید های کارپردازی اداره ،که همش میگفتم فعلا صبر کنید
سه ماه باضرر بسیار زیاد کار کردم و آخر سر هم گفتن باید تخلیه کنید، اون موقع خودم فک میکردم باید صبر پیشه میکنم،باید شده به ضرر کارکنم ،علاوه بر کج فهمی در مورد صبر خیلی هم مشرک بودم چسپیده بودم به فضای مسموم اونجا با اینکه از پوشش سخت و محیط مسموم بگیر تا ساعت کاری و..با هیچ چیش خوشحال نبودم ،
اما همزمان داشتم دروازه قدم کار میکردم و تونستم با این قضیه کنار بیام و واقعاً روز آخر با خوشحالی و احساس خوب اونجا رو تخلیه کردم و بلافاطه یه ماه بعد رفتم دانشگاه آزاد ،باساعت کاری و محیط کاملآ متفاوت و درآمد نجومی ،..چقدر یاداوریش لذت بخشه
در کل( بخصوص از وقتی محصولات رو کارمیکنم) ذهنیتی که از خودم دارم اینه که اصلا آدم تحمل کردن نیستم و خیلی آدم کنار اومدن با شرایط ناجالب نیستم ، بیشتر اینطوری شدم که من حتما باید از زندگیم و لحظات ش لذت ببرم
تو روابط ام فک میکردم یه سری از مسائل رو باید بپذیرم اما العان میگم نه من سهم خودم رو انجام میدم و باور هام رو تغییر میدم و شرایط ناجالب رو نمیپذیریم و صبر همراه باصلاه دارم و به مخزن انرژی متصل هستم که هرگز تخلیه نمیگردد