- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و تمام دوستان
استاد به خداوندی خدا داشتم فایل را کلمه به کلمه مینوشتم حسم گفت برو کامنت بنویس
مدت هاست کامنت ننوشتم
استاد منم هیچ چیز را نمیتوانم تحمل کنم ، بار سوم است این فایل را دارم گوش میکنم اما الان که داشتم فایل را مینوشتم این اتفاق یادم آمد و حسم گفت کامنت بنویس
امسال من خانه ام را اجاره دادم و زیر زمین خانه دست خودم بود ودر آن درس میدادم
لازم به ذکر است خانه ام دو در است درب حیاط ودرب ساخت
لازم است بگویم اجاره دادن خانه هم ایده الهامی از جانب خدا بود
چون من 10 سال است خانه خالی است واجاره نداده بودم .
امسال زمینم را که در شهرک سیمرغ اصفهان بود شروع به ساخت کردم وخداروشکر 2 طبقه طاق زدم
ادامه داستان
من رفت و آمدم وشاگردانم از درب حیاط بود و مستاجر از درب ساخت
یه جایی دیدم سر و صدای طبقه بالا مانع تمرکز من روی درس دادن است
مستاجر مان واقعا خانم فوق العاده تمیزکار و روابط عالی با همسرش دارد
همان جا گفتم من نمیتوانم این شرایط را تا یک سال تحمل کنم ،من میخواهم با لذت درس دهم
وسریع در عقل کل کلمه صبر و تحمل را سرچ کردم
وهمین توضیحات شما درهمین فایل بود اما شما امروز کامل تر بیان کردید استاد واقعا سپاسگزارم
آن جایی که من گفتم تحمل نمیکنم ایده آمد که از وسط حیاط را جدا کن که کلا حیاط دست خودت باشد و مستاجر دیگر بچه هاش با بازی کردن مانع تمرکز درس دادن نشوند
وقتی این ایده را به مستاجر مان گفتم قبول نکرد و به بنگاه زنگ زد و همان موقع آمدند
من هم خیلی مصمم گفتم نمیتوانم شرایط را تحمل کنم یا با پرده جدا شود ( کرایه که ماهی 1 میلیون است را دریافت نمیکنم , فقط پول پیش باشد )
وحیاط دست خودم و آموزشگاه باشد
یا ضرر این معامله را میدهم و مستاجر برود
خلاصه این اتفاق به بهترین نحو انجام شد و قبول کردند پرده زده شود ومن الان در آرامش کامل درس میدهم
البته استاد من اصلا بنایی را با این دیدگاه شروع کردم که آگاهانه محیط زندگیم وکارم را جابه جا کنم و خواسته های مالی ام بیشتر شود
میتونستم یک مکان ساخته شده بخرم اما ساخت وساز را دوست داشتم و هنوز هم دارم
اما رسالت من آموزش است
با آموزش من حالم خوبه ، تواین دنیای مادی نیستم
من در این پروسه خودم را شناختم
در این پروژه به تضادهایی برخوردم که همه موجب شد تا من رشد کنم
میوه این تضاد این بود که باعث شده من کسب وکارم را به سمت آنلاین ببرم و تمام فکر و ذهن من اینه و باورهای ثروتم را بیشتر روش کارکنم
میوه این تضاد این بود که من هیچ بی احترامی را تحمل نکنم
استاد واقعا از شما سپاسگزارم
من گاهی که به خودم فکر میکنم من هیچ شباهتی به مریم قبل ندارم وهمه از لطف آموزش های شماست
از خانم شایسته که الگوی عالی برای من هستند سپاسگزارم