میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟
    454MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فرشته سلطانی» در این صفحه: 1
  1. -
    فرشته سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2521 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته گل

    ودوستان گرامی

    *چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟

    وقتی به این سوال فکر کردم دیدم خیلی جاها زندگیم این الگو تکرار شده…

    مثل:

    نوجوانی

    ازدواج

    بچه داری

    به جای تغییر شرایط تحمل کردم چون کارایی که میکردم مواردی بود از خانواده و دوست و آشنا دیده بودم و شنیده بودم و فکر میکردم همینه برای همه اینجوریه

    زندگی همینه و تغییری نداره

    *چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟

    دیده ها و شنیده هام از خانواده دوست و آشنا و باور به اینکه نمیشه شرایط تغییر داد من کی باشم شرایط عوض کنم تا بوده همین بوده تا هست همین هست زندگی یه رنج مطلقه و ما قربانی هستیم

    *چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟

    باور به اینکه من خالق شرایطم هستم.

    فارغ از دنیای بیرون حس و حال درونی من مهمه من میتونم با رعایت قانون و توجه به نعمات زندگیم کلی نعمت بیشتر وارد زندگیم کنم مهم منم مهم نگاه منه مهم دنیای درون منه

    اگر من بتونم این باور رو ریشه ای حل کنم در درونم زندگی من بهشت می‌شود.

    *وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟

    مثلا راجب بارداری فرزند اولم من هر دو هفته یکبار چکاب میرفتم و کلی دکتر و سنو و آزمایش خیلی برام سخت بود کلی قرص ویتامین بخور و میدیدم همه دوستان و آشنایان هم همین کار رو میکنن منم پذیرفته بود این راه‌ها درسته همینه

    بارداری سخته مراقبت ویژه میخواد.

    نباید تحرک داشته باشی دائم باید بخوری و بخوابی و از کارهای روزانه نباید انجام بدی باید استراحت کنی و یه زجر مطلقه

    ولی یه روز که پای خاطرات مادر بزرگم نشستم دیدم ای دل غافل 9ماه زجر کشیدم من در صورتی همه چی طبیعی خودشرخ میداد اصلا نمی‌بایست من این همه تقلا کنم

    وقتی به مادر بزرگم فکر میکردم و خاطراتش که توی خونه بدون حتی دکتر بالای سرش باشه زایمان می‌کرد البته طی 9ماه بارداری هم نه دکتر رفته بود و نه این همه سنو و آزمایش و هیچن مراقبت ویژه ای هم نکرده بود زندگی روزانه اش انجام می‌داد و خیلی آسون طبیعی و بعد موقع زایمان هم طبیعی توی خونه بدون هیچ مشکلی زایمان میکرد خیلی هم سالم و سرحال بود.

    این الگو این دیده و شنیده منطق ذهن منم پر کرد که بابا چکار کردی با خودت از این راحت‌تر هم میشه آسون بگیر به خودت.

    برای فرزند دومم اصلا این همه دکتر نرفتم 9ماه بارداری راحت‌تری رو سپری کردم و زایمان بهتر

    * به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟

    و مسله من به این شکل حل شد با دیدن و شنیدن از افرادی که میشه و حل کردن مسائل آسونه فقط باید بهش فکر کرد و الگو دید و باور کرد من با باور کردن تجربه مادر بزرگم از زندگیش

    بارداری دومم 9ماه صبر کردم با لذت و کارها هم برایم آسان‌تر و لذت‌بخش تر پیش رفت درصورتی من 9ماه بارداری دختر اولم زجر کشیدم و تحمل کردم و استرس دیدم و بسیار سخت و رنج آور شد این 9ماه و این نتیجه تحمل کردن بخاطر اینکه پذیرفته بودم همینه و غیر از این نیست.

    و این فایل و خاطره خیلی زنگها و در وجودم به صدا درآورده

    که میشه درستش کرد چرا اینجا و اینجا داری تحمل میکنی

    چرا تغییرش نمیدی

    با تکرار الگوهای خوب

    و با تکرار باورهای خوب

    و با منطقی کردن ذهنت

    چرا جلوی این همه تحمل رو نمیگیری با برداشتن ترمزهات

    آیاکافی نیست تا همین الان

    آیا میخوای به تحمل کردن ادامه بدی

    و زمانی رو که خدا بهت داده رو با تحمل خراب کنی و با این کارت هم در این دنیا در جهنم زندگی میکنی و هم در سرای آخرت در جهنم جاویدانی

    حالا خودت انتخاب کن چکار میخوای بکنی فرشته!؟؟؟؟!!!

    باصبر و امید و عمل کردن درستش کن ادامه بده تو میتونی از پیشش بربیایی….

    از خدا کمک بگیر

    روی نیرویی دانا و توانا و بینا حساب کن که هر لحظه داره تورو هدایت میکنه

    ندای امیدبخش خدارو بشنو که در هر لحظه میگه فرشته مگه تو خالق شرایط نیستی هر جور دوست داری خلقش کن.

    ممنونم از استاد عزیزم بات این همه آموزه عالی خیلی تحسینتون میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: