میزان تحمل شما چقدر است؟

توضیحات استاد عباس منش را در این فایل ببینید و بشنوید. سپس با توجه به توضیحات ایشان، در بخش نظرات سایت در مورد این موضوعات، تجربیات خود را بنویسید: 
  • چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
  • چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
  • چه باورهایی را اگر تغییر می‌دادید، باعث می‌شد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
  • همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
  • و در نهایت به چه شکل مسئله‌ای که سال‌ها آن را تحمل می‌کردید، حل شد؟
با عشق منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذار و پند آموزتان هستیم

منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی

اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟
    454MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

812 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «صدف احمدی» در این صفحه: 1
  1. -
    صدف احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2394 روز

    من در شرایطی به این فایل هدایت شدم که رفتم تو حیاط خونمون بسیار سپاسگزار خداوند شدم بابت بارانی که اومده

    سرسبزی ای که وجود داره توی این ماه

    و هوای پاک و سبک بهاری

    و بعد این زیبایی و سپاسگزاری بابتش

    هدایت شدم به این فایل

    که چون دفعه ی پیش تا انتهای فایل رو دیده بودم

    بجز چند دیقه اخر

    دوباره اون قسمت باران زیبای فلوریدا برام پلی شد

    که این همان نشانه ی بزرگیست که آری

    خداوند هدایتگر ماست

    به سمت چیز هایی که به آن توجه میکنیم

    پس بیاید کانون توجهمونو و هر لحظه و هر لحظه بزاریم روی چیزهای خوب

    روی زیباییها

    و چیزهایی که دوست داریم ازون بیشتر و بیشتر وارد زندگیمون شه

    ‘ تحمل کردن ‘

    چقد این جمله برای هممون آشناست

    هممون این وضعیت خود ساخته رو تو زندگیمون تجربه کردیم استاد

    چیزیرو تحمل کردیم و نه تنها درست نشده بلکه بدترم شده

    چقدر این جمله درسته که وقتی داری یه چیزو تحمل میکنی مطمئن باش اون چیز ایراد داره و باید بگردی دنبال ایرادش و حلش کنی

    نه این که تحملش کنی

    استاد این جمله های شمارو باید طلا گرفت

    ” هیچ چیز رنج آوری طبیعی نیست ”

    “هیچ چیزی خود به خود درست نمیشه ، شما باید تغییر کنید تا درست شه

    تو تغییر میکنی مسائل تغییر میکنه ”

    “اگر تحمل نکنی راه حلشو پیدا میکنی ”

    تحمل یعنی تسلیم در برابر سختی ها

    تحمل یعنی راهیی وجود نداره

    صبر یعنی توکل

    صبر یعنی طی کردن تکامل

    خب حالا بیایم جواب سوال زیبای استاد رو بدیم

    چه دانشگاهی بزرگتر از این دانشگاه که تکلیف همه روزه داشته باشی و هر روز یک قدم بزرگتر بشی

    خداوند رو سپاسگزارم برای این نعمت بزرگی که برای ما قرار داده که ما همه روزه ازش استفاده میکنیم و مثل سوخت میمونه برای ادامه ی راهمون

    خدایا شکرگزارتم

    خب ؛

    بانام و یاد خدا

    جواب این تمرین رو شروع میکنم

    استاد عزیزم من در گذشته

    مخصوصا در دوره ای خاص از زندگیم

    همیشه و همه جا در حال تحمل کردن بودم

    و تحمل کردن شده بود یکی از ویژگی های بارز شخصیتم

    ومثل کوه آتشفشانی بودم

    که هر لحظه امکان داشت سر ریز کنه

    و همه جارو در بربگیره و این اتفاق هم افتاد

    بلاخره من اون مذاب درونم رو بیرون ریختم و در صورتی که تمام آدم های اطرافم شگفت زده بودن و توقع نداشتن

    من خوشحال بودم و حالم خوب بود

    چون ازون روز قرار بود دیگه تحمل نکنم

    من سالیان سال حجاب رو تحمل کرده بودم

    من رابطه نداشتن با جنس مخالف و افکار قدیمی در مورد ارتباط با جنس مخالف رو تحمل کرده بودم

    من رابطه با ادم های نامناسب و افکار نامناسب تحمل کرده بودم

    ما شرایط مالی مون شرایط متوسطی بود

    و من هیچ وقت خیلی سختی زیادی متحمل نمیشدم با وجود اینکه یک جاهایی بی اعتماد بنفس میشدم بخاطر این شرایط ؛

    ولی در مورد روابط میتونم بگم خیلی خیلی خیلی چیزارو تحمل کردم همیشه

    و همیشه با خودم فکر میکردم تا دیگران تغییر نکنن زندگی من هم تغییر نمیکنه

    ولی همیشه در پس ذهنم امیدواری بود که شرایطم تغییر کنه

    به جایی رسیدم که لبریز شدم

    و برام مهم نبود دیگران چه فکری راجع بم میکنن و چی میخوان بگم

    من باید تموم میکردم روابط سمیمو

    باید دورش خط میکشیدم

    ادمایی رو که سالیان سال بخاطر این باور که باید با همه مهربون باشیم

    باید دلسوز باشیم تا ادم خوبی باشیم تحمل کرده بودم

    رفتار هایی رو که تحمل کرده بودم

    دیگه جا برای تحمل کردنشون نداشتم

    و اصلا زک در صد هم نمیتونستم با این باور اشتباه قدم بردارم

    دیگه برام مهم نبود دیگران چی میگن در مورد خوب بودن و با خدا بودن

    من فقط مبخواستم قلبم باز شه

    چون مچاله شده بود

    دبگه برام مهم نبود به حرفای اون خدایی عمل کنم که بقیه میگن

    وون کار هایی رو انجام بدم که خدای اونا میگه

    من فقط

    میخواستم خودم باشم …

    و داستان تغییر من از همینجا شروع شد ….

    من بدون این که بدونم قدم تو عرصه ی تغییر گذاشته بودم

    تغییراتی که داشت زندگی منو متحول میکرد ؛در صورتی که تصور خودم این بود که از خدا دور شدم داشتم به خداوند نزدیک و نزدیک تر میشدم

    در حالی که همیشه پس ذهنم باورهایی باعث عذاب وجدانم بود

    من داشتم به جلو حرکت میکردم

    و ازون لحظه اتفاقات زیبای زندگی من شروع کرد به افتادن

    اتفاقاتی که راه منو تثبیت کرد

    اتفاقاتی که بهم ثابت کرد خداوند وجود داره و من فقط باید بهش ایمان داشته باشم

    اتفاقاتی که بهم ثابت کرد این باور های منه که ایراد داره و باید تغییر کنه نه چیزز دیگه

    و راه زیبای من

    آغاز شد …..

    خدواندا شاکرتم بخاط این روزها و لحظه هایی که همراهت بودم

    لحظه هایی که تا به امروز با آرامش و همراهی تو گذشته

    لحظه هایی که قلب من باز بوده

    و میتونستم به سادگی نفس عمیق بکشم و بگم

    خدایا

    شکرت …

    ؛))

    دوستون دارم بچه ها

    خداوند پشت و پناهتون باشه الهی :))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: