- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
به نام خدای بخشنده ی مهربان
سلام و درود به همگی
استاد چه موضوع خوبی رو مطرح کردین ،اتفاقاچندساعت پیش داشتم یه مسئله ای پیش اومده بود وقتی که ازین زاویه بهش نگاه کردم دیدم دارم تحملش میکنم…
واااااای اگه بگم تمام زندگی من همین جمله اس اغراق نکردم استاد!!
از ریز و درشت کوچیک وبزرگ وقتی به خودم و زندگیم فکر کردم دیدم بیشترش تحمل کردنه …
و ریشه ی همشون هم :
ترسه!
بی ایمانی یه!
عدم عزت نفسه!
بی لیاقتیه!
موندن توی نقطه ی امنِ!
بخاطر بچه هام دارم خیلی از ناخواسته ها رو تحمل میکنم!
بخاطر حرف مردم دارم خیلی از ناخواسته ها رو تحمل میکنم!
و………
همیشه به خودم میگفتم همینه که هست دیگه ….
منکه نمیتونم دیگه کاری بکنم من هر کاری از دستم برمی اومده کردم!همه ی تلاشم رو کردم !
چن درست نشده پس مجبورم که تحمل کنم…راه دیگه ای نداره!
یا بخاطر تصمیماتی که سالها قبل گرفته بودم و اشتباه بوده همیشه میگفتم بخودم که:
خودم کردم که لعنت برخودم باد!
حالا که اشتباه کردم باید نتایجش رو تحمل کنم دیگه اصلا حقمه الان که این ناخواسته هارو تجربه کنم!!!!!
میزان تحملم خیییییییییییییییییییلی زیاده استاد خیییییییییییییلی…!!!
خیلی هام بهم میگفتن چقدر خوبه که چقدر توخوب تحمل میکنی !یا بعصیا با تعجب میگفتن توچجوری اینو تحمل میکنی واقعا!! ،،،،یه خصوصیت خوب بود از نظر دیگران و حتی خودم!!
وقتی این فایل رو دیدم و فکر کردم که اگه این جسارت رو داشته باشم و نپذیرم و تحمل دیگه نکنم….
واااای استاد چشام بارونی شد که چقدرررررررربه ارامش میرسم ..
چقدرررررررراین بارهای سنگین و گاری سنگینی که دارم میکشم رو بزارم زمین
چقدرررررر سبک میشم…
حتی از فکر کردن بهش حالم خوب شد استاد از تصور کردن و تجسم کردنش احساس رهایی کردم..
اماااااااا هنوزم میترسم استاد هنوزم خیلی جاها جرات شو ندارم ولیییییی
باید شروع کنم از کوچیک قدم به قدم مث 12 قدم
جالبه استاد من اینهمه بار رو دارم تحمل میکنم و یکسره هم دارم روی خودم کار میکنم اماااا
این بار اینقدر سنگینه که هر چند هفته شاید بتونم یک قدم جلوتر برم و پیشرفت کنم..
من با این فایل فهمیدم که اول باید اون بارها رو از روی دوشم بزارم زمین (با رفتن توی دل ترسهام)
بعد سرعت رشد و پیشرفتم بیشتر میشه!
ترس،ترس،ترس، بزرگترین مانع پیشرفت من ترسه!!!!!!
باید برم توی دلشون..
بعدی حرف مردمه استاد ،یکی از بزرگترین پاشنه های اشیلمه که خیلی چیزارو تحمل میکنم بخاطر حرف مردم!!
آخه از بچگی بهمون میگفتن ادم خوبه اونیه که تحملش بالا باشه!!!!
برمیگرده به همون باورهای دینی!!
خیییلی جاهام تحمل کردن رو اسمش رو میزاشتن صبر و میگفتن باید صبور باشی!
امروز که فرق صبر و تحمل رو گفتین دیدم خیییلی جاها بجای تحمل فکر میکردیم داریم صبوری میکنم و این خوبه!
خیییییییلی باید روی خودم کار کنم خییییلی…
خییییلی باید تصمیمات جدید بگیرمو عمل کنم…
خیییییلی باید برم توی دل ترسهام….
خییییلی باید روی ایمان و توکلم کارکنم خییییییییلی..
خدارو سپاس بابت آگاهی امروزم…
ازتون سپاسگزارم استاد…
مونس و همدم من مدتیه که فقط شده این سایت…
خییییلی کم حرف شدم بقول استاد زیپ دهنم رو بستم
و بیشتر ساعات روزم رو دارم قدم ها رو کار میکنم و توی سایت هستم،از کوچکترین فرصت برای کارکردن و بودن درین فضا استفاده میکنم.
خیییییییلی تعیرات شخصیتی داشتم با 12قدم تقریبا3ماه ونیمه که 12قدم رو شروع کردم به لطف خدا 2روز پیش واردقدم پنجم شدم…
باید عمل به مطالب این فایل هم به تغیراتم اضافه بشه،انشالله….
روزای خوبیه استاد ،،،
نه جای خاصی میرم نه رابطه ای باکسی دارم رفتم توی غار تنهایی و دارم خودم رو پیدامیکنم،
تازه بعد این همه سال دارم خودم رو کم کم میشناسم!
خودم رو کشف میکنم….
باید ادامه داد و دراین مسیر موند…